همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

درمان اختلالات خلقی

نوسانات خلقی مشکلات شایعی هستند که ممکن است در اثر مسائل موقعیتی، استرس، بیماری، هورمون‌ها، و سایر تغییرات ایجاد می‌شوند. با وجود این، چنان‌چه نوسانات خلقی به مدت طولانی پا بر جا بمانند، مکررا اتفاق بیفتند، با کارکردهای روزمره‌ی زندگی (در محل کار، مدرسه، و خانه) تداخل ایجاد کنند، یا ناراحتی‌های بسیاری ایجاد کنند، به یک مشکل بزرگ تبدیل می‌شوند. با این حال، با استفاده از برخی روش‌ها می‌توانید نوسانات خلقی را درمان کنید:‌ معاینه شدن توسط یک متخصص، تلاش برای درمان نوسانات خلقی ، رویارویی با نوسانات خلقی، و بهبود وضعیت کلی سلامت بدنی.

درمان نوسانات خلقی

الف. معاینه شدن توسط یک متخصص

نوسانات خلقی

۱. مراجعه به پزشک

جهت درمان موفق نوسانات خلقی، نخست لازم است توسط یک پزشک معاینه شوید. این اقدام برای حذف هرگونه مشکل پزشکی احتمالی است که ممکن است باعث ایجاد نوسانات خلقی شده باشد.

الف. چنان‌چه دریافتید دچار یک مشکل پزشکی هستید، مثلا هیپوگلیسمی (پایین بودن قند خون)، می‌توانید با کمک پزشک به کنترل علائم بیماری‌تان بپردازید.

ب. برخی دیگر از نمونه‌های مشکلات پزشکی که می‌توانند باعث بروز نوسانات خلقی شوند، عبارت هستند از: مشکلات تیروئید، دمانس (زوال عقل)، تومورهای مغزی، مننژیت، و بیماری‌های ریوی یا قلبی و عروقی.

۲. مشورت با یک درمانگر

اگر احتمال وجود هر گونه مشکل پزشکی عامل نوسانات خلقی رد شود، می‌توانید از سایر روش‌های درمانی استفاده کنید. نخست لازم است توسط یک روانشناس یا درمانگری معاینه شوید که بتواند به شکل مناسب وضعیت سلامت روان‌تان را بهبود ببخشد. مشکلات روانی بسیاری وجود دارند که می‌توانند شامل نوسانات خلقی باشند؛ مشکلاتی از قبیل اختلال کم توجهی – بیش فعالی (ADHD)، اختلالات افسردگی و اضطراب، اختلال نافرمانی مقابله ‌جویانه، اختلال انفجاری متناوب، اختلال شخصیت مرزی، و اختلال دو قطبی نوع یک و دو.

الف. رفتاردرمانی شناختی با تمرکز بر تغییر در تفکر ناسازگارانه که باعث افزایش حالات خلقی منفی می‌شود، می‌تواند به کاهش نوسانات خلقی کمک کند.

۳. مشورت با روانپزشک و استفاده از دارو

داروهایی نظیر داروهای تثبیت‌ کننده‌ی خلق می‌توانند در کاهش نوسانات خلقی بسیار موثر باشند.

الف. یک روش برای پیدا کردن یک روانپزشک خوب این است که از پزشک یا درمانگر بخواهید شما را به روانپزشک ارجاع دهد.

ب. روش دیگر این‌که، از طریق موسسه‌ی بیمه به دنبال روانپزشک باتجربه‌ای بگردید که با بیمه‌تان قرارداد داشته باشد.

ب. کاهش و پیشگیری از نوسانات خلقی

۱. تنظیم هیجان‌ها

استفاده از مهارت‌های تنظیم هیجانی می‌تواند باعث کاهش نوسانات خلقی شود. تنظیم هیجان‌ها عبارت است از یادگیری مهارت‌هایی جهت تغییر وضعیت کنونی یا هیجان‌های موجود درون‌تان.

الف. یکی از راه‌های تنظیم هیجان‌ها “حرف ‌زدن‌های مثبت با خود‌”‌ است. برای نمونه، اگر شدیدا احساس غم می‌کنید، می‌توانید به خودتان بگویید، “‌همه چیز درست خواهد شد. الان ناراحت هستم، ولی می‌توانم از این وضعیت عبور کنم.‌”‌ به این ترتیب، در خواهید یافت “حرف ‌زدن‌های مثبت با خود‌” می‌تواند هیجان‌های منفی را که دچارشان هستید، کاهش دهد.

ب. گاهی اوقات، علی‌رغم قصد و اراده‌تان، نمی‌توانید هیجان‌های‌تان را متوقف کنید. اگر دچار هیجان شده‌اید، ولی در محیط بدی قرار دارید که قادر به بیان هیجان‌های درون‌تان نیستید، در صورت امکان محیط‌تان را تغییر دهید. مثلا می‌توانید به خودروی‌تان، دستشویی، یا هر جای دیگری بروید که بتوانید اندکی تنها باشید. اگر چند دقیقه‌ای به خودتان وقت دهید و هیجان‌های‌تان را (مثلا از طریق گریه) خارج کنید، احساس بهتری خواهید داشت و قادر خواهید بود به خوبی به کارهای‌تان برسید. این یکی از راه‌های موثری است که می‌توانید، هر از گاهی از طریق رها کردن خودتان، برای تنظیم هیجان‌های‌تان استفاده کنید.

۲. به تاخیر اندازی هیجان‌ها

یکی از راه‌های رویارویی با هیجان‌های منفی این است که مقابله با احساسات‌تان را به تاخیر بیندازید تا بتوانید هم‌چنان سازنده و مفید باقی بمانید یا بتوانید مکان مناسبی را برای بیان هیجان‌های‌تان پیدا کنید. به تاخیراندازی هیجان‌ها روش مفیدی است زیرا هر مکانی برای بیان برخی هیجان‌های خاص جای مناسبی نیست. برای نمونه، لزوما نباید خشم یا اشک‌های‌تان را در یک محیط شلوغ اداری و در مقابل چشم‌های همکاران‌تان رها کنید. این کار ممکن است به پیامدهای شغلی منفی منجر شود.

الف. پرت کردن حواس‌تان یکی از روش‌های عالی برای به تاخیر اندازی مقابله با یک هیجان خاص است. یکی از روش‌های موثر برای پرت کردن حواس افزایش تمرکز بر مسئولیت‌ها یا پروژه‌های کاری‌تان است.

ب. هم‌چنین می‌توانید به خودتان بگویید، “‌می‌دانم باید با برخی هیجان‌های‌ام مقابله کنم، ولی اکنون به تمرکز نیاز دارم.‌”‌

پ. وقتی را برای خالی کردن استرس یا مقابله با هیجان منفی اختصاص دهید. برای نمونه، در جدول برنامه‌ی روزانه‌تان دقیقا بنویسید، “‌زمان هیجان: از ۶ تا ۶:۳۰ بعد از ظهر.‌”‌ از این طریق می‌توانید به شکل سالم، برای بیان و خالی کردن هیجان‌های‌تان در زمان بیش‌تری برنامه‌ریزی کنید.

ت. هرگز هیجان‌های‌تان را به طور کامل کنار نگذارید و آن‌ها را نادیده نگیرید، زیرا این کار می‌تواند بسیار خطرناک باشد و ممکن است به فقدان همدلی و ارتکاب جرم یا خشونت علیه دیگران منجر شود. هر گاه احساس سردی و بی‌هیجانی (بی‌عاطفگی) کردید، با یک متخصص سلامت روان مشورت کنید و از وی کمک بخواهید.

۳. کنترل خشم

کنترل خشم عبارت است از مقابله با خشم، پیش از فوران و تبدیل شدن‌اش به خشونت. استفاده از “‌الگوی تشدید خشم‌”‌ ایده‌ی مفیدی است که میزان افزایش تدریجی خشم‌تان را در طول روز نشان‌تان می‌دهد. اگر به شکل مناسب به این الگو توجه نکنید و با خشم رو به رو نشوید، ممکن است، در نهایت، آن‌قدر روی هم اضافه شوند که سرانجام، به صورت نعره کشیدن یا ارتکاب هرگونه عمل تهاجمی دیگر فوران کنند.

الف. این حقیقت را بپذیرید که خشم یک هیجان معمول است؛ عیبی ندارد هر از گاهی آن را احساس کنید. چیزهای زیادی می‌توانند عصبانی‌مان کنند. آن‌چه از این نظر، باعث تفاوت میان آدم‌ها می‌شود، نحوه‌ی واکنش درونی آدم‌ها به خشم است.

ب. از جمله‌ روش‌های مناسب برای رویارویی با خشم و خالی کردن خود از این هیجان عبارت هستند از: صحبت کردن با یک دوست، ضربه زدن به بالش (یا هر شی نرم دیگری که باعث آسیب و جراحت نشود)، جیغ زدن در بالش، انجام تمرینات ورزشی، و انجام ورزش بکس (به صورت امن و بی‌خطر).

۴. تغییر نحوه‌ی تفسیر هیجان‌ها

‌معنایی‌ که شما شخصا برای هیجان‌های‌تان تعریف می‌کنید، می‌تواند باعث افزایش یا کاهش نوسانات خلقی‌تان شود؛ زیرا افکارتان مستقیما بر احساس‌ها و رفتارهای‌تان تاثیر می‌گذارند. از این رو، باورهای‌تان درباره‌ی هیجان‌ها می‌توانند مستقیما بر نوسانات خلقی‌تان نیز تاثیرگذار باشند.

الف. به احساس‌های‌تان مانند مجموعه‌ای از اطلاعات بنگرید؛ نه مانند چیزهای دردسرسازی که باید از آن‌ها دوری کنید. این گونه فکر کنید: “‌هیجان شدیدی را درون‌ام احساس می‌کنم. می‌توانم سعی کنم تا بفهمم این هیجان چه معنی دارد و چگونه می‌توانم با آن رو به رو شوم.‌”‌

ب. با استفاده از ذهن خردمندتان، افکار و هیجان‌های‌تان را به شکل منطقی مورد پرسش و تحلیل قرار دهید. از خودتان این پرسش‌ها را بپرسید:

ب.۱. من به چه فکر می‌کنم و چه احساسی دارم؟

ب.۲. حرف‌ها و کلمه‌های درون ذهن‌ام به من چه می‌گویند؟

ب.۳. آیا این افکار توصیفی هستند یا سنجشی؟

ب.۴. دقیق هستند یا غیر دقیق؟

ب.۵. مفید هستند یا غیر مفید؟

ب.۶. آیا این فکر بر مبنای حقیقت است یا نظر شخصی؟

ب.۷. تمرکز و توجه‌ام به کدام سمت است؟

ب.۸. برای رویارویی با هیجان چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟

۵. عدم تلاش برای کنترل هیجان‌ و پذیرش آن

به طرز عجیبی، هر چه برای کنترل یا اصلاح هیجان‌های‌تان تلاش کنید، ممکن است بیش‌تر دچار نوسانات خلقی شوید. گاهی اوقات، ممکن است به این دلیل بخواهید هیجان‌های‌تان را کنترل کنید که آن‌ها دردناک هستند یا مقابله به آن‌ها دشوار است.

الف. تلاش‌هایی برای کنترل هیجان‌ها که دارای نتایج و تاثیرات خلاف انتظار باشند به دو دسته طبقه‌بندی می‌شوند؛ رفتارهای صعودی (افزایش فعالیت)، یا رفتارهای نزولی (کاهش فعالیت).

ج. رویارویی با نوسانات خلقی

۱. تحمل ناراحتی

گاهی اوقات، نمی‌توانیم هیجان‌های‌مان را به طور موثر کاهش دهیم و در این شرایط شاید بهتر باشید فقط از آن‌ها دوری کنیم. با وجود این، دوری از احساس یک هیجان قوی یا اندیشه به یک فکر خاص می‌تواند به وضعیتی منجر شود که در آن، این هیجان شما را تحت کنترل قرار دهد و ناراحتی‌تان به مرور زمان افزایش یابد. وقتی هم‌چنان برای کاهش شدت هیجان‌تان تلاش می‌کنید، ولی این هیجان بسیار قوی‌تر از تلاش‌های شما است، می‌توانید از مهارت‌های تحمل ناراحتی استفاده کنید؛ به این معنی که یاد بگیرید چگونه با ناراحتی و هیجان‌های ناخوشایندی از قبیل خشم، غم، اضطراب، و عصبانیت مقابله کنید.

الف. یک روش برای افزایش میزان تحمل‌تان در برابر ناراحتی این است که اساسا احساس و وضعیت کنونی‌تان را بپذیرید؛ یعنی این‌که سعی نکنید آن را قضاوت کنید یا تغییر دهید، فقط آن را به همان شکلی که هست، بپذیرید. می‌توانید به خودتان بگویید، “‌شکل احساس‌ام را می‌پذیرم. شاید خوشایند نباشد، ولی همین است که هست. من می‌توانم از این وضعیت عبور کنم.‌”‌

ب. از آن‌جا که تغییر این هیجان به خودی خود بسیار دشوار است، سعی کنید وضعیت کنونی را از راه‌های مختلف بهبود ببخشید. می‌توانید این کار را با استفاده از شماری از مهارت‌های رویارویی (که در ادامه توضیح خواهیم داد) نظیر تمرینات گراندینگ یا اتصال به زمین (تمرین‌هایی که شما را به اکنون متصل می‌کنند)، روش‌های آرام‌سازی، یادداشت برداری‌های روزانه از وضعیت خلق و خوی‌تان، و اجتناب از روش‌های رویایی که باعث وخامت وضعیت‌تان در طولانی مدت شوند (روش‌هایی نظیر استفاده از دارو یا الکل)، به انجام برسانید.

پ. شرایط را به گونه‌ای فراهم کنید که بتوانید هیجان‌های‌تان را به شیوه‌‌های سالم بیان کنید. از جمله‌های راه‌‌های عالی برای بیان احساس‌های‌تان عبارت هستند از: نوشتن خلاقانه، صحبت با یک دوست، بیان خود از طریق کارهای هنری یا رقص، و گریستن.

۲. پرت کردن حواس‌

پرت کردن حواس یا انجام ‌”‌تمرینات اتصال به زمین‌”‌ به این معنی است که لحظه‌ای به چیز دیگری فکر کنید یا کار دیگری انجام دهید تا بتوانید قدرت هیجان‌تان را کاهش دهید و اندکی از آن فاصله بگیرید. تفکر واگرا، یا انجام تمرینات اتصال به زمین از جمله راه‌های منحرف کننده‌ی حواس و مثبت‌ شدن وضعیت خلق و خوی‌تان هستند. برای نمونه، نوعی تفکر واگرا می‌تواند شامل بیان بسیاری از کاربردهای لوازم داخل خانه، نظیر فنجان، باشد؛ مثلا می‌توانید به مدت یک دقیقه به کاربردهای فنجان فکر کنید.

الف. روش‌های انحراف حواس با استفاده از سرگرمی را به کار ببرید؛ مثلا تماشای فیلم، بازی کردن، مطالعه‌ی کتاب، نواختن ساز، نقاشی، رنگ‌آمیزی، داستان نویسی، آشپزی، یا صحبت با یک دوست.

ب. سایر روش‌‌های تمرینات اتصال به زمین را نیز امتحان کنید؛ نام بردن تمام اشیاء داخل اتاق، گرفتن دست‌ها زیر آب سرد یا گرم، فکر کردن به تمام رنگ‌هایی که می‌شناسید، شمردن بر عکس از ۱۰۰، و فکر کردن به نام پایتخت‌های کشورهای دنیا.

پ. مطمئن شوید که فعالیت انتخابی‌تان هیچ ارتباطی با هیجان‌های کنونی‌تان نداشته باشد. برای مثال، اگر غمگین هستید، برای پرت کردن حواس‌تان، فیلم غمگین تماشا نکنید. این کار در حقیقت باعث وخامت وضعیت‌تان می‌شود. هر چیز منطقی و غیر هیجانی را که بتواند ذهن‌تان را از وضعیت کنونی‌تان دور کند، امتحان کنید.

۳. استفاده از روش‌های آرام‌سازی

وقتی احساس اضطراب، خشم، یا اندوه شدید می‌کنید، روش‌های آرام‌سازی می‌توانند به آرامش‌تان کمک کنند. یکی از روش‌های آرام‌سازی تنفس عمیق است. در موقعیت راحت و مناسبی قرار بگیرید، و عمیقا با بینی نفس بکشید و سپس هوا را از طریق دهان خارج کنید. عمیقا بر تنفس و نحوه‌ی احساس‌تان در طول عمل دم و بازدم تمرکز کنید. این کار را حداقل به مدت ۵ دقیقه انجام دهید.

۴. تفکر منطقی

تفکر منطقی، یکی از اجزای رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT)، نوعی روش درمانی است که بر تنظیم هیجانی و تحمل ناراحتی تمرکز دارد. این روش بر این ایده متمرکز است که ذهن‌های‌مان از یک بخش منطقی و یک بخش هیجانی تشکیل شده‌اند. آدم‌هایی که دچار نوسانات خلقی هستند، احتمالا بیش‌تر بر ذهن هیجانی‌شان متکی هستند، ولی جهت رسیدن به ذهنی خردمند لازم است از ترکیبی از منطق و هیجان استفاده کنند.

الف. درباره‌ی وضعیت‌تان به طور منطقی فکر کنید. چه اتفاقی افتاد؟ چه کسی در این اتفاق نقش داشت؟

ب. هیجان‌‌های‌تان را به طور منطقی تحلیل کنید. واکنش هیجانی‌تان را مورد پرسش قرار دهید؛ آیا این واکنش اغراق‌آمیز یا نامتناسب با وضعیت است؟‌ آیا ممکن است به چیزی در گذشته واکنش نشان می‌دهید (درد یا مشکلات ارتباطی از گذشته)؟

پ. از خودتان بپرسید، آیا این وضعیت در ۵ سال آینده نیز هم‌چنان برای‌ام مهم خواهید بود؟‌ این مسئله حقیقتا تا چه میزان بر زندگی‌ام تاثیرگذار است؟

۵. نظارت بر وضعیت خلق و خو

یادداشت برداری از وضعیت خلق و خو ممکن است به درک بهتر نوسانات خلقی کمک کند؛ به این ترتیب، می‌توانید نحوه‌ی پیش‌بینی و رویارویی با تغییرات هیجانی‌تان را بیاموزید. سطوح مختلفی از نوسانات خلقی وجود دارند. نوسانات خلقی متوسط ممکن است شامل تغییرات خلقی بسیاری در طول روز باشد؛ این تغییرات در ظرف چند ساعت می‌توانند شامل رفتاری متین و باوقار، خشم و سپس اندوه باشند؛ تغییرات خلقی معمولا با موقعیت متناسب نیستند و باعث اختلال در کارکرد فرد می‌شوند.

نوسانات خلقی شدید شامل نوسانات خلقی سریع، تقریبا در تمام لحظات، است؛‌ شدت این تغییرات به میزان زیادی نامتناسب با موقعیت است. نوسانات خلقی مفرط ممکن است دارای ویژگی‌های ذیل باشد؛ دائمی، وجود تغییرات انفجاری در خلق و خو، تغییرات خلقی متعدد در ظرف چند دقیقه، دشواری در تشخیص یک وضعیت خلقی خاص، و عدم تناسب اساسی تغییرات خلقی با موقعیت.

الف. با استفاده از فهرست زیر می‌توانید از وضعیت خلق و خوی‌تان یادداشت برداری کنید:

الف.۱. روز و زمان یک نوسان خلقی

الف.۲. هیجان و شدت تغییر خلقی (از شدت ۰ درصد الی ۱۰۰ درصد)

الف. ۳. چه اتفاقی در آن زمان رخ داد (چه کسی همراه‌تان بود و کجا بودید)؟

الف. ۴. چه افکاری در سرتان بود؟

الف.۵. دقیقا پیش از بروز نوسان خلقی، چه کاری انجام می‌دادید؟

الف.۶. بعد از بروز نوسان خلقی چه کردید (چگونه با آن مقابله یا رویارویی کردید)؟

الف.۷. از این یادداشت‌های خلقی جهت شناسایی و رویارویی با محرک‌هایی از قبیل استرس و تغییرات فصلی استفاده کنید.

۶. اجتناب از استراتژی‌های رویارویی منفی

یادگیری چگونگی رویارویی سالم با نوسانات خلقی و هم‌چنین، اجتناب از انجام روش‌های مضر برای رویارویی که می‌توانند به افزایش نوسانات خلقی و بروز سایر پیامدها منجر شوند، از اهمیت بالایی برخوردار است. برخی نمونه‌های استراتژی‌های رویارویی منفی با نوسانات خلقی عبارت هستند از: نشخوار ذهنی، آسیب زدن به خود، آسیب زدن به دیگران، تخریب اموال، و مصرف دارو، مواد مخدر یا الکل. برای نمونه، برخی آدم‌ها ممکن است جهت رویارویی با حالات هیجانی منفی و یافتن حس بهتر به انجام کارهای خشونت‌آمیز متوسل شوند. با وجود این، این کارها ممکن است دارای پیامدهای اجتماعی و قانونی از قبیل از دست دادن دوستان یا بازداشت توسل پلیس باشد.

الف. از مصرف مواد مخدر و الکل خودداری کنید. این مواد ممکن است نوسانات خلقی‌تان را افزایش دهند، زیرا باعث بروز تغییرات شیمیایی در مغز و هم خوردن تنظیم هیجانی می‌شود.

د. بهبود وضعیت کلی سلامت بدنی

۱. انجام مرتب تمرین‌های ورزشی

فعالیت بدنی می‌تواند به بهبود وضعیت خلق و خو (با ترشح اندورفین) و پیشگیری از مشکلات خلقی نظیر اختلالات اضطراب و افسردگی کمک کند. حداقل یک روز در میان، دست‌کم ۳۰ دقیقه ورزش کنید. یا وقتی احساس می‌کنید ممکن است دچار نوسانات خلقی شوید،‌ بیرون بروید و کمی فعالیت بدنی کنید.

الف. تمرین‌های سنتی نظیر پیاده‌روی، دویدن، و وزنه‌برداری برای ایجاد یک برنامه‌ی فعالیت بدنی مفید هستند.

ب. حتی می‌توانید داخل خانه نیز به انجام فعالیت‌های بدنی بپردازید. مشغول جارو زدن، تی کشیدن، یا سایر تمیزکاری‌های خانه شوید. یا با کمک برنامه‌های ویدئویی به انجام ورزش‌های سبک بپردازید.

پ. تمرین‌های ورزشی نباید خسته‌کننده باشند. به انجام فعالیت‌های بدنی سرگرم کننده و جذاب بپردازید؛ از جمله پیاده‌روی طولانی، قایق‌ سواری، ماهیگیری، باغبانی، طناب‌زنی، رقص، بولینگ، بیلیارد، کیک بوکسینگ، یوگا، و سایر ورزش‌ها.

۲. استراحت به اندازه‌ی کافی

طول مدت خواب و کیفیت آن بر وضعیت خلق و خو و وضعیت کلی سلامتی تاثیرگذار هستند. با کمبود خواب ممکن است بیش‌تر دچار اضطراب یا عصبانیت شوید؛ همین مسئله نیز می‌تواند باعث تحریک نوسانات خلقی شود.

الف. حداقل هر شب ۸ ساعت بخوابید.

ب. ساعت مشخصی برای به خواب رفتن و بیدار شدن‌تان (حتی در آخر هفته) تعیین کنید.

پ. حداقل نیم ساعت قبل از رفتن به خواب، تلویزیون نگاه نکنید و گوشی همراه‌تان را کنار بگذارید.

۳. رعایت رژیم غذایی سالم

هر آن‌چه در بدن‌تان وجود دارد، میزان حس تن‌درستی‌تان را تعیین می‌کند. رعایت یک رژیم غذایی سالم می‌تواند باعث ثبات بدنی و روانی شود. حتما به اندازه‌ی کافی انواع ویتامین‌ها و مواد معدنی در رژیم غذایی‌تان بگنجانید.

الف. از مصرف تنقلات ناسالم خودداری کنید. مصرف یا زیاده‌روی در مصرف مواد غذایی ناسالم هیچ کمکی در رویارویی با نوسانات خلقی نمی‌کند.

ب. یک وعده‌ی غذایی را برای همیشه حذف نکنید. هر روز دست‌کم ۳ وعده‌ی غذایی کامل بخورید. به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که در شرایطی قرار نگیرید که در اواسط روز (زمان صرف نهار) هیچ غذایی نخورده باشید.

پ. همیشه تنقلات سالم به همراه داشته باشید، تا از بدخویی ناشی از گرسنگی پیشگیری کنید. وقتی احساس می‌کنید در حال افت انرژی یا تغییر در خلق و خو هستید، تنقلات سالم نوش جان کنید. برخی تنقلات سالم عبارت هستند از: ماست، میوه‌، آجیل (البته در صورت عدم حساسیت)، پنیر، شکلات پروتئینی، گرانولا، و سبزی.

ت. در صورت امکان، از مصرف قهوه و نوشابه‌ی گازدار خودداری کنید. قهوه و نوشابه‌ی گازدار سطوح قند خون‌تان را به سرعت بالا می‌برند؛ با وجود این، پس از مدت کوتاهی، سطوح قند خون به شدت کاهش می‌یابد؛ و به این ترتیب، دچار نوسانات خلقی می‌شوید. اگر روزانه ۴ فنجان قهوه یا ۴ لیوان نوشابه‌ی گازدار می‌نوشید، میزان مصرف‌تان را به مدت یک هفته به نصف برسانید. اگر در این مدت، همه چیز به خوبی پیش رفت، به مدت یک هفته‌ی دیگر، بار دیگر آن را نصف کنید. به این برنامه ادامه دهید تا زمانی دیگر قهوه یا نوشابه‌ی گازدار ننوشید.

ث. اگر به کمک بیش‌تری نیاز دارید، حتما با یک متخصص تغذیه یا پزشکی که درباره‌ی اصول تغذیه، مواد غذایی، و مکمل تحصیل کرده باشد، مشورت کنید.

انواع اختلالات خلقی

اختلال خلقی را می‌توان تحت عنوان وجود تشویش در حالت عاطفی یک فرد توصیف کرد. این اختلالات عموماً به دو گروه اختلال افسردگی و اختلال دو قطبی طبقه‌بندی می‌شوند.

به گزارش انجمن ملی سلامت روان، 30٪ تا 70٪ از موارد خودکشی متعلق به افرادی است که مبتلا به نوعی افسردگی می‌باشند.

اختلال در وضعیت روانی حاکم بر فرد را اختلال خلقی نامند. که مشخصه‌ی آن اختلال یا آشفتگی در حالت عاطفی فرد می‌باشد و خود را در اشکال مختلف نشان می‌دهد. اختلالات خلقی ممکن است شامل افسردگی، شیدایی (دیوانگی یا اشتیاق مفرط) و یا ترکیبی از این دو باشد. اختلالات خلقی به افسردگی، اختلال دوقطبی و اختلال خلقی ناشی از مواد طبقه‌بندی می‌شوند. بعلاوه افسردگی و اختلالات دو قطبی به انواع خاصی از افسردگی طبقه‌بندی می‌شوند، در حالی که اختلالات ناشی از مواد بر اساس ماده شیمیایی که موجب این عارضه می‌شوند، طبقه‌بندی می‌گردند.

اختلال افسردگی اساسی یا ماژور Major Depressive Disorder

مشخصه‌ی اختلال افسردگی ماژور، داشتن حالت افسردگی شدید، از دست دادن امید و خوشنودی همراه با احساس بی‌ارزشی، گناه، پوچی و بی‌قراری یا عصبانیت می‌باشد. فرد ممکن است مشکلاتی مانند از دست دادن و یا افزایش اشتها، و مشکلاتی در رابطه با تمرکز، حافظه و تصمیم گیری را تجربه کند. زمینه‌های خودکشی نیز ممکن است در فرد دیده شود. تجربه‌ی این علائم با هم را دوره یا اپیزود افسردگی ماژور نامند. حالتی از افسردگی، که با احساس شیدایی همراه نباشد بنام افسردگی تک قطبی شناخته می‌شود، در حالت وجود شیدایی، این عارضه را دو قطبی نامند. 

 اختلالات افسردگی می‌توانند به طبقه‌بندی بیشتری که در ذیل آورده شده، دسته‌بندی شوند.

افسردگی آتیپیک یا غیرمعمول Atypical depression: در این نوع افسردگی، فرد به دلیل افزایش اشتها، خواب بیش از حد و سنگینی در اندام افزایش وزن را تجربه می‌کند. او حساسیت فوق العاده‌ای به طرد شدن نشاده داده و زندگی اجتماعی آشفته‌ای را تجربه می‌نماید.

افسردگی کاتاتونیک Catatonic depression: یک اختلال افسردگی ماژور شدید است که مشخصه‌ی آن مختل شدن توانایی‌های حرکتی است. کسانی که تحت تأثیر افسردگی کاتاتونیک قرار دارند، ممکن است حرکات عجیب و غریب بدن و یا دوره‌هایی از عدم تحرک کامل را تجربه نمایند.

افسردگی مالیخولیایی Melancholic depression: مشخصه‌ی آن از دست دادن احساس لذت در فعالیت‌های روزانه زندگی، احساس گناه و غم از دست دادن می‌باشد. کسانی که مبتلا به افسردگی مالیخولیایی هستند، بشدت از وزنشان کاسته می‌شود. این علائم ممکن است در ساعات اولیه‌ی روز بدتر شوند .

افسردگی جزئی یا مینور Minor depression: چنانچه علائم به مدت حداقل دو هفته باقی بمانند، اما به معیار افسردگی ماژور نرسند، این عارضه را اختلال افسردگی جزئی گویند.

دیس تایمی یا افسردگی خویی Dysthymia: علائم آن شبیه به علائم افسردگی تک قطبی است، هرچند از شدت کمتری برخوردار بوده و دوام بیشتری دارد. این علائم عبارتند از تغییر در اشتها، الگوهای خواب تغییر یافته، خستگی، اعتماد به نفس پایین و اشکال در تمرکز.

افسردگی مضاعف Double depression: مشخصه‌ی آن داشتن خلق افسرده است که به مدت حداقل دو سال همچنان ادامه دارد. مواردی از افسردگی ماژور به طور متناوب مشاهده می‌شوند.

افسردگی پس از زایمان: این نوع افسردگی را برخی زنان پس از بدنیا آوردن نوزاد تجربه می‌کنند. معمولاً، علائم آن ظرف سه ماه از انجام زایمان دیده می‌شوند و ممکن است به مدت سه ماه به طول انجامند.

افسردگی سایکوتیک یا روانی Psychotic depression: مشخصه‌ی آن هذیان و توهم می‌باشد. هذیان اغلب با مضامینی از موضوعات یأس‌آور یا افسرده کننده مشابه است.

افسردگی راجعه کوتاه مدت Recurrent brief depression: این نوع افسردگی از نظر مدت زمان دوام آن متفاوت از افسردگی ماژور است. دوره‌های افسردگی در بیماران مبتلا به افسردگی راجعه کوتاه مدت، تقریباً ماهی یک مرتبه اتفاق می‌افتد و به مدت دو یا سه روز دوام می‌آورد.

اختلال عاطفی فصلی Seasonal affective disorder: همانطور که از نام آن پیداست، توسط یک الگوی فصلی مشخص می‌شود که گفته می‌شود، افراد مبتلا علائمی از افسردگی را در طول زمستان تجربه می‌کنند. این احساسات افسرده ساز می‌توانند به عدم قرار گرفتن در معرض نور خورشید در زمستان نسبت داده شوند.

اختلال افسردگی نامعین Depressive Disorder Not Otherwise Specified: هنگامی که علائم دیده ‌شوند اما در هیچ یک از معیارهای تشخیصی اختلالات خاص یا معین گنجانده نشوند، به اختلال افسردگی نامعین، و یا DD-NOS اشاره دارد.

-اختلال دو قطبی

یک اختلال خلقی است که خود را به شکل متناوب دوره‌های افسردگی و شیدایی maniaآشکار می‌سازد. تغییراتی در خلق و خوی فرد و تغییر رفتار میان حالت تحریک یا هیجان بیش از حد که به آن شیدایی گویند و حالتی از احساس ناامیدی بنام افسردگی دیده می‌شود. چنانچه علائم، ترکیبی از علائمی باشند که در حالات شیدایی و افسردگی تجربه می‌شوند، این حالت را آمیخته یا مختلط گویند. اختلال دو قطبی نسبتاً کمتر رایج می‌باشد، اما همچنین گفته می‌شود که اغلب تشخیص داده نمی‌شود.

اختلال دو قطبی اساساً در اواخر سنین نوجوانی یا اوایل دوران بلوغ ایجاد می‌شود. در کودکان، آن را تحت عنوان اختلال دو قطبی زودرس می‌شناسند. در این کودکان، تغییرات در خلق و خوی و سایر علایم، بیشتر از بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی دیده می‌شود.

دوقطبی نوع 1: مشخصه‌ی آن، سابقه‌ای از دوره‌های شیدایی با یا بدون وجود دوره‌ی افسردگی است.

دو قطبی نوع 2 : به وسیله‌ی دوره‌های متناوب شیدایی و افسردگی قابل تشخیص است. افسردگی ممکن است با دوره‌های شیدایی خفیف hypomanic episodes همراه باشد که در آن نشانه‌های شیدایی خفیف‌تر می‌باشند؛ بدین معنی که قابل مشاهده‌ هستند اما عملکرد فرد را مختل نمی‌سازند.

اختلال خلق ادواری Cyclothymia: شامل اپیزود یا دوره‌های شیدایی خفیف همراه با اختلالات خلقی خفیف‌تر می‌باشد. شیدایی کامل یا دوره‌های افسردگی ماژور دیده نمی‌شوند.

اختلال دوقطبی نامعین: زمانی اتفاق می‌افتد که فرد برخی از علائم اختلال دو قطبی را از خود نشان می‌دهد اما این عارضه با معیارهای تشخیصی هیچ یک از انواع خاصی از اختلال دو قطبی مطابقت ندارد.

اختلالات خلقی ناشی از مواد

همانطور که از نام آن پیداست، این اختلالات خلقی ناشی از یک ماده شیمیایی و یا مواد مخدری می‌باشند که بر وضعیت روحی روانی فرد تأثیر می‌گذارند. اعتیاد به یک ماده و یا ترک آن می‌تواند بر سطوح خلق و خوی تأثیر بگذارد و افراد ممکن است دچار شیدایی و یا افسردگی شوند.

اختلالات خلقی ناشی از الکل: تحقیقات نشان می‌دهند که افراد شدیداً الکلی ممکن است دچار افسردگی شوند. تمایل به خودکشی نیز ممکن است در این افراد دیده شود. افراد نسبتاً الکلی تا شدیداً الکلی ممکن است احساس رضایت و سرخوشی، نوساناتی در خلق و خوی، احساس سرمستی و کاهش کنترل بر روی انگیزه یا هوس را تجربه نمایند. در صورت داشتن اعتیاد به الکل همراه با استرس‌های روانی بیش از حد، فرد ممکن است به خشونت متوسل شود. ترک الکل موجب خستگی، بیخوابی، کم شدن علاقه‌ی جنسی و خلق و خوی ناپایدار می‌شود.

اختلالات خلقی ناشی از کافئین: کافئین اگر به مقدار بیش از حد مصرف شود، ممکن است به اضطراب منجر شود و حتی در برخی موارد موجب رخ دادن حملات وحشت یا هراس می‌شود.

اختلالات خلقی ناشی از نیکوتین: وابستگی به نیکوتین می‌تواند به افزایش احساس افسردگی بیانجامد. ترک نیکوتین همچنین دارای علائم مشابهی است.

به دلیل مواد محرک‌ سیستم عصبی: مسمومیت ناشی از چنین موادی منجر به بروز مشکلاتی در رابطه با تمرکز و دقت می‌شود. در این حالت ممکن است کاهش عملکرد ذهنی دیده شود. علائم ترک این مواد، افسردگی و خستگی را شامل می‌شود. استفاده طولانی مدت از مواد محرکی مانند آمفتامین بر مغز اثر گذاشته و منجر به مشکلات بلند مدتی در تمرکز و حافظه می‌گردد. اختلالات خلقی به علت استفاده از این محرک‌ها و الکل ممکن است علائمی شبیه به علائم مشاهده شده در اختلال دو قطبی از خود نشان دهند.

به دلیل مواد شبه افیونی: مواد شبه افیونی منجر به احساس شادی و سرخوشی می‌شوند. استفاده طولانی مدت از این مواد به افسردگی منجر می‌شود. ترک این مواد به بدن درد و اضطراب منتهی می‌گردد. علائم ترک ممکن است شامل اضطراب، افسردگی و اختلال خواب باشد.

به دلیل داروهای آرامبخش: علائم آن شبیه به علائم اختلالات خلقی ناشی از الکل می‌باشد. ترک کردن آرام بخش‌ها منجر به احساس اضطراب، افسردگی و اختلال در خواب می‌گردد. در موارد شدید، توهم ممکن است تجربه شود.

به دلیل توهم‌زاها: افرادی که مصرف کننده‌ی این مواد هستند، دچار هذیان و توهم می‌شوند. واکنش‌های روانی و افسردگی نیز ممکن است دیده شود.

اختلالات خلقی ناشی از یک بیماری طبی

یک اختلال خلقی می‌تواند به دلیل وجود یک بیماری طبی عمومی اتفاق بیافتد، زمانی می‌توان از آن نتیجه گرفت که علائم این اختلال در نتیجه‌ی فشار روانی این عارضه‌ی پزشکی باشد و تنها به دلیل پاسخی فیزیولوژیکی به آن نباشد. بیماریهای سیستم غدد درون ریز، بیماری پارکینسون، اختلالات سیستم عصبی و بیماری‌های قلبی عروقی می‌توانند به اختلالات خلقی منجر شوند. بیماری‌های بسیار دردناک و یا علاج ناپذیر منجر به احساس افسردگی در افراد مبتلا می‌شوند. برخی از بیماران ممکن است به خودکشی تمایل نشان دهند.

اختلال خلقی نامعین

یک اختلال خلقی که معیارهای هیچ یک از اختلالات خاص را در بر نمی‌گیرد، می‌تواند تحت عنوان اختلال خلقی نامعین و یا MD-NOS طبقه‌بندی شود. ترکیبی از اختلال خلقی و اختلال اضطراب یا افسردگی جزئی می‌تواند به عنوان MD-NOS طبقه‌بندی شود.

اختلالات خلقی در چهارچوب تغییر در رفتار و دوره‌هایی از افسردگی، اضطراب و بیقراری بروز می‌کنند. افراد مبتلا به اختلالات خلقی، تغییری غیرعادی و ناگهانی در رفتار خود نشان می‌دهند و دوره‌هایی از افسردگی و یا هیجان بیش از حد را تجربه می‌کنند. آنها دچار احساساتی از تحریک‌پذیری و غم و اندوه می‌شوند. مشخصه‌ی برخی اختلالات خلقی از دست دادن اشتها است که منجر به از دست دادن وزن شده، در حالی که مشخصه‌ی دیگر پرخوری است که منجر به افزایش وزن می‌شود.

اعتقاد بر این است که عدم تعادل در انتقال دهنده‌های عصبی در زمره‌ی علتهای اختلالات خلقی، غالباً افسردگی و اختلال دو قطبی است. عدم تعادل هورمونی می‌تواند به افسردگی منجر شود. استرس بیش از حد و یا مشکل داشتن در مقابله‌ی با آن نیز می‌تواند اختلالات خلقی را بوجود آورد. همچنین مشخص شده است که این اختلالات می‌توانند در خانواده‌ها به شکل صفات ژنتیکی خاصی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، اختلال خلقی دو قطبی به صورت ژنتیکی منتقل می‌شود. نشانه‌های افسردگی ممکن است ناشی از اختلالات سازگاری باشد. migna.irیک رویداد استرس‌زا مانند یک ناکامی یا شکست، داشتن یک مشکل در خانواده، یک مسئله‌ی خویشاوندی یا رابطه‌ای و غیره ممکن است به افسردگی بیانجامد که به مدت چندین ماه باقی مانده که پس از رفع مورد استرس‌زا، این اختلال از بین می‌رود. این وضعیت نمی‌تواند به عنوان یک اختلال افسردگی ماژور طبقه‌بندی شود.

اختلال ملال پیش از قاعدگی (PMDD)

PMDD شدیدتر از سندرم پیش از قاعدگی بوده که 3% تا 8% زنان را در طول سال‌های باروری تحت تأثیر قرار می‌دهد. علائم این بیماری شامل، پایین بودن سطوح انرژی، خستگی، بی‌علاقگی به انجام فعالیت‌های روزانه، احساس ناامیدی، اضطراب و تحریک‌پذیری یا زودرنجی می‌باشد. مختل شدن الگوهای خوردن و خوابیدن نیز ممکن است دیده شود.

اختلال بی‌نظمی خُلق اخلالگر (DMDD)

طبقه بندی آن به عنوان یک اختلال روانی نسبتاً تازه می‌باشد. در کودکان مشاهده می‌شود و مشخصه‌ی آن کج خلقی مکرر، تحریک پذیری مداوم و واکنش افراطی است که بر زندگی اجتماعی یک فرد تأثیر می‌گذارد. اگر این اختلال بخواهد به عنوان DMDD طبقه‌بندی شود، لازم است علائم قبل از 10 سالگی آغاز شده باشند و بایستی به مدت حداقل یک سال به طول بیانجامند.

حقایقی چند از این اختلالات

☚ مطالعات نشان داده‌اند که افسردگی آتیپیک حدوداً چهار برابر در زنان شایعتر از مردان می‌باشد.

☚ افسردگی، اختلال دو قطبی و اختلال خلق ادواری، از متداول‌ترین اختلالات خلقی می‌باشند.

☚ مشاهده شده است که اختلالات خلقی در کودکان و نوجوانان در زمره‌ی بیشترین مشکلات روحی و روانی است که کمتر تشخیص داده می‌شوند.

☚ مطالعات نشان می‌دهد که کاتاتونی در سالمندان مبتلا به افسردگی شدید دیده می‌شود.

☚ چنانچه یکی از والدین کودک و یا هردو دارای اختلال خلقی باشند، احتمال زیادی وجود دارد که کودک نیز دچار این اختلال شود. چنانچه مادری صفت اختلال خلقی را به فرزندان خود منتقل نماید، دختر او بیشتر از دیگران مستعد ابتلا به اختلال می‌باشد. اگر پدری این صفت را منتقل نماید، احتمال بیشتری وجود دارد که پسر او مبتلا به اختلال خلقی شود.

☚ خواهر و برادر و بستگان نزدیک افراد مبتلا به اختلالات خلقی، احتمال بیشتری خواهند داشت که به اختلال مبتلا شوند.

☚ بنا به گزارش سازمان بهداشت جهانی، اختلال افسردگی ماژور علت اصلی ناتوانی در میان افراد آمریکایی سنین بین 15 تا 44 سال است.

☚ به گزارش انجمن بهداشت روانی کانادا (CMHA)، احتمال بیشتری وجود دارد که زنان مبتلا به افسردگی، دچار اختلال افسردگی خویی و اختلال خلقی فصلی شوند. اختلال دو قطبی می‌تواند هر دو جنس مرد و زن را به یک میزان تحت تأثیر قرار دهد.

☚ به گفته‌ی مقاله‌ای در وب سایت CMHA، افسردگی در حدود 5ر3% کودکان و 3 تا 7% نوجوانان تشخیص داده شده‌ است و در موارد بسیاری، اختلال دو قطبی بین سنین 15 و 19 سال شناسایی شده است.

☚ بنا به گزارشی از بهداشت روانی آمریکا، حدود 20٪ از مردم در ایالات متحده متحمل حداقل یک نشانه‌ی افسردگی در یک ماه و دو یا چند علامت افسردگی در طی یک سال در میان 12% از جمعیت ایالات متحده گزارش می‌شود.

اختلالات خلقی و خلاقیت ـ ارتباطی عجیب

مطالعات صورت گرفته در روانشناسی، بین اختلالات خلقی و خلاقیت ارتباطی غیر معمول را به اثبات رسانیده‌اند. در طول یک دوره شیدایی که با انرژی افزایش یافته، اعتماد بنفس بیشتر شده، احساس لذت شدید مشخص می‌شود، همچنین مشاهده شده که سطوح خلاقیت فرد افزایش می‌یابد.

در طی یک اپیزود شیدایی، فردی ممکن است شدیداً درگیر فعالیتی شود که موجب خوشحالی او می‌گردد، او ممکن است دست به انجام یک فعالیت هدفمند بزند و ایده‌های مختلفی داشته باشد (که می‌تواند ایده‌ی خلاقانه نامیده شود). این امر ممکن است به تجلی عالی از خلاقیت منجر شود.

کِی ردفیلد جمیسون Kay Redfield Jamison روانشناس بالینی و نویسنده‌ی آمریکایی در کتاب خود با نام Touched with Fire: Manic-Depressive Illness and the Artistic Temperament (لمس آتش: بیماری افسردگی توأم با شیدایی و سرشت هنری)، مطالعات خود را بر روی نسبت‌های اختلال خلقی در افرادی با زمینه‌های خلاقانه ارائه داده است. او همچنین توضیح می‌دهد که چگونه اختلال دو قطبی می‌تواند در خانواده‌هایی که دارای شغلهای خلاقانه می‌باشند، به طور ارثی به وجود آید.

-فرادی که دارای اختلالات خلقی می‌باشند به کمک فوری نیاز دارند. شناسایی عارضه‌ای تحت عنوان اختلال خلقی و تشخیص صحیح آن، به هنگام انجام درمان مناسب، از اهمیت بسیاری برخوردار است. درمان این اختلال بستگی به وضعیت جسمی و روانی بیمار و عوامل خارجی مؤثر بر سلامتی وی دارد. اقدامات درمانی شامل داروهای ضد افسردگی (جهت افسردگی)، داروهای تثبیت کننده‌ی خلق (برای اختلال دو قطبی)، و کمک‌های روانشناختی می‌شوند. درمان شناختی رفتاری Cognitive behavioral therapy جهت درمان اختلالات خلقی بکار گرفته می‌شود. این درمان به بیمار کمک می‌کند تا اطلاع یابد چگونه خلق و خوی او بر افکار و رفتارش تأثیر می‌گذارد و همچنین به او کمک می‌کند تا با این مشکل به مبارزه بپردازد. 

درمان میان فردی Interpersonal therapy می‌تواند به بیمار در بهبود تعاملات اجتماعی کمک نماید. در مواردی که مشاوره و یا داروها به بیمار کمکی نکنند، درمان با الکتروشوک می‌تواند بر روی بیمار انجام شود. حمایت از طرف خانواده و دوستان در کمک به بیمار در مقابله با اختلال خلقی وی نقش مهمی ایفا می‌نماید. اما احتمالاً، خودیاری از طریق یک رژیم غذایی مناسب، ورزش منظم، خواب کافی، اجتماعی شدن و مدیریت استرس بهترین کمک در مهار و کنترل مشکلات خلقی است.

علت وتشخیص اختلالات خلقی

اختلالات خلقی به کدام دسته از اختلالات گفته می شود؟ راه های تشخیص اختلالات خلقی چیست؟ خلق یک وضعیت هیجانی ست که در طول دوره های زمانی با ثبات تر از هیجان است. در واقع خلق کمتر از هیجان وابسته به رویدادهای خاص می باشد. یعنی یک اتفاق خاص ممکن است در لحظه سبب ایجاد هیجان خاصی شود ولی خلق در طول زمان با اتفاقات واحد زیاد نوسان پیدا نمی کند. خلق بر روی ارزیابی شما از دنیا تاثیر می گذارد و دیدگاهتان را نسبت به مسائل تغییر می دهد. اگر تغییرات سریع در خلق یا Mood رخ دهد مانند اختلال دو قطبی یا خلق به شدت پایین باشد مانند افسردگی، برای شما مشکلاتی در زمینه های مختلف زندگی ایجاد می کند. 

اختلالات خلقی

اختلالات خلقی، دسته ای از اختلالات هستند که با بالا رفتن یا پایین آمدن خلق مشخص می شوند. به طور کلی، خلق ممکن است بالا، پایین یا طبیعی باشد. فرد طبیعی که اختلالات خلقی نداشته باشد، می تواند خلق های متفاوتی را تجربه کند ولی توانایی کنترل یا مدیریت آن را دارد. افراد دچار اختلالات خلقی احساس کنترل بر خلقشان ندارند و به شکل غیر ارادی و در طول زمان، خلق بالا یا پایین را تجربه می کند یا بین آن ها نوسانات شدید و دائمی دارند.

اختلالات خلقی نه تنها خلق را تحت تاثیر قرار می دهند بلکه بر سایر جنبه های فردی مثل؛ توانایی شناختی تاثیر می گذارند. برای مثال توجه و تمرکز فرد تحت تاثیر افسردگی و اختلال دو قطبی ضعیف میشود. مشکلات تکلم، اختلال در عملکرد شغلی، میل جنسی و روابط بین فردی برای مبتلایان مشکل زا می شود.

انواع اختلالات خلقی 

اختلالات خلقی در دو دسته کلی افسردگی و دوقطبی طبقه بندی می شوند:

اختلالات افسردگی

از انواع افسردگی می توان به اختلالات افسردگی اساسی و  افسردگی مزمن اشاره کرد. ویژگی اصلی اختلالات افسردگی، پایین بودن خلق به شکل مداوم و حالت بی لذتی است. فرد در طول روز دائما احساس غمگینی کرده و از فعالیت هایی که قبلا برایش خوشایند بودند، لذت نمی برد. علائم دیگر قابل مشاهده؛ تغییرات خواب، اشتها، فعالیت و میل جنسی، افکار خودکشی، احساس گناه و... هستند. این دسته اختلالات بر اساس طول مدت، شدت و نشانه ها تفکیک شده اند.

اختلالات دوقطبی

اختلالات دوقطبی همراه با دوره های شیدایی یا مانیا مشخص می شوند و خود انواعی دارند. مانیا حالتی از خلق بسیار بالاست که با شاد بودن معمولی متفاوت است. فرد در حالت مانیا پرانرژی، پرحرف می شود و نیاز کم به خواب را احساس می کند. برنامه ها و ایده های مختلفی برای آینده می چیند. بیمار در این حالت ممکن است ضرر های جبران ناپذیری به خود بزند. اختلال دوقطبی شامل دو نوع می باشد:

دوقطبی نوع اول: اختلال دو قطبی نوع یک با تنها یک دوره از مانیا مشخص می شود.

دوقطبی نوع دوم: اختلال دو قطبی نوع دو  با حالت ضعیف تری از مانیا (هایپومانیا) و دوره ای از افسردگی اساسی تشخیص داده می شود.

علل اختلالات خلقی

مجموعه ای از عوامل زیستی، ژنتیکی، اجتماعی و شخصیتی در بروز اختلالات خلقی موثر است:

عوامل زیستی: سروتونین و نوراپی نفرین دو ناقل عصبی که با کم و زیاد شدنشان در مغز اختلال خلقی رخ می دهد.

عوامل ژنتیکی: عوامل ژنتیکی به شدت در ابتلا به اختلالات خلقی موثرند. افسردگی پدر یا افسردگی مادر عاملی خطر بالایی برای فرزندان به شمار می رود.

عوامل روانی اجتماعی: استرس های محیطی از ابتدای زندگی باعث بالا رفتن ریسک ابتلا به اختلالات خلقی می شوند.

عوامل شخصیتی: برخی از ویژگی های شخصیتی فرد را در معرض خطر بیشتری قرار می دهند. مثلا افرادی که کنترل بیرونی بر مسائل دارند، یا افرادی که عزت نفس پایین تری دارند.

تشخیص اختلالات خلقی

همه انسان ها در طول روز یا در طول دوره های زمانی مشخص، دستخوش تغییرات خلقی می شوند. شاید مسئله ای که در این بین حائز اهمیت است شدت این تغییرات باشد. برای تشخیص مرز بین اختلال یا طبیعی بودن نیاز به قضاوت متخصص روانشناسی وجود دارد. اما به طور کلی مقداری تغییر در خلق طبیعی بوده و جای نگرانی نیست. معمولا خانم ها در طی یک سیکل قاعدگی حالت های خلقی متفاوتی را تجربه می کنند. مخصوصا حالت سندروم پیش از قاعدگی تجربه ای معمول و رایج می باشد.

اگر سطح تغییرات خلقی شما زیاد است، به نحوی که بر زندگی و فعالیت حرفه ای شما، روابط خانوادگی، تحصیل و سایر امور با اهمیت زندگی تان تاثیر گذاشته و آن ها را مختل می کند، شما نیاز به مشورت با یک مشاوره روانشناسی مجرب دارید. تا اگر به اختلالی مبتلا باشید آن را تشخیص دهد و درمان مناسب برایتان شروع کند.

درمان اختلالات خلقی

در ادامه روش های درمانی اختلال های خلقی را بررسی می کنیم:

درمان های زیستی: به منظور درمان اختلالات خلقی از داروهای تثبیت کننده خلق یا داروهای ضد افسردگی استفاده می شود. این داروها تحت نظارت روانپزشک تجویز و مصرف می گردند.

درمان های روانشناختی: شامل رفتار درمانی، درمان شناختی رفتاری افسردگی، روانکاوی، خانواده درمانی و... می باشند. طبق گزارشات همراهی این درمان ها با درمانی های زیستی بهبودی بالایی را نشان داده اند.

الکتروشوک درمانی: در موارد نادری استفاده می شود و برای بیمارانی است که احتمال خودکشی بالایی دارند یا به درمان های دیگر جواب نداده اند.

(اختلالات دو قطبی(افسردگی شیدایی)

نتیجه تصویری برای اختلالات دوقطبی

اختلالات دوقطبی چیست؟

ازاختلال دو قطبی با عنوان افسردگی شیدائی نام برده می‌شد.

همانگونه که از نام قبلی استنباط می‌شود کسی که دچار اختلال دوقطبی است دچار نوسانات خلقی  شدید میباشد.این نوسانات معمولا هفته ها یا ماها طول میکشد و با انچه مردم عادی در زندگی روزمره تجربه میکنند بسیارمتفاوت است.

خلق افسرده: احساس شدید افسردگی

خلق شیدا: احساس شادمانی بسیار و ناامیدی

خلق مختلط: به عنوان مثال خلق افسرده همراه با بیقراری و فعالیت بیش از اندازه ناشی از شیدائی.

شیوع اختلالات دو قطبی:

در حدود یک نفر از هر 100 بزرگسال در طول زندگی خود دچار این اختلال می‌گردد. معمولا این اختلالات بعد از سنین نوجوانی اتفاق می‌افتد. در سنین بالاتر از 40 سال این اختلالات غیر معمول است. مردان و زنان به یک اندازه در معرض ابتلا به این اختلالات قرار دارند.

انواع اختلال دو قطبی

اختلال دو قطبی نوع 1

حد اقل یک دوره خلق شیدا به مدت یک هفته وجود دارد.اگرچه بیشتر مبتلایان دوره افسردگی را هم تجربه می‌کنند ولی بعضی از انها فقط دوره شیدائی را تجربه می‌کنند.دوره های شیدایی بدون درمان بین 3 تا 6 ماه به طول می‌انجامند.دوره‌های افسردگی در صورتی که مداوا نشوند 6-12 ماه ادامه پیدا می‌کنند.

اختلال دو قطبی نوع 2

در این نوع بیش از یک دوره افسردگی شدید وجود دارد. در صورتی که شدت خلق شیدایی کم است. این نوع به نام شیدائی خفیف (Hypomania) نامیده می‌شود.

اختلال دو قطبی با تناوب سریعدر این دسته بیش از 4 بار نوسان روحی در طول یکسال وجود دارد. این نوع در حدود 10 درصد افراد مبتلا به اختلالات دوقطبی دیده میشود و می‌تواند با هر کدام از انواع 1 یا 2 همراه باشد.

اختلال خلق ادواری (Cyclothymia)

 در این نوع شدت نوسان خلق به اندازه اختلال دوقطبی نیست، اما می‌تواند زمان طولانی تری ادامه یابد. این حالت می‌تواند منجر به اختلالات دو قطبی گردد.

علل اختلالات دوقطبی

دلیل قطعی برای این اختلالات شناخته نشده، اما تحقیقات نشان می‌دهد که:

اختلالات دوقطبی منشائ ارثی دارد. به عبارتی ژنها بیشتر از تربیت در این اختلالات موثرند.

ممکن است مشکل فیزیکی در قسمتی از مغز که کنترل حالات روحی را به عهده دارد عامل این اختلالات باشد. به این دلیل است که این اختلالات با دارو قابل درمان هستند.

نوسانات خلقی ممکن است گاهی توسط استرس و یا بیماری بوجود بیایند.

علایم اختلالات دو قطبی

علائم بیماری بستگی به این دارد که خلق شما به سمت افسردگی یا شیدائی تغییر کرده باشد.

1- افسردگی

 احساس افسردگی احساسی است که همه ما در طول زندگی آنرا تجربه کرده ایم. این احساس می‌تواند به ما در شناخت و برخورد با مشکلات زندگی کمک کند. اما در افسردگی بالینی یا اختلالات دوقطبی این احساس افسردگی بسیار شدید تر است. در این حالت احساس افسردگی برای مدت طولانی باقی می‌ماند و حتی انجام امور عادی زندگی را سخت یا غیر ممکن می‌سازد. در صورتی که شما افسرده شده باشید متوجه این تغییرات در خود شده اید:

  روحی

 احساس غمگینی که از بین نمی‌رود.

 احساس نیاز به گریستن بدون هیچ دلیلی

 ازدست دادن تمایل و رغبت به همه چیز

 عدم لذت بردن از چیزهایی که قبلا لذت می بردید. 

 احساس بی قراری و آشفتگی

 از دست دادن اعتماد به نفس

 احساس بی ارزشی و ناامیدی

 زودرنجی و تحریک پذیری

 فکرکردن به خود کشی

فکری

از دست دادن قدرت فکر کردن مثبت و امیدوارانه

از دست دادن قدرت تصمیم گیری حتی در موارد ساده        

مشکل تمرکز کردن

 جسمی

کم شدن اشتها و وزن

مشکل خوابیدن

بیدار شدن زودتر از موقع

احساس خستگی کامل

یبوست

عدم تمایل به رابطه جنسی

 رفتاری

مشکل در شروع و به پایان رساندن کارها- حتی کارهای روزمره

گریه کردن زیاد و یا احساس نیاز به گریه و عدم توانایی گریستن

پرهیز از مواجهه با افراد

 2- شیدایی یا هیجان

 شیدایی یک احساس خوشحالی، افزایش انرژی و خوش بینی بیش از اندازه است. این حالت می‌تواند آنقدر شدید باشد که فکر کردن و قضاوت شما را تحت تاثیر قرار دهد. ممکن است تفکرات عجیبی راجع به خود داشته باشید، تصمیمات بدی بگیرید و به صورت شرم آور، مضر و گاهی خطرناک رفتار کنید.

مانند حالت افسردگی، در این حالت هم زندگی فرد مختل می‌شود و می‌تواند روابط و کار فرد را تحت تاثیر قرار دهد. در حالتی که این حالت خیلی شدید نباشد به آن شیدائی خفیف می‌گویند.

در صورتی که شما شیدا شوید ممکن است حالات زیر را در خود مشاهده کنید:

روحی

بسیار شاد و مهیج

عصبی و برانگیخته شدن توسط کسانی که در خوش بینی شما شریک نمی‌شوند

احساس برتر بودن بیش از اندازه

فکری

پر از ایده های جدید و مهیج

پریدن از یک ایده یه ایده دیگر

شنیدن صداهایی که افراد دیگر نمی‌شنوند

جسمی

بی میل یا ناتوان از خوابیدن

پر انرژی

افزایش تمایل به رابطه جنسی

 رفتاری

 برنامه ریزی های بلندپروازانه و غیر واقعی

بسیار فعال و پر جنب و جوش

 رفتارهای نا معمول

 حرف زدن سریع – دیگران ممکن است متوجه صحبتهای شما نشوند.

 تصمیمات عجولانه و گاهی با نتایج مصیبت بار

 ولخرجی

 احساس صمیمیت زیاد

 بروز بیش از حد احساسات

اگر شما در اواسط دوره شیدایی برای اولین بار باشید، ممکن است متوجه هیچ چیز غیر عادی نشوید. حتی دوستان و خانواده شما نیز ممکن است متوجه نشوند. حتی ممکن است اگر کسی سعی کند در این مورد نظری ابراز کند ناراحت شوید. در این حالت شما به تدریج در انجام امور روزمره و ارتباط با افراد دچار مشکل می شوید.

علایم جنون(Psychotic)

اگر دوره های شیدایی و یا افسردگی خیلی جدی شود، شما ممکن است دچار علایم جنون شوید.

 حالت شیدایی: علایم این حالت شامل احساس خود بزرگ بینی است -اینکه مسئول انجام یک ماموریت مهم بوده یا از یک قدرت بسیار زیاد برخوردار است. حالت افسردگی: احساس گناه شدید، احساس بدترین بودن و یا حتی احساس عدم وجود.

علاوه بر این اعتقادات نامعقول فرد ممکن است دچار توهم شده که شامل شنیدن دیدن بوییدن و یا لمس کردن چیزها یا کسانی که وجود ندارند.

  بین دوره ها:

 قبلا بر این باور بودند که اگر شما از اختلالات دو قطبی رنج می‌برید، باید در بین دوره های افسردگی و شیدایی خلق متعادل داشته باشند . اما اکنون می‌دانیم که در این حالت علی رغم بهبود ظاهری ممکن است علایم افسردگی خفیف و مشکلات ذهنی ادامه پیدا کند.

درمان

برای پیشگیری از پیشرفت نوسانات خلقی به حالت افسردگی – شیدایی میتوان اقداماتی انجام داد که در ادامه از انها نام برده می‌شود .اما در اغلب موارد درمان دارویی هم مورد نیاز است تا

I.      خلق شما را تثبیت کند(پیشگیری)

  II.      درمان دوره های افسردگی و شیدایی

تجویز دارو برای تثبیت حالت روحی

چندین نوع تثبیت کننده وجود دارد که اغلب نیز برای درمان صرع به کار می‌روند. اما در بین آنها لیتیوم(که نوعی نمک معدنی است) موثرترین آنهاست.

لیتیوم:

لیتیوم به مدت پنجاه سال است که به عنوان تثبیت کننده حالت خلقی به کار می‌رود. اما چگونگی عملکرد آن هنوز مشخص نیست. از لیتیوم برای درمان هردونوع افسردگی و شیدایی استفاده می‌شود.

درمان با لیتیوم باید توسط روانپزشک شروع شود.تعیین مقدار دقیق لیتیوم در بدن لازم است. مقدار کم آن بی اثر و مقدار زیاد آن سمی است. بناباین شما باید به طور مرتب در چند هفته اول آزمایش خون دهید تا مطمین  شوید که از مقدار مناسبی  استفاده می‌کنید. با ثابت شدن مقدار دارو پزشک شما می‌تواند لیتیوم را همراه با آزمایش خون منظم برای شما  تجویز کند.

مقدار لیتیوم در خون به مقدار آب بدن بستگی دارد. اگر آب بدن کم شود مقدار لیتیوم در خون بالا رفته و احتمال بروز اثرات منفی آن و یا حتی اثرات سمی آن وجود دارد. بنابراین بسیار مهم است که:

·  آب بسیار بنوشید- مخصوصا در مواقعی که هوا گرم است و یا فعالیت شما زیاد است .

·  چایی و قهوه کمتر مصرف کنید- چون آنها باعث افزایش ادرار می‌گردند. حداقل سه ماه یا بیشتر طول می‌کشد تا اثرات لیتیوم پدیدار شود. در این مدت با اینکه تغییر حالت روحی شما ادامه دارد باید به خوردن قرصهای لیتیوم ادامه دهید.

   اثرات جانبی

اثرات زیر در چند هفته اول شروع مصرف خود را نشان می‌دهند. این اثرات نا مطلوب هستند اما با گذشت زمان بهبود می‌یابند.

 احساس تشنگی

ادرار زیادتر از معمول

 افزایش وزن

 اثرات جانبی نا معمول تر شامل:

تاری دید

 ضعیف شدن ماهیچه‌های بدن

اسهال

 لرزش ضعیف دستها احساس بیمار بودن

این اثرات معمولا با کم کردن دوز بهبود می‌یابد.

اگر   سطح لیتیوم در خون شما خیلی بالا باشد، شما حالات زیر را تجربه خواهید کرد:

  استفراغ کردن

  تلو تلو خوردن

   لکنت زبان

در این حالت باید هرچه سریعتر با پزشک تماس گرفت.

آزمایش خون

در ابتدا شما باید هر هفته یکبار برای اطمینان از درست بودن سطح لیتیوم در خون آزمایش دهید. تا وقتی که مصرف لیتیوم ادامه دارد این آزمایشات نیزادامه دارد. اما پس از چند ماه اول تعداد آزمایشات کم می‌شود.

استفاده طولانی از لیتیوم ممکن است به کلیه و غده تیرویید اسیب رساند. بهتر است هر چند ماه یکبار برای اطمینان از کارکرد صحیح  آنها آزمایش داد. در صورت بروز مشکل شما باید از لیتیوم را متوقف کرده و از یک جایگزین استفاده کنید.

مراقبتهای شخصی

استفاده از رژیم غذایی مناسب

نوشیدن مرتب نوشیدنی های غیر شیرین. اینکار به نگه داشتن سطح آب و نمک بدن شما کمک می‌کند.

 غذا خوردن منظم – اینکار به تعادل مایعات بدن کمک می‌کند.

  کاهش مصرف کافیین در چای ، قهوه و نوشابه- این مواد با افزایش ادرار سطح لیتیوم را بالا می‌برند.

تثبیت کننده های دیگر خلقی

گرچه لیتیوم موثرترین تثبیت کننده است، اما داروهای دیگری نیز وجود دارد.

 که یک ضد تشنج است. اما هنوز شواهد کافی  وجود ندارد که سدیم والپروت به اندازه لیتیوم موثر است . این دارو نباید برای خانمهادر سنین باروری تجویز شود.

 کاربامازپین اثر کمتری داشته و کمتر برای اختلالات دو قطبی استفاده می‌شود. اما اگر برای شما مناسب است نیازی به تغییر آن نیست.

 تجویز های ضد جنون جدید (مثل اولانزاپین) نیز می‌تواند به عنوان تثبیت کننده استفاده شود.

 بهترین دارو برای من کدام است؟

شما باید در این مورد با روانپزشک خود مشورت کنید، اما چند قاعده کلی وجود دارد،

 لیتیوم، سدیم والپروت، اولانزاپین معمولا برای درمان طولانی مدت تجویز می‌گردند.

 کارمازپین برای مواقعی که نوسان خلق سریعتر و متناوب تری دارید پیشنهاد می‌گردد.

     ترکیب دارویی نیز کاهی لازم است

بطور کلی بهترین دارو به وجود شما بستگی دارد. یک دارو ممکن است برای یک نفر مناسب باشد ولی در شخص دیگری اثر خوبی نداشته باشد. اما برای اولین تجویز اصولا دارویی تجویز می‌گردد که تاثیر بیشتری در دیگران نشان داده است.

بدون دارو چه اتفاقی می‌افتد؟

لیتیوم 30 تا 40 درصدازاحتمال عود بیماری کم می‌کند، اما  هرچه تعداد دوره های شیدایی شما بیشتر باشد، احتمال عود آن هم بیشتر است.

تعداد دوره ای شیدایی قبلی

احتمال  دوباره شیدایی در سال بعد

بدون مصرف لیتیوم

با مصرف لیتیوم

 

تعداد دوره ای شیدایی قبلی

احتمال  دوباره شیدایی در سال بعد

بدون مصرف لیتیوم

با مصرف لیتیوم

1-2

10%

6%-7%

 3-4

20%

12%

بیشتر از 5

40%

26%

 با افزایش سن ، احتمال  عود دوره ها همچنان ثابت می‌ماند. حتی ممکن است شما برای مدت طولانی مشکلی نداشته باشید، اما همواره خطر بازگشت  وجود دارد.

از چه موقع شروع به مصرف دارو کنیم؟

پس از گذراندن یک دوره، نمی‌توان گفت که دوره های بعدی چه زمانی باز می‌گردند. ممکن است شما مایل به مصرف دارو در این مرحله نباشید مگر اینکه دوره شما بسیار شدید بوده باشد. اگر برای بار دوم مبتلا شوید به احتمال 80 درصد دوره ها عود خواهند کرد. اغلب روانپزشکان در این حالت داروهای تثبیت کننده را پیشنهاد می‌دهند.

برای چه مدت یک داروی تثبیت کننده باید مصرف شود؟

برای حداقل دو سال بعد از یک دوره اختلال و تا 5 سال در حالتهای زیر میتون ادامه داد .

 عود مکرر دوره ها

 دوره جنون

 استفاده از الکل یا مواد مخدر

داشتن استرس در خانه یا محل کار

در صورت ادامه داشتن مشکل، ممکن است مجبور شوید برای مدت طولانی تری به مصرف دارو ادامه دهید.

روشهای درمانی روانشناسی

در فاصله بین دوره های شیدایی یا افسردگی، درمانهای روانشناسی می‌تواند موثر ابشد. این درمانها باید حدود 16 جلسه یک ساعته به مدت 6 تا 9 ماه باشند.

این درمانها شامل:

تربیت روانی(Psycho education)- دانستن بیشتر در مورد اختلالات دو قطبی

 تحت نظر داشتن حالت روحی- کمک کردن به شما برای شناخت زمانهای تغییر حالت روحی

 استراتژی خلقی- کمک کردن برای جلوگیری از تغییر حالت روحی به شیدایی یا افسردگی کامل

کمک برای افزایش مهارتهای سازگاری

 شناخت و رفتار درمانی(CBT) برای افسردگی

حاملگی

شما باید هر برنامه برای حاملگی را با روانپزشک خود در میان بگذارید. با هم فکری هم، شما می‌توانید برای کنترل حالات روحی خود در طول حاملگی و پس از تولد نوزاد برنامه ریزی کنید.

اگر باردار هستید، بهتر است برای آگاهی از قطع یا ادامه مصرف لیتیوم با روانپزشک خود مشورت کنید. گرچه لیتیوم از دیگر تثبیت کننده ها بی خطرتر است، اما باید خطر احتمالی آن برای نوزاد با خطر احتمال بازگشت افسردگی یا شیدایی در شما مقایسه شود. این احتمال در سه ماه اول بارداری بیشتر است. پس از گذشت هفته بیست و ششم، لیتیوم بی خطر است. اما اگر لیتیوم مصرف می‌کنید، نباید به نوزاد شیر بدهید.در طول زمان حاملگی، تمام کسانی که با این موضوع در رابطه اند شامل: پزشک متخصص زنان- ماما- پزشک خانواده – روانپزشک و پرستار روانپزشک- باید با هم در ارتباط باشند.

درمان یک دوره افسردگی یا شیدایی

دوره افسردگی

داروهای افسردگی معمولا باید به داروهای  تثبیت کننده  خلقی اضافه شود. متداول ترین این داروهاSSRIs (مهار کننده های جذب سروتونین) است. این داروها بر یک ماده شیمیایی در مغز به نام سروتونین تاثیر گذاشته و به نظر می‌رسد که با مصرف این دارو نسبت به داروهای دیگر  احتمال تغییر خلق به حالت شیدایی کمتر است. داروی قدیمی ضد افسردگی تری سیکلیک به علت نداشتن این خصوصیت  توصیه نمی‌گردد.

در صورتی که شما به تازگی یک دوره شیدایی داشته و یا اختلال خلق تناوبی سریع را تجربه کرده اید، داروهای ضد افسردگی ممکن است منجر به بازگشت حالت شیدایی شوند. در این حالت بهتر است سطح داروی تثبیت کننده را افزایش داده و از داروهای ضد افسردگی استفاده نکرد. داروهای ضد افسردگی پس از 2 تا 6 هفته استفاده باعث  بهبود حالت خلقی می‌شوند، اما خواب و اشتها زودتر بهبود پیدا می‌کند. مصرف این دارو باید حداقل 8 هفته پس از بهبود افسردگی ادامه پیدا کند و سپس باید به آرامی‌از مقدار آنها کاسته شود.

حتی پس از بهبودی بهتر است  همواره این قرصها را با توجه به نظر روانپزشک  همراه داشته باشید. اگر خیلی زود مصرف قرصها را ترک کنید، احتمال عود افسردگی در شما زیاد است. اگر شما به یکباره مصرف را قطع کنید، ممکن است دچار علایم ترک (Withdrawal ) شوید.

در صورتی که دوره شیدایی را تجربه کردید، نباید داروهای ضد افسردگی را برای مدت طولانی مصرف کنید.

شیدایی و دوره های افسردگی مخلوط

در این صورت هرگونه داروی ضد افسردگی باید متوقف شود. داروی تثبیت کننده و یا داروهای ضد جنون به تنهایی و یا حتی همراه هم  می‌توان استفاده کرد. داروهای ضد جنون در اسکیزوفرنی استفاده می‌شوند اما می‌توان برای کم کردن فعالیت بیش از اندازه، خودبزرگ بینی، بی خوابی و از بین بردن دوره شیدایی استفاده کرد.

داروهای ضد جنون قدیمی تر مثل کلروپرومازین و هالوپریدول اثرات جانبی مثل لرزش و گرفتگی عضلات دارند. برخی از داروهای جدیدتر مثل رسیپریدون و اولانزاپین بدون این اثرات جانبی نامناسب می‌توانند علایم شیدایی را کاهش دهند.

پس از شروع درمان، علایم ممکن است پس از چند روز بهبود یابند اما درمان باید چندین ماه ادامه پیدا کند. برای رانندگی در مدت مصرف باید با پزشک خانواده خود مشورت نمایید.

متوقف کردن نوسانات خلقی – خود درمانی

     تحت نظر گرفتن رفتار شحصی

نشانه های تغییر حالت خود را یاد بگیرید تا بتوانید در موقع مناسب کمک بگیرید. با اینکار شما می‌توانید از بروز  کامل عارضه و یا بستری شدن در بیمارستان اجتناب کنید. نوشتن حالات روحی روزانه می‌تواند به شما در این کار کمک کند.

    اطلاعات

تا می‌توانید در مورد بیماری تان و آنچه برای درمان آن مفید است اطلاعات کسب کنید.

   استرس(تنش)

از شرایط تنش زا بپرهیزید. پرهیز کامل از تنش غیر ممکن است بنابر این بهتر است یاد بگیرید چگونه این شرایط را کنترل کنید. شما می‌توانید از طریق CD یا DVD و یا گروهای تمدد اعصاب و یا پیشنهادهای روانشناسان به استرس خود غلبه کنید.

   روابط اجتماعی

افسردگی یا شیدایی می‌توانند اثرات نامطلوبی بر دوستان و خانواده داشته باشد. شما ممکن است مجبور به بازسازی روابط تان بعد از یک دوره افسردگی یا شیدایی بشوید.

داشتن حداقل یک نفر که بتوانید به او اعتماد کنید بسیار مفید است. دوستان و خانواده نیاز دارند بدانند که چه اتفاقی برای شما می‌افتد و آنها چه کاری می‌توانند برای شما انجام دهند.

      فعالیت

سعی کنید زندگی، کار، استراحت و روابطتان با دوستان و خانواده را متعادل کنید. در صورتی که شما بیش از اندازه مشغول باشید ممکن است دچار دوره شیدایی شوید.

مطمین باشید که زمان کافی برای استراحت دارید. در صورتی که شما بیکار هستید به دنبال گذراندن یک دوره اموزشی و یا کار داوطلبانه که وابستگی با بیماری روانی ندارد باشید .

 ورزش

20 دقیقه ورزش ، سه بار در هفته برای بهبود شرایط روحی مفید است.

 تفریح

 به طور مرتب کارهایی انجام دهید که شما را شاد کرده و به زندگی شما معنا می‌بخشد.

ادامه درمان

ممکن است شما بخواهید قبل از اینکه دکتر دستور قطع دارو بدهد ، از ادامه مصرف خودداری کنید. متاسفانه اینکار اغلب به بازگشت دوره ها منجر می‌شود. با دکتر و خانواده خود هنگامی‌که بهبود یافتید در این مورد صحبت کنید.

در درمان خود اظهار نظر کنید

اگر برای اختلال دو قطبی در بیمارستان بستری شده اید، بهتر است برای دکتر و خانواده خود یک «رهنمود آینده،Advance Directive»تهیه کنید که اگر شما دوباره مریض شدید چگونه با شما رفتار کنند.

از پزشکم (GP) چه انتظاری دارم؟

در صورتی که شما لیتیوم مصرف می‌کنید دکتر شما باید:

فشار خون و بررسی سلامتی عمومی سالانه

آزمایش سطح لیتیوم خون هر 3 تا 6 ماه

آزمایش خون برای تست کارکرد کبد و تیرویید حداقل هر 15 ماه یکبار

نکاتی برای دوستان و خانواده

افسردگی و شیدایی برای دوستان و خانواده ناراحت کننده و خسته کننده است

رفتار در طول دوره

افسردگی

دانستن اینکه  به افراد بسیار افسرده چه بگوییم سخت است. آنها همه چیز را از دیدگاه منفی می‌بینند و قادر نیستند بگویند از شما چه می‌خواهند. آنها ممکن است زودرنج و گوشه گیر باشند اما در همان حال به کمک شما نیاز دارند. آنها ممکن است نگران باشند ولی نخواهند یا نتوانند که نصیحت شما را بپذیرند. سعی کنید در حد امکان صبور باشید و آنان را درک کنید.

شیدایی

در شروع یک دوره شیدایی، شخص شاد و پرانرژی به نظر می‌رسد. هرچند که اینگونه هیجانات منجر به بدتر شدن شرایط روحی آنان می‌گردد. بنابراین سعی کنید آنان را متقاعد کنید که کمکشان نمایید و به آنان در مورد بیماری شان توضیح دهید.

کمکهای عملی بسیار مهم هستند. مطمین شوید که دوست یا فامیل شما قادر است که از خود نگهداری کند.

کمک به شخص محبوبتان برای بهبودی

اطلاعات بیشتری در مورد اختلالات دوقطبی پیدا کنید. همراهی شما با بیمار در جلسات روانپزشکی بسیار موثر خواهد بود.

از خودتان مراقبت کنید

به خودتان زمان و فضا ی کافی برای تجدید قوا بدهید . مطمین باشید که زمانهایی برای خودتان و گذراندن با دوستانتان اختصاص داده اید. در صورتی که دوست یا فامیل شما در بیمارستان است، مدت نگهداری از انها را با دیگران تقسیم کنید. شما  به دوستتان وقتی خسته نیستید بهتر می‌توانید کمک کنید.

در مواقع اضطراری

در شیدایی شدید، شخص ممکن است حالت خصمانه ، بدگمانی به خود گرفته و یا به صورت لفظی  ویا فیزیکی درگیر شود.

در افسردگی شدید، شخص ممکن است تصمیم به خودکشی بگیرد.

در صورتی که متوجه شدید که آنها:

با نخوردن و نیاشامیدن کاملا از خود غافل شده اند

خود یا دیگران را در شرایط خطرناک قرار می‌دهند.

از آزار دادن یا کشتن خود حرف می‌زنند.

سریعا برای آنان از مراکز درمانی کمک بخواهید.

نام و شماره یک شخص متخصص قابل اعتماد را داشته باشید. گاهی بستری کوتاه مدت در بیمارستان لازم است.

مراقبت از کودکان

در صورتی که شما شیدا یا افسرده هستید، به طور موقت نمی‌توانید از کودکانتان مراقبت کنید. در این مدت همسر یا فرد دیگری از خانواده باید این وظیفه را به عهده بگیرد. بهتر است  در دوران بهبودی در این مورد تصمیم گیری کنید.

ممکن است بچه شما هنگامی‌که شما سالم نیستید احساس نگرانی و سر در گمی کند. این موضوع را از رفتارشان نیز می‌توان فهمید.

برای بچه ها بسیار مفید خواهد بود اگر بزرگترها ی آنان حساس و فهیم بوده و بتوانند با خونسردی و سازگاری به مشکلات آنها پاسخ دهند. بزرگترها می‌توانند به آنان بفهمانند که چرا پدر یا مادر آنها رفتار متفاوتی دارد. سوالات انها باید با خونسردی، به درستی و به زبانی که متوجه شوند پاسخ داده شود. آنها احساس بهتری خواهند داشت اگر به برنامه عادی زندگی شان بازگردند.

چگونه اختلالات دوقطبی را برای کودکان توضیح دهیم؟

بچه های بزرگتر ممکن است خود را در بروز مشکل مقصر بدانند. باید آنان را مطمئن ساخت که عامل این بیماری نیستند و می‌توانند به بهبود آن کمک کنند. هنگامی که بچه های بزرگتر وظیفه مراقبت از پدر یا مادر بیمار را برعهده بگیرند، نیاز به درک ویژه و پشتیبانی عملی دارند.


اختلال خلقی

اختلال خُلقی (به انگلیسی: mood disorder) به نوعی از اختلالات روانی اطلاق می‌شود که با تجربه افسردگی یا شیدایی (یا هر دو) تعریف می‌شود.اختلالات خلقی شامل دو ردهٔ اصلی افسردگی تک‌قطبی و اختلال دوقطبی هستند.

این اختلالات در ICD-10 تحت عنوان «اختلالات خلقی (عاطفی) (به انگلیسی: mood (affective) disorders)» طبقه‌بندی می‌شوند.

مراقبت‌های پرستاری در اختلالات خلقی

پرستار می‌تواند داده‌های ارزیابی را از بیمار، خانواده بیمار، سایر افراد درگیر در امر درمان و مراقبت ویا در صورت وجود پرونده‌های پزشکی قبلی بیماردریافت نماید. در بررسی بیماران مبتلا به اختلالات افسردگی باید خطر خود کشی و دیگر کشی، ارزیابی توانایی‌های بیمار، میزان فعالیت‌های اجتماعی، نگرش نسبت به خود و ارزیابی منابع اجتماعی بیمار، مورد توجه قرار گیرد، بررسی این موارد با اخذ شرح حال کامل و معاینه وضعیت روانی امکان‌پذیر می‌گردد.

درمعاینه وضعیت روانی باید این موارد بررسی شوند:۱)توصیف کلی ۲)خلق، عاطفه و احساسات ۳)تکلم ۴)ادراک ۵)اختلالات تفکر ۶)موقعیت سنجی ۷)حافظه ۸)قضاوت و بینش ۹)علایم جسمی

تشخیص‌های پرستاری

کاهش مراقبت از خود مشخص با ظاهر نامتناسب و ژولیده به علت افسردگی

توانایی بالقوه جهت آسیب زدن به خود ودیگران مشخص با گفته‌های مستقیم یا غیرمستقیم به علت احساس درماندگی

اشکال در پنداشت از خود مشخص با احساس بی‌ارزشی، کاهش اعتماد به نفس به علت داشتن افکار منفی

اختلال در تعاملات اجتماعی مشخص با عدم علاقه به برقراری رابطه با دیگران به علت افسردگی

اختلال در الگوی خواب به علت افسردگی

تغییر در تغذیه، کمتر از نیاز بدن، مشخص با بی اشتهایی به علت افسردگی

مداخلات پرستاری

مداخلات مربوط به کاهش مراقبت از خود:شرکت دادن بیمار در امر شستشو و نظافت شخصی و هر زمان که بیمار در انجام آن‌ها موفق شد مورد تشویق قرار گیرد، تقویت مثبت موجب ارتقا عزت نفس می‌شود. گاهی لازم است به بیمار به‌طور واقعی و عینی نشان داد که چگونه می‌تواند فعالیتی را که احساس می‌کند که برایش مشکل است، انجام دهد.

مداخلات مربوط به خودکشی و دگرکشی:برقرار نمودن ارتباط خوب با بیمار یک روش خوب در پیشگیری از خود کشی است، چون احساس می‌کند که فرد با ارزشی است. تدابیر امنیتی مانند دور کردن وسایل خطرناک و نظارت دقیق بیمار الزامی است؛ تشویق بیمار به بیان احساسات و در جریان دادن پزشک، اطرافیان و پرسنل بخش نیز از اقدامات دیگر می‌باشد.

مداخلات مربوط به اشکال در پنداشت خود:باید به بیمار کمک شود تا توانایی‌های خود را شناسایی کند. ترتیب دادن برنامه‌ای برای فعالیت در طول روز، البته این فعالیت‌ها نباید خارج از توانایی‌های فرد باشد، که بیمار بتواند فعالیت‌ها را با موفقیت به پایان برساند و تقویت دریافت نماید، در غیر این صورت سبب احساس بی‌کفایتی و کاهش بیشتر اعتماد به نفس بیمار می‌شود. تشویق بیمار به شرکت در فعالیت‌های گروهی که از آن بیمار بازخورد مثبت دریافت کند.

مداخلات مربوط به اختلال در تعاملات اجتماعی:بررسی رفتارهای اجتماعی بیمار و تلاش دربرطرف کردن کمبودهای او در این زمینه، حائز اهمیت است. در کنار بیمار افسرده‌ای که از دیگران کناره‌گیری می‌کند بنشینید و به خواندن روزنامه یا کار دیگری مشغول شوید. به این طریق، بیماراحساس می‌کند فرد با ارزشی است. گاهی از خود می‌توان واکنشی نشان داد مثلاً خود را معرفی کنید ویا اعلام آمادگی جهت شنیدن حرف‌های او، بعد از برقراری ارتباط و احساس راحتی بیمار، او را به شرکت در فعالیت‌های گروهی تشویق کنید.

مداخلات مربوط به اختلال در الگوی خواب:تهیه گزارش دقیقی از الگوی خواب بیمار در طول شب. به‌طور کلی اقدامات لازم عبارتند از:مشغول کردن بیمار در طول روز، روش‌های ساده و معمولی مثل نوشیدنی گرم ولی غیر محرک، غذای مختصر و سبک، حمام گرم. باید مصرف مواد حاوی کافئین مانند چای، قهوه و غیره محدود شود. موسیقی ملایم نیز می‌تواند کمک‌کننده باشد، داروهای ضد افسردگی نیز بهتر است در هنگام خواب به بیمار داده شود.

مداخلات مربوط به تغییرتغذیه:برای بیماران افسرده‌ای که اشتهای غذا خوردن ندارند لازم است یک رژیم غذاییی کامل در نطر گرفته شود گاهی با تجویزپزشک به بیمار ویتامین داده می‌شود. شرایطی جهت تحریک اشتهای بیمار مانند گذاشتن یک گلدان سر میز غذا، و حتی در صورت امکان غذای مورد علاقه بیمار فراهم شود.

سایرمداخلات:پرستار باید به بیمار فرصت دهد که احساسات خود را بیان کند، این کار باعث می‌شود که بیمار بداند به احساسات خود مسلط است. گاهی لازم است به بیمار اجازه داده شود که گریه کند، فریاد زند یا حتی به بالش و تشک مشت بزند تا بدین ترتیب دشمنی و خصومت خود را بدون احساس گناه خالی کند.

ارزشیابی

ارزیابی برنامه مراقبتی وابسته به دستاوردهای هر بیمار است. مهم است که بیمار احساس امنیت کند و میل شدید به خود کشی نداشته باشد. مشارکت در جلسات درمانی نتایج مطلوب تری را برای بیمار فراهم می‌کند. اگر بتوانیم علائم عود بیماری را زود شناسایی کنیم و برای درمان سریعاً اقدام کنیم می‌توانیم دوره‌های افسردگی را کاهش دهیم.

فرایند پرستاری در مانیا

معاینه وضعیت روانی بیماران مانیا به صورت زیر است: ۱)ظاهر کلی ۲)خلق، عاطفه و احساسات ۳)تکلم ۴)تفکر ۵)ادراک ۶)موقعیت سنجی ۷)رفتارهای تکانه‌ای ۸)تعاملات اجتماعی ۹)قضاوت و بینش ۱۰)وضعیت جسمانی

تشخیص‌های پرستاری

توانایی بالقوه برای صدمه به خود یا دیگران مشخص با رفتارهای تحریکی به علت بیماری

اختلال در تعاملات اجتماعی مشخص با دخالت‌های بی‌جا و بازی گرفتن دیگران به علت بیماری

تغییر در فرایندهای تفکرمشخص با هذیان‌های بزرگ منشی به علت بیماری

اختلال در الگوی خواب مشخص با کاهش نیاز به خواب به علت بیماری

مداخلات پرستاری

مداخلات مربوط به توانایی بالقوه برای صدمه و آسیب رساندن به خود و دیگران: محیطی برای بیماران مانیا فراهم شود که فعالیت‌های آن‌ها را محدود کند، به عبارتی در آن محیط آرام شوند. این محیط حداقل امکانات تحریکی را داشته باشد؛ مانند نور ملایم، رفت وآمد کم، تزئین ساده‌تر و سر و صدای کمتر. بهتر است به فعالیت‌های انفرادی مشغول شوند؛ زیرا در فعالیت‌های جمعی میل به رقابت دارند. فعالیت‌هایی نظیر قدم زدن، باغبانی، جارو کردن، نقاشی، نویسندگی و.. می‌تواند انرژی زیاد آن‌ها را کاهش دهد. بیماران مانیا علاقه زیادی به لطیفه گویی و خنداندن دیگران دارند که نباید در این جهت توسط دیگران تشویق شوند، زیرا ممکن است بیمار را تحریک کند. درصورتی‌که بیمار رفتار کلامی یا غیر کلامی تهدیدکننده دارد باید تحت نظارت دقیق قرار گیرد.

مداخلات مربوط به اختلال در تعاملات اجتماعی: رفتارهای اجتماعی نامناسب بیماران مانیا با دخالت‌های بی‌جا و بازی گرفتن دیگران مشخص می‌شود؛ لذا ضمن احترام به شخصیت آنها، باید حد و مرزی برای آن‌ها در نظر گرفت. زمانی که بیماررفتاراجتماعی مناسبی را از خود نشان می‌دهد، مورد تشویق قرارگیرد.


مداخلات مربوط به تغییرات تفکر: برخورد با هذیان‌های بیماران مانیا، مشابه برخورد با هذیان‌های سایر بیماران سایکوتیک است.


مداخلات مربوط به اختلال در الگوی خواب: اقدامات معمولی جهت فراهم کردن شرایط لازم برای قبلاً توضیح داده شد. ایجاد محیطی نسبتاً تاریک و حداقل سر و صدا برای بیماران مانیا مفید است.


ارزشیابی کلی بیماران خلقی

تأثیر مداخلات پرستاری برای بیماران مبتلا به اختلالات خلقی و به وسیلهٔ تغییرات در شناخت، عاطفه، رفتار و عملکرد بیمار مشخص می‌شود.نتایج کوتاه مدت مورد قبول شامل کاهش افکار خودکشی، عدم صدمه به خود، جلوگیری از تهاجم، کاهش تکانه‌ها، افزایش ابراز احساسات و تمرکز،انتخاب اهداف واقعی، بهبود وضعیت ظاهری و بهداشت و حفظ یک الگوی خواب مناسب است. نتایج بلند مدت شامل بهبود موقعیت عملکردی فرد و کیفیت زندگی و پیشگیری از عود بیماری خواهند بود.