اختلال خلقی را میتوان تحت عنوان وجود تشویش در حالت عاطفی یک فرد توصیف کرد. این اختلالات عموماً به دو گروه اختلال افسردگی و اختلال دو قطبی طبقهبندی میشوند.
به گزارش انجمن ملی سلامت روان، 30٪ تا 70٪ از موارد خودکشی متعلق به افرادی است که مبتلا به نوعی افسردگی میباشند.
اختلال در وضعیت روانی حاکم بر فرد را اختلال خلقی نامند. که مشخصهی آن اختلال یا آشفتگی در حالت عاطفی فرد میباشد و خود را در اشکال مختلف نشان میدهد. اختلالات خلقی ممکن است شامل افسردگی، شیدایی (دیوانگی یا اشتیاق مفرط) و یا ترکیبی از این دو باشد. اختلالات خلقی به افسردگی، اختلال دوقطبی و اختلال خلقی ناشی از مواد طبقهبندی میشوند. بعلاوه افسردگی و اختلالات دو قطبی به انواع خاصی از افسردگی طبقهبندی میشوند، در حالی که اختلالات ناشی از مواد بر اساس ماده شیمیایی که موجب این عارضه میشوند، طبقهبندی میگردند.
اختلال افسردگی اساسی یا ماژور Major Depressive Disorder
مشخصهی اختلال افسردگی ماژور، داشتن حالت افسردگی شدید، از دست دادن امید و خوشنودی همراه با احساس بیارزشی، گناه، پوچی و بیقراری یا عصبانیت میباشد. فرد ممکن است مشکلاتی مانند از دست دادن و یا افزایش اشتها، و مشکلاتی در رابطه با تمرکز، حافظه و تصمیم گیری را تجربه کند. زمینههای خودکشی نیز ممکن است در فرد دیده شود. تجربهی این علائم با هم را دوره یا اپیزود افسردگی ماژور نامند. حالتی از افسردگی، که با احساس شیدایی همراه نباشد بنام افسردگی تک قطبی شناخته میشود، در حالت وجود شیدایی، این عارضه را دو قطبی نامند.
اختلالات افسردگی میتوانند به طبقهبندی بیشتری که در ذیل آورده شده، دستهبندی شوند.
افسردگی آتیپیک یا غیرمعمول Atypical depression: در این نوع افسردگی، فرد به دلیل افزایش اشتها، خواب بیش از حد و سنگینی در اندام افزایش وزن را تجربه میکند. او حساسیت فوق العادهای به طرد شدن نشاده داده و زندگی اجتماعی آشفتهای را تجربه مینماید.
افسردگی کاتاتونیک Catatonic depression: یک اختلال افسردگی ماژور شدید است که مشخصهی آن مختل شدن تواناییهای حرکتی است. کسانی که تحت تأثیر افسردگی کاتاتونیک قرار دارند، ممکن است حرکات عجیب و غریب بدن و یا دورههایی از عدم تحرک کامل را تجربه نمایند.
افسردگی مالیخولیایی Melancholic depression: مشخصهی آن از دست دادن احساس لذت در فعالیتهای روزانه زندگی، احساس گناه و غم از دست دادن میباشد. کسانی که مبتلا به افسردگی مالیخولیایی هستند، بشدت از وزنشان کاسته میشود. این علائم ممکن است در ساعات اولیهی روز بدتر شوند .
افسردگی جزئی یا مینور Minor depression: چنانچه علائم به مدت حداقل دو هفته باقی بمانند، اما به معیار افسردگی ماژور نرسند، این عارضه را اختلال افسردگی جزئی گویند.
دیس تایمی یا افسردگی خویی Dysthymia: علائم آن شبیه به علائم افسردگی تک قطبی است، هرچند از شدت کمتری برخوردار بوده و دوام بیشتری دارد. این علائم عبارتند از تغییر در اشتها، الگوهای خواب تغییر یافته، خستگی، اعتماد به نفس پایین و اشکال در تمرکز.
افسردگی مضاعف Double depression: مشخصهی آن داشتن خلق افسرده است که به مدت حداقل دو سال همچنان ادامه دارد. مواردی از افسردگی ماژور به طور متناوب مشاهده میشوند.
افسردگی پس از زایمان: این نوع افسردگی را برخی زنان پس از بدنیا آوردن نوزاد تجربه میکنند. معمولاً، علائم آن ظرف سه ماه از انجام زایمان دیده میشوند و ممکن است به مدت سه ماه به طول انجامند.
افسردگی سایکوتیک یا روانی Psychotic depression: مشخصهی آن هذیان و توهم میباشد. هذیان اغلب با مضامینی از موضوعات یأسآور یا افسرده کننده مشابه است.
افسردگی راجعه کوتاه مدت Recurrent brief depression: این نوع افسردگی از نظر مدت زمان دوام آن متفاوت از افسردگی ماژور است. دورههای افسردگی در بیماران مبتلا به افسردگی راجعه کوتاه مدت، تقریباً ماهی یک مرتبه اتفاق میافتد و به مدت دو یا سه روز دوام میآورد.
اختلال عاطفی فصلی Seasonal affective disorder: همانطور که از نام آن پیداست، توسط یک الگوی فصلی مشخص میشود که گفته میشود، افراد مبتلا علائمی از افسردگی را در طول زمستان تجربه میکنند. این احساسات افسرده ساز میتوانند به عدم قرار گرفتن در معرض نور خورشید در زمستان نسبت داده شوند.
اختلال افسردگی نامعین Depressive Disorder Not Otherwise Specified: هنگامی که علائم دیده شوند اما در هیچ یک از معیارهای تشخیصی اختلالات خاص یا معین گنجانده نشوند، به اختلال افسردگی نامعین، و یا DD-NOS اشاره دارد.
-اختلال دو قطبی
یک اختلال خلقی است که خود را به شکل متناوب دورههای افسردگی و شیدایی maniaآشکار میسازد. تغییراتی در خلق و خوی فرد و تغییر رفتار میان حالت تحریک یا هیجان بیش از حد که به آن شیدایی گویند و حالتی از احساس ناامیدی بنام افسردگی دیده میشود. چنانچه علائم، ترکیبی از علائمی باشند که در حالات شیدایی و افسردگی تجربه میشوند، این حالت را آمیخته یا مختلط گویند. اختلال دو قطبی نسبتاً کمتر رایج میباشد، اما همچنین گفته میشود که اغلب تشخیص داده نمیشود.
اختلال دو قطبی اساساً در اواخر سنین نوجوانی یا اوایل دوران بلوغ ایجاد میشود. در کودکان، آن را تحت عنوان اختلال دو قطبی زودرس میشناسند. در این کودکان، تغییرات در خلق و خوی و سایر علایم، بیشتر از بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی دیده میشود.
دوقطبی نوع 1: مشخصهی آن، سابقهای از دورههای شیدایی با یا بدون وجود دورهی افسردگی است.
دو قطبی نوع 2 : به وسیلهی دورههای متناوب شیدایی و افسردگی قابل تشخیص است. افسردگی ممکن است با دورههای شیدایی خفیف hypomanic episodes همراه باشد که در آن نشانههای شیدایی خفیفتر میباشند؛ بدین معنی که قابل مشاهده هستند اما عملکرد فرد را مختل نمیسازند.
اختلال خلق ادواری Cyclothymia: شامل اپیزود یا دورههای شیدایی خفیف همراه با اختلالات خلقی خفیفتر میباشد. شیدایی کامل یا دورههای افسردگی ماژور دیده نمیشوند.
اختلال دوقطبی نامعین: زمانی اتفاق میافتد که فرد برخی از علائم اختلال دو قطبی را از خود نشان میدهد اما این عارضه با معیارهای تشخیصی هیچ یک از انواع خاصی از اختلال دو قطبی مطابقت ندارد.
اختلالات خلقی ناشی از مواد
همانطور که از نام آن پیداست، این اختلالات خلقی ناشی از یک ماده شیمیایی و یا مواد مخدری میباشند که بر وضعیت روحی روانی فرد تأثیر میگذارند. اعتیاد به یک ماده و یا ترک آن میتواند بر سطوح خلق و خوی تأثیر بگذارد و افراد ممکن است دچار شیدایی و یا افسردگی شوند.
اختلالات خلقی ناشی از الکل: تحقیقات نشان میدهند که افراد شدیداً الکلی ممکن است دچار افسردگی شوند. تمایل به خودکشی نیز ممکن است در این افراد دیده شود. افراد نسبتاً الکلی تا شدیداً الکلی ممکن است احساس رضایت و سرخوشی، نوساناتی در خلق و خوی، احساس سرمستی و کاهش کنترل بر روی انگیزه یا هوس را تجربه نمایند. در صورت داشتن اعتیاد به الکل همراه با استرسهای روانی بیش از حد، فرد ممکن است به خشونت متوسل شود. ترک الکل موجب خستگی، بیخوابی، کم شدن علاقهی جنسی و خلق و خوی ناپایدار میشود.
اختلالات خلقی ناشی از کافئین: کافئین اگر به مقدار بیش از حد مصرف شود، ممکن است به اضطراب منجر شود و حتی در برخی موارد موجب رخ دادن حملات وحشت یا هراس میشود.
اختلالات خلقی ناشی از نیکوتین: وابستگی به نیکوتین میتواند به افزایش احساس افسردگی بیانجامد. ترک نیکوتین همچنین دارای علائم مشابهی است.
به دلیل مواد محرک سیستم عصبی: مسمومیت ناشی از چنین موادی منجر به بروز مشکلاتی در رابطه با تمرکز و دقت میشود. در این حالت ممکن است کاهش عملکرد ذهنی دیده شود. علائم ترک این مواد، افسردگی و خستگی را شامل میشود. استفاده طولانی مدت از مواد محرکی مانند آمفتامین بر مغز اثر گذاشته و منجر به مشکلات بلند مدتی در تمرکز و حافظه میگردد. اختلالات خلقی به علت استفاده از این محرکها و الکل ممکن است علائمی شبیه به علائم مشاهده شده در اختلال دو قطبی از خود نشان دهند.
به دلیل مواد شبه افیونی: مواد شبه افیونی منجر به احساس شادی و سرخوشی میشوند. استفاده طولانی مدت از این مواد به افسردگی منجر میشود. ترک این مواد به بدن درد و اضطراب منتهی میگردد. علائم ترک ممکن است شامل اضطراب، افسردگی و اختلال خواب باشد.
به دلیل داروهای آرامبخش: علائم آن شبیه به علائم اختلالات خلقی ناشی از الکل میباشد. ترک کردن آرام بخشها منجر به احساس اضطراب، افسردگی و اختلال در خواب میگردد. در موارد شدید، توهم ممکن است تجربه شود.
به دلیل توهمزاها: افرادی که مصرف کنندهی این مواد هستند، دچار هذیان و توهم میشوند. واکنشهای روانی و افسردگی نیز ممکن است دیده شود.
اختلالات خلقی ناشی از یک بیماری طبی
یک اختلال خلقی میتواند به دلیل وجود یک بیماری طبی عمومی اتفاق بیافتد، زمانی میتوان از آن نتیجه گرفت که علائم این اختلال در نتیجهی فشار روانی این عارضهی پزشکی باشد و تنها به دلیل پاسخی فیزیولوژیکی به آن نباشد. بیماریهای سیستم غدد درون ریز، بیماری پارکینسون، اختلالات سیستم عصبی و بیماریهای قلبی عروقی میتوانند به اختلالات خلقی منجر شوند. بیماریهای بسیار دردناک و یا علاج ناپذیر منجر به احساس افسردگی در افراد مبتلا میشوند. برخی از بیماران ممکن است به خودکشی تمایل نشان دهند.
اختلال خلقی نامعین
یک اختلال خلقی که معیارهای هیچ یک از اختلالات خاص را در بر نمیگیرد، میتواند تحت عنوان اختلال خلقی نامعین و یا MD-NOS طبقهبندی شود. ترکیبی از اختلال خلقی و اختلال اضطراب یا افسردگی جزئی میتواند به عنوان MD-NOS طبقهبندی شود.
اختلالات خلقی در چهارچوب تغییر در رفتار و دورههایی از افسردگی، اضطراب و بیقراری بروز میکنند. افراد مبتلا به اختلالات خلقی، تغییری غیرعادی و ناگهانی در رفتار خود نشان میدهند و دورههایی از افسردگی و یا هیجان بیش از حد را تجربه میکنند. آنها دچار احساساتی از تحریکپذیری و غم و اندوه میشوند. مشخصهی برخی اختلالات خلقی از دست دادن اشتها است که منجر به از دست دادن وزن شده، در حالی که مشخصهی دیگر پرخوری است که منجر به افزایش وزن میشود.
اعتقاد بر این است که عدم تعادل در انتقال دهندههای عصبی در زمرهی علتهای اختلالات خلقی، غالباً افسردگی و اختلال دو قطبی است. عدم تعادل هورمونی میتواند به افسردگی منجر شود. استرس بیش از حد و یا مشکل داشتن در مقابلهی با آن نیز میتواند اختلالات خلقی را بوجود آورد. همچنین مشخص شده است که این اختلالات میتوانند در خانوادهها به شکل صفات ژنتیکی خاصی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، اختلال خلقی دو قطبی به صورت ژنتیکی منتقل میشود. نشانههای افسردگی ممکن است ناشی از اختلالات سازگاری باشد. migna.irیک رویداد استرسزا مانند یک ناکامی یا شکست، داشتن یک مشکل در خانواده، یک مسئلهی خویشاوندی یا رابطهای و غیره ممکن است به افسردگی بیانجامد که به مدت چندین ماه باقی مانده که پس از رفع مورد استرسزا، این اختلال از بین میرود. این وضعیت نمیتواند به عنوان یک اختلال افسردگی ماژور طبقهبندی شود.
اختلال ملال پیش از قاعدگی (PMDD)
PMDD شدیدتر از سندرم پیش از قاعدگی بوده که 3% تا 8% زنان را در طول سالهای باروری تحت تأثیر قرار میدهد. علائم این بیماری شامل، پایین بودن سطوح انرژی، خستگی، بیعلاقگی به انجام فعالیتهای روزانه، احساس ناامیدی، اضطراب و تحریکپذیری یا زودرنجی میباشد. مختل شدن الگوهای خوردن و خوابیدن نیز ممکن است دیده شود.
اختلال بینظمی خُلق اخلالگر (DMDD)
طبقه بندی آن به عنوان یک اختلال روانی نسبتاً تازه میباشد. در کودکان مشاهده میشود و مشخصهی آن کج خلقی مکرر، تحریک پذیری مداوم و واکنش افراطی است که بر زندگی اجتماعی یک فرد تأثیر میگذارد. اگر این اختلال بخواهد به عنوان DMDD طبقهبندی شود، لازم است علائم قبل از 10 سالگی آغاز شده باشند و بایستی به مدت حداقل یک سال به طول بیانجامند.
حقایقی چند از این اختلالات
☚ مطالعات نشان دادهاند که افسردگی آتیپیک حدوداً چهار برابر در زنان شایعتر از مردان میباشد.
☚ افسردگی، اختلال دو قطبی و اختلال خلق ادواری، از متداولترین اختلالات خلقی میباشند.
☚ مشاهده شده است که اختلالات خلقی در کودکان و نوجوانان در زمرهی بیشترین مشکلات روحی و روانی است که کمتر تشخیص داده میشوند.
☚ مطالعات نشان میدهد که کاتاتونی در سالمندان مبتلا به افسردگی شدید دیده میشود.
☚ چنانچه یکی از والدین کودک و یا هردو دارای اختلال خلقی باشند، احتمال زیادی وجود دارد که کودک نیز دچار این اختلال شود. چنانچه مادری صفت اختلال خلقی را به فرزندان خود منتقل نماید، دختر او بیشتر از دیگران مستعد ابتلا به اختلال میباشد. اگر پدری این صفت را منتقل نماید، احتمال بیشتری وجود دارد که پسر او مبتلا به اختلال خلقی شود.
☚ خواهر و برادر و بستگان نزدیک افراد مبتلا به اختلالات خلقی، احتمال بیشتری خواهند داشت که به اختلال مبتلا شوند.
☚ بنا به گزارش سازمان بهداشت جهانی، اختلال افسردگی ماژور علت اصلی ناتوانی در میان افراد آمریکایی سنین بین 15 تا 44 سال است.
☚ به گزارش انجمن بهداشت روانی کانادا (CMHA)، احتمال بیشتری وجود دارد که زنان مبتلا به افسردگی، دچار اختلال افسردگی خویی و اختلال خلقی فصلی شوند. اختلال دو قطبی میتواند هر دو جنس مرد و زن را به یک میزان تحت تأثیر قرار دهد.
☚ به گفتهی مقالهای در وب سایت CMHA، افسردگی در حدود 5ر3% کودکان و 3 تا 7% نوجوانان تشخیص داده شده است و در موارد بسیاری، اختلال دو قطبی بین سنین 15 و 19 سال شناسایی شده است.
☚ بنا به گزارشی از بهداشت روانی آمریکا، حدود 20٪ از مردم در ایالات متحده متحمل حداقل یک نشانهی افسردگی در یک ماه و دو یا چند علامت افسردگی در طی یک سال در میان 12% از جمعیت ایالات متحده گزارش میشود.
اختلالات خلقی و خلاقیت ـ ارتباطی عجیب
مطالعات صورت گرفته در روانشناسی، بین اختلالات خلقی و خلاقیت ارتباطی غیر معمول را به اثبات رسانیدهاند. در طول یک دوره شیدایی که با انرژی افزایش یافته، اعتماد بنفس بیشتر شده، احساس لذت شدید مشخص میشود، همچنین مشاهده شده که سطوح خلاقیت فرد افزایش مییابد.
در طی یک اپیزود شیدایی، فردی ممکن است شدیداً درگیر فعالیتی شود که موجب خوشحالی او میگردد، او ممکن است دست به انجام یک فعالیت هدفمند بزند و ایدههای مختلفی داشته باشد (که میتواند ایدهی خلاقانه نامیده شود). این امر ممکن است به تجلی عالی از خلاقیت منجر شود.
کِی ردفیلد جمیسون Kay Redfield Jamison روانشناس بالینی و نویسندهی آمریکایی در کتاب خود با نام Touched with Fire: Manic-Depressive Illness and the Artistic Temperament (لمس آتش: بیماری افسردگی توأم با شیدایی و سرشت هنری)، مطالعات خود را بر روی نسبتهای اختلال خلقی در افرادی با زمینههای خلاقانه ارائه داده است. او همچنین توضیح میدهد که چگونه اختلال دو قطبی میتواند در خانوادههایی که دارای شغلهای خلاقانه میباشند، به طور ارثی به وجود آید.
-فرادی که دارای اختلالات خلقی میباشند به کمک فوری نیاز دارند. شناسایی عارضهای تحت عنوان اختلال خلقی و تشخیص صحیح آن، به هنگام انجام درمان مناسب، از اهمیت بسیاری برخوردار است. درمان این اختلال بستگی به وضعیت جسمی و روانی بیمار و عوامل خارجی مؤثر بر سلامتی وی دارد. اقدامات درمانی شامل داروهای ضد افسردگی (جهت افسردگی)، داروهای تثبیت کنندهی خلق (برای اختلال دو قطبی)، و کمکهای روانشناختی میشوند. درمان شناختی رفتاری Cognitive behavioral therapy جهت درمان اختلالات خلقی بکار گرفته میشود. این درمان به بیمار کمک میکند تا اطلاع یابد چگونه خلق و خوی او بر افکار و رفتارش تأثیر میگذارد و همچنین به او کمک میکند تا با این مشکل به مبارزه بپردازد.
درمان میان فردی Interpersonal therapy میتواند به بیمار در بهبود تعاملات اجتماعی کمک نماید. در مواردی که مشاوره و یا داروها به بیمار کمکی نکنند، درمان با الکتروشوک میتواند بر روی بیمار انجام شود. حمایت از طرف خانواده و دوستان در کمک به بیمار در مقابله با اختلال خلقی وی نقش مهمی ایفا مینماید. اما احتمالاً، خودیاری از طریق یک رژیم غذایی مناسب، ورزش منظم، خواب کافی، اجتماعی شدن و مدیریت استرس بهترین کمک در مهار و کنترل مشکلات خلقی است.