همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

اختلال مرزی درکودکان

نتیجه تصویری برای اختلال شخصیت مرزی در کودکان

یکی از انواع اختلالات شخصیت که شایع‌ترین آنها نیز هست، اختلال شخصیت مرزی (بوردرلاین) بوده و متأسفانه رو به فزونی است. با توجه به اینکه تشخیص اختلالات شخصیت در بزرگسالی صورت می‌گیرد، یافته‌ها نشان می‌دهد تظاهرات اولیه اختلال شخصیت مرزی در کودکی و نوجوانی دیده می‌شود.

 اختلال شخصیت مرزی را از آن رو «مرزی» نامیده‌اند که بیماران مبتلا به آن را در مرز روان نژندی (نوروز) و روان‌پریشی (سایکوز) می‌دانند. مشخصه آنها ناپایداری حالت عاطفی، خلق، رفتار، روابط بین‌فردی و خودانگاره آنهاست. اکنون هیچ مطالعه‌ای نشده که میزان قطعی شیوع این اختلال را نشان دهد اما به نظر می‌رسد در یک تا دو درصد از جمعیت وجود داشته باشد و در زن‌ها نیز دو برابر مردها شایع است. تشخیص معمولا پیش از 40 سالگی مطرح می‌شود، چون در این دوره است که بیمار باید برای شغل، ازدواج و سایر مسائل مهم خود تصمیم بگیرد و به انتخاب دست بزند ولی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی نمی‌توانند با این مراحل که در چرخه زندگی به‌طور طبیعی پیش می‌آید، درست برخورد کنند. روان‌شناسان معتقدند، اختلالات شخصیتی بر اثر ترکیبی از فاکتورهای ژنتیک و محیطی در شخص ایجاد می‌شوند. عوامل ژنتیک، شانس بروز اختلالات شخصیتی در فرد را افزایش می‌دهند و شرایط زندگی هم ممکن است این اختلالات را شدیدتر کنند.

 اختلالاتی همچون اختلال افسردگی شدید، اختلال مصرف الکل و سوءمصرف دیگر مواد (مخدر و محرک) در سابقه بستگان درجه نخست این بیماران شایع است. این بیماران تقریبا همیشه در بحران به نظر می‌رسند. چرخش‌های پرشتاب خلقی در این افراد شایع است؛ یعنی یک لحظه شاد و خوش و سرحال، یک لحظه ستیزه‌جو و پرخاشگر و لحظه دیگر کاملا بدون احساس هستند. این چیزی است که خانواده، دوستان، بستگان و دیگر افراد پیرامون فرد مبتلا را دچار سرگردانی و بلاتکلیفی می‌کند. دردناک‌بودن ذاتی زندگی آنها در خودزنی‌های مکرر آنها مشهود بوده که شمار و شدت آنها در بیماران گوناگون متفاوت است. این بیماران برای رفع تنش درونی یا برای جلب توجه و کمک دیگران، ابراز خشم یا کرخت‌کردن خود در برابر حالات عاطفی سنگین و سختشان ممکن است به اشکال گوناگون اقدام به «تیغ‌زدن یا سوزاندن» قسمت‌های مختلف بدن خود کنند اما اغلب در بازو، سینه و شکم می‌توان آنها را مشاهده کرد. احساس وابستگی و ستیزه‌جویی همزمان آنها نسبت به دیگران باعث می‌شود روابط بین‌فردی آنها آشفته و به‌هم‌ریخته باشد. این افراد به‌ویژه پس از سرخوردگی از دوستان و اطرافیان خود بسیار خشمگین و پرخاشگر می‌شوند اما از آنجا که توانایی تحمل تنهایی را ندارند، ازاین‌رو، به جست‌وجوی مکرر برای ایجاد رابطه‌های گوناگون دوستانه و حتی لاابالی‌گرایانه دست می‌زنند.

 مهم‌ترین علائم اختلال شخصیت مرزی چیست؟

نشان‌دادن واکنش‌های هیجانی شدید مانند خشم، عصبانیت، اضطراب و افسردگی در برابر محدودیت‌ها یا واقعیت‌های روزمره مانند عصبانیت و پرخاشگری شدید در فرد به‌دنبال تأخیر چند دقیقه‌ای در یک قرار ملاقات. روابط طوفانی و شدیدا متغیر با خانواده، دوستان و شریک زندگی مثلا فرد در یک لحظه ابراز علاقه شدید به دوست، همکار یا همسر خود نشان می‌دهد و در لحظه دیگر از او متنفر می‌شود. اخلاق متغییر و بی‌ثبات مثلا در عرض چند ساعت یا چند روز خلق فرد به‌طور مکرر تغییر می‌کند. استرس شدید موجب افکار بدبینانه در این افراد می‌شود و چنانچه فرد مبتلا در معرض استرس شدید قرار گیرد، دچار افکار بدبینانه می‌شود. افراد دچار شخصیت مرزی به شکستن وسایل منزل یا پرخاشگری فیزیکی در زمان خشم روی می‌آورند. بدبینی و احساس جداشدن از محیط اطراف. افکار تکرارشونده درمورد آسیب‌زدن به خود و خودکشی: فرد مبتلا به این اختلال می‌تواند دارای علائم خطرناکی باشد و مشکلاتی را در ارتباط با تصویر بدن خود و عزت‌نفس داشته باشد. (مانند بریدن یا سوزاندن قسمتی از بدن. رفتارهای قانون‌شکن و پرخطر).

 علل اختلال شخصیت مرزی

درمورد علل این اختلال شخصیت به عوامل ژنتیک و مغزی و علل اکتسابی یا تجارب ناشاد در دوران کودکی اشاره شده که به نظر برخی روان‌شناسان، هردو عامل و تعامل آن در ایجاد این اختلال نقش دارد اما نقش تجارب دوران کودکی به‌ویژه سه سال اول عمر بسیار مهم است. بی‌ثباتی مادر به دلایل مختلف، طرد کودک و وجود‌نداشتن دلبستگی امن در دوران کودکی، درگیری بین والدین، تنبیه کودک و بی‌توجهی به احساسات او، طلاق والدین، والدین گرفتار و ناسازگار و... از علل اصلی این اختلال شخصیت است. نظریه روانکاوی، جامع‌ترین تبیین‌ها را برای اختلال شخصیت مرزی به دست داده است. بنابر این نظریه، شخصیت‌های مرزی به علت نارسایی در ارتباط با سرپرستان خود در دوران اولیه کودکی، نگرشی نارسا و نابسنده از خویشتن و دیگران دارند و سرپرستان آنان از وابسته‌بودن کودک به خویش بیشتر خرسند می‌شوند؛ بنابراین نه‌تنها او را برای رسیدن به احساس تفرد و استقلال تشویق و ترغیب نمی‌کنند بلکه حتی ممکن است این قبیل تلاش و کوشش کودک را با تنبیه روبه‌رو کنند. به‌این‌ترتیب است که این‌گونه افراد هرگز یاد نمی‌گیرند که نگرش به خود را به‌صورت تمام‌وکمال متمایز از نظر دیگران کنند و همین امر موجب حساسیت افراطی آنان به نگرش دیگران درباره خودشان و امکان وادادن و تسلیم به دیگران می‌شود. براین‌اساس، وقتی احساس کنند دیگران طردشان کرده‌اند، خودشان هم خود را طرد کرده و دست به تنبیه و جرح خویشتن می‌زنند.

 نظریه روابط موضوعی نیز بر این موضوع تمرکز دارد که کودکان به چه شیوه‌ای تصورات خود را از اشخاصی که برایشان اهمیت دارند، مانند پدر و مادرشان، درونی (درون‌فکنی) می‌کنند. به دیگر سخن، موضوع اصلی این است که کودکان چگونه با کسانی که به آنها دلبستگی‌های عاطفی قوی دارند، همانند‌سازی می‌کنند. این تصاویر درونی‌شده (بازنمایی‌های موضوع) قسمتی از من شخص می‌شود و بر نحوه واکنش شخص به دنیا تأثیر می‌گذارد اما ارزش‌های درون‌فکنی‌شده ممکن است با آرزوها و آرمان‌های شخص در بزرگسالی تعارض پیدا کنند. نظریه‌پرداز پیشگام روابط موضوعی، اوتو کرنبرگ بوده که مطالب گسترده‌ای درباره بوردرلاین نوشته است. کرنبرگ مطرح کرد که تجارب نامطلوب کودکی مانند داشتن پدر و مادری که به‌گونه‌ای بی‌ثبات عشق و توجه ارائه می‌کنند، مثلا پیشرفت‌ها و موفقیت‌ها را تحسین می‌کنند اما از ارائه حمایت عاطفی و محبت و صمیمیت ناتوانند، باعث می‌شود کودکان، بازنمایی‌های موضوعی مختلی را درونی کنند که در یکپارچه‌کردن جنبه‌های مهرآمیز و نامهرآمیز کسانی که به آنها نزدیکند، مؤثر واقع نمی‌شوند.

بیمارانی که اختلال‌های شخصیت را تجربه می‌کنند، الگوهای نابهنجار فکری، احساسی و رفتاری دارند که به دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی‌شان برمی‌گردد. این افراد به لحاظ ذهنی یا عملکردی دچار نقص می‌باشند، زیرا روش‌های تعاملی‌شان با دیگران انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه است. اغلب افراد مبتلا از اختلال خود، آگاهی ندارند و به همین علت درمان فوری برای این اختلالات امکان پذیر نیست.این تشخیص معمولاَ در بزرگسالان رایج‌تر می‌باشد علی‌رغم این‌که بعضی اوقات درکودکان نیز گذاشته می‌شود. اختلالات شخصیت درمان نشده در طی زمان ثابت باقی می مانند و در نتیجه نسبت به درمان بسیار مقاومند.اختلالات شخصیت را می‌توان در یک دامنه‌ی خفیف تا شدید قرارداد. این اختلالات طبق متن بازنگری شده‌ی چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی (DSM-IV-TR ) در سه گروه طبقه بندی شده‌اند.

گروه اول (A) مشتمل است بر اختلالات شخصیت اسکیزویید، پارانویید و اسکیزوتایپی؛ افراد مبتلا به این اختلالات اغلب غیرعادی و غریب به نظر می‌رسند.

گروه دوم (B) مشتمل است بر اختلالات شخصیت نمایشی، خودشیفته، ضداجتماعی و مرزی؛ افراد مبتلا به این اختلالات غالباَ هیجانی، بازیگر و بی ثبات به نظر می‌رسند.

سومین گروه (C) اختلالات شخصیت انواع دوری‌گزین، وابسته، وسواسی - جبری و منفعل - مهاجم را شامل می‌گردد؛ افراد مبتلا به این اختلالات مضطرب و بیمناک به نظر می‌رسند.

در این مقاله اختلال شخصیت ضد اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد که از گروه دوم (B) می‌باشد. درمان انتخابی برای این گروه به نظر می‌رسد روان درمانی باشد، هر چند که دارودرمانی هنوز مورد بحث می‌باشد.

 اختلال شخصیت ضد اجتماعی 

اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اعمال ضد اجتماعی و جنایی مستمر مشخص می‌شود، اما معادل جنایتکاری نیست؛ بلکه فرد در مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی ناتوان است.

به دلیل تاثیر گسترده بر امنیت عمومی و سلامت اقتصادی جامعه، بیشتر از سایر اختلالات شخصیت در مورد اختلال ضداجتماعی تحقیق صورت گرفته است. میزان این اختلال در مردها 3 درصد و در زن‌ها 1 درصد می‌باشد. شیوع این اختلال بیش از همه در نواحی فقیرنشین شهری و بین ساکنان متحرک این مناطق مشاهده می شود. پسرهای مبتلا در مقایسه با دخترها از خانواده‌های پرجمعیت‌تری برخاسته‌اند. شروع اختلال قبل از 15 سالگی است. در بین زندانی‌ها میزان شیوع اختلال ممکن است تا 75 درصد نیز برسد. میزان شیوع اختلال در بستگان درجه یک پنج بار بیشتر است.

تشخیص 

برطبق ملاک‌های (DSM-IV-TR ) هنگامی که الگوی بی اعتنایی و زیر پا نهادن حقوق دیگران که از 15 سالگی شروع شده و با سه مورد (یا بیشتر) از خصوصیات زیر همراه است، تشخیص اختلال ضد اجتماعی گذاشته می‌شود:

حداقل سن فرد 18 سال است و شواهدی از اختلال سلوک با شروع قبل از 15 سالگی وجود دارد.

شخصیت‌های ضد اجتماعی معمولاَ با ظاهر عادی، حتی فریبنده و راضی کننده مشاهده می‌شوند. اما سوابق آن‌ها حاکی از اختلال عملکرد در بسیاری از زمینه‌های زندگی است. دروغگویی، فرار از مدرسه و منزل، دزدی، نزاع، سوء مصرف دارو و فعالیت‌های غیرقانونی، تجربیات معمول این بیماران می‌باشد. این افراد در موقعیت‌هایی که افراد نرمال اضطراب یا افسردگی نشان می‌دهند، هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند. تهدید به خودکشی، به دلیل پرخاشگری نسبت به خود و یا به منظور اغفال دیگران در جهت کسب منافع شخصی، و اشتغال ذهنی با ناراحتی جسمانی که منشا روانی دارد، شایع است. این افراد در بازی گرفتن دیگران بسیار استادند و به راحتی می‌توانند دیگران را برای شرکت در طرح‌هایی که برای به دست آوردن پول و شهرت نزدیکترین راه شمرده می‌شوند راغب سازند؛ طرح‌هایی که غالباَ به خسارت مادی و شرمساری اجتماعی یا هردو منجر می‌گردد. بی مبالاتی جنسی، بدرفتاری با همسر و فرزند و رانندگی در حال مستی از اتفاقات معمول در زندگی این بیماران است. یکی از یافته‌های قابل ملاحظه فقدان پشیمانی برای اعمالی است که شخص انجام داده است، یعنی این بیماران به نظر می‌رسد فاقد وجدان هستند.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی زمینه‌های متعددی از زندگی شخص را شامل می‌شود و از این نظر با رفتار غیرقانونی تفاوت دارد. تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی در صرتی که عقب ماندگی ذهنی، اسکیزوفرنی یا مانی بتوانند علایم را توجیه کنند، گذاشته نمی‌شود.

سیر و پیش آگهی 

این اختلال سیر بدون پسرفت دارد و اوج شدت آن معمولاَ در اواخر نوجوانی است. پیش آگهی متغیر است. گزارش‌هایی وجود دارد که از کاهش علایم با پیشرفت سن خبر می‌دهند. افسردگی، الکلسیم و سوء مصرف دارو شایع است.

آسیب شناسی 

عوامل عضوی که مرتبط با اختلال شخصیت ضد اجتماعی گزارش شده‌اند، عبارتند از:

وجود کروموزوم XYY، ضربان قلب پایین، تستوسترون پلاسما بالاتر، آستانه پایین برای تحریک لیمبیک، علایم ملایم نورولوژیکی، الگوهای الکتروانسفالوگرافی (EEG) کند، نقص توجه و مشکلات هماهنگی حرکتی و هماهنگی دست - چشم. از سوی دیگر به نظر می‌رسد عوامل فرهنگی - اجتماعی نیزدخیل باشند. سابقه سوء رفتار پدر یا ترک خانواده از جانب او، تنبیهات مکرر، خشم یا نادیده گرفتن والدین از این قبیلند.اختلال سلوک (نوعی اختلال رفتاری) یکی از علل این اختلال محسوب می‌شود. عوامل خطرساز برای اختلال سلوک شامل، جنس مذکر، وضعیت اجتماعی - اقتصادی پایین، خلق و خوی دشوار در نوزادی، والدین ضد اجتماعی، استرس، زندگی در مکان‌های با وقوع جرایم بالا و داشتن مادربزرگ و پدر بزرگ ناپخته می‌باشد. این عوامل خطرساز به نظر می‌رسد به وسیله‌ی طلاق و جدایی خانواده، طرد والدین تشدید یافته و احتمال شکل‌گیری اختلال شخصیت ضد اجتماعی را افزایش دهد.

روان درمانی فردی 

درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی بسیار دشوار است. درحالی‌که درمان‌های متعددی پیشنهاد شده‌اند، اما مطالعات کنترل شده‌ی کمی صورت گرفته است. روان درمانی فردی بهترین انتخاب می‌باشد. هرچه مداخله زودتر صورت گیرد (طی دوران کودکی و نوجوانی) میزان موفقیت درمان بیشتر خواهد بود. عقیده کلی مبتنی بر این است که از رویکردهای بینش - مدار (مانند رویکرد روانکاوی) اجتناب شود؛ در عوض از تقویت مثبت، رویکرد مبتنی بر واقعیت، مداخلات عینی، کنترل خشم و دیگر تکنیکهای شناختی - رفتاری استفاده شود. تمرکز اولیه درمان می‌تواند مبتنی بر رفتار پرخاشگرانه بیمار باشد.

در رویکرد شناختی - رفتاری، از بیمار در مورد برانگیزاننده و تقویت کننده‌های چنین رفتارهایی سؤال می‌شود. برای نمونه استفاده از پرخاشگری برای ایجاد امنیت خودشان یا به عنوان دفاعی در مقابل سایر احساساتشان. آگاهی بیمار از مکانیسم دفاعی اولیه خود جزء اساسی درمان محسوب می‌شود.

در این بیماران تمرکز بر استفاده از الکل و مواد که احتمال رفتارهای پرخاشگرانه و برون‌ریزی را افزایش می‌دهد، سودمند خواهد بود. به بیمار پیامدهای استفاده از دارو را یاد می‌دهند.همچنین کمک به بیمار برای درک این‌که چگونه دیگران تحت تاثیر رفتارشان قرار می گیرند نیز، مثمرثمر واقع شده است. برای نمونه، "هر" (Hare) (1993) نشان داد که برای زندانی‌های با اختلال شخصیت ضد اجتماعی نوع تکانشی، آموزش همدردی برای کاهش پرخاشگری موفق بوده است.

برای این افراد محدودیت‌هایی در ضمن مصاحبه و درمان باید در نظر گرفت. این بیماران اغلب درمانگران را تهدید و یا درخواست پول و... می‌کنند.

 گروه درمانی 

افراد با اختلال ضد اجتماعی ممکن است با رهبر گروه بحث کنند و بخواهند که گروه را تحت کنترل خود درآورند. روان‌درمانی گروهی وضعیتی استثنایی برای استقلال، صمیمیت و در جمع بودن محسوب می‌شود. در این نوع درمان فرد در شرایطی قرار می‌گیرد که می‌تواند روابط را یاد بگیرد.

خانواده درمانی یا زوج درمانی نیز موثر شناخته شده‌اند.

 شخصیت‌های ضد اجتماعی وقتی خود را درمیان افراد همسان می‌بینند، فقدان انگیزه برای تغییر یافتن در آن‌ها تحلیل می‌رود. به همین علت است که گروه خودیاری بیشتر از زندان و بیمارستان روانی برای آنان مفید بوده است.

 راهکارهای پیشگیرانه 

مدل‌های مفهومی پیشگیری برای موثر واقع شدن مداخلات، بر عوامل خطرساز چندگانه بیولوژیکی، رفتاری و روانشناختی تاکید می‌کنند. عوامل بیولوژیکی فردی ممکن است شامل مشکلات در حین زایمان یا بیماری‌های کودکی باشند. البته مداخلات بیشتر بر عوامل رفتاری تمرکز دارند تا عوامل بیولوژیکی. در نهایت تاثیرات اجتماعی زمینه‌ای مانند فقر و تاثیر آن‌ها بر رفتار ضد اجتماعی توجه و تمرکز متوسطی را از آن خود کرده است.

راهبردهای زیرممکن است برای تلاش‌های پیشگیرانه موثر باشد:

1- ارزیابی چندگانه عوامل رفتاری، بیولوژیکی و اجتماعی 

2- توجه به سلسله مراتبی از عوامل خطرساز مهم براساس ادبیات تحقیقی موجود و موقعیت فعلی برای پیشگیری کمک کننده خواهند بود.

3- شناخت هیجانات و گسترش تعامل والد - کودک در سال‌های اولیه باعث افزایش پاسخگویی همدلانه به دیگران می‌شود.

4- در سطح خانواده، آموزش روابط موثر از طریق برقراری کارگاه‌های مربوط به آموزش ارتباط موثر به اعضای خانواده، به خصوص والدین بسیار موثر خواهد بود.

5- در سطح مدرسه، برگزاری کارگاه‌های آموزش مهارت جرات ورزی و مدیریت استرس نیز کمک کننده خواهد بود.

6- در سطح جامعه، برگزاری کارگاه‌های کنترل خشم و برپایی گروه‌های خودیاری از جمله خدمات موثر برای جلوگیری یا پیشگیری ثانوی از اختلال ضداجتماعی خواهد بود.

راه های درمان اختلالات مرزی

نتیجه تصویری برای اختلال شخصیت مرزی

حقیقت این است، که طبق انجمن ملی سلامت، اختلالات شخصیتی- الگوهای ناسالم و انعطاف‌ناپذیر فکری طولانی مدت- برای حدود ۹% از امریکایی‌ها یک چالش واقعی است. از ۱۰ اختلال شخصیتی( که شامل اختلال وسواس(OCD)، اختلال شخصیت پارانویا، و اختلال شخصیت خودشیفتگی می‌شود) اختلال شخصیت مرزی (BPD) به نظر می‌رسد بیش‌تر از همه سوء تعبیر شده باشد.

نامِ “اختلال” به تنهایی برای ایجاد سردرگمی کفایت می‌کند، چراکه به نظر می‌رسد “مرزی” به این اشاره داشته باشد که BPD یک مشکل تمام و کمال نیست. دکتر جان اولدهام، صاحب کرسی موقت روانپزشکی و علوم رفتاری در مدرسه پزشکی بیلور در هوستون می‌گوید متخصصان اساسا احساس می‌کردند که اختلال شخصیت مرزی در مرز بین جنون(اختلال روانی شدید) و اختلال روانی(بیماری روانی ملایم) قرار می‌گیرد، و به عنوان یک اختلال مشخص دسته بندی نمی‌شود. تا زمان انتشار DSM-III در ۱۹۸۰ BPD به خودی خود به عنوان یک اختلال ذکر نمی‌شد. با وجود این “مرزی” مشکلِ کار بود.

از آن زمان به بعد، متخصصان در درک و تعریف بهتر این بیماری پیچیده رشد چشمگیری داشته‌اند. دکتر اولدهام می‌گوید هر چند متخصصان هنوز از علت زمینه‌ای آن ۱۰۰% مطمئن نیستند، شواهد بسیاری وجود دارد که این بیماری”تا حدودی ژنتیکی وراثتی است و تا حدودی عملکردی از تجارب استرس‌زا در هنگام رشد و بلوغ است که به یک مداخله‌ی کاملا چشمگیر در عملکرد موفق منجر می‌شود.”

وندی باهاری، یکی از مددکاران بالینی نیوجرسی و یکی از موسسان آکادمی شناخت درمانی، تصدیق می‌کند که بسیاری از بیماران اختلال شخصیت مرزی وی نوعی کمبود، ضربه‌ی روحی، یا طرد شدگی در دوران کودکی داشته‌اند که در بزرگسالی سعی می‌کنند با آن کنار بیایند. دکتر اولدهام توضیح می‌دهد که آن گفته، داشتن یک دوران رشد دشوار یا تاریخچه‌ی خانوادگی BPD به این معنی نیست که شما محکوم به داشتن اختلال شخصیت مرزی هستید. “این تنها به آن معنی است که شما این عامل ریسک را دارید.”

آیا نشانه‌ی روشنی وجود دارد؟

بِهاریمی‌گوید BPD بیماری سختی است که حدودا ۱.۶% از بزرگسالان را در ایالات متحده تحت تاثیر قرار می‌دهد. این آمار ممکن است کم به نظر برسد، اما احتمالا به طور کامل گویای کل جمعیت اختلال شخصیت مرزی نیست. تشخیص BPD می‌تواند سخت باشد چون بسیاری از نشانه‌های آن با بیماری‌های دیگری مثل اختلال شخصیت افسردگی، دوقطبی، و خودشیفتگی همپوشانی دارد. به‌علاوه، مرز در یک طیف اتفاق می‌افتد. بِهاری می‌گوید “در یک سرِ آن یک فرد بسیار کم عملکرد، که به سختی از پس زندگی روزانه‌اش بر می‌آید وجود دارد، و در سر دیگر آن کسی است که بسیار عملکرد بالایی دارد.” آدم‌ها ممکن است کل زندگی‌شان را در ناآگاهی از این که دچار یک بیماری روانی هستند به سر ببرند، و هرگز دنبال منابعی برای تسکین بعضی از تنش‌های‌شان نروند.

اما چند زنگ خطر اصلی وجود دارد. بر اساس جدیدترین مدل تشخیصی در DSM-V در این‌جا نشانه‌هایی که ممکن است شما یا کسی که می‌شناسید دچار BPD باشد ذکر می‌شوند.

نشانه ۱: اعتماد به نفس پایین

همای ما در درون‌مان یک منتقد داریم، اما آدم‌های دچار BPD مدام با عدم اعتماد به نفس منکوب کننده‌ای در کشمکش هستند. دکتر اولدهام می‌گوید این افراد اعتماد به نفسی به شدت متزلزل دارند، پس برای تعریف شخصیت‌شان شدیدا به تمجید و تایید دیگران تکیه دارند. وی ادامه می‌دهد” در پس آن، یک حس حقارت و نقص وجود دارد.” آدم‌های دچار BPD ممکن است حتا عینا از اعمال و رفتار دیگران تقلید کنند، چون “توانایی آنها در حفظ استقلال و خودکفایی بسیار آسیب دیده‌ است.”

نشانه ۲: اجتناب از فکر کردن به آینده

نمی‌دانید ظرف ۵ سال خودتان را در کجا ببینید؟ در حالی که یقینا نیازی نیست نقشه‌ی کل زندگی‌تان را بکشید، اما بیشتر آدم‌ها حداقل آرزوها و طرح‌هایی برای آینده دارند. آدم‌هایی که دچار BPDهستند اغلب کمبود هر گونه خودجهت‌یابی دارند. دکتر اولدهام می‌گوید: “اطلاع بسیار کمی از آن چه می‌خواهید یا آن چه که برایش کار می‌کنید وجود دارد.”

نشانه ۳: مشکلِ همدلی

دکتر اولدهام می‌گوید، “به لحاظ بینافردی، واقعا در توانایی دیدن خودتان از بیرون و دیدن دیگران از درون اختلال وجود دارد.” به عبارت دیگر آدم‌های دچار BPD هم با خودآگاهی در ستیزند و هم با همدلی. او می‌گوید “درباره‌ی چگونگی تاثیر رفتار خودتان بر دیگران کمبود درک وجود دارد، پس وقتی احساسات‌تان از کنترل خارج می‌شوند، متوجه نمی‌شوید که این برای دیگران استرس به وجود می‌آورد. این کمبود آگاهی دلیلی است که آدم‌های مرزی در حفظ روابط بلند مدت سالم دچار مشکل هستند.

نشانه‌ ۴: روابط آشفته

بِهاری می‌گوید کسانی که از BPD رنج می‌برند مدام خودشان را در رابطه‌های جسمی یا عاطفی مورد استفاده می‌یابند. در بسیاری از موارد، آنها به سمت همدم‌هایی کشیده می‌شوند که امید دارند نیازهای برآورده نشده‌ی دوران کودکی‌شان را در آنها بیابند، که اغلب به ماندن در رابطه‌های سمی منجر می‌شود.

دکتر اولدهام می‌گوید آدم‌های دچار BPD در رابطه‌ها به شدیدا نیازمند، سرسخت و بی‌اعتماد بودن گرایش دارند. چنان نگرانی شدیدی درمورد از دست دادن کسی که با او احساس نزدیکی می‌کنید وجود دارد که در واقع شخص دیگری را از خود می‌رانید- این به یک نوع پیش‌بینی خودشکوفا تبدیل می‌شود.”

رابطه‌های عاشقانه تنها رابطه‌های توفانی نیستند؛ آدم‌های دچار BPD از نزدیکی بیش از حد به تنفر بیش‌ از حد از دوستان و خانواده تغییر رفتار می‌دهند. در این رابطه‌های بینافردی است که آدم‌های با عملکرد بالا و دچار BPD اغلب پی می‌برند که مشکلی دارند.

نشانه‌ ۵: اضطراب منکوب کننده

همه‌ی ما هر از گاهی مضطرب می‌شویم، اما برای آن‌هایی که BPD دارند، اضطراب همه‌گیر است، که با احساسات شدید عصبانیت، تنش، یا هراس مشخص می‌شود. دکتر اولدهام می‌گوید این عواطف اغلب به عنوان پاسخ فوق حساس به اعمال دیگران بروز پیدا می‌کنند. آدم‌های دچار BPD اشتیاق شدیدی به نیازمند بودن و دوست داشته شدن دارند، و این می‌تواند ناتوان‌کننده باشد. در نتیجه‌ی این اضطراب شدید، آدم‌های مرزی ممکن است عواطف‌شان را به روش‌های نادرست و تهاجمی ابراز کنند.

نشانه ۶: ترس مداوم از به حال خود رها شدن

ترس از تنهایی، طرد، یا رها شدن نشانه‌ای گویا از BPD است. دیوید ماتیلا، یکی از مددکاران کلنیک نیویورک سیتی و شناخت و طرح‌واره درمانگر، می‌گوید این احساس ناامنی‌ها واکنش‌های غیرمنطقی و حسادت، رفتارهای پارانویایی، مانند چک کردن ایمیل شریک زندگی برای یافتن سرنخی جهت تضمین، را به بار می‌آورد. ماتیلا می‌گوید “این ناامنی  می‌تواند حتی به رفتارهای کنترل‌گرانه و شدیدتر هم بیانجامد” مثل اینکه به شریک زندگی خود بگوییم “اگر وقتی می‌گویی به من زنگ می‌زنی، زنگ نزنی، خودم را خواهم کشت.” برای فرد مبتلا به BPD، تمام آن به اشتیاق مایوسانه‌شان برای اجتناب از طرد شدن خلاصه می‌شود.

نشانه ۷: افسردگی

BPD اغلب به اشتباه به عنوان افسردگی مزمن تشخیص داده می‌شود. هرچند افسردگی در بین آدم‌هایی که BPD دارند شایع است، نشانه‌های‌ آنها تقریبا کمی متفاوت بروز پیدا می‌کند. بهاری می‌گوید: ” BPD افسردگی عمیق و بسیار شدید است. این بیماری مملو از این احساس مزمن است که آنها هیچ ارزشی ندارند و یک حس فراگیر که هیچ چیز اهمیتی ندارد.”

نشانه ۸: نوسان‌های خلقی مکرر

خلقیات متغیر نشانه‌ای از BPD هستند، که خیلی راحت با اختلال دوقطبی اشتباه گرفته می‌شود. دکتر اولدهام می‌گوید: “این همان وضعیت خلقی پابرجایی نیست که در یک فرد دچار اختلال دوقطبی می‌بینید، که از مشخصه‌های آن رفتار جنون‌آمیز یا بیش‌فعالانه است.”در عوض، خلق و خوی BPD خیلی سریع عوض، و اغلب با واکنش‌های افراطی به رویدادهای خارجی برانگیخته می‌شود. دکتر اولدهام می‌گوید به عنوان مثال، اگر یکی از همکاران به علت مشغله‌ی بیش از حد در راهرو سلام نکند، کسی که دچار BPD است ممکن است ناگهان به شدت برافروخته شود. “چیزهای کوچکی که حتی برای دیگران رخدادشان شخصی به حساب آورده نمی‌شود، در BPD کاملا به آن واکنش افراطی نشان داده و شخصی در نظر گرفته می‌شوند.”

نشانه ۹: خشم غیرقابل کنترل

برای کسانی که دچار BPD هستند کاملا عادی است که به روشی به یک رویداد واکنش نشان بدهند که اغراق‌آمیز یا نامتناسب به نظر برسد. ماتیلا توضیح می‌دهد که به عنوان مثال، اگر شریک زندگی‌تان قرار بوده باشد ساعت ۷ بیاید دنبال شما و تا ساعت ۷: ۳۰ نرسد، واکنش متناسب رنجش خواهد بود. کسی که دچار BPD است با گفتن چیزی مثل این واکنش نشان خواهد داد، “من با تو به هم می‌زنم، تو من را دوست نداری، از تو متنفرم، تو هیچ وقت برای من وقت نمی‌گذاری، و غیره.”

دکتر اولدهام می‌گوید، آدم‌های دچار BPD همچنین اغلب با فرافکنی تقصیر مشکلاتشان را به گردن دیگران می‌اندازند. او می‌گوید “آن‌ها نمی‌توانند اعتراف به این را تاب بیاورند که آنها کسانی هستند که مشکل دارند، به همین خاطر در عوض دیگران را سرزنش می‌کنند. این برای آنها واقعا سمی است که قبول کنند خشم و غضب آنها توسط شخص دیگری توجیه نمی‌شود، بلکه از درون خودشان می‌آید.”

نشانه۱۰: ناتوانی در کنترل اعمال

آدم‌های دچار اختلال شخصیت مرزی  بی‌پروا هستند: آنها هزاران دلار را صرف خرید یک تلویزیون می‌کنند بدون آن‌که در نظر بگیرند چقدر این کار روی تامین مالی آنها تاثیر می‌گذارد، رابطه‌ی جنسی پر خطر با شریک‌های جنسی متعدد دارند، یا گرفتار رفتار پرخطر دیگری هستند. دکتر اولدهام می‌گوید آنها نمی‌توانند کاری بکنند- ذهن‌ آنها مانند موتورهای بیش‌فعال در ماشین‌های ترمز بریده کار می‌کند. آنها اصلا نمی‌توانند توقف کنند.

دکتر اولدهام می‌گوید در مواقعی، تمایلات خطرجویانه می‌تواند حتی به آسیب‌های شدید دیگری به خود شود. “دست کشیدن از عواطف و احساس راحتی و رهایی کردن به آنها کمک خواهد کرد.” این عموما وقتی اتفاق می‌افتد که آدم‌های دچار BPD برای مدتی طولانی به شدت احساس رهاشدگی، جدایی، یا کرختی کنند.

نشانه‌ی ۱۱: افکار خودکشی

دکتر اولدهام اشاره می‌کند که هرچند نشانه‌ای رسمی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیست، نرخ بالایی از شاخص خودکشی و اقدام به خودکشی در میان جمعیت مبتلایان به BPD وجود دارد. در واقع، خیل عظیمی بین ۸ تا ۱۰% از بیماران BPD خودکشی می‌کنند، نرخی که ۴۰۰ برابر متوسط ملی است. دکتر اولدهام می‌گوید که “خطر در این بیماران بیشتر است چون می‌توانند بی‌پروا عمل کنند. پس به جای افسردگی به حدی که نمی‌توانند از رختخواب بیرون بیایند، آنها ممکن است واقعا خودکشی را تنها راه‌حل منطقی برای رهایی از رنج و درد ببینند.”

برای تشخیص BPD، نیاز است که دو مورد از ویژگی‌های زیر را داشته باشید:

کمبود اعتماد به نفس

اجتناب از فکر کردن به آینده

مشکل همدلی

روابط آشفته

و چهار مورد از این نشانه‌ها، که حداقل یکی از آنها باید خشم غیرقابل کنترل، بی‌پروایی، یا خطر کردن باشد:

اضطراب منکوب کننده

ترس از رها شدگی

افسردگی

خشم غیرقابل کنترل

بی‌پروایی

خطر کردن

اگر هنوز هم مطمئن نیستید، با پزشک‌تان صحبت کنید یا با یک روانپزشک قرار ملاقات بگذارید.

برای درمان اختلال شخصیت مرزی از کجا کمک بگیریم

برخلاف بعضی از بیماری‌های روانی، درمان ابتدایی برای BPD روان‌درمانی است. دکتر اولدهام رفتار درمانی دیالکتیکی (DPT)، نوع خاصی از رفتار درمانی شناختی (CBT) را که در دهه‌ی ۱۹۸۰ برای درمان بهتر BPD به وجود آمد، توصیه می‌کند. او همچنین توصیه می‌کند به طرحواره درمانی، درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی، یا هر نوع دیگری که مناسب شما است نگاهی بیندازید. ماتیلا می‌گوید، فقط مطمئن شوید متخصصی را پیدا کرده‌‌اید که تجربه‌ی درمان BPD را دارد.

اگر برای صحبت کردن با یک متخصص احساس آمادگی نمی‌کنید، بهاری توصیه می‌کند که نگاهی بیندازید به عاشقم باش، مرا ترک نکن نوشته‌ی میشل اسکین ($۱۲; amazon.com)و زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته‌ ی جفری یانگ و جانت کلوسکو ($۱۳; amazon.com). او همچنین توصیه می‌کند با شبکه ی آگاهی از اختلالات شخصیتی (PDAN) برای دریافت منابع و حمایت بیشتر تماس بگیرید.اختلال شخصیت مرزی چیست؟ + علت، علائم و راه های درمان

اختلال شخصیت مرزی نوعی اختلال شخصیت است که با علائمی مانند عدم ثبات شخصیتی، رفتارهای پر خطر، افکار فراوان در مورد خودکشی و... شناخته می‌شود.

مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، ناپایداری حالت عاطفی خلق، رفتار و رابطه با دیگری است. آنان تصور ناپایداری از خود نیز دارند. به این اختلال، شخصیت دارای بی ثباتی هیجانی نیز می‌گویند. در بین بیمارانی که به بیمارستان‌های روانی مراجعه می‌کنند این اختلال شایع است. مبتلایان به این اختلال روابط بین فردی بی‌ثبات دارند، از رها شدن می‌ترسند، زود عصبانی می‌شوند و اختلال هویت دارند.

اختلال شخصیت مرزی چیست؟

اختلال شخصیت مرزی ((Borderline personality disorder (BPD) نوعی اختلال شخصیت است که ترس از رها شدن، روابط بین فردی بی‌ثبات، اختلال هویت، ژست‌های خودکشی، عصبانیت زیاد، استرس شدید و افکار بدبینانه، جزو ویژگی‌های آنها است و بروز احساسات نقش موثری در درمان آنها دارد. در این نوع اختلال شخص یک تصویر متزلزل از خود دارد و یک لحظه رفتاری خوب و در لحظه دیگر رفتاری بد از خود نشان می دهد به عبارتی کنترل شخصیتی ندارد، وی در یک لحظه از انسان ها تصویر ایده‌آل و در زمان بعد، از آنها تصویرسازی بد می‌کند. عملکرد بیماران مبتلا به این اختلال نیز به گونه‌ای است که روابط آن‌ها مختل می‌شود، چون همهٔ افراد را یا خوب مطلق می‌پندارند یا بد مطلق. یعنی افراد به نظر آن‌ها یا حامی آن‌هایند و لذا باید به آن‌ها دل بست، یا منفور و آزارگرند (سادیست) و احساس امنیت آن‌ها را مختل می‌کنند، چون همین که ببینند بیمار به آن‌ها وابسته شده، او را ترک می‌کنند و از این رو تهدیدی برای او محسوب می‌شوند.

ریشه و علت اختلال شخصیت مرزی

ریشه‌ای اختلال شخصیتی مرزی را می‌توان معمولا در رفتار والدین و یا گذشته فرد جستجو و پیدا کرد. البته عوامل دیگری را نیز به عنوان ریشه‌های اختلال شخصیت مرزی عنوان کرده‌اند.

این بیماری می‌تواند زمینه ژنتیکی داشته باشد و فرد از کودکی خلق تحریک‌پذیری و حساس داشته است.

سابقه کودک آزاری (فیزیکی یا جنسی خصوصاً توسط اعضاء خانواده) در ۴۰ تا ۷۰% افراد وجود دارد.

طلاق پدر و مادر یا از دست دادن یکی از آنها یا رها شدن در دوران کودکی

وجود اختلال شخصیتی در دیگر اعضاء خانواده (احتمال ابتلا به 5 برابر افزایش می‌یابد)

این افراد دوران کودکی آشفته، بی نظم و همراه با تنهایی را تجربه کرده‌اند و بطور چشمگیری مورد بی اعتنایی، طرد، بدرفتاری قرار گرفته‌اند.

مهم ترین علائم اختلال شخصیت مرزی چیست؟

نشان دادن واکنشهای هیجانی شدید: مانند خشم، عصبانیت، اضطراب و افسردگی در برابر محدودیت‌ها و یا واقعیت‌های روزمره به‌طور مثال عصبانیت و پرخاشگری شدید در فرد به دنبال تاخیر چند دقیقه‌ای در یک قرار ملاقات

روابط طوفانی و شدیدا متغییر با خانواده، دوستان و شریک زندگی: بطور مثال فرد در یک لحظه ابراز علاقه شدید به دوست، همکار و یا همسر خود نشان می‌دهد و در لحظه دیگر از او متنفر می‌شود.

اخلاق متغییر و بی ثبات: در عرض چند ساعت یا چند روز خلق فرد بطور مکرر تغییر می‌کند.

استرس شدید موجب افکار بدبینانه: اندیشه‌پردازی بدگمان به طور موقتی اما مداوم از ویژگی‌های مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی است. چنانچه فرد مبتلا در معرض استرس شدید قرار گیرد، دچار افکار بدبینانه می‌شود.

احساس مداوم پوچی و خستگی 

احساس خشم نامتناسب با شرایط و یا ناتوانی در کنترل خشم: افراد دچار شخصیت مرزی سریعا رو به شکستن وسایل منزل و یا پرخاشگری فیزیکی در زمان خشم می‌آورند.

بدبینی و احساس جدا شدن از محیط اطراف

افکار تکرار شونده در مورد آسیب زدن به خود و خودکشی: فرد مبتلا به این اختلال می‌تواند دارای علائم خطرناکی باشد و مشکلاتی را در ارتباط با تصویر بدن خود و عزت نفس داشته باشند. (مانند بریدن یا سوزاندن قسمتی از بدن)

رفتارهای قانون شکن و پر خطر: این افراد برای فرار از مشکلات و یا آرام شدن، به مواد مخدر و مشروبات الکلی رو می‌آورند. همچنین روابط جنسی نامناسب، پرخوری و یا رانندگی کردن خطرناک از رفتارهای پرخطر این افراد محسوب می‌شود. این رفتارها ناشی از تصور ضعیف فرد از خودش می‌باشد.

تصویر ذهنی و برداشت ناپایدار و غیرمنطقی از خود: این رفتار منجر به بروز تغییرات ناگهانی در احساسات، برنامه ریزی‌ها و اهداف فرد شود.

شخصیت مرزی – درمان اختلال شخصیت

چه موقع از دارو برای درمان اختلال شخصیتی استفاده کنیم؟

اگر نشانه‌ها جدی و شدید باشند.

فرد از خود علائمی در مورد خودکشی یا آسیب به خود و دیگران نشان می‌دهد.

همراه درمان غیر دارویی، برای بهبود سریع‌تر می‌توان دارو نیز مصرف کرد.

وجود اختلالات همراه مانند افسردگی، مصرف مواد مخدر و محرک، توهم

داروهای شیمیایی مورد استفاده در درمان اختلال شخصیت مرزی

داروهای نورولپتیک (ضد جنون) برای کنترل خشم 

داروهای ضد افسردگی برای بهبود خلق و خوی بیمار 

ضد تشنج‌ها و کربنات لیتیوم

مهار کننده‌های منوآمین اکسیداز (MAOI) در برخی از بیماران برای کنترل کردن رفتار پرخطر آنها مؤثر بوده است.

بنزودیازپین‌ها به ویژه آلپرازولام برای رفع اضطراب و افسردگی

درمان اختلال شخصیت مرزی با استفاده از روان درمانی

انواع مختلفی از روان درمانی برای افراد مبتلا به این اختلال شخصیت وجود دارد و در صورتی که بصورت مرتب و طولانی پیگیری شوند، می‌توانند علائم را تا حد زیادی کاهش دهند. انواع رایج‌تر این درمان‌ها شامل موارد زیر است.

شناخت - رفتار درمانی (Cognitive Behavior Therapy):کمک به فرد برای شناسایی باورهای غیر منطقی در برخورد با حوادث و کنترل رفتار.

 درمان‌های دیالکتیکال (Dialectical Behavior Therapy): کمک به فرد برای ایجاد تفکر آگاهانه و برداشت منطقی در موقعیتهای روزمره.

رفتاردرمانی جدلی: یک نوع رفتاردرمانی که شامل هر دو درمان فردی و گروهی و مستلزم بحث و جدل و تمرین در منزل درباره پایش خلق و اداره استرس است؛ معتبرترین و راحت‌ترین نوع روان‌درمانی از نظر یادگیری است، به این صورت که یک نفر چگونگی تنظیم و کنترل احساسات و رفتارها را به بیمار آموزش می‌دهد در حالی که درمانگر نقش یک مربی با میزان بالایی از دسترسی را بازی می‌کند.

درمان‌های متمرکز بر طرحواره های فرد (Schema focused Therapy): ترکیبی از شناخت رفتار درمانی و انواع دیگر روان درمانی برای کمک به فرد برای شکل دهی مجدد به طرحواره های ذهنی و تصحیح تصویر ذهنی که فرد از خود دارد.

روان‌درمانی متمرکز بر انتقال: یک روان‌درمانی فردی دو بار در هفته است که از روانکاوی گرفته شده، شامل تفسیر انگیزه‌ها و احساسات ناشناخته برای بیمار است و بر درک نادرست بیمار از اطرافیان به ویژه درمانگر تاکید دارد (یعنی انتقال)؛ همراه با کمترین حمایت و سخت‌ترین نوع درمان از نظر آموزش است.

خانواده درمانی: برای اطرافیان فرد مبتلا و تغییر نگرش خانواده و همچنین آگاهی دادن به خانواده در مورد چگونگی برخورد با فرد مبتلا

علت به وجود آمدن اختلال نمایشی در افراد چیست؟

نتیجه تصویری برای اختلال شخصیت مرزی

اختلال شخصیت مرزی نوعی اختلال ذهنی است که علائمی مانند عصبانیت های شدید یا ترس از رها شدن دارد و با روش های روان درمانی رفع می شود.

یکی از اختلالات رایج شخصیتی نوع اختلال شخصیت مرزی میباشد که عاملهای ژنتیک و اکتسابی در مسیر ابتلا به آن نقش دارند. رابطه های غیرپایدار و عصبانیت های بی جهت و خطرناک فقط بخشی از علایم این بیماری روانی است.اختلال شخصیت مرزی یک اختلال سلامتی ذهنی است که بر نحوه تفکر و احساس درباره خود و دیگران تاثیر می گذارد و باعث ایجاد مشکلاتی در زندگی روزمره می شود.شامل الگویی از روابط قوی ناپایدار، تصویر تحریف شده از خود، احساسات شدید و تکانشگری می باشد.

با اختلال شخصیت مرزی، شما ترس شدیدی از رها شدن یا بی ثباتی دارید و ممکن است در تحمل تنهایی مشکل داشته باشید با این حال، با عصبانیت نامناسب، تکانشگری و نوسانات روحی مکرر ممکن است دیگران را از خود دور کنید، اگرچه می خواهید روابط عاشقانه و پایداری داشته باشید.

اختلال شخصیت مرزی معمولاً از اوایل بزرگسالی آغاز می شود و این وضعیت طی بزرگسالی بدتر می شود و ممکن است به تدریج با افزایش سن و سال بهتر شود.اگر اختلال شخصیت مرزی دارید، دلسرد نشوید. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال در طول زمان با درمان بهتر عمل می کنند و می توانند زندگی رضایت بخشی را یاد بگیرند.

علایم اختلال شخصیت مرزی :

اختلال شخصیت مرزی بر چگونگی احساس شما، نحوه ارتباط با دیگران و نحوه رفتار تان آنچنان که در این بخش از سلامت روان نمناک خواهیم گفت تاثیر می گذارد.

علائم و نشانه ها می توانند شامل موارد زیر باشند:

ترس شدید از ترک شدن، حتی رفتن به اقدامات شدید برای اجتناب از جدایی واقعی یا خیالی می پردازد.

الگویی از روابط قوی ناپایدار، مانند ایده آل کردن شخصی در یک لحظه و سپس ناگهان باور می کند که فرد به اندازه کافی به او توجه نمی کند و یا ظالم است.

تغییرات سریع در هویت و تصویر از خود که شامل تغییر اهداف و ارزش ها می شود، و بد دیدن خود.

دوره های پارانویا مربوط به استرس و از دست دادن ارتباط با واقعیت، که از چند دقیقه تا چند ساعت ادامه دارد.

رفتارهای خطرناک و ریسکی مانند قمار، رانندگی بی ملاحظه، رابطه جنسی ناامن، پرخوری، اعتیاد به مواد، و یا اختلال در خرابکاری موفقیت با رها کردن یک شغل خوب و یا پایان دادن به یک رابطه مثبت.

تهدید و یا آسیب به خود، اغلب در واکنش به ترس از جدایی یا ترک شدن.

نوسانات روحی که از چند ساعت تا چند روز طول می کشند و می تواند شامل شادی شدید، زود رنجی، شرم و اضطراب باشد.

احساسات مداوم خالی بودن.

خشم شدید، عصبانیت شدید، طعنه زدن یا تلخ شدن، یا داشتن دعواهای فیزیکی

عصبانیت

عصبانیت شدید از علائم اختلال شخصیت مرزی

چه زمانی برای اختلال شخصیت مرزی باید به پزشک مراجعه کرد؟

اگر شما متوجه هستید که علایم و نشانه های بالا را دارید، با پزشک خود و یا یک ارائه کننده بهداشت روانی صحبت کنید.

اگر افکار خودکشی دارید و اگر تصورات ذهنی درباره آسیب زدن به خودتان را دارید، با انجام یکی از این کارها به خودتان کمک کنید:

لطفا شماره اورژانس را فوراً بگیرید.

به پزشک، روانپزشک و یا دیگر ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی مراجعه کنید.

نزد دوست صمیمی، عشقتان، هم کار صمیمی و هم کار قابل اعتمادتان بروید.

با افراد مورد اعتمادتان تماس بگیرید.

اگر نشانه ها و علائم را در یکی از اعضای خانواده و یا دوست خود دیدید، با آن فرد در باره مراجعه پزشک صحبت کنید. اما نمی توانید کسی را مجبور کنید.

 علل اختلال شخصیت مرزی :

همانند دیگر اختلالات سلامتی ذهنی، علل اختلال شخصیت مرزی به طور کامل درک شده است.

علاوه بر عوامل محیطی - مانند سابقه آزار و اذیت کودکان و یا اختلال شخصیت مرزی، ممکن است به موارد زیر مربوط باشد:

ژنتیک:

برخی مطالعات در مورد دوقلوها و خانواده هایشان نشان می دهند که اختلالات شخصیتی ممکن است به ارث برده شوند و یا به شدت با اختلالات سلامتی ذهنی در میان اعضای خانواده مرتبط باشند.

اختلالات مغزی برخی تحقیقات نشان داده اند که تغییراتی در مناطق خاصی از مغز که در تنظیم هیجان، پرخاشگری و پرخاشگری دخیل هستند، وجود دارد. علاوه بر این، برخی از مواد شیمیایی ویژه ای که به تنظیم هوا کمک می کنند مثل سروتونین، ممکن است به درستی عمل نکند.

اختلالات مغزی و ذهنی

علت بروز اختلال شخصیت مرزی چیست؟

برخی عوامل مرتبط با توسعه شخصیت می تواند خطر بروز اختلال شخصیت مرزی را افزایش دهد. این ها شامل این موارد هستند:

زمینه ارثی:

اگر یک خویشاوند نزدیکتان, پدر, برادر یا خواهر شما اختلال مشابه دارد، ممکن است در خطر بالاتری باشید.

دوران کودکی پر تنش:

بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال در دوران کودکی مورد سو استفاده جنسی یا سو استفاده فیزیکی قرار گرفته بودند یا آنها نادیده گرفته می شدند. برخی از افراد هنگامی که کوچک بودند، گم شده بودند یا والدینشان از هم و از آنها جدا شده بودند یا مشکلات بدی با آنها داشتند.

خطر بروز اختلال شخصیت مرزی از مشکلات دوران کودکی

اختلال شخصیت مرزی می تواند به بسیاری از قسمتهای زندگی شما آسیب برساند.

می تواند تاثیر منفی بر روابط, شغل, مدرسه, فعالیت های اجتماعی و تصویر از خود داشته باشد که نتیجه آن این موارد است:

تغییرات مکرر شغلی

عدم تکمیل تحصیلات

داشتن چندین مساله قانونی مانند زندان

روابط پر درگیری, استرس زناشویی یا طلاق

آسیب دیدگی, مانند قطع یا سوختن و بستری شدن مکرر

مشارکت در روابط خشونت آمیز

بارداری ناخواسته, عفونت های مقاربتی, تصادفات وسایل نقلیه موتوری و دعواهای فیزیکی ناشی از رفتارهای تکانشی وخطرناک

اقدام به خودکشی

به علاوه ممکن است اختلالات روانی دیگری داشته باشید، مانند:

افسردگی

اعتیاد به الکل یا مواد دیگر

اختلالات اضطرابی

اختلال های تغذیه ای

اختلال دو قطبی

اختلال استرسی پس از سانحه

اختلال کم توجهی / بیش فعالی (adhd)

دیگر اختلالات شخصیتی

اضطراب

استرس و اضطراب از عوارض اختلال شخصیت مرزی

اختلالات شخصیتی شامل اختلال شخصیت مرزی, براساس موارد زیر تشخیص داده می شود:

صحبت کردن مفصل با پزشک

ارزیابی روان شناختی که ممکن است شامل تکمیل پرسش نامه باشد

تاریخچه و سابقه پزشکی و آزمایش

بحث درباره علایم و نشانه ها

تشخیص اختلال شخصیت مرزی معمولاً در بزرگسالان انجام می شود نه در کودکان و نوجوانان.

به این دلیل است که علایم و نشانه های اختلال شخصیت مرزی ممکن است زمانی که کودکان بزرگ تر می شوند و بالغ، از بین بروند.

روان درمانی برای درمان اختلال شخصیت مرزی:

روان درمانی یا درمان سرپایی طولانی مدت, بخش مهمی از هر درمان برای BPD است.

تحقیقات نشان داده است که انواع مختلف روان درمانی در کاهش نشانه های BPD, از جمله:

رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT)

رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) اولین شکل از روان درمانی است که برای افراد با اختلال شخصیت مرزی موثر است. DBT نوعی درمان شناختی رفتاری است که بر این تمرکز دارد که چگونه افکار و اعتقادات می تواند منجر به اعمال و رفتار شود.

در این روش درمانی, افراد نحوه مدیریت تعارض را یاد می گیرند و مهارت هایی را یاد می گیرند که به آن ها در مقابله با احساسات قوی کمک کنند. مراقبه ذهن آگاهی اغلب شامل می شود.

طرح درمان متمرکز:

درمان متمرکز نیز شکلی از درمان شناختی برای BPD است. درمان متمرکز با تفکری عمل می کند که نیازهای برآورده نشده از دوران کودکی می تواند منجر به راه های ناسالم اندیشی در مورد جهان شود. این روش درمانی بر مقابله با این باورها و رفتارهای ناسازگار تمرکز دارد و به جای آن بر روش های سالم تفکر و مقابله تمرکز دارد.

روان درمان

درمان مبتنی بر مبانی تربیتی:

کاردرمانی به حدی برای BPD بررسی شده است و ممکن است به اضطراب و افسردگی و نیز کارکرد اجتماعی کمک کند و چنانچه در این بخش از سلامت نمناک خواهید خواند این روش درمانی بر کمک به مشتری در تشخیص حالات ذهنی, افکار و احساسات خود و همچنین افکار و احساسات دیگران تمرکز می کند. از طریق شناسایی, او می تواند ببیند که این افکار چگونه به رفتار و رفتار دیگران کمک می کنند.

روان درمانگری متمرکز بر انتقال:

روان درمانگری متمرکز بر انتقال BPD بررسی شده است و می تواند به همان اندازه خوب یا بهتر از رفتاردرمانی دیالکتیکی باشد. این درمان از مفهوم انتقال احساسات از فرد به فرد دیگر استفاده می کند که یک مفهوم کلیدی در درمان افسردگی است.

روان درمانی مبتنی بر انتقال از رابطه بین بیمار و مشاور استفاده می کند تا درمانگر بتواند چگونگی ارتباط یک مشتری با دیگران را ببیند. سپس مشاور می تواند از این آگاهی برای کمک به فرد در واکنش به روابط دیگر استفاده کند.

افسردگی

درمان اختلال شخصیت مرزی با داروها:

اگرچه در حال حاضر داروهایی برای اختلال شخصیت مرزی مورد تایید FDA وجود ندارد, اما تحقیقات نشان داده است که برخی داروها علائم مشخصی از اختلال را کاهش می دهند. ممکن است دارو برای BPD, زمانی که در پیوند با روان درمانی مورد استفاده قرار می گیرد, موثر باشد. علاوه بر کمک به علائم BPD, داروها ممکن است به شرایط سلامت روانی موجود مانند اضطراب و افسردگی کمک کنند.

برخی از رایج ترین داروهای تجویزی برای BPD، عبارتند از:

داروهای ضد افسردگی ممکن است به احساساتی مانند غم و اندوه کمک کنند، اما به نظر نمی رسد برای علائمی مانند عصبانیت نیز مفید باشند.

داروهای ضدروان پریشی:

داروهای ضدروان پریشی برخی از اولین داروهای مورد استفاده برای درمان BPD هستند و ممکن است به ویژه برای برخی از نشانه های مشکل بی پی دی مانند خشم, تکانشگری و تفکر پارانوئید, مفید باشند.

داروهای ضد اختلال شخصیت مرزی

درمان اختلال شخصیت مرزی با داروهای ضد افسردگی

آنکسیولیتیکها (داروهای ضد اضطراب):

اضطراب می تواند BPD را بدتر کند, با این حال برخی از اینها یک شمشیر دولبه است به خاطر پتانسیل اعتیاد آورشان. تثبیت کننده های خلقی یا ضد انعقاد:تثبیت کننده های خلق و روحی ممکن است به فکر تکانشی مشترک به BPD کمک کنند.

سایر درمان های بالقوه مانند اسیدهای چرب امگا 3 نیز در حال بررسی هستند. در واقع, مطالعات تا به امروز, از بیشتر داروها برای BPD, به جز داروهای ضدروان پریشی غیرمعمولی (نسل دوم), تثبیت کننده های خلق و اسیده ای چرب امگا 3 استفاده نمی کنند.

بستری شدن برای رفع اختلال شخصیت مرزی:

اختلال شخصیت مرزی با تجربه های احساسی بسیار شدیدی همراه است. در نتیجه, ممکن است افرادی با بی پی دی, به درمان فشرده بی پی دی نیاز داشته باشند. برخی اوقات افرادی با BPD, در یک بیمارستان روانی برای درمان بستری شوند.

گزینه درمان دیگر، بستری شدن در بیمارستان یا درمان روزانه است.این ها برنامه هایی هستند که از روان درمانی سنتی سرپایی، فشرده تر هستند اما نیازی به گذراندن یک شب ندارند.

درمان اختلال شخصیت مرزی با بستری شدن در بیمارستان روانی

درمان اختلال شخصیت مرزی با کمک به خود:

کمک به خود برای BPD, بخش اساسی هر برنامه درمانی است. البته اینها باید برای مکمل مراقبت از یک درمانگر واجد شرایط و نه تنها استفاده شود. یک برنامه ایده آل شامل یادگیری به همان اندازه که می توانید از طریق آموزش به خود کمک کنید, آموزش مهارت های مقابله سالم برای BPD, و یافتن راه هایی برای کمک به بیان و مدیریت احساسات خود.

منابع ارزشمندی در دسترس BPD وجود دارند که می توانند به همراه شکل های سنتی تر درمان مورد استفاده قرار گیرند. کتاب ها و منابع آنلاین اطلاعاتی درباره BPD ارائه می کنند و راه های مقابله با علایم را پیشنهاد می کنند.