بیثباتی عاطفی سندروم بیثباتی عاطفی شخصیت،EIPS
سندروم بیثباتی عاطفی شخصیت، ای آی پی اس، یا به عبارتی دیگر، اختلال شخصیتی مرزی، توصیفگر مشکلی است که انسانهای دارای عدم ثبات احساسی، اضطراب یا الگوی رفتاری خودویرانگر به آن مبتلا هستند. اگر کسی دارای ای آی پی اس باشد ممکن است دچار حالت روان پریشی مرزی شود که حالت تردید و دودلی کامل در باره خود و دیگران است.اگر شما مبتلا به این اختلال باشید وضعیت عاطفی تان به سرعت تغییر میباید، ودر زمانی کوتاه از حالت ناامیدی به حالت احساس خوشبختی سرمستانه عوض می شود. شما ممکن است حال بسیار بدی داشته باشید و به شدت احساس شرم کنید. اما توجه کنید که شما تنها نیستید و معالجات ویژهای برای ای آی پی اس وجود دارد. خودتان نیز می توانید کارهای زیادی برای بهبود حالتان انجام دهید.اگر دچار ای آی پی اس باشید کنترل احساس انزوا، اضطراب یا خشم برایتان دشوار خواهد بود و ممکن است به شیوه های گوناگون به خودتان از نظر جسمی یا روانی آسیب برسانید. ممکن است گاهی در یک لحظه اعتماد به نفس خوبی داشته باشید اما لحظهای دیگر، به حالت از خود بیزاری عمیقی فرو بغلطید. بسیاری از مبتلایان به ای آی پی اس از احساس تهی بودن و مشکلات هویتی خود سخن میگویند.
اگر مبتلا به ای آی پی اس باشید، احساس اعتماد و امنیت در روابط با نزدیکان خود برایتان دشوار خواهد بود و میان احساس ستایش نسبت به نزدیکترین اشخاص در یک لحظه و احساس تنفراز آنها در لحظهای دیگر در نوسان خواهید بود. این امر به دشواری حفظ روابط درازمدت میانجامد. ممکن است به ” درمان شخصی” بوسیلهی مشروب الکلی یا مواد مخدر دست بزنید یا مبتلا به اختلال تغذیه و خودآسیبزنی بشوید.
چگونه می توانید تشخیص دهید که دچار ای آی پی اس هستید؟
مطابق معیارهای موجود باید دستکم پنج نشانه از نشانه های زیر را داشته باشید:
احساس هراس شدید از تنها ماندن
احساس مکرر تهی بودن
تصویری مغشوش یا بیثبات از خود داشتن
نوسان شدید میان حالات عاطفی، آزردگی شدید، اضطراب یا افسردگی که چند ساعت، حداکثر چند روز، دوام یابد.
روابط پرتلاطم که میان ستایش شدید و حقیرپنداشتن مفرط در نوسان است.
خشم شدید و تند که در تناسب با علت آن نیست.
تصورات کوتاه مدت مبتنی بر سوء ظن اغراق آمیز یا احساس گذرای غیرواقعی بودن.
برانگیختگی بدون تامل که برای نمونه اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد جنسی، اعتیاد به خوردن یا اعتیاد به پول خرج کردن به وجود می آورد.
خود آسیب رسانی، فکر خودکشی، صحبت کردن در باره خودکشی و برنامه ریزی برای خودکشی.
حتی در صورتی که این علایم را تشخیص بدهید، به این معنی نیست که مبتلا به ای آی پی اس هستید. اطلاع از ابتلا به ای آی پی اس نیازمند ارزیابی حرفهای است. حایز اهمیت است که مشخص شود که علائم شما معلول عوامل دیگری نیست.
علت ای آی پی اس چیست؟
بسیاری از کسانی که مبتلا به اختلال مرزی هستند؛ دوران رشد به شدت پر ضایعه و آشفتهای داشتهاند. برخی از آنها مورد تعرضهایی قرار گرفتهاند. اما اگر هم کسی دوران رشدی امن و بی ضایعهی آشکاری داشته باشد ممکن است به ای آی پی اس مبتلا شود.
از چه کمکهای می توانم برخوردار شوم؟
اگر مبتلا به ای آی پی اس باشید می توانید از رواندرمانی، بصورت گروهی یا فردی، برخوردار شوید. انواع گوناگونی از درمان وجود دارد که بنا بر تجربه تاثیرخوبی بر ای آی پی اس دارند. رفتاردرمانی دیالکتیکی، DBT، درمان مبتنی بر شناخت روانی، MBT، و طرحواره درمانی نمونههایی در این زمینه است. شما همچنین می توانید از درمان به وسیله مواد دارویی برخوردار شوید.
شما این حق را دارید که بدانید چه گزینههای درمانی وجود دارد و نیز از این امکان برخوردار شوید که خودتان نیزدر معالجه شرکت داشته باشید. حایز اهمیت است که شما خودتان دارای انگیزه باشید و به درمانگر خود اعتماد داشته باشید.
اگر شما پیشتر برای درمان مراجعه کرده اید اما به نظرتان این درمان کارآمد نبوده است، نباید نومید شوید بلکه باید دوباره مراجعه کنید. پژوهش ها نشان داده است که آنچه که در معالجه تعیین کننده است شکل درمان نیست بلکه میزان اعتماد ایجاد شده به درمانگر است.
وضع معمولا بهتر می شود
غیر عادی نیست که کسی مبتلا به اختلالات دیگری علاوه بر ای آی پی اس مانند اختلال بی توجهی و بیش فعالی، adhd یااختلال دوقطبی، bipolärt syndrom، باشد. درست مانند این موارد، به تدریج، همزمان با اینکه خود را بهتر بشناسید و بتوانید به اطرافیان خود اطلاع بدهید که برای بهبود نیازمند جه چیزهایی هستید، زندگی بهتر می شود.
شخصیت یعنی مجموعهای از رفتار و شیوههای تفکر و هیجانی شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات(پایداری) و قابلیت پیش بینی مشخص میشود. به عبارتی دیگر مجموعه الگوهای رفتاری که برای شخص جا افتاده اند و بصورت مستمر می توان این الگوهای رفتاری را در زندگی آنها دید بصورتیکه می توانیم در برخورد با یک مساله نحوه رفتار شخص را با توجه با الگوی رفتاری که از او می شناسیم پیش بینی کنیم ( قابل توجه کسانیکه می خواهند شخصی را به عنوان همسری انتخاب کنند) مشخص کننده شخصیت فرد مورد نظر است. باید توجه کنیم که این الگوها مربوط به تمام عمر شخص بوده و ناشی از یک اختلال دیگر روانپزشکی دیگر نمی باشد و همچنین نباید در اثر مصرف دارو یا مواد خاصی و یا سایر بیماریها ایجاد شده باشد.
از این تعریف این نکات قابل استنباط است:
بی همتایی و تفاوت: شخصیت یک فرد بیهمتاست و با وجود بعضی مشابهتها، دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن و پایداری: اگر چه افراد در شرایط و محیط های گوناگون، ظاهرا رفتارهای متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و همچنین شیوه تفکر آن ها دارای یک ثبات نسبتا دائمی است. قابلیت پیش بینی: با توجه و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص میتوان سبک رفتاری و تفکری آنها را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با "ثبات در رفتار" رابطه متقابل دارد.
اختلال شخصیت چیست؟
آیا تا به حال کسی را دیدهاید که در برابر یک انتقاد ساده، واکنش خشمگینانه شدیدی داشته باشد؟ آیا از خود پرسیدهاید که: چرا بعضی از افراد انواع "خال کوبی" را روی پوست خود دارند؟ چرا بعضی از افراد برای خود، خانواده و ... برنامه ریزی سختگیرانه دارند، به صورتی که در شرایط بحرانی هم حاضر به تغییر آن نیستند؟
اختلالات شخصیتی گروهی از حالات روانی می باشند که بیماری نبوده، بلکه شیوه های رفتاری هستند.
خصوصیات این اختلالات عبارتند از:
* الگوهای رفتاری نسبتاً ثابت، انعطاف ناپذیر و ناسازگار که به بروز مشکلاتی در ارتباط برقرار کردن با دیگران و مشکلات شغلی و قانونی منجر می گردد.
* افراد دچار این حالات تصور می کنند که الگوهای رفتاری شان طبیعی و صحیح است.
* شخصیت این افراد در برخورد با موقعیتهایی که واکنش با آن ها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، ناسازگارمی باشد، یعنی تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز میدهند. بنابراین، اختلال شخصیت یعنی رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت ها. نکته مهمی که وجود دارد اینست که در برخی موارد، اختلال شخصیت به نفع فرد تمام می شود.
اگر ماشه تفنگی را بچکانیم پاسخ آن شلیک گلوله خواهد بود. برای فرد دچار اختلال شخصیت در مو قعیتی که برایش استرسزا (تحریک کننده) است، قرار گیرد پاسخ (رفتار ناسازگار) نیز بدنبال آن ظاهر خواهد شد.
این مطلب که چه موقعیتی برای فرد استرسزا است، بستگی به تفسیر فرد از موقعیت دارد
. انواع موقعیتهایی که در بروز تفسیرهای استرسزا و تحریک کننده موثر هستند عبارتند از :
موقعیتهای خانوادگی و جنس
موقعیتهای اجتماعی مثل گروههای ورزشی و مذهبی
موقعیتهای کاری و شغلی
حضور مشکل بصورت مادام العمر (تمایل به تکرار) :
الگوی ماشه چکان longleftarrow پاسخ در سراسر عمر فرد دچار اختلال شخصیت مکررا خود نمایی میکند. بدین معنی که هر وقت یکی از موقعیتهای «ماشه چکان» (از نظر فرد) حظور داشته باشد «پاسخ» نیز ظاهر خواهد شد و این وضعیت در طول عمر فرد بدون ملاحظات زمانی و مکانی به دفعات تکرار میشود. هر چه تعداد این تکرار در طول زمان بیشتر باشد، نشانگر شدت و عمق اختلال خواهد بود.
آیا تشخیص اختلال شخصیت در فرد آسان است؟
تشخیص و فاصله گذاری بین شخصیت سالم و ناسازگار (دارای اختلال) در یک فرد کار دشواری است. این تشخیص نیازمند متخصص با تجربه است که بتواند «موقعیتهای ماشه چکان longleftarrow پاسخ» در طول عمر فرد شناسایی کند. افراد زیادی وجود دارند که دچار یکی از انواع اختلالات شخصیت میباشند ولی هیچ وقت تشخیص داده نمی شوند این دشواری به دو علت است. واکنش «ماشه چکان پاسخ» در موقعیتها و محیطهایی بروز میکند که فرد تفسیری استرسزا (تحریک کننده) از آن موقعیت و محیط داشته باشد و تا زمانی که چنین تفسیری در ذهن فرد نباشد رفتار و واکنش او سالم و بهنجار خواهد بود.
برخلاف مشکلاتی نظیر «اضطراب و افسردگی و ... این افراد هیچ آگاهی از مشکل شخصیتی خود ندارند چون اختلال جزئی از شخصیت شان است یعنی قسمت ناسازگار و سازگار متحدا یک شخصیت را تشکیل میدهند. این عدم آگاهی باعث میشود که رفتار ناسازگار همانند رفتار سازگار مقبول فرد باشد و نصیحتها و ابراز نارضایتیهای اطرافیان نیز سودی نخواهد داشت و در مقابل خودشان به «دروغ گویی ، تهمت زدن ، تحقیر کردن و توطئه» متهم میشوند.
در زیر برخی از عوامل بنیادی اختلال شخصیت آورده شده است.
نقش وراثت (ژنتیک)
نقش عوامل ژنتیک در تحقیقات متعددی بررسی شده است. برای مثال تحقیقی در آمریکا بر روی پانزده هزار زوج دوقلو نشان داد که میزان ابتلا به اختلالات شخصیت در بین افراد دوقلو بیشتر از تک قلو است.
نتایج نشان میدهد که اگر یکی از دوقلوها دچار اختلال شخصیت شود احتمال دچار شدن آن یکی نیز بسیار بیشتر از افراد عادی است. همچنین بعضی مطالعات نشان دادهاند که اگر یکی از پدر و مادر دچار اختلال شخصیت باشد احتمال دچار شدن فرد دیگری از همان خانواده به آن اختلال بیشتر از افراد جامعه است.
عوامل بیو شیمیایی و هورمونی
نتایج بعضی از تحقیقات موید این مطلب است که تغییراتی در سطح و میزان ترشح هورمونهای غدد داخلی وجود دارد. برای مثال سطح هورمون آندروژن و تستوسترون (دو نوع از هورمونهای جنسی مردان) در خون افراد پرخاشگر بیشتر از افراد غیر پرخاشگر است و این بدین معنی است که بعضی از رفتارهای پرخاشگرانه افراد «ضد اجتماعی» احتمالا ناشی از افزایش سطح این دو هورمون در خونشان است. همچنین تغییراتی در ترشح اندروفین ، سرتونین و دوپامین (سه نوع انتقال دهنده عصبی در مغز) در انواع اختلالات شخصیت دیده میشود ولی تحقیقات در این مورد همچنان ادامه دارد.
عوامل روانی – خانوادگی
عوامل روانی – خانوادگی نقش بسزائی در تشکیل و تکوین شخصیت (چه سالم چه ناسالم ) افراد دارد. یکی از کسانی در این نظریه پردازی کرده است، «زیگموند فروید» بنیان گذار روانکاوی است. از دیدگاه روانکاوی اختلال شخصیت ناشی از مجموعهای عوامل ناخودآگاه است که ریشههای آن را باید در پنج سال اول زندگی فرد جستجو کرد. بعضی از عوامل زمینه ساز عبارتند از «عدم توجه پدر و مادر به کودک ، سن و روش جداسازی کودک از شیر مادر ، شیوه آموزش آداب نظافت و تخلیه ، شیوه برخورد و پاسخگویی پدر و مادر به سوالات و کنجکاوی کودکان در موضوعات جنسی و جنسیت.»
عوامل اجتماعی – فرهنگی
این عوامل جزئی جدایی ناپذیری از شخصیت فرد است. چون انسان موجودی اجتماعی است و در اجتماع ، رشد میکنند. تحقیقات نشان دادهاند وقوع رفتارهایی مانند «دزدی ، تجاوز ، بد مستی ، قتل» در محلات با طبقه اجتماعی و فرهنگی پایین بسیار بیشتر از محلات با طبقه اجتماعی و فرهنگی بالاست.
رفتارهایی که در اختلال شخصیت ضد اجتماعی دیده میشود. (نتایج این تحقیقات بازدید همراه است). همچنین در جوامعی که عدم اعتماد به یکدیگر در آن تبلیغ میشود و یا روابط ، صحبتها و نوع اعتقادات افراد بشدت کنترل میشود. امکان بیشتری وجود دارد که افراد با اختلال پارانوئید (سوء ظن شدید) رشد کنند.
همچنین است وضع فرهنگهایی که پرخاشگری را تشویق و تبلیغ میکنند. www.migna.ir شیوع در جمعیت کلی میزان شیوع اختلال شخصیت در کل جمعیت حدود 4 تا 6 درصد برآورد شده است. اگر چه در بین انواع مختلف شخصیتی تفاوتهای معنیدار وجود دارد برای مثال برآوردها برای اختلال پارانوئید حدود (0.5 تا 2.5 درصد) است در حالی که برای اختلال اجتنابی بین (1 تا 10 درصد) اعلام شده است.
انواع اختلال شخصیت:
بدبین (پارانویید): این افراد دارای شک و بی اعتمادی غیر منطقی هستند و حالت تدافعی و حساسیت بیش از حدی نسبت به دیگران دارند. پارانویا، در تعریف عام آن، حالتی است که شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازهای که به سلامت جانی و مالی خود میدهد، خود را شکنجه میدهند. این گونه از افراد مدام در این فکر هستند که عواملی انسانی، طبیعی یا ماورا طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانواده شان را تهدید میکنند و همه، در فکر توطئه چینی بر ضد آنها هستند.
در فرهنگ عامه امروز، پارانویا اشکال و روشهای مختلفی برای ابراز خود پیدا کردهاست از جمله :
• اعتقاد به اینکه قدرت خاصی دارند یا در یک ماموریت مخصوص هستند (هذیان عظمت)
• تئوری توطئه یا اعتقاد به اینکه اخبار و وقایع کاملاً نامربوط، درواقع اجزا یک نقشه بزرگ و توطئهآمیز هستند.
• تعقیب شدن توسط دشمنان قدرتمندی چون تروریستها، بشقاب پرنده، سازمانهای مخفی یا شیاطین
• کنترل افکار توسط اشعه نامرئی و دستگاههای پیشرفته
• ترس از مسموم شدن و اعتقاد به اینکه بعضی مواد غذایی اصولا برای مسموم کردن بشر ساخته شدهاند (مانند قند مصنوعی و آبهای معدنی) درمان پارانویا بیش از هرچیز با رفتار درمانی (behavior therapy) انجام میشود که هدف آن کاستن از حساسیتهای فرد مبتلا، نسبت به انتقادها و همچنین تقویت تواناییهای اجتماعی او است.
سر و کار داشتن با افراد پارانیید بسیار مشکل است زیرا بسیار زودرنج هستند و رفتارشان معمولاً خصمانهاست و از نظر احساسی بسیار بسته و نسبت به هر فعالیتی بی میل هستند. به همین دلیل، درمان این مشکل، از پیشرفت کندی برخوردار است.برای درمان این افراد باید کوشش شود که در ابتدا چرخه شک و تردید او شکسته شود و او با تمرینهای آرامش بخش و روشهای کنترل اضطراب، از حالت انزوا خارج شود و کمکم با کمک پزشک و اطرافیان خود، تغییراتی اساسی در رفتارهای خود به وجود آورد.
شیوع: 2.5 تا 0.5 درصد و در بستگان بیماران اسکیزوفرنیک بیشتر مشاهده می شود. بر این اساس رابطه ای بین این دو اختلال را مطرح کرده اند. در مردها شایع تر از زن ها ست و به نظر می رسد در اقلیت ها، مهاجران و ناشنوایان شیوع بیشتری دارد.
ملاک های تشخیصی DSM IV برای اختلال شخصیت پارانوئید:
1- بدون دلیل کافی ظن می برد که دیگران از او سوء استفاده می کنند یا فریبش می دهند.
2- بدون دلیل کافی وفاداری و قابلیت اعتماد دوستان و بستگان خود را مورد سؤال قرار می دهد.
3- در اعتماد به دیگران مردد است، چون می ترسد از اطلاعات او علیه خودش استفاده شود.
4- در اشارات و اتفاقات خوش خیم ، معانی تحقیرآمیز و تهدید کننده می بیند.
5- مداوم کینه می ورزد، یعنی تحقیر، بی اعتنایی و اهانت را نمی بخشد.
6- جملاتی از رفتار و شخصیت خود را برداشت می کند که برای دیگران آشکار نیست.
7- سوء ظن مکرر و بی اساس نسبت به وفاداری به همسر.
اختلالات اسکیزوئیدی( منزوی - اسکیزویید) :
در گذشته اختلالات اسکیزوییدی اصطلاحی بود که برای دو نوع از افراد متفاوت به کار می رفت : یکی کسانی که در ایجاد روابط اجتماعی اشکال دارند ،دیگری کسانی که نحوه ی عمل و صحبت کردنشان بیگانه و عجیب بود. در گروه اول دو تیپ افراد وجود داشتند :یک تیپ، ناتوانی در ارتباط با دیگران داشتند .....دیگری افرادی که احساس می کردند که روابط اجتماعی بی معنی است...کسانی که در گروه دوم قرار داشتند افردای بودند که صحبت یا رفتارشان همراه با تفکر یا احساس غیر عادی بود افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوییدی کسانی هستند کم حرف ، از لحاظ اجتماعی کناره گیر و منزوی که تما یل به تنهایی دارند. آنان عادات و فعالیتهای شغلی انفرادی را ترجیح داده، فاقد توانایی برای ارتباط گرم و نزدیک اجتماعی هستند آنها به ندرت احساسات خود را بطور مستقیم ابراز می دارند.. نه تنها روابط اجتماعی محدودی دارند بلکه به نظر می رسد که اشتیاق کمی برای آنها دارد به هر حال آنها غالبا مهارتهای اجتماعی محدودی دارند مهارت اجتماعی آنها ضعیف است فاقد احساس لطیفه گویی و شوخ طبعی هستند و به نظر می رسد گسسته اند شاید به علت گسستگی اجتماعی مردان مبتلا به اختلا لات اسکیزوییدی به ندرت ازدواج می کنند ..زنان با احتمال بیشتری ازدواج می کنند ولی به صورت پذیرش ازدواجی است که به آنها پیشنهاد شده است نه اینکه خود در جستجوی آن برایند..پاسخهای هیجانی آنها یکنواخت و سرد است ناکامیهایی و نا ملایمات زندگی کمتر در انها موج بروز خشم را بو جود می آورد ..آنان اغلب مبهوت ،غرقه در خود، پریشان خیال و بی علاقه نسبت به آنچه در اطرافشان می گذرد نیستند ولی به نظر اینگونه می رسند ... این اشخاص از نظر هیجانی سرد هستند.
در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند. گوشه گیر ، خجالتی، خرافاتی و از نظر اجتماعی منزوی هستند.از نظر هیجانی سرد هستند. در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند.
اختلالات اسکیزوتایپال
ویژگی افراد مبتلا به اسکیزوتایپال : بیگانگی هایی در تفکر و در دریافت آن در ارتباط دادن به آن و در رفتار افراد مبتلا مانند اسکیزوتایپال انزواطلب .
از لحاظ هیجانی سطحی و از لحاظ اجتماعی بی مهارت هستند چیزهای که در محاوره می گویند اغلب نامفهوم است و منظور آنها را کسی متوجه نمی شود گسسته و پراکنده صحبت می کنند زیرا آنها یا لغات و عبارات غیر معمول بکار می برند. یا لغات معمولی را به طریقه ای غیر معمول مورد استفاده قرار می دهند .
همچنین اغلب اندیشه های خود را بطور نا آشکار بیان می کنند در بعضی مواقع هنگامی که استرسی وجود دارد افکار آنها رو به زوال گذاشته و ممکن است اندیشه هایی ابراز نمایند که به نظر هذیانی می رسند.....آنان معمولا نسبت به اطراف خود بد گمان خرافاتی و گوشه گیر هستند افراد اسکیزوتایپال بیشتر از حد متوسط در معرض خطر حمله ی اسکیزوفرنی در زندگی هستند.
وسواسی: افراد دارای این اختلال شخصیت کمال گرا، دارای عادت خشک و مردد بوده و نیازهای طبیعی خود را مهار می کنند.این افراد به دلیل کمال گرایی افراطی از زندگی و امکانات خود لذت کافی نمی برند. وسواس شامل احساس ، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکنندهاست .
ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز میکند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر میشود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس میشوند که معمولاً نشانههای آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است.[۳] فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم، دست به انجام عملی می زند که اضطراب او را کاهش دهد که این خود می تواند به شدت اختلال کمک کند.
درمان رفتاری( behavioral therapy )، درمان شناختی رفتاری (cognitive behavioral therapy) و درمان دارویی(medications)از روشهای متداول در درمان این اختلال می باشد.
نمایشی(هیستریک): این افراد وابسته، فاقد بلوغ فکری، زود رنج، عاطل و باطل و دائم خواستار تشویق و توجه دیگران بوده و با ظواهر یا رفتار خود با دیگران ارتباط برقرار می کنند(جلب توجه می کنند).
خودشیفته(نارسیستیک): این اشخاص دارای یک حس خودباوری بیش از حد بوده و شیفته قدرت هستند. نسبت به دیگران بی علاقه هستند. خواستار توجه دیگران بوده و احساس می کنند که سزاوار توجه ویژه هستند.این اختلال معمولا با اختلال شخصیت نمایشی همراه است.
دوری گزین(اجتنابی): ترس و واکنش بیش از معمول نسبت به رد شدن، اعتماد به نفس پایین، از نظر اجتماعی گوشه گیر و وابسته هستند.
وابسته: غیرفعال، بیش از حد پذیرای نظرات دیگران، ناتوان در تصمیم گیری و فاقد اطمینان هستند. بی تفاوت، مهاجم، سرسخت، بدخلق و قهرکننده، ترسان از صاحب اختیار بودن و سهل انگار هستند. همیشه کارها را به تعویق انداخته، استدلالی بوده و به سختی از دیگران کمک پذیرفته یا عقاید خود را کنار می گذارند.
ضداجتماعی: خودپسند، بی عاطفه، بی نظم و بی قاعده، تحریک پذیر و بی پروا هستند. از تجارب، درس عبرت نمی گیرند و در تحصیل و کار ناموفق هستند.
اختلال شخصیت مرزی یا بردرلاین بینابینی: ویژگی مهم این افراد ،بی ثباتی در رفتار و خلق و اقدامهای مکرر خودکشی است. در حالات شدید اقدام به خودکشی یا آسیب زدن به خود و دیگران وجود دارد .این افراد بدخلق و عصبانی هستند و از جدا شدنهای واقعی یا خیالی شدیدا وحشت دارند و سخت برآشفته می شوند.معمولا سابقه بیماریهای شدید روانی را در فامیلهای نزدیک دارند.به دلیل تجربه هایی مثل توهم و هذیان (نه همیشه) این اختلال را مرزی نام نهادند یعنی در مرز یا نزدیکی سایکوز یا جنون قرار دارند. این اختلال در زنها بیشتر از مردها شیوع دارد.
تحریک پذیر، دارای شخصیت ناپایدار و تغییر شخصیتی هستند. احساسات خود از جمله خشم، ترس و احساس گناه را نابجا بروز می دهند. نمی توانند خود را کنترل کنند. مشکلات هویتی دارند. ممکن است اقدام به خودزنی کنند(ایجاد جراحت یا سوزاندن قسمتی از بدن برای کاهش تنش خود) و گاهی دست به خودکشی می زنند.
عوامل افزایش دهنده خطر:
* سابقه سوء رفتار دیگران با فرد در کودکی
* سابقه خانوادگی اختلالات خلقی
عواقب مورد انتظار:
درمان برای برخی بیماران مؤثر بوده و یک تغییر تدریجی در شخصیت و رفتار به همراه دارد. برای سایر بیماران درمان نقش نگه دارنده داشته و در مورد برخی بیماران، نتیجه ی درمان ناامید کننده است.
عوارض احتمالی:
- مشکل در حفظ شغل و ارتباط با دیگران، اضطراب و افسردگی
- سوءمصرف داروها
- عدم پایبندی به درمان
- خودکشی میزان شیوع اختلال شخصیت
شیوع در جمعیت کلی میزان شیوع اختلال شخصیت در کل جمعیت حدود 4 تا 6 درصد برآورد شده است. اگر چه در بین انواع مختلف اختلالات شخصیتی، تفاوت های معنیداری وجود دارد، برای مثال برآوردها برای اختلال پارانوئید حدود(5/0 تا 5/2 درصد) است، در حالی که برای اختلال اجتنابی بین(1 تا 10 درصد) اعلام شده است.
شیوع در بین دو جنس در میزان شیوع اختلال شخصیت بین دو جنس، تفاوت های معنیدار دیده می شود. برای نمونه طبق برآوردها، اختلال ضداجتماعی واختلال وسواسی- جبری در مردان بیشتر از زنان است. اختلال نمایشی و وابسته در زنان بیشتر از مردان(گاهی دو برابر مردان) است.
درمان :
درمان این اختلالات مستلزم اعتماد متقابل بین درمانگر و بیمار است. تحقق این امر ممکن است مشکل باشد، زیرا در این اختلالات اغلب انگیزه دریافت درمان مربوط به اطرافیان بیمار است نه خود بیمار.
دو راه کار درمانی وجود دارد:
1- درمان روان شناختی
* خانواده درمانی و گروه درمانی
* روش های تغییر رفتار با یادگیری مهارت های اجتماعی، تقویت رفتارهای به جا، محدودکردن رفتارهای نابجا، یادگیری بروز احساسات، تحلیل شخصی از رفتار و مسؤولیت پذیری در مورد رفتارها.
2- دارو درمانی درمان اختلال شخصیت
روان درمانی
روشی است که روانشناسان بالینی یا مشاور با استفاده از اقدامات «نیرو دارویی» اقدام به درمان اختلال می نماید و شامل انواع مختلفی است از قبیل «روانکاروی ، شناخت درمانی ، رفتار درمانی ، گروه درمانی ، آموزش مهارت های اجتماعی و... هدف از روان دمانی ، آموزش رفتارهای جدید همراه با اسجاد خودآگاهی و بینش در مراجع (دروان جو) نسبت به رفتار خود و اثر آن بر فرد و جامعه است. در درمان اختلال شخصیت اولویت با روان درمانی است.
درمان دارویی
در کنار روان درمانی مواقعی وجود دارد که لازم است از دارو نیز استفاده شود تا فرآیند درمان تسهیل شود. اما بطور کلی ؛ هیچ دارویی برای علاج یا درمان اختلالات شخصیتی وجود ندارد، ولی ممکن است داروهایی برای درمان بیماری های همراه با آن تجویز شوند، مثلاً: - داروهای ضد افسردگی - داروهای ضد اضطراب - داروهای ضد روان پریشی دارو درمانی زیر نظر روانپزشک اعمال می شود و میزان و تعداد مصرف را او تعیین می کند. داروهای مورد استفاده برای درمان این اختلال بطور غیر مستقیم اثر خود در اعمال می کنند. برخی از گروهها دارویی مورد استفاده عبارتند از: ضد اضطرابها ، ضد افسردگیها ، ضد جنونها.
حتما دوست صمیمی دارید که او را به خوبی میشناسید و حتی میتوانید رفتارهایش را در هر موقعیت و شرایطی پیشبینی کنید. میدانید چه چیزی او را خوشحال و چه چیزی او را ناراحت میکند. چه چیزی او را خشمگین میکند یا چه موقعیتی برای او استرس به همراه دارد. جدای از اینها میتوانید تفاوتهای گوناگونی را میان او و دیگر دوستانتان نام ببرید. مجموعهی این چیزها شخصیت دوستتان نام دارد.
مردم در برخورد با دیگران واژههای «باشخصیت یا بیشخصیت» را به کار میبرند. اما همهی انسانها شخصیت دارند و شخصیت بخشی جدانشدنی از انسان است. قضاوت و پیشداوری انسانها نسبت به دیگران باعث میشود شخصیت فردی را خوب یا بد بنامند.
تعاریف گوناگونی از شخصیت انجام شده است که بهترین تعریف شخصیت چنین است: «شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگیهای فرد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری او است». شخصیت ویژگیهای همیشگی است که مشخص میکند فرد به رویدادها و تجربههای زندگی چگونه واکنش نشان میدهد. دیگران در کنش و تعامل با ما، فرد را با این ویژگیها شناسایی میکنند و نسبت به ما در موقعیتها و شرایط گوناگون واکنش نشان میدهند. با وجود اینکه انسانها دارای ویژگیهای شخصیتی همانند هستند شخصیت هر انسانی بیهمتاست؛ تفاوتهای شخصیتی در برخی از زمینهها کمتر و در برخی زمینهها بسیار چشمگیر و برجسته است. اختلال شخصیت میتواند برای فرد یا دیگران آزاردهنده باشد.
آشنایی با اختلالات شخصیت؛ اختلال شخصیت یا Personality Disorder چیست؟
برای همهی ما پیش آمده است که با کسانی برخورد کنیم که رفتار و ویژگیهای فردی آنها ناخوشایند و آزاردهنده باشد. کسانی که رفتارهای ناپسند و آزاردهنده از خود نشان میدهند از سوی دیگران با برچسب «بیشخصیت» شناخته میشوند. همانگونه که گفته شد هر فردی شخصیت دارد و هیچ انسانی بیشخصیت نیست. منظور مردم از بیشخصیت این است که گفتار، رفتار و ویژگیهای فرد از دید اکثریت جامعه، ناهنجار، ناخوشایند و آزاردهنده است. در روانشناسی به این ناهنجاریها اختلال شخصیت میگوییم.در کتاب DSM 5 اختلال شخصیت اینگونه تعریف شده است: «مجموعهای با دوام از تجربههای درونی و رفتارها که با آنچه از فرهنگ و جامعهی فرد انتظار میرود بسیار تفاوت دارد؛ فراگیر و انعطافناپذیر است؛ در نوجوانی یا سالهای نخست بزرگسالی آغاز شده است؛ در گذر زمان، پایدار است؛ و به رنج و نابسامانی میانجامد».کسانی که دچار اختلال شخصیت هستند نمیتوانند خود را با هنجارهای جامعه سازگار کنند. آنها رفتارهایی از خود نشان میدهند که گاه برای خودشان و گاهی برای دیگران آزاردهنده است. افرادی که دچار اختلالات شخصیت هستند انکار میکنند که دچار اختلال روانی هستند. آنها باور ندارند که رفتارشان بر خلاف هنجارها و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی است. آنها نمیتوانند در برخورد با موقعیتها و دیگران، رفتار انعطافپذیر و سازگارانه بروز دهند. رفتارهای ناهنجار آنها در گذر زمان، پایداری و ثبات دارد و به نابسامانی در زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی و … میانجامد.
انواع اختلالات شخصیت
در DSM 5 اختلالات شخصیت به ۳ گروه بخشبندی میشوند. اما اختلالات شخصیتی دیگری نیز هستند که در این دستهبندی جای نمیگیرند و جداگانه به آنها پرداخته میشود.
اختلالات شخصیت گروه A
اختلال شخصیت پارانوئید (Paranoid Personality Disorder)، اختلال شخصیت اسکیزوئید (Schizoid Personality Disorder) و اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (Schizotypal Personality Disorder)، در این دسته جای دارند. کسانی که دچار این اختلالات شخصیتی هستند از دید دیگران، عجیب و غریب به نظر میرسند. رفتارهای آنها برای دیگران غیرقابل پذیرش و نگرانکننده است.
اختلالات شخصیت گروه B
اختلال شخصیت ضد اجتماعی (Antisocial Personality Disorder)، اختلال شخصیت مرزی یا بردرلاین (Borderline Personality Disorder) اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک (Histrionic Personality Disorder)، اختلال شخصیت خودشیفته یا نارسیستیک (Narcissistic Personality Disorder) در این دسته جای دارند. کسانی که دچار این اختلالات شخصیتی هستند از دید مردم دراماتیک، خودخواه، هیجانی و غیرقابل پیشبینی هستند.
اختلالات شخصیت گروه C
اختلال شخصیت اجتنابگر یا دوریگزین (Avoidant Personality Disorder)، اختلال شخصیت وابسته (Dependent Personality Disorder)، اختلال شخصیت وسواسی اجباری (Obsessive–Compulsive Personality Disorder) در این دسته جای دارند. ویژگی اصلی کسانی که دچار این اختلال هستند ترس، اضطراب و استرس است.
آیا اختلالات شخصیت درمانپذیرند؟
بله اختلالات شخصیت نیز مانند دیگر اختلالات روانی درمانپذیر هستند اما درمان این اختلالات نسبت به اختلالات روانی دیگر کمی دشوارتر است. چون کسانی که دچار اختلال شخصیت هستند ارتباط خود را با واقعیت به طور چشمگیری از دست میدهند و وجود اختلال روانی را انکار میکنند. در درمان اختلالات شخصیت از رواندرمانی و دارو درمانی بهره گرفته میشود.