حقیقت این است، که طبق انجمن ملی سلامت، اختلالات شخصیتی- الگوهای ناسالم و انعطافناپذیر فکری طولانی مدت- برای حدود ۹% از امریکاییها یک چالش واقعی است. از ۱۰ اختلال شخصیتی( که شامل اختلال وسواس(OCD)، اختلال شخصیت پارانویا، و اختلال شخصیت خودشیفتگی میشود) اختلال شخصیت مرزی (BPD) به نظر میرسد بیشتر از همه سوء تعبیر شده باشد.
نامِ “اختلال” به تنهایی برای ایجاد سردرگمی کفایت میکند، چراکه به نظر میرسد “مرزی” به این اشاره داشته باشد که BPD یک مشکل تمام و کمال نیست. دکتر جان اولدهام، صاحب کرسی موقت روانپزشکی و علوم رفتاری در مدرسه پزشکی بیلور در هوستون میگوید متخصصان اساسا احساس میکردند که اختلال شخصیت مرزی در مرز بین جنون(اختلال روانی شدید) و اختلال روانی(بیماری روانی ملایم) قرار میگیرد، و به عنوان یک اختلال مشخص دسته بندی نمیشود. تا زمان انتشار DSM-III در ۱۹۸۰ BPD به خودی خود به عنوان یک اختلال ذکر نمیشد. با وجود این “مرزی” مشکلِ کار بود.
از آن زمان به بعد، متخصصان در درک و تعریف بهتر این بیماری پیچیده رشد چشمگیری داشتهاند. دکتر اولدهام میگوید هر چند متخصصان هنوز از علت زمینهای آن ۱۰۰% مطمئن نیستند، شواهد بسیاری وجود دارد که این بیماری”تا حدودی ژنتیکی وراثتی است و تا حدودی عملکردی از تجارب استرسزا در هنگام رشد و بلوغ است که به یک مداخلهی کاملا چشمگیر در عملکرد موفق منجر میشود.”
وندی باهاری، یکی از مددکاران بالینی نیوجرسی و یکی از موسسان آکادمی شناخت درمانی، تصدیق میکند که بسیاری از بیماران اختلال شخصیت مرزی وی نوعی کمبود، ضربهی روحی، یا طرد شدگی در دوران کودکی داشتهاند که در بزرگسالی سعی میکنند با آن کنار بیایند. دکتر اولدهام توضیح میدهد که آن گفته، داشتن یک دوران رشد دشوار یا تاریخچهی خانوادگی BPD به این معنی نیست که شما محکوم به داشتن اختلال شخصیت مرزی هستید. “این تنها به آن معنی است که شما این عامل ریسک را دارید.”
آیا نشانهی روشنی وجود دارد؟
بِهاریمیگوید BPD بیماری سختی است که حدودا ۱.۶% از بزرگسالان را در ایالات متحده تحت تاثیر قرار میدهد. این آمار ممکن است کم به نظر برسد، اما احتمالا به طور کامل گویای کل جمعیت اختلال شخصیت مرزی نیست. تشخیص BPD میتواند سخت باشد چون بسیاری از نشانههای آن با بیماریهای دیگری مثل اختلال شخصیت افسردگی، دوقطبی، و خودشیفتگی همپوشانی دارد. بهعلاوه، مرز در یک طیف اتفاق میافتد. بِهاری میگوید “در یک سرِ آن یک فرد بسیار کم عملکرد، که به سختی از پس زندگی روزانهاش بر میآید وجود دارد، و در سر دیگر آن کسی است که بسیار عملکرد بالایی دارد.” آدمها ممکن است کل زندگیشان را در ناآگاهی از این که دچار یک بیماری روانی هستند به سر ببرند، و هرگز دنبال منابعی برای تسکین بعضی از تنشهایشان نروند.
اما چند زنگ خطر اصلی وجود دارد. بر اساس جدیدترین مدل تشخیصی در DSM-V در اینجا نشانههایی که ممکن است شما یا کسی که میشناسید دچار BPD باشد ذکر میشوند.
نشانه ۱: اعتماد به نفس پایین
همای ما در درونمان یک منتقد داریم، اما آدمهای دچار BPD مدام با عدم اعتماد به نفس منکوب کنندهای در کشمکش هستند. دکتر اولدهام میگوید این افراد اعتماد به نفسی به شدت متزلزل دارند، پس برای تعریف شخصیتشان شدیدا به تمجید و تایید دیگران تکیه دارند. وی ادامه میدهد” در پس آن، یک حس حقارت و نقص وجود دارد.” آدمهای دچار BPD ممکن است حتا عینا از اعمال و رفتار دیگران تقلید کنند، چون “توانایی آنها در حفظ استقلال و خودکفایی بسیار آسیب دیده است.”
نشانه ۲: اجتناب از فکر کردن به آینده
نمیدانید ظرف ۵ سال خودتان را در کجا ببینید؟ در حالی که یقینا نیازی نیست نقشهی کل زندگیتان را بکشید، اما بیشتر آدمها حداقل آرزوها و طرحهایی برای آینده دارند. آدمهایی که دچار BPDهستند اغلب کمبود هر گونه خودجهتیابی دارند. دکتر اولدهام میگوید: “اطلاع بسیار کمی از آن چه میخواهید یا آن چه که برایش کار میکنید وجود دارد.”
نشانه ۳: مشکلِ همدلی
دکتر اولدهام میگوید، “به لحاظ بینافردی، واقعا در توانایی دیدن خودتان از بیرون و دیدن دیگران از درون اختلال وجود دارد.” به عبارت دیگر آدمهای دچار BPD هم با خودآگاهی در ستیزند و هم با همدلی. او میگوید “دربارهی چگونگی تاثیر رفتار خودتان بر دیگران کمبود درک وجود دارد، پس وقتی احساساتتان از کنترل خارج میشوند، متوجه نمیشوید که این برای دیگران استرس به وجود میآورد. این کمبود آگاهی دلیلی است که آدمهای مرزی در حفظ روابط بلند مدت سالم دچار مشکل هستند.
نشانه ۴: روابط آشفته
بِهاری میگوید کسانی که از BPD رنج میبرند مدام خودشان را در رابطههای جسمی یا عاطفی مورد استفاده مییابند. در بسیاری از موارد، آنها به سمت همدمهایی کشیده میشوند که امید دارند نیازهای برآورده نشدهی دوران کودکیشان را در آنها بیابند، که اغلب به ماندن در رابطههای سمی منجر میشود.
دکتر اولدهام میگوید آدمهای دچار BPD در رابطهها به شدیدا نیازمند، سرسخت و بیاعتماد بودن گرایش دارند. چنان نگرانی شدیدی درمورد از دست دادن کسی که با او احساس نزدیکی میکنید وجود دارد که در واقع شخص دیگری را از خود میرانید- این به یک نوع پیشبینی خودشکوفا تبدیل میشود.”
رابطههای عاشقانه تنها رابطههای توفانی نیستند؛ آدمهای دچار BPD از نزدیکی بیش از حد به تنفر بیش از حد از دوستان و خانواده تغییر رفتار میدهند. در این رابطههای بینافردی است که آدمهای با عملکرد بالا و دچار BPD اغلب پی میبرند که مشکلی دارند.
نشانه ۵: اضطراب منکوب کننده
همهی ما هر از گاهی مضطرب میشویم، اما برای آنهایی که BPD دارند، اضطراب همهگیر است، که با احساسات شدید عصبانیت، تنش، یا هراس مشخص میشود. دکتر اولدهام میگوید این عواطف اغلب به عنوان پاسخ فوق حساس به اعمال دیگران بروز پیدا میکنند. آدمهای دچار BPD اشتیاق شدیدی به نیازمند بودن و دوست داشته شدن دارند، و این میتواند ناتوانکننده باشد. در نتیجهی این اضطراب شدید، آدمهای مرزی ممکن است عواطفشان را به روشهای نادرست و تهاجمی ابراز کنند.
نشانه ۶: ترس مداوم از به حال خود رها شدن
ترس از تنهایی، طرد، یا رها شدن نشانهای گویا از BPD است. دیوید ماتیلا، یکی از مددکاران کلنیک نیویورک سیتی و شناخت و طرحواره درمانگر، میگوید این احساس ناامنیها واکنشهای غیرمنطقی و حسادت، رفتارهای پارانویایی، مانند چک کردن ایمیل شریک زندگی برای یافتن سرنخی جهت تضمین، را به بار میآورد. ماتیلا میگوید “این ناامنی میتواند حتی به رفتارهای کنترلگرانه و شدیدتر هم بیانجامد” مثل اینکه به شریک زندگی خود بگوییم “اگر وقتی میگویی به من زنگ میزنی، زنگ نزنی، خودم را خواهم کشت.” برای فرد مبتلا به BPD، تمام آن به اشتیاق مایوسانهشان برای اجتناب از طرد شدن خلاصه میشود.
نشانه ۷: افسردگی
BPD اغلب به اشتباه به عنوان افسردگی مزمن تشخیص داده میشود. هرچند افسردگی در بین آدمهایی که BPD دارند شایع است، نشانههای آنها تقریبا کمی متفاوت بروز پیدا میکند. بهاری میگوید: ” BPD افسردگی عمیق و بسیار شدید است. این بیماری مملو از این احساس مزمن است که آنها هیچ ارزشی ندارند و یک حس فراگیر که هیچ چیز اهمیتی ندارد.”
نشانه ۸: نوسانهای خلقی مکرر
خلقیات متغیر نشانهای از BPD هستند، که خیلی راحت با اختلال دوقطبی اشتباه گرفته میشود. دکتر اولدهام میگوید: “این همان وضعیت خلقی پابرجایی نیست که در یک فرد دچار اختلال دوقطبی میبینید، که از مشخصههای آن رفتار جنونآمیز یا بیشفعالانه است.”در عوض، خلق و خوی BPD خیلی سریع عوض، و اغلب با واکنشهای افراطی به رویدادهای خارجی برانگیخته میشود. دکتر اولدهام میگوید به عنوان مثال، اگر یکی از همکاران به علت مشغلهی بیش از حد در راهرو سلام نکند، کسی که دچار BPD است ممکن است ناگهان به شدت برافروخته شود. “چیزهای کوچکی که حتی برای دیگران رخدادشان شخصی به حساب آورده نمیشود، در BPD کاملا به آن واکنش افراطی نشان داده و شخصی در نظر گرفته میشوند.”
نشانه ۹: خشم غیرقابل کنترل
برای کسانی که دچار BPD هستند کاملا عادی است که به روشی به یک رویداد واکنش نشان بدهند که اغراقآمیز یا نامتناسب به نظر برسد. ماتیلا توضیح میدهد که به عنوان مثال، اگر شریک زندگیتان قرار بوده باشد ساعت ۷ بیاید دنبال شما و تا ساعت ۷: ۳۰ نرسد، واکنش متناسب رنجش خواهد بود. کسی که دچار BPD است با گفتن چیزی مثل این واکنش نشان خواهد داد، “من با تو به هم میزنم، تو من را دوست نداری، از تو متنفرم، تو هیچ وقت برای من وقت نمیگذاری، و غیره.”
دکتر اولدهام میگوید، آدمهای دچار BPD همچنین اغلب با فرافکنی تقصیر مشکلاتشان را به گردن دیگران میاندازند. او میگوید “آنها نمیتوانند اعتراف به این را تاب بیاورند که آنها کسانی هستند که مشکل دارند، به همین خاطر در عوض دیگران را سرزنش میکنند. این برای آنها واقعا سمی است که قبول کنند خشم و غضب آنها توسط شخص دیگری توجیه نمیشود، بلکه از درون خودشان میآید.”
نشانه۱۰: ناتوانی در کنترل اعمال
آدمهای دچار اختلال شخصیت مرزی بیپروا هستند: آنها هزاران دلار را صرف خرید یک تلویزیون میکنند بدون آنکه در نظر بگیرند چقدر این کار روی تامین مالی آنها تاثیر میگذارد، رابطهی جنسی پر خطر با شریکهای جنسی متعدد دارند، یا گرفتار رفتار پرخطر دیگری هستند. دکتر اولدهام میگوید آنها نمیتوانند کاری بکنند- ذهن آنها مانند موتورهای بیشفعال در ماشینهای ترمز بریده کار میکند. آنها اصلا نمیتوانند توقف کنند.
دکتر اولدهام میگوید در مواقعی، تمایلات خطرجویانه میتواند حتی به آسیبهای شدید دیگری به خود شود. “دست کشیدن از عواطف و احساس راحتی و رهایی کردن به آنها کمک خواهد کرد.” این عموما وقتی اتفاق میافتد که آدمهای دچار BPD برای مدتی طولانی به شدت احساس رهاشدگی، جدایی، یا کرختی کنند.
نشانهی ۱۱: افکار خودکشی
دکتر اولدهام اشاره میکند که هرچند نشانهای رسمی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیست، نرخ بالایی از شاخص خودکشی و اقدام به خودکشی در میان جمعیت مبتلایان به BPD وجود دارد. در واقع، خیل عظیمی بین ۸ تا ۱۰% از بیماران BPD خودکشی میکنند، نرخی که ۴۰۰ برابر متوسط ملی است. دکتر اولدهام میگوید که “خطر در این بیماران بیشتر است چون میتوانند بیپروا عمل کنند. پس به جای افسردگی به حدی که نمیتوانند از رختخواب بیرون بیایند، آنها ممکن است واقعا خودکشی را تنها راهحل منطقی برای رهایی از رنج و درد ببینند.”
برای تشخیص BPD، نیاز است که دو مورد از ویژگیهای زیر را داشته باشید:
کمبود اعتماد به نفس
اجتناب از فکر کردن به آینده
مشکل همدلی
روابط آشفته
و چهار مورد از این نشانهها، که حداقل یکی از آنها باید خشم غیرقابل کنترل، بیپروایی، یا خطر کردن باشد:
اضطراب منکوب کننده
ترس از رها شدگی
افسردگی
خشم غیرقابل کنترل
بیپروایی
خطر کردن
اگر هنوز هم مطمئن نیستید، با پزشکتان صحبت کنید یا با یک روانپزشک قرار ملاقات بگذارید.
برای درمان اختلال شخصیت مرزی از کجا کمک بگیریم
برخلاف بعضی از بیماریهای روانی، درمان ابتدایی برای BPD رواندرمانی است. دکتر اولدهام رفتار درمانی دیالکتیکی (DPT)، نوع خاصی از رفتار درمانی شناختی (CBT) را که در دههی ۱۹۸۰ برای درمان بهتر BPD به وجود آمد، توصیه میکند. او همچنین توصیه میکند به طرحواره درمانی، درمان مبتنی بر ذهنیسازی، یا هر نوع دیگری که مناسب شما است نگاهی بیندازید. ماتیلا میگوید، فقط مطمئن شوید متخصصی را پیدا کردهاید که تجربهی درمان BPD را دارد.
اگر برای صحبت کردن با یک متخصص احساس آمادگی نمیکنید، بهاری توصیه میکند که نگاهی بیندازید به عاشقم باش، مرا ترک نکن نوشتهی میشل اسکین ($۱۲; amazon.com)و زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته ی جفری یانگ و جانت کلوسکو ($۱۳; amazon.com). او همچنین توصیه میکند با شبکه ی آگاهی از اختلالات شخصیتی (PDAN) برای دریافت منابع و حمایت بیشتر تماس بگیرید.اختلال شخصیت مرزی چیست؟ + علت، علائم و راه های درمان
اختلال شخصیت مرزی نوعی اختلال شخصیت است که با علائمی مانند عدم ثبات شخصیتی، رفتارهای پر خطر، افکار فراوان در مورد خودکشی و... شناخته میشود.
مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، ناپایداری حالت عاطفی خلق، رفتار و رابطه با دیگری است. آنان تصور ناپایداری از خود نیز دارند. به این اختلال، شخصیت دارای بی ثباتی هیجانی نیز میگویند. در بین بیمارانی که به بیمارستانهای روانی مراجعه میکنند این اختلال شایع است. مبتلایان به این اختلال روابط بین فردی بیثبات دارند، از رها شدن میترسند، زود عصبانی میشوند و اختلال هویت دارند.
اختلال شخصیت مرزی چیست؟
اختلال شخصیت مرزی ((Borderline personality disorder (BPD) نوعی اختلال شخصیت است که ترس از رها شدن، روابط بین فردی بیثبات، اختلال هویت، ژستهای خودکشی، عصبانیت زیاد، استرس شدید و افکار بدبینانه، جزو ویژگیهای آنها است و بروز احساسات نقش موثری در درمان آنها دارد. در این نوع اختلال شخص یک تصویر متزلزل از خود دارد و یک لحظه رفتاری خوب و در لحظه دیگر رفتاری بد از خود نشان می دهد به عبارتی کنترل شخصیتی ندارد، وی در یک لحظه از انسان ها تصویر ایدهآل و در زمان بعد، از آنها تصویرسازی بد میکند. عملکرد بیماران مبتلا به این اختلال نیز به گونهای است که روابط آنها مختل میشود، چون همهٔ افراد را یا خوب مطلق میپندارند یا بد مطلق. یعنی افراد به نظر آنها یا حامی آنهایند و لذا باید به آنها دل بست، یا منفور و آزارگرند (سادیست) و احساس امنیت آنها را مختل میکنند، چون همین که ببینند بیمار به آنها وابسته شده، او را ترک میکنند و از این رو تهدیدی برای او محسوب میشوند.
ریشه و علت اختلال شخصیت مرزی
ریشهای اختلال شخصیتی مرزی را میتوان معمولا در رفتار والدین و یا گذشته فرد جستجو و پیدا کرد. البته عوامل دیگری را نیز به عنوان ریشههای اختلال شخصیت مرزی عنوان کردهاند.
این بیماری میتواند زمینه ژنتیکی داشته باشد و فرد از کودکی خلق تحریکپذیری و حساس داشته است.
سابقه کودک آزاری (فیزیکی یا جنسی خصوصاً توسط اعضاء خانواده) در ۴۰ تا ۷۰% افراد وجود دارد.
طلاق پدر و مادر یا از دست دادن یکی از آنها یا رها شدن در دوران کودکی
وجود اختلال شخصیتی در دیگر اعضاء خانواده (احتمال ابتلا به 5 برابر افزایش مییابد)
این افراد دوران کودکی آشفته، بی نظم و همراه با تنهایی را تجربه کردهاند و بطور چشمگیری مورد بی اعتنایی، طرد، بدرفتاری قرار گرفتهاند.
مهم ترین علائم اختلال شخصیت مرزی چیست؟
نشان دادن واکنشهای هیجانی شدید: مانند خشم، عصبانیت، اضطراب و افسردگی در برابر محدودیتها و یا واقعیتهای روزمره بهطور مثال عصبانیت و پرخاشگری شدید در فرد به دنبال تاخیر چند دقیقهای در یک قرار ملاقات
روابط طوفانی و شدیدا متغییر با خانواده، دوستان و شریک زندگی: بطور مثال فرد در یک لحظه ابراز علاقه شدید به دوست، همکار و یا همسر خود نشان میدهد و در لحظه دیگر از او متنفر میشود.
اخلاق متغییر و بی ثبات: در عرض چند ساعت یا چند روز خلق فرد بطور مکرر تغییر میکند.
استرس شدید موجب افکار بدبینانه: اندیشهپردازی بدگمان به طور موقتی اما مداوم از ویژگیهای مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی است. چنانچه فرد مبتلا در معرض استرس شدید قرار گیرد، دچار افکار بدبینانه میشود.
احساس مداوم پوچی و خستگی
احساس خشم نامتناسب با شرایط و یا ناتوانی در کنترل خشم: افراد دچار شخصیت مرزی سریعا رو به شکستن وسایل منزل و یا پرخاشگری فیزیکی در زمان خشم میآورند.
بدبینی و احساس جدا شدن از محیط اطراف
افکار تکرار شونده در مورد آسیب زدن به خود و خودکشی: فرد مبتلا به این اختلال میتواند دارای علائم خطرناکی باشد و مشکلاتی را در ارتباط با تصویر بدن خود و عزت نفس داشته باشند. (مانند بریدن یا سوزاندن قسمتی از بدن)
رفتارهای قانون شکن و پر خطر: این افراد برای فرار از مشکلات و یا آرام شدن، به مواد مخدر و مشروبات الکلی رو میآورند. همچنین روابط جنسی نامناسب، پرخوری و یا رانندگی کردن خطرناک از رفتارهای پرخطر این افراد محسوب میشود. این رفتارها ناشی از تصور ضعیف فرد از خودش میباشد.
تصویر ذهنی و برداشت ناپایدار و غیرمنطقی از خود: این رفتار منجر به بروز تغییرات ناگهانی در احساسات، برنامه ریزیها و اهداف فرد شود.
شخصیت مرزی – درمان اختلال شخصیت
چه موقع از دارو برای درمان اختلال شخصیتی استفاده کنیم؟
اگر نشانهها جدی و شدید باشند.
فرد از خود علائمی در مورد خودکشی یا آسیب به خود و دیگران نشان میدهد.
همراه درمان غیر دارویی، برای بهبود سریعتر میتوان دارو نیز مصرف کرد.
وجود اختلالات همراه مانند افسردگی، مصرف مواد مخدر و محرک، توهم
داروهای شیمیایی مورد استفاده در درمان اختلال شخصیت مرزی
داروهای نورولپتیک (ضد جنون) برای کنترل خشم
داروهای ضد افسردگی برای بهبود خلق و خوی بیمار
ضد تشنجها و کربنات لیتیوم
مهار کنندههای منوآمین اکسیداز (MAOI) در برخی از بیماران برای کنترل کردن رفتار پرخطر آنها مؤثر بوده است.
بنزودیازپینها به ویژه آلپرازولام برای رفع اضطراب و افسردگی
درمان اختلال شخصیت مرزی با استفاده از روان درمانی
انواع مختلفی از روان درمانی برای افراد مبتلا به این اختلال شخصیت وجود دارد و در صورتی که بصورت مرتب و طولانی پیگیری شوند، میتوانند علائم را تا حد زیادی کاهش دهند. انواع رایجتر این درمانها شامل موارد زیر است.
شناخت - رفتار درمانی (Cognitive Behavior Therapy):کمک به فرد برای شناسایی باورهای غیر منطقی در برخورد با حوادث و کنترل رفتار.
درمانهای دیالکتیکال (Dialectical Behavior Therapy): کمک به فرد برای ایجاد تفکر آگاهانه و برداشت منطقی در موقعیتهای روزمره.
رفتاردرمانی جدلی: یک نوع رفتاردرمانی که شامل هر دو درمان فردی و گروهی و مستلزم بحث و جدل و تمرین در منزل درباره پایش خلق و اداره استرس است؛ معتبرترین و راحتترین نوع رواندرمانی از نظر یادگیری است، به این صورت که یک نفر چگونگی تنظیم و کنترل احساسات و رفتارها را به بیمار آموزش میدهد در حالی که درمانگر نقش یک مربی با میزان بالایی از دسترسی را بازی میکند.
درمانهای متمرکز بر طرحواره های فرد (Schema focused Therapy): ترکیبی از شناخت رفتار درمانی و انواع دیگر روان درمانی برای کمک به فرد برای شکل دهی مجدد به طرحواره های ذهنی و تصحیح تصویر ذهنی که فرد از خود دارد.
رواندرمانی متمرکز بر انتقال: یک رواندرمانی فردی دو بار در هفته است که از روانکاوی گرفته شده، شامل تفسیر انگیزهها و احساسات ناشناخته برای بیمار است و بر درک نادرست بیمار از اطرافیان به ویژه درمانگر تاکید دارد (یعنی انتقال)؛ همراه با کمترین حمایت و سختترین نوع درمان از نظر آموزش است.
خانواده درمانی: برای اطرافیان فرد مبتلا و تغییر نگرش خانواده و همچنین آگاهی دادن به خانواده در مورد چگونگی برخورد با فرد مبتلا