همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

درمان اختلال پارانوئید

نتیجه تصویری برای اختلال شخصیت پارانوئید

اختلال شخصیت پارانوئید از جمله اختلالات شخصیت کلاستر A  می باشد.  شخصیت پارانویید با فکر کردن بیش از حد درباره زندگی دیگران، کم کم نسبت به آنها بدگمان می شود. اگر این حالت در فرد شدیدتر شود، فرد به تئوری‌های توطئه علیه خود اعتقاد پیدا می‌کند و احساس می‌کند که دیگران قصد آسیب رساندن به او را دارند، بنابراین کم‌کم از ارتباط با دیگران خودداری می کند و به انزوا روی می‌آورد. داشتن سطح معقولی از بدگمانی طبیعی به نظر می‌رسد منظور از اختلال بدگمانی یا پارانوئید حالت شدید و اغراق‌آمیز احساس بدگمانی در فرد است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد انواع اختلالات شخصیت کلیک کنید.

اختلال پارانوئید

در شخصیت پارانوئید احساسات فرد به اختلال و رفتارهای ترسناک تبدیل می‌شود. به خاطر بدگمانی اش، فرد مناسبی برای روابط طولانی‌ مدت نیست. شخصیت بدگمان در پی تقویت توانایی ها و قابلیت های خود بر می‌آید تا به دیگران محتاج نشوند. در برخی مواقع قدرت فرد به قدری بالا می رود که یک تمایل شدید به کنترل دیگران در او به وجود می آید و بدین صورت اطرافیانش را تحت سلطه خود درمی‌آورد.افراد پارانوئیایی اصلاً روحیه انتقادپذیری ندارند و برعکس بسیار ایرادگیر هستند. دائما از کارهای دیگران انتقاد می‌کنند؛ بنابراین نمی‌توانند همکاری لازم را داشته باشند. شخصیت پارانوئید با رفتارش دیگران را از خود دور می‌کند و در نهایت زندگی اش به انزوا کشیده می شود.

علائم و نشانه های اختلال شخصیت پارانوئید

اختلال بدگمانی و پارانوئید معمولاً با شروع سن بلوغ در افراد آغاز می شود. برای تشخیص آن باید حداقل چهار مورد از موارد زیر در فرد دیده شود:

شک بی دلیل نسبت به دیگران طوری که فرد احساس می کند اطرافیان در پی خیانت کردن و فریب دادن او هستند

قبول نداشتن کار دیگران و ارزش قائل نشدن برای کار آنان

بی اعتمادی به دیگران به دلیل اینکه فکر می کنند دیگران به او خیانت خواهند کرد

توجه بیش از حد و اغراق آمیز به موارد منفی اطرافیان و بزرگ کردن آن ها

خجالت زدگی دائمی

گمان می‌کنند که اطرافیان موقعیت و جایگاه او را به خطر می‌اندازند و به دنبال راهی برای مقابله کردن بر می‌آید

بد گمانی همیشگی بدون دلایل منطقی درباره وفاداری همسر و دوستان

اما تشخیص این اختلال در فرد به راحتی دیگر اختلال های روانی نظیر افسردگی و علائم افسردگی نیست. علائم اختلال بدگمانی معمولاً در حد فاصل سن بلوغ تا سنین چهل، پنجاه سالگی است و در موارد معدودی تا سنین بالاتر نیز ادامه می‌یابد.

چگونه اختلال پارانوئید را عملا می توان تشخیص داد؟

تشخیص اختلال بدگمانی توسط روانشناس و روانپزشک مجرب صورت می‌گیرد و درمان آن نیز نیازمند مراجعه به روانپزشک است. حتی اگر اختلال توسط اطرافیان و پزشکان عمومی یا پزشک خانواده تشخیص داده شود برای درمان حتماً باید به روانشناس متخصص در مشاوره روانشناسی و مشاوره خانواده مراجعه کرد. معمولاً این اختلال علائم فیزیولوژیکی ندارد و با آزمایش های ژنتیک و تست خون و غیره قابل تشخیص نیست.

در ابتدا ممکن است علائم اختلال پارانوئید چندان به چشم نیاید و فرد در پی درمان آن نرود، اما این اختلال کم کم بر دیگر جنبه های رفتاری و ارتباط بین فردی (مانند میل به کنترل کردن دیگران) تأثیر منفی می‌گذارد؛ در صورت زندگی و ازدواج با شخصیت پارانوئید حتما باید اطلاعات خود را در زمینه نحوه برخورد با شخصیت پارانوئید افزایش دهید. روانشناس و روانپزشک علائم موجود در بیمار را با علائم لیست شده تطبیق می‌دهد و با مشخص کردن ابعاد و میزان علائم فرد مبتلا به درمان او اقدام می‌کند.

چه عواملی باعث بروز اختلال پارانوئید می‌شود؟

متاسفانه هنوز دلایل اصلی بروز شخصیت پارانوئید کشف نشده است. اما نظریه های زیادی در مورد دلایل آن مستند شده است. بیشتر تحقیقات ابعاد ژنتیکی، روانی و اجتماعی فرد را در بروز بیماری موثر دانسته اند. در واقع می‌توان گفت که مجموعه ای از عوامل فوق باعث مبتلا شدن به پارانوئید می‌شود و یک عامل به تنهایی فرد را مبتلا نمی کنند.

روش های درمان اختلال پارانوئید

دو روش اصلی درمان برای پارانوئید در جلسات مشاوره روانشناسی وجود دارد که در هر صورت باید تحت نظر روانپزشک مجرب و متخصص صورت گیرد که شامل؛ روان درمانی و دارودرمانی است.

روان درمانی برای درمان اختلال شخصیت پارانوئید

روش درمان به این صورت است که فرد مبتلا به پارانوئید در جلسات منظم و برنامه ریزی شده به درمانگر خود مراجعه کرده و مراحل درمان را طی می‌کند. در این روش همانطور که از اسمش پیداست ریشه ها و علل روانی و عوامل ایجادکننده اختلال شناسایی و درمان می‌شود. در این روش به مسائل دوران کودکی و نوجوانی به شکل ویژه‌ای توجه می‌شود؛ چرا که شخصیت فرد در این دوران شکل می‌گیرد.

دارودرمانی برای درمان اختلال شخصیت پارانوئید

از آنجایی که دلیل های به وجود آورنده اختلال پارانوئید عمدتاً روانی هستند و علائم فیزیکی کمتری در فرد به وجود می آید، دارو برای درمان اختلال شخصیت پارانوئید توصیه نمی‌شود و حتی در برخی موارد دارو باعث ایجاد اختلال در فرایند درمان می شود. درواقع دارو در موارد استثنا و هم‌زمان با روان درمانی برای کنترل رفتار فرد توسط روانپزشک تجویز می‌شود. داروهای ضد اضطراب مانند دیازپام معمولاً مکمل مناسبی برای درمان است، مخصوصاً زمانی که فرد در کنترل رفتار و اعمال خود عاجز می شود.

اختلال شخصیت پارانوئید

 Ù†ØªÛŒØ¬Ù‡ تصویری برای اختلال شخصیت پارانوئید

مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت بدگمان ( پارانوئید به انگلیسی:(Paranoid personality disorder (PPD)، شکاکیت و بی اعتمادی دیرپا به همه افراد است. مسئولیت این احساسات از نظر آن‌ها نه به عهده خود آنها، که بر دوش دیگران است. این بیماران اغلب متخاصم، تحریک پذیر و خشمگین‌اند. افراد متعصب و جزم اندیش، کسانی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع می‌کنند، افرادی که به همسر خود سوءظن دارند، و اشخاص بدعنقی که اهل دعوا و مرافعه اند، اغلب دچار اختلال شخصیت پارانوئید هستند. از آنجایی که تنها اندیشه‌های شخص پارانوید تحت تأثیر این بیماری قرار می‌گیرند، فرد مبتلا به این اختلال معمولاً می‌تواند زندگی روزمره خود را پیش ببرد اما زندگی آن‌ها ممکن است محدود و منزوی باشد.
میزان شیوع اختلال شخصیت پارانوئید ٥/. تا ٢.٥ درصد از جمعیت عمومی است. اینگونه بیماران تقریباً هیچ وقت خودشان به جستجوی درمان برنمی آیند و اگر هم صاحبکار یا همسرشان آن‌ها را برای درمان ارجاع کند، اغلب می‌توانند رنجیدگی خود را پنهان کنند. در بستگان بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، میزان بروز اختلال شخصیت پارانوئید بیشتر از افراد گروه شاهد است. این اختلال در مردان شایع تر از زنهاست و به نظر نمی‌رسد الگویی خانوادگی داشته باشد. میزان بروز آن در همجنس‌گراها، برخلاف آنچه قبلاً پنداشته می‌شد، بیشتر از معمول نیست ولی اعتقاد بر این است که در گروه‌های اقلیت، مهاجران، سالمندان و ناشنوایان بیشتر از جمعیت عمومی است. 
تشخیص
بیماران دچار اختلال شخصیت پارانوئید ممکن است در حین معاینه روانپزشکی، رسمی به نظر برسند و از اینکه آن‌ها را مجبور کرده‌اند که از روانپزشک کمک بگیرند، ناراحت باشند. تنش عضلانی، ناتوانی از آسوده بودن و منبسط کردن عضلات خود، و نیاز به کاویدن محیط برای یافتن سرنخ‌هایی در آن، ممکن است در این بیماران دیده شود. حالت عاطفی بیمار اغلب جدی و غیر مطایبه آمیز است. برخی از پیش فرض‌های آن‌ها در بحث‌ها و جدال‌هایشان ممکن است غلط باشد، اما تکلمشان منطقی و متضمن مقصود است. در محتوای فکر آن‌ها شواهدی از فرافکنی، پیش‌داوری و گاه افکار انتساب به خود دیده می‌شود. 
ملاک‌های DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت پارانوئید
الف) بی‌اعتمادی و شکاکیتی نافذ و فراگیر نسبت به دیگران به‌طوری‌که انگیزه‌های افراد را شرارت آمیز تلقی کند. این حالت باید از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه‌های مختلف به چشم بخورد، که علامت‌اش وجود حداقل چهار تا از موارد زیر است:
بدون دلیل کافی، شک داشته باشد که دیگران دارند آن را استثمار می‌کنند، به وی ضرر می‌رسانند، یا سرش کلاه می‌گذارند.
مشغولیت دائم ذهنیش شکی اثبات نشده در مورد وفاداری یا قابل اعتماد بودن دوستان و اطرافیانش باشد.
به دلیل ترسی ناموجه از اینکه اطلاعاتی را به دیگران می‌دهد مغرضانه ضد خودش بکار ببرند، از اطمینان کردن به دیگران اکراه داشته باشد.
در پس اظهار نظرهای بی‌غرضانه یا اتفاق‌های بی‌خطر، معانی تحقیر‌کننده یا تهدیدکننده پنهانی بیابد.
همیشه دلخور و ناخشنود باشد، یعنی اگر کسی توهین کرده باشد، صدمه‌ای رسانده باشد، یا بی‌احترامی‌کرده باشد هیچ وقت او را نبخشد.
با کوچکترین چیزی احساس کند به شخصیت یا اعتبارش لطمه وارد شده‌است، حال آنکه دیگران چنین معنایی را در آن چیزها به‌طور آشکار نیابند؛ فوراً واکنشی خشمگینانه نشان دهد یا به مقابله بپردازد.
مکرراً و بدون هیچ دلیل به وفاداری همسر یا شریک جنسیش شک کند.
ب) حالت مذکور منحصراً در سیر اسکیزوفرنی، اختلال خلقی با خصایص روانپریشانه، یا یک اختلال روانپریشانه دیگر پیدا نشده باشد، و نیز ناشی از اثرات جسمی مستقیم یک بیماری طبی عمومی نباشد. نکته: اگر این ملاک‌ها پیش از شروع اسکیزوفرنی وجود داشته باشند قید "پیش مرضی" را باید افزود، مثلاً "اختلال شخصیت پارانوئید (پیش مرضی)"
خصایص بالینی
خصیصه بنیادین اختلال شخصیت پارانوئید، شکاکیت و بی‌اعتمادی به دیگران است که تظاهرات آن به صورت تمایلی است نافذ و ناموجه برای تفسیر اعمال دیگران به اعمالی که گویا به قصد تحقیر یا تهدید بیمار انجام شده‌است. این تمایل در اوایل بزرگسالی شروع می‌شود و در زمینه‌های مختلفی نمایان می‌گردد. افراد مبتلا به این اختلال تقریباً همیشه منتظر آن‌اند که دیگران به طریقی آن‌ها را استثمار کنند یا به آن‌ها ضرر برسانند. آن‌ها در بسیاری از اوقات بی هیچ توجیهی، در وفاداری یا صداقت دوستان و همکاران خود تردید می‌کنند. اغلب حسادت مرضی دارند و در وفاداری همسر یا شریک جنسی خود بی دلیل شک می‌کنند. اینگونه بیماران در واقع احساسات خودشان را برون سازی می‌کنند و دفاع مورد استفاده آن‌ها فرافکنی است، یعنی تکانه‌ها و افکاری را که خود دارند و برایشان غیرقابل قبول است، به دیگران نسبت می‌دهند. افکار انتساب به خود و خطاهای ادراکی‌ای که قابل دفاع منطقی است، در این بیماران شایع است. بیماران مبتلا به این اختلال، حالت عاطفی محدودی دارند و به نظر می‌رسد فاقد هرگونه احساس و هیجانی باشند. آن‌ها از اینکه مستدل و عینی می‌اندیشند، به خود می‌بالند، حال آنکه چنین نیست. این‌ها آدم‌های گرمی نیستند و قدرت و منزلت افراد آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به آن دقیقاً توجه دارند و اگر کسی را ضعیف و بیمار بیابند، یا ببینند که اختلال یا نقصی در وضع و حالش وجود دارد، به وی با دیده تحقیر می‌نگرند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید ممکن است در موقعیتهای اجتماعی، آدمهایی فعال و کارا به نظر برسند، حال آنکه اغلب دیگران را فقط می‌ترسانند یا افراد را به جان هم می‌اندازند. [۲] اگر حس احتمال و فرضیه مخفی که داخل فرد
تشخیص افتراقی
اختلال شخصیت پارانوئید از اختلال هذیانی اغلب بر این اساس قابل افتراق است که هذیان تثبیت شده‌ای در اختلال شخصیت پارانوئید وجود ندارد. از اسکیزوفرنی بدگمانانه (اسکیزوفرنی پارانوئید) قابل افتراق است، چون در اختلالات شخصیت توهم و اختلال در شکل (فرم) فکر وجود ندارد. از اختلال شخصیت مرزی نیز قابل افتراق است، چون بیماران پارانوئید به ندرت می‌توانند مثل بیماران مرزی، روابط بیش از حد مداخله جویانه و آشفته با دیگران برقرار کنند. سابقه درازمدت رفتار ضداجتماعی هم که در شخصیت ضد اجتماعی دیده می‌شود، در بیماران پارانوئید وجود ندارد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید نیز افرادی منزوی و نجوش‌اند، ولی افکار بدگمانانه ندارند.
سیر و پیش آگاهی
هیچ گونه مطالعه درازمدت مکفی و منسجمی در مورد اختلال شخصیت پارانوئید صورت نگرفته‌است. اختلال شخصیت پارانوئید در برخی از بیماران، مادام‌العمر و در برخی دیگر مقدمه اسکیزوفرنی است. برخی دیگر نیز با پخته شدنشان یا با کاهش فشارهای روانیشان، صفات بدگمانه خود را وارونه سازی می‌کنند و به این ترتیب به افرادی بدل می‌شوند که توجهی درخور به اخلاقیات و نوعدوستی از خود نشان می‌دهند. اما بیماران دچار اختلال شخصیت پارانوئید در مجموع تا آخر عمر در کار و زندگی با دیگران مشکلاتی خواهند داشت. مشکلات شغلی و زناشویی هم در این بیماران شایع است. 
روان‌درمانی
درمان انتخابی، روان درمانی است. درمانگر در تمام برخوردهایی که با این گونه بیماران دارد، باید کاملاً صریح و روراست باشد. اگر به دلیل تناقض یا اشتباهی _مثلاً دیر کردن در جلسه رواندرمانی_ قصوری متوجه درمانگر شد، بهتر است صادقانه عذرخواهی کند، نه که در دفاع از خود به توجیه بپردازد. درمانگر باید همواره به خاطر داشته باشد که اعتماد و تحمل روابط صمیمانه برای بیماران مبتلا به این اختلال مشکل است. لذا در رواندرمانی فردی، درمانگر باید رفتاری جدی در پیش بگیرد و زیادی با بیمار گرم نگیرد. اگر بالینگر به خاطر اشتیاق مفرطی که خود دارد، از تفسیر _به ویژه در مورد احساس وابستگی شدید بیمار، مسائل جنسیش و آرزویش برای داشتن روابط صمیمانه_ بیش از حد استفاده کند، بی اعتمادی او را به نحو چشمگیری افزایش خواهد داد. بیماران پارانوئید معمولاً در گروه درمانی خوب عمل نمی‌کنند، با این حال رواندرمانی گروهی برای ارتقای مهارت‌های اجتماعی و کاهش شکاکیت آن‌ها از طریق ایفای نقش می‌تواند مفید باشد. بسیاری از این بیماران رفتاردرمانی را هم که برای پرورش مهارت‌های اجتماعی به کار می‌رود، ممکن است مزاحم و مداخله گر بیابند و تحمل نکنند. گاه رفتار بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به قدری خطرناک و تهدیدکننده است که لازم می‌شود درمانگر آن را مهار کند یا محدودیت‌هایی برایش وضع کند. با تهمت زدن‌های هذیانی بیمار باید واقع بینانه، اما آرام و به نحوی غیر تحقیر آمیز برخورد کرد. بیماران پارانوئید اگر کسی که می‌خواهد به آن‌ها کمک کند، ضعیف و درمانده‌است، عمیقاً وحشت زده می‌شوند، لذا درمانگر هیچ وقت نباید کاری کند که بیمار خیال کند او می‌خواهد بر وی مسلط شود، مگر آنکه هر دو طرف بر سر آن به توافق رسیده باشند و قادر به انجام آن باشند. 
دارودرمانی
برای مقابله با سراسیمگی و اضطراب این بیماران، دارودرمانی مفید است. در اکثر موارد داروی ضداضطرابی مثل دیازپام کافی است. اما گاه از داروی ضدّ روانپریشی مثل هالوپریدول به مقدار کم و به مدتی کوتاه استفاده شود تا سراسیمگی شدید یا افکار نیمه هذیانی آن‌ها قابل تدبیر باشد. معمولا در درمان دارویی موفقیت چمشگیری مشاهده نشده‌است

اختلال مرزی درکودکان

نتیجه تصویری برای اختلال شخصیت مرزی در کودکان

یکی از انواع اختلالات شخصیت که شایع‌ترین آنها نیز هست، اختلال شخصیت مرزی (بوردرلاین) بوده و متأسفانه رو به فزونی است. با توجه به اینکه تشخیص اختلالات شخصیت در بزرگسالی صورت می‌گیرد، یافته‌ها نشان می‌دهد تظاهرات اولیه اختلال شخصیت مرزی در کودکی و نوجوانی دیده می‌شود.

 اختلال شخصیت مرزی را از آن رو «مرزی» نامیده‌اند که بیماران مبتلا به آن را در مرز روان نژندی (نوروز) و روان‌پریشی (سایکوز) می‌دانند. مشخصه آنها ناپایداری حالت عاطفی، خلق، رفتار، روابط بین‌فردی و خودانگاره آنهاست. اکنون هیچ مطالعه‌ای نشده که میزان قطعی شیوع این اختلال را نشان دهد اما به نظر می‌رسد در یک تا دو درصد از جمعیت وجود داشته باشد و در زن‌ها نیز دو برابر مردها شایع است. تشخیص معمولا پیش از 40 سالگی مطرح می‌شود، چون در این دوره است که بیمار باید برای شغل، ازدواج و سایر مسائل مهم خود تصمیم بگیرد و به انتخاب دست بزند ولی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی نمی‌توانند با این مراحل که در چرخه زندگی به‌طور طبیعی پیش می‌آید، درست برخورد کنند. روان‌شناسان معتقدند، اختلالات شخصیتی بر اثر ترکیبی از فاکتورهای ژنتیک و محیطی در شخص ایجاد می‌شوند. عوامل ژنتیک، شانس بروز اختلالات شخصیتی در فرد را افزایش می‌دهند و شرایط زندگی هم ممکن است این اختلالات را شدیدتر کنند.

 اختلالاتی همچون اختلال افسردگی شدید، اختلال مصرف الکل و سوءمصرف دیگر مواد (مخدر و محرک) در سابقه بستگان درجه نخست این بیماران شایع است. این بیماران تقریبا همیشه در بحران به نظر می‌رسند. چرخش‌های پرشتاب خلقی در این افراد شایع است؛ یعنی یک لحظه شاد و خوش و سرحال، یک لحظه ستیزه‌جو و پرخاشگر و لحظه دیگر کاملا بدون احساس هستند. این چیزی است که خانواده، دوستان، بستگان و دیگر افراد پیرامون فرد مبتلا را دچار سرگردانی و بلاتکلیفی می‌کند. دردناک‌بودن ذاتی زندگی آنها در خودزنی‌های مکرر آنها مشهود بوده که شمار و شدت آنها در بیماران گوناگون متفاوت است. این بیماران برای رفع تنش درونی یا برای جلب توجه و کمک دیگران، ابراز خشم یا کرخت‌کردن خود در برابر حالات عاطفی سنگین و سختشان ممکن است به اشکال گوناگون اقدام به «تیغ‌زدن یا سوزاندن» قسمت‌های مختلف بدن خود کنند اما اغلب در بازو، سینه و شکم می‌توان آنها را مشاهده کرد. احساس وابستگی و ستیزه‌جویی همزمان آنها نسبت به دیگران باعث می‌شود روابط بین‌فردی آنها آشفته و به‌هم‌ریخته باشد. این افراد به‌ویژه پس از سرخوردگی از دوستان و اطرافیان خود بسیار خشمگین و پرخاشگر می‌شوند اما از آنجا که توانایی تحمل تنهایی را ندارند، ازاین‌رو، به جست‌وجوی مکرر برای ایجاد رابطه‌های گوناگون دوستانه و حتی لاابالی‌گرایانه دست می‌زنند.

 مهم‌ترین علائم اختلال شخصیت مرزی چیست؟

نشان‌دادن واکنش‌های هیجانی شدید مانند خشم، عصبانیت، اضطراب و افسردگی در برابر محدودیت‌ها یا واقعیت‌های روزمره مانند عصبانیت و پرخاشگری شدید در فرد به‌دنبال تأخیر چند دقیقه‌ای در یک قرار ملاقات. روابط طوفانی و شدیدا متغیر با خانواده، دوستان و شریک زندگی مثلا فرد در یک لحظه ابراز علاقه شدید به دوست، همکار یا همسر خود نشان می‌دهد و در لحظه دیگر از او متنفر می‌شود. اخلاق متغییر و بی‌ثبات مثلا در عرض چند ساعت یا چند روز خلق فرد به‌طور مکرر تغییر می‌کند. استرس شدید موجب افکار بدبینانه در این افراد می‌شود و چنانچه فرد مبتلا در معرض استرس شدید قرار گیرد، دچار افکار بدبینانه می‌شود. افراد دچار شخصیت مرزی به شکستن وسایل منزل یا پرخاشگری فیزیکی در زمان خشم روی می‌آورند. بدبینی و احساس جداشدن از محیط اطراف. افکار تکرارشونده درمورد آسیب‌زدن به خود و خودکشی: فرد مبتلا به این اختلال می‌تواند دارای علائم خطرناکی باشد و مشکلاتی را در ارتباط با تصویر بدن خود و عزت‌نفس داشته باشد. (مانند بریدن یا سوزاندن قسمتی از بدن. رفتارهای قانون‌شکن و پرخطر).

 علل اختلال شخصیت مرزی

درمورد علل این اختلال شخصیت به عوامل ژنتیک و مغزی و علل اکتسابی یا تجارب ناشاد در دوران کودکی اشاره شده که به نظر برخی روان‌شناسان، هردو عامل و تعامل آن در ایجاد این اختلال نقش دارد اما نقش تجارب دوران کودکی به‌ویژه سه سال اول عمر بسیار مهم است. بی‌ثباتی مادر به دلایل مختلف، طرد کودک و وجود‌نداشتن دلبستگی امن در دوران کودکی، درگیری بین والدین، تنبیه کودک و بی‌توجهی به احساسات او، طلاق والدین، والدین گرفتار و ناسازگار و... از علل اصلی این اختلال شخصیت است. نظریه روانکاوی، جامع‌ترین تبیین‌ها را برای اختلال شخصیت مرزی به دست داده است. بنابر این نظریه، شخصیت‌های مرزی به علت نارسایی در ارتباط با سرپرستان خود در دوران اولیه کودکی، نگرشی نارسا و نابسنده از خویشتن و دیگران دارند و سرپرستان آنان از وابسته‌بودن کودک به خویش بیشتر خرسند می‌شوند؛ بنابراین نه‌تنها او را برای رسیدن به احساس تفرد و استقلال تشویق و ترغیب نمی‌کنند بلکه حتی ممکن است این قبیل تلاش و کوشش کودک را با تنبیه روبه‌رو کنند. به‌این‌ترتیب است که این‌گونه افراد هرگز یاد نمی‌گیرند که نگرش به خود را به‌صورت تمام‌وکمال متمایز از نظر دیگران کنند و همین امر موجب حساسیت افراطی آنان به نگرش دیگران درباره خودشان و امکان وادادن و تسلیم به دیگران می‌شود. براین‌اساس، وقتی احساس کنند دیگران طردشان کرده‌اند، خودشان هم خود را طرد کرده و دست به تنبیه و جرح خویشتن می‌زنند.

 نظریه روابط موضوعی نیز بر این موضوع تمرکز دارد که کودکان به چه شیوه‌ای تصورات خود را از اشخاصی که برایشان اهمیت دارند، مانند پدر و مادرشان، درونی (درون‌فکنی) می‌کنند. به دیگر سخن، موضوع اصلی این است که کودکان چگونه با کسانی که به آنها دلبستگی‌های عاطفی قوی دارند، همانند‌سازی می‌کنند. این تصاویر درونی‌شده (بازنمایی‌های موضوع) قسمتی از من شخص می‌شود و بر نحوه واکنش شخص به دنیا تأثیر می‌گذارد اما ارزش‌های درون‌فکنی‌شده ممکن است با آرزوها و آرمان‌های شخص در بزرگسالی تعارض پیدا کنند. نظریه‌پرداز پیشگام روابط موضوعی، اوتو کرنبرگ بوده که مطالب گسترده‌ای درباره بوردرلاین نوشته است. کرنبرگ مطرح کرد که تجارب نامطلوب کودکی مانند داشتن پدر و مادری که به‌گونه‌ای بی‌ثبات عشق و توجه ارائه می‌کنند، مثلا پیشرفت‌ها و موفقیت‌ها را تحسین می‌کنند اما از ارائه حمایت عاطفی و محبت و صمیمیت ناتوانند، باعث می‌شود کودکان، بازنمایی‌های موضوعی مختلی را درونی کنند که در یکپارچه‌کردن جنبه‌های مهرآمیز و نامهرآمیز کسانی که به آنها نزدیکند، مؤثر واقع نمی‌شوند.

بیمارانی که اختلال‌های شخصیت را تجربه می‌کنند، الگوهای نابهنجار فکری، احساسی و رفتاری دارند که به دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی‌شان برمی‌گردد. این افراد به لحاظ ذهنی یا عملکردی دچار نقص می‌باشند، زیرا روش‌های تعاملی‌شان با دیگران انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه است. اغلب افراد مبتلا از اختلال خود، آگاهی ندارند و به همین علت درمان فوری برای این اختلالات امکان پذیر نیست.این تشخیص معمولاَ در بزرگسالان رایج‌تر می‌باشد علی‌رغم این‌که بعضی اوقات درکودکان نیز گذاشته می‌شود. اختلالات شخصیت درمان نشده در طی زمان ثابت باقی می مانند و در نتیجه نسبت به درمان بسیار مقاومند.اختلالات شخصیت را می‌توان در یک دامنه‌ی خفیف تا شدید قرارداد. این اختلالات طبق متن بازنگری شده‌ی چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی (DSM-IV-TR ) در سه گروه طبقه بندی شده‌اند.

گروه اول (A) مشتمل است بر اختلالات شخصیت اسکیزویید، پارانویید و اسکیزوتایپی؛ افراد مبتلا به این اختلالات اغلب غیرعادی و غریب به نظر می‌رسند.

گروه دوم (B) مشتمل است بر اختلالات شخصیت نمایشی، خودشیفته، ضداجتماعی و مرزی؛ افراد مبتلا به این اختلالات غالباَ هیجانی، بازیگر و بی ثبات به نظر می‌رسند.

سومین گروه (C) اختلالات شخصیت انواع دوری‌گزین، وابسته، وسواسی - جبری و منفعل - مهاجم را شامل می‌گردد؛ افراد مبتلا به این اختلالات مضطرب و بیمناک به نظر می‌رسند.

در این مقاله اختلال شخصیت ضد اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد که از گروه دوم (B) می‌باشد. درمان انتخابی برای این گروه به نظر می‌رسد روان درمانی باشد، هر چند که دارودرمانی هنوز مورد بحث می‌باشد.

 اختلال شخصیت ضد اجتماعی 

اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اعمال ضد اجتماعی و جنایی مستمر مشخص می‌شود، اما معادل جنایتکاری نیست؛ بلکه فرد در مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی ناتوان است.

به دلیل تاثیر گسترده بر امنیت عمومی و سلامت اقتصادی جامعه، بیشتر از سایر اختلالات شخصیت در مورد اختلال ضداجتماعی تحقیق صورت گرفته است. میزان این اختلال در مردها 3 درصد و در زن‌ها 1 درصد می‌باشد. شیوع این اختلال بیش از همه در نواحی فقیرنشین شهری و بین ساکنان متحرک این مناطق مشاهده می شود. پسرهای مبتلا در مقایسه با دخترها از خانواده‌های پرجمعیت‌تری برخاسته‌اند. شروع اختلال قبل از 15 سالگی است. در بین زندانی‌ها میزان شیوع اختلال ممکن است تا 75 درصد نیز برسد. میزان شیوع اختلال در بستگان درجه یک پنج بار بیشتر است.

تشخیص 

برطبق ملاک‌های (DSM-IV-TR ) هنگامی که الگوی بی اعتنایی و زیر پا نهادن حقوق دیگران که از 15 سالگی شروع شده و با سه مورد (یا بیشتر) از خصوصیات زیر همراه است، تشخیص اختلال ضد اجتماعی گذاشته می‌شود:

حداقل سن فرد 18 سال است و شواهدی از اختلال سلوک با شروع قبل از 15 سالگی وجود دارد.

شخصیت‌های ضد اجتماعی معمولاَ با ظاهر عادی، حتی فریبنده و راضی کننده مشاهده می‌شوند. اما سوابق آن‌ها حاکی از اختلال عملکرد در بسیاری از زمینه‌های زندگی است. دروغگویی، فرار از مدرسه و منزل، دزدی، نزاع، سوء مصرف دارو و فعالیت‌های غیرقانونی، تجربیات معمول این بیماران می‌باشد. این افراد در موقعیت‌هایی که افراد نرمال اضطراب یا افسردگی نشان می‌دهند، هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند. تهدید به خودکشی، به دلیل پرخاشگری نسبت به خود و یا به منظور اغفال دیگران در جهت کسب منافع شخصی، و اشتغال ذهنی با ناراحتی جسمانی که منشا روانی دارد، شایع است. این افراد در بازی گرفتن دیگران بسیار استادند و به راحتی می‌توانند دیگران را برای شرکت در طرح‌هایی که برای به دست آوردن پول و شهرت نزدیکترین راه شمرده می‌شوند راغب سازند؛ طرح‌هایی که غالباَ به خسارت مادی و شرمساری اجتماعی یا هردو منجر می‌گردد. بی مبالاتی جنسی، بدرفتاری با همسر و فرزند و رانندگی در حال مستی از اتفاقات معمول در زندگی این بیماران است. یکی از یافته‌های قابل ملاحظه فقدان پشیمانی برای اعمالی است که شخص انجام داده است، یعنی این بیماران به نظر می‌رسد فاقد وجدان هستند.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی زمینه‌های متعددی از زندگی شخص را شامل می‌شود و از این نظر با رفتار غیرقانونی تفاوت دارد. تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی در صرتی که عقب ماندگی ذهنی، اسکیزوفرنی یا مانی بتوانند علایم را توجیه کنند، گذاشته نمی‌شود.

سیر و پیش آگهی 

این اختلال سیر بدون پسرفت دارد و اوج شدت آن معمولاَ در اواخر نوجوانی است. پیش آگهی متغیر است. گزارش‌هایی وجود دارد که از کاهش علایم با پیشرفت سن خبر می‌دهند. افسردگی، الکلسیم و سوء مصرف دارو شایع است.

آسیب شناسی 

عوامل عضوی که مرتبط با اختلال شخصیت ضد اجتماعی گزارش شده‌اند، عبارتند از:

وجود کروموزوم XYY، ضربان قلب پایین، تستوسترون پلاسما بالاتر، آستانه پایین برای تحریک لیمبیک، علایم ملایم نورولوژیکی، الگوهای الکتروانسفالوگرافی (EEG) کند، نقص توجه و مشکلات هماهنگی حرکتی و هماهنگی دست - چشم. از سوی دیگر به نظر می‌رسد عوامل فرهنگی - اجتماعی نیزدخیل باشند. سابقه سوء رفتار پدر یا ترک خانواده از جانب او، تنبیهات مکرر، خشم یا نادیده گرفتن والدین از این قبیلند.اختلال سلوک (نوعی اختلال رفتاری) یکی از علل این اختلال محسوب می‌شود. عوامل خطرساز برای اختلال سلوک شامل، جنس مذکر، وضعیت اجتماعی - اقتصادی پایین، خلق و خوی دشوار در نوزادی، والدین ضد اجتماعی، استرس، زندگی در مکان‌های با وقوع جرایم بالا و داشتن مادربزرگ و پدر بزرگ ناپخته می‌باشد. این عوامل خطرساز به نظر می‌رسد به وسیله‌ی طلاق و جدایی خانواده، طرد والدین تشدید یافته و احتمال شکل‌گیری اختلال شخصیت ضد اجتماعی را افزایش دهد.

روان درمانی فردی 

درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی بسیار دشوار است. درحالی‌که درمان‌های متعددی پیشنهاد شده‌اند، اما مطالعات کنترل شده‌ی کمی صورت گرفته است. روان درمانی فردی بهترین انتخاب می‌باشد. هرچه مداخله زودتر صورت گیرد (طی دوران کودکی و نوجوانی) میزان موفقیت درمان بیشتر خواهد بود. عقیده کلی مبتنی بر این است که از رویکردهای بینش - مدار (مانند رویکرد روانکاوی) اجتناب شود؛ در عوض از تقویت مثبت، رویکرد مبتنی بر واقعیت، مداخلات عینی، کنترل خشم و دیگر تکنیکهای شناختی - رفتاری استفاده شود. تمرکز اولیه درمان می‌تواند مبتنی بر رفتار پرخاشگرانه بیمار باشد.

در رویکرد شناختی - رفتاری، از بیمار در مورد برانگیزاننده و تقویت کننده‌های چنین رفتارهایی سؤال می‌شود. برای نمونه استفاده از پرخاشگری برای ایجاد امنیت خودشان یا به عنوان دفاعی در مقابل سایر احساساتشان. آگاهی بیمار از مکانیسم دفاعی اولیه خود جزء اساسی درمان محسوب می‌شود.

در این بیماران تمرکز بر استفاده از الکل و مواد که احتمال رفتارهای پرخاشگرانه و برون‌ریزی را افزایش می‌دهد، سودمند خواهد بود. به بیمار پیامدهای استفاده از دارو را یاد می‌دهند.همچنین کمک به بیمار برای درک این‌که چگونه دیگران تحت تاثیر رفتارشان قرار می گیرند نیز، مثمرثمر واقع شده است. برای نمونه، "هر" (Hare) (1993) نشان داد که برای زندانی‌های با اختلال شخصیت ضد اجتماعی نوع تکانشی، آموزش همدردی برای کاهش پرخاشگری موفق بوده است.

برای این افراد محدودیت‌هایی در ضمن مصاحبه و درمان باید در نظر گرفت. این بیماران اغلب درمانگران را تهدید و یا درخواست پول و... می‌کنند.

 گروه درمانی 

افراد با اختلال ضد اجتماعی ممکن است با رهبر گروه بحث کنند و بخواهند که گروه را تحت کنترل خود درآورند. روان‌درمانی گروهی وضعیتی استثنایی برای استقلال، صمیمیت و در جمع بودن محسوب می‌شود. در این نوع درمان فرد در شرایطی قرار می‌گیرد که می‌تواند روابط را یاد بگیرد.

خانواده درمانی یا زوج درمانی نیز موثر شناخته شده‌اند.

 شخصیت‌های ضد اجتماعی وقتی خود را درمیان افراد همسان می‌بینند، فقدان انگیزه برای تغییر یافتن در آن‌ها تحلیل می‌رود. به همین علت است که گروه خودیاری بیشتر از زندان و بیمارستان روانی برای آنان مفید بوده است.

 راهکارهای پیشگیرانه 

مدل‌های مفهومی پیشگیری برای موثر واقع شدن مداخلات، بر عوامل خطرساز چندگانه بیولوژیکی، رفتاری و روانشناختی تاکید می‌کنند. عوامل بیولوژیکی فردی ممکن است شامل مشکلات در حین زایمان یا بیماری‌های کودکی باشند. البته مداخلات بیشتر بر عوامل رفتاری تمرکز دارند تا عوامل بیولوژیکی. در نهایت تاثیرات اجتماعی زمینه‌ای مانند فقر و تاثیر آن‌ها بر رفتار ضد اجتماعی توجه و تمرکز متوسطی را از آن خود کرده است.

راهبردهای زیرممکن است برای تلاش‌های پیشگیرانه موثر باشد:

1- ارزیابی چندگانه عوامل رفتاری، بیولوژیکی و اجتماعی 

2- توجه به سلسله مراتبی از عوامل خطرساز مهم براساس ادبیات تحقیقی موجود و موقعیت فعلی برای پیشگیری کمک کننده خواهند بود.

3- شناخت هیجانات و گسترش تعامل والد - کودک در سال‌های اولیه باعث افزایش پاسخگویی همدلانه به دیگران می‌شود.

4- در سطح خانواده، آموزش روابط موثر از طریق برقراری کارگاه‌های مربوط به آموزش ارتباط موثر به اعضای خانواده، به خصوص والدین بسیار موثر خواهد بود.

5- در سطح مدرسه، برگزاری کارگاه‌های آموزش مهارت جرات ورزی و مدیریت استرس نیز کمک کننده خواهد بود.

6- در سطح جامعه، برگزاری کارگاه‌های کنترل خشم و برپایی گروه‌های خودیاری از جمله خدمات موثر برای جلوگیری یا پیشگیری ثانوی از اختلال ضداجتماعی خواهد بود.