همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

راه های درمان اختلالات مرزی

نتیجه تصویری برای اختلال شخصیت مرزی

حقیقت این است، که طبق انجمن ملی سلامت، اختلالات شخصیتی- الگوهای ناسالم و انعطاف‌ناپذیر فکری طولانی مدت- برای حدود ۹% از امریکایی‌ها یک چالش واقعی است. از ۱۰ اختلال شخصیتی( که شامل اختلال وسواس(OCD)، اختلال شخصیت پارانویا، و اختلال شخصیت خودشیفتگی می‌شود) اختلال شخصیت مرزی (BPD) به نظر می‌رسد بیش‌تر از همه سوء تعبیر شده باشد.

نامِ “اختلال” به تنهایی برای ایجاد سردرگمی کفایت می‌کند، چراکه به نظر می‌رسد “مرزی” به این اشاره داشته باشد که BPD یک مشکل تمام و کمال نیست. دکتر جان اولدهام، صاحب کرسی موقت روانپزشکی و علوم رفتاری در مدرسه پزشکی بیلور در هوستون می‌گوید متخصصان اساسا احساس می‌کردند که اختلال شخصیت مرزی در مرز بین جنون(اختلال روانی شدید) و اختلال روانی(بیماری روانی ملایم) قرار می‌گیرد، و به عنوان یک اختلال مشخص دسته بندی نمی‌شود. تا زمان انتشار DSM-III در ۱۹۸۰ BPD به خودی خود به عنوان یک اختلال ذکر نمی‌شد. با وجود این “مرزی” مشکلِ کار بود.

از آن زمان به بعد، متخصصان در درک و تعریف بهتر این بیماری پیچیده رشد چشمگیری داشته‌اند. دکتر اولدهام می‌گوید هر چند متخصصان هنوز از علت زمینه‌ای آن ۱۰۰% مطمئن نیستند، شواهد بسیاری وجود دارد که این بیماری”تا حدودی ژنتیکی وراثتی است و تا حدودی عملکردی از تجارب استرس‌زا در هنگام رشد و بلوغ است که به یک مداخله‌ی کاملا چشمگیر در عملکرد موفق منجر می‌شود.”

وندی باهاری، یکی از مددکاران بالینی نیوجرسی و یکی از موسسان آکادمی شناخت درمانی، تصدیق می‌کند که بسیاری از بیماران اختلال شخصیت مرزی وی نوعی کمبود، ضربه‌ی روحی، یا طرد شدگی در دوران کودکی داشته‌اند که در بزرگسالی سعی می‌کنند با آن کنار بیایند. دکتر اولدهام توضیح می‌دهد که آن گفته، داشتن یک دوران رشد دشوار یا تاریخچه‌ی خانوادگی BPD به این معنی نیست که شما محکوم به داشتن اختلال شخصیت مرزی هستید. “این تنها به آن معنی است که شما این عامل ریسک را دارید.”

آیا نشانه‌ی روشنی وجود دارد؟

بِهاریمی‌گوید BPD بیماری سختی است که حدودا ۱.۶% از بزرگسالان را در ایالات متحده تحت تاثیر قرار می‌دهد. این آمار ممکن است کم به نظر برسد، اما احتمالا به طور کامل گویای کل جمعیت اختلال شخصیت مرزی نیست. تشخیص BPD می‌تواند سخت باشد چون بسیاری از نشانه‌های آن با بیماری‌های دیگری مثل اختلال شخصیت افسردگی، دوقطبی، و خودشیفتگی همپوشانی دارد. به‌علاوه، مرز در یک طیف اتفاق می‌افتد. بِهاری می‌گوید “در یک سرِ آن یک فرد بسیار کم عملکرد، که به سختی از پس زندگی روزانه‌اش بر می‌آید وجود دارد، و در سر دیگر آن کسی است که بسیار عملکرد بالایی دارد.” آدم‌ها ممکن است کل زندگی‌شان را در ناآگاهی از این که دچار یک بیماری روانی هستند به سر ببرند، و هرگز دنبال منابعی برای تسکین بعضی از تنش‌های‌شان نروند.

اما چند زنگ خطر اصلی وجود دارد. بر اساس جدیدترین مدل تشخیصی در DSM-V در این‌جا نشانه‌هایی که ممکن است شما یا کسی که می‌شناسید دچار BPD باشد ذکر می‌شوند.

نشانه ۱: اعتماد به نفس پایین

همای ما در درون‌مان یک منتقد داریم، اما آدم‌های دچار BPD مدام با عدم اعتماد به نفس منکوب کننده‌ای در کشمکش هستند. دکتر اولدهام می‌گوید این افراد اعتماد به نفسی به شدت متزلزل دارند، پس برای تعریف شخصیت‌شان شدیدا به تمجید و تایید دیگران تکیه دارند. وی ادامه می‌دهد” در پس آن، یک حس حقارت و نقص وجود دارد.” آدم‌های دچار BPD ممکن است حتا عینا از اعمال و رفتار دیگران تقلید کنند، چون “توانایی آنها در حفظ استقلال و خودکفایی بسیار آسیب دیده‌ است.”

نشانه ۲: اجتناب از فکر کردن به آینده

نمی‌دانید ظرف ۵ سال خودتان را در کجا ببینید؟ در حالی که یقینا نیازی نیست نقشه‌ی کل زندگی‌تان را بکشید، اما بیشتر آدم‌ها حداقل آرزوها و طرح‌هایی برای آینده دارند. آدم‌هایی که دچار BPDهستند اغلب کمبود هر گونه خودجهت‌یابی دارند. دکتر اولدهام می‌گوید: “اطلاع بسیار کمی از آن چه می‌خواهید یا آن چه که برایش کار می‌کنید وجود دارد.”

نشانه ۳: مشکلِ همدلی

دکتر اولدهام می‌گوید، “به لحاظ بینافردی، واقعا در توانایی دیدن خودتان از بیرون و دیدن دیگران از درون اختلال وجود دارد.” به عبارت دیگر آدم‌های دچار BPD هم با خودآگاهی در ستیزند و هم با همدلی. او می‌گوید “درباره‌ی چگونگی تاثیر رفتار خودتان بر دیگران کمبود درک وجود دارد، پس وقتی احساسات‌تان از کنترل خارج می‌شوند، متوجه نمی‌شوید که این برای دیگران استرس به وجود می‌آورد. این کمبود آگاهی دلیلی است که آدم‌های مرزی در حفظ روابط بلند مدت سالم دچار مشکل هستند.

نشانه‌ ۴: روابط آشفته

بِهاری می‌گوید کسانی که از BPD رنج می‌برند مدام خودشان را در رابطه‌های جسمی یا عاطفی مورد استفاده می‌یابند. در بسیاری از موارد، آنها به سمت همدم‌هایی کشیده می‌شوند که امید دارند نیازهای برآورده نشده‌ی دوران کودکی‌شان را در آنها بیابند، که اغلب به ماندن در رابطه‌های سمی منجر می‌شود.

دکتر اولدهام می‌گوید آدم‌های دچار BPD در رابطه‌ها به شدیدا نیازمند، سرسخت و بی‌اعتماد بودن گرایش دارند. چنان نگرانی شدیدی درمورد از دست دادن کسی که با او احساس نزدیکی می‌کنید وجود دارد که در واقع شخص دیگری را از خود می‌رانید- این به یک نوع پیش‌بینی خودشکوفا تبدیل می‌شود.”

رابطه‌های عاشقانه تنها رابطه‌های توفانی نیستند؛ آدم‌های دچار BPD از نزدیکی بیش از حد به تنفر بیش‌ از حد از دوستان و خانواده تغییر رفتار می‌دهند. در این رابطه‌های بینافردی است که آدم‌های با عملکرد بالا و دچار BPD اغلب پی می‌برند که مشکلی دارند.

نشانه‌ ۵: اضطراب منکوب کننده

همه‌ی ما هر از گاهی مضطرب می‌شویم، اما برای آن‌هایی که BPD دارند، اضطراب همه‌گیر است، که با احساسات شدید عصبانیت، تنش، یا هراس مشخص می‌شود. دکتر اولدهام می‌گوید این عواطف اغلب به عنوان پاسخ فوق حساس به اعمال دیگران بروز پیدا می‌کنند. آدم‌های دچار BPD اشتیاق شدیدی به نیازمند بودن و دوست داشته شدن دارند، و این می‌تواند ناتوان‌کننده باشد. در نتیجه‌ی این اضطراب شدید، آدم‌های مرزی ممکن است عواطف‌شان را به روش‌های نادرست و تهاجمی ابراز کنند.

نشانه ۶: ترس مداوم از به حال خود رها شدن

ترس از تنهایی، طرد، یا رها شدن نشانه‌ای گویا از BPD است. دیوید ماتیلا، یکی از مددکاران کلنیک نیویورک سیتی و شناخت و طرح‌واره درمانگر، می‌گوید این احساس ناامنی‌ها واکنش‌های غیرمنطقی و حسادت، رفتارهای پارانویایی، مانند چک کردن ایمیل شریک زندگی برای یافتن سرنخی جهت تضمین، را به بار می‌آورد. ماتیلا می‌گوید “این ناامنی  می‌تواند حتی به رفتارهای کنترل‌گرانه و شدیدتر هم بیانجامد” مثل اینکه به شریک زندگی خود بگوییم “اگر وقتی می‌گویی به من زنگ می‌زنی، زنگ نزنی، خودم را خواهم کشت.” برای فرد مبتلا به BPD، تمام آن به اشتیاق مایوسانه‌شان برای اجتناب از طرد شدن خلاصه می‌شود.

نشانه ۷: افسردگی

BPD اغلب به اشتباه به عنوان افسردگی مزمن تشخیص داده می‌شود. هرچند افسردگی در بین آدم‌هایی که BPD دارند شایع است، نشانه‌های‌ آنها تقریبا کمی متفاوت بروز پیدا می‌کند. بهاری می‌گوید: ” BPD افسردگی عمیق و بسیار شدید است. این بیماری مملو از این احساس مزمن است که آنها هیچ ارزشی ندارند و یک حس فراگیر که هیچ چیز اهمیتی ندارد.”

نشانه ۸: نوسان‌های خلقی مکرر

خلقیات متغیر نشانه‌ای از BPD هستند، که خیلی راحت با اختلال دوقطبی اشتباه گرفته می‌شود. دکتر اولدهام می‌گوید: “این همان وضعیت خلقی پابرجایی نیست که در یک فرد دچار اختلال دوقطبی می‌بینید، که از مشخصه‌های آن رفتار جنون‌آمیز یا بیش‌فعالانه است.”در عوض، خلق و خوی BPD خیلی سریع عوض، و اغلب با واکنش‌های افراطی به رویدادهای خارجی برانگیخته می‌شود. دکتر اولدهام می‌گوید به عنوان مثال، اگر یکی از همکاران به علت مشغله‌ی بیش از حد در راهرو سلام نکند، کسی که دچار BPD است ممکن است ناگهان به شدت برافروخته شود. “چیزهای کوچکی که حتی برای دیگران رخدادشان شخصی به حساب آورده نمی‌شود، در BPD کاملا به آن واکنش افراطی نشان داده و شخصی در نظر گرفته می‌شوند.”

نشانه ۹: خشم غیرقابل کنترل

برای کسانی که دچار BPD هستند کاملا عادی است که به روشی به یک رویداد واکنش نشان بدهند که اغراق‌آمیز یا نامتناسب به نظر برسد. ماتیلا توضیح می‌دهد که به عنوان مثال، اگر شریک زندگی‌تان قرار بوده باشد ساعت ۷ بیاید دنبال شما و تا ساعت ۷: ۳۰ نرسد، واکنش متناسب رنجش خواهد بود. کسی که دچار BPD است با گفتن چیزی مثل این واکنش نشان خواهد داد، “من با تو به هم می‌زنم، تو من را دوست نداری، از تو متنفرم، تو هیچ وقت برای من وقت نمی‌گذاری، و غیره.”

دکتر اولدهام می‌گوید، آدم‌های دچار BPD همچنین اغلب با فرافکنی تقصیر مشکلاتشان را به گردن دیگران می‌اندازند. او می‌گوید “آن‌ها نمی‌توانند اعتراف به این را تاب بیاورند که آنها کسانی هستند که مشکل دارند، به همین خاطر در عوض دیگران را سرزنش می‌کنند. این برای آنها واقعا سمی است که قبول کنند خشم و غضب آنها توسط شخص دیگری توجیه نمی‌شود، بلکه از درون خودشان می‌آید.”

نشانه۱۰: ناتوانی در کنترل اعمال

آدم‌های دچار اختلال شخصیت مرزی  بی‌پروا هستند: آنها هزاران دلار را صرف خرید یک تلویزیون می‌کنند بدون آن‌که در نظر بگیرند چقدر این کار روی تامین مالی آنها تاثیر می‌گذارد، رابطه‌ی جنسی پر خطر با شریک‌های جنسی متعدد دارند، یا گرفتار رفتار پرخطر دیگری هستند. دکتر اولدهام می‌گوید آنها نمی‌توانند کاری بکنند- ذهن‌ آنها مانند موتورهای بیش‌فعال در ماشین‌های ترمز بریده کار می‌کند. آنها اصلا نمی‌توانند توقف کنند.

دکتر اولدهام می‌گوید در مواقعی، تمایلات خطرجویانه می‌تواند حتی به آسیب‌های شدید دیگری به خود شود. “دست کشیدن از عواطف و احساس راحتی و رهایی کردن به آنها کمک خواهد کرد.” این عموما وقتی اتفاق می‌افتد که آدم‌های دچار BPD برای مدتی طولانی به شدت احساس رهاشدگی، جدایی، یا کرختی کنند.

نشانه‌ی ۱۱: افکار خودکشی

دکتر اولدهام اشاره می‌کند که هرچند نشانه‌ای رسمی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیست، نرخ بالایی از شاخص خودکشی و اقدام به خودکشی در میان جمعیت مبتلایان به BPD وجود دارد. در واقع، خیل عظیمی بین ۸ تا ۱۰% از بیماران BPD خودکشی می‌کنند، نرخی که ۴۰۰ برابر متوسط ملی است. دکتر اولدهام می‌گوید که “خطر در این بیماران بیشتر است چون می‌توانند بی‌پروا عمل کنند. پس به جای افسردگی به حدی که نمی‌توانند از رختخواب بیرون بیایند، آنها ممکن است واقعا خودکشی را تنها راه‌حل منطقی برای رهایی از رنج و درد ببینند.”

برای تشخیص BPD، نیاز است که دو مورد از ویژگی‌های زیر را داشته باشید:

کمبود اعتماد به نفس

اجتناب از فکر کردن به آینده

مشکل همدلی

روابط آشفته

و چهار مورد از این نشانه‌ها، که حداقل یکی از آنها باید خشم غیرقابل کنترل، بی‌پروایی، یا خطر کردن باشد:

اضطراب منکوب کننده

ترس از رها شدگی

افسردگی

خشم غیرقابل کنترل

بی‌پروایی

خطر کردن

اگر هنوز هم مطمئن نیستید، با پزشک‌تان صحبت کنید یا با یک روانپزشک قرار ملاقات بگذارید.

برای درمان اختلال شخصیت مرزی از کجا کمک بگیریم

برخلاف بعضی از بیماری‌های روانی، درمان ابتدایی برای BPD روان‌درمانی است. دکتر اولدهام رفتار درمانی دیالکتیکی (DPT)، نوع خاصی از رفتار درمانی شناختی (CBT) را که در دهه‌ی ۱۹۸۰ برای درمان بهتر BPD به وجود آمد، توصیه می‌کند. او همچنین توصیه می‌کند به طرحواره درمانی، درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی، یا هر نوع دیگری که مناسب شما است نگاهی بیندازید. ماتیلا می‌گوید، فقط مطمئن شوید متخصصی را پیدا کرده‌‌اید که تجربه‌ی درمان BPD را دارد.

اگر برای صحبت کردن با یک متخصص احساس آمادگی نمی‌کنید، بهاری توصیه می‌کند که نگاهی بیندازید به عاشقم باش، مرا ترک نکن نوشته‌ی میشل اسکین ($۱۲; amazon.com)و زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته‌ ی جفری یانگ و جانت کلوسکو ($۱۳; amazon.com). او همچنین توصیه می‌کند با شبکه ی آگاهی از اختلالات شخصیتی (PDAN) برای دریافت منابع و حمایت بیشتر تماس بگیرید.اختلال شخصیت مرزی چیست؟ + علت، علائم و راه های درمان

اختلال شخصیت مرزی نوعی اختلال شخصیت است که با علائمی مانند عدم ثبات شخصیتی، رفتارهای پر خطر، افکار فراوان در مورد خودکشی و... شناخته می‌شود.

مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، ناپایداری حالت عاطفی خلق، رفتار و رابطه با دیگری است. آنان تصور ناپایداری از خود نیز دارند. به این اختلال، شخصیت دارای بی ثباتی هیجانی نیز می‌گویند. در بین بیمارانی که به بیمارستان‌های روانی مراجعه می‌کنند این اختلال شایع است. مبتلایان به این اختلال روابط بین فردی بی‌ثبات دارند، از رها شدن می‌ترسند، زود عصبانی می‌شوند و اختلال هویت دارند.

اختلال شخصیت مرزی چیست؟

اختلال شخصیت مرزی ((Borderline personality disorder (BPD) نوعی اختلال شخصیت است که ترس از رها شدن، روابط بین فردی بی‌ثبات، اختلال هویت، ژست‌های خودکشی، عصبانیت زیاد، استرس شدید و افکار بدبینانه، جزو ویژگی‌های آنها است و بروز احساسات نقش موثری در درمان آنها دارد. در این نوع اختلال شخص یک تصویر متزلزل از خود دارد و یک لحظه رفتاری خوب و در لحظه دیگر رفتاری بد از خود نشان می دهد به عبارتی کنترل شخصیتی ندارد، وی در یک لحظه از انسان ها تصویر ایده‌آل و در زمان بعد، از آنها تصویرسازی بد می‌کند. عملکرد بیماران مبتلا به این اختلال نیز به گونه‌ای است که روابط آن‌ها مختل می‌شود، چون همهٔ افراد را یا خوب مطلق می‌پندارند یا بد مطلق. یعنی افراد به نظر آن‌ها یا حامی آن‌هایند و لذا باید به آن‌ها دل بست، یا منفور و آزارگرند (سادیست) و احساس امنیت آن‌ها را مختل می‌کنند، چون همین که ببینند بیمار به آن‌ها وابسته شده، او را ترک می‌کنند و از این رو تهدیدی برای او محسوب می‌شوند.

ریشه و علت اختلال شخصیت مرزی

ریشه‌ای اختلال شخصیتی مرزی را می‌توان معمولا در رفتار والدین و یا گذشته فرد جستجو و پیدا کرد. البته عوامل دیگری را نیز به عنوان ریشه‌های اختلال شخصیت مرزی عنوان کرده‌اند.

این بیماری می‌تواند زمینه ژنتیکی داشته باشد و فرد از کودکی خلق تحریک‌پذیری و حساس داشته است.

سابقه کودک آزاری (فیزیکی یا جنسی خصوصاً توسط اعضاء خانواده) در ۴۰ تا ۷۰% افراد وجود دارد.

طلاق پدر و مادر یا از دست دادن یکی از آنها یا رها شدن در دوران کودکی

وجود اختلال شخصیتی در دیگر اعضاء خانواده (احتمال ابتلا به 5 برابر افزایش می‌یابد)

این افراد دوران کودکی آشفته، بی نظم و همراه با تنهایی را تجربه کرده‌اند و بطور چشمگیری مورد بی اعتنایی، طرد، بدرفتاری قرار گرفته‌اند.

مهم ترین علائم اختلال شخصیت مرزی چیست؟

نشان دادن واکنشهای هیجانی شدید: مانند خشم، عصبانیت، اضطراب و افسردگی در برابر محدودیت‌ها و یا واقعیت‌های روزمره به‌طور مثال عصبانیت و پرخاشگری شدید در فرد به دنبال تاخیر چند دقیقه‌ای در یک قرار ملاقات

روابط طوفانی و شدیدا متغییر با خانواده، دوستان و شریک زندگی: بطور مثال فرد در یک لحظه ابراز علاقه شدید به دوست، همکار و یا همسر خود نشان می‌دهد و در لحظه دیگر از او متنفر می‌شود.

اخلاق متغییر و بی ثبات: در عرض چند ساعت یا چند روز خلق فرد بطور مکرر تغییر می‌کند.

استرس شدید موجب افکار بدبینانه: اندیشه‌پردازی بدگمان به طور موقتی اما مداوم از ویژگی‌های مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی است. چنانچه فرد مبتلا در معرض استرس شدید قرار گیرد، دچار افکار بدبینانه می‌شود.

احساس مداوم پوچی و خستگی 

احساس خشم نامتناسب با شرایط و یا ناتوانی در کنترل خشم: افراد دچار شخصیت مرزی سریعا رو به شکستن وسایل منزل و یا پرخاشگری فیزیکی در زمان خشم می‌آورند.

بدبینی و احساس جدا شدن از محیط اطراف

افکار تکرار شونده در مورد آسیب زدن به خود و خودکشی: فرد مبتلا به این اختلال می‌تواند دارای علائم خطرناکی باشد و مشکلاتی را در ارتباط با تصویر بدن خود و عزت نفس داشته باشند. (مانند بریدن یا سوزاندن قسمتی از بدن)

رفتارهای قانون شکن و پر خطر: این افراد برای فرار از مشکلات و یا آرام شدن، به مواد مخدر و مشروبات الکلی رو می‌آورند. همچنین روابط جنسی نامناسب، پرخوری و یا رانندگی کردن خطرناک از رفتارهای پرخطر این افراد محسوب می‌شود. این رفتارها ناشی از تصور ضعیف فرد از خودش می‌باشد.

تصویر ذهنی و برداشت ناپایدار و غیرمنطقی از خود: این رفتار منجر به بروز تغییرات ناگهانی در احساسات، برنامه ریزی‌ها و اهداف فرد شود.

شخصیت مرزی – درمان اختلال شخصیت

چه موقع از دارو برای درمان اختلال شخصیتی استفاده کنیم؟

اگر نشانه‌ها جدی و شدید باشند.

فرد از خود علائمی در مورد خودکشی یا آسیب به خود و دیگران نشان می‌دهد.

همراه درمان غیر دارویی، برای بهبود سریع‌تر می‌توان دارو نیز مصرف کرد.

وجود اختلالات همراه مانند افسردگی، مصرف مواد مخدر و محرک، توهم

داروهای شیمیایی مورد استفاده در درمان اختلال شخصیت مرزی

داروهای نورولپتیک (ضد جنون) برای کنترل خشم 

داروهای ضد افسردگی برای بهبود خلق و خوی بیمار 

ضد تشنج‌ها و کربنات لیتیوم

مهار کننده‌های منوآمین اکسیداز (MAOI) در برخی از بیماران برای کنترل کردن رفتار پرخطر آنها مؤثر بوده است.

بنزودیازپین‌ها به ویژه آلپرازولام برای رفع اضطراب و افسردگی

درمان اختلال شخصیت مرزی با استفاده از روان درمانی

انواع مختلفی از روان درمانی برای افراد مبتلا به این اختلال شخصیت وجود دارد و در صورتی که بصورت مرتب و طولانی پیگیری شوند، می‌توانند علائم را تا حد زیادی کاهش دهند. انواع رایج‌تر این درمان‌ها شامل موارد زیر است.

شناخت - رفتار درمانی (Cognitive Behavior Therapy):کمک به فرد برای شناسایی باورهای غیر منطقی در برخورد با حوادث و کنترل رفتار.

 درمان‌های دیالکتیکال (Dialectical Behavior Therapy): کمک به فرد برای ایجاد تفکر آگاهانه و برداشت منطقی در موقعیتهای روزمره.

رفتاردرمانی جدلی: یک نوع رفتاردرمانی که شامل هر دو درمان فردی و گروهی و مستلزم بحث و جدل و تمرین در منزل درباره پایش خلق و اداره استرس است؛ معتبرترین و راحت‌ترین نوع روان‌درمانی از نظر یادگیری است، به این صورت که یک نفر چگونگی تنظیم و کنترل احساسات و رفتارها را به بیمار آموزش می‌دهد در حالی که درمانگر نقش یک مربی با میزان بالایی از دسترسی را بازی می‌کند.

درمان‌های متمرکز بر طرحواره های فرد (Schema focused Therapy): ترکیبی از شناخت رفتار درمانی و انواع دیگر روان درمانی برای کمک به فرد برای شکل دهی مجدد به طرحواره های ذهنی و تصحیح تصویر ذهنی که فرد از خود دارد.

روان‌درمانی متمرکز بر انتقال: یک روان‌درمانی فردی دو بار در هفته است که از روانکاوی گرفته شده، شامل تفسیر انگیزه‌ها و احساسات ناشناخته برای بیمار است و بر درک نادرست بیمار از اطرافیان به ویژه درمانگر تاکید دارد (یعنی انتقال)؛ همراه با کمترین حمایت و سخت‌ترین نوع درمان از نظر آموزش است.

خانواده درمانی: برای اطرافیان فرد مبتلا و تغییر نگرش خانواده و همچنین آگاهی دادن به خانواده در مورد چگونگی برخورد با فرد مبتلا

علت به وجود آمدن اختلال نمایشی در افراد چیست؟

نتیجه تصویری برای اختلال شخصیت مرزی

اختلال شخصیت مرزی نوعی اختلال ذهنی است که علائمی مانند عصبانیت های شدید یا ترس از رها شدن دارد و با روش های روان درمانی رفع می شود.

یکی از اختلالات رایج شخصیتی نوع اختلال شخصیت مرزی میباشد که عاملهای ژنتیک و اکتسابی در مسیر ابتلا به آن نقش دارند. رابطه های غیرپایدار و عصبانیت های بی جهت و خطرناک فقط بخشی از علایم این بیماری روانی است.اختلال شخصیت مرزی یک اختلال سلامتی ذهنی است که بر نحوه تفکر و احساس درباره خود و دیگران تاثیر می گذارد و باعث ایجاد مشکلاتی در زندگی روزمره می شود.شامل الگویی از روابط قوی ناپایدار، تصویر تحریف شده از خود، احساسات شدید و تکانشگری می باشد.

با اختلال شخصیت مرزی، شما ترس شدیدی از رها شدن یا بی ثباتی دارید و ممکن است در تحمل تنهایی مشکل داشته باشید با این حال، با عصبانیت نامناسب، تکانشگری و نوسانات روحی مکرر ممکن است دیگران را از خود دور کنید، اگرچه می خواهید روابط عاشقانه و پایداری داشته باشید.

اختلال شخصیت مرزی معمولاً از اوایل بزرگسالی آغاز می شود و این وضعیت طی بزرگسالی بدتر می شود و ممکن است به تدریج با افزایش سن و سال بهتر شود.اگر اختلال شخصیت مرزی دارید، دلسرد نشوید. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال در طول زمان با درمان بهتر عمل می کنند و می توانند زندگی رضایت بخشی را یاد بگیرند.

علایم اختلال شخصیت مرزی :

اختلال شخصیت مرزی بر چگونگی احساس شما، نحوه ارتباط با دیگران و نحوه رفتار تان آنچنان که در این بخش از سلامت روان نمناک خواهیم گفت تاثیر می گذارد.

علائم و نشانه ها می توانند شامل موارد زیر باشند:

ترس شدید از ترک شدن، حتی رفتن به اقدامات شدید برای اجتناب از جدایی واقعی یا خیالی می پردازد.

الگویی از روابط قوی ناپایدار، مانند ایده آل کردن شخصی در یک لحظه و سپس ناگهان باور می کند که فرد به اندازه کافی به او توجه نمی کند و یا ظالم است.

تغییرات سریع در هویت و تصویر از خود که شامل تغییر اهداف و ارزش ها می شود، و بد دیدن خود.

دوره های پارانویا مربوط به استرس و از دست دادن ارتباط با واقعیت، که از چند دقیقه تا چند ساعت ادامه دارد.

رفتارهای خطرناک و ریسکی مانند قمار، رانندگی بی ملاحظه، رابطه جنسی ناامن، پرخوری، اعتیاد به مواد، و یا اختلال در خرابکاری موفقیت با رها کردن یک شغل خوب و یا پایان دادن به یک رابطه مثبت.

تهدید و یا آسیب به خود، اغلب در واکنش به ترس از جدایی یا ترک شدن.

نوسانات روحی که از چند ساعت تا چند روز طول می کشند و می تواند شامل شادی شدید، زود رنجی، شرم و اضطراب باشد.

احساسات مداوم خالی بودن.

خشم شدید، عصبانیت شدید، طعنه زدن یا تلخ شدن، یا داشتن دعواهای فیزیکی

عصبانیت

عصبانیت شدید از علائم اختلال شخصیت مرزی

چه زمانی برای اختلال شخصیت مرزی باید به پزشک مراجعه کرد؟

اگر شما متوجه هستید که علایم و نشانه های بالا را دارید، با پزشک خود و یا یک ارائه کننده بهداشت روانی صحبت کنید.

اگر افکار خودکشی دارید و اگر تصورات ذهنی درباره آسیب زدن به خودتان را دارید، با انجام یکی از این کارها به خودتان کمک کنید:

لطفا شماره اورژانس را فوراً بگیرید.

به پزشک، روانپزشک و یا دیگر ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی مراجعه کنید.

نزد دوست صمیمی، عشقتان، هم کار صمیمی و هم کار قابل اعتمادتان بروید.

با افراد مورد اعتمادتان تماس بگیرید.

اگر نشانه ها و علائم را در یکی از اعضای خانواده و یا دوست خود دیدید، با آن فرد در باره مراجعه پزشک صحبت کنید. اما نمی توانید کسی را مجبور کنید.

 علل اختلال شخصیت مرزی :

همانند دیگر اختلالات سلامتی ذهنی، علل اختلال شخصیت مرزی به طور کامل درک شده است.

علاوه بر عوامل محیطی - مانند سابقه آزار و اذیت کودکان و یا اختلال شخصیت مرزی، ممکن است به موارد زیر مربوط باشد:

ژنتیک:

برخی مطالعات در مورد دوقلوها و خانواده هایشان نشان می دهند که اختلالات شخصیتی ممکن است به ارث برده شوند و یا به شدت با اختلالات سلامتی ذهنی در میان اعضای خانواده مرتبط باشند.

اختلالات مغزی برخی تحقیقات نشان داده اند که تغییراتی در مناطق خاصی از مغز که در تنظیم هیجان، پرخاشگری و پرخاشگری دخیل هستند، وجود دارد. علاوه بر این، برخی از مواد شیمیایی ویژه ای که به تنظیم هوا کمک می کنند مثل سروتونین، ممکن است به درستی عمل نکند.

اختلالات مغزی و ذهنی

علت بروز اختلال شخصیت مرزی چیست؟

برخی عوامل مرتبط با توسعه شخصیت می تواند خطر بروز اختلال شخصیت مرزی را افزایش دهد. این ها شامل این موارد هستند:

زمینه ارثی:

اگر یک خویشاوند نزدیکتان, پدر, برادر یا خواهر شما اختلال مشابه دارد، ممکن است در خطر بالاتری باشید.

دوران کودکی پر تنش:

بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال در دوران کودکی مورد سو استفاده جنسی یا سو استفاده فیزیکی قرار گرفته بودند یا آنها نادیده گرفته می شدند. برخی از افراد هنگامی که کوچک بودند، گم شده بودند یا والدینشان از هم و از آنها جدا شده بودند یا مشکلات بدی با آنها داشتند.

خطر بروز اختلال شخصیت مرزی از مشکلات دوران کودکی

اختلال شخصیت مرزی می تواند به بسیاری از قسمتهای زندگی شما آسیب برساند.

می تواند تاثیر منفی بر روابط, شغل, مدرسه, فعالیت های اجتماعی و تصویر از خود داشته باشد که نتیجه آن این موارد است:

تغییرات مکرر شغلی

عدم تکمیل تحصیلات

داشتن چندین مساله قانونی مانند زندان

روابط پر درگیری, استرس زناشویی یا طلاق

آسیب دیدگی, مانند قطع یا سوختن و بستری شدن مکرر

مشارکت در روابط خشونت آمیز

بارداری ناخواسته, عفونت های مقاربتی, تصادفات وسایل نقلیه موتوری و دعواهای فیزیکی ناشی از رفتارهای تکانشی وخطرناک

اقدام به خودکشی

به علاوه ممکن است اختلالات روانی دیگری داشته باشید، مانند:

افسردگی

اعتیاد به الکل یا مواد دیگر

اختلالات اضطرابی

اختلال های تغذیه ای

اختلال دو قطبی

اختلال استرسی پس از سانحه

اختلال کم توجهی / بیش فعالی (adhd)

دیگر اختلالات شخصیتی

اضطراب

استرس و اضطراب از عوارض اختلال شخصیت مرزی

اختلالات شخصیتی شامل اختلال شخصیت مرزی, براساس موارد زیر تشخیص داده می شود:

صحبت کردن مفصل با پزشک

ارزیابی روان شناختی که ممکن است شامل تکمیل پرسش نامه باشد

تاریخچه و سابقه پزشکی و آزمایش

بحث درباره علایم و نشانه ها

تشخیص اختلال شخصیت مرزی معمولاً در بزرگسالان انجام می شود نه در کودکان و نوجوانان.

به این دلیل است که علایم و نشانه های اختلال شخصیت مرزی ممکن است زمانی که کودکان بزرگ تر می شوند و بالغ، از بین بروند.

روان درمانی برای درمان اختلال شخصیت مرزی:

روان درمانی یا درمان سرپایی طولانی مدت, بخش مهمی از هر درمان برای BPD است.

تحقیقات نشان داده است که انواع مختلف روان درمانی در کاهش نشانه های BPD, از جمله:

رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT)

رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) اولین شکل از روان درمانی است که برای افراد با اختلال شخصیت مرزی موثر است. DBT نوعی درمان شناختی رفتاری است که بر این تمرکز دارد که چگونه افکار و اعتقادات می تواند منجر به اعمال و رفتار شود.

در این روش درمانی, افراد نحوه مدیریت تعارض را یاد می گیرند و مهارت هایی را یاد می گیرند که به آن ها در مقابله با احساسات قوی کمک کنند. مراقبه ذهن آگاهی اغلب شامل می شود.

طرح درمان متمرکز:

درمان متمرکز نیز شکلی از درمان شناختی برای BPD است. درمان متمرکز با تفکری عمل می کند که نیازهای برآورده نشده از دوران کودکی می تواند منجر به راه های ناسالم اندیشی در مورد جهان شود. این روش درمانی بر مقابله با این باورها و رفتارهای ناسازگار تمرکز دارد و به جای آن بر روش های سالم تفکر و مقابله تمرکز دارد.

روان درمان

درمان مبتنی بر مبانی تربیتی:

کاردرمانی به حدی برای BPD بررسی شده است و ممکن است به اضطراب و افسردگی و نیز کارکرد اجتماعی کمک کند و چنانچه در این بخش از سلامت نمناک خواهید خواند این روش درمانی بر کمک به مشتری در تشخیص حالات ذهنی, افکار و احساسات خود و همچنین افکار و احساسات دیگران تمرکز می کند. از طریق شناسایی, او می تواند ببیند که این افکار چگونه به رفتار و رفتار دیگران کمک می کنند.

روان درمانگری متمرکز بر انتقال:

روان درمانگری متمرکز بر انتقال BPD بررسی شده است و می تواند به همان اندازه خوب یا بهتر از رفتاردرمانی دیالکتیکی باشد. این درمان از مفهوم انتقال احساسات از فرد به فرد دیگر استفاده می کند که یک مفهوم کلیدی در درمان افسردگی است.

روان درمانی مبتنی بر انتقال از رابطه بین بیمار و مشاور استفاده می کند تا درمانگر بتواند چگونگی ارتباط یک مشتری با دیگران را ببیند. سپس مشاور می تواند از این آگاهی برای کمک به فرد در واکنش به روابط دیگر استفاده کند.

افسردگی

درمان اختلال شخصیت مرزی با داروها:

اگرچه در حال حاضر داروهایی برای اختلال شخصیت مرزی مورد تایید FDA وجود ندارد, اما تحقیقات نشان داده است که برخی داروها علائم مشخصی از اختلال را کاهش می دهند. ممکن است دارو برای BPD, زمانی که در پیوند با روان درمانی مورد استفاده قرار می گیرد, موثر باشد. علاوه بر کمک به علائم BPD, داروها ممکن است به شرایط سلامت روانی موجود مانند اضطراب و افسردگی کمک کنند.

برخی از رایج ترین داروهای تجویزی برای BPD، عبارتند از:

داروهای ضد افسردگی ممکن است به احساساتی مانند غم و اندوه کمک کنند، اما به نظر نمی رسد برای علائمی مانند عصبانیت نیز مفید باشند.

داروهای ضدروان پریشی:

داروهای ضدروان پریشی برخی از اولین داروهای مورد استفاده برای درمان BPD هستند و ممکن است به ویژه برای برخی از نشانه های مشکل بی پی دی مانند خشم, تکانشگری و تفکر پارانوئید, مفید باشند.

داروهای ضد اختلال شخصیت مرزی

درمان اختلال شخصیت مرزی با داروهای ضد افسردگی

آنکسیولیتیکها (داروهای ضد اضطراب):

اضطراب می تواند BPD را بدتر کند, با این حال برخی از اینها یک شمشیر دولبه است به خاطر پتانسیل اعتیاد آورشان. تثبیت کننده های خلقی یا ضد انعقاد:تثبیت کننده های خلق و روحی ممکن است به فکر تکانشی مشترک به BPD کمک کنند.

سایر درمان های بالقوه مانند اسیدهای چرب امگا 3 نیز در حال بررسی هستند. در واقع, مطالعات تا به امروز, از بیشتر داروها برای BPD, به جز داروهای ضدروان پریشی غیرمعمولی (نسل دوم), تثبیت کننده های خلق و اسیده ای چرب امگا 3 استفاده نمی کنند.

بستری شدن برای رفع اختلال شخصیت مرزی:

اختلال شخصیت مرزی با تجربه های احساسی بسیار شدیدی همراه است. در نتیجه, ممکن است افرادی با بی پی دی, به درمان فشرده بی پی دی نیاز داشته باشند. برخی اوقات افرادی با BPD, در یک بیمارستان روانی برای درمان بستری شوند.

گزینه درمان دیگر، بستری شدن در بیمارستان یا درمان روزانه است.این ها برنامه هایی هستند که از روان درمانی سنتی سرپایی، فشرده تر هستند اما نیازی به گذراندن یک شب ندارند.

درمان اختلال شخصیت مرزی با بستری شدن در بیمارستان روانی

درمان اختلال شخصیت مرزی با کمک به خود:

کمک به خود برای BPD, بخش اساسی هر برنامه درمانی است. البته اینها باید برای مکمل مراقبت از یک درمانگر واجد شرایط و نه تنها استفاده شود. یک برنامه ایده آل شامل یادگیری به همان اندازه که می توانید از طریق آموزش به خود کمک کنید, آموزش مهارت های مقابله سالم برای BPD, و یافتن راه هایی برای کمک به بیان و مدیریت احساسات خود.

منابع ارزشمندی در دسترس BPD وجود دارند که می توانند به همراه شکل های سنتی تر درمان مورد استفاده قرار گیرند. کتاب ها و منابع آنلاین اطلاعاتی درباره BPD ارائه می کنند و راه های مقابله با علایم را پیشنهاد می کنند.

نشانه های اختلال شخصیت مرزی

نتیجه تصویری برای اختلال شخصیت مرزی

اختلال شخصیت مرزی بیش از ۱,۶ درصد از مردم آمریکا را تحت تاثیر قرار داده است. در اینجا به نشانه هایی از این اختلال که غالباً با سایر بیماری های روانی اشتباه گرفته می شود خواهیم پرداخت.

نشانه‌های اختلال شخصیت مرزی را بشناسید ممکن است ما روزانه به سادگی و یا به شوخی از انواع اختلالات روانی در میان کلام خود استفاده کنیم و جملاتی مانند ” من خیلی در تمیز کردن خانه وسواسی هستم.” و یا ” نواسات خلقی او خیلی بد است، آیا او دوقطبی است؟” را به کار ببریم. بر طبق گفته موسسه ملی بهداشت اختلال شخصیت مرزی یک اختلال نسبتاً شایع می باشد.

از میان ۱۰ نوع اختلال شخصیتی (شامل اختلال شخصیت وسواسی-اجباری (OCPD)، اختلال شخصیت پارانوئیدی و اختلال شخصیت خود شیفتگی)، اختلال شخصیت مرزی یا borderline personality disorder بیشترین تعداد تشخیص نادرست را شامل می شود. حتی نام این اختلال به دلیل وجود کلمه ی “مرزی” که میتواند به خفیف نامهم بودن آن دلالت کند، گیج کننده است.

کارشناسان در ابتدا اختلال شخصیت مرزی را مرز بین اختلالات روانی شدید (جنون) و اختلالات اعصاب ملایم می دانستند و از آن به عنوان یک اختلال مشخص نام نمیبردند. از سال ۱۹۸۰ این اختلال متمایزاً در لیست اختلالات و بیماری های ذهنی و روانی فهرست شد. از آن پس متخصصین در جهت شناسایی و فهم آن متمرکزتر شدند. شواهد متعددی گواه این است که بخشی از علت بروز این اختلال مربوط به ژنتیک و به صورت ارثی است و بخش دیگری در مسیر رشد و در طول زندگی به دلیل تجربیات گوناگون استرس زا و پر دغدغه توسعه میابد، هر چند دلیل اصلی بروز این اختلال هنوز به طور علمی و ثابت شده مشخص نشده است.

یک متخصص اجتماعی بالینی و عضو آکادمی درمانگری شناختی در نیوجرسی تأیید میکند که بسیاری از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در دوران کودکی نوعی از ضربه شدید روحی، از دست دادن و یا رها شدن را تجربه کرده اند و سعی میکنند در بزرگسالی این ضربات روحی را جبران کنند. با این حال، بزرگ شدن در یک محیط رشدی نامناسب و یا سابقه خانوادگی اختلال شخصیت مرزی به این معنا نیست که شما لزوماً این اختلال را تجربه خواهید کرد، فقط بدان معنی است که احتمالاً نسبت به سایرین بیش تر در معرض خطر درگیری با آن میباشید.

آیا علائم هشدار دهنده ای وجود دارد؟

اختلال شخصیت مرزی یک بیماری بسیار دشوار است که تقریباً ۱,۶ درصد از بزرگسالان در ایالات متحده را تحت تاثیر قرار داده است. این آمار ممکن است جزیی به نظر برسد اما بدون شک تمام جمعیت آماری این اختلال را شامل نمی شود. تشخیص اختلال شخصیت مرزی بسیار دشوار است چرا که علائم این اختلال با برخی بیماری های روانی مانند افسردگی، دو قطبی و اختلال شخصیت خود شیفتگی همپوشانی دارد. علاوه بر این، اختلال شخصیت مرزی در طیف بسیار وسیعی اتفاق می افتد. این طیف از افراد با عملکرد بسیار محدود، به طوری که از فعالیت های روزانه خود باز می مانند، تا افراد بیش از حد فعال را شامل می شود. برخی از بیماران ممکن است در تمام زندگی غافل از وجود این اختلال شخصیتی در خود باشند و هیچ گاه نتوانند مشکلات مربوط به آن را کاهش دهند. اما در واقع نشانه هایی برای تشخیص این اختلال وجود دارد. در اینجا به برخی از نشانه های اختلال شخصیت مرزی میپردازیم.

  • ۱) عزت نفس پایین

همه ی ما در درون خود یک فرد منتقد داریم، اما افراد با اختلال شخصیت مرزی دائماً با شک و تردید فراوان، از درون به مبارزه با خود می پردازند. این افراد دارای عزت نفس فوق العاده متزلزل هستند، بنابراین برای شناسایی هویت خود به شدت به ستایش و تایید خارجی وابستگی دارند. این بیماران حس پایین تر بودن نسبت به سایرین و کامل نبودن دارند و ممکن است برای جبران این احساس از اعمال و رفتار دیگران تقلید کنند چرا که استقلال و اعتماد به نفس آنان مختل شده است.

  • ۲) اجتناب از تفکر در مورد آینده

این که شما تمام زندگی خود را با جزییات برنامه ریزی نکنید کاملاً طبیعی است، ولی اکثر مردم حداقل اهداف و آرزوهای کلی برای آینده ی خود دارند. افراد با اختلال شخصیت مرزی اغلب فاقد هر گونه جهت گیری برای آینده هستند. آنها معمولاً خواسته ای برای آینده ی زندگیشان و برنامه ریزی خاصی برای کارها و اهداف خود ندارند.

  • ۳) نداشتن حس همدردی

در افراد با اختلال شخصیت مرزی، حس دیدن خود از بیرون و دیدن دیگران از درون وجود ندارد. به عبارت دیگر، این افراد فاقد حس خود آگاهی و حس همدردی می باشند. آنها متوجه این موضوع نیستند که رفتارشان چه تاثیری بر دیگران خواهد گذاشت، بنابراین وقتی که از کنترل خارج شوند درکی از این که باعث استرس و ناراحتی اطرافیان خود می شوند ندارند. این مشکل باعث می شود این افراد رابطه ی احساسی بلند مدت موفقی نیز نداشته باشند.

  • ۴) روابط آشفته

مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی پی در پی خود را در روابط خشونت آمیز فیزیکی و یا احساسی می یابند. در بسیاری موارد، آنها به سوی شرکایی جذب می شوند که امیدوار هستند بتوانند نیازهایی که در کودکی آنها برآورده نشده را ارضا کنند. این تمایل اغلب منجر به ماندن آنها در روابط سمی می شود. آنها همچنین در روابطشان بیش از حد نیازمند و غیر قابل اعتماد هستند. در واقع اضطراب شدید این افراد از ترس از دست دادن نزدیکانشان باعث می شود به دست خود کاری کنند که واقعاً اطرافیانشان را از دست بدهند.

  • ۵) اضطراب شدید

همه ی ما ممکن است هر از گاهی بسته به شرایط مضطرب شویم، اما اضطراب در بیماران اختلال شخصیت مرزی با احساسات شدید عصبی، تنش، وحشت و رفتارهای نامناسب همراه میشود. این احساسات اغلب به عنوان یک پاسخ فوق العاده حساس به رفتار و اقدامات دیگران به وجود می آید. بیماران این اختلال احتیاج شدیدی به دوست داشته شدن و مورد توجه قرار گرفتن دارند و عدم پاسخگویی به این نیاز، آنها را بسیار مضطرب میسازد.

  • ۶) ترس مداوم از رها شدن

ترس تنها ماندن، طرد شدن و یا رها شدن از نشانه های اختلال شخصیت مرزی است. این ناامنی واکنش های غیر منطقی و رفتارهای حسودانه و پارانوئیدی را ممکن می سازد. رفتارهایی مانند چک کردن ایمیل و پیامک های شریک خود برای یافتن سرنخ هایی از طرد شدن. عدم امنیت حتی میتواند منجر به رفتارهای افراطی و عملی نیز بشود. به عنوان مثال یک بیمار شخصیت مرزی ممکن است به شریک خود بگوید اگر در زمانی که مقرر است زنگ نزند اقدام به خودکشی می کند.

  • ۷) افسردگی

اختلال شخصیت مرزی اغلب با بیماری افسردگی اشتباه گرفته می شود. البته افسردگی در مبتلایان به این اختلال بسیار شایع است، ولی تفاوت این دو بیماری در این است که در اختلال شخصیت مرزی مبتلایان، افسردگی بسیار شدیدی را تجربه می کنند و دائماً فکر می کنند که هیچ ارزشی ندارند و هیچ چیز در دنیا برایشان مهم نیست.

  • ۸) نوسانات خلقی مکرر

یک نمونه از نوسانات خلقی، افزایش ناگهانی تمایلات جنسی در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی است که باعث می شود با اختلال دو قطبی اشتباه گرفته شود. اما در اختلال دو قطبی، این تمایلات ممکن است یک هفته و یا بیشتر طول بکشد، در حالی که در اختلال شخصیت مرزی نوسانات خلقی به سرعت و در پاسخ به محرک های بیرونی رخ می دهد.

  • ۹) خشم غیر قابل کنترل

برای افراد دارای این اختلال خشم و واکنش اغراق آمیز به رویدادها بسیار رایج است. به عنوان مثال اگر به جای ساعت ۷، ساعت ۷:۳۰ از خواب بیدار شوند ممکن است به شریکشان فحاشی و او را تهدید به ترک کنند. این افراد هیچ گاه خود را مسئول اشتباه خود نمیدانند و همواره دیگران را سرزنش می کنند.

  • ۱۰) ناتوانی در کنترل اقدامات و ریسک پذیری

این افراد ممکن است به طور ناگهانی مبلغ هنگفتی از پولشان را بیهوده هدر دهند و یا رفتارهای جنسی پر خطر داشته باشند. آنها بسیار ریسک می کنند و متوجه پیامدهای اقداماتشان نیستند.

  • ۱۱) افکار خودکشی

نرخ بالایی از ایده ها و تلاش های خودکشی مربوط به جمعیت مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی می باشد. از جایی که این افراد بر اقداماتشان کنترلی ندارند، خطر اقدام خودکشی بیشتر تهدیدشان میکند. آنها خودکشی را یک دلیل منطقی برای رهایی از افسردگی و سایر مشکلاتشان میدانند.

آیا من اختلال شخصیت مرزی دارم؟

برای آنکه بدانید آیا به این اختلال دچار هستید باید حداقل دو تا از نشانه های زیر:

– عزت نفس پایین

– اجتناب از تفکر در مورد آینده

– نداشتن حس همدردی

– روابط آشفته

و همچنین چهار تا از نشانه های زیر را در خود داشته باشید:

– اضطراب شدید

– ترس از رها شدن

– افسردگی

– نوسانات خلقی مکرر

– خشم غیر قابل کنترل

– تحریک پذیری

– ریسک پذیری

اگر این ۶ نشانه در شما همراه با خشم غیر قابل کنترل و تحریک پذیری بالا همراه باشد، لازم است برای اطمینان خاطر به پزشک روانشناس و یا مشاور خود مراجعه کنید.

اختلال شخصیت مرزی

نتیجه تصویری برای اختلال شخصیت مرزی

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (به انگلیسی: Borderline personality disorder (BPD)) در مرز روان نژندی و روان‌پریشی قرار دارند و مشخصهٔ آن‌ها ناپایداری حالت عاطفی، خلق، رفتار، روابط ابژه‌ای، و خودانگارهٔ آن‌هاست. این اختلال را به نام‌های شیزوفرنی موقت، شخصیت‌انگاری (as-if personality اصطلاحی که Helene Doutsch وضع کرده‌است)، اسکیزوفرنی شبه‌نوروتیک (که پاول هوخ و فیلیپ پولیتن وصف کرده‌اند)، و اختلال منش سایکوتیک (که جان فرش ذکر کرده‌است) نیز خوانده‌اند. در ICD-10 نیز اختلال شخصیت دارای بی‌ثباتی هیجانی نامیده شده‌است.

  تاکنون هیچ مطالعه‌ای نشده که میزان قطعی شیوع این اختلال را نشان دهد. اما به نظر می‌رسد در یک تا دو درصد از جمعیت وجود داشته باشد و در زن‌ها نیز دو برابر مردها شایع است. شیوع اختلال افسردگی اساسی، اختلالات مربوط به مصرف الکل، و سوء مصرف مواد، در بستگان درجهٔ اول افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، بیشتر از جمعیت عمومی است.

به گزارش DSM-5، نرخ شیوع اختلال شخصیت مرزی در جامعه حدود ۱٫۶٪ تخمین زده می‌شود اما ممکن است تا ۵٫۶٪ افزایش یابد. نرخ شیوع این اختلال در خدمات بهداشتی و درمانی اولیه حدود ۶٪، افرادی که به کلینیک‌های بهداشت روانِ سرپایی مراجعه می‌کنند حدود ۱۰٪، و بیمارانی که در بیمارستان‌های روانی بستری می‌شوند حدود۲۰٪ است. شیوع اختلال شخصیت مرزی در گروه‌های سنی مسن تر ممکن است کاهش یابد.

تشخیص

طبق DSM-IV-TR اگر بیماری از اوایل بزرگسالی لااقل پنج عدد از ملاک‌هایی را داشته باشد که در جدول فهرست شده‌است، می‌توان تشخیص اختلال شخصیت مرزی را در موردش مطرح کرد. از بررسی‌های زیستی هم می‌توان برای تشخیص کمک گرفت، چنان‌که در برخی از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، دوره نهفتگی REM کوتاه شده، تداوم خواب مختل است، و نتایج غیرطبیعی در آزمون فرونشانی دگزامتازون و همچنین آزمون تحریک با هورمون آزادکننده تیروتروپین دیده می‌شود. اما این تغییرات در برخی از بیماران دچار اختلالات افسردگی هم دیده می‌شود.

ملاک‌های تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت مرزی

بی‌ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره، و حالت عاطفی، و نیز آشکارا تکانشی بودن، به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه‌های مختلف به چشم آید، که علامتش وجود حداقل پنج عدد از موارد زیر است:

انجام تلاش‌های مضطربانه توأم با سراسیمگی برای اجتناب از ترک شدن واقعی یا تصوری. نکته: شامل رفتارهایی نظیر خودکشی یا خودزنی نمی‌شود، این‌ها را جزء ملاک ۵ باید برشمرد.

بی‌ثبات و شدید بودن روابط فردی به صورت الگویی که مشخصه‌اش تناوب میان دو قطب افراطی است: آرمانی‌نمایی و بی‌ارزش‌نمایی.

اختلال و اشکال در هویت؛ بی‌ثبات بودن واضح و دائم خودانگاره یا احساس فرد در مورد خودش.

تکانشی بودن لااقل در دو حوزه از حوزه‌هایی که بالقوه به فرد صدمه می‌زنند. (مثلاً خرج کردن پول، روابط جنسی، سوء مصرف مواد، بی‌ملاحظه رانندگی کردن، شکمبارگی). نکته: شامل رفتارهایی نظیر خودکشی یا خودزنی نمی‌شود؛ اینها را جزء ملاک ۵ باید برشمرد.

رفتار، ژست، یا تهدید به خودکشی به صورت مکرر، یا خود زنی‌های مکرر.

بی‌ثباتی در حالت عاطفی به صورت واکنش‌پذیری آشکار خلق (مثل ملال، تحریک‌پذیری، یا اضطراب شدید و حمله‌ای [اپیزودیک] که چند ساعتی طول بکشد و خیلی به ندرت هم بیش از چند روزی).

احساس پوچی مزمن.

نامتناسب و شدید بودن خشم یا دشواری در تسلط بر خشم (مثلاً تندخو شدن‌های پیاپی، خشمگین بودن دائمی، نزاع کردن‌های مکرر).

بروز افکار بدگمانانه (پارانویید) یا علایم شدید تجزیه‌ای به صورت گذرا و در مواقع فشار روانی (استرس).

مدل پیشنهادی نوبخت و داله (2017)برای تبیین ارتباط بین سابقهٔ تروما و سوءاستفادهٔ کودکی، علایم گسستگی (تجزیه‌ای) و خودزنی. احساس بی‌حسی، پوچی و تهی‌بودگی، که از نشانه‌های اختلال شخصیت مرزی‌ است، می‌تواند فرد را به سمت خودزنی سوق دهد.

خصایص بالینی

بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی تقریباً همیشه به نظر می‌رسد که در بحران به سر می‌برند. چرخش‌های سریع خلق در این‌ها شایع است: یک لحظه ممکن است نزاع‌طلب باشند، لحظهٔ بعد افسرده و لحظه‌ای دیگر شاکی از این که هیچ احساسی ندارند. این‌گونه بیماران ممکن است حملات روان‌پریشی با عمر کوتاه داشته باشند که اصطلاحاً حملات میکروسایکوتیک خوانده می‌شود، اما حملات شدید و تمام‌عیار روان‌پریشی در این‌ها دیده نمی‌شود؛ در واقع علایم روان‌پریشی که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی پیدا می‌کنند، تقریباً همیشه محدود، گذرا، و مشکوک است. رفتار این‌گونه بیماران بسیار غیرقابل پیش‌بینی است و از همین رو آن‌ها تقریباً هیچ وقت به آن مقدار کارایی که در توانشان هست، دست نمی‌یابند. دردناک بودن ذاتی زندگی آن‌ها در خودزنی‌های مکرر آن‌ها مشهود است. این‌گونه بیماران برای جلب کمک دیگران، ابراز خشم، یا برای کرخت کردن خود در برابر حالت عاطفی فلج‌کننده‌ای که دارند، ممکن است رگ دست خود را بزنند یا به اشکال دیگری خودزنی کنند

مدلی که توسط حبیب نوبخت نیارق و کارل اینگوار داله (2017) برای تبیین ارتباط بین سابقهٔ تروما و سوءاستفادهٔ کودکی، علایم گسستگی (تجزیه‌ای) و خودزنی پیشنهاد شده‌است، نشان می‌دهد چگونه احساس بی‌حسی، پوچی و تهی‌بودگی، که از نشانه‌های اختلال شخصیت مرزی است، فرد را به سمت خودزنی سوق می‌دهد.

بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی چون احساس وابستگی و خصومت را هم‌زمان دارند، روابط بین فردیشان آشفته و به هم ریخته‌است. ممکن است به کسی که احساس نزدیکی با او می‌کنند، وابسته شوند، و از طرف دیگر نسبت به دوستان صمیمی خود هم اگر احساس سرخوردگی پیدا کنند، خشمی بسیار زیاد ابراز می‌کنند. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی نمی‌توانند تنهایی را تحمل کنند و برای تشفی خود حتیٰ به نحوی دیوانه‌وار به جستجوی ایجاد رابطه بر می‌آیند، ولو این رابطه برای خودشان ارضاکننده نباشد. آن‌ها برای رفع تنهایی خود حتیٰ اگر دیری هم نپاییده باشد، با غریبه‌ها دوست می‌شوند یا به بی‌بندوباری می‌افتند. آن‌ها اغلب از احساس مزمن پوچی و بی‌حوصلگی و فقدان احساس هویتی یکدست (ابهام در هویت) شاکی‌اند، و وقتی تحت فشار قرار می‌گیرند، از این شکایت می‌کنند که اکثر اوقات علیٰرغم ابراز شدید حالات عاطفی دیگر بسیار افسرده‌اند.

اتو کرنبرگ، سازوکاری دفاعی به نام همانندسازی فرافکنانه را وصف کرده‌است که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی به کار می‌برند. در این سازوکار دفاعی بدوی، فرد جنبه‌های غیرقابل تحمل خود را به فردی دیگر فرافکنی (project) می‌کند و به این ترتیب او را وادار به ایفای نقش می‌کند که به او فرافکنی شده‌است، در نتیجه هر دو به شکلی واحد عمل می‌کنند. درمانگر باید از این روند به خوبی آگاه باشد تا بتواند با این‌گونه بیماران رفتاری خنثیٰ در پیش بگیرد.اکثر درمانگران بر این باورند که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی در آزمون‌های ساختارمندی مثل مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان (WAIS) قدرت استدلال متعارفی از خود نشان می‌دهند و تنها در آزمون‌های ساختارنیافته فرافکنانه‌ای مثل آزمون رورشاخ است که اختلالات مربوط به روند (پردازش) فکر در آن‌ها قابل رویت می‌شود.

کارکرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیز به گونه‌ای است که روابط آن‌ها مختل می‌شود، چون همهٔ افراد را یا خوب مطلق می‌پندارند یا بد مطلق. یعنی افراد به نظر آن‌ها یا حامی آن‌هایند و لذا باید به آن‌ها دل بست، یا منفور و آزارگرند (سادیست) و احساس امنیت آن‌ها را مختل می‌کنند، چون همین که ببینند بیمار به آن‌ها وابسته شده، او را ترک می‌کنند و از این رو تهدیدی برای او محسوب می‌شوند. در نتیجه این دونیم‌سازی است که بیمار، افراد خوب را آرمانی می‌بیند و افراد بد را به کلی فاقد ارزش. به همین دلیل است که این بیماران هر زمان از فرد یا گروه متفاوتی حمایت می‌کنند. برخی از بالینگران مشخصه‌های اصلی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را با این مفاهیم ذکر می‌کنند: هراس عام (panphobia؛ همه‌چیزهراسی)، اضطراب عام (pananxiety؛ از همه‌چیز مضطرب شدن)، دودلی عام (panambivalence؛ در همه‌کار دو دل بودن)، و رفتار جنسی آشوبناک 

اختلال شخصیت مرزی از نگاه نظریهٔ روانکاوی

نظریهٔ روانکاوی جامع‌ترین تبیین‌ها را برای اختلال شخصیت مرزی به دست داده‌است. بنا به این نظریه این‌گونه مردمان جای پایی در دنیای واقعی استوار می‌کنند اما هنگام مواجهه با تعارض، به جای دفاع‌های پیشرفته از دفاع‌های ابتدایی تری از قبیل «انکار» سود می‌جویند (کرنبرگ، ۱۹۷۹). شخصیت‌های مرزی به علت نارسایی در ارتباط با سرپرستان خود در دوران اولیه کودکی، نگرشی نارسا و نابسنده از خویشتن و دیگران دارند. سرپرستان آنان از وابسته بودن کودک به خویش بیشتر خرسند می‌شوند، و بنابراین نه تنها او را برای رسیدن به احساس تفرد و استقلال تشویق و ترغیب نمی‌کنند بلکه حتی ممکن است این قبیل تلاش و کوشش کودک را با تنبیه روبرو سازند. به این ترتیب است که این‌گونه مردمان هرگز یادنمی‌گیرند که نگرش به خود را به صورت تمام و کمال متمایز از نظر دیگران سازند. همین امر موجب حساسیت افراطی آنان به نگرش دیگران دربارهٔ خودشان، و امکان وادادن و تسلیم به مردمان دیگر می‌شود. بر این اساس، وقتی احساس کنند دیگران طردشان کرده‌اند، خودشان هم خود را طرد کرده و دست به تنبیه و جرح خویشتن می‌زنند.

کسانی که اختلال شخصیت مرزی دارند علاوه بر نارسایی یاد شده، هرگز نتوانسته‌اند جنبه‌های مثبت و منفی خودپنداره ی خویش یا برداشت از دیگران را یکپارچه کنند. علت این امر در رفتار سرپرستان آن‌ها در دوران کودکی آنان است که هرگاه کودک وابسته به آنان و تسلیم آنان باشد او را با پاداش مواجه می‌سازند اما تلاشهای کودک را برای استقلال و جداشدن از سرپرست با خصومت و طرد روبرو می‌کنند. به این ترتیب است که شخصیت‌های مرزی خودشان و دیگران را به صورت «یکپارچه خوب» یا «سراسر بد» می‌بینند و بین این دو در تردید می‌مانند. این فرایند را «دوپارگی» نامیده‌اند. تغییرپذیری و نوسان هیجانها و نگرش به روابط شان برخاسته از همین دوپارگی است. پژوهشهای دیگری دربارهٔ مردمانِ گرفتار این اختلال نشان از پیشینه بهره‌کشی جسمانی و جنسی از آنان در کودکی دارد (پری؛ ۱۹۹۳). این قبیل بهره‌کشی منجر به اختلالهایی در تشکیل خودانگاره شخص شده و همین اختلالها به زعم غالب نظریه پردازان، هسته مرکزی در اختلال شخصیت مرزی را می‌سازد. علاوه بر این، وقتی والدین یا سرپرستان کودک گاهی بهره‌کش و گاهی پر از محبت و عطوفت باشند این نوسان، خود می‌تواند موجب بی‌اعتمادی عمیق کودک به دیگران و گرایش به یکپارچه خوب یا سراسر بد دانستن دیگران گردد.

نظریه روابط موضوعی

نظریه روابط موضوعی، گونه مهمی از نظریه تحلیل روانی، بر این موضوع تمرکز دارد که کودکان به چه شیوه‌ای تصورات خود را از اشخاصی که برایشان اهمیت دارند، مانند پدر و مادرشان، درونی (یا درون‌فکنی) می‌کنند. به دیگر سخن، موضوع اصلی این است که کودکان چگونه با کسانی که نسبت به آن‌ها دلبستگی‌های عاطفی قوی دارند، همانندسازی می‌کنند. این تصاویر درونی شده (بازنمایی‌های موضوع) قسمتی از من شخص می‌شود و بر نحوه واکنش شخص به دنیا تأثیر می‌گذارد. اما ارزش‌های درون‌فکنی‌شده ممکن است با آرزوها و آرمان‌های شخص در بزرگسالی تعارض پیدا کنند -برای مثال، اگر زنی در سنین دانشگاه که عقیده مادرش دربارهٔ نقش شایسته برای یک زن را پذیرفته‌است، به سمت آرمان‌های نوین فمینیسم کشیده می‌شود، چنین تعارضی پیش خواهد آمد.

نظریه‌پرداز پیشگام روابط موضوعی، اوتو کرنبرگ است که مطالب گسترده‌ای دربارهٔ BPD نوشته‌است. کرنبرگ (۱۹۸۵) مطرح کرد که تجارب نامطلوب کودکی -برای مثال، داشتن پدر و مادری که به گونه‌ای بی‌ثبات عشق و توجه ارائه می‌کنند، احتمالاً پیشرفت‌ها و موفقیت‌ها را تحسین می‌کنند اما از ارائه حمایت عاطفی و محبت و صمیمیت ناتوانند- باعث می‌شود که کودکان بازنمایی‌های موضوعی مختلی را درونی کنند که در یکپارچه کردن جنبه‌های مهرآمیز و نامهرآمیز کسانی که به آن‌ها نزدیک اند، واقع نمی‌شوند. در نتیجه این روابط موضوعی مختل، منِ نا ایمن پدید می‌آید که ویژگی اصلی BPD است.

اگرچه اشخاص دچار BPD، منِ ضعیف و شکننده‌ای دارند و به اطمینان بخشی مداوم نیاز دارند، توانایی آزمون واقعیت را حفظ می‌کنند. اما با وجود اینکه با واقعیت در تماس هستند، اغلب درگیر مکانیسمی دفاعی به نام دونیم‌سازی می‌شوند -یعنی تقسیم کردن چیزها به دو مقوله کاملاً خوب یا کاملاً بد و ناتوانی از تلفیق جنبه‌های مثبت و منفی شخصی دیگر یا خود در یک کل یکپارچه. این گرایش باعث دشواری بیش از اندازه در تنظیم و تعدیل هیجان‌ها می‌شود زیرا اشخاص دچارBPD دنیا، از جمله خودشان، را به گونه سیاه و سفید می‌بینند. ممکن است درمانگرشان را یک هفته انسانی کامل و بی نقص تصور کنند که می‌تواند آن‌ها را از درد و آشفتگی برهاند، اما هفته بعد اگر درمانگر به دلیلی در دسترس نباشد، ممکن است به شدت عصبانی شوند

تشخیص افتراقی

افتراق بیماران مرزی از اسکیزوفرن بر این اساس ممکن است که در بیماران مرزی، حملات روان‌پریشی، اختلال فکر، یا سایر علایم کلاسیک اسکیزوفرنی، هیچ وقت به مدت طولانی وجود ندارد. بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپی نیز نحوه تفکری بسیار منحصر به فرد، افکاری عجیب، و افکار مکرر انتساب به خود دارند. مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید، وجود شکاکیت مفرط است. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی عموماً احساس مزمن پوچی و حمله‌های کم دوام روان‌پریشی دارند؛ تکانشی عمل می‌کنند و توقع روابطی غیر متعارف دارند؛ ممکن است خودزنی کنند و دست به خودکشی‌هایی فریبکارانه بزنند.

سیر و پیش آگهی

این اختلال کم و بیش با ثبات است، به‌طوری‌که بیماران در طول زمان تغییر چندانی نمی‌کنند. در مطالعات طولی دیده نشده که به اسکیزوفرنی تبدیل شود، اما میزان بروز حملات افسردگی اساسی در این بیماران زیاد است. این تشخیص معمولاً پیش از چهل سالگی مطرح می‌شود، چون در این دوره است که بیمار باید برای شغل، ازدواج، و سایر مسائل مهم خود تصمیم بگیرد و به انتخاب دست بزند، ولی نمی‌تواند با این مراحل که در چرخه زندگی به‌طور طبیعی پیش می‌آید، درست برخورد کند

درمان

در زیر خلاصه‌ای از دستورالعمل‌های انجمن روانپزشکی آمریکا را برای درمان این اختلال ارائه کرده‌است 

نباید انتظار داشت که درمان کوتاه مدت باشد.

یک رابطه قوی مبتنی بر کمک و یاری میان بیمار و درمانگر برقرار می‌شود.

مسئولیتها و نقش‌های بیمار و درمانگر به روشنی و وضوح تبیین می‌شوند.

درمانگر فعال و هدایت‌کننده است. نه این که صرفاً شنونده‌ای منفعل باشد.

بیمار و درمانگر به صورت متقابل سلسله مراتبی از اولویتها ارائه می‌دهند.

درمانگر با همدلی به بیمار اعتبار می‌بخشد و نیاز او را به کنترل رفتارش برطرف می‌کند.

به تدریج که شرایط جدید (و از جمله استرس‌های جدید) پدید می‌آیند، انعطاف‌پذیری لازم خواهد بود.

حد سازی، که ترجیحاً از جانب دو طرف مورد توافق قرار گرفته باشد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به صورت هم‌زمان از رویکردهای فردی و گروهی استفاده می‌شود.

روان‌درمانی: در مورد روان‌درمانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی – که درمان انتخابی آنهاست – تحقیقات بسیاری شده‌است. اخیراً دارودرمانی را هم برای نیل به بهترین نتایج، به این برنامه درمانی افزوده‌اند. روان‌درمانی برای بیمار و درمانگر به یک اندازه دشوار است. این بیماران به راحتی دچار واپس روی می‌شوند، تکانه‌های خود را مورد کنش نمایی قرار می‌دهند، و انتقالی پیدا می‌کنند که اعم از مثبت یا منفی، از دو حال خارج نیست: یا متزلزل است یا محکم و لایتغیر، و در هر دو حال روانکاوی این انتقال دشوار است. همانندسازی فرافکنانه هم ممکن است در انتقال متقابل مشکلاتی ایجاد کند، مگر آنکه درمانگر به این نکته واقف باشد که بیمار به‌طور ناخودآگاه دارد کاری می‌کند که درمانگر مجبور شود رفتار خاصی را کنش نمایی کند. دو نیم‌سازی به عنوان سازوکاری دفاعی باعث می‌شود که بیمار نسبت به درمانگر و سایر افراد دور و برش زمانی احساس عشق و محبت، و زمانی دیگر احساس نفرت پیدا کند. رویکردی معطوف به واقعیت مؤثرتر از تفسیر عمیق ناخودآگاه بیمار است.

درمانگران از رفتار درمانی هم برای مهار تکانه‌ها و فورانهای خشم بیمار و برای کم کردن حساسیت او به انتقاد و طرد استفاده کرده‌اند. پرورش مهارتهای اجتماعی به ویژه با استفاده از تماشای مجدد فیلم ویدئویی رفتاری‌های خود، مفید است و باعث می‌شود که بیمار بتواند اثر اعمالش را بر دیگران ببیند و از این طریق، رفتار بین فردی خود را بهتر کند

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اگر در محیط‌های بیمارستانی تحت روان‌درمانی فشرده – هم فردی و هم گروهی – قرار بگیرند، نتیجه خوبی به دست می‌آید. در این محیط‌ها همچنین کارکنان آموزش دیده‌ای که در مکاتب و رشته‌های مختلفی ورزیده‌اند، وجود دارند و با آن‌ها کار می‌کنند و در نتیجه آن‌ها از درمان‌های گوناگونی مثل کاردرمانی، تفریح درمانی و حرفه درمانی سود می‌برند. این برنامه‌ها خاصه زمانی مفید واقع می‌شود که محیط خانه بیمار به دلیل تعارضهای درون خانوادگی یا فشارهای روانی دیگری مثل بدرفتاری والدین، به توانبخشی بیمار ضرر برساند. در محیط حفاظت شده بیمارستان می‌توان برای بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که بسیار تکانشی است و خودزنیهای فراوان می‌کند، محدودیت وضع کرد و او را تحت نظر قرار داد. مطلوب آن است که بیمار آن قدر در بیمارستان بماند که بهبود قابل توجهی در وی دیده شود و این در برخی از موارد، تا یک سال هم ممکن است طول بکشد. سپس می‌توان بیمار را مرخص کرد وا و را به نظام‌های حمایتی ویژه‌ای مثل بیمارستان‌های روزانه، بیمارستان‌های شبانه، و خانه‌های سر راهی سپرد. شکل خاصی از روان درمانی موسوم به رفتار درمانی جدلی (DBT) برای درمان اختلال شخصیت مرزی به کار رفته‌است، به ویژه برای بیمارانی که رفتارهای شبه خودکشی نظیر خودزنی‌های مکرر دارند.

دارودرمانی: برای مقابله با خصایص شخصیتی معینی که کارکرد کلی بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را به هم می‌زند، دارو درمانی مفید است. داروهای ضد روان‌پریشی برای مهار خشم، خصومت، و حملات گذرای روان‌پریشی به کار می‌رود. داروهای ضد افسردگی، خلق افسرده را که در این بیماران شایع است، بهبود می‌بخشد. مهارکننده‌های منوآمین اکسیداز (MAOIها) در برخی از بیماران برای میزان کردن رفتار تکانشی آن‌ها مؤثر بوده‌است. بنزودیازپین‌ها به ویژه آلپرازولام برای رفع اضطراب و افسردگی مفید است، منتها در برخی از بیماران با مصرف این دسته از داروها مهارگسیختگی دیده شده‌است. داروهای ضد صرع مثل کاربامازپین ممکن است کارکرد کلی برخی از بیماران را بهتر کند. داروهای سروتونرژیک مثل مهارکننده‌های انتخابی باز جذب سروتونین (SSRIs) نیز در برخی از بیماران مفید بوده‌است