همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

اختلال شخصیت اجتنابی

نتیجه تصویری برای اختلال شخصیت اجتنابی

اختلال شخصیت اجتنابی شباهت ویژه‌ای به شخصیت اسکیزوئید دارند. هر دو می‌خواهند در انزوا باشند اما برخلاف شخصیت اسکیزوئید، شخصیت اجتنابی به برقراری ارتباط علاقه دارد ولی می‌ترسد در روابط شکست بخورد یا تحقیر شود. این افراد در روابطشان از ترس مرگ، خودکشی می‌کنند. این الگوی اجتنابی را می‌توان در ابعاد دیگر زندگی این افراد نیز دید. این افراد معمولاً به‌شدت خجالتی هستند و بیش‌ازاندازه نگران طرد شدن، موردانتقاد واقع‌شدن و مسخره شدن هستند. در ادامه با توضیحات تکمیلی با این افراد آشنا می‌شوید، تا بتوانید ارتباط بهتری با آنها برقرار کنید.

اختلال شخصیت اجتنابی

اغلب افراد در مواقعی تااندازه‌ای احساس کمرویی می‌کنند، مثلاً، در موقعیت ناآشنایی که دیگران را نمی‌شناسند. امکان دارد آن‌ها نگران باشند که مرتکب اشتباه بزرگی شوند و احمق به نظر برسند، اما اگر کسی همیشه از موقعیت‌های اجتماعی بترسد، از هرگونه آمیزش با دیگران بیمناک باشد، و از احتمال شرمنده شدن در انظار وحشت داشته باشد، به اختلال شخصیت اجتنابی مبتلاست.افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی تقریباً از کلیه تعامل‌های اجتماعی، مخصوصاً از هرگونه موقعیتی که احتمال آسیب شخصی یا شرمندگی وجود داشته باشد، خودداری می‌کنند و خود را از فعالیتی که بخشی از کارهای عادی روزمره آنها نیست، کنار می‌کشند. گاهی آن‌ها فجایع وحشتناکی را تجسم می‌کنند که از فعالیت‌های جدید به بار می‌آیند و این نگرانی را دلیل اجتناب کردن از موقعیت‌های تازه‌ای می‌دانند که عده‌ای می‌توانند آن‌ها را ببیند. آن‌ها که متقاعد شده‌اند ازنظر اجتماعی پست‌تر از دیگران هستند، نسبت به طرد و تمسخر شدیدا حساس‌اند و اغلب اظهارات بی‌غرضانه را علامت انتقاد می‌دانند.

آن‌ها درنتیجه تمایل به اجتناب کردن از عدم‌تأیید خیالی دیگران، گرایش دارند تنها باشند. ترجیحات شغلی آن‌ها این تمایل به دوری گزینی از دیگران را نشان می‌دهد، آن‌ها از مشاغلی که تعامل کردن با دیگران را ایجاب می‌کنند، اجتناب می ورزند. اگر بتوان آن‌ها را از پذیرش نامشروط خاطرجمع کرد، قادرند روابط نزدیک و حتی صمیمانه برقرار کنند. بااین‌حال، آن‌ها در روابط خود با دیگران مفید می‌مانند و از انتقاد، شرمندگی، یا طرد احتمالی خود را دورنگه می‌دارند.این اختلال با اختلال شخصیت اسکیزوید چند ویژگی مشترکی دارد. در هر دو اختلال، فرد از روابط صمیمانه فاصله می‌گیرد. بااین‌حال، فرد مبتلا به اختلال اجتنابی، نزدیکی را واقعاً دوست دارد و از اینکه ظاهراً نمی‌تواند با دیگران رابطه برقرار کند، مقدار زیادی رنج می‌برد. در مقابل فرد اسکیزوئید ترجیح می‌دهد تنها باشد و از اینکه با دیگران درآمیخته نیست، احساس ناراحتی نمی‌کند.اختلال شخصیت اجتنابی در یک پیوستار از صفت شخصیت بهنجار کمرویی تا اختلال اضطراری معروف به فوبی گسترش دارد. طبق این دیدگاه اختلال شخصیت اجتنابی نوع شدیدتر فوبی اجتماعی است (رتیو،۲۰۰۰)، که وجود درون‌گرایی و نشانه‌های افسردگی، آن را از فوبی اجتماعی متمایز می‌کند(ون لزن، املکامپ، و شولینگ، ۲۰۰۰)، اطلاعات، به‌دست‌آمده از خویشاوندان افراد مبتلا به فوبی اجتنابی، از رابطه آن با اختلال شخصیت اجتنابی حمایت بیشتری می‌کند.

در تحقیقی که پیوندهای ژنتیکی بین این اختلال‌ها را بررسی کردند، معلوم شد خویشاوندان افراد مبتلا به فوبی اجتماعی، بیشتر در معرض خطر ابتلا به اضطراب اجتماعی شدید قرار دارند (تیلفروس، فورمارک، اکسلیوس، وفرد ریکسون،۲۰۰۱). معلوم شد اختلال شخصیت اجتنابی در والدین کسانی که در کودکی به اسکیزوفرنی مبتلا شده بودند نیز شایع‌تر بود

توجیهات روان پویشی(روانکاوی) امروزی این اختلال، بر ترس فرد از دلبستگی در روابط تأکید دارند (شلدون و وست،۱۹۹۰)، درحالی‌که رویکردهای شناختی- رفتاری بر این امر تأکید می‌کنند که افراد مبتلا به این اختلال، به علت اینکه در کودکی انتقاد شدید والدین را تحمل کرده‌اند، بیش‌ازحد نسبت به طرد حساس هستند. (بک و

همکاران، فریمن و همکاران،۱۹۹۰). طبق این رویکرد، نگرش‌های کژکار این افراد پیرامون این عقیده استوارند که آن‌ها معیوب هستند و ارزش توجه دیگران را ندارند. آن‌ها به علت همین احساس بی‌ارزشی، انتظار دارند دیگران دوستشان نداشته باشند، درنتیجه، برای محافظت کردن از خودشان در برابر آنچه طردگریز ناپذیر می‌دانند، از نزدیک شدن به دیگران اجتناب می‌کنند. برداشت‌های تحریف‌شده از دیگران، مشکل آنها را وخیم‌تر می‌کند. حساسیت آنها نسبت به طرد، باعث می‌شود اظهارات ظاهراً خنثی و حتی مثبت را سوءتعبیر کنند. آن‌ها که از این طرد فرضی جریحه‌دار هستند، به عالم درون می‌روند و بین خودشان و دیگران فاصله بیشتری ایجاد می‌کنند.

ویژگی‌های تشخیصی

این تشخیص برای افرادی مقرر می‌شود که طبق چهار مورد زیر یا بیشتر، به بازداری اجتماعی، احساس بی‌کفایتی، و حساسیت مفرط نسبت به ارزیابی منفی دچار هستند

اجتناب از فعالیت‌هایی که مستلزم تماس میان‌فردی هستند، به علت ترس از انتقاد، عدم‌تأیید، یا طرد

عدم تمایل به درآمیخته شدن با دیگران مگر اینکه مطمئن شوند دوستش دارند

خودداری از برقراری روابط صمیمانه با دیگران به علت ترس از شرمنده یا تمسخر شدن

اشتغال ذهنی به طرد شدن یا موردانتقاد قرار گرفتن در موقعیت‌های اجتماعی

کمرویی در موقعیت‌های میان فردی جدید به علت احساس بی‌کفایتی

خود را از لحاظ اجتماعی نالایق، از لحاظ شخصی فاقد جذابیت، یا پست‌تر از دیگران دانستن

بی‌میلی در خطر کردن‌های شخصی یا انجام دادن فعالیت‌های جدید به علت ترس از شرمنده شدن


وسواس شایعترین اختلال شخصیت در ایران

نتیجه تصویری برای اختلال اختلال شخصیت وسواس اجباری

وسواس، شایعترین اختلال روانپزشکی در ایران است که متاسفانه باعث رنج بیمار و اطرافیان وی می شود و دارو درمانی همراه با شناخت درمانی بهترین روش درمان وسواس است. وسواس از زمان های دور مورد توجه بوده است و در تاریخ و ادبیات نیز ردپای ان دیده می شود. در زمان های قدیم وسواس به طور کلی مرتبط با مذهب شناخته می شد و می پنداشتند مبتلایان به این بیماری به وسیله نیروی بیرونی تسخیر شده اند.اختلالات اضطرابی شایع ترین اختلالات روانی در جمعیت عمومی هستند و تقریباً از هر چهار بزرگسال یک نفر را در ایلات متحده مبتلا می کنند. مطالعات انجام شده در ایران نیز این اختلالات را شایعترین دسته اختلالات روانپزشکی یافته اند. اختلال وسواسی – اجباری نیز یکی از اختلالات اضطرابی شدید و ناتوان کننده است که از هر 40 بزرگسال یک نفر را مبتلا می کند.

دو اختلال متفاوت وسواس اجباری و اختلال شخصیت وسواسی وجود دارد. این دو بیشتر مواقع با هم اشتباه گرفته می شوند.

 اختلال شخصیت وسواسی

این افراد کسانی هستند که در زندگی معمولی انعطاف ناپذیر، سختگیر، ریزبین و حاشیه بین هستند. آنها در تصمیم گیری مرددند و خلاقیت کمی دارند و از وضعی که دارند پا را فراتر نمی گذارند و همیشه سعی می کنند از هر شرایط جدید و تحول در زندگی فاصله بگیرند. در جابه جایی مسکن، تغییر شغل و هر نوع تغییر موقعیتی، تصمیم گیری برای ازدواج  و... انعطاف ناپذیرند، اما تشخیص اختلال شخصیت وسواسی به عهده پزشک است، زیرا همه افراد واقعا دچار اختلال شخصیت وسواسی نیستند و فقط علائمی از این اختلال ممکن است در آنها وجود داشته باشد.

معمولا چنین افرادی رفتارهایی از خود نشان می دهند که چندان برای مردم خوشایند نیست. آنها در جامعه به عنوان انسان های نچسب و خشک شناسایی می شوند، حتی بسختی دوست پیدا می کنند ولی اگر دوستی داشته باشند دوستی هایشان پایدار خواهد بود و همان طور که گفته شد اختلال شخصیت وسواسی ندارند.

اختلال وسواسی – اجباری

نشانه اصلی وسواس (اختلال وسواسی- اجباری) وجود وسواس های فکری و عملی مکرر و ناتوان کننده است. وسواس های فکری، افکار، تصاویر یا تکانه های مزاحم، تکراری و مداومی هستند که ناخواسته و غیرارادی ایجاد می شوند و باعث اضطراب یا اشفتگی قابل توجه فرد می گردند.

وسواس ها غالباً منجر به مقاومت ذهنی بیمار می شوند، اما کنترل آن ها دشوار است.  بیمار معمولاً وسواس ها را ساخته ذهن خود می داند و اغلب آنها را بی معنی یا غیرمنطقی می شناسد، اما سطح بصیرت بیماران نسبت به بی معنی بودن وسواس ها بسیار متفاوت است.

درمان وسواس عملی به جلسات روان درمانی متعدد و هم چنین اطلاع دقیق تری از موضوعات مربوط به فرد نیاز دارد.

انواع وسواس

وسواس شامل سه نوع وسواس فکری، وسواس عملی یا تلفیقی از این دو یعنی وسواس فکری و عملی است.

الف) وسواس فکری: همان افکار یا تصویر های ذهنی ناگهانی یا میل به انجام کاری یا گفتن چیزی است که فرد را ناراحت می کند و مدام هم در ذهن تکرار می شود. از جمله ترس از نجس شدن یا نجس کردن، ترس از دست زدن به مواد سمی یا آلوده، ترس از آسیب رساندن یا کشتن فردی به خصوص نزدیکان و کسانی که فرد آن ها را دوست دارد. ترس از فراموش کردن انجام کاری مثل قفل کردن در، بستن شیر گاز یا ترس از ابتلا به یک بیماری مثل ایدز یا سرطان و....

ب) وسواس عملی: همان رفتارهایی است که فرد احساس می کند مجبور است آن ها را تکرار کند تا اضطرابش را کمتر کند یا جلوی یک اتفاق بد گرفته شود. از انواع آن می توان به: شست وشو و آب کشی مکرر و طولانی مثل شستن مکرر دست ها در طول روز، وارسی و بررسی افراطی مثل چندین بار قفل کردن در، اعمال تکراری مثل 16 بار چراغ را خاموش کردن، جمع کردن و انبار کردن چیزهای بی مصرف یا وسایل غیرقابل استفاده، قرار دادن اشیا و وسایل به صورت قرینه یا براساس یک نظم خاص و... اشاره کرد. بیشتر کسانی که از این اختلال رنج می برند، می دانند که ترس آن ها واقع بینانه نیست اما در عین حال نمی توانند رفتار خود را کنترل کنند، گویا مجبورند این کارهای تکراری را انجام دهند. در تحقیقی که در مراکز درمانی شهر تهران در سال جاری انجام گرفت مشخص شد که رایج ترین نشانه های وسواس عملی شامل وسواس عملی متفرقه، نظافت و شست وشو و وارسی کردن است.

ج) وسواس فکری – عملی: افرادی که گرفتار این نوع وسواس هستند هم افکار ناراحت کننده و هم رفتارهای تکرار شونده را تجربه می کنند.

مشکلات ناشی از وسواس

وسواس می تواند مشکلات جدی برای فرد ایجاد کند که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد:

این افراد ساعت های زیادی در طول روز به انجام رفتارهای وسواسی می پردازند. به همین دلیل فرصت کافی برای رسیدگی به امور خانواده را ندارند .

بسیاری از این افراد از رفتن به مکان ها و قرار گرفتن در موقعیت هایی که در آنها اضطراب ایجاد می کند خودداری می کنند و در بیشتر اوقات فرد یا افرادی در خانواده مجبورند به آنها کمک کنند تا از عهده انجام تشریفات وسواسی برآیند.

وسواس در چه کسانی بیشتر بروز می کند؟

تجارب نشان می دهد که وسواس همگام با بلوغ در افراد پایه می گیرد و به تدریج رشد می کند. البته اگر در آن ایام شرایط برای درمان مساعد باشد راحت تر می توان به درمان پرداخت وگرنه این بیماری سیر مداوم و رو به رشد خواهد داشت.

بررسی های علمی نشان داده است که وضع هوشی افراد وسواسی در سطحی متوسط و حتی بالاتر از حد متوسط است.

وسواسی هایی که هوش اندک یا با درجه ضعیف دارند بسیار کم هستند؛ براین اساس رفتار آنها نباید حمل بر کم هوشی شان شود.

تجارب نشان داده است آن هایی که در زندگی شخصی حساس ترند امکان ابتلای شان به بیماری وسواس بیشتر است. هم چنین در بین فرزندانی که والدین شان معمولا محکوم شان می کنند این بیماری بیشتر دیده می شود. حتی گاه وسواس افراد در بزرگسالی نشأت گرفته از منع های شدید دوران کودکی و حتی نوجوانی و جوانی آنان است.

درمان وسواس

 بیماری وسواس تا 75 درصد قابل درمان است. اما موضوع درمان بستگی به نوع بیماری و مدت ابتلا به آن دارد. بنابراین 6 ماه تا یک سال می توان برای درمان وقت گذاشت، البته ناگفته نماند در صورتی که بیماری زندگی فرد را مختل کند و مریض دچار افت عملکرد شود پزشک با بستری کردن وی در بیمارستان زمینه بهبودی را فراهم می کند. اما در غیر این صورت درمان ها به شیوه سرپایی و با دارو صورت می گیرد. 

وسواس یک بیماری مزمن مزاحم و طولانی است که احتیاج به مشارکت و کمک بیمار، خانواده بیمار، روانپزشک و روان درمانگر دارد. درمان دارویی بیمار حتما باید توام با رفتاردرمانی و جلسات متعدد مشاوره باشد. دیدگاه فرد مبتلا به وسواس باید بتدریج تغییر کند. درمان های جدیدی به نام موج سوم روان درمانی هم وجود دارد که بسیار مفید است. در مواقع خیلی شدید هم لازم است بیمار شوک درمانی شود.

زندگی و ارتباط با افراد دارای اختلال وسواس

نتیجه تصویری برای زندگی بااختلال شخصیت وسواس اجباری

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری تمایلاتی به شدت کمال گرایانه دارند. به نظم و کنترل بر اوضاع به شدت اهمیت می دهند. تا حدی که انعطاف پذیری، کیفیت کار، و بازدهی صحیح را به خطر می اندازند.

آن ها به اصول و قواعد کار، جدول های زمانی برای انجام کار ها، و روند و روال های از پیش تعیین شده «می چسبند» تا جایی که نیت اصلی در کاری که انجام می دهند از یاد می رود(مثلا تفریحی بودن فعالیت).منحرف شدن از یک برنامه ی از قبل تعیین شده باعث رنج شدید آن ها می شود و نیز نرسیدن به بالاترین استاندارد ها در کار هایی که انجام می دهند ناراحتی شدید آن ها را فراهم می آورد.توجه به جزئیات و عدم انعطاف پذیری آن ها دیگران را ناراحت می کند، زیرا باعث می شود کارها به تاخیر بیفتد  و مشکلاتی پیش بیاید. مثلا این افراد کار گروهی را متوقف نگه می دارند تا قسمتی که آن ها مسئول انجامش هستند با دقت و ریزبینی کامل همانطور که از اول برنامه ریزی شده است، انجام شود.افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری همیشه همه چیز را با دقت برنامه ریزی می کنند. آن ها دوست ندارند در برنامه های خود تغییری بدهند. بنابراین حتی سرگرمی ها و تفریحات برای آن ها تکالیفی جدی است که باید طبق برنامه ریزی و زمان بندی انجام شود.مثلا رفتن به رستوران باید از مدت ها قبل برنامه ریزی شود، منوی رستوران مورد بررسی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که همه ی اعضای خانواده از آن خوششان خواهد آمد. کیفیت رستوران باید با دوستانی که قبلا آن جا رفته اند چک شود. اگر برنامه مختل شود(مثلا خانواده به آن جا برود و ببیند که رستوران بسته است) فرد به شدت ناراحت می شود و نمی تواند بلافاصله راه حل دیگری پیدا کند.هر کاری که طبق نظم و ترتیب مخصوص به خود انجام نمی گیرد این افراد را ناراحت می کند. گاهی نظم و ترتیب حالت افراطی به خود می گیرد(مثلا، خواستن از فرزند که در خط مستقیم دوچرخه سواری کند یا ثابت کردن به دیگران که طرز صحیح شستن ظرف ها کدام است). اگر دیگران به حرف آن ها گوش ندهند عصبانی می شوند ولی به ندرت آن را نشان می دهند، به همین دلیل هیچ کاری را به دیگران نمی سپارند، می خواهند همه ی کارها را خودشان انجام دهند و در نتیجه دیگران فکر می کنند که آن ها «معتاد کار» هستند.تمایل به کمال گرایی باعث می شود که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری، به جای دور ریختن وسایل اضافه، آن ها را جمع می کنند، تا جایی که حالت مرضی به خود می گیرد. همچنین این افراد در خرج کردن پول بسیار دقت می کنند و عقیده دارند که پول نباید حیف و میل شود. به همین دلیل اکثر آن ها در سطحی زندگی می کنند که بسیار کمتر از سطحی است که توان مالی آن را دارند.اختلال شخصیت وسواسی اجباری منعکس کننده ی یک سبک شخصیتی بسیار انعطاف ناپذیر است که در طول زندگی فرد زیاد تغییر نمی کند. آن ها هیچ نکته ی منفی در رفتار خود نمی بینند و احساس می کنند که مشکل آن ها دیگران هستند. به همین خاطر معمولا خودشان با پای خودشان به مشاوره مراجعه نمی کنند و به خاطر مناقشه ای که بین آن ها و دیگران به وجود آمده است به مشاوره می آیند. علت این مناقشه این است که این افراد دوستان و اعضای خانواده ی خود را مجبور می کنند کار ها را آن طور که باب میل آن هاست انجام دهند و به طور طبیعی وقتی با مخالفت آن ها مواجه می شوند دچار ناراحتی می شوند.این افراد معمولا عقاید بسیار خشک و سختگیرانه ای درباره ی «درست و نادرست» دارند و این انعطاف ناپذیری ممکن است به رفتاری های مرتبط با خرج کردن گسترش یابند. بسیاری از این افراد به خسیس و ناخن خشک معروفند.

آن ها معمولا از این که دیگران به اندازه ی آن ها به نظم، کمال گرایی و دقت در کار ها اهمیت نمی دهند به شدت ناراحت می شوند. مشغولیت ذهنی به جزئیات، قوائد و اشتباهات احتمالی باعث می شود که این افراد نتوانند قاطعانه تصمیم گیری کنند و قادر به دیدن «تصویر بزرگ» نباشند(یعنی فقط جزئیات را می بینند نه کل را و به عبارت دیگر درخت ها اجازه نمی دهند آن ها جنگل را ببینند).

آن ها می خواهند هم جزئیات زندگی خود و هم افکار و احساسات سایر مردم را تحت کنترل داشته باشند. همکاران این افراد معتقد هستند که آن ها بیش از حد سختگیر، غیر قابل انعطاف و کمال گرا هستند.

به گزارش DSM-5 اختلال شخصیت وسواسی اجباری شایع ترین اختلال شخصیت در جامعه است و حدود ۲.۱ تا ۷.۹ % تخمین زده می شود.

ازدواج با اختلال شخصیت وسواسی اجباری OCPD

آن ها بسیار خشک و عبوسند.

آدم باحال مهمونی نیستند.

زندگی آن ها بیشتر در کار، ورزش و تحصیل می گذرد.

روسری ها و لباس های آن ها باید به شیوه ی خاصی تا یا مرتب شود.

“باید ها” قسمت بزرگی از تفکرات و زندگی آن ها را تشکیل می دهد.

منطق آن ها به هیجانشان غلبه دارد، بنابراین یکنواختی آن ها بعضا ممکن است خسته کننده باشند.

به شدت خسیس و حسابگرند.

بسیار به زمان حساسند.

اگر دیدید در مسافرت و تفریح هم کتاب می خوانند تعجب نکنید.

همواره در حال یادگیری هستند! همان هایی که در ماشین هم وویس زبان انگلیسی گوش می کنند!

خط اتوی لباس حتما باید صحیح باشد

علت و درمان اختلال شخصیت وسواس اجباری

اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) نوعی اختلال شخصیتی است که با افراط در کمال گرایی، نظم و پاکیزگی مشخص می شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری احساس نیاز شدیدی به اعمال استانداردهای خود در محیط بیرونی می کنند.

 افراد دارای اختلال شخصیت وسواسی جبری دارای ویژگی های زیر هستند:

بیان احساسات برایشان مشکل است.

آن ها در تشکیل و حفظ روابط نزدیک با دیگران مشکل دارند.

آن ها افرادی سخت کوش هستند، اما وسواس همراه با کمال گرایی می تواند آن ها را ناکارآمد کند.

آن ها اغلب افرادی عادل، خشمگین و عصبانی هستند.

آن ها اغلب دچار انزوای اجتماعی و دوری از اجتماع می شوند.

آن ها می توانند دچار اضطراب همراه با افسردگی شوند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری متوجه نیستند که طرز فکر کردن و یا طرز رفتار کردنشان اشتباه است بلکه بر این باورند که راه تفکر و انجام کار آن ها تنها راه صحیح است و هر کس دیگری اشتباه است.

اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) اغلب با اختلال اضطرابی که اختلال وسواسی اجباری (OCD) نامیده می شود اشتباه گرفته می شود، با این حال، آن ها یکسان نیستند.

علائم اختلال شخصیتی وسواسی اجباری عبارتند از:

کمال گرایی تا جایی که باعث اختلال در به پایان رساندن وظایف می شود

رفتار جدی، رسمی و خشک و سخت

بسیار صرفه جو در هزینه ها و پول

نیاز شدید به وقت شناسی

توجه شدید به جزئیات

از خود گذشتگی بیش از حد در کار کردن برای تامین هزینه های روابط خانوادگی و اجتماعی

احتکار وسایل فرسوده و بی فایده

ناتوانی در به اشتراک گذاشتن یا محول کردن کارها به دیگران به دلیل ترس از درست انجام نشدن کارها

پایبندی به لیست برنامه ریزی ها

پایبندی سفت و سخت به قوانین و مقررات

نیاز شدید به دستور دادن

احساس خود درست پنداری در مورد چگونگی انجام امور

پایبندی سفت و سخت به قوانین اخلاقی و معنوی

زمانی که نشانه های فوق باعث کاهش توانایی فرد در عملکرد مناسب و ارتباط با دیگران شود، اختلال شخصیت وسواسی جبری تشخیص داده می شود.

اگر مشکوک هستید که همسر، شریک زندگی یا اعضای خانواده ی شما مبتلا به اختلال شخصیتی وسواسی اجباری هستند، به وسواس و رفتارهای اجباری آن ها توجه کنید. افراد مبتلا به اختلال شخصیتی وسواسی اجباری معمولا تمایلی به تغییر رفتارهایشان ندارند. آن ها اغلب دیگران را به عنوان مشکل در نظر می گیرند.

 در صورت وجود علائم زیر به احتمال کمتری فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری است و دیگر اختلالات شخصیتی محتمل تر هستند:

وجود انگیزه های خطرناک

محدود بودن علائم به دو یا سه حوزه ی خاص زندگی است

غیر منطقی یا عجیب و غریب بودن

دلایل اختلال شخصیت وسواسی جبری

علت دقیق اختلال شخصیت وسواسی جبری ناشناخته است. مانند بسیاری از جنبه های اختلال شخصیت وسواسی جبری علل آن نیز هنوز مشخص نشده است. اختلال شخصیت وسواسی جبری ممکن است به علت ترکیبی از ژنتیک و تجارب دوران کودکی ایجاد شود. در بعضی مطالعات موردی، بزرگسالان می توانند تجربه ی اختلال شخصیت وسواسی جبری را در سنین بسیار پایین به یاد بیاورند. آنها ممکن است به داشتن فرزند کامل و بدون عیب و کاملا مطیع، نیاز داشته باشند. این نیاز به پیروی از قوانین، پس از آن به بزرگسالی منتقل می شود.

چه کسانی در معرض خطر بیش تر ابتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری هستند؟

بنیاد بین المللی اختلالات وسواسی اجباری(OCDF) تخمین می زند که مردان تقریبا دو برابر بیش تر از زنان به اختلال شخصیت وسواسی جبری مبتلا می شوند. براساس گزارش مجله ی ارزشیابی شخصیت، بین ۲ تا ۷ درصد از جمعیت مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-اجباری هستند که همین مسئله این اختلال شخصیتی را شایع ترین اختلال شخصیت جامعه می کند. کسانی که به بیماری های بهداشت روان مبتلا هستند با احتمال بیش تری با اختلال شخصیت وسواسی جبری تشخیص داده می شوند. برای نشان دادن نقش اختلال شخصیت وسواسی جبری در این تشخیص ها، تحقیقات بیش تری لازم است. علاوه بر این، افرادی که مبتلا به اختلال وسواسی اجباری شدید(OCD) هستند بیش تر احتمال دارد که به اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) مبتلا شوند.

درمان اختلال شخصیت وسواسی جبری

برای درمان بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیتی وسواسی اجباری، همراهی در درمان توسط همسر یا دوست توصیه می شود. نزدیک شدن به فرد مبتلا به اختلال شخصیتی وسواسی اجباری برای بررسی رفتارهای وی، می تواند بسیار دشوار باشد. درمان های حمایتی برای اعضای خانواده و افراد نزدیک به فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری مفید است. انجمن ها و گروه های پشتیبانی متعددی برای کمک به همسر یا افراد خانواده ی فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری یا دارای گرایش به اختلالات وسواسی جبری، وجود دارد. مهم ترین کاری که می توانید انجام دهید این است که رفتارهای فرد مبتلا به اختلال شخصیتی وسواسی اجباری را بخشی از شخصیت وی و یک ویژگی پایدار از آرایش روانی آن شخص، بدانید. قبل از اینکه در مورد خواسته ی او جهت نحوه ی انجام کارها با او بحث کنید، از خودتان بپرسید “آیا این موضوع به اندازه ای مهم است که من بخواهم با وی بحث یا مشاجره کنم؟ ». اگر متوجه شدید که فرد کارهایی را که از شما خواسته تا انجام دهید را دوباره خودش انجام می دهد، زیرا احساس می کند که کار شما دارای استانداردهای منحصر به فرد وی نیست، یا فرد ترجیح می دهد کاری را خودش انجام دهد، شخصا آن را انجام ندهید و این موضوع را به خودتان نگیرید. به یاد داشته باشید که این ویژگی ها بخشی از وجود فرد است و بازتابی منفی در مورد شما نیست.

برای درمان اختلال شخصیت وسواسی جبری، احتمالا درمانگر شما با استفاده از یک رویکرد سه جانبه به درمان شما می پردازد، که شامل موارد زیر است:

درمان شناختی رفتاری (CBT): درمان شناختی رفتاری نوع رایجی از مشاوره در زمینه ی بهداشت روانی است. در طول درمان شناختی رفتاری، طبق برنامه ی منظم با روانشناس خود ملاقات خواهید کرد. این جلسات منظم شامل همکاری با روانشناس و صحبت در مورد اضطراب، استرس یا افسردگی است. روانشناس به شما توصیه خواهد کرد که تاکید کم تری بر کار داشته باشید و در عوض بر تفریح و سرگرمی، خانواده و دیگر روابط میان فردی تاکید بیش تری داشته باشید.

دارو درمانی: جهت کاهش اضطراب در چرخه ی اختلال وسواسی اجباری، پزشک ممکن است مهارکننده ی انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) تجویز کند. علاوه بر مهارکننده ی انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) گروه های پشتیبانی و روانپزشک نیز به شما کمک خواهند کرد.معمولا استفاده ی طولانی مدت از داروها در درمان اختلال شخصیت وسواسی جبری توصیه نمی شود.

آموزش آرام سازی: آموزش آرامش یابی شامل تکنیک های خاص تنفس و آرام سازی است که می تواند به کاهش احساس تنش و استرس و اضطراب کمک کند، این علائم در اختلال شخصیت وسواسی جبری رایج هستند. نمونه هایی از اقدامات آرام بخش توصیه شده عبارتند از یوگا، تای چی و پیلاتس.

پیش آگهی و چشم انداز شخصی با اختلال شخصیت وسواسی جبری بهتر از چشم انداز دیگر اختلالات شخصیتی است. درمان اختلال شخصیت وسواسی جبری می تواند به آگاهی بیش تر شما در مورد نحوه ی تاثیر منفی علائم اختلال شخصیت وسواسی جبری بر دیگران کمک کند. همانند سایر اختلالات شخصیتی، پیدا کردن درمان مناسب شما، پایه و اساس درمان موفق است. درمان شناختی رفتاری می تواند به بهبود توانایی شما برای برقراری ارتباط و همدردی با عزیزانتان کمک کند. احتمال اعتیاد به مواد مخدر یا الکل در اختلال شخصیت وسواسی جبری نسبت به دیگر اختلالات شخصیتی کم تر است.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

به طور کلی به سبب اختلالی که بیماری های روانی در زندگی فردی و اجتماعی نه تنها بیمار بلکه اطرافیان وی تاثیر گذار است. لذا برای درمان و مدیریت بیماری های روانی بهتر است به پزشک مراجعه کرد.

اختلال شخصیت وسواسی اجباری چیست؟

نتیجه تصویری برای اختلال اختلال شخصیت وسواس اجباری

شخصیت عبارت است از الگوهای رفتاری مشخص و ثابت که به‌واسطه آن فرد دنیا، دیگران و خودش را از آن طریق درک کرده و ارتباط برقرار می‌کند. اختلال‌های شخصیت الگوهای سخت، غیرقابل انعطاف و ناسازگاری هستند که باعث ایجاد مشکل در روابط اجتماعی و کارکردهای فرد شده و باعث استرس در فرد می‌شوند. این الگوها بر همه جنبه‌های زندگی تاثیر می‌گذارند و با انتظارات فرهنگی دیگران به‌شدت متفاوت هستند.به‌جهت شباهت اسمی، اکثر افراد تمایزی بین اختلال شخصیت وسواسی اجباری با وسواس فکری و عملی قائل نمی‌باشند؛ در حالیکه وسواس، یک اختلال اضطرابی است ولی شخصیت وسواسی یک اختلال شخصیت است. بعضی از افراد دچار اختلال شخصیت، وسواس هم دارند؛ ولکن لزوما دچار وسواس نیستند. تفاوت‌های آنها را می‌توان اینگونه برشمرد:

شدت نشانه‌ها و علائم وسواس در طول زمان تغییر می‌کند، در حالیکه نشانه‌ها و علائم اختلال شخصیت ثابت است.

وسواس به‌راحتی قابل تشخیص است، درحالیکه اختلال شخصیت را به‌راحتی نمی‌توان در فرد تشخیص داد و تنها پس از توضیحات فرد می‌توان به‌وجود چنین اختلالی پی برد.

انگیزه فرد وسواسی برای رفتارهای اجباری، جلوگیری از وقوع یک فاجعه و یا یک اتفاق ناگوار است که آنها تصور می‌کنند در صورت عدم انجام رفتار اجباری، پیش خواهد آمد؛ در حالیکه انگیزه فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری، کامل بودن و عملکرد عالی است.

دلیل فرد وسواسی برای مراجعه به دکتر، رنج و آزاری است که می‌بیند. آنها انگیزه زیادی برای رهایی از تنش‌ها و استرس‌های خود دارند. ولکن دلیل مراجعه فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری، آزاری است که دیگران از رفتارهای او می‌بینند. به‌همین دلیل این افراد معمولاً انگیزه چندانی برای درمان نشان نمی‌دهند. آنها مشکلات ارتباطی زیادی به‌خاطر ویژگی‌های شخصیتی‌شان با دوستان و خانواده خود دارند.

فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری منظم، خسیس، دقیق در امور جزیی و پرتلاش است، ولکن فرد وسواسی لزوماً این ویژگی‌ها را ندارد.

افراد وسواسی به‌خاطر وسواس‌های خود احساس پریشانی می‌کنند و می‌خواهند هرچه سریعتر از آنها رها شوند، ولکن فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری رفتارهای خود را هدفمند، مفید و باعث پیشرفت می‌داند.

تعریف اختلال شخصیت وسواسی اجباری و ویژگی‌های آنها

مشخصه تمام اختلال‌های شخصیت در درجه اول انعطاف‌ناپذیری و سختی در برابر هرگونه تغییر است. ویژگی اختلال شخصیت وسواسی اجباری کمالگرایی، نظم و ترتیب و تمیزی است.

آنها با افزایش سن به دو دلیل دچار اضطراب و افسردگی می‌شوند. اول آنکه آنها به هدف‌های کمالگرایانه‌ای که برای خود تعیین کرده بودند، نمی‌رسند و از سویی دیگر با افزایش سن به‌جهت تحلیل قوا، آنها دیگر مانند گذشته نمی‌توانند با انرژی سابق به‌دنبال اهداف خود بوده و فعالیت کنند.

از شخصیت‌های مشهوری که به این اختلال دچارند می‌توان به‌موارد زیر اشاره کرد:

لئوناردو دی کاپریو

جسیکا البا

جاستین تیمبرلیگ

دیوید بکهام

پنه لوپه کروز

البرت انیشتین

کیتی پری

استیو جابز

رابطه با افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری

افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری نیاز شدیدی به تحمیل استانداردهای خود به اطرافیانشان دارند و به‌همین دلیل اکثراً با خانواده و دوستان خود دچار مناقشه و تنش می‌شوند. رابطه آنها با مَراجع قدرتی که به آنها احترام می‌گذارند، همراه با احترام بوده و در قبال آنها بدون توجه به نتیجه‌ای که ممکن است به‌بار آورد، کاملاً مطیع هستند و در برابر مَراجع قدرتی که برای آنها احترام قائل نیستند، بسیار مقاومت و سرسختی به‌خرج می‌دهند.افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری در ابراز عواطف بسیار ضعیف هستند و ابراز عاطفه در آنها بسیار کنترل شده است و بیان احساسات در حضور دیگران برای آنها بسار سخت است. روابطشان با دیگران جدی و رسمی است و در موقعیت‌هایی که دیگران می‌خندند، خوشحال می‌شوند و ابراز احساسات می‌کنند، آنها شق و رق هستند.

زندگی با آنها دشوار است، زیرا برای فرد دچار این اختلال هیچ کار و رفتاری به اندازه کافی خوب و راضی کننده نیست. دقیق بودن بیش از حد آنها، استانداردهای سطح بالا، مشخص بودن راه و روش انجام هر کار در ذهن آنها و انعطاف‌ناپذیری حتی در باره امور جزئی، زندگی با آنها را بسیار سخت می‌کند. از نظر آنها، یا چیزی عالی است و یا اصلاً به‌درد نمی‌خورد. همه چیز سیاه یا سفید است. ذهن سیاه و سفید آنها باعث می‌شود باور داشته باشند که تنها یک روش برای انجام درست کارها وجود دارد و باقی روش‌ها کاملاً غلط است. به‌همین دلیل آنها در عقاید خود بسیار سرسخت، لجباز و سلطه‌جو هستند و این نوع تفکر در آنها باعث می‌شود روابطشان با دیگران همواره دچار مشکل شود.آنها در ارتباط با دیگران تا زمانی که اطمینان نداشته باشند چیزی که می گویند درست و کامل است، از ترس قضاوت دیگران چیزی نمی‌گویند.

علائم و نشانه‌های اختلال شخصیت وسواسی اجباری

نیاز شدید به کامل بودن و استانداردهای بالا و غیرمنطقی که از خود و دیگران انتظار دارند. آنها به‌عنوان افرادی کمالگرا شناخته می‌شوند. به همین دلیل آنها از سویی تا کاری را مطمئن نباشند، شروع نمی‌کنند و از سوی دیگر کارهای نیمه تمام زیاد دارند؛ زیرا در وسط کار به این نتیجه می‌رسند که نمی‌توانند با استاندارد مطلوبی کار را به اتمام برسانند.کنترلگری زیاد بر روی خود و اطرافیان، روابط بین فردی و محیط. فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی به‌دلیل نیاز درونی شدید به کامل بودن، همه چیز باید تحت نظارت خودش و با استانداردهای او انجام شود، بنابراین کنترلگری زیادی اعمال می‌کند. در صورتی که کارها به روش موردنظر آنها انجام نشود، آنها اضطراب زیادی احساس می‌کنند و اضطرابشان را به‌صورت انتقاد و سرزنش دیگران تخلیه می‌کنند. آنها زمانی که نتوانند محیطشان و یا روابط بین فردی‌شان را کنترل کنند، غمگین و یا عصبانی می‌شوند.توجه زیاد به جزئیات، نظم و قوانین، به‌حدی است که هدف کلی و یا فعالیت اصلی فراموش می‌شود. فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی چنان به درخت‌ها توجه می‌کند که جنگل را نمی‌بیند.چنان برای کار و فعالیت موردنظر خود وقت و هزینه صرف می‌کند که روابط عاطفی و دوستانه خود را فدا می‌کند. آنها هنر لذت بردن از زندگی را بلد نیستند و تمام ذهنشان مشغول مفید بودن و کارآمدی است.

عدم انعطاف‌پذیری درباره استانداردهای اخلاقی، ارزش‌ها و قوانین.

احتکار و یا ناتوانی در دور انداختن چیزهای بی‌ارزش.

حساست و ناخن خشکی در قبال دیگران.

رفتارهای وسواس‌گونه آنها به‌خاطر ترس و نگرانی از ارزیابی و قضاوت منفی دیگران و کامل ندانستن آنها است. این افراد از ترس کامل نبودن و اشتباه دچار اضطراب و حتی وحشت می‌شوند.

میزان شیوع اختلال شخصیت وسواسی اجباری

تخمین زده می‌شود که حدود ۲ تا ۷ درصد از افراد جامعه به اختلال شخصیت وسواسی اجباری مبتلا هستند. درصد زیادی از افراد نیز با وجود آنکه نشانه‌ها و ویژگی‌های اختلال شخصیت وسواسی اجباری را بروز می‌دهند، ولی تشخیص اختلال شخصیت وسواسی اجباری نمی‌گیرند. مردان دو برابر زنان تشخیص اختلال شخصیت وسواسی اجباری دریافت می‌کنند. تشخیص این اختلال در بزرگسالی داده می‌شود و تشخیص این اختلال در نوجوانی و کودکی متداول نیست، زیرا شخصیت کودک و نوجوان هنوز قوام خود را نیافته است و امکان تغییر دارد. اما اگر این تشخیص در کودک یا نوجوان داده شود، باید این ویژگی‌ها حداقل تا یکسال در فرد پایدار بماند.

مانند سایر اختلالات شخصیت، این اختلال نیز با افزایش سن از شدت علائم و نشانه‌های آن کم می‌شود.

دلیل ایجاد اختلال شخصیت وسواسی اجباری چیست؟

به‌طور قطعی نمی‌توان دلیلی را برای اختلال شخصیت وسواسی اجباری ذکر کرد، ولکن تئوری‌هایی را در این زمینه مطرح می‌کنند از جمله:

افراد دچار این اختلال دارای والدین بی‌محبت و سرد و کنترلگر و به‌شدت محافظت کننده می‌باشند. (والد محافظت کننده به‌جهت نگرانی‌های درونی خود از کودک به‌شدت محافظت می‌کند و نباید آن را با محبت بدون شرط یکی دانست).

افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری دارای والدین تنبیه‌گر بودند و این کودکان براب انکه تنبیه نشوند یاد گرفته اند تا کامل، بدون نقص و مطیع باشند.

بعضی تئوری‌ها عامل ژنتیک را نیز موثر می‌دانند، ولی هنوز این موضوع کاملاً اثبات نشده است.

فرهنگ و دینی که شخص از آن پیروی می‌کند نیز نقش موثری ایفا می‌کند. فرهنگ‌ها و ادیانی که بسیار سختگیر و اقتدارگرا هستند و تاکید زیادی بر روی کامل بودن دارند نیز در بروز این اختلال موثر هستند. بعضی ادیان کمالگرایی را مورد تشویق قرار می‌دهند.

درمان اختلال شخصیت وسواسی اجباری

درمان اختلالات شخصیتی بسیار دشوار است، زیرا آنها انگیزه‌ای برای درمان ندارند. آنها مشکل را از دیگران می‌دانند و معتقد هستند دیگران بی‌فکر، بی‌نظم و برنامه و بدون هدف هستند. اکثر آنها به اصرار همسر و یا اطرافیان به جلسات درمان می‌آیند. بنابراین صحبت درباره مشکلات و الگوهای غلط رفتاری آنها بسیار دشوار است، زیرا واکنش سخت آنها را باعث می‌شود.گفتگو درمانی، از جمله شناخت درمانی، درمان موثر اختلال شخصیت وسواسی اجباری می‌باشد. هیچ درمان دارویی برای اختلالات شخصیت موثر و مفید نمی‌باشد، زیرا اختلال شخصیت، الگو و سبک نگرش به خود، دیگران و دنیا می‌باشد و از طریق دارو نمی‌توان آنها را تغییر داد. دارو تنها می‌تواند اثرات جانبی اختلالات شخصیت از جمله اضطراب و افسردگی را کنترل کند.از آنجایی که افراد دچار اختلال شخصیت در جذب و فراگیری تغییرات جدید و به‌کارگیری آن در زندگی مشکل دارند و در برابر هر تغییری در الگوی فکری خود و نوع نگرش به دنیا مقاومت می‌ورزند، درمان آنها به‌سختی و تنها با صرف زمان زیاد صورت می‌گیرد. بنابراین لازم است در ابتدا ویژگی‌های این اختلال برای فرد توضیح داده شود و از او خواسته شود تا نمونه‌های آن را در زندگی خود پیدا کند. درباره مزایا و معایب اختلال شخصیت وسواسی اجباری با مراجع گفتگو می‌شود و از مراجع خواسته می‌شود تا آسیب‌هایی که این اختلال به کار، روابط و دیگر حوزه‌های زندگی او وارد آورده است را برشمارد.به بیمار کمک می‌شود تا احساسات مختلف را در خود هر چند اندک شناسایی کند، زیرا ازجمله مشکلات اختلال شخصیت وسواسی اجباری، نامانوسی با عواطف و عدم ابراز عاطفه می‌باشد. به او کمک می‌شود تا به جنبه‌های دیگر زندگی از جمله خانواده، تفریح و روابط بین‌فردی نیز توجه کند و برای آنها وقت بگذارد و تمام زندگی خود را معطوف کار و پیشرفت نکند. او باید درک کند زندگی دارای جنبه‌های متنوعی است و توجه کردن تنها به یک وجه باعث عدم هارمونی در فرد می‌شود. مانند آنکه سر یک کودک بزرگ شود، ولی دست‌ها و پاهای او همچنان رشد نیافته باقی بماند.او باید عمیقاً به حق خود برای اشتباه کردن باور کند و بداند او نیز مانند هر انسان دیگری نه تنها ممکن است، بلکه از جمله حقوق او است که اشتباه کند. پس از آن، این حق را برای دیگران نیز قائل شود. او باید یاد بگیرد چگونه به‌جای آنکه از طریق کنترل کردن دیگران و اتفاقات، اضطراب خود را کاهش دهد؛ مهارت‌های دیگری کسب کند تا اضطراب درون خود را کم کند. او باید اعتماد کردن به دیگران را در انجام کار یاد بگیرد و مهارت تقسیم وظایف را تمرین کند. او باید درک کند که یک اشتباه توسط دیگران فاجعه درست نمی‌کند و بهتر از آن است که از ترس ناقص انجام دادن امور، همه وظایف را خود عهده‌دار شود.از روش‌های آرمیدگی و ریلکسیشن نیز می‌توان برای کاهش استرس و اضطراب افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری استفاده کرد. زیرا اضطراب باعث تشدید ویژگی‌های شخصیتی در افراد دچار این اختلال می‌شود.

در مجموع، چشم‌انداز اختلال شخصیت وسواسی اجباری امیدوارکننده‌تر از سایر اختلالات شخصیتی است. درمان به آنها کمک می‌کند تا آگاهی بیشتری درباره خود و تاثیر ویژگی‌های آنها بر روابطشان به‌دست بیاورند. فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری در مقایسه با سایر اختلال‌های شخصیت، احتمال کمتری دارد تا به اعتیاد الکل یا مواد دچار شود.