شخصیت عبارت است از الگوهای رفتاری مشخص و ثابت که بهواسطه آن فرد دنیا، دیگران و خودش را از آن طریق درک کرده و ارتباط برقرار میکند. اختلالهای شخصیت الگوهای سخت، غیرقابل انعطاف و ناسازگاری هستند که باعث ایجاد مشکل در روابط اجتماعی و کارکردهای فرد شده و باعث استرس در فرد میشوند. این الگوها بر همه جنبههای زندگی تاثیر میگذارند و با انتظارات فرهنگی دیگران بهشدت متفاوت هستند.بهجهت شباهت اسمی، اکثر افراد تمایزی بین اختلال شخصیت وسواسی اجباری با وسواس فکری و عملی قائل نمیباشند؛ در حالیکه وسواس، یک اختلال اضطرابی است ولی شخصیت وسواسی یک اختلال شخصیت است. بعضی از افراد دچار اختلال شخصیت، وسواس هم دارند؛ ولکن لزوما دچار وسواس نیستند. تفاوتهای آنها را میتوان اینگونه برشمرد:
شدت نشانهها و علائم وسواس در طول زمان تغییر میکند، در حالیکه نشانهها و علائم اختلال شخصیت ثابت است.
وسواس بهراحتی قابل تشخیص است، درحالیکه اختلال شخصیت را بهراحتی نمیتوان در فرد تشخیص داد و تنها پس از توضیحات فرد میتوان بهوجود چنین اختلالی پی برد.
انگیزه فرد وسواسی برای رفتارهای اجباری، جلوگیری از وقوع یک فاجعه و یا یک اتفاق ناگوار است که آنها تصور میکنند در صورت عدم انجام رفتار اجباری، پیش خواهد آمد؛ در حالیکه انگیزه فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری، کامل بودن و عملکرد عالی است.
دلیل فرد وسواسی برای مراجعه به دکتر، رنج و آزاری است که میبیند. آنها انگیزه زیادی برای رهایی از تنشها و استرسهای خود دارند. ولکن دلیل مراجعه فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری، آزاری است که دیگران از رفتارهای او میبینند. بههمین دلیل این افراد معمولاً انگیزه چندانی برای درمان نشان نمیدهند. آنها مشکلات ارتباطی زیادی بهخاطر ویژگیهای شخصیتیشان با دوستان و خانواده خود دارند.
فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری منظم، خسیس، دقیق در امور جزیی و پرتلاش است، ولکن فرد وسواسی لزوماً این ویژگیها را ندارد.
افراد وسواسی بهخاطر وسواسهای خود احساس پریشانی میکنند و میخواهند هرچه سریعتر از آنها رها شوند، ولکن فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری رفتارهای خود را هدفمند، مفید و باعث پیشرفت میداند.
تعریف اختلال شخصیت وسواسی اجباری و ویژگیهای آنها
مشخصه تمام اختلالهای شخصیت در درجه اول انعطافناپذیری و سختی در برابر هرگونه تغییر است. ویژگی اختلال شخصیت وسواسی اجباری کمالگرایی، نظم و ترتیب و تمیزی است.
آنها با افزایش سن به دو دلیل دچار اضطراب و افسردگی میشوند. اول آنکه آنها به هدفهای کمالگرایانهای که برای خود تعیین کرده بودند، نمیرسند و از سویی دیگر با افزایش سن بهجهت تحلیل قوا، آنها دیگر مانند گذشته نمیتوانند با انرژی سابق بهدنبال اهداف خود بوده و فعالیت کنند.
از شخصیتهای مشهوری که به این اختلال دچارند میتوان بهموارد زیر اشاره کرد:
لئوناردو دی کاپریو
جسیکا البا
جاستین تیمبرلیگ
دیوید بکهام
پنه لوپه کروز
البرت انیشتین
کیتی پری
استیو جابز
رابطه با افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری
افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری نیاز شدیدی به تحمیل استانداردهای خود به اطرافیانشان دارند و بههمین دلیل اکثراً با خانواده و دوستان خود دچار مناقشه و تنش میشوند. رابطه آنها با مَراجع قدرتی که به آنها احترام میگذارند، همراه با احترام بوده و در قبال آنها بدون توجه به نتیجهای که ممکن است بهبار آورد، کاملاً مطیع هستند و در برابر مَراجع قدرتی که برای آنها احترام قائل نیستند، بسیار مقاومت و سرسختی بهخرج میدهند.افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری در ابراز عواطف بسیار ضعیف هستند و ابراز عاطفه در آنها بسیار کنترل شده است و بیان احساسات در حضور دیگران برای آنها بسار سخت است. روابطشان با دیگران جدی و رسمی است و در موقعیتهایی که دیگران میخندند، خوشحال میشوند و ابراز احساسات میکنند، آنها شق و رق هستند.
زندگی با آنها دشوار است، زیرا برای فرد دچار این اختلال هیچ کار و رفتاری به اندازه کافی خوب و راضی کننده نیست. دقیق بودن بیش از حد آنها، استانداردهای سطح بالا، مشخص بودن راه و روش انجام هر کار در ذهن آنها و انعطافناپذیری حتی در باره امور جزئی، زندگی با آنها را بسیار سخت میکند. از نظر آنها، یا چیزی عالی است و یا اصلاً بهدرد نمیخورد. همه چیز سیاه یا سفید است. ذهن سیاه و سفید آنها باعث میشود باور داشته باشند که تنها یک روش برای انجام درست کارها وجود دارد و باقی روشها کاملاً غلط است. بههمین دلیل آنها در عقاید خود بسیار سرسخت، لجباز و سلطهجو هستند و این نوع تفکر در آنها باعث میشود روابطشان با دیگران همواره دچار مشکل شود.آنها در ارتباط با دیگران تا زمانی که اطمینان نداشته باشند چیزی که می گویند درست و کامل است، از ترس قضاوت دیگران چیزی نمیگویند.
علائم و نشانههای اختلال شخصیت وسواسی اجباری
نیاز شدید به کامل بودن و استانداردهای بالا و غیرمنطقی که از خود و دیگران انتظار دارند. آنها بهعنوان افرادی کمالگرا شناخته میشوند. به همین دلیل آنها از سویی تا کاری را مطمئن نباشند، شروع نمیکنند و از سوی دیگر کارهای نیمه تمام زیاد دارند؛ زیرا در وسط کار به این نتیجه میرسند که نمیتوانند با استاندارد مطلوبی کار را به اتمام برسانند.کنترلگری زیاد بر روی خود و اطرافیان، روابط بین فردی و محیط. فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی بهدلیل نیاز درونی شدید به کامل بودن، همه چیز باید تحت نظارت خودش و با استانداردهای او انجام شود، بنابراین کنترلگری زیادی اعمال میکند. در صورتی که کارها به روش موردنظر آنها انجام نشود، آنها اضطراب زیادی احساس میکنند و اضطرابشان را بهصورت انتقاد و سرزنش دیگران تخلیه میکنند. آنها زمانی که نتوانند محیطشان و یا روابط بین فردیشان را کنترل کنند، غمگین و یا عصبانی میشوند.توجه زیاد به جزئیات، نظم و قوانین، بهحدی است که هدف کلی و یا فعالیت اصلی فراموش میشود. فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی چنان به درختها توجه میکند که جنگل را نمیبیند.چنان برای کار و فعالیت موردنظر خود وقت و هزینه صرف میکند که روابط عاطفی و دوستانه خود را فدا میکند. آنها هنر لذت بردن از زندگی را بلد نیستند و تمام ذهنشان مشغول مفید بودن و کارآمدی است.
عدم انعطافپذیری درباره استانداردهای اخلاقی، ارزشها و قوانین.
احتکار و یا ناتوانی در دور انداختن چیزهای بیارزش.
حساست و ناخن خشکی در قبال دیگران.
رفتارهای وسواسگونه آنها بهخاطر ترس و نگرانی از ارزیابی و قضاوت منفی دیگران و کامل ندانستن آنها است. این افراد از ترس کامل نبودن و اشتباه دچار اضطراب و حتی وحشت میشوند.
میزان شیوع اختلال شخصیت وسواسی اجباری
تخمین زده میشود که حدود ۲ تا ۷ درصد از افراد جامعه به اختلال شخصیت وسواسی اجباری مبتلا هستند. درصد زیادی از افراد نیز با وجود آنکه نشانهها و ویژگیهای اختلال شخصیت وسواسی اجباری را بروز میدهند، ولی تشخیص اختلال شخصیت وسواسی اجباری نمیگیرند. مردان دو برابر زنان تشخیص اختلال شخصیت وسواسی اجباری دریافت میکنند. تشخیص این اختلال در بزرگسالی داده میشود و تشخیص این اختلال در نوجوانی و کودکی متداول نیست، زیرا شخصیت کودک و نوجوان هنوز قوام خود را نیافته است و امکان تغییر دارد. اما اگر این تشخیص در کودک یا نوجوان داده شود، باید این ویژگیها حداقل تا یکسال در فرد پایدار بماند.
مانند سایر اختلالات شخصیت، این اختلال نیز با افزایش سن از شدت علائم و نشانههای آن کم میشود.
دلیل ایجاد اختلال شخصیت وسواسی اجباری چیست؟
بهطور قطعی نمیتوان دلیلی را برای اختلال شخصیت وسواسی اجباری ذکر کرد، ولکن تئوریهایی را در این زمینه مطرح میکنند از جمله:
افراد دچار این اختلال دارای والدین بیمحبت و سرد و کنترلگر و بهشدت محافظت کننده میباشند. (والد محافظت کننده بهجهت نگرانیهای درونی خود از کودک بهشدت محافظت میکند و نباید آن را با محبت بدون شرط یکی دانست).
افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری دارای والدین تنبیهگر بودند و این کودکان براب انکه تنبیه نشوند یاد گرفته اند تا کامل، بدون نقص و مطیع باشند.
بعضی تئوریها عامل ژنتیک را نیز موثر میدانند، ولی هنوز این موضوع کاملاً اثبات نشده است.
فرهنگ و دینی که شخص از آن پیروی میکند نیز نقش موثری ایفا میکند. فرهنگها و ادیانی که بسیار سختگیر و اقتدارگرا هستند و تاکید زیادی بر روی کامل بودن دارند نیز در بروز این اختلال موثر هستند. بعضی ادیان کمالگرایی را مورد تشویق قرار میدهند.
درمان اختلال شخصیت وسواسی اجباری
درمان اختلالات شخصیتی بسیار دشوار است، زیرا آنها انگیزهای برای درمان ندارند. آنها مشکل را از دیگران میدانند و معتقد هستند دیگران بیفکر، بینظم و برنامه و بدون هدف هستند. اکثر آنها به اصرار همسر و یا اطرافیان به جلسات درمان میآیند. بنابراین صحبت درباره مشکلات و الگوهای غلط رفتاری آنها بسیار دشوار است، زیرا واکنش سخت آنها را باعث میشود.گفتگو درمانی، از جمله شناخت درمانی، درمان موثر اختلال شخصیت وسواسی اجباری میباشد. هیچ درمان دارویی برای اختلالات شخصیت موثر و مفید نمیباشد، زیرا اختلال شخصیت، الگو و سبک نگرش به خود، دیگران و دنیا میباشد و از طریق دارو نمیتوان آنها را تغییر داد. دارو تنها میتواند اثرات جانبی اختلالات شخصیت از جمله اضطراب و افسردگی را کنترل کند.از آنجایی که افراد دچار اختلال شخصیت در جذب و فراگیری تغییرات جدید و بهکارگیری آن در زندگی مشکل دارند و در برابر هر تغییری در الگوی فکری خود و نوع نگرش به دنیا مقاومت میورزند، درمان آنها بهسختی و تنها با صرف زمان زیاد صورت میگیرد. بنابراین لازم است در ابتدا ویژگیهای این اختلال برای فرد توضیح داده شود و از او خواسته شود تا نمونههای آن را در زندگی خود پیدا کند. درباره مزایا و معایب اختلال شخصیت وسواسی اجباری با مراجع گفتگو میشود و از مراجع خواسته میشود تا آسیبهایی که این اختلال به کار، روابط و دیگر حوزههای زندگی او وارد آورده است را برشمارد.به بیمار کمک میشود تا احساسات مختلف را در خود هر چند اندک شناسایی کند، زیرا ازجمله مشکلات اختلال شخصیت وسواسی اجباری، نامانوسی با عواطف و عدم ابراز عاطفه میباشد. به او کمک میشود تا به جنبههای دیگر زندگی از جمله خانواده، تفریح و روابط بینفردی نیز توجه کند و برای آنها وقت بگذارد و تمام زندگی خود را معطوف کار و پیشرفت نکند. او باید درک کند زندگی دارای جنبههای متنوعی است و توجه کردن تنها به یک وجه باعث عدم هارمونی در فرد میشود. مانند آنکه سر یک کودک بزرگ شود، ولی دستها و پاهای او همچنان رشد نیافته باقی بماند.او باید عمیقاً به حق خود برای اشتباه کردن باور کند و بداند او نیز مانند هر انسان دیگری نه تنها ممکن است، بلکه از جمله حقوق او است که اشتباه کند. پس از آن، این حق را برای دیگران نیز قائل شود. او باید یاد بگیرد چگونه بهجای آنکه از طریق کنترل کردن دیگران و اتفاقات، اضطراب خود را کاهش دهد؛ مهارتهای دیگری کسب کند تا اضطراب درون خود را کم کند. او باید اعتماد کردن به دیگران را در انجام کار یاد بگیرد و مهارت تقسیم وظایف را تمرین کند. او باید درک کند که یک اشتباه توسط دیگران فاجعه درست نمیکند و بهتر از آن است که از ترس ناقص انجام دادن امور، همه وظایف را خود عهدهدار شود.از روشهای آرمیدگی و ریلکسیشن نیز میتوان برای کاهش استرس و اضطراب افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری استفاده کرد. زیرا اضطراب باعث تشدید ویژگیهای شخصیتی در افراد دچار این اختلال میشود.
در مجموع، چشمانداز اختلال شخصیت وسواسی اجباری امیدوارکنندهتر از سایر اختلالات شخصیتی است. درمان به آنها کمک میکند تا آگاهی بیشتری درباره خود و تاثیر ویژگیهای آنها بر روابطشان بهدست بیاورند. فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری در مقایسه با سایر اختلالهای شخصیت، احتمال کمتری دارد تا به اعتیاد الکل یا مواد دچار شود.