«خودش را بالا میگیرد و فکر میکند دیگران برای او کار میکنند» این از خصوصیات افراد خودشیفته است، برخورد با آنها ساده نیست و ارتباط برقرار کردن با آنها بسیار دشوار به نظر می رسد.
اگر همسرتان خودشیفته است از خودتان مراقبت کنید، اما همیشه به عنوان یک دوست و مشاور کنار او باشید تا بتوان راحتتر او را درمان کرد؛ اگر همسرخودشیفتهتان از خود همدلی نشان داد این حس او را تقویت کنید تا به آرامش برسد. اکثر افراد دچار خودشیفتگی هستند و این مسئلهای طبیعی است چون هر کسی که خود را دوست دارد به زندگیش اهمیت میدهد، اما در برخی این خودشیفتگی به طور نامعمول وجود دارد که باعث مشکلات زیادی در زندگی میشود.
اختلال شخصیت خودشیفتگی اختلالی در برخی افراد است که نیاز به بزرگنمایی و تحسین شدن از طرف دیگران را دارند، حال میتواند این بزرگ نمایی به صورت خیالی یا رفتار واقعی باشد؛ افرادی که دچار این اختلال هستند نیاز به احساس همدلی از طرف دیگران را دارند، افراد مبتلا به این اختلال اغلب بر این باورند که مهمترین فرد در زندگی دیگران یا در زندگی کسانی هستند که با آنها ملاقات میکنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی اغلب حالات و برخوردهای مغرورانه، پرنخوت و ریاست مآبانه با دیگران دارند؛ آمارها نشان میدهد که اختلال شخصیت نارسیستی حدود یک درصد از جمعیت دنیا را تحت تاثیر قرار داده است و اغلب این اختلال بین مردان شایعتر است.
خصوصیات افراد خودشیفته چیست؟
اصولا افراد خودشیفته از اعتمادبهنفس بالایی برخوردارند، اما فروید اعتقاد داشت به دلیل اینکه این افراد اعتماد به نفس ندارند خودشیفته هستند، یعنی افراد خودشیفته تلاش میکنند تا افکار یا احساسات منفی خود را همچون اضطراب، ترس، شرم و گناهکاری را به شکل دیگری بروز دهند، در واقع، نارسیستها عاشق خود نیستند، بلکه یک حس درونی، آنها را مجبور میکند که به دیگران نشان دهند، عاشق خود هستند.
آیا خودشیفتهها متکبر هستند؟
به هیچ وجه نباید شخصیت نارسیستی با شخصیتی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است، اشتباه گرفته شود؛ فردی که اعتماد به نفس بالایی دارد، ممکن است فروتن هم باشد اما شخصیت نارسیست خودخواه و متکبر است.
«دوست داشتن خود»، ویژگی مطلوبی است ولی زیادهروی در «دوست داشتن خود»، باعث بهوجودآمدن مشکلاتی میشود که نه تنها خود فرد را بلکه اطرافیان او را هم آزار میدهد؛ خودشیفتگی (نارسیسیسم) میتواند یک مانع جدی در روابط و مناسبات میان فردی باشد، ویژگیهای یک شخصیت خودشیفته میتواند بهعنوان یک عاملمنفی بههر ارتباطی ضربه بزند.
افرادی که خود را بزرگ میبینند چه مشکلاتی دارند؟
اگرچه همه افراد تاحدی ویژگیهای خودشیفتگی را دارند و گاهی آن را بروز میدهند اما افرادی هم بهطور خاص مبتلا بهخودشیفتگی هستند، یعنی خودشیفتگی به یکرفتار بارز یا ویژگی شخصیتی در آنها بدل شده است، بیماران خود شیفته (narcissistic personality disorder) با احساس عمیق «اهمیت خود، خود بزرگ بینی و نوعی بینظیر بودن» مشخص میشوند، این افراد خود را قوی، مشهور و داناترین میدانند همچنین انتظار اطاعت و پیروی دیگران را دارند.به دلیل اینکه دیگران نمیتوانند خوستههای آنها را برآورده کنند و بزرگ بینی بیش از حد دارند روابط اجتماعیشان شکننده خواهد بود و مسائل بین فردی، شغلی و فقدانهای زیادی دارند که با رفتار خود آنها بهوجود میآید.افراد خوشیفته از همه طلبکار هستند و خودشان را افرادی خاص و برتر تصور میکنند، باید خواستههایشان بهخودیخود و بدونهرگونه پرسشی برآورده شود؛ آنها نسبت به چنین رفتاری احساس طلبکارانه، حق بهجانب و مدعی دارند لذا هنگامیکه این امر محقق نشود به عصبانیتهای بیدلیل یا خشم و غضب خودپسندانهای دچار میشوند.
آیا حق با افراد خودشیفته است؟
از آنجایی که تصور تحریف شدهای درباره اهمیت خود دارند و فکر میکنند همیشه حق با آنهاست، چنانچه کسی خواستههای آنان را برآورده نکند، تمام تلاش خود را برای تحقیر همهجانبه آن شخص، بدون هیچ احساس عذاب وجدانی، بهکار میگیرند.
افراد خودشیفته چه شخصیتی دارند؟
وی در خصوص علائم اختلال شخصیت خودشیفته، ادامه داد: برای این که یک فرد، مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) باشد، باید پنج مورد (یا بیشتر) از علائم زیر در او تشخیص داده شود؛ این افراد با مفهوم موفقیت به شکل فانتزی برخورد میکنند، شدیدا خودخواه هستند و تنها با افراد بالاتر از خود ارتباط برقرار میکنند، تمایل به ناراحت کردن دیگران و اعتقاد شدید به این که دیگران به آنها حسادت میکنند، دارند.افراد خودشیفته اهداف غیرواقعی برای خود تنظیم میکنند، از دیگران برای انجام کارهای خاصی انتظار بیخود دارند، بی عاطفه و همواره در جستجوی قدرت هستند و به راحتی حسادت میورزند و به انتقاد با خشم و تحقیر پاسخ میدهند.
خصوصیاتی که در افراد نارسیست مشاهده میشود به این شرح است که فرد دارای یک احساس واهی مهم پنداشتن در خود است به عنوان مثال، در زمینه دستاوردها و استعدادهای خود اغراق میکند، انتظار دارد که بدون داشتن دستاوردهای مناسب به عنوان فرد برتر به رسمیت شناخته شود.فکر و ذکرش این است که موفقیت، قدرت، استعداد و زیبایی نامحدود ایدهآل دارد و معتقد است که خاص و منحصر به فرد به چشم می آید، تنها آدمهای خاص و سطح بالا میتوانند او را درک کنند و باید تنها با این آدم ها رابطه داشته باشد. به شدت نیازمند این است که از سوی دیگران مورد تحسین قرار بگیرد، به شدت احساس میکند که مستحق امتیازات خاصی است؛ به عنوان مثال، به طور غیر منطقی انتظار دارد دیگران با او رفتار خاصی داشته باشند و خودشان را به طور اتوماتیک با انتطارت او تطبیق بدهند.
فرد خودشیفته دیگران را استثمار میکند، به عنوان مثال، از دیگران برای رسیدن به اهداف و برنامههای خود استفاده میکند، فاقد احساس همدلی نسبت به دیگران است، تمایلی به شناختن یا درک احساسات و نیازهای دیگران ندارد، اغلب به دیگران حسادت میکند یا معتقد است که دیگران به او حسادت میکنند، مرتبا نگرش یا رفتارهای حاکی از غرور و نخوت از خود نشان میدهد.
علت ایجاد شخصیت خودشیفته چیست؟
این روانشناس سلامت با اشاره به علل اصلی ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، گفت: هنوز علت اصلی اختلال شخصیت خودشیفته شناخته نشده است با این حال، بسیاری از محققان عوامل ژنتیکی و زیست محیطی را دلیل اصلی مبتلایان به این نوع اختلال میدانند، همچنین دانشمندان در بخش خاکستری مغز افراد خودشیفته که به همدلی، روابط عاطفی و شفقت وابسته بود، نوعی نارسایی را یافتند.بسیاری از صفات و ویژگیهای افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته در طول مراحل طبیعی رشد آنها رخ میدهد؛ به عنوان مثال عدم آگاهی والدین از چگونگی تربیت و رفتار صحیح با کودکان که در بزرگسالی منجر به این اختلال میشود.
پاداشها و تنبههای افراطی، وابستگی بیش از حد به والدین، تعریف و تمجیدهای بیش از حد از سوی والدین یا سایر اعضای خانواده، تحمل آزار و اذیت شدید در دوران کودکی از انواع محیطهای مخرب به شمار میرود؛ اغلب اوقات این افراد علاوه بر خودشیفتگی به بیماریهایی همچون اعتیاد به الکل، افسردگی یا اضطراب مبتلا هستند.
همیشه دور و بر این افراد کسانی وجود دارند که خودشیفتگی آنها را تقویت میکنند، افرادی که مجذوب آنها میشوند و با رفتارهای خود کوره خودشیفتگی را برانگیخته میکنند؛ معمولا افرادی جذب یک فرد خودشیفته میشوند که اعتمادبهنفس کمی دارند، خود را حقیر میدانند و در ارتباط با یک خودشیفته تمایلات خود آزارانه یا مازوخیسمی خود را برآورده میکنند.از طرف دیگر، خودشیفتهها نیز با تحقیر مداوم این افراد هم برتری خود را حفظ میکنند و هم ناخواسته با اینکار باعث اطاعتپذیری آنها میشوند؛ درمان اختلال شخصیت خودشیفته نیازمند درمان های طولانی مدت روان درمانی است، حتی در مواقع نیاز دارو نیز تجویز میشود.
شخصیت افراد تا 6 سالگی شکل میگیرد ( به ویژه بیشترین شکل گیری تا 4 سالگی است) و تا پایان سن بلوغ این شخصیت تثبیت میشود و بعد از 18 سالگی دیگر کار خاصی برای تغییر شخصیت فرد نمیتوان انجام داد، مگر تجربه و فرآیند رشد باعث ایجاد تغییرات شود.
برای شکل گرفتن شخصیت علاوه بر ژن مهمترین فاکتور «محیط» است، یعنی محیط ژنهایی را که در درون ما وجود دارد را به صورت فعال در میآورد، پس میتوان گفت محیط غلبه کننده بر ژن است؛ در واقع اگر فردی ژن دیابت داشته باشد و بخواهد در کشور چین زندگی کند، به دلیل خام خواری و سبک تغذیه دریایی چینیها احتمال اینکه ژن دیابت در فرد فعال شود خیلی زیاد است.
قابل ذکر است اگر در کشوری مانند ایران با تغذیهای غالب بر غذاهای نشاستهای یا برنج و سیب زمینی، احتمال اینکه ژن دیابت فرد در این کشور هم فعال شود بسیار زیاد است.
شخصیت خودشیفته چگونه شکل میگیرد؟
وی افزود: شخصیت خود شیفته به چند دلیل شکل میگیرد، اولین دلیل این است که در دوران کودکی زمانی که والدین تعریف و تمجیدهای غلو آمیز به کودک بگویند، مانند اینکه تو نابغه هستی، تو بهترین هستی، تو زیباترین کودک روی زمین هستی، این نوع صحبتها باعث میشود کودک احساس کند فردی خاص و متفاوت تر از بچههای دیگر است.ابرخی از والدین کاملا در خدمت فرزند خود هستند و تمام نیازهای او را به سرعت برآورده میکنند و هیچ زمانی را برای خود در نظر نمیگیرند، کودک را در فضایی میبرند که فکر میکند «همه باید در خدمت من باشند»، این والدین در برآورده و محبت کردن به فرزندان افراط میکنند.
دسته دوم والدینی هستند که نه تنها به نیازهای کودک بیتوجهی میکنند بلکه کودک را مورد آزارهای کلامی، شخصیتی و بدنی قرار میدهند؛ کودک برای اینکه از آسیبها در امان بماند راهکاری پیدا میکند و برای اینکه شخصیت خود را حفظ کند به تخیلات فرار میکند و خود را یک انسان خاص و دوستداشتنی می دانند.
کودک با تخیلات زندگی میکند به نحوی که این تخیلات ملکه ذهن او میشود در نتیجه آن را بخشی از واقعیت میداند به همین دلیل اگر از شخصیت خود شیفته انتقاد کنیم به شدت عصبانی میشود چرا که حباب حفاظتی که برای خود ساخته است میترکد.
آقایان خودشیفتهتر هستند یا خانمها؟
تحقیقات نشان داده است که حدود 50 تا 70 درصد افراد خود شیفته را آقایان تشکیل میدهند، مخصوصا آقایانی که تنها حس میکنند برای دیگران آرام بخش هستند اما این حس تنها به دلیل اعتیاد به مصرف الکل، قلیان و غیرهای که دارند در آنها به وجود آمده است، این افراد آسیبی که به دیگران وارد میشود برایشان اهمیت ندارد که یکی از خصوصیات این افراد است و نسبت به انتقادات بسیار حساس هستند.
شخصیت خود شیفته سه فاکتور اصلی دارد، به خود بیش از حد اهمیت میدهند، توقع دارند دیگران مدام او را مورد تحسین و تمجید قرار دهند و در نهایت قادر به حس همدلی و درک دیگران هستند.
شخصیتهای خودشیفته حسود و متکبر هستند.یک روانشناس گفت: فرد خودشیفته با دیگران همدلی ندارد و به شکل مرضی حسادت میورزد، خود را برتر از دیگران میداند و دنبال جلب توجه است. این اختلال درمان قطعی ندارد.اختلال شخصیت خودشیفته را الگوی شناختی، هیجانی و رفتاری عنوان کرد که فرد مبتلا به آن غیر قابل انعطاف است و توجه، آگاهی و احساس او معطوف به خودش است و این الگو در تمام ابعاد زندگی و رفتاری فرد مبتلا جریان دارد. مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته در رابطه با دیگران اشتغال ذهنی به موضوعات مربوط به خودشان را دارند و موقع تصمیمگیری نیز این اشتغالات ذهنی موجب میشود تا فقط خودشان را در نظر بگیرند.
* خودشیفتگی چیست؟
همه ممکن است در مقاطعی از زندگی خود اشتغال ذهنی نسبت به خود داشته باشیم اما فردی که به طور نافذ، فراگیر و غیر قابل انعطاف این اشتغال ذهنی را داشته باشد در روابط با دیگران دچار مشکل میشود.
*افراد خودشیفته با دیگران همدلی ندارند
مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته به علت درگیری و اشتغال ذهنی نسبت به مسائل خود با دیگران همدلی ندارند. چنانچه این افراد ازدواج کنند نمیتوانند خود را جای طرف مقابل بگذارند و دنیا را از دریچه نگاه خود میبینند.آنها به شکل مرضی حسادت میورزند و بیشتر اوقات نمیتوانند درک کنند که دیگران نیز قابلیتهایی دارند. مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته به طور تلخی هیجانات مربوط به حسادت را درک میکنند آنها در مقایسه خود با دیگران نمیتوانند حق را به آنها دهند.حسادت در همه افراد وجود دارد اما کسانی که به طور مرضی حسود هستند خود و دیگران را آزار میدهند.
*شخصیتهایی که فکر میکنند دیگران قدر آنها را نمیدانند
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان گفت: افرادی که به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا هستند خود را برتر از دیگران میبینند. احساس میکنند دیگران قدر آنها را نمیدانند و نمیتوانند قدرت هوش و مقام آنها را درک کنند. این افراد در پی گرفتن توجه و تشویق از سوی اطرافیان خود هستند.بنابراین میتوان آنها را افرادی برشمرد که تقویت و پاداش را از منابع بیرونی میگیرند.
*افرادی که تکبر زیادی دارند
این متخصص حوزه بهداشت روان اظهار داشت: تکبر یکی از ویژگیهایی است که در فکر و رفتار مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته دیده میشود آنها معمولاً دیگران را استثمار میکنند مثلاً چنانچه به آنها بگوییم که آیا کاری بیرون از منزل دارند که بتوانیم برای آنها انجام دهیم حتماً کاری را خواهند تراشید.
*چه کسانی با مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته کنار میآیند؟
این روانشناس بالینی با بیان اینکه شخصیتهای وابسته معمولاً در خدمت مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته هستند تصریح کرد: متبلایان به اختلال شخصیت خودشیفته دوست دارند به طور مداوم از دیگران خدمات بگیرند معمولاً افراد وابسته که نمیتوانند بدون کسانی که به آنها وابسته هستند زندگی کنند به این افراد خدمات ارائه میدهند.افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته عاشق خودشان هستند و این عشق افراطی نسبت به خود موجب میشود تا نسبت به محیط و اطرافیان ناسازگار باشند.این عدم سازگاری به دلیل انتظارات زیاد آنها از محیط است.
* خودشیفتگی از کجا نشأت میگیرد؟
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان درباره سببشناسی اختلال شخصیت خودشیفته گفت: این اختلال به زمینه فکری افراد مربوط میشود اما بخش مهمی از آن نشات گرفته از الگوی تربیتی افراد است. خانوادههایی که معتقدند کودکان آنها فوقالعاده باهوش و استثنایی هستند و نیازهای کودک را بدون تأخیر ارضا میکنند به او القا میکنند که از دیگران برتر و بالاتر است.
*معلمان از برجستهسازی موفقیتهای تحصیلی دانشآموزان بپرهیزند
با انتقاد از برجستهسازی دانشآموزان از منظر تحصیلی که گاهی توسط اولیا مدرسه انجام میگیرد متأسفانه گاهی دیده میشود که معلمان به برخی از دانشآموزان که از سایر محصلان موفقتر هستند میگویند نباید با هر کسی مصاحبت کنید این تفکر خطرناک است زیرا منجر به شکلگیری شخصیت خودشیفته در فرد میشود.
*آیا متبلایان به اختلال شخصیت خودشیفته درمانپذیرند؟
افسردگی شایعترین اختلال در مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته است معمولاً مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته جهت درمان مراجعه نمیکنند و عواقب این اختلال است که پای آنها را به درمانگاههای روانشناختی باز میکنند. درمان مبتلایان به دلیل عدم بینش نسبت به شخصیت خود کمی سخت به نظر میرسد. متأسفانه به دلیل اینکه نیازهای افراطی مبتلایان توسط دیگران ارضا میشود آنها مدام دچار تعارض و کشمکش میشوند که این تعارضات به افسردگی و اضطراب در آنها منجر میشود.به دلیل اینکه اختلال شخصیت مزمن و ریشهای است درمان مبتلایان به کندی پیش میرود اما نمیتوان گفت این اختلال کاملاً بیعلاج است این افراد بهبودی قطعی نخواهند داشت و در درمان تلاش میشود تا مبتلایان را از نظر رفتاری و هیجانی با ارائه مهارتهایی آماده کنیم تا خودشان نیازهایشان را برطرف کنند.
آیا تا حالا احساس کرده اید که طرف مقابل شما دارای شخصیت خودشیفته است؟ آیا با افرادی برخورد کرده اید که از مصاحبت و گفتگو با آنان احساس ناراحتی کنید؟ یا شاید دیگران شما را به خود شیفتگی متهم کرده اند! اختلال شخصیت خودشیفته یکی از انواع اختلال شخصیت کلاستر B می باشد. افراد مبتلا به اختلالات شخصیت معمولا هیچ آگاهی نسبت به مشکلات شخصیتی شان ندارند. برای مثال شخصیت خودشیفته معمولا برای درمان افسردگی اش به مشاور مراجعه می کند.
اختلال شخصیت خودشیفته یا نارسیسیسم
اختلال شخصیت خودشیفته یکی از انواع اختلالات شخصیت است. واژه خودشیفتگی یا نارسیسیم از نام مرد زیبا رویی به نام نارسیوس گرفته شده است که با دیدن تصویر خودش در آب، عاشق و شیفته خودش شد. این اسطوره یونانی بسیار مورد توجه دیگران بود ولی با رفتارها و بی تفاوتی هایش سبب ناراحتی دیگران می شد. در نهایت نارسیوس بعد از دیدن تصویر خودش در آب دچار غم عشق به خودش می شود و در کنار برکه از اندوه جان می سپارد.شخصیت خودشیفته خودش را مرکز دنیا می داند، او در ذهنش از هر جهت ویژه و خاص می باشد. در واقعیت نیز اکثرا اشخاصی مشهور و موفق هستند، اما شخصیت خودشیفته خود را خیلی فراتر از آن چه واقعا هست (زیباتر، پولدارتر، موفق تر و...) می پندارد. شخصیت خودشیفته احساسات و مشکلات دیگران را نادیده می گیرد، گویی او تنها کسی است که لیاقت مورد توجه بودن را دارد.
علل ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته
بر اساس تحقیقات انجام شده هنوز علت اصلی ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته شناخته نشده است. اما مشخص شده که عوامل بیولوژیکی، اجتماعی و روانی در بروز این اختلال نقش دارند. بسیاری از روانشناسان معتقدند که اختلال شخصیت خودشیفته نتیجه تربیت غلط دوران کودکی است. ناز پرورده کردن بیش از حد و یا بر عکس مورد بی توجه بودن کودکان، منجر به بروز شخصیت خودشیفته می گردد. کودکانی که مورد بی توجهی یا آزار اذیت قرار گرفته اند به طور غریضی خود محوری را برای بقای خودشان انتخاب می کنند. این کودکان فکر می کنند که تنها خودشان باید از خودشان مراقبت کنند. بنابراین خودشیفتگی نتیجه غفلت یا سو استفاده یا آسیب روحی وارد شده به کودک توسط والدین و دیگران نیز می باشد. بسیاری از صفات و ویژگی های شخصیت خود شیفته در طول مراحل طبیعی رشد رخ می دهد.
علائم اختلال شخصیت خودشیفته
معمولا فرد خودشیفته، در کار و شغلش فردی موفق و در انظار عمومی مهربان و بخشنده به نظر می رسد. آنها اغلب دوستانی خواستنی و شریک زندگی ایده آلی به نظر می آیند. بیرون رفتن با آنها بسیار لذت بخش است. اما زمانی که پای تفاوت در دیدگاه و نظرات در میان باشد، متوجه می شوید که او تنها به نظرات خودش اهمیت می دهد. در هر بحثی مجبور به کوتاه آمدن خواهید بود. اگر فکر می کنید توانسته اید تغییری در نگرش او ایجاد کنید، تنها به این دلیل است که او می خواهد شما اینطور برداشتی داشته باشید. برای جلوگیری از مورد سوءاستفاده واقع شدن باید نحوه برخورد و رفتار با شخصیت های خودشیفته را یاد بگیرید.
در ادامه برخی خصوصیات شخصیت خودشیفته را شرح داده ایم:
1-گوش دادن یک طرفه
در زمان گفتگو با فرد خود شیفته تنها گفته های خودش مهم هستند، گفته های شما را قطع کرده و به شما اجازه صحبت نمی دهد. در تصمیم گیری ها به نظرات بقیه اهمیت نداده و او تنها کسی است که درست می گوید. نظرات دیگران را با لحنی توهین آمیز نفی یا رد می کند.
2-خود شیفته مرکز تمام اتفاقات است
شخصیت خود شیفته خود را بهتر، جالب تر، جذاب تر و مهم تر از بقیه می داند. در حین صحبت اگر طرف مقابل در حال حرف زدن باشد، فرد خودشیفته در حرف ها به نکته ای مربوط به خود اشاره می کند تا مجددا خود را در کانون بحث قرار دهد. او وقتی که چیزی را بخواهد حتما باید بدستش بیاورد و اصلا اهمیتی ندارد که دیگران چه فکری می کنند.
3-قانون فقط برای دیگران است
بیمار خودشیفته اعتقاد دارد که به اقتضای منافع اش مجاز به انجام هر کاری است. وقتی دیگران در صف، انتظار می کشند نوبت را رعایت نمی کند. از پرداخت مالیات با تقلب شانه خالی می کند، چون در دید او قوانین وضع شده تنها برای دیگران هستند.
4- انتقاد را تحمل نمی کنند
شخصیت خود شیفته از انتقاد به راحتی رنجیده می شود. او انتظار دارد که همواره مورد تحسین و تمجید اطرافیان قرار بگیرد. اگر از او انتقاد شود، احساساتشان جریحه دار خواهد شد و به سرعت مقابله به مثل می کند. خودشیفته در نگاه اولی فردی با اعتماد به نفس بالا به نظر می رسد ولی با کوچکترین بازخورد منفی باد غرورش زود خالی می شود.
5- اگر مشکلی پیش بیایید مقصر دیگران هستند
شخصیت خودشیفته عذر خواهی نمی کند یا به اشتباهاتشان اعتراف نمی کند. چون اعتقاد دارد که والاتر از دیگران می باشد، پس ملامت و سرزنش را در شان خود نمی بیند. چنانچه از این فرد انتظار داشته باشید که سهم خودشان را در مشکلی بگوید، به شدت عصبانی می شود.
6- خیلی سریع عصبانی می شوند
در صورت پیش نرفتن شرایط بر باب میل افراد خودشیفته خیلی سریع عصبانی می شوند و کنترل خود را از دست می دهند.
پیامدهای اختلال شخصیت خودشیفته
این افراد خود را برتر از دیگران می دانند. متکبر هستند و رفتار تحکم آمیزی دارند، در عین حال از دیگران انتظار احترام و تحسین دارند. زمانی که نیازهای ناممکن این افراد را برآورده نشود؛ به طور شایع دچار غم و اندوه و علائم افسردگی می شوند و از دارو و مواد مخدر به عنوان راهی برای رهایی از ناراحتی استفاده می کنند. در صورت زندگی و ازدواج با شخصیت های خودشیفته حتما مشاوره ازدواج بگیرید.
درمان اختلال شخصیت خود شیفته
مطالعات نشان می دهد که بسیاری از مبتلایان خود می دانند که خودشیفتگی دارند، اما حتی به خودشیفتگی خود افتخار می کنند، به همین دلیل به دنبال راه های درمان اختلال شخصیت خودشیفته نمی روند.روش درمان مشخصی برای همه افراد دارای اختلال شخصیت خوشیفته وجود ندارد. اما در روان درمانی بخصوص روان درمانی بلند مدت فرد با مشکلات و ویژگی های شخصیتی خودش آشنا می شود، رفته رفته به اصلاح و تغییر رفتارش منجر خواهد شد.دارو درمانی جزو درمان های موثر برای درمان اختلال شخصیت خودشیفته (نارسیسیم) محسوب نمی شود. اما گاهی از دارو برای کاهش رفتارهای آزار دهنده فرد استفاده می شود. در صورت اعتیاد باید همزمان برای درمان اعتیاد و درمان اختلال شخصیتی اقدام کرد. شما در هر جایی که هستید می توانید از خدمات مشاوره تلفنی و مشاوره حضوری مرکز مشاوره روانشانسی حامی هنر زندگی بهرمند شوید.
این اختلال جزو اختلالات شخصیت به شمار می رود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder) توانایی های خود را بیش از آنچه هست در نظر می گیرند، موفقیت های خود را بزرگتر از آنچه هست می دانند، در همه چیز به تحسین دیگران نیاز دارند و با مردم همدلی نمی کنند. این افراد معتقدند که برتر و بهتر از دیگران هستند و از آنها انتظار دارند که این برتری را به رسمیت بشناسند. آنها به طور دایم منتظر تعریف و تمجید دیگران هستند ودر صورتی که کسی از آنها تعریف نکند، ممکن است خشمگین شوند. در روابط میان فردی انتظار دارند که دیگران وقت، انرژی و احساسات خود را وقف آنها کنند و از دیگران به نفع خود سؤاستفاده می کنند. افراد خودشیفته با دیگران همدلی ندارند و احساسات و خواسته های دیگران را نمی توانند تشخیص دهند یا نادیده می گیرند. به همین دلیل پیشینه آنها پر از روابط نافرجام است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته همسرانی را ترجیح می دهند که آنها را آشکارا ستایش می کنند، نه همسرانی را که آنها را واقعا دوست دارند (یعنی همسرانی را که دایم قربان صدقه می روند اما ممکن است آنها را زیاد دوست نداشته باشند، به همسرانی که زیاد قربان صدقه نمی روند ولی با عمل نشان می دهند که دوستشان دارند، ترجیح می دهند). اما، در پشت ظاهر پر سر و صدای این افراد که درباره موفقیت ها و استعدادهایشان داستان های پرآب و تابی تعریف می کنند، اعتماد به نفسی بسیار شکننده وجود دارد و این افراد دایما به تایید دیگران نیازمند هستند و اطرافیان باید دایم به آنها اطمینان بدهند که حرف ها و کارهایشان درست است. وقتی دیگران به آنها قوت قلب نمی دهند، خشمگین و پرخاشگر می شوند. به علت عدم همدلی با دیگران و تلاش برای سؤ استفاده از آنها، اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است به رفتارهای مجرمانه و بزهکارانه منجر شود. بسیاری از افراد خودشیفته تکبر و خودبینی نشان می دهند. یکی از مکانیسم های دفاعی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته به کار می برند گسستگی است. این افراد ار انکار و گسستگی استفاده می کنند تا احساس حقارتی را که در طول کودکی در آنها به وجود آمده است از خودشان دور کنند.
( پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) معیارهایی را برای تشخیص اختلال خود شیفته ارائه داده است. فرد تقریبا در همه جوانب زندگی خود احساس خود بزرگ بینی دارد (در خیال یا در رفتار)، نیاز به تعریف و تمجید دیگران دارد، و همدلی ندارد. این وضعیت از اواخر نوجوانی و قبل از اوایل بزرگسالی شروع شده است، در شرایط مختلف حضور دارد و پنج مورد یا بیشتر از موارد زیر آن را نشان می دهند:
1. خود بزرگ بینی دارد و احساس می کند فردی مهم است (مثلا، موفقیت ها و استعدادهای خود را بزرگ جلوه می دهد و بدون آنکه موفقیت های بزرگی داشته باشد انتظار دارد دیگران او را فردی بسیار خوب و مهم بدانند).
2. دایم درباره موفقیت، قدرت، هوش، زیبایی، یا عشق ایده آل خیالبافی می کند.
3. باور دارد که فردی بسیار خاص و تافته جدا بافته است و فقط کسانی که خودشان افرادی خاص یا با کلاس هستند می توانند او را درک کنند، یا فقط باید با چنین افرادی رفت و آمد داشته باشد.
4. به تمجید و تحسین دیگران به شدت نیازدارد.
5. همیشه حق به جانب است و فکر می کند هرکاری بخواهد می تواند انجام دهد ( بدون هیچ منطقی انتظار دارد دیگران در حق او لطف خاصی انجام دهند).
6. از دیگران سؤ استفاده می کند (تا به اهداف خود برسد).
7. همدلی ندارد، یعنی نمی خواهد احساسات و نیازهای دیگران را متوجه شود و به رسمیت بشناسد.
8. معمولا حسادت دیگران را می کند یا فکر می کند دیگران حسادت او را می کنند.
9. رفتار متکبرانه دارد یا از بالا به دیگران نگاه می کند.
علل اختلال خودشیفته:
افراد مبتلا به شخصیت خودشیفته توانایی های خود را بیش از حد می دانند و موفقیت های خود را بزرگ جلوه می دهند. اما در پشت این ظاهر خودبزرگ بین، اعتماد به نفس شکننده وجود دارد که باعث می شود دایما در پی جلب تایید دیگران باشند. نظریه های سایکودینامیک عقیده دارند که صفات شخصیتی اختلال شخصیت خودشیفته ، در فرزندان والدین سرد و بی عاطفه، که به ندرت موفقیت های کودک را ستایش می کنند، به وجود می آیند. این گونه والدین موفقیت های کودکان خود را معمولا بی ارزش می دانند و ترجیح می دهند درباره موفقیت های خودشان حرف بزنند. در اثر این تجربه ها، کودکان برای مقابله با احساس بی ارزشی، نارضایتی، و عدم پذیرش خود سعی می کنند راه هایی پیدا کنند. یکی از این روش ها این است که به خود دلداری دهند و خودشان را متقاعد کنند که فردی با ارزش و با استعداد هستند. محصول نهایی این فرایند، فردی است بدون اعتماد به نفس که درباره استعدادها و موفقیت های خود دایما به دنبال جلب توجه است، نسبت به دیگران بی عاطفه و بی اعتناست، زیرا در کودکی، زندگی با والدین سرد و بی عاطفه را تجربه کرده است. آنچه این نگرش را تایید می کند گذشته افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته است، زیرا اکثر آنها قربانی بدرفتاری و غفلت بوده اند. اما بدرفتاری و غفلت در دوران کودکی شرط کافی برای ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیست، و بعضی روان شناسان بالینی اعتقاد دارند که محبت بیش از حد والدین و رفتار یسش از حد مثبت آنها باعث می شود که فرزندان بیش از حد به خود مطمئن شوند و باورهای غیر معقول و خود بزرگ بینانه به وجود آورند. جالب اینجاست که شواهد تصادفی نیز تایید می کننند که اکثر افراد مبتلا به خودشیفتگی اولین فرزندان یا تنها فرزند خانواده هستند، زیرا در این حالت، والدین برای رسیدگی به فرزندان، وقت و توجه بسیار زیادی به کار می برند.
اختلال شخصیت خودشیفته با اختلال شخصیت ضد اجتماعی ارتباط نزدیکی دارد و افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معمولا رفتار خودخواهانه، مکارانه، و پرخاشگرانه نشان می دهند. آنها می خواهند از دیگران بهره کشی کنند و نسبت به دیگران همدلی ندارند. همه اینها به رفتارهای موجود در اختلال شخصیت ضد اجتماعی شبیه هستند. اما آنچه تمایز این دو را آسان می سازد این است که افراد خودشیفته دایما استعداد های خود را بزرگنمایی می کنند و خود را منحصر به فرد و برتر از دیگران می دانند.
درمان اختلال خود شیفته
تحقیقات انجام شده درباره انواع روان درمانی های موجود، هم از لحاظ تعداد تحقیقات و هم از لحاظ موفقیت آمیز، بی نهایت محدود هستند. وقتی برای کمک به این افراد از روان درمانی استفاده می شود، معمولا روی خود بزرگ بینی، حساسیت بیش از حد به ارزیابی شدن از سوی دیگران و عدم همدلی با دیگران، تمرکز می شود. در شناخت درمانی تلاش می شود تا باورهای غلط یا خیالبافی های این افراد با تمرکز روی تجربه های لذت بخش روزمره و واقعا قابل وصول جایگزین شوند. برای کمک به این افراد در جهت مواجه شدن با انتقاد دیگران و قبول آن، از استراتژیهای کوپینگ (مقابله ای) ، مثل آموزش ریلکسیشن، استفاده می شود. یکی دیگر از اهداف روان درمانی این است که به این افراد کمک شود روی احساسات دیگران تمرکز کنند. چون افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته در مقابل افسردگی های شدید بسیار آسیب پذیر هستند، مخصوصا در میانسالی، افسردگی آنها نیز مورد روان درمانی قرار می گیرد. با این حال، هرگونه نتیجه گیری درباره تاثیر این گونه روان درمانی در اختلال شخصیت، غیر ممکن است.