همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

بیشترین علت اضطراب کودکان ایرانی چیست؟

 

اضطراب در دوران کودکی تا آن اندازه اهمیت دارد که می تواند از آسیب های اجتماعی جدی مانند بزهکاری و خشونت در دوران بزرگسالی پیشگیری کند.

اما کودکان ایرانی تا چه حد مضطرب هستند، چه تعداد از آنان مبتلا به اختلال اضطراب بوده و والدین چگونه می توانند دریابند که فرزند آنان اختلال اضطراب دارد و دست آخر اینکه آیا می توان اضطراب کودکان را درمان کرد.

**اضطراب چیست؟

بسیاری از والدین با مفهوم واقعی اضطراب آشنا نیستند ، آنان فکر می کنند که اگر کودک سرمساله ای گریه کند ، اضطراب دارد یا اصولا به مساله اضطراب توجهی ندارند.

کارشناس ارشد روانشناسی در حوزه کودک و نوجوان سازمان بهزیستی، می گوید: اضطراب در واقع ، حالت ناخوشایندی از نگرانی و ترس است که منبع خاصی برای آن وجود ندارد.این نگرانی و ترس و اضطراب موجب می شود که موقعیت و رفتار کودک دچار برخی مشکلات شود به آن معنا که سطح عملکرد او پایین می آید؛ منظور از سطح عملکرد در روانشناسی ، سطح عملکرد انطباقی است یعنی کودک در رفتار اجتماعی، تحصیلی و ارتباط خود با خانواده به خاطر ترس مبهم و نگرانی اش، دچار مشکلاتی می شود.

**از کجا بفهمیم کودکی مضطرب است؟

بسیاری از والدین می خواهند بدانند که آیا فرزند آنان نیز اضطراب دارد یا نه و کارشناس ارشد روانشناسی در حوزه کودک و نوجوان سازمان بهزیستی در پاسخ به این سئوال، می گوید: برای اینکه ببینیم آیا کودکی اضطراب دارد، همیشه این سئوال را از والدین می پرسیم که می توانی خودت به این قضیه پاسخ بدهی ؟ آیا این ترس و نگرانی که مبهم و ناخوشایند است و مدت خاصی از آن صحبت می کنی در عملکرد تحصیلی و اجتماعی و موقعیت های زندگی کودک ، تغییری ایجاد کرده و آیا افت عملکرد تحصیلی یا رفتاری نشان می دهد ؟

 اضطراب معمولا همه افراد را دچار می کند اما مهم این است که چقدر در عملکرد اجتماعی و تحصیلی و ارتباطی کودک تاثیرگذار بوده است.

**نشانه های عینی اضطراب کودک چیست؟

شاید تعداد زیادی از والدین به دلیل مشغله زیاد، پنهان کاری کودک و سبک زندگی امروز متوجه افت عملکرد تحصیلی یا رفتاری او نشوند در اینصورت آیا اضطراب نشانه های عینی دیگری دارد؟

 برخی نشانه های عمومی برای اضطراب کودک وجود دارد که والدین خودشان می توانند آنها را بررسی کنند . نشانه ها معمولا اول جسمی است یعنی وقتی والد برای اولین بار به مرکز مشاوره مراجعه می کند از نشانه های جسمی و فیزیولوژیکی بیشتر صحبت می کند.

 سردرد، حالت تهوع، سرگیجه، تپش قلب، لرزش اندام های مختلف بدن و تکلم نامناسب را از نشانه های اضطراب عنوان می کرد  البته نشانه های روحی و روانی و درونی نیز وجود دارد که دیده نمی شود.

**نشانه های نامرئی اضطراب

عصبی بودن کودک و رفتارهای پرتنش داخل مدرسه نیز نشانه هایی از اضطراب است. کودک که در مدرسه درگیر است و دائم دعوا می کند و معمولا علت خاصی برای دعوای کودک وجود ندارد، مضطرب است.

 بهانه گیری های مکرر ، انتظارات خیلی بالا، توقعات نابجا، داشتن تنش ، حالت های بی قراری مدرسه یا منزل، لجبازی های خیلی شدید ، اصرار روی موضوعات خاص تحصیلی یا خانوادگی را نشان دهنده اضطراب کودک می داند.

 معمولا این حالات، کدهای رفتاری و روانی اضطراب کودکان است که خانواده ها نمی بینند چون بیشتر عوامل جسمی و فیزیولوژیکی قابل دید است.

در یک تقسیم بندی کلی ، نشانه های اضطراب را به دو گروه نشانه های ظاهری و درونی تقسیم می کند و یادآور می شود: نشانه های ظاهری قابل دید و اندازه گیری هستند اما نشانه های درونی مدل های رفتاری کودکان، قابل اندازه گیری نیستند.

**والدین به این سئوال ها، جواب دهند

 والدین باید سئوال هایی از خودشان بپرسند و اگر پاسخ آنها به این سئوالات مثبت بود حتما باید به کلینیک های مشاوره مراجعه کنند.

وی این سئوالات را اینگونه مطرح می کند که آیا کودک شما از حیوانات ، موقعیت یا اماکن خاصی می ترسد یا نه ، آیا از رفتن به مهدکودک یا هر کلاس آموزشی دیگری ترس دارد. آیا کودک بیش از حد مضطرب و نگران و کمرو است ، آیا سریع دستپاچه و خجالت زده می شود و بالاخره آیا رفتارهای پرخاشگرایانه دارد.

علاوه براین، والدین باید از خود بپرسند که آیا کودک، رفتارهایی دارد که تاکنون انجام نمی داده اما بعد بطورناگهانی برخی رفتارهای خارج از رفتار روتین و روزمره اش انجام می دهد. اگر این موارد در کودکشان وجود داشت و بیشتر از یک ماه طول کشید والدین برای تشخیص اضطراب و بررسی بیشتر باید به کلینیک های تخصصی مراجعه کنند. عدم تمرکز و توجه و پایین آمدن حافظه کودک که در نشانه های شناختی اضطراب قرار می گیرد. برای بررسی بیشتر، بطورقطع مشاور و درمانگر از والدین سئوال های بیشتری می گیرند تا به تشخیص قطعی برسد.جباری اضافه می کند: بی اختیاری ادرار یا شب ادراری در کودکان بیش از 6 سال نیز می تواند یک علامت اضطراب باشد.

**علائم شناختی و جسمی اضطراب

علائم اضطراب هم می توانند شناختی و هم رفتاری و جسمی باشند که از جمله علائم جسمی و فیزیولوژیک می توان به لرزش و تعریق ، اشاره کرد.

 تیک های عصبی هم از نشانه های اضطراب است ، کودک مضطرب، مویش را می پیچاند و ابروهایش را می کند البته نمی توان گفت اگر یکی از این موارد در کودک دیده می شود حتما اضطراب دارد. از جمله علائم شناختی نیز می توان به کاهش قدرت تمرکز و حافظه اشاره کرد که در آن حل مساله کودک دچار مشکل می شود.

**لجاجت علامتی برای اضطراب کودک

 بی قراری و عصبی ، لجوج و بهانه گیر بودن کودک، انتظارات بالا و پرتوقعی ، نشانه های رفتاری اضطراب کودک هستند.

 همچنین در علائم جسمی افراد که به کلینیک مراجعه می کنند کنار سردرد، تهوع و تب نیز وجود دارد که این علام به ویژه در موارد ورود به مدرسه، کلاس اول و پیش دبستانی دیده می شود.ترس ها هم علامت اضطراب کودکان هستند که از جمله آنها می توان ترس از تاریکی ، ترس از جدایی و ترس از مرگ اشاره کرد که از سوی والدین خیلی مطرح می شوند.، ناخن جویدن، مشکلات خواب و مکیدن انگشت را از دیگر نشانه های اضطراب کودکان عنوان می کند.

**اضطراب خطرناک است؟

 معمولا همه ما از کودک تا بزرگسال، سطحی از اضطراب را تجربه می کنیم اما زمانی این مساله خطرناک و مساله ساز می شود که عملکرد کلی فرد به خطر بیفتد .

 بطورمثال اضطراب می تواند رفتار و ارتباطات با هم سن و سالان را تحت تاثیر قرار دهد و حتی مسائل تحصیلی و در بزرگسالان مسائل شغلی را درگیر کند.

**وقتی نوزاد هم مضطرب می شود

 معمولا دوره هایی از اضطراب از سن پنج تا 6 ماهگی در کودک شروع می شود و طبیعی است. بطورمثال کودک در این سن ممکن است از صدای بلند بترسد.

هنگامی که کودک بزرگ تر می شود، موضوعات دیگری مانند موقعیت های جدید و ناآشنا ، ترک مادر یا پدر و فضاهای جدید، او را می ترساند یا نگران می کند که طبیعی است. اوج اضطراب کودکان در 10 تا 14 ماهگی دیده می شود که به شکل اضطراب جدایی است و این اضطراب حدود سن 24 ماهگی تا دو سالگی ، باید کاهش یابد و به حداقل برسد که اگر این امر محقق نشد ، مشکلی وجود دارد.

اگر اضطراب کودک ادامه پیدا کند و به دوران پیش دبستان، دبستان و نوجوانی برسد ، دیگر خطرناک است و در مسائل ارتباطی کودک در اجتماعی و مسائل تحصیلی کودک ، اثرگذار خواهد بود.

*اضطراب طبیعی، علتی دیگر برای کودک مضطرب

 خیلی مهم است که والدین بدانند یک حدی از اضطراب و بودن در ابهام، برای کودک لازم است.

*اضطراب تا چه حد طبیعی است؟

 سطح طبیعی اضطراب تا زمانی است که مسائل رشدی ، عاطفی و اجتماعی کودک به خطر نیفتد.

 همه انسان ها در مواجهه با موقعیت های جدید، دچار نوعی اضطراب می شوند اما خودشان را به مرور با آن تطبیق می دهند. اضطراب در کودک، زمانی مهم است که کودک نتواند خودش را با موقعیت جدید تطبیق دهد و سازگار کند، اضطراب ادامه دار باشد و عملکردها پایین بیاید.

**موقعیت هایی که کودک در آنها مضطرب می شود

کودک ممکن است در موقعیت های مختلف دچار اضطراب و ترس شود اما حتی ترس از فضای باز یا بسته علل دارد.هراتی خاطرنشان می کند: از کودک انتظار می رود کودکی که در موقعیت جدید قرار گرفته و بطورمثال اسباب کشی انجام شده یا وارد مهدکودک یا مدرسه شده، بعد نهایتا یک هفته تا 10 روز ، اضطراب او با تلاش پرسنل و خانواده کاهش یابد.اما اگر پس از این زمان و در صورتیکه تمام اقدامات لازم انجام شده و موقعیت غیرمنتظره ای هم نبوده ، تطبیق ایجاد شود، عملکرد کودک افت پیدا می کند.

**چرا کودک با موقعیت های جدید سازگار نمی شود

بخشی ازعلل اضطراب کودک به ویژگی های شخصیتی کودک و بخشی دیگر به عواملی بازمی گردد که مادر در دوران بارداری به کودک انتقال داده است.

 اضطراب مادر نیز چند علتی است یعنی مادر ممکن است خودش بیمار اضطرابی باشد و باردار شود . بیماری اضطراب مادر ممکن است ارثی یا موقعیتی یا یادگیری باشد.

 هنگامی که مادر در دوران بارداری ، ویژگی های شخصیتی یک فرد مضطرب را داشته باشد، آن را به جنین انتقال می دهد و زمانیکه کودک به دنیا می آید ، کودک مضطربی هست؛ اینجاست که ژنتیک و ارث مطرح می شود.

 گاهی نیز اضطراب مادر، موقعیتی است به آن معنا که مادر با استرس هایی در دوران بارداری مواجه می شود که استرس ناشی از مرگ یکی از عزیزان ، جدایی و طلاق، تنش ها و دعواها، بیماری جسمی و تصادفات و انواع ترس از بلایای طبیعی، موقعیت های جدید شغلی و اخراج از کار از جمله این استرس های موقعیتی به شمار می رود.

استرس ممکن است خفیف یا شدید باشد.

**مهم ترین علت اضطراب کودکان ایرانی چیست؟

 مسئول غربالگری اضطراب کودکان پنج تا 6 سال اما مهم ترین علت اضطراب کودکان را والدگری یعنی عدم مهارت در نوع برخورد با کودکان ، می داند.

 والدین در جملاتی که در جهت تربیت یا امر به پرهیز برای کودکان استفاده می کنند، به نوعی اضطراب را در کودکان شکل می دهند.

**بچه خوب، در حقیقت همان کودک مضطرب است

در زمان های گذشته کودکان برای بازی و تخلیه هیجانات، فضای کافی وجود داشت اما بچه های امروزی این فضای تخلیه هیجانی را ندارند و به فضای مجازی و کارتون ها و در خانه، محدود شده اند.کودکان در گذشته بیرون خانه می دویدند و حتی با هم دعوا و کتک کاری می کردند ، اینها همه تخلیه هیجانات بوده است. اما کودکان امروزی این امکانات را ندارند .

 یک بچه خوب ، کودکی است که مودب باشد و دعوا نکند ، کسی را نزند و یکی از خصوصیاتی که کودکان مضطرب دارند ، این است که ظاهرا کودکان خیلی خوبی دیده می شوند یعنی کودکانی هستند که می گویند خیلی کودک خوب، مودب و ساکتی است.

 گاهی اضطراب کودک به حد اضطراب جدایی می رسد و پدر و مادر خود را کلافه می کند .اما اگر اضطراب کودک از نوع اضطراب های چسبنده و در ارتباطاتش نباشد و درون خود کودک باشد ، کودکان آرام و منزوی هستند.

**ارتباط اضطراب کودکی با اختلافات زناشویی دوران بزرگسالی

 پایه اختلالات روانی از اضطراب شروع می شود . اضطراب درمان نشده ، آغاز افسردگی، اعتیاد ، اختلال در روابط زناشویی و دیگر انواع اختلالات در بزرگسالی است.

بنابراین تاکید زیادی داریم که اضطراب کودکان، زود تشخیص داده شود.

**کودک را زیر ذره بین نگذارید

 علاوه بر ژنتیک و مادر مضطرب، ویژگی های تربیتی خود والد نیز بر اضطراب کودکان تاثیر گذار است.

بطورمثال خانواده خیلی سختگیر و ملاحظه کار، تمام رفتارهای کودک را زیر ذره بین می گذارند که حالت بی مهارتی ها خود را اینجا نشان می دهد.

 نظام سفت و سخت برخی خانواده ها تمام رفتارهای کودک حتی نشستن ، راه رفتن و درس خواندن کودک را زیر ذره بین می گذارند و این سختگیری ها به کودک انتقال پیدا می کند و کودک احساس می کند هیچوقت نمی تواند آن خوبی که پدر و مادر می گوید، باشد. چنین کودکی فکر می کند هیچگاه نمی تواند از عهده مسئولیت ها به خوبی بر بیاید و پدر و مادر همواره از او انتظار دارند و او نمی تواند این انتظارات را حل و فصل کند . همین عامل موجب می شود که اعتماد به نفس کودک ، کاهش پیدا کند و احساس کند من خوب نیستم و نمی توانم موفق شوم . همین عامل منشاء اضطراب می شود.

**پدر و مادر کافی!

 بخشی از استرسورها (عامل ایجاد کننده استرس) داخل خانواده است که طلاق، تنش های خانواده ، اختلافات پدر و مادر ، توجه کردن به یک کودک نسبت به کودک دیگر، تعداد زیاد خواهران و برادران ، بی توجهی ، بی عاطفه بودن پدر و مادر به خاطر درگیری های شغلی و وقت نگذاشتن برای کودک از جمله عوامل ایجادکننده اضطراب به شمار می روند. به وقت گذاری والدین برای کودک، مادر کافی یا پدر کافی اطلاق می شود که این مساله مهم تر از مسائل مالی است. کافی بودن والددر واقع یکی از مهارت های والدگری است که آموزش داده می شود . بنابراین ضروری است که مهارت های گفت و گو نیز به والدین ، آموزش داده شود که چطور بشنوند. تک فرزندی و چندفرزندی نیز می تواند در مساله اضطراب تاثیرگذار باشد اما اضطراب یک پدیده تک عاملی نیست.

**تنها گذاشتن فرزند، کودک آزاری است

 تنها گذاشتن کودک کمتر از هشت سال ، نوعی کودک آزاری به شمار می رود.حتی کودک هشت ساله نباید بیشتر از چهار ساعت تنها گذاشته شود.

**عوامل محیطی در اضطراب مهم تر از ژنتیک است

با اشاره به عوامل اضطراب از جمله عوامل ارثی ، محیطی و خانوادگی ، می گوید: عوامل محیطی از اهمیت بیشتری برخوردار است چراکه به این عوامل دسترسی داریم.

همچنین مشکلات ارث و ژن را می توان با شیوه های آموزشی به والدین از بروز آن و تولد نوزاد مبتلا به اختلالات، جلوگیری کرد یا اینکه با مداخلات درمانی می توان آن را تا حدی تعدیل کرد.

**نقص ظاهری یکی دیگر از دلایل اضطراب کودکان

 ممکن است کودکی با نقصی یا ویژگی های ظاهری متولد شود که این مساله نیز می تواند اعتماد به نفس کودک را کاهش دهد. هنگامی که کودک دارای نقص ظاهری، مهارت های مقابله ای و آموزش های روانشناختی لازم را دریافت نکند و به لحاظ خانوادگی و امور درمانی نیز ، نقص او جبران نشود، منجر به اضطراب خواهد شد. ویژگی های ظاهری مانند ریزنقش بودن زیاد، قد کوتاه یا نقص فیزیکی موجب می شود که آن فرد، سطحی از اضطراب را تجربه کند. حتی گاهی اختلالات هورمونی مانند افت قند ، پرکاری و کم کاری تیروئید می تواند روی اضطراب کودک تاثیر داشته باشد که لازم است اینگونه مشکلات جسمی، بررسی شوند و درمان های پزشکی و روانشناختی ، توامان انجام شوند.

گاهی مشکلات جسمی کودک مانند پرکاری و کم کاری تیروئید ریشه سایکوسوماتیک (اختلال روان‌تنی) دارند به آن معنا که کودک به این علت مبتلا به این بیماری شده که شرایط روحی کودک به هم ریخته شده است.در اینگونه بیماری های جسمی که منشاء روانی دارد، خدمات پزشکی کمک نمی کند اما اگر بعد روان کودک را پوشش دهیم ، علائم جسمی نیز می تواند برطرف شود. 

**کودک مرفه هم مضطرب می شود

بسیاری از والدین فکر می کنند که اگر از تمکن مالی بالایی برخوردار باشند، کودک در آسایش است و دیگر دچار اضطراب نمی شود.

اضطراب، تک عاملی نیست همانگونه که می گوییم فرزند دوم می تواند عامل اضطراب باشد یا نباشد، تمکن مالی هم می تواند در اضطراب کودک، نقش داشته باشد یا نقشی ایفا نکند. نبود اضطراب در کودک به این مسائل بستگی دارد که خانواده چقدر برای او وقت می گذارند و تا چه اندازه به او گوش می دهند. کودک باید بتواند احساسات خود را در خانواده، ابراز کند ، تخلیه شود و همدلی دریافت کند . اگر این مولفه ها نباشند،عواملی مانند تمکن خانواده در کاهش اضطراب کودک ، نقش ندارد.

 اگر کودکی می بیند کودک دیگر امکاناتی دارد که او ندارد و این مساله را برای والدین بازگو می کند ، نیازی نیست که حتما آن وسیله برای کودک خریداری شود بلکه حمایت عاطفی و همدلی والدین، اثر گذار است.

**تروما ، کودک و اضطراب

 تروما را نیز می توان جزء دلایل اضطراب نام برد. کودکی که تروما و انواع آزارها برای او اتفاق افتاده است، در زلزله بوده یا سوء استفاده جنسی از او شده است ، این اتفاق می تواند کودک را دستخوش هیجان زیادی کند و در صورت درمان نشدن منجر به اضطراب می شود اما خود تروما لزوما منشاء اضطراب نیست بلکه نحوه همراهی کردن با خود تروما ، مهم است. در تروما این مساله مهم است که آیا در آن لحظه ، پدر و مادر توانستند بشنوند. توانستند همدلی کنند و آیا برای او، وقت گذاشتند.

**منطقه جغرافیایی زندگی کودک و رابطه آن با اضطراب

طبق اطلاعات به دست آمده از طرح غربالگری اضطراب، مراجعه والدین به مراکز مشاوره و همکاری با روانشناس در استان های محروم از جمله استان های ایلام، خوزستان وسیستان و بلوچستان ، بیشتر از استان هایی مانند تهران و شیراز و اصفهان بوده است.

 شاید قضاوت شود که خانواده های ساکن در شهرهای کوچک و روستاها، آگاهی کمتری دارند اما بافت شهری یا حضور در شهر یا روستا دلیل نمی شود که والدین توجه بیشتری به کودکان کنند و بخواهند همدلی بیشتری داشته باشد. حس والد بودن و اینکه والدین بدانند باید به کودک گوش دهند نقش موثری در برطرف کردن اضطراب کودکان دارد. البته منطقه جغرافیایی بطورقطع در اضطراب کودکان، تاثیرگذار خواهد بود اما تا آن اندازه که بتواند عامل اصلی یا تعیین کننده اضطراب کودکان باشد.

 *تنبیه بدنی، یکی از مهم ترین عوامل اضطراب

خانواده ها هنگامی که جایگزین های مناسبی برای تنبیه ندارند از ابزار کتک زدن ، استفاده می کنند چون فکر می کنند تنبیه بدنی، کمک کننده است درحالیکه این مساله یکی از مهم ترین عوامل اضطراب در کودکان به شمار می رود. دیگر اینجا ، کتک زدن می تواند به عنوان تنهاعامل اضطراب در کودکان مطرح شود.

**ضرورت مراجعه کودکان تنبیه شده به مراکز مشاوره

در تست غربالگری اضطراب در بخش تروماها ، اگر کودک تنبیه بدنی شده و والدین یا افراد دیگر به او آسیب رسانده اند صرف نظر از هر رقم به دست آمده در تست، حتما کودک باید برای تشخیص اضطراب ارجاع شود.کتک خوردن کودک تا آن اندازه توسط والدین ، بارهیجانی منفی برای کودک دارد که حتی اگر در حالت کلی نشانه هایی از اضطراب برای کودک دیده نشود باید کودک را به متخصص ارجاع داد تا بتواند در مورد احساس و تنبیهش، حرف بزند.در روانشناسی امروزی از تنبیه استفاده نمی شود؛ تنبیه ، آخرین راه و ساده ترین راه است. اگر والدین به گونه ای آموزش ببینند که از روش های مختلف برای مدیریت رفتاری کودک استفاده کنند اصلا به تنبیه نمی رسیم.

**بچه ها ، اضطراب را یاد می گیرند!

نکته خیلی مهم که در مراجعان مراکز مشاوره مشاهده می شود ، یادگیری اضطراب از سوی کودکان است به آن معنا که کودکان گاهی اضطراب را از والدین یاد می گیرند.

 والدین ممکن است خودشان بیمار اضطرابی باشند یا حتی مشکلات و ترس ها را از قبل داشته و به مشاور و روانشناس مراجعه نکرده اند و با این مشکلات زندگی می کند ؛ در اینگونه مواقع ، کودک، توجه مستقیمی به الگوگیری می کند.

اینکه پدر از موضوعی مانند آینده نگران و مادر نسبت به بیماری خود یا اعضای خانواده اش ، نگران است، اضطراب را به کودک منتقل می کنند. وجود دلشوره و اضطراب از زمان کودکی در خانواده به یادگیری اضطراب کودکان کمک می کند.

**چگونه اضطراب کودکان را کاهش دهیم؟

پنج نیاز اساسی برای کودکان وجود دارد که اگر ما بتوانیم این پنج نیاز را در حوزه های درمان و آموزش ، پاسخگو باشیم می توانیم امیدوارباشیم که اضطراب کم شود.

 این پنج نیاز را شامل نیاز به ایمنی، نیاز به پذیرش و همدلی و راهنمایی، نیاز به خودمختاری و استقلال، نیاز به تفریح و نیاز به محدودیت عنوان می کند.

 اولین نیاز کودک، نیاز به ایمنی است به آن معنا که یکی از مهم ترین مساله در کودکی ، این است که آیا کودک توانست احساس امنیت را از طریق خانواده یا جامعه دریافت کند.

*حرف دل کودک

 نیاز دیگر کودک، نیاز به پذیرش و همدلی و راهنمایی است به آن معنا که کودک بداند اگر حرفی در دلش داشت، می تواند بگوید نه آنکه بترسد یا نگران شود که اگر من حرفم را بگویم، مامان حالش خیلی بدتر از من می شود یا سرزنش می شوم. اینها به معنای سرکوب کودک است. اگر کودک نتواند این مسائل را بیان کند بطورقطع، این مسائل درون کودک می ماند و به آتش زیر خاکستر تبدیل می شود و بعد برای کودک مشکل ایجاد می کند.

**وقتی کودک اعلام خودمختاری می کند

 نیاز دیگر کودک، نیاز به خودمختاری و استقلال است که خیلی اهمیت دارد. هنگامیکه کودک می تواند خودش کاری را انجام دهد اما والدین عجله می کنند تا کار کودک را انجام دهند، چون وقت ندارند یا دلشان می سوزد یا دلشان می خواهد که کودک زودتر خوشحال شود و اینگونه حس خودمختاری کودک، خدشه دار می شود که ارتباط مستقیم با اعتماد به نفس دارد و اعتماد به نفس نیز ارتباط مستقیم با قضیه اضطراب دارد.

**غذا در قلمروی اختیارات کودک است

 غذا در قلمرو اختیارات کودک است اما مصرف دارو در اختیارات کودک نیست. نباید در برابر غذاخوردن به کودک ، باج داد؛ اگر بخواهیم در ازای مصرف کودک برای او اسباب بازی بخریم ، کودک ، شرطی می شود و شرطی سازی کودکان صدمه ای است که به آنان وارد می شویم و موجب می شود انگیزه های درونی که لازمه انسانیت هستند، خشک شوند. رشد تعالی درونی در گروی انگیزه درونی است.

**تفریح و محدودیت برای کاهش اضطراب کودک ضروری است

نیاز دیگر، نیاز به محدودیت است ؛ یعنی ما اگر پذیرش ، مهربانی و توجه می کنیم معنی آن ، این نیست که به کودک هیچ محدودیتی نمی دهیم .اما محدودیت باید حداقل باشد و کودک باید بداند که ما طرف آزادی ، شادی ، خوشحالی و لذت او هستیم اما اگر بخواهد بطورمثال دستمال کاغذی را تا ته بکشد با او مخالفت می کنیم و به او می گوییم اگر این کار را بکند دستمال کاغذی را بالای کمد می گذارم.محدودیت برای زندگی کودک و برای احساس ایمنی و پیشگیری از اضطراب ، لازم است. بطورمثال باید به کودک بگوییم که دو تا نیم ساعت برنامه تلویزیونی می تواند ببیند و خودش می تواند انتخاب کندکه هر دوتای آن صبح یا شب باشد.

محدودیت را حتما باید اعمال کنیم تا کودک بداند زندگی قوانین و ساختاری دارد ، اگر به فروشگاهی رفتیم و به کودک گفتیم که می تواند یک خوراکی انتخاب کند اما کودک دو تا خوراکی می خواست، اگر خودش را به زمین زد و غلت خورد بازهم باید سر محدودیت خودمان باشیم ، محدودیت چیز خوبی است، محدودیت، احساس امنیت می آورد.

**آموزش خانواده راهی برای کاهش اضطراب

در درمان اضطراب، هم کودک و هم خانواده مطرح است.

والدین با آموزش، می توانند جایگزین های تنبیه ، همدلی ، بیان احساسات و پذیرش را تمرین کنند تا بطورمثال بدانند هنگامیکه کودکان با هم دعوا کردند، چگونه مداخله کنند . البته برای درمان اضطراب درکنار آموزش های خانواده ، مداخلات روانشناختی و درمانی کودک نیز انجام می شود.:50 درصد کار درمانی این است که هنگامی که فرزند ، احساسش را گفت ، والدین آن را بشنود و همان را به کودک انعکاس بدهد بطورمثال هنگامیکه کودک گفت من از صدای رعد و برق می ترسم ، والد هم بگوید : تو از صدای رعد و برق می ترسی. اینکه فلسفه رعد و برق را بگوییم ، خوب است اما کودک در آن لحظه نیاز دارد که کسی حسش را درک کند.

 والدین باید موضوع را از دریچه کودک ببینند و لمس کنند . هنگامیکه کودک می گوید مامان بچه دوم را دوست ندارم و کاش نبود و می مرد، اگر مادر بگوید نه او تو را دوست دارد ، این جملات کمکی به کودک نمی کند ؛ باز هم همان حس بد در کودک باقی می ماند و تازه کودک شرمنده می شود که اگر خواهر یا برادرش تا این اندازه خوب است چرا من حس بدی دارم و مشکل کودک مضاعف می شود.هنگامی که کودک از تاریکی می ترسد و ما چراغ را روشن می کنیم و نشان می دهیم که چیزی نیست کودک با خود می گوید حتما من مشکل دارم و از ترسیدن هم می ترسد و اضطراب از همینجا شروع می شود.اگر فقط کودک بتواند ابراز کند و والدین بشنوند این مشکل حل می شود و فرآیند طبیعی خود را سیر می کند. والدین نباید نگران این مساله باشند که سریعا حال کودک را خوب کنند . یکی از اشتباهات ، دلسوزی است که می خواهیم سریع حال کودک خوب شود .

**حل مشکلات خانواده از دارودرمانی مهم تر است

برای درمان اضطراب کودک ، ابتدا در مصاحبه تشخیصی ، رفتار والدین و کودک را می سنجیم . گاهی نیاز به دارودرمانی و گاهی نیاز به ارجاع به روانپزشک است.

ما خیلی کم درباره دارودرمانی صحبت می کنیم چون می خواهیم با تغییرات الگوهای رفتاری خانواده ها، اضطراب کاهش یابد و ریشه کن شود.اگر مسائل خانواده حل شود ، اضطراب کودکان از بین می رود اما خانواده های برعکس عمل می کنند یعنی هنگامیکه کودک از حد طبیعی خارج می شود، کودک را برای درمان می آورند و هرچند کودک نیاز به بازی درمانی و دیگر روش ها و شنیدن حرف هایش و مشاوره دارد اما پایه تمرکز اصلی درمان روی نوع ارتباط والدین با کودک است . نخستین تغییر اساسی در والدین مربوط به تغییرات سبک تربیتی و آموزش بیان احساسات است . کنار این آموزش ها نیز تکالیفی به خانواده و کودک داده می شود که انجام دهند. حمایت والدین از دوره های درمان خیلی مهم است.

 *بازی درمانی و کاهش اضطراب کودک

بازی درمانی ، رابطه پویا بین کودک و درمانگر است.در این روش درمانی، تعدادی اسباب بازی با پیشینه علمی برای کودک انتخاب می شود و طی ارتباط علمی که بین درمانگر و کودک برقرار می شود، کودک شروع می کند به کاوش در احساسات و رفتار خودش و کم کم می تواند به بهبودی دست یابد.در بازی درمانی از ابزاری به نام بازی استفاده می شود چون بازی ، زبان کودک و اسباب بازی ، کلمات کودک است. کودکان در بازی می توانند سناریوی زندگی را تغییر دهند ، می توانند حس کنترل را تجربه کنند و وقتیکه حس کنترل اتفاق بیفتد ، می تواند از شدت تنش کودک کاسته شود. بازی درمانگر از این ویژگی های بازی استفاده می کند تا کودک را توانا کند.

**رفتارشناختی، اضطراب کودک را کاهش می دهد

 رویکردهای متفاوتی برای درمان اضطراب وجود دارد اما آنچه که در حال حاضر در ایران بیش از همه استفاده می شود ، رویکرد درمانی رفتار شناختی است.

: در این رویکرد به این نکته تاکید می شود که به کودک یاد بدهیم بتواند احساساتش را بشناسد . این مهارت را اکنون بسیاری از بزرگسالان ندارند و نمی توانند روی احساسات خود اسم بگذارند و آنها را بشناسند که اکنون من خوشحال یا ناراحت یا خشمگین هستم.

 کودک باید ریشه احساسات را نیز یاد بگیرد که این احساسات از کجا می آید.

 **اضطراب در دختران بیشتر است یا پسران؟

براساس مواردی که در کلینیک های مشاوره داشتیم ، اضطراب در پسران بیشتر بود. کودکان پنج تا 6 سال پسر بیشتر مضطرب بودند. در غربالگری اضطراب کودکان، تفاوت معناداری بین آمار اضطراب پسران و دختران پیدا نشده است. دختران بیش از پسران ، اضطراب دارند اما چون پسران تلاش می کنند که آن را کتمان کنند به نظر می رسد اضطراب در دختران بیشتر است.

راه های کاهش اضطراب درکودکان

 

اضطراب کودکان، مشکل شایعی در میان کودکان و بزرگسالان است و حدود ده تا بیست درصد کودکان دبستانی علایم اضطراب را تجربه می‌کنند. نسبت کودکانی که استرس را تجربه می‌کنند از این نیز بیشتر است. اگر کودکتان دچار استرس و اضطراب است می‌توانید به او کمک کنید تا از فشار نگرانی‌ها رها شود؟

به او بیاموزیدکه با ترس‌هایش روبرو شود نه اینکه از آنها فرار کند

 انسان از موقعیت‌‌هایی که از آنها اجتناب می‌کند، ترس دارد، این اجتناب از موقعیت‌‌های اضطراب زا خودش باعث ایجاد اضطراب می‌شود. وقتی کودک با ترس‌هایش روبرو می‌شود، یاد می‌گیرد که اضطراب به طور طبیعی با گذر زمان کاهش پیدا می‌کند.بدن انسان نمی‌تواند برای طولانی مدت مضطرب باقی بماند بنابراین مکانیزمی وجود دارد که پس از مدتی باعث آرامش می‌شود.معمولا اضطراب بعد از بیست تا چهل دقیقه فروکش می‌کند. ‏

به او بیاموزید انسان کاملی نبودن اهمیتی ندارد

خیلی از والدین گمان می‌کنند موفقیت در ورزش، درس و یا هنر بسیار اهمیت دارد. اما آنها فراموش می‌کنند کودک باید تجربه‌های منحصر به فرد کودکی خودش را داشته باشد.اگر برای کودکمان نمره شانزده نمره قابل قبول اما کافی نباشد، مدرسه برای او فقط جایی برای نمره گرفتن می‌شود نه جایی برای آموزش و لذت از آموزش. این به این معنا نیست که نمره عالی گرفتن و نفر اول بودن اهمیتی ندارد، بلکه مهمترین موضوع تشویق کودک برای تلاش است و البته در عین حال باید بدانید که پذیرفتن اشتباه و غلط‌های جزیی او امری طبیعی است.‏

بر نکات مثبت توجه بیشتری داشته باشید

گاهی اوقات کودک مضطرب و نگران در افکار منفی و انتقاد از خود غرق می‌شود. ممکن است او در مورد اتفاقات آینده بیشتر بر نیمه خالی لیوان تمرکز کند. هرچه شما بیشتر بتوانید بر افکار مثبت کودکتان و نکات خوب موقعیت تمرکز کنید، کودک شما نیز می‌تواند نکات مثبت را ببیند و به آنها توجه کند.‏

برای فعالیت‌های آرامش بخش برنامه‌ریزی کنید

کودکان احتیاج به فعالیتهای آرامش بخش دارند و باید کودکی کنند. اما گاهی فعالیت‌‌های جالب مانند ورزش می‌تواند بیشتر جنبه قهرمانی و پیروزی به خود بگیرند.

پس باید مطمئن شوید کودکتان فقط برای لذت و سرگرمی بازی می‌کند. این نوع فعالیت‌ها می‌تواند برنامه ریزی روزانه برای بازی با اسباب بازی یا یک ورزش، یوگا، نقاشی یا معاشرت با دیگر کودکان باشد.

برای کودکتان الگوی رفتار مناسب، اهمیت به خود و مثبت اندیشی باشید

کودک معمولا رفتار والد را تقلید می‌کند. بنابراین اگر شما از موقعیت‌‌های اضطراب زا اجتناب کنید، کودکان نیز از شما تقلید می‌کنند. اگر شما با ترس‌‌هایتان روبرو شوید، او نیز همین کار را می‌کند.اگر شما به خودتان اهمیت بدهید و برای نیازهایتان وقت بگذارید، او هم از شما تقلید می‌کند. پس اگر می‌خواهید کودکی سالم از نظر روان داشته باشید خود شما نیز باید به روان خود اهمیت بدهید.‏

رفتارهای شجاعانه کودکتان را تشویق کنید

اگر کودک با ترس‌هایش روبرو شد، این کار او را تشویق کنید. این تشویق می‌تواند یک آغوش، یک استیکر و یا یک جایزه کوچک باشد. اما شما هیچگاه نباید از قبل برای کودک جایزه‌ای تعیین کنید. اگر رفتار مناسب کودکتان در مقابل ترس‌هایش با تشویق همراه باشد، او برای ادامه این رفتار دلگرمتر می‌شود.‏

خواب مناسب را جدی بگیرید

برای کودکتان زمان خواب منظمی در نظر بگیرید و بر آن پافشاری کنید. این کار به کودک شما کمک می‌کند تا خواب کافی داشته باشد و بدون استرس به خواب برود و یا از خواب بیدار شود.‏

کودک را تشویق کنید که اضطراب خود را بازگو کند

اگر کودکتان با شمااز ترس‌ها و اضطراب‌هایش حرف زد به او نگویید «مشکلی نیست» یا «نه تو نمی‌ترسی.» این کار به کودک شما کمکی نمی‌کند بلکه باعث می‌شود کودکتان فکر کند که به او گوش نمی‌کنی یا او را نمی‌فهمی. به جای این کار می‌توانید بگویید «بله، به نظر می‌رسد که ترسیده ای. نگران چه چیزی هستی؟» بعد می‌توانید در مورد احساسات و ترس‌هایش با او صحبت کنید.‏

به او کمک کنید که مشکلش را حل کند

وقتی که به کودکتان اطمینان می‌دهید که او را می‌فهمید و به حرف‌های او گوش می‌دهید، باید این کار را با کمک برای حل مشکل واقعی او تکمیل کنید. باید به او کمک کنید که راه حل‌های مختلفی برای مشکلش پیدا کند. اگر کودکتان خودش می‌تواند راه حل خوبی برای مشکلش پیدا کند که عالی است. در غیر این صورت می‌توانید در این کار او را یاری کنید. ‏

آرام باشید

بازخورد کودک به موقعیت‌ها معمولا بر اساس مشاهده والدین است. حتما بارها کودکی را دیده‌اید که بعد از زمین خوردن به پدر و مادرش نگاه می‌کند و بعد عکس العمل نشان می‌دهد. کودکان در هر سنی به احساسات والدینش توجه می‌کنند و معمولا واکنش او منطبق با رفتار والدین است. اگر شما مضطرب باشید، کودک نیز مستعد اضطراب بیشتری است.اگر می‌خواهید اضطراب و استرس کودکتان را کاهش دهید خودتان نیز باید آرام باشید. شما باید با صدای آرام صحبت کنید، صورت شما آرام باشد و رفتار آرامی داشته باشید.‏

با کودکتان تمرینات آرامش بخش انجام دهید

گاهی چند تمرین آرامش بخش ساده می‌تواند راهکار کاهش اضطراب کودکتان باشد. این کار می‌تواند چند نفس عمیق باشد و یا می‌توانید از کودکتان بخواهید به چیزی که دوست دارد مثل قدم زدن در ساحل فکر کند. می‌توانید از او بخواهید چشمانش را ببندد و به یک صدا، بو و یا تصویر فکر کند.

مثلا از او بخواهید که چشمانش را ببندد و به ساحل و بوی دریا فکر کند و شن‌ها را در زیر پاهایش تصور کند، به صدای مرغان دریایی و صدای موج‌ها فکر کند. اگر این کار برای او اثر داشت می‌توانید از او بخواهید خودش در زمان اضطراب این تمرین را انجام دهد.‏

تسلیم نشوید

اضطراب و استرس می‌تواند یک درگیری مزمن شود و موضوع اضطراب زا می‌تواند تغییر کند اما او ممکن است دایم برای چیزهای متفاوتی احساس اضطراب کند.

آنچه از نظر علمی واضح است اضطراب و استرس درمان پذیر است پس آنچه اهمیت دارد این است که تسلیم نشوید پس اگر اضطراب کودکتان حاد شد حتما به روان پزشک کودک مراجعه کنید. ‏

اضطراب درکودکان ونوجوانان

اضطراب عبارت است از یک احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی با منشأ ناشناخته، که به فرد دست می‌دهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوﮊی است. وقوع مجدد موقعیت‌های قبلی که استرس‌زا بوده‌اند یا طی آن‌ها به فرد آسیب‌ رسیده است، باعث اضطراب می‌شود. همه انسان‌ها در زندگی خود دچار اضطراب می‌شوند ولی اضطراب مزمن و شدید غیرعادی و مشکل‌ساز است.تحقیقات و بررسی‌ها نشان می‌دهند که اضطراب در خانم‌ها، طبقات کم‌درآمد و افراد میانسال و سالخورده بیشتردیده می‌شود.

تنیدگی (استرس) یا اضطراب

اسـترس و اضطراب در لغت به معنای جنبیدن، لرزیدن، تپیدن، پریشان حال شدن، یک‌دیگر را با چیزی زدن، به هم واکوفتن، آشفتگی، بیتابی، بی‌آرامی است. این‌ها کلماتی هستند که در زندگی روزمره از آن‌ها برای توصیف حالات و احساسات بسیار استفاده می‌شود؛ برای مثال، هنگام سخنرانی در برابر جمع، امتحان، روبه‌روشدن با مشکلات مادی، تأخیر سر یک قرار و ... . در شرایطی چون شرایط یادشده، وقتی در سخنان خود از این دو کلمه استفاده می‌کنیم، توجه چندانی به تفاوت موجود میان آن دو نداریم ولی برای مثال هنگام سخن گفتن از مشکلات روحی شایع در کودکان و نوجوانان، باید دقیق‌تر باشیم و تفاوت میان استرس و اضطراب را به خوبی درک کنیم. در روانشناسی، اضطراب مرحله پیشرفته استرس مزمن است و هنگامی به صورت یک مشکل بهداشت روانی درمی‌آید که برای فرد یا اطرافیانش رنج و ناراحتی به وجود آورد، مانع رسیدن او به اهدافش شود و یا در انجام کارهای روزانه و عادی او اختلال ایجاد کند.

اضطراب هنگامی در فرد بروز می‌کند که شرایط استرس‌زا در زندگی او بیش از حد طولانی شود یا به‌طور مکرر رخ دهد و یا این‌که دستگاه عصبی بدن نتواند به مرحله مقاومت تنیدگی پایان دهد و بدن برای مدتی طولانی همچنان بسیج باقی بماند. در این صورت، بدن فرسوده و در برابر بیماری‌های جسمی و روانی (مانند اضطراب) آسیب‌پذیر می‌شود.

به‌طور کلی، عوامل زیر به عنوان علل اصلی اضطراب در نظر گرفته می‌شوند:

عوامل زیست‌شناختی و جسمانی

 در افراد مضطرب، میزان بعضی از هورمون‌های موجود در خون غیرعادی است؛ بنابراین، هر آنچه باعث اختلال در سیستم هورمونی شود، برای بدن خطربه حساب می‌آید. بارداری، کم‌کاری یا تیروئید، پایین بودن قند خون، وجود غده‌ای در غدد کلیوی که هورمون اپی‌نفرین تولید می‌کند، و بی نظمی ضربان قلب از جمله این عوامل‌اند.

عوامل محیطی و اجتماعی

عوامل اجتماعی و ارتباطی بسیاری باعث به‌وجود آمدن اضطراب در افراد می‌شود؛ مانند مشکلات خانوادگی و احساس جدایی و طردشدگی. از جمله عوامل محیطی می‌توان تغییرات ناگهانی و غیر منتظره همچون زلزله، بیماری و مرگ یکی از نزدیکان را نام برد.

عوامل ﮊنتیکی و ارثی

یکی از مهمترین عوامل اضطراب، ﮊنتیک است و احتمال اضطراب در فرزندان افراد مضطرب بسیار بالاست. البته الگو قرار دادن رفتار پدر و مادر و یادگیری و تکرار کارهای آنان نقش مهمی در اضطراب فرزندان دارد (عامل اجتماعی) ولی تحقیقات و بررسی‌های انجام شده بر روی حیوانات و دوقلوهایی که با هم یا جدا از هم زندگی می‌کنند و از والدین مضطرب به دنیا آمده‌اند، نشان می‌دهند که عوامل ﮊنتیکی نیز بسیار موثرند. با وجود این، به‌نظر نمی‌رسد که ﮊن به خصوصی در این مورد نقش داشته باشد بلکه ترکیب بعضی از ﮊن‌ها چنین پیامدی دارد. طبق آخرین تحقیقات، عوامل ﮊنتیکی در بعضی انواع اضطراب مانند اختلال ترس از مکان‌های بازی نقش زیادی دارد.

عوامل جانبی موثر در ابتلا به اضطراب

به گفته بعضی متخصصان، تغذیه نادرست نیز در ابتلا به اضطراب تاثیر دارد. کمبود بعضی از اسیدهای آمینه، منیزیم، اسیدفولیک و ویتامین ب۱۲  باعث تسریع در ابتلا به اضطراب می‌شوند.

استفاده از مواد مخدر و داروهای روانگردان

برخی از ضایعه‌های مغزی (که باعث ایجاد علائمی شبیه به علائم اختلال وسواس می‌شوند).

به‌طور کلی، اختلالات اضطرابی شش نوع هستند و هر کس می‌تواند به یک یا چند نوع از آن‌ها دچار شود.   

 اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر

این حالت در افرادی دیده می‌شود که به‌طور مداوم نگران وقوع حادثه‌ای هستند. موضوع این نگرانی‌ها ممکن است بسیار متنوع باشد: نگرانی از بیمار شدن فرزندان، نگرانی از مرگ یکی از آشنایان، نگرانی از ته‌گرفتن غذا، ... این حالت به مرحله مقاومت استرس شباهت دارد و خطر چندانی ندارد. از علائم آن می‌توان تپش قلب، بی‌قراری، خستگی، بی‌خوابی، تنگی نفس، اختلال در تمرکز و حافظه را نام برد.

اختلال هراس

 در این حالت، افراد دچار حملات اضطرابی ناگهانی می‌شوند که معمولاً چند دقیقه یا گاهی بیشتر به‌طول می‌کشد. این حملات بسیار اتفاقی هستند و طوری رخ می‌دهند که عامل تحریک‌کننده آن‌ها مشخص نیست. افراد مبتلا به این نوع اضطراب اغلب جوان‌اند. احساس تنگی و فشردگی در قفسه سینه، تپش شدید قلب، عرق کردن، لرزش، گیجی، احساس از دست‌دادن تعادل،... از علائم این نوع اضطراب است. ولی این علائم بسیار گسترده‌اند و باعث می‌شوند که فرد مبتلا تصور کند دچار سکته قلبی شده‌ و ممکن است بمیرد.

ترس‌های ساده یا اختصاصی

ترس‌های خاص شایع‌ترین نوع ترس مرضی هستند، که طی آن‌ها فرد از مواجهه با  مواجهه با بعضی موقعیت‌ها، فعالیت‌ها یا اشیا اجتناب می‌کند؛ مانند بعضی از حیوانات (عنکبوت، موش، مارمولک، ...)، بلندی، دریا، خون و مرگ.

هر چیزی ممکن است باعث این نوع اضطراب شود (که خطر خاصی هم به دنبال ندارد). از جمله ترس‌های شایع، ترس از مکان‌های بسته، ترس از اجتماع و ترس از مکان‌های باز است. در ترس اخیر، که افراد مبتلا از حضور در فضای باز و پرازدحام و شلوغ و خروج از محیط منزل خودداری می‌کنند از این نوع ترس‌ها هستند. این اختلال معمولاً در نوجوانی شروع می‌شود ولی سابقه آن ممکن است به دوران کودکی و تجربه اضطراب جدایی در آن زمان برگردد.

 اختلال اضطراب اجتماعی

این نوع ترس در اواخر کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می‌شود و ترس و شرمساری از اشتباه کردن، صحبت کردن در جمع، غذاخوردن، سرخشدن یا لرزش صدا و ... در برابر جمع است و با خجالت ساده تفاوت دارد. این حالت اضطراب مانع شناخت افراد جدید می‌شود و فرد را به انزوا و گوشه‌گیری می‌کشاند.

 اختلال وسواس

در این حالت، فرد افکار یا اعمالی را برخلاف میل خود تکرار می‌کند. این بیماری میتواند به صورت وسواس فکری یا وسواس عملی و یا هر دو در فرد ظاهر می‌شود. در وسواس فکری فرد قادر نیست فکر، احساس یا عقیده‌ای تکراری و مزاحم را از ذهن خود بیرون کند. افکار وسواسی ممکن است بسیار ناراحت کننده، وحشت آور یا وحشیانه باشند. و باعث گرایش فرد به عادت‌های وسواسی شوند. یعنی او را وادار کنند که عمل یا عملی را به طور مکرر انجام دهند(وسواس عملی)، مانند شستن مکرر دست‌ها یا بالا کشیدن بینی. اعمال وسواسی هیچ‌گونه توجیه منطقی ندارند.

اختلال تنش‌زای پس از رویداد

اختلال تنش‌زای پس از رویداد را به نام «سندرم موج انفجار» نیز می‌شناسند. این حالت مربوط می‌شود به حادثه‌ای (از قبیل جنگ، تصادفات شدید، سوانح طبیعی، ... ) که با استرس شدید هیجانی همراه است و شدت آن می‌تواند به هر کسی آسیب برساند. یک دوم افرادی که دچار چنین استرس شدیدی می‌شوند، علائم مربوط به آن (مانند خواب‌های تکراری، خاطراتی مبهم ولی فراگیرنده، از دست رفتن تعادل و پرخاشگری شدید،...) را پس از گذشت حدود سه ماه از دست می‌دهند. هر چه اقدام‌های لازم برای درمان زودتر انجام گیرد، احتمال ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه کمتر می‌شود. در صورتی که این حالت بیش از چند ماه طول بکشد احتمال این‌که تا آخر عمر با فرد باقی بماند بسیار زیاد می‌ود.

اضطراب در کودکان و نوجوانان

تشخیص اضطراب و درمان آن در کودکان است؛ و نوجوانان بسیار مهم چون شخصیت آنان طی دوره‌های کودکی و نوجوانی شکل میگیرد. بسیاری از کودکان زمانی که در شرایط جدیدی قرار میگیرند، دچار ضطراب می‌شوند و واکنش‌های متعددی از خود بروز می‌دهند (لکنت‌زبان، آویزان شدن به پدر و مادر، خجالتی شدن، جویدن ناخن و ....). وظیفه والدین در چنین موقعیت‌هایی این است که با فرزند خود با صبر و حوصله برخورد کنند و اعتماد بهنفس لازم برای مواجهه با آن شرایط را به او بدهند. تشویق والدین در ارتباط برقرار کردن فرزندان با محیط خارج از خانه و افراد غیر فامیل بسیار مؤثر است. بسیاری از والدین از این احساس فرزندشان تا زمانی که به مشکل نخورده‌اند (مثل اولین روز مدرسه) بی‌اطلاعاند.یکی از شایعترین دلایل دلدرد و حالت تهوع که در کودکانی دبستانی دیده می‌شود، ترس و اضطراب آن‌ها از مدرسه است. نگرانی پدر و مادر (از ورود تازه کودک به مدرسه، وضعیت درسی او و ... ) به فرزندان منتقل می‌شود و اضطراب او را افزایش می‌دهد. از اختلالات اضطرابی شایع در کودکان میتوان اضطراب اجتماعی، ترس از مدرسه، اضطراب امتحان و اضطراب جدایی را نام برد.

با بزرگ شدن کودک و پا گذاشتن او به دوره نوجوانی، ممکن است اختلالات اضطرابی جدیدی در وی پدید آید. در این زمینه می‌توان به عوامل زیر اشاره کرد:

اضطراب ناشی از پذیرفته نشدن از جانب همسالان

نوجوانان در این مرحله از زندگی خویش به همسالان خود گرایش دارند و به‌دنبال برقراری ارتباط و دوستی با آنان هستند. والدین باید نیاز طبیعی مورد توجه همسالان قرار گرفتن فرزندشان را درک کنند و برای دوستان او احترام قائل باشند. حفظ اعتبار و شخصیت نوجوان در مقابل همسالان نیز بسیار مهم است. ترس از برقرار کردن روابط عاطفی و اجتماعی و سرزنشهای والدین در انتخاب دوستان به د لیل متفاوت بودن فرهنگ و آداب و رسوم و ارزشهای خانواده‌ها، باعث اضطراب در نوجوان می‌شود. برای جلوگیری از پنهان کاری، پدر و مادر باید در زمان مناسب و با منطق و ملایمت او را متوجه نتایج نامطلوب بعضی از معاشرت‌ها کنند.

تغییرات جسمی

نگرانی و اضطراب در این مورد می‌تواند ناشی از دیررسی یا زودرسی بلوغ، احساس خجالت، ناآگاهی و یا ترس از شرایط جدید و ناتوانی در تطابق دادن رفتار خود با این شرایط باشد. برای جلوگیری از اضطراب، پدر و مادر یا مربیان باید به طور مناسب و شایسته، نوجوان را (قبل از پیدایش علائم ثانویه بلوغ) از تغییرات جسمانی این دوره و آثار روانی آن آگاه سازند.

بروز رفتارهای پرخاشگرانه

مخالفت با افراد مختلف در خانه و یا خارج از آن، از خصوصیات بعضی از نوجوانان است که ممکن است با پرخاشگری کلامی یا غیر از آن همراه باشد. ناتوانی در کنترل این رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب در بسیاری از نوجوانان می‌شود. برای جلوگیری از این حالت، تربیت مناسب والدین، مقاوم ساختن  فرند در برابر سختی‌ها از دوران کودکی و ایجاد امنیت روانی می‌تواند موثر واقع شود. امر و نهی‌های غیر اصولی و محدودیت‌های بی‌مورد در کسب استقلال و آزادی، باعث تحریک عصبانیت و خشم‌های کنترل نشده در نوجوانان می‌شود. والدین باید به نوجوانان بیاموزند که به هنگام خشم، منطقی برخورد  کند و بدون توهین و تحقیر دیگران عواطف خود را بیان کند. همچنین باید به او بفمانند که نحوه برخورد دیگران با او تا حدود نتیجه رفتار او با دیگران است.

ترس از مستقل شدن

یکی از عمومی‌ترین نیازهای نوجوانان، نیاز به استقلال و آزادی است. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان باعث اضطراب می‌شود. از جمله مشکلاتی که در مسیر دستیابی به استقلال در نوجوانان دیده می‌شود، تضاد و دوگانگی است؛ یعنی نوجوانان با اینکه می‌خواهند مستقل شوند. ضرورت این مسئله را هم می‌دانند، از استقلال می‌ترسند. ناآگاهی از وضعیت پس از استقلال، یکی از دلایل اصلی این امر است. برای جلوگیری از ابتلا به اضطراب و دوگانگی، والدین باید به نوجوان اعتمادبهنفس و جرئت تجربه‌کردن دهند و برای او امنیت روانی فراهم کنند. دادن مسئولیت و اجازه اظهارنظر و تصمیم‌گیری به نوجوان بدون تنبیه و تحقیر او به خاطر اشتباهاتش، باعث می‌شود که او از خطاهایش عبرت بگیرد، راه‌های مختلف زندگی را بیاموزد و برای مستقل شدن آماده شود.

برای جلوگیری از اضطراب راهکارهای مختلفی وجود دارد؛ از جمله:

استفاده از رﮊیم غذایی سالم

خوردن غذاهای متنوع و حاوی انواع مواد لازم در حفظ سلامت بدن نقش اساسی دارد.

فعالیت بدنی به‌طور منظم

 ورزش کردن به خصوص به طور منظم یکی از راه‌های پیشگیری از اضطراب و درمان آن است. پیاده‌روی تند و سریع به مدت  ۴۰ دقیقه میزان اضطراب را به‌طور متوسط تا ۴۱ درصد کاهش می‌دهد. ورزش کردن نیز باعث بالا رفتن کارایی دستگاه تنفسی وگردش خون، حفظ تعادل وزن و شادابی فرد می‌شود. ورزش‌هایی چون یوگا هم باعث افزایش آرامش می‌شوند و در جلوگیری از اضطراب بسیار مفیدند.

افزایش اعتماد به‌نفس

اعتماد به‌نفس بالا به بدن کمک می‌کند که از حداکثر نیروی خود برای مقابله با استرس بهره بگیرد.

اجتماعی بـودن و پرهیـز ازگوشه‌نشینی

هنگامی که افراد دچار فشار روانی می‌شوند، به‌طور غریزی از صحنه عمل و اجتماع کنار می‌کشند و به گوشه‌ای پناه می‌برند؛ در حالی که گوشه‌گیری باعث تشدید استرس می‌شود. ارتباط با افراد و دوستان، به خصوص کودکان، که می‌توانند فرد را به خنده وادارند،  باعث فراموش کردن نگرانی حتی برای مدتی کوتاه می‌شود.

حمایت اجتماعی

وجود حمایت اجتماعی در زندگی هر فرد باعث می‌شود که او بتواند در مقابل بحران‌های زندگی از خود دفاع کند. حمایت اجتماعی، احساس امنیت و اعتماد به‌نفس را افزایش می‌دهد و فرد را در مقابل استرس و فشار روانی مقاوم می‌سازد.

اندیشیدن به زمان حال

اندیشیدن به زمان حال و کنار گذاشتن رؤیاها و آرزوها برای موقعیت‌های مناسب‌تر، آرامش ذهنی را افزایش می‌دهد. مشغول کردن ذهن به کاری که در حال انجام است و فکر نکردن به زمینه‌های اضطرابزای آن راهکار مؤثر دیگری است.

کسـب اطلاعات در مورد شرایط تنش‌زا

 بی‌اطلاعی از موقعیت فشارآور باعث استرس و اضطراب بیشتری در افراد می‌شود. در صورتی که فرد از شرایط و مواردی که با آن‌ها مواجه خواهد شد آگاهی داشته باشد، کمتر دچار نگرانی و دلواپسی می‌شود. برای مثال، مطلع کردن بیماران از نحوه عمل جراحی و دردهای پس از آن، باعث می‌شود که آنان کمتر دچار اضطراب شوند.

خندیدن

خنده از سالم‌ترین راه‌های جلوگیری از فشار روانی است. هنگام خندیدن، هورمونی ضد درد (که احساس خوشی و سلامتی در شخص ایجاد می‌کند) در مغز آزاد می‌شود و میزان هورمون‌های استرس‌زا را در خون پایین می‌آورد.

ابراز هیجان بر روی کاغذ

نوشتن ساده هیجانات و احساسات بر روی کاغذ موجب تسکین فشارهای روانی ناشی از رویدادهایی چون از دست دادن شغل و مشکلات خانوادگی می‌شود.

درمان اضطراب

بعضی از موارد اضطراب اصولاً بیماری نیستند و بدون نیاز به پزشک درمان می‌شوند. به این موارد، «اضطراب طبیعی» می‌گویند. این گونه اضطراب به خوبی توسط بیماری کنترل و برطرف می‌شود (مثل اضطراب ناشی از امتحان). اضطراب طبیعی را می‌توان با روش‌هایی چون حمام کردن به مدت طولانی، تنفس عمیق، صحبت کردن با شخصی مورد اعتماد و استراحت در یک اتاق تاریک کنترل کرد.

مراجعه به پزشک زمانی ضروری می‌شود که خود درمانی جواب ندهد یا فرد دچار هراس بیش‌ از حد یا علائمی جدید و غیر قابل توجیه شود. در آن صورت، پزشک درمان دارویی یا درمان غیردارویی (روش‌های کلاسیک) را به او پیشنهاد می‌کند. از داروهایی که امروزه برای درمان اضطراب مورد استفاده قرار می‌گیرند می‌توان فلوکستین (پروازک، داروهایی از خانواده بنزودیازپین‌ها) برای مدت کوتاه و سرتالین ۱۰  را مثال زد. درمان‌های دارویی گاه در برخی بیماران عوارضی دارند. از بین درمان‌های غیردارویی میتوان تن‌آرامی( آرامسازی) حساسیت‌زدایی، توقف تفکر و سرمشق‌دهی بیوفیدبک را مثال زد. در این روش‌ها به بیمار آموزش داده می‌شود که بدن خود را برای مقابله مؤثر و مستقیم با عوامل تنش‌زا آماده کند.

وسواس فکری باعث اضطراب میشود

به‌ندرت پیش می آید که این افکار مثبت باشند و معمولاً یا به ترس‌هایتان وابسته هستند یا به احساساتتان و در بسیاری از موارد وجود این فکرها به نوبه‌ خود باعث اضطراب بیشتر و منجر به وسواس بیشتر می‌شود.افکار وسواسی یکی از نشانه‌های مهم اختلال وسواس-جبری (OCD) است ولی انواعی از افکار وسواسی در انواع مختلف اختلالات اضطراب وجود دارد که ممکن است منجر به تشخیص اختلال وسواسی-جبری نشوند. در زیر به نمونه‌هایی از این افکار وسواسی و تاثیرات آنها می‌پردازیم.
افکار وسواسی و استرسی - 
همه‌ انواع اضطراب‌ها می‌توانند منجر به افکار وسواسی شوند
وسواس یعنی نمی‌توانید روی چیزی به جز یک موضوع خاص تمرکز کنید و هرقدر هم که تلاش کنید، نخواهید توانست حواس خودتان را از آن موضوع پرت کنید. افراد زیادی بدون اینکه به اختلالات اضطراب مبتلا باشند، دچار این افکار هستند. به‌عنوان مثال، عشق زمان دبیرستانتان ممکن است به یک فکر وسواسی برایتان تبدیل شده باشد چون این تنها چیزی است که می‌توانید به‌ آن فکر کنید.ولی وقتی این افکار منفی باشند و در شما ایجاد استرس و اضطراب کند، احتمال اینکه دچار اختلالات اضطراب باشید زیاد است.
وسواس‌های ناشی از اختلال وسواسی-جبری
فردی که اختلال وسواسی-جبری برایش تشخیص داده شده، حتماً می‌بایست دچار افکار وسواسی هم باشد. این افکار وسواسی اغلب خشن، جنسی و ترسناک هستند. این فکر ممکن است برحسب موقعیت تغییر کند ولی وقتی وارد ذهنتان می‌شوند، هر کاری می‌کنید که از شرشان خلاص شوید.
بعضی از نمونه‌های افکار وسواسی عبارتند از:
ترس از بیمار شدن
تصور ناراحت کردن عزیزان
تمرکز بر نوعی عمل جنسی خشونت‌آمیز (با کسی که می‌شناسید یا غریبه‌ها)
نیاز به سازماندهی یا تقارن
نگرانی برای مسائل پیش‌پاافتاده (مثلاً در را قفل کردم یا نه؟)
دقت کنید که بعضی از اینها منفی‌تر از بقیه هستند. بعضی از آنها حتی شامل خیال‌پردازی‌های ناخواسته از جنایت، قتل و تجاوز هم می‌شوند ولی بعضی‌هایشان افکاری خیلی ساده هستند مثل اینکه آیا زیر گاز را خاموش کرده‌اید یا نه. ولی وجه اشتراک همه‌ی اینها این است که این افکار ناراحتی و عذابی شدید ایجاد می‌کنند و وقتی این فکرها وارد ذهن کسی می‌شوند، بیرون انداختن آن تقریباً غیرممکن می‌شود.
همین است که ایجاد اجبار و اضطرار می‌کند. جبرها اعمالی هستند که فرد برای کاهش افکار وسواسی خود انجام می‌دهد. وقتی فرد از میکروب‌ها می‌ترسد، آنوقت لازم است که دست‌هایش را بشوید. وقتی فرد از بسته بودن یا نبودن در می‌ترسد، آن‌وقت مجبور می‌شود آن را سه بار یا بیشتر قفل کند تا خیالش راحت شود. آنهایی که از چیزی خشونت‌آمیز یا جنسی می‌ترسند ممکن است هر عادتی پیدا کنند که باعث کاهش این فکر شود.
خیلی مهم است که به خاطر داشته باشید اضطراب موجب بروز این افکار منفی می‌شود. جوری که اضطراب شیمی مغز شما را تغییر می‌دهد باعث می‌شود متمرکز شدن روی چیزهای مثبت یا آینده برایتان دشوار شود. بنابراین این که نمی‌توانید حواستان را از آن فکر پرت کنید تقصیر خودتان نیست.
هرچه بیشتر سعی کنید متوقف شان کنید…
تحقیقات و مطالعات علمی متعددی نشان داده‌اند اینکه سخت تلاش کنید به چیزی فکر نکنید باعث می‌شود حتی بیشتر به آن فکر کنید. دلیلش این است که مغز پیوسته آن فکر را به شما یادآور می‌شود تا به شما یادآوری کند که نباید به آن فکر کنید. همین باعث می‌شود به سادگی نتوانید از شر آن فکر خلاص شوید.
افکار وسواسی در سایر اختلالات اضطراب
همچنین ممکن است انواعی از افکار وسواسی به همراه سایر اختلالات اضطراب در شما ایجاد شود. البته این افکار به اندازه افکار وسواسی در اختلال وسواسی-جبری حاد نیستند و احتمال اینکه درنتیجه‌ این افکار دچار اعمال جبری شوید بسیار کم است ولی معمولاً شباهت‌هایی بین هر دو نوع این اختلالات اضطراب دیده می‌شود. این متخصص روانشناستان است که تشخیص می‌دهد دچار چه مشکلی هستید. در زیر به بعضی از این نوع افکار اشاره می‌کنیم:
اختلال وحشت‌زدگی (پانیک)
افراد مبتلا به این اختلال و حمله‌های وحشت دچار هراس‌هایی مربوط به سلامتی خود می‌شوند و تصور می‌کنند که سلامتی‌شان دچار مشکل است. این افکار ممکن است آنقدر قدرت پیدا کنند که فرد فقط و فقط به آنها فکر کند.
اختلال استرس پس از سانحه
افراد مبتلا به این اختلال معمولاً به صورت وسواسی فقط به اتفاقی که از سر گذرانده‌اند فکر می‌کنند و تصور می‌کنند که این سانحه دوباره برایشان اتفاق می‌افتد.
 انواع فوبیا
افرادی که دچار فوبیاهای حاد هستند، به‌مرور بیشتر و بیشتر درمورد موضوع فوبیای خود فکر می‌کنند. مثلاً گشتن لباس‌ها به‌دنبال عنکبوت می‌تواند نوعی فوبیا باشد.
 فوبیای اجتماعی
افراد مبتلا به این اختلال معمولاً در موقعیت‌های اجتماعی احساس ترس و خجالت می‌کنند. در بعضی موارد، ممکن است موضوع فکر اتفاقی باشد که قبلاً افتاده است یا بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد.
اختلال اضطراب فراگیر
این اختلال ایجاد نگرانی‌های بیشمار می‌کند. این احتمال وجود دارد که بعضی از این نگرانی‌ها در فرد ماندگار شود. مثلاً، نگران بودن مداوم از اینکه فرزندتان بعد از رفتن به دانشگاه در خطر باشد.
بنابراین با اینکه افکار وسواسی یکی از مشکلات اختلال وسواسی-جبری است، می‌تواند افراد دیگر با هر نوع اختلال اضطراب هم به نوعی اتفاق بیفتد.
متوقف کردن افکار وسواسی 
چطور باید افکار وسواسی را متوقف کنید
باید نسبت به اضطرابتان رویکردی جامع داشته باشید. نباید فقط افکار وسواسی را هدف قرار دهید. برای اینکه بتوانید به‌خوبی بر تاثیر این افکار روی خودتان متمرکز شوید و با استرس‌های آینده مقابله کنید، باید اضطرابتان را به طور کل هدف قرار دهید. از روش‌های زیر هم می‌توانید استفاده کنید:
دست از شرمنده کردن خودتان بردارید
اول از همه باید یاد بگیرید این افکار را همانطور که هستند بپذیرید: یعنی به‌عنوان یکی از نشانه‌های اختلالتان. باید دست از خجالت کشیدن و شرمنده شدن بردارید و حس نکنید که باید این افکار را از خودتان دور کنید.پذیرش خیلی مهم است. این افکار در کنترل شما نیستند و نباید توقع داشته باشید که بتوانید کنترلشان کنید. باید یاد بگیرید که بپذیرید آنها قسمتی عادی از اختلال شما هستند و وقتی بتوانید اختلالتان را درمان کنید، آنوقت این فکرها هم کمتر خواهند شد.
البته این کار سختی است ولی باید راهی برای آن پیدا کنید. فکرهای شما همانی‌اند که هستند. ممکن است باعث شوند احساس احمق بودن یا غیرمنطقی بودن کنید، ولی خُب که چه؟ برای چه کسی اهمیت دارد که شما درب را سه بار چک می‌کنید تا مطمئن شوید که قفلش کرده‌اید یا دست‌هایتان را چندین و چند بار در روز می‌شویید؟ به چه کسی مربوط است که شما گاه و بیگاه به افکار جنسی خشونت‌آمیز یا ترسناک فکر می‌کنید؟
بله، این مشکل باید برطرف شود، ولی این هم مثل سرماخوردگی یک نوع بیماری است. مطمئناً هیچوقت به‌خاطر پشت سر هم عطسه کردن از دست خودتان عصبانی نمی‌شوید، پس نباید سعی کنید با افکارتان هم بجنگید یا آنها را بخش بدی از شخصیتتان بدانید.
افکار ماندگار را یادداشت کنید
گاهی‌اوقات فکری در ذهنتان دارید که آنقدرها که ماندگار است وسواسی نیست. در بعضی موارد، این فکرها هم آنقدر اذیتتان می‌کنند که کم‌کم نگران می‌شوید مبادا به افکار وسواسی تبدیل شوند.سعی کنید این افکار را در یک دفترچه یادداشت کنید. ذهن شما وقتی بداند این افکار در جایی ماندگار نگهداری می‌شوند، تمایل کمتری به تمرکز روی آنها پیدا می‌کند.
به اضطراب عادت کنید
یکی از سخت‌ترین قسمت‌های زندگی کردن با افکار وسواسی این است که این افراد باید قبول کنند که باید با این اضطراب‌ها زندگی کنند. یاد گرفتن اینکه چطور با این اضطراب‌ها کنار بیایید درمانی بسیار موثر است.بخشی از آن همانطور که در بالا گفته شد، از پذیرش این اضطراب‌ها ناشی می‌شود. ولی قسمت بزرگی از آن این است که به خودتان اجازه دهید نگران باشید.اعمال جبری معمولاً راه‌حلی بسیار سریع برای این وسواس‌ها هستند و باعث می‌شوند نتوانید به درستی با این وسواس‌ها برخورد کنید. اگر بتوانید به بهترین شکل ممکن با این اعمال جبری مقابله کنید و به خودتان اجازه دهید تا جایی که ممکن است نگران باشید، آن‌وقت خواهید دید که این وسواس‌ها به مرور ترس کمتری برایتان ایجاد می‌کنند چون خواهید دید که موجب اتفاق خاصی نمی‌شوند.لازم است این کار در حضور یک روانشناس انجام شود. روانشناس به شما روش‌های لازم برای کنار آمدن با افکار وسواسی‌تان را آموزش می‌دهد.
خودتان ایجاد اضطراب کنید
و بالاخره کار دیگری که می‌توانید با اجازه‌ مشاورتان انجام دهید این است که خودتان آن اضطراب را ایجاد کنید. به‌عبارت دیگر، عمداً به آن چیزی که برایتان ایجاد ناراحتی می‌کند، فکر کنید.ایده‌ی پشت این روش ایجاد عادت کردن رفتاری است.  اگر دست از جنگیدن با آن فکر بردارید و سعی کنید تا جایی که ممکن است عمداً آن را تجربه کنید، کم‌کم این فکر دیگر آنقدرها استرس‌زا نخواهد بود و حتا ممکن است برایتان خسته‌کننده شود. اگر کاری هست که بتوانید انجام دهید، مثلاً دست‌هایتان را کثیف کنید، در خانه را باز بگذارید، عمداً خانه را به هم بریزید و از این قبیل، آنقدر این کار را تکرار کنید که به حسی که این اضطراب در شما ایجاد می‌کند عادت کنید و یاد بگیرید کمتر از این اضطراب بترسید. اگر موضوع چیزی است که معمولاً با خودتان به آن فکر می‌کنید، مثل افکار خشونت‌آمیز، سعی کنید عمداً به آن موضوعات فکر کنید تا زمانیکه بپذیرید این افکار هیچ معنا و مفهومی ندارند.البته بهتر است این کار را در حضور مشاور روانشناستان انجام دهید زیرا این تکنیک ممکن است برای همه مناسب نباشد. با این‌ وجود مطالعات نشان داده است که هرچه بیشتر این اضطراب‌ها را بپذیرید، کنار آمدن با آنها برایتان ساده‌تر خواهد شد.
همه‌ افکار وسواسی اختلال اضطراب نیستند
یکی از دلایلی که اختلال وسواسی-جبری و اختلالات اضطراب معمولاً سوءتعبیر می‌شود این است که خیلی‌ها می‌گویند دچار این اختلالات هستند، در حالی که اینطور نیست. ممکن است حتی از خیلی افراد مشهور بشنوید که چون دوست دارند چنگالشان سر میز غذا به یک صورت خاص قرار داده شود یا چون وقتی کثیف می‌شوند دوست ندارند، مبتلا به اختلال وسواسی-جبری هستند.میلیون‌ها نفر دچار این مسائل هستند ولی دلیل بر این نیست که دچار اختلال اضطرا‌‌ب‌اند. برای اینکه بگوییم افکار وسواسی شما بخشی از یک نوع اختلال اضطراب است این افکار باید تکرارشونده باشند. یعنی آنقدر تکرار شوند که به طور قابل‌توجهی بر کیفیت زندگی شما اثر بگذارند. اگر هرازگاه دچار یک فکر وسواسی می‌شوید که تقریبا اثر چندانی بر سلامت شما ندارد، احتمال اینکه دچار اختلال وسواسی-جبری باشید بسیار کم است.
ولی اگر این وسواس‌ها ناراحتی شدیدی برایتان ایجاد کرده است، احتمالاً دچار یک نوع اختلال هستید.
راه‌حل کلی برای افکار وسواسی
اینکه در زمان اوقات‌فراغت در خانه چه می‌کنید مهم نیست، باز هم باید به صورت مستقیم با اضطرابتان روبه‌رو شوید. یادتان باشد، اختلال شما ایجاد افکار وسواسی می‌کند، بنابراین تنها راه متوقف کردن این افکار، متوقف کردن اختلالتان است.

نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی رابشناسید

به گزارش گروه فضای مجازیخبرگزاری میزان، اضطراب اجتماعی نوعی اضطراب است که با ترس و اضطراب شدید در موقعیتهای اجتماعی شناخته می‌شود. اضطراب اجتماعی حداقل بخشی از فعالیتهای روزمره شخص را مختل می‌کند. در واقع اختلال اضطراب اجتماعی بسیار ناتوان کننده‌ است و در موارد شدید اضطراب اجتماعی می‌تواند کیفیت زندگی فرد را تا حد نازلی کاهش دهد.

اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟

اضطراب اجتماعی (social anxiety disorder) یا هراس اجتماعی نوعی اضطراب است که با ترس و اضطراب شدید در موقعیتهای اجتماعی شناخته می‌شود. اضطراب اجتماعی حداقل بخشی از فعالیتهای روزمره شخص را مختل می‌کند.افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی یا هراس اجتماعی به شدت نگران اینکه در مقابل افراد دیگر چه خواهند گفت هستند. این شامل طرز صحبت کردن دراجتماع با مردم در طول روز می باشد. اما بیشتر اوقات آنها قبل از صحبت کردن در اجتماع عصبی هستند.

ترس می تواند هفته ها یا ماه ها قبل از واقعه آغاز شود. این می تواند دلیلی باشد برای ضربان قلب شدید و عدم تمرکز. برای بعضی افراد،در بسیاری از مواقع ترس می تواند باعث بروز استرس شود. اختلال اضطراب اجتماعی بر زندگی روزمره شما تاثیر می گذارد. در اضطراب اجتماعی شما ممکن است استرس و ترس از دست دادن کار و شغل را نیز داشته باشید.

اضطراب اجتماعی در چه کسانی رخ می دهد؟

افراد در هر سنی، حتی کودکی، مبتلا به استرس می شوند. اضطراب اجتماعی به تدریج ظاهر می شود و علایم اولیه آن بیشتر بین کودکی و میان سالی رخ می دهد. اختلال اضطراب اجتماعی در زنان دو برابر مردان رخ می دهد.

چه عاملی باعث ایجاد اختلال اضطراب اجتماعی می شود؟

این افراد هنگام تعاملات اجتماعی از این می ترسند که کاری انجام دهند یا علائم اضطرابی شان را به گونه ای بروز دهند که باعث قضاوت منفی دیگران شوند. یعنی نگران این هستند که اشتباهی کنند و شرمنده شوند یا مورد تمسخر واقع شده و طرد شوند و مورد اهانت قرار گیرند و این ترس و اضطراب به صورت قابل توجهی بیشتر از آن چیزی است که از موقعیت اجتماعی مذکور و زمینه فرهنگی- اجتماعی فرد انتظار می رود.موقعیت ها می توانند بیشترین ترس و اضطراب را ایجاد کنند

در مطالعه هایی که در این زمینه انجام شده، بیشترین موقعیت هایی که می توانستند ترس را به وجود آورند به این شکل مشخص شده است:

• صحبت کردن در مقابل یک جمع ناآشنا یا غریبه

• پاسخ دادن به سوالات در کلاس

• صحبت کردن در مقابل بزرگ ترها و افراد مهم

• گزارش دادن شفاهی یا بلند روخوانی کردن

• مهمانی های شبانه

اضطراب اجتماعی با خجالتی بودن چه تفاوتی دارد؟

گرچه برخی بر این عقیده اند که خجالتی بودن ممکن است با اضطراب اجتماعی همراه باشد، اما داده های اخیر کمیته ملی هم ابتلایی ها نشان می دهد که فقط 12 درصد از نوجوانان خجالتی معیارهای اضطراب اجتماعی را دارند از طرفی حدود 70 درصد از نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی به اشتباه، خود را به صورت خجالتی می شناسند.

نشانه های فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی چیست؟ 

*اضطراب اجتماعی: علائم عاطفی

نشانه اصلی اختلال اضطراب اجتماعی تنش و اضطراب دایمی و بیش از حد است. شاید نتوانید بگویید که چرا احساس تنش می کنید یا شاید در مورد مسایل عادی مثل درآمد، روابط خانوادگی یا سلامتی خود بیش از حد نگران باشید.

همه این علایم استرس زا در خواب و توانایی درست فکر کردن اختلال ایجاد می کند. شاید به دلیل بدخوابی یا همین بیماری اضطراب اجتماعی احساس ناخوشایندی داشته باشید.

*اضطراب اجتماعی: علائم جسمانی

بیماری های جسمی معمولا با اضطراب زیادی همراه هستند که عبارتند از:

¤ انقباض یا درد ماهیچه

¤ سردرد

¤ تهوع یا اسهال

¤ لرزش یا کشش عضلات

*اضطراب اجتماعی یا نگرانی های روزمره

اکثر افراد زمانی را به نگران بودن در مورد مشکلات خود می گذرانند، مسایلی مثل صورت حساب ها، پیشنهادهای شغلی یا روابط خانوادگی درحال تغییر. چیزی که اختلال اضطراب اجتماعی را متمایز می کند، نوعی احساس نگرانی است که نمی توانید آن را متوقف کنید. حتی اگر لحظات خوشی را نیز داشته باشید، احساس می کنید، آرامش غیرممکن است. در موارد حاد، اختلال اضطراب اجتماعی در کار، روابط خانوادگی و فعالیت های روزانه اختلال ایجاد می کند.

اضطراب اجتماعی کودکان و بزرگسالان چه تفاوتی دارد؟

از آنجا که کودکان معمولا در برابر بزرگسالان، به خصوص بزرگسالانی که نگران قضاوتشان هستند مضطرب می شوند، یکی از معیارهایی که در کودکان به ما کمک می کند که اضطراب اجتماعی را تشخیص دهیم این است که در کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی این ترس و اختلال اضطراب اجتماعی فقط در برابر بزرگترها بروز نمی کند بلکه در موقعیت هایی که همسالان و همتایان کودک هستند نیز بروز می کند.نکته دیگر اینکه مواجهه با موقعیت ترسناک اجتماعی یا موقعیتی که فرد را در معرض دید قرار می دهد، در کودکان می تواند خود را به صورت گریه کردن، قشقرق راه انداختن، چسبیدن به مراقب، میخکوب شدن، لرزیدن، یا امتناع از صحبت کردن نشان دهد.

برای کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی دوست پیدا کردن یا عضو گروهی بودن، یا بیان احساسات به صورت خودگزارش دهی، کار مشکلی است. در موقعیت ترس آور، کودک متبلا به اضطراب اجتماعی احساسات آزاردهنده ای چون خجالت و طردشدگی را به شدت تجربه می کند و پاسخ های این کودکان نشانه تمرکز افکار منفی این کودکان درباره خودشان است.

اضطراب اجتماعی و عوارض آن

احتمال دارد افرادی که مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی هستند به افسردگی، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر مبتلا شوند. اگر یکی از این بیماری ها علاوه بر اضطراب اجتماعی پیش بیاید، به یک طرح درمانی دیگری نیز نیاز خواهد بود. معمولا افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، به اختلالات اضطرابی دیگری نیز مبتلا هستند که عبارتند از:

• اختلال هراس

• اختلال استرس پس از سانحه

• اختلال وسواس جبری و ترس از اجتماع.

اضطراب اجتماعی چگونه تشخیص داده می شود؟

علائم اصلی اضطراب اجتماعی یا هراس اجتماعی، ترس معنادار و دائمی از یک یا چند موقعیت اجتماعی است که باعث تعاملات اجتماعی می شود (مثل محاوره با افراد دیگر) یا تحت نظر قرار گرفتن را ممکن می کنند (مانند در معرض دید قرار گرفتن هنگام غذا خوردن در رستوران) و فرد از اینکه به خاطر نشان دادن اضطرابش رفتاری را بروز دهد که باعث قضاوت منفی دیگران شود، می ترسد. افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی ممکن است فعالانه از این موقعیت ها اجتناب کنند یا هنگام مواجهه با این موقعیت ها دچار ترس و اضطراب شدیدی شوند.

نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که ترس یا اضطراب نباید به دلیل وجود شرایط پزشکی دیگری مثل بدشکلی ها یا چاقی مفرط یا بدریختی ناشی از سوختگی یا جراحت که ممکن است هر فردی را کمی نگران قضاوت دیگران کند، این ترس و اضطراب یا اجتناب بسیار افراطی باشد. این علائم اضطراب اجتماعی باید همیشگی باشند و یا حداقل به مدت 6 ماه طول کشیده و به طور مشخصی باعث اختلال در تعاملات اجتماعی و عملکرد فرد شده باشند.

یک روش گفتگو درمانی در درمان اضطراب اجتماعی بسیار موثر است که به آن درمان رفتاری شناختی می گویند. یک مشاور به شما کمک می کند تا افکار و اعمال منفی خود را شناسایی کنید. درمان رفتاری شناختی برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی تاحدی به معنی نوشتن تکلیف است یعنی افکاری را که منجر به اضطراب زیاد می شوند، می نویسید.یک بخش دیگر درمان اضطراب اجتماعی تکنینک های آرامش بخش است که با این روش ها افراد سه تا چهار ماه احساس بهتری خواهند داشت. ترکیبی از دارو و درمان رفتاری شناختی بهترین راهکار درمان برای اضطراب اجتماعی است.

♦ درمان اضطراب اجتماعی: دارو

برخی از داروهای ضدافسردگی به پایین آوردن اضطراب و درمان اضطراب اجتماعی کمک می کنند که نام تجاری آن ها سیمباتلا، ایفکسر، لگزاپرو و پاکسیل است. با مصرف این داروها سه تا شش هفته بعد، احساس خوبی پیدا خواهید کرد.

شاید پزشک شما برای مدت کوتاهی، بنزودیازپین تجویز کند که نام های تجاری آن آتیوان، کلونوپین، والیوم و زاناکس است. احتمال دارد با مصرف این دارو ها به آن ها وابسته شوید. داروی جدیدتر بوسپار است که در درمان اختلال اضطراب اجتماعی تجویز می شود. قبل از مصرف این داروها با پزشک خود درمورد معایب و محاسن آن ها صحبت کنید.

♦ اضطراب اجتماعی و مراقبت های لازم در صورت ابتلا

با ایجاد چند تغییر کوچک در عادات خود می توانید در جهت درمان اختلال اضطراب اجتماعی حرکت کنید. از مصرف کافئین، داروهای بدون نسخه، حتی داروی سرماخوردگی، اجتناب کنید. چون این داروها می تواند علایم اضطراب و در نتیجه اختلال اضطراب اجتماعی را تشدید کند.

سعی کنید استراحت کافی داشته باشید و غذاهای سالم مصرف کنید. از فنون آرام کننده مثل یوگا یا مدیتیشن استفاده کنید. حتما ورزش کنید؛ شواهدی وجود دارد که فعالیت متعادل فیزیکی اثر آرام بخشی دارد.

♦ درمان های گیاهی اضطراب اجتماعی

شواهدی وجود دارد که کاوا، در میان درمان های گیاهی، به درمان استرس و در نتیجه اضطراب اجتماعی به صورت کم تا متوسط کمک می کند. شواهد کافی وجود ندارد که بتوان گفت سنبل الطیب به کاهش علایم اختلال اضطراب اجتماعی کمک می کند. اما قبل از آغاز هرنوع درمان گیاهی اضطراب اجتماعی با پزشک خود صحبت کنید. برخی از درمان ها برای اختلال اضطراب اجتماعی، اثرات جانبی دارند یا با دارو های شیمیایی واکنش می دهند.