همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

ایجاد آرامش در زندگی فردی و اجتماعی

اسلام به عنوان یک دین کامل برای زندگی متعالی و با دارا بودن بزرگانی که دراوج آرامش بوده اند بدون آسایش تن ، روشهائی را ارائه کرده که بشر امروزی به آن نیاز دارد تا ازاین بحرانهایی که درآن واقع شده رهائی بیابد . البته به این مطلب باید توجه کرد که آرامش صد درصد مال این دنیا نیست.در روایتی قدسی خداوند متعال به رسولش فرمود: من چند چیز را در چند چیز قرار دادم، مردم آن را درچند چیز دیگرمی جویند”  آرامش رادر بهشت قراردادم مردم آن را در دنیا می جویند”در عصر شتاب و هیجان امروز ، عصری که همه چیز بر محور سرعت ، رقابت و جلو افتادن می چرخد ، عصری که در آن از حوصله و شکیبائی خبری نیست عصری که مردم به جای آنکه وقت صرف کنند تا غذا آماده کنند آنرا فوری و آماده از مغازه خریداری می کنند ، درچنین وضعی که پریشانی های روح و روان فراوان شده است همه دنبال یک چیز می گردند آرامش . اما کجا باید ازآن  خبری گرفت ، عصری که حتی متخصصان روانشناسی آن  نوعا خودشان دچار اضطراب هستند ، این تنها دین است که می تواند آرامش درون را به انسان مضطرب امروزی هدیه کند..

  

در این مقاله ابتدا معنای آرامش و آسایش را بررسی نموده بعد تفاوت این دو را گفته و درقسمت بعد به تعدادی ازراهکارهای دین در باره آرامش پرداخته البته ذکر این نکته لازم است که این مطالب نیازبه تحلیل و تفسیر و تدبر بیشتری نیاز دارد که هرکدام با این زاویه دید  باید جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد .

معنای آرامش و آسایش

1.فرهنگ فارسی معین آرامش و آسایش را به دو گونه معنا کرده است ، آرامش را به معنی آرامیدن، فراغت، راحتی، آسایش، طمأنینه، سکینه، صلح، آشتی، ایمنی و امنیت، خواب اندک وسبک وسکون…

اما در معنی آسایش چنین آورده است:

راحت، استراحت، آسانی، آسودگی، فراغ، سکون، بی جنبشی، آرام…

فرق بین آرامش و آسایش

پس ازفهمیدن معنای لغوی آرامش و آسایش  اگر واقع بینانه به معنای این دو کلمه نگاه کنیم تفاوت های ماهوی زیادی را در آن ها می بینیم.

آرامش یک حالت روحی- روانی. یک حالت درونی است مانند وجدان که خودش قابل رِؤیت نیست ولی آثار آن در گفتگو ها و برخوردهای فردی و اجتماعی ، راه رفتن و از این قبیل کارها قابل رؤیت می باشد.

اما آسایش به حالتی می گویند که انسان از لحاظ امکانات زندگی  و مالی در یک رفاه نسبی باشد به گونه ای  که بتواند وسایل زندگی را در حد بالایی خریداری کند. آسایش بر خلاف آرامش آثار آن در زندگی روزمره قابل درک می باشد

دیدگاه غرب درباره آرامش

با نیم نگاهی به جوامع غربی می توان به خوبی مردمان آن را در یک حالت اضطراب و آشفتگی خاصی مشاهده کرد. تا آنجا که اندیشمندان غربی تمام همّ و غم خود را معطوف به این مسئله داشته که جامعه آشفته و بحران زده را از این حالت نجات بدهند.

رواج ادیان و فرقه های متعدد، شیوع بیماری های روحی و روانی، افزایش روزافزون مراکزبرای حل مشکلات روحی و مراکز نگهداری افرادی که به افسردگیهای شدید مبتلا شده اند، عجله شتاب درنحوه رانندگی، جنایت ها و قتل ها ، تجاوز به عنف ، نبودن امنیت برای مردم در همه ابعاد زندگی و مشکلاتی از این قبیل ، نشانه های این اضطراب و آشفتگی است . اما آنها در فیلم ها و برنامه هایشان به دنبال این هستند که با فرافکنی جامعه را آرام معرفی کنند.این مشکل تمام اندیشمندان تربیتی و روانشناسی غرب را به این نقطه رسانده که برای حل این مشکل چاره ای جز رو آوردن به راهکارهایی برای  آرامش نیست .اما راه رسیدن به آرمش چیست؟ کجا باید رفت؟ چه باید کرد؟ باید به سمت دین برگشت ،هرچه بیراهه رفتیم بس است بایدایستاد واطراف  را دید وباچشمانی بازتر ازقبل نگریست دین اسلام آنقدر درباره آرامش حرف دارد که اگر اندیشمندان دنیا ی خود را خالی الذهن بکنند و بدون هیچ تعصبی نظرات دین اسلام را تحلیل و بررسی بکنند قطع دارم اعتراف خواهند کرد که دین چه مرواریدهای نابی برای آرامش دارد و ما چقدر دور بوده ایم..

راه های رسیدن به آرامش در قرآن و روایات:

وقت آن است تا پای درس های قرآن زانوی ادب بزنیم و از معارف نابش بهره بگیریم : که « از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است »

بعد از خلقت آدم و حوا و داستان های آن ، اولین خطابی را که خداوند به آدم کرد این بود فرمود: :

“وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا” 

به آدم و همسرش گفتیم برو در بهشت ساکن شو و بعد بخور.

أسکن از ماده سکن به معنی آرام و بی حرکت شدن می باشد که اگر با «الیه» بیاید یعنی « سکن الیه »می شود به او آرامش یافت و احساس آرامش کرد . 

خداوند متعال در اولین خطاب  فرمود : ای انسان برو برای خودت آرامش کسب کن ، اسکن فعل امر است یعنی برای خودت مسکن بساز، خداوند باغی پر نعمت و بزرگ به آدم داد ولی تهیه منزل و مسکن که محل آرامش می باشد را به خودش تنفیذ کرد یعنی ای انسان ما دنیا را به تو دادیم زحمت ساخت مسکن با خودت، آرامش اکتسابی است باید اول جایگاهش را فراهم بکنی بعد درخواست بکنی

نکته بعد در این آیه ( کلا ) است یعنی خوردن، اینکه چرا بعد از سکن گفته شده خوردن جالب است. انسان معاصر و ماشینی تصورش این است که اول باید بخورد بعد آرامش بیاید ولی قرآن که کتاب و قانون زندگی مدرن است می گویند اول آرامش کسب کن بعد اسباب خوردن آماده کن . انسانی که آرامش ندارد هرچه بخورد بجای رفع  نیاز وافزایش روز افزون دچار بیماری میشود.

بیماری های عصر حاضر بخاطر این است که انسان ها می خواهند فرمول آرامش را بالعکس طی کنند ، انسانی که با استرس مشغول غذا خوردن بشود مدت زمان زیادی نمی گذرد که به انواع معده دردها و مشکلات گوارشی مبتلا می شود ، همچنین انسانی که بدون آرامش رو به عبادت بیاورد انواع وسوسه های ویرانگر روح و جانش را تازیانه می زند. .

در یک دیدگاه کلی و برگرفته از آیات نورانی قرآن  می توان گفت کارانسان درعالم هستی تنها رسیدن به همین نکته یعنی آرامش است . این انسان آرام است که می تواند خداشناس خوبی بشود و پیروی جانانه از رسولان ، انبیاء و اولیاء الهی بنماید و به آموزه های دینی عمل بکند..

اینک به مواردی از راههای رسیدن به آرامش اشاره می کنیم

ایمان .1

ایمان از ریشه ای أمَن یأمِن می باشد به معنی امین دانستن، اعتماد کردن، ایمان یعنی باور کردن، تصدیق کردن که ضد آن کفر می باشد نتیجه ایمان به خداوند این است که انسان مؤمن می شودو مؤمنان کسانی هستند که…

َ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ حَسیباً »  مؤمنان ازاحدی جز خداوند نمی ترسند

ترس انواعی دارد یک نوع ترس ویرانگر است و انسان ها را به وادی پوچ گرایی و تنبلی و سستی می کشاند که نتیجه اش رسیدن به انواع استرس ها و اضطراب ها می باشد مانند ترس از اینکه فردا گرسنه نمانم، پول هایم را دزد نبرد، این نوع زندگی کردن انسان سوز است نه انسان ساز.

اما یک نوع ترس آبادگر است وانسان ها را به وادی معرفت و کمال وارد می کند این مختص مؤمنان می باشد آن ها از کسی جز خدا که خالق و روزی دهنده است ، و مالک همه چیز می باشد می ترسند البته خدا که ترس ندارد او رئوف و رحیم است ترس آنها از این است که یک وقت در محضر خدا بی ادبی نکنند دنبال ادب هستند چون اعتقاد دارند در مقابل منعم و ولی نعمت باید با ادب بود این نوع ترس آرمان ساز است که اثر آن رسیدن به هر آن چیزی است که پروردگار آماده کرده است. اگر کسی به این مقام رسید دیگر سرزنش کنندگان دلشان را نمی رنجاندلت « وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ » 

به آنچه دارند دلبستگی ندارند « کَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُم‏ » 

در حوادث سخت سست نمی شوند و اندوهی بخود راه نمی دهند« وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ » 

جایگاه ایمان:

در سوره فتح آیه 4 خداوند متعال می فرماید: « هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فی‏ قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِم‏ »

سکینه را وقار، آرامش و هیبت معنا کرده اند )  )زائل کند به آرامش خاطری می گویند که هرگونه شک و تردیدی را ازانسان

سکینه باید نازل شود مثل باران- قرآن چون از خزائن رحمت الهی نشأت می گیرد باید جایگاه پیدا کند.

2.جایگاه سکینه قلب است نه هر زمین چون سکینه از خداست باید در حرم امن هم جا بگیرد متاعی نیست که در سر هر کوی و بازار بیاید، ارزشمند است.

هر قلبی قابلیت درک آن را ندارد فقط قلب مؤمنین توانایی جذب و درک آن را دارد.

نتیجه این سکینه افزایش ایمان می باشد.

سکینه مانند یک نسیم بهشتی بر قلوب مؤمنین آرامش می بخشد باید جامعه را به سمت ایمان پیش برد نه به سمت مادی گرایی، باید قلوب را آماده کرد نه لباس های رنگارنگ و مدها ، این ها همه نشان از آن دارد که « این ره که تو می روی به ترکستان است » و این وظیفه همه نهادهای جامعه است از شهرداران و پزشکان و مهندسان ساختمان گرفته تا بقالان و بزازان و خبازان همه باید جامعه را به سمت این هدف پیش ببرند ، اگر ایمان بیاید امنیت کاری ، امنیت جانی، امنیت مالی تأمین خواهد شد.

1-انفاق

یکی دیگر از چیزهایی که می تواند آرامش روح و روان به دنبال داشته باشد انفاق کردن است، که این نوع آرامش هم اجتماعی است و هم فردی. این همه فسادها و بلاهایی که در جامعه غرب حاکم است یکی از عوامل نبودن فرهنگ انفاق مال می باشد اسراف در میان ثروتمندان برابر است با از بین رفتن امنیت روانی مردم فقیر و مستضعف. وقتی یک قسمت از جامعه در رنج باشد و همیشه در اندیشه و فکرشان ثروت و ثروتمندان را مورد حمله قرار می دهند دچار اضطراب و افسردگی می شوند این اضطراب آنها به طور ناخواسته آن گوشه از جامعه هم که در رفاه هستند را درگیر می کند. قرآن یکی از راههای دیگری را که برای آرامش مطرح می کند انفاق کردن است، می فرماید :

“الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون “

کسانی که اموال خود را در شب و روز آشکارا و پنهان انفاق می کنند برای آنها نزد پروردگارش پاداشی است- نه ترسی برای آنهاست و نه غمگین می شوند.

چند نکته می تواند ذهن های ما را هدایت بکند :

انفاق از نشانه های ایمان است چون در جای دیگری قرآن می فرماید: « أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ″  »

ترس و حزن نداشتن از ویژگی های اهل ایمان است و مفهوم این آیه می رساند که هر انفاقی از بین برنده غم نیست حتما باید صاحب آن هم اثرات خاصی داشته باشد.

انفاق زمان و مکان و موقعیت خاصی نیاز ندارد

– بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً »″ بستگی دارد به فرد و موقعیتی که در  آن قرارمیگیرد  یک وقت در نماز انفاق باید کرد، یک وقت در دل شبهای تاریک و یک وقت آشکارا. اگر چیزی زمان و مکان نداشته باشد این آرامش خیال را برای فرد به دنبال دارد که هر وقت با هر شرایطی که خواست انجام دهد این گستردگی  نوعی آرامش به دنبال خودش می آورد

2-زکات 

زکات از ریشه زکی یزکوا، زکاءً به معنی رشد ونمومی باشد وتزکیه را به معنی  پاک و وارسته ، صالح شدن ، پرهیزکار و دور از گناه شدن معنا کرده اند ″

قرآن کریم به پیامبرش « صلی الله علیه وآله » می فرماید:

“13« خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم‏ »

از اموالشان صدقه بگیر تا بدین وسیله آنان را ( از بخل و دنیا پرستی ) پاک سازی و رشدشان دهی و بر آنان درود فرست( و دعا کن ) زیرا دعای تو مایه آرامش آنان است و خداوند شنوا ووبیناست.

دو تا از فلسفه های اخلاقی و روانی واجتماعی زکات که در این آیه بیان شده عبارتند از :

 “پاکی     2-  نمو ”  تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ 1-

وقتی انسان ها درونشان و برونشان پاک بشود رشد می کنند که  نتیجه این رشد می شود آرامش فرد و اجتماع ، با پاک کردن رذائل اخلاقی ، دنیا پرستی ، بخل از جان انسانها و پرورش نهال نوع دوستی ، سخاوت، توجه به حقوق دیگران در جان مردم سلامت روح و روان حاصل می شود.

زکات مانند هرس کردن شاخ وبرگ درختان است هیچ کشاورز و باغداری از هرس کردن درختان ناراحت نمی شود چون می داند این کار به ثمر دهی بهترآنها کمک می کند وقتی انسان احساس کند زیادی های مالش دلی را شاد می کند ، حیاتی به انسان در حال مرگ می دهد اگر خصایص انسانی در درونش نمرده باشد قطعا به وجد می آید واحساس رضایت و آرامش می کند .

البته این آرامش زمانی حاصل می شود که شرایط پرداخت آن رعایت بشود.

3-اراده و پایداری

عنصر دیگری که برای انسان آرامش می آورد اراده های محکم داشتن. قرآن می فرماید:

-“وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما”

ما از آدم از قبل پیمان گرفته بودیم اما او فراموش کرد، عزم و استواری برای او نیافتیم.

-مقصود از عزم در اینجا تصمیم و اراده محکمی است که انسان خود را در برابر وسوسه های نیرومند شیطان حفظ کند. 

در این آیه انسان را خطاب می کند که ای انسان تو فراموشیت و عدم دقتت در گذشته  باعث شکستن و سست شدن اراده ات است اگر این ها را از خود دور کنی تو دارای چنان اراده محکم و پولادینی هستی که  می توانی عالم را به تصرف و تسخیر خودت بیرون بیاوری کسی که دارای اراده ای محکم باشد هیچوقت غمگین نیست.

با یک سری کارها می توان اراده قوی داشت :


ترک سور چرانی:

-امام علی (علیه السلام) می فرماید: « لَا تَجْتَمِعُ عَزِیمَةٌ وَ وَلِیمَةٌ »

اراده های محکم و پایدار با سور چرانی و خوردن به دست نمی آید.

2-دوری از غفلت

-امام علی (علیه السلام) می فرماید: « وَ لَا تَعْدُو عَلَى عَزِیمَةِ جِدِّهِمْ بَلَادَةُ الْغَفَلَات‏» ″

سستی ناشی از غفلت ها بر اراده آن ها به کوشش در عبادت چیره نگردد.

 صبرو بخشش 3-

-قرآن می فرماید :« وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُور »

صبر وتقوا 

-قرآن در این زمینه می فرماید: «…. ً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»

5-نماز و نیایش

-قرآن در معروف ترین آیه در این زمینه می فرماید: « الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ »

اساسا ارتباط با موجودی که دارای قدرت ، ثروت بدون زوال و مالکیت به تمام معنا داشته باشد آرامش آور است  چون وقتی انسان احساس کند که کسی فوق تصور او با تمام قوا آماده است او را یاری کند و هیچوقت از نیایش با او کوتاهی نمی کند اما مشکل اینجاست که ما این احساسات را در درونمان کشته شده ایم  وحس تنوع طلبی ما را از حقیقت های عالم هستی دور کرده است هر روز دنبال کسی می گریم که بتوانیم به او اتکاء بکنیم اما افسوس « که یا رد رخانه ما گرد جهان می گردیم »

5-عطر زدن

این روزها کمتر کسی است که ازد رمراودات اجتماعی از عطر استفاده نکند یا ازاهمیت عطر زدن بی خبر باشد. در دین مبین اسلام روایات متعددی بر عطر زدن داریم که گفتن و جمع آوری آنها در این مختصر نمی گنجد.

-انس بن مالک نقل می کند که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: زن ها ، عطر و روشنی چشم من در نماز است”

وجه شبهه هر سه تای اینها آرامش زا بودنشان است البته این نکته هم قابل ذکر است که مقصود از زن ها نه زن پرستی است بلکه ازدواج می باشد اگرانسان زن ها را در قالب همسر و ازدواج دوست داشته باشد  آرامش زا است و اگر در قالب شهوت پرستی به زن تمایل داشته باشدهرگز آرامش به دنبال نخواهد داشت.

در بحث عطر زدن این نکته مهم است که عطر را باید هم در محل کار و هم در منزل و برای خانم ها فقط در منزل و جایی که محارم رفت و آمد دارند استعمال کرد اگر در غیر این کانال مصرف شود برق شهوت جستن می کند و آتش آن همه چیز را می سوزاند.

-امام صادق (علیه السلام) می فرماید: هرزنی که عطر بزند و از خانه اش خارج شود تا هر زمانی که به خانه اش برگردد لعنت می شود.

کسی که مورد لعن قرار گرفت ازرحمت الهی به دور است و کسی که از رحمت الهی دور شد دیگر روی آرامش را نخواهد دید .

6-تلاوت قرآن

یکی دیگر از چیزهایی که می تواند آرامش روح روان انسان را تأمین کند تلاوت آیات قرآناست. باید با او انس گرفت تا فهمید برای کسانی که این موضوع را بررسی نکرده و انجام نداده اند درکش سخت می باشد ، قرآن به مجاهدان راه تبلیغ دین خطاب می کند :

23″« -فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏ » هرچقدر که برایتان ممکن است از آیات قرآن را تلاوت کنید.

-مبلغان عرصه دین به پیوندی در شب نیاز دارند که نماز پیوند آنهاست. 24″و به انسی احتیاج دارند و قرآن انس و ثبات آنهاست. این طبیعی است که به زودی گرفتار می شوند و رنج می برند ممکن است مبتلا بشوند و ضربه بخورند واین قرآن است که جلوی این مرض ها را می گیرد.25 « عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضى‏ »

7-رازقیت

-یکی از چیزهایی که برای بشر دغدغه می باشد غذا خوردن و ترس از گرسنگی و فقر می باشد. 26″« الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْر »کار شیطان این است که با وسوسه گری در درون انسانها آن ها را به این سمت معطوف بکند و روح و روانشان را متزلزل بکند اگر انسان به این نقطه برسد که خودش فقیر مطلق است و این خالقی مهربان است که از کودکی و قبل از آن فکر او بوده و همه چیزش را آماده کرده هیچوقت غصه روزی را نمی خورد ، اگر انسان بداند منشأ رزق خدا فضل او نه عدل او به آرامش ابدی می رسد فضل خدا زیادت از نیاز و استحقاق و ظرفیت و گنجایش ماست .”

-خداوند متعال این روزی و رزق بندگان را « وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب‏ » می دهد.

این طور روزی می دهد که اولا: انسان بنده دیگری نشود. ثانیا : عزت و کرامتش حفظ بماند. ثالثا : غم و غصه فردا او را از پا در نیاورد. رابعا: می خواهد انسان را تربیت کند و به اوج بندگی برساند.

8-راستی و درستکاری

وقتی انسان دروغ می گوید تا از مخمصه ای که در آن افتاده رهائی یابد بعد از مدتی عذاب وجدان او را عذاب می دهد دنبال راه نجاتی است که در روایت داریم :

-امام علی ( علیه السلام): « النجاة فی الصدق » این راستگویی است که انسان ها را نجات می دهد

انسان راستگو همیشه مورد اطمینان و وثوق است و همین مسئله باعث می شود که دغدغه های ویرانگر سراغش نیاید. راستگویی انسان را پاکیزه می کند.

امام صادق ( علیه السلام) می فرماید :

-هرکه زبانش راستگو باشد کردارش پاکیزه می گردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.