همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

فقر ونابهنجاری های اجتماعی

نتیجه تصویری برای هنجارهای اجتماعی ناشی از فقر

«پدر و مادری به خاطر فقر و نداری، فرزند شش ماهه ی خود را به قیمت اندکی فروختند»؛ در آلمان، فحشا به عنوان یک معضل اجتماعی وجود دارد، به طوری که اکثر زن های فاحشه ی آلمانی به علت فقر و گرسنگی به این کار روی می آورند. یک گزارش که در ژانویه ی 2004 در آلمان به چاپ رسید، حاکی است که از هر یک صد گدای آلمانی، پنج نفر را زنان و دخترانی تشکیل می دهند که در ازای دریافت کمک مالی، تن به خودفروشی می دهند»؛ «مردی در اثر فقر، خود را حلقه آویز کرد».

«پدر و مادری به خاطر فقر و نداری، فرزند شش ماهه ی خود را به قیمت اندکی فروختند»؛ در آلمان، فحشا به عنوان یک معضل اجتماعی وجود دارد، به طوری که اکثر زن های فاحشه ی آلمانی به علت فقر و گرسنگی به این کار روی می آورند. یک گزارش که در ژانویه ی 2004 در آلمان به چاپ رسید، حاکی است که از هر یک صد گدای آلمانی، پنج نفر را زنان و دخترانی تشکیل می دهند که در ازای دریافت کمک مالی، تن به خودفروشی می دهند»؛ «مردی در اثر فقر، خود را حلقه آویز کرد». این گونه اخبار را همه ی ما کم و بیش بارها و بارها در روزنامه ها و رسانه های همگانی، شنیده ایم و خوانده ایم؛ اما آیا هیچ فکر کرده ایم که چرا انسان هایی که از عقل خداداد بهره مندند، به چنین اعمالی دست می زنند؟

فقر، یکی از گسترده ترین مشکلات جوامع انسانی است و عمری به درازای زندگی بشر دارد. از زمانی که بشر، پا به عرصه ی گیتی نهاده است، خویش را با این پدیده ی فراگیر، رو به رو دیده است. فقر در اشکال مختلف و به درجات متفاوت، در همه ی جوامع انسانی یافت می شود و در جوامع توسعه یافته، از دامنه ی گسترده تری برخوردار است. از سوی دیگر، وجود فقر (خصوصا اگر گستردگی زیادی نیز داشته باشد)، غالبا زمینه ساز بروز انحرافات اجتماعی و بستر مناسبی برای و قوع جرم و جنایت است. در این نو شتار، سعی می کنیم نگاهی هر چند گذرا به پدیده فقر و ریشه های آن افکنده، ساز و کار بسترسازی این پدیده را برای آسیب های اجتماعی بررسی کنیم. 

فقر چیست؟

اندیشمندان اجتماعی، در بر خورد با مقوله ی فقر، از دو مفهوم، سود جسته اند: مفهوم فقر مطلق (absolute poverty) نیز گفته می شود، عبارت است از: «محرومیت و ناتوانی اعضای جامعه در دستیابی به حداقل نیازهای اساسی مانند تغذیه، پوشاک و مسکن که برای یک زندگی سالم ضروری اند». این مفهوم از فقر، به عدم دسترسی افراد جامعه به حداقل لازم ضروریات زندگی اشاره دارد؛ چیزهایی که با فقدان آنها حیات و بقای انسان با خطر نیستی رو به رو ست. 

در فقر نسبی، تاکید بر این نکته است که افراد و خانواده هایی فقیرند که درآمد آنها در طول زمان، به طور جدی، کمتر از در آمد افراد یا خانوارهای متوسطی باشد که در همان جامعه، زندگی می کنند. به طور کلی می توان گفت که مفهوم فقر مطلق، در بیشتر کشورهای توسعه نیافته مصداق پیدا می کند، در حالی که فقر نسبی، غالبا به کشورهای توسعه یافته و ثروتمند مربوط می شو؛ اما به هر حال، هر دو نوع فقر با نابرابری در توزیع درآمد در ارتباط هستند. 

انواع فقر 

اندیشمندان اجتماعی، فقر را از منظر دامنه و قلمرو، به دو دسته تقسیم کرده اند: 

1. فقر مورد ی (case poverty): فقر موردی یا فردی، عبارت است از فقری که در برخی از جوامع، دامنگیر عده ی کمی از افراد می گردد. در حالی که سایر افراد جامعه با آن بیگانه اند. ریشه ی این نوع از فقر را می توان در خصوصیات شخصی و خانوادگی و نژادی این افراد جستجو کرد. 

2. فقر فراگیر(mass poverty)این نوع فقر، عکس مورد بالاست. فقر فراگیر، فقری است که همگی افراد یک جامعه - جز عده ی اندکی - با آن، دست به گریبان اند، و این بدان معناست که منابع و توانمندی های جامعه، به میزانی نیست که پاسخگوی همه ی اعضای جامعه باشد.

چرا فقر وجود دارد؟

در این نوشتار، قصد نداریم که از ماهیت و ریشه های فقر به تفصیل سخن برانیم؛ اما نگاهی گذرا به نظریه های ارائه شده در باره ی وجود فقر، در بحث از ارتباط فقر و ناهنجاری های اجتماعی راهگشاست. به راستی چرا فقر و جود دراد؟ این میدان، جولانگاه افکار و عقایدی است که بر خی کاملا سست و بی پایه، و برخی دیگر، محکم و متقن و درای پشتوانه نظری قوی هستند. 

*1عده ای بر این عقیده اند که فقر، وقتی وجود دراد که یک جامعه از نظر طبیعی فقیر است. از نگاه اینان وقتی منابع طبیعی یک کشور از غنای کافی برخوردار نباشد، مایه ی فقر اجتماعی اعضا می شود. مثلا خاک یک کشور ممکن است خشک، سنگی یا شوره زار باشد و یا این که اصلا وسعت زمین های قابل کشت آن اندک باشد. فقر طبیعی، بستر ساز فقر اجتماعی است. اما با دیدن کشورهایی چون ژاپن، هلند، سوییس، سنگاپور و . . . این استدلال فرو می ریزد؛ زیرا کشوری چون ژاپن از مجموعه ای از جزایر کوهستانی تشکیل شده است که خاک مناسب آن، اندک و معادنش کم است و نفت نیز ندارد؛ اما فقیر هم نیست. 

*2. برخی دیگر معتقدند ریشه ی فقر را باید در نظام اقتصادی جستجو کرد. آنها می گویند مردم به این دلیل فقیرند که هنوز اقتصادآزاد، رقابت و بازار آزاد را تجربه نکرده اند. از نگاه اینان، نظام اقتصاد سرمایه داری، ریشه ی فقر را بر می کند و ثروت و رفاه را برای آنان به ارمغان می آورد. در نظام سرمایه داری، انحصار، جای خویش را به رقابت می دهد و دیگر در آمدهای ناشی از تولید جامعه، توسط عده ی کمی چپاول نمی شود و بدین گونه، فقر از جامعه رخت برمی بندد. اما با نگاهی به کشورهای اروپای شرقی - که نظام اقتصادی آنان سرمایه داری نبوده است - این نظریه نیز رنگ می بازد؛ زیرا این کشورها از نظر توسعه ی اقتصادی با کشورهای سرمایه درا، فاصله ی چندانی ندارند و در عین حال، فقر در آنها زیاد به چشم می خورد که طبعا ریشه های فقر آنها را باید در جای دیگر یافت. 

*3. گروه های دیگر از صاحب نظران نیز هر کدام چیزهایی چون کمبود سرمایه، استعدادهای انسانی، طول و عرض جغرا فیایی، تمایلات بومی و باطنی و. . . را ریشه ی فقر دانسته اند که امروزه دیگر بطلان بعضی از آنها روشن شده است و درباره ی برخی دیگر نیز باید گفت که چنین عواملی، با همه سهمی که می توانند در تشدید فقر داشته باشند، عامل ریشه ای فقر نیستند. 

برخی نیز از نظر اقتصادی، علت مهم فقر را دو عامل معرفی می کند: کمبود و مالکیت. بدین معنا که در بسیاری از جوامع، همه چیز به قدر و وفور و جود ندارد و تقاضا بیش از عرضه است. در نتیجه، هر چه که برای زندگی، ضروری است، ارزش اقتصادی پیدا می کند. از طرف دیگر، به محض ارزشمند شدن یک چیز، عده ی کمی آن را تصاحب می کنند و عده ی دیگر از آن محروم می شوند. به دنبال این اتفاق، کسانی که امکان دستیابی به آن کالاهای کمیاب را نداشته اند، نسبت به آن، احساس فقر می کنند. در جوامعی که فاصله ی طبقاتی از عمق بیشتری برخوردار است و امکانات پیشرفت در زندگی، بین افراد جامعه، عادلانه توزیع نمی شود، فقر، نمود بیشتری می یابد. (3)

انحراف اجتماعی 

جامعه شناسان، هرگونه رفتاری را که با چشم داشت های جامعه یا گروه معینی در داخل جامعه، تطابق نداشته باشد، انحراف (نا به هنجاری) می نامند. در واقع، انحراف، به دوری جستن از هنجارها اطلاق می شود و زمانی رخ می دهد که یک فرد یا گروه، معیارهای جامعه را رعایت نکند. رفتار و کنش های انحراف آمیز را هنجارها ی اجتماعی حاکم بر فرهنگ، مشخص می سازند.(4)وقتی که یک شخص، دست به سررقت اموال دیگران می زند و یا از مواد مخدر و مست کننده استفاده می کند و یا خودفروشی می کند، همه ی اینها به هر دلیلی - حتی فقر - اتفاق بیفتند، در واقع یک انحراف اجتماعی را شکل می دهند. 

فقر و انحرافات اجتماعی 

آیا فقر با انحرافات اجتماعی، رابطه مستقیم و تخلف ناپذیر دارد؟آیا هر کس که عنوان فقیر بر او صدق کند، لزوما منحرف (نا به هنجار)است؟ بی شک، پاسخ این دو پرسش، منفی است. چه بسیارند فقرایی که بر فقر خود، صبر می کنند و دست و دامان خویش را به انحراف، آلوده نمی کنند. از سوی دیگر، بسیارند ثروتمندانی که به داشته ی خویش اکتفا نمی کنند و برای رسیدن به مال و مکنت افزون، به هر انحرافی دست می زنند. پس بین فقر و انحراف رابطه ی مستقیم و تخلف ناپذیری وجود ندارد؛ همان گونه که بین غنا و همنوایی با ارزش های جامعه نیز ارتباطی از این نوع، وجود ندارد. پس ادعای ما چیست؟ هدف ما پرداختن به این بحث چه بوده است؟

آن گونه که اندیشمندان اجتماعی بیان کرده اند، فقر می تواند زمینه ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی باشد. در بستر فقر، شرایط منا سب بروز انحرافات اجتماعی فراهم است. آن گونه که ایستادن بر پرتگاه، زمینه ی سقوط به دره را فراهم می کند، نداری وناتوانی، شرط لازم افتادن در دره ی انحرافات اجتماعی است. فقر، بستر مناسب گذر از معیارهای اجتماعی را برای افراد، مهیاتر می کند. حال سؤال مهم این است که سازوکار این ارتباط چیست؟ چگونه فقر، نقش زمینه سازی برای انحرافات اجتماعی را ایفا می کند؟ 

در این عرصه، هر کسی نظریه ای بیان کرده است. برخی الگوی رفتاری خاص طبقه فقیر را سبب ساز انحراف دانسته اند. از دید این گروه - که «چشم انداز فرهنگی» نامیده شده است - طبقه پایین، الگوی رفتاری و ارزشی خاصی را از خود بروز می دهد که خصلتا با جامعه و فرهنگ غالب، متفاوت است. شخص فقیر به این دلیل دست به انحراف می زند که الگوی رفتاری ای که نسل به نسل به او منتقل شده است، او را این چنین بارآورده است. از این رو، این دیدگاه، پیشنهاد می کند که برای زدودن فقر و انحراف، باید نگرش فقر را تغییر داد. این دیدگاه، دیدگاهی تک بعدی است که فقط به تغییر نگرش ها توجه دارد؛ اما نقش توزیع نا عادلانه ی فرصت ها را نادیده می گیرد. چگونه می توان ارزش ها را با یکدیگر مقایسه کرد، در حالی که مو قعیت طبقه ی پایین (فقرا) با دیگران برابر نیست؟

درباره ی میزان جرم و انحرافات فقرا، یکی از بهترین تحلیل ها، تحلیل مورتون است. وی جرایم طبقات پایین را به ساخت اجتماعی ای که فرصت ها را محدود می سازد، نسبت می دهد. مورتون درباره ارتباط فقر و انحراف می گوید: «فقر و کمبود فرصت ها الزاما سبب ساز جرم و جنایت نمی شود». به تغبیر وی، فقر، یک متغیر منفعل منزوی نیست؛ بلکه اگر شرایطی پیش آید که در آن، اهداف فرهنگی توسط اقشار یک جامعه «درونی» شوند و ساختار اجتماعی آن را هدف نهایی برای اعضا معرفی کند و همین ساختار اجتماعی، منابع را نابرابر توزیع کند، زمینه بروز انحرافات اجتماعی فراهم می شود. 

در این چار چوب، هر چه فرد در نظام قشربندی، موقعیت پایین تری را اشغال کرده باشد، با محدودیت های بیشتری در راه رسیدن به اهداف مقبول اجتماعی، روبه رو خواهد شد. این ستیز، بین اهداف و ابزار، سرانجام به نابه سامانی و نابه هنجاری و انحراف، منجر خواهد شد.از نگاه مورتون، بی هنجاری (آنومی)، هنگامی رخ می دهد که افراد، نباشند با وسایلی که جامعه معین کرده است، به اهداف مربوط دست یابند. عکس العمل طبیعی این وضعیت، روی آوردن به کجروی و انحراف است. مثلا در جامعه ی امریکا، مو فقیت مالی و دستیابی به ثروت، یک ارزش اجتماعی است. کسانی که در این جامعه، موفقیت مالی نداشته باشند، ازنظر اجتماعی نیز توفیقی حاصل نمی کنند. 

معیار موفقیت در اجتماع، مو فقیت در دستیازی به ثروت است (اهداف مقبول اجتماعی). از سوی دیگر، در جامعه ی امریکا، راه مشروع قانونی رسیدن به این هدف را کار و کوشش زیاد، تحصیلات وکسب علم، حسن تدبیر و. . . مشخص کرده است. اما به دلایل زیادی چون: سوابق خانوادگی و نژادی و توزیع نابرابر فرصت ها و منا بع، برخی از مردم، قادر نخواهند بود که از طریق وسایل مقبول و مشروع اجتماعی، به اهدف خود برسند. مثلا فقرا غالبا به نوع تحصیلاتی که لازمه ی رسیدن به مو فقیت ها ی اجتماعی است، دسترسی ندارند. به دنبال این محرومیت و محدودیت است که انحرافات اجتماعی از سوی برخی فقرا، آغاز می شود. زیبایی استدلال مورتون در این است که منشا انحراف را در درون فرهنگ و ساختار اجتماعی می بیند، نه در شکست های انسان منحرف. از دید او این جامعه است که از طریق شکاف و نارسایی بین «اهداف مقبول»خود و«روش های معین شده»، فشار زیادی بر فقیر، وارد می سازد و زمینه ی انحراف از قوانین اجتماعی را برای او مهیا می سازد.

انسان، نیازهایی دارد که برای بقا و حیاتش ضروری اند. اگر بتواند آن نیاز را از طریق همنوایی با قوانین اجتماعی برآورده سازد، احتمال کجروی و انحراف او بسیار اندک است؛ اما اگر احساس کند برآورده شدن خواسته اش جز از طریق کجروی حاصل نخواهد شد، خود را ناگزیر از انحراف خواهد دید. از این رو، اندیشمندان اجتماعی، متذکر شده اندکه ما باید کوشش هایمان را در راه اصلاح روش ها نادرست و غیرعادلانه ی درآمدها و غلبه برنوسانات اقتصادی، متمرکز سازیم. نه فقط بدین جهت که توزیع، نادرست است؛ بلکه به این علت که این نحوه ی توزیع، منشا فساد، بزهکاری و انحرافات اجتماعی درتمام دنیاست. 

از دید این اندیشمندان، جرم و فساد اخلاقی، نتیجه ی فقر است که زاییده ی امپریالیسم (یعنی: توسع طلبی ناشی از سرمایه داری)است؛ یعنی نظامی که در آن، «تملک وسائل تولید توسط گروهی خاص» و «توزیع نادرست ثروت» از ویژگی های آن است. 

در روایات اسلامی نیز از فقر مادی به گونه ای یاد شده است که می توان از آنها زمینه ساز بودن فقر برای انحرافات اجتماعی را فهمید، مانند این حدیث پیامبر (ص) که فرمود: «نزدیک است که فقر به کفر منجر شود». پیامبر (ص)همچنین فرمود: «خدایا ! از کفر و فقر، به تو پناه می برم». شخصی سؤال کرد: آیا این دو در ردیف هم اند؟ فرمود: «بلی» . علی (ع)نیز از فقر به عنوان «مرگ بزرگ تر» یاد کرده است.و نیز خطاب به فرزندش می فرماید: «فرزندم ! هرکس به فقر مبتلا شود، به چهار چیز دیگر نیز مبتلا می شود، به چهار چیز دیگر مبتلا می شود: ضعف در یقین و کاستی عقل و نازکی دین و کم حیایی در صورت. پس، از فقر به خدا پناه می بریم !»و درکلامی دیگر، فقر را «مایه ی نقصان در دین و حیران کننده عقل»دانسته است.

از مجموع این روایات و روایات مشابه، استفاده می شود که فقر، جاده ای است که می تواند رونده ی خویش را به دامان کفر، رهنمون شود و زمینه ی مناسبی برای غوطه ور شدن در چیزهایی است که دین و دنیای انسان ها را به خرابی می کشاند. از این رو، پیشوایان معصوم ما، از گرفتار شدن به فقر، به خدا پناه می بردند. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.