همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

آرامش در خانواده از نگاه اسلام

خانواده، محل رشد و تعالی افراد یک جامعه است اگر جامعه بسته به افرادش است، افراد نیز وابسته به خانواده خویشند. مکتبی که به خانواده بها می‌دهد، و برای آن، ارزشهای ویژه‌ای قائل است و تمام سعیش آن است که خانواده محل امن و آرامش برای افراد باشد، بدون شک مکتبی است که خانواده در آن جایگاه ممتازی دارد و اسلام، چنین مکتبی است. اسلام که ۱۴۰۰و اندی سال پیش ظهور پیدا نمود، احکام و دستوراتی را برای خانواده پیشنهاد می‌کند که حتی امروز هم قابل اجرا و مفید است. این مقاله از آن جهت که آرامش، اصل بنیان خانواده است، به این موضوع مهم از دیدگاه اسلام پرداخته و در صدد است مشکلات بر هم زدن آرامش خانواده‌ها و حل و رفع آنها را مورد بحث قرار دهد.

  

چرایی نظر اسلام درباره خانواده

اسلام، مجموعه احکام، اعتقادات و اخلاقیاتی است که از جانب پروردگار عالم به عنوان آخرین و کاملترین ادیان برای بشریت تشریع شده است. اسلام مانند مسیحیت یا ادیان دیگر نیست که تاریخ مصرف آن گذشته باشد و انسانها برای تداوم و ثبات زندگی خود بخواهند به عقل خود رجوع کنند گرچه عقل بشری جایگاه ویژه‌ای در اسلام دارد اما ظرفیت آن محدود می‌باشد احکام و دستورات الهی دو دسته هستند: دسته‌ای که عقل انسانی توان یافتن دلیل و علت آن را ندارد مانند این که نماز صبح دور کعت است و یا مناسک و اعمال حج. و دسته دیگر احکامی که مصلحت آن را عقل درک می‌کند مثلا پرداخت زکات و خمس که مصلحتش به سود جامعه مسلمین می‌باشد. در این راستا اگر کسی آشنا به دین مبین اسلام البته با قرائت تشیع باشد خواهد دید که این دین برای تمام ابعاد زندگی انسان دستورات و احکامی صادر نموده از قبل از تولد یک انسان تا زمان مرگ و حتی پس از آن برای او دستورات وآدابی را معین کرده است. سئوالی که در اینجا ممکن است مطرح شود آن که اسلام دینی است که در حدود ۱۴۰۰ سال پیش در سرزمین حجاز و در قومی مانند قوم عرب که بی‌سواد و بی‌تمدن ظهور نموده و لذا هم به لحاظ زمانی و هم به لحاظ جغرافیایی نمی‌تواند دستوراتش برای ما و زمان ما قابل اجرا باشد، بنابراین بهتر است مانند مسیحیت اسلام را منحصر در مسجد کنیم و خود قوانین و دستورات جدیدی را بر طبق زمان و عقل عرفی خویش صادر نماییم. در نظر اول شاید سئوال‌کننده خود را محق بداند و هر گونه پاسخ به این سئوال را توجیهی بیش نداند اما اگر با تقکر و تدبر بیشتر به سئوال و جواب آن دقت کنیم، سئوال را بی‌پایه و بی‌اساس خواهیم دید زیرا اولا قرآن، کتاب مسلمانها، هیچ گونه تحریفی نشده و این مطلب با دلیل و برهان اثبات شده است ثانیا روایات و احادیث مجعول و غیر مجعول توسط دو علم درایه و رجال مشخص شده و اساتید فن می‌توانند تشخیص دهند چه روایت و حدیثی قابل استناد است و چه حدیثی قابلیت استناد را ندارد.

فطری بودن احکام اسلام

از سوی دیگر، اسلام دینی است بر پایه فطرت بشری همان طور که انسان غرایز و ویژگی‌های مادی دارد مانند گرسنگی، تشنگی و غرایز دیگر و اینها در طول زمان هیچ تغییری نمی‌کنند زیرا انسان هزار سال پیش همان طور گرسنه می‌شد که انسان امروز گرسنه می‌شود و یا غرایز دیگر نیز به همین شکل است. در نهاد و وجود انسان، این اشرف مخلوقات، ویژگی‌های منحصر به فردی قرار داده شده که به آن سرشت طبیعت نوع بشری و یا همان فطرت می‌گوییم، امور فطری اموری هستند که در همه زمانها همه مکانها و در همه انسانها قرار داده شده است به عبارت بهتر، نوع انسان بر اساس این امور خلق شده است. اگرچه گاهی به لحاظ غفلت و یا سرکوبی و سرپوشی بر خواسته‌ها و گرایشهای فطری این امور در وجود بعضی انسانها خاموش می‌شود اما اگر این حجاب برداشته شود فطرت بیدار شده و به جستجوی گرایشهای خود می‌پردازد. تاجایی که امیر المومنین(علیه السلام) فلسفه بعثت انبیاء را بیدار نمودن فطرت بشریت دانسته اند. (خطبه ۱/۳۲) مسئله فطرت، بسیار بحث مهم و مفصلی در اندیشه و تفکر اسلامی دارد که در اینجا مجال بحث آن نیست و همین قدر می‌خواهیم بگوییم که تمام دستورات و احکام اسلامی، بر اساس فطرت بشری است و همان گونه که فطرت قابل تغییر در طول زمان نخواهد بود، احکام اسلامی نیز به همین نحو می‌باشد. البته ناگفته پیداست که مصادیق امور فطری، ممکن است در طول زمان تغییر پیدا کند مثلا یکی از گرایشهای فطری، حقیقت‌جویی است. انسانها در همه زمانها به دنبال حقیقت هستند اما مصادیق آن در هر زمانی تفاوت می‌کند. احکام اسلامی نیز به طور کلی مبتنی بر فطرت است. البته جزییات و فرعیات آن می‌تواند در هر زمانی تغییر کند. لذاست که معصوم(علیه السلام) می‌فرماید: علینا بالاصول و علیکم بالفروع(محمد تقی مدرسی: مولفات: فصل اول) خاصیت فقه شیعی، آن است که در هر زمانی، بر اساس اصول مورد قبول اسلام، احکام نو و جدیدی را صادر کند.

اهمیت و جایگاه خانواده در اسلام

اما یکی از مسائلی که اسلام بسیار بر آن اهمیت قرار داده و در قرآن و روایات متعددی به آن پرداخته است، مسئله خانواده می‌باشد. جایگاه خانواده در اسلام، جایگاه متفاوت از نگاه عرفی بشریت و یا مذاهب دیگر است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: ما بنی فی الاسلام بناء احب الی الله و اعز من التزویج(بحارالانوار۱۰۳/۲۲۰) در اسلام، هیچ بنایی ساخته نشد که نزد خداوند محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد. در حدیث دیگر از همان حضرت است که ازدواج، سنت من است و هر کس از سنت من روی گرداند، از امت من نیست.(همان) در روایت دیگر حضرت می‌فرمایند: هرگاه کسی ازدواج کند، نصف دینش را کامل کرده است و برای حفظ نصف دیگر، باید تقوای خدا پیشه کند.(کنزالعمال: ۴۴۴۴۸)

یا در حدیث دیگر است که همسردار خفته نزد خدا، فضیلت دارد بر بی‌همسر روزه گیر شب زنده دار. (بحار۱۰۳/۲۵) امام صادق(علیه السلام) فرمود: دو رکعت نمازی که همسردار می‌خواند برتر از هفتاد رکعتی است که فرد بی‌همسر بخواند(همان) از سوی دیگر، کسی که اهمیت به تشکیل خانواده ندهد، از نگاه اسلام بدترین افراد است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شرارکم عزابکم(کنزالعمال ۴۴۴۴۸)

بنابراین از این روایات و صدها روایت دیگر برمی آید که جایگاه خانواده و تشکیل آن از نظر اسلام، بسیار جایگاه پراهمیت و مهمی است.

در آیه‌ای، قرآن همه مردم را مخاطب قرار داده و دستور داده که کمک کنید تا افرادی که ازدواج نکرده‌اند ازدواج کنند و حتی اگر از فقر هم می‌ترسند خداوند داناست و از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌کند: «و أنکحوا الأیامى منکم و الصالحین من عبادکم و إمائکم إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله و اللّه واسع علیم»(۳۲، سوره نور).

این آیه نشان می‌دهد که حتی اگر مشکلی از جمله فقر و نداری سبب عدم تشکیل خانواده می‌شود، باید همگی کمک کنند تا این مشکل رفع شود و حتی خداوند هم وعده می‌دهد که از فقر نترسید و به واسطه ازدواج رزق و روزی شما را زیاد می‌کنم چرا که در حدیثی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ازدواج کنید زیرا که این کار، روزی شما را بیشتر می‌کند.(بحار۱۰۳/۲۲۱)

هم چنین ازدواج، سبب حفظ تقوى و عفاف و همچنین سبب اجتناب از بسیارى از کبائر مثل زنا، لواط و استمنا مى شود.

یکی از مسائل مهم دیگری که اسلام روی آن به سبب تشکیل خانواده تأکید می‌کند، کسب آرامش است. با ایجاد خانواده زن و مرد احساس آرامش و سکونت می‌کنند. بد نیست بدانیم همه چیز در عالم طبق نقل قرآن کریم به صورت زوج خلق شده است(ذاریات/۴۹) انسان هم از این قاعده مستثنی نیست خداوند در سوره نبا آیه ۸ چنین می‌فرماید: «و خلقناکم ازواجا؛ ما شما را جفت جفت آفریدیم.» تعبیر به جفت یعنی آن که هر یک از جفتها به تنهایی ناقصند و هر وقت در کنار هم قرار گیرند و تشکیل خانواده دهند آنگاه مکمل هم خواهند بود. بنابراین زن و مرد، کامل‌کننده یکدیگرند و با وجود هر یک، دیگری به کمال رسیده و همین که یکدیگر را از نظر روانی- جسمی و بقیه ابعاد کامل می‌کنند مایه آرامش هم خواهند بود لذاست که در آیه دیگر می‌فرماید: هو الّذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها».(۲) یا در سوره روم آیه ۲۱ می‌فرماید: و من آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها و جعل بینکم موده و رحمه)

یکی از نشانه‌های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان، همسرانی آفرید تا درکنارشان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد.

از مجموع این آیات می‌توان فهمید که فلسفه وجودی تشکیل خانواده رسیدن به آرامش برای زوجین است پس از نگاه اسلام ازدواج بر پایه آرامش و سکونت است. البته این آرامش در همه ابعاد روحی و جسمی و اجتماعی و سایر ابعاد است. زیرا که به طور مطلق فرمود تا در کنار هم به آرامش برسید. بنابراین از نظر اسلام، اصل در زندگی خانوادگی، وجود فضایی آرام و محبت‌آمیز است که زن و شوهر یاید سعی کنند در محیط خانواده میان اعضا آرامش به وجود آید و روز به روز این آرامش و محبت بیشتر شود.البته مشکلات و عواملی سبب خواهد شد این آرامش به خطر افتد و اگر ادامه پیدا کند ممکن است پایه‌های مهر و محبت همسران را فرو ریزد. لذا لازم است مشکلات و آسیب‌هایی که سبب اخلال در آرامش خانواده می‌شود را از نظر اسلام شناخته و سپس راه حل‌هایی که خود او برای ایجاد دوباره آرامش و برگشت آن به خانواده می‌شود را بشناسیم.

می‌توان عوامل مخل آرامش خانواده را طبق نگاه اسلام به دو دسته تقسیم نمود:

۱- مشکلاتی که عامل بروز آن قبل از ازدواج است.

۲- مشکلاتی که عامل بروز آن بعد از ازدواج می‌باشد که خود به دو دسته می‌تواند تقسیم شود.

الف-مشکلاتی که سبب وجود آن درون خانواده و اعضای خانواده هستند.

ب-مشکلاتی که سبب وجود آن بیرون از خانواده می‌باشد.

حال به توضیح هر یک از این مشکلات می‌پردازیم:

۱-مشکلاتی که عامل آن قبل از ازدواج است

این نوع از عوامل مخل آرامش عاملی است که پیش از ازدواج زوجین ایجاد می‌شود و در حین زندگی دو طرف چه در دوران عقد و چه در دوران عروسی مشکلاتی را برای هر یک از طرفین ایجاد می‌کند یعنی وقتی ازدواج صورت گرفت مشکلاتی یا در دوران عقد و یا پس از آن به وجود می‌آید که پس از بررسی این نوع مشکلات عامل و سبب آن به قبل از ازدواج بر می‌گردد که می‌توان این عوامل را به موارد زیر تقسیم نمود:

  • الف ـ عدم انتخاب مناسب

یکی از عوامل ایجاد اختلاف و ناسازگاری، عدم انتخاب مناسب زوجین است اگر این انتخاب شایسته و مناسب نباشد بعدا در زندگی مشترک ایجاد اختلاف نموده آرامش خانواده را به هم خواهد زد. اسلام اهمیت بسیار مهمی برای انتخاب قائل شده است هم این انتخاب برای مرد مهم است و هم برای زن. چه به لحاظ زندگی زناشویی و چه به لحاظ فرزندداری و بچه‌دار شدن این انتخاب مورد توجه قرار گرفته است. به نظر می‌رسد سبب این اهمیت ایجاد سلامت روانی و برقراری آرامش در خانواده می‌باشد. لذا در روایات متعددی می‌بینیم وجود زن صالح و شاسیته و مناسب بهترین سعادت و خوشبختی مرد شمرده شده است. امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: زنی که مورد موافقت شوهرش باشد(یعنی هر دو مورد توافق باشند.) یکی از دو راحتی و آسایش است(غرر۱۶۳۳) یا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در احادیث متعدی فرمود: بهترین متاع دنیا زن شایسته است(کنزالعمال ۴۴۴۵۱) از خوشبختی مرد داشتن زن شایسته است(کافی ۵/۳۲۷) از دعاهای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز این بود: خدایا به تو پناه می‌برم از زنی که پیش از آن که زمان پیری ام فر رسد مرا پیر کند.(همان)

البته ملاکها و معیارهای مختلفی را اسلام برای هر یک از زوجین شمرده که اگر این ملاکها به نسبت در آنها وجود داشته باشد، ازدواج در این مرحله موجب آرامش شده و این عامل نفی خواهد شد. در اینجا به مهمترین این ملاکها اشاره می‌کنیم: دیندار بودن، دارا بودن صفات اخلاقی وحالات و رفتارهای مناسب، دوشیزه بودن، فرزندآوری، زیبایی‌های ظاهری، کم بودن مهریه از برخی اقوام نبودن مانند کرد. اصیل بودن خانواده.

در اسلام تأکید زیادی بر کفو بودن زن و شوهر شده است و بهتر است زن و مرد در ویژگی‌های مناسب برای ازدواج، مشابه و همتای هم باشند:(الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات نور ۲۶)

  • ب ـ مهریه سنگین

گرفتن یک مهریه سنگین و بیش از اندازه معقول آن، خود یکی از موجبات بهم زدن آرامش در خانواده هاست آسیب‌های روحی و اجتماعی این مسئله برای خانواده بسیار می‌تواند اثرگذار باشد. فلسفه گذاشتن مهر برای زن طبق نظر قران کریم چیزی جز هدیه و پیشکشی نیست زیرا قرآن می‌فرماید: و اتوا النساء صدقاتهن نحله(نسا/۴) و مهر زنان را به طور کامل بعنوان یک بدهی(عطیه) به آنان بپردازید. در این آیه از مهر به عنوان صدقه(به ضم دال) یاد نموده وبه مهر” صدقه” گفته می‌شود به خاطر این که نشانه راستین بودن علاقه مرد است از سوی دیگر مهر را به خود زنان بدهید و فلسفه مهر را هم پیشکش و هدیه می‌شمارد. (نظام حقوق زن در اسلام: ۲۳۸) حال اگر چنین مهریه‌ای که اصل در ازدواج نیست و فلسفه وجودی آن هم جنبه اقتصادی ندارد از حالت عادی خود خارج شد و به عنوان یک اصل در ازدواج مطرح گشت، خود موجب سلب آرامش و آسایش از خانواده می‌شود. این جمله که معروف است «مهر را کی گرفته و کی داده است» بسیار جمله اشتباهی است البته اگر زن، تمام مهر یا بخشی آن را بخشید، در آن صورت مشکلی نیست اما مهر حقی است که بر گردن مرد می‌باشد و باید هر وقت زن آن را مطالبه نمود، پرداخت نماید. الان درصدی از زندانیان افرادی هستند که به خاطر عدم توان پرداخت مهر، زندانی شده‌اند و این خود، یک معضل اجتماعی شده است. البته وجود مهر، در اسلام واجب است و باید مرد، مهر را پرداخت کند؛ لذا اسلام، اخذ مهر سنگین را نکوهش نموده است.(معانی الاخبار ۱۵۲/۱) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بهترین مهریه، سبکترین آن است(بار۱۰۳/۲۳۷)

  • ج ـ عدم آشکار سازی ازدواج

یکی از آداب و دستورات و شرایط عقد، آن است که در حضور شاهدان برگزار گردد در این صورت همه می‌دانند که این دو زوج همدیگر هستند و محل اتهام قرار نمی‌گیرند شاید به همبن دلیل بوده است که اسلام مسلمانان را تشویق به آشکارسازی ازدواج نموده است. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: این ازدواج‌ها را آشکارا انجام دهید و آنها را در مساجد برگزار کنید.(کنزالعمال ۴۴۶۱۷)

  • د ـ سالم بودن روابط زن و شوهر قبل از ازدواج

از عوامل مخل آرامش، می‌توان به روابط قبل از ازدواج زن و شوهر اشاره نمود. زن و شوهری که به لحاظ روابط با دیگران، روابط سالمی نداشته‌اند، در صورت ازدواج ممکن است مشکلاتی را برای یکدیگر فراهم کنند. در صورتی که زن و مرد قبل از ازدواج با یکدیگر، یا با افراد غیر هم جنس خود رابطه عاطفی و صمیمی برقرار نموده که به اصطلاح، مرد، دوست دختر داشته باشد و یا زن، دوست پسر داشته باشد، می‌تواند این عاملی باشد که پس از ازدواج، آرامش را از زندگی آنها دور نماید؛ لذا قرآن کریم یکی از شرایط ازدواج را با زنان پاکدامن می‌داند که دوست پنهانی و نامشروع نگرفته باشند. (مائده /۵)

  • ه ـ کتمان نمودن حقایق

اگر زن یا مردی قبل از ازدواج با حقایقی را از زندگی یکدیگر کتمان نموده باشند مثلا زنی کچل است و خود را پر مو جلوه دهد یا مرد مثلا صرع دارد و آن را به همسرش در هنگام خواستگاری نگوید، پس از ازدواج، آرامش زندگی طرفین را به هم می‌زند. بنابراین اسلام، کتمان نمودن حقایق را در هنگام خواستگاری حرام می‌داند(مکاسب محرمه ۱/۱۶۷) و هر گونه حقیقتی را که لازمه زندگی زناشویی است، باید طرفین قبل ازدواج بازگو نمایند. به همین خاطر است که غیبت با آن عقاب شدیدی که برای آن ذکر شده، در هنگام تحقیق برای ازدواج، نه تنها حرام نیست بلکه لازم شمرده است که اگر در مورد زن یا مردی نکته‌ای لازم است گفته شود و لو آن که غیبت باشد، باید طرفین را از آن مطلع نمود.(مکاسب محرمه ۱/۳۱۹)

۲-الف: مشکلاتی که عامل بروز آن بعد از ازدواج و درون خانواده می‌باشد

دسته دوم از عوامل، عواملی بودند که بعد از ازدواج و درون خانواده ایجاد می‌شدند. منظور آن است که پس ازدواج و تشکیل خانواده، بروز این عوامل سبب می‌گردد آرامش خانواده از بین برود که به تعدادی از این موارد اشاره می‌شود:

۲- الف -۱- عدم رعایت حقوق اعضای خانواده

بدون شک هر یک از اعضای خانواده، حقوقی دارد که دیگران باید این حقوق را رعایت کنند و در صورتی که این حقوق رعایت نشود، اعضا دچار استرس شده و در کل، آرامش خانواده از بین خواهد رفت. ما در اینجا به تک تک حقوق اعضای خانواده از نظر اسلام می‌پردازیم. اعضای خانواده به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: دسته اول زن و شوهر که هر یک جداگانه نسبت به یکدیگر حقوقی دارند و دسته دوم، والدین و فرزندان که دارای حقوق متقابل هستند.

دسته اول: حقوق زن و شوهر

حقوق شوهر

در اسلام، بالاترین و بزرگترین حق را بر زن، شوهر او دارد تا جایی این مسئله اهمیت دارد که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر قرار بود دستور دهم کسی در برابر کسی سجده کند حتما به زن دستور می‌دادم که به شوهرش سجده کند. (کافی/۵/۵۰۸) اگر روایات و آیات در زمینه حقوق شوهر مطالعه شود نتیجه می‌گیریم که اسلام، پیوندی میان رعایت حقوق شوهر و عدم آن با قبولی عبادات یا رد آن و خوشبختی یا شقاوت همسرش قرار داده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر که شوهرش را بیازارد خداوند نماز آن زن را قبول نکند و کار نیکش را نپذیرد تا زمانی که به شوهرش کمک کند و او را خشنود سازد. یا امام صادق(علیه السلام) فرمود: ملعون است ملعون است آن زنی که شوهر خود را بیازارد و غمگین کند و خوشبخت است آن زنی که شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از او فرمان برد.(بحار۱۰۳/۲۵۱)

این از خصوصیات اسلام است که همه شئون و رفتارهای انسان را در پرتو بندگی او نظاره می‌کند مثلا زن و شوهر هنگام انجام دادن وظایف در برابر یکدیگر در حال عبادت هستند. در این زمینه روایات متعددی هست که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر زنی که هفت روز شوهرش را خدمت کند، خداوند هفت در دوزخ را به روی او ببندد و هشت در بهشت را به رویش بگشاید تا از هر در که خواهد، وارد شود. یا فرمود: هیچ زنی نیست که جرعه‌ای آب به شوهرش بنوشاند مگر آن که این عمل او برایش بهتر از یک سال باشد و شبهایش را به عبادت سپری کند.(ارشادالقلوب ۱۷۵) در اینجا به برخی از حقوق شوهر می‌پردازیم که همسرش وظیفه دارد آنها را مراعات کنند.

۱-تأمین نیازهای عاطفی

زن و مرد هر دو به این مقوله نیازمند هستند اما یکی از حقوق شوهر آن است که همسرش نیازهای عاطفی او را تأمین نماید لذا در روایات ما پاداش نیکو شوهرداری نمودن را که به معنای همان تأمین نیازهای عاطفی اوست برابر جهاد کردن در راه خدا دانسته است.(وسایل الشیعه ۱۴/۱۱۵)

۲-متابعت و پیروی از او در امور خانواده

زن وظیفه دارد هنگام خروج از منزل اگر برای عبادت واجبی نباشد و یا در اموری که به نوعی ضرر به شوهرش می‌زند یا شوهرش در آن امور راضی نیست مانند صرف مال شوهر یا روزه گرقتن مستحبی یا نذر نمودن و یا اعمال عبادی مستحب از شوهر خود اجازه گیرد.

حقوق زن

در مقابل، شوهر نیز در برابر همسرش وظایفی دارد که باید آنها را انجام دهد. رعایت حقوق زن نیز بسیار در اسلام مورد سفارش واقع شده است تا جایی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: جبرییل پیوسته مرا درباره زن سفارش می‌کرد تا جایی که گمان بردم طلاق او، جایز نیست مگر در صورت ثابت شدن فحشا(بحار ۱۰۳/۲۵۱). در این که باید حتما زن وظایف خانه را انجام دهد، هیچ وجوبی در اسلام برای زن نیست اما اسلام هم به زن و هم به مرد، سفارش می‌کند که در کارهای خانه، به همدیگر کمک کنند چنان که برای مردی که در خانه به همسرش کمک کند، پاداشها و ثوابهایی قرار داده شده است.

از حقوق زن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱-ابراز محبت به همسر و برآورده ساختن نیازهای عاطفی: مرد باید نسبت به همسر همیشه ابراز علاقه و محبت نماید پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: این سخن مرد به زن که دوستت دارم، هرگز از دل او بیرون نرود.(کافی ۵/۵۶۹) یا در حدیث دیگری پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: نشستن مرد نزد زن و فرزندش، نزد خداوند متعال محبوبتر از اعتکاف در مسجد من است. (تنبیه الخواطر۲/۱۲۲) این نشان‌دهنده اهمیت حفظ صمیمیت و محبت در خانوده است.

۲-دادن نفقه: نفقه یعنی آن که مرد وظیفه دارد مخارج اقتصادی زن را تأمین نماید از لحاظ خوراک، پوشاک و مسکن و بقیه مخارجی که در شأن زن و عرف جامعه است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: حق زن به شوهرش، آن است که شکمش را سیر کند و بدنش را بپوشاند.(بحار/۱۰۳/۲۵۳)

۳-احترام و بزرگداشت زن: از دیگر حقوق او احترام و معاشرت نیکوست(و عاشروهن بالمعروف: نسآء۱۹)

۴-مدارا و مسامحه در موارد اختلاف: یکی از حفوق زن آن است که در موارد اختلاف، با او مدارا نمود: (فدارها علی کل حال(همان) هم چنین نسبت به رفتارهای نامناسب او که برخاسته از جهالتش باشد، از او گذشت و او را مورد عفو قرار داد: (و اذا جهلت عفوت عنها) (وسایل الشیعه ۶/۱۳۴)

دسته دوم: حقوق والدین و فرزندان

این دسته نیز متقابلا حقوقی را فرزندان بر عهده والدین و حقوقی را نیز والدین بر فرزندان خود دارند.

حقوق فرزندان

والدین وظیفه پرورش و تربیت کودک را تا زمان ازدواج و استقلال او بر عهده دارند. در سنین نوزادی و کودکی، تغذیه و مراقبت و تربیت متناسب با سن او از وظایف والدین در این سنین است. در دوره میانی، کودک احتیاج به تعلیم و کنترل و راهنمایی دارد و در دوره نوجوانی، فراهم آوردن زمینه استقلال آنان مانند ازدواج، از وظایف والدین است.

در اینجا نیز اسلام ارزش معنوی بسیار زیادی برای فرزند داری و تربیت او قائل شده است به خصوص برای مادر که بیشترین نقش را دارا می‌باشد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: وقتی زن باردار می‌شود ثواب و پاداش او مانند روزه دار برپاکننده نماز و کسی است که با مال و جانش در راه خدا جهاد می‌کند. هنگامی که وضع حمل نمود کسی عظمت مزد و پاداش او را درک نمی‌کند وقتی به نوزادش شیر می‌دهد هرمکیدن بچه ارزش آزادکردن بنده‌ای از فرزندان اسماعیل را دارد و هرگاه به طور کامل به فرزندش شیر داد فرشته‌ای به او می‌گوید همه گناهان گذشته ات بخشیده شد دوباره عمل آغاز کن.(وسایل الشیعه ۱۵/۱۷۵)

اسلام درباره تربیت فرزند از قبل از تولد و نقش روحی و جسمی زن و شوهر تأکید می‌کند و حتی ملاکها و خصوصتهایی برای زن و شوهر و حتی خانواده‌های آنها بر می‌شمرد که این ملاکها می‌تواند در ایجاد خصوصیت‌های جسمی و روحی فرزند موثر باشد هم چنین در هنگام انعقاد نطفه و دوران حاملگی به مادر و پدر توصیه‌هایی درباره تأثیر انواع غذاها یا رفتارها و خصوصیت‌های هر یک بر فرزند می‌نماید. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ببینید نطفه خود را در چه محلی قرار می‌دهید زیرا عرق(ژن)، به طور پنهانی عمل می‌کند.(المستطرف ۲/۱۲۸)

امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمود: اگر در موقع آمیزش و لحظه انعقاد نطفه، دل آرام و گردش خون، طبیعی و بدن، خالی از اضطراب باشد، فرزند علی القاعده به پدر و مادر خود ماننده است. (بحار ۱۴/۳۷۹)

بعد از تولد وظایفی را پدر و مادر در قبال فرزند خود دارا هستند. نام نیکو انتخاب کردن: امام رضا(علیه السلام) می‌فرمایند: فرزند خود را به بهترین اسم و کنیه نامگذاری کن.(مستدرک ۲/۶۱۸) عقیقه نمودن، صدقه دادن برای فرزند و سایر آداب دیگر از دستورات اسلام بعد از تولد است. گفتگوی مهربانانه با فرزندان نگاه مهربانانه به آنها دست کشیدن بر سرشان بوسیدن و در آغوش کشیدن فرزند امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: کودکان خود را زیاد ببوسید زیرا بوسیدن شما درجه ای(پاداش) دارد. (وسایل الشیعه ۵/۲۶) بازی با کودکان، احترام به کودک، با نیکو صدازدن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: به کودکان خود احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده با آنها رفتار کنید.(بحار ۲۳/۱۱۴)

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خدای رحمت کند کسی را که در نیکوکاری و نیکی به فرزندش کمک کند. سئوال شد چگونه فرزند خود را در نیکی کمک کند؟ فرمود: آنچه در توانایی کودک است و برایش میسر است از او بپذیرد و آنچه انجام ندادنش برای کودک دشوار است از او نخواهد و او را به گناه و طغیان و کارهای احمقانه وادار نکند.(کلینی ۶/۵۰)

امام سجاد(علیه السلام) می‌فرماید: حق کودک تو بر تو، این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این دنیا به تو ارتباط پیدا می‌کند و باید بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول هستی که او را به بهترین وجه تربیت کنی و بر عهده توست که او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی.(مکارم الاخلاق ۲۳۳)

هم چنین اسلام بر رعایت عدالت و مساورات با فرزندان تأکید می‌کند از رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) روایت است که حضرت مردى را دید که دو پسر داشت، یکى را بوسید و دیگرى را نبوسید. فرمود: «فَهَلاّ ساوَیْتَ بَیْنَهُما؟» «چرا مساوات را میان آنان رعایت نکردى؟!»

البته سفارش اسلام و تأکید او بر ابراز محبت و عواطف نسبت به دختر بیشتر است چنان که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کسی که به بازار وارد شود و برای خانواده خود هدیه‌ای بخرد ثواب کسی را دارد که به نیازمندان هدیه می‌دهد او باید به دختران قبل از پسران هدیه دهد زیرا کسی که دخترش را شاد کند ثواب آزاد کردن بنده‌ای از فرزندان اسماعیل را می‌برد. (وسایل الشیعه ۱۵/۱۰۰)

البته فرزندسالاری در اسلام ممنوع است افراط در ابراز محبت به فرزندان مورد قبول نیست(فرید تنکابنی الحدیث ۱/۳۰۱) هم چنین تنبیه مانند قهر کردن با کودکان که به مدت طولانی نیز نباشد پذیرفته شده است(همان/۲/۳۴۸) اسلام تنبیه بدنی را برای تربیت و به خصوص برای تربیت کودکان روشی حکیمانه نمی‌داند. مردی به حضرت علی(علیه السلام) از رفتار ناپسند فرزند خود شکایت کرد حضرت فرمود: او را نزن بلکه از او قهر کن و قهرت را طول نده. (مجلسی ۲۳/۱۱۴) البته باید کودک را از همان کودکی با سختی‌ها در حد توان خود آشنا نمود تا بتواند در بزرگی در برابر مشکلات صبور باشد. امام کاظم(علیه السلام) می‌فرمایند: خوب است کودک در خردسالی بدهکار شود(با سختی‌ها و مشکلات اجتناب‌ناپذیر زندگی که تاوان زندگی است آشنا شود) تا در بزرگی بردبار و صبور باشد. (حرعاملی/وسایل الشیعه ۱۵ /۱۹۸)

خشونت ورزی نسبت به کودکان و زدن آنها نهی شده است به گونه‌ای که گفته شده خداوند برای چیزی به مانند ظلم در حق کودکان و زنان خشمگین نمی‌شود.(حرعاملی وسائل الشیعه /۱۵/۲۰۲)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند: «فرزندان خود را به سه خصلت تربیت کنید: محبت پیامبرتان و محبت خاندان او و قرائت قرآن». شک نیست که هر سنی، مقتضایی برای خودش دارد و باید طبق آن برنامه‌ریزی کرد.

علی(علیه السلام) فرمود: آداب و رسوم زمان خود را با فشار و زور به فرزندان خویش تحمیل نکنید زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.(شرح ابن الحدید ۲۰/۲۶۷)

حقوق والدین

آن قدر حقوق والدین بر فرزندان در اسلام اهمیت دارد که خدای متعال، احسان و شکر از پدر و مادر را در ردیف شکر و بندگی خود دانسته است(خدا را بپرستید و به او شرک نورزید و به پدر و مادر احسان کنید (نسا/۳۶) یا و ان اشکر لی و لوالدیک(لقمان ۱۴) . بنابراین سفارشهایی زیادی در مورد پدر و مادر و رعایت حقوق آنها در اسلام شده است. البته از میان پدر و مادر، مادر اولویت بیشتری نسبت به پدر دارد انسان را درباره پدر و مادرش توصیه نمودیم(به ویژه که مادرش با ضعف و زحمت طاقت فرسا او را در رحم خود پروراند و در دو سال او را شیر داد که مرا و پدر و مادرتان را شکر و سپاس گزارید.(همان)

مصادیق حقوق والدین

احسان رفتاری و گفتاری

و پروردگار تو فرمان موکد داد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر احسان کنید و چون به پیری رسیدند با ایشان با درشتی و دور از ادب سخن مگوی بلکه سخنان تو با آنها آمیخته با احترام باشد و از روی لطف و رأفت در برابر آن دو تواضع کن و دعاگویشان باشد و بگو پروردگار من والدین مرا مورد لطف خود قرار ده چنان که از کوچکی مرا پرورش دادند(اسراء۲۳و۲۴)

سفارش به پدر و مادر و احسان نمودن به آنها به ویژه در هنگام پیری که دوران افول آنهاست از حقوق والدین بر فرزندانشان است. مسلم است که هنگام پیری اطرافیان نمی‌توانند آنان را تحمل کنند و در بسیاری موارد ممکن است فرزند اوقات تلخی یا کم حوصلگی و اظهار خستگی نماید اما قرآن مجید تأکید می‌کند که در این موقع، فرزند نباید اظهار خستگی نماید و آخ نگوید و طوری نباشد که پدر و مادر پیر او احساس کنند که فرزندشان از خدمت کردن به آنان خسته شده است لذا می‌فرماید: با درشتی با آنان سخن مگوی. (اسرا ء۲۳)؛

احسان مالی

بر شما این وظیفه نوشته شده است که هر یک از شما به هنگامی که مرگش فرا رسید اگر بعد از خود مالی بر جای نهاده چیزی از آن را برای والدین و نزدیکان خود به گونه‌ای خوب وصیت کند. (بقره۱۸۰)

خداوند در این آیه دستور می‌دهد که فرزند هنگام مرگ با وصیت، بخشی از اموال خود را به آنان اختصاص دهد. البته این دستور مستحب است.

یا در آیه دیگر می‌فرماید: از تو می‌پرسند در چه راهی مال خود را صرف کنیم بگو آنچه را صرف می‌کنید در گام اول برای والدین باشد و نزدیکان و خویشان.(همان۲۱۵) لذا اگر پدر و مادر نیازمند باشند لازم است در درجه اول به آنان کمک نمود.

بنابراین طبق نظر اسلام رعایت حقوق پدر و مادر چه در حیاتشان و چه پس از آن از اهمیت فوق العاده‌ای برخورداراست.(حرعاملی ۱۵/۲۱۶)

حقوق فرزندان نسبت به یکدیگر

فرزندان نیز نسبت به هم دارای حقوقی هستند که اسلام از این حق به عنوان یکی از مصادیق صله رحم تعبیر می‌کند که باید با هم رابطه داشته از حال هم با خبر بوده و به یکدیگر کمک کنند در قرآن کریم بارها درباره خویشاوندان سفارش شده است و از قطع رحم اکیدا نهی گردیده و برادر و خواهر بعد از پدر و مادر و فرزند، نزدیک‌ترین خویشاوندان می‌باشند و رابطه اجتماعی در میان آنان طبیعی و از سایر رابطه‌ها استوارتر و ریشه‌دارتر است. وظیفه برادران و خواهران است که اتصال نسبی خود را ترک نکنند و به تعاون پرداخته تا آن جا که ممکن است به هم دیگر یاری دهند و در روز نیازمندی از همدیگر دستگیری کنند، بزرگ تران نسبت به کوچکتران مهربان و دل سوز باشند، کوچکتران نیز نسبت به بزرگان احترام نمایند.

۲- الف -۲- عدم حفظ سلسله مراتب در خانواده

خانواده نیز مانند بقیه سیستم‌ها باید دارای مراتبی باشد ازجمله مدیریت خانواده باید مشخص شود نقش سایر اعضا نسبت به مدیر حفظ گردد و جایگاه و مرتبه هر یک از اعضا مشخص باشد. درتعالیم اسلام مدیریت خانواده به عهده والدین است پیروی و همراهی با والدین لازم است و نافرمانی از آنها فقط در صورت اصرار آنها بر گناه و شرک به خداوند مجاز می‌باشد و البته حتی در این صورت نیز برخورد مناسب و مودبانه با والدین ضروری است(لقمان /۱۵) تا جایی مسئله متابعت و اطاعت از والدین به عنوان مدیر خانواده ضروی است که در برخی روایات اشاره می‌کند به این که رضایت خدا منوط به رضایت والدین و ناخشنودی آنها از فرزند موجب خشم و غضب خداوند می‌گردد. (رضی الرب فی رضی الوالدین و سخط الرب فی سخط الوالدین) (مستدرک الوسائل ۱۵/۱۷۵) لذا اگر مدیریت والدین که نقش محوری خانواد را بر عهده دارند ضعیف گردد خانواده دچار هرج و مرج شده و انسجام لازم خود را از دست خواهد داد. لذاست که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) دعا می‌فرماید که خدایا به تو پناه می‌برم از فرزندی که خدایم باشد. (مجلسی:بحارالانوار: ۸۶/۱۸۶)

اما از میان والدین که مدیریت خانواده را بر عهده دارند، نقش مرد در این مدیریت بیشتر است. اسلام به مرد خانواده به عنوان سرپرست یک خانواده نگاه می‌کند بدلیل آن که وظیفه مرد است که مخارج خانواده را تأمین کند و هم چنین به لحاظ طبیعتش، اقتدار و تسلط بیشتری نسبت به زن در مدیریت دارد بنابراین قرآن می‌فرماید: مردان سرپرست زنان‌اند بدلیل آن که خداوند برخی را نسبت به بعضی دیگر برتری داده است و بدلیل آن که عهده دار تأمین معیشت خانواده هستند. (نساء/۳۴)

لذا حتی زن نیز باید از مرد تبعیت کند چنان که یکی از حقوق مرد آن بود که زنش از او اطاعت کند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: حقوق شوهر بر عهده همسر آن است که از او اطاعت کند در مقابلش نافرمانی نکند صدقه‌ای از اموال منزل بدون اجازه او ندهد روزه مستحبی فقط با اجازه او بگیرد از منزل بدون اجازه شوهر خارج نشود. از ایشان سئوال شد چه کسی بزرگترین حق را برعهده زن دارد فرمود: همسرش. (وسایل الشیعه: ۱۴/۱۱۲)

البته طبیعت زن نیز این اقتضا را دارد که بدنبال تکیه گاه می‌گردد و اصولا زن خانواده دوست دارد مردش صاحب قدرت و اقتدار باشد تا بتواند به او تکیه کند طبیعت زن خلاف آن است که تکیه گاه باشد درحدیث است که: زن ریحانه است و قهرمان وسلطه گر نیست. (بحار: ج۱۰۳، ص ۲۵۳) لذا روحیه عاطفی و احساسش به او اجازه نمی‌دهد که قدرت خانواده را بدست بگیرد. به همین خاطر است که حضرت علی(علیه السلام) در یک روایتی فرمود: اگر زن، تو را صاحب اقتدار ببیند، بهتر است از آن که تو را به حال شکستگی و ضعف بنگرد. (وسایل الشیعه: ۱۴/۱۲۰)

از سوی دیگر این ریاست و مدیریت به خاطر ثبات و مصلحت خانواده به مرد داده شده است و امتیاز و حق فردی برای شوهر محسوب نمی‌شود و مرد حق ندارد از این قدرت به نفع منافع شخصی خود و یا بر خلاف مصلحت خانواده به شکل تحکم و اجبار سوء استفاده نماید.

نکته دیگر آن است که اسلام، نگرش مردسالاری یا پدرسالاری را نفی نموده است این طور نیست که ریاست خانواده به عهده مرد باشد و به صورت تحکم و دیکتاتورمآبانه بخواهد خانواده را اداره کند بلکه اصل مشورت در خانواده مورد پذیرش اسلام است قرآن می‌فرماید: (و عاشروهن بالمعروف) با زنانتان نیکو معاشرت کنید.(نساء:۱۹)

بنابراین پدر و مادر هر دو نقش مدیریتی خانواده را بر عهده دارند مادر جایگاه مهر و عاطفه را در خانواده پر می‌کند و پدر مظهر اقتدار خانواده است فرزندان در درجه اول همه باید از پدر و مادر متابعت کنند و در درجه دوم فرزندان و همسر خانواده(در برخی جهات) از پدر و شوهر تبعیت می‌کنند.

۲- الف -۳- عدم رعایت مرزها

مرز در خانواده یعنی آن که هر یک از افراد، یک فاصله روانشناختی با دیگری دارد بین زن و شوهر به عنوان پدر و مادر یک مرزی وجود دارد که هیچ کس حتی فرزندان خانواده حق ورود به این مرز را ندارند. فرزندان خانواده نیز برای خود مرزی دارند که هیچ یک از فرزندان و والدین حق ورود به آن را ندارند هم چنین خود خانواده نیز به عنوان یک سیستم، مرزی دارد که افراد غریبه حق ورود به آن را ندارند.

پس می‌توان گفت دو نوع مرز در خانواده وجود دارد:

الف: مرزهای درون خانواده که دارای دو زیر منظومه والدین و فرزندان است.

ب- مرز خانواده با اجتماع؛

الف: مرزهای درون خانواده

۱-زیر منظومه والدین

این زیر منظومه باید در خانه اتاق یا محلی مخصوص به خود داشته باشد و اعضای دیگر خانواده در ساعات معینی از روز بدون اجازه وارد این حریم نشوند: قرآن خطاب به مومنین می‌فرماید: کودکان شما چه به سن بلوغ رسیده باشند و چه نرسیده باشند سه بار در روز باید از شما کسب اجازه کنند پس از نماز صبح و نیمروز و بعد از نماز عشاء. این سه وقت خصوصی برای شماست در غیر این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست. بر گرد یکدیگر بچرخید و با هم معاشرت کنید. .(نور ۵۸)

این فضای روانی خصوصی زن و شوهر، برای حل مشکلات شخصیشان و حصول حمایت عاطفی آنها از یکدیگر بسیار ضروری است.

۲-زیر منظومه فرزندان

از نظر تعالیم اسلام فرزندان وقتی به حالت ممیزی رسیدند، باید بسترشان از پدر و مادر و هم چنین از یکدیگر جداشود. (وسایل الشیعه: ۱۴/۱۷۱) هم چنین نوع روابط خواهر وبرادر و هم چنین پدر و مادر با هر یک از فرزندان به خصوص در سنین نوجوانی که سن بروز غرایز جنسی است باید مراعات گردد(همان/۱۵۲)

ب-مرز خانواده با اجتماع

در اسلام، خانواده نهادی است مجزا از سایر نهادهای اجتماع که برای خود، احترام و تقدسی دارد که هر یک از اعضای جامعه باید آن را رعایت کنند.

خروج زن از خانه اگر برای عبادت واجبی مثل حج نباشد باید با اجازه شوهرش صورت بگیرد هم چنین پدر تا بلوغ بر فرزندان ولایت دارد و رفت و آمد فرزندان باید تحت کنترل او باشد از سوی دیگر مرد خانواده باید مراقب ورود افرادی باشد که از لحاظ اخلاقی قابل اعتماد نیستند.(نهج البلاغه ۳۹)

هم چنین هر فردی که خواست وارد خانواده شود باید با اجازه و هماهنگی اهل آن خانه باشد. قرآن خطاب به مومنین می‌فرماید: به خانه‌هایی که خانه شما نیست وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید و… و اگر به شما گفته شد بازگردید باز گردید این برای شما پاکیزه‌تر است.(نور۲۷و۲۸) حتی ورود به خانه فرزند و یا پدر و مادر هم طبق توصیه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مناسب است با اجازه باشد. (کافی ۵/۵۲۸)

هم چنین اسلام تعالیمی را به مومنین دستور می‌دهد تا با مراعات آنها حریم خانه و خانواده حفظ گشته و از هر گونه آسیب و خطری محافظت گردد از جمله بحث محرم ونا محرمی را مطرح می‌کند روابط زن و مرد نامحرم باید در چارچوب شرع و با قیود شرعی باشد لذا اسلام مسئله حجاب را وضع می‌کند. حجاب زنان از مسائل مهم در سلامت وکارایی خانواده‌هاست. در آیات قرآن روی این مسئله بسیار تأکید می‌کند.(ای پیامبر! به زنان مومن بگو چشمهای خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند ودامان خویش را حفظ کنند وزینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکار نکنند و اطراف روسری‌های خود را برسینه افکنند و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان و محارم دیگر. (نور ۳۱) در آیه دیگر می‌فرماید:

‌ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومن بگو با روسری‌های بلند خود را بپوشانند این بهتر است تا این که شناخته شوند و مورد آزار قرار گیرند.(احزاب ۵۹)

بر اساس تعالیم اسلام بر زنان لازم است همه بدن خود را غیر از صورت و دستها از مچ تا انگشتان بپوشاند. این دستورات همه‌اش به خاطر حفظ سلامت فردی وخانوادگی است. از سوی دیگر اسلام برای نگاهها و شیوه سخن گفتن مرد وزن نامحرم مرزها و حدودی قائل شده است به زنان توصیه می‌کند که با صوت نازک و تحریک‌آمیز سخن نگویند(احزاب ۳۲) و در حد لزوم عرفی با مردان نامحرم سخن بگویند. وسایل الشیعه ۱۴/۱۴۳)

۲- ب: مشکلاتی که سبب وجود آن بیرون از خانواده می‌باشد

یکی از عمده‌ترین مشکلات خانواده‌ها که می‌توان گفت خود هیچ نقشی در بروز آن ندارند، روابط خویشاوندی و فامیلی است گرچه در اسلام این روابط بسیار مورد تأکید و اهمیت است اما رعایت نکردن بعضی از نکات، خود ایجاد آسیب می‌کند که در زیر به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱-دخالتهای بی‌مورد و مضر اطرافیان در زندگی زوجین: گرچه حمایتهای مالی و معنوی اطرافیان مورد قبول و پسندیده است اما این حمایتها نباید خود موجب دخالت در زندگی خانواده‌ها و یا تحمیل نظریات خود به آنها شود. لذا در روایات معصومین(علیهم السلام) است که بالاترین صله رحم، آزار نرساندن به خویشان است.(کافی: ۳/۲۲۲)

۲-چشم و هم چشمی: شاید بتوان گفت درصد بسیاری از اختلافات خانوادگی همین چشم و هم چشمی‌هایی است که اعضای خانواده در امور مادی نسبت به همدیگر دارند. اسلام همگان را به دوری از تجمل گرایی و اسراف دعوت می‌کند(حدید: ۲۰)

۳- بروز گناهان در مجامع خانوادگی: در مجالس خانوادگی که شاید در برخی از آنها گناهانی وجود داشته باشد خود ممکن است خانواده‌ها را درگیر در گناه کند و مشکلاتی را برای آنها فراهم کند و آرامش را از خانواده و اعضای آن سلب نماید. لذا قرآن دستور می‌دهد که باید دوستی خدا و وظایف الهی مقدم بر روابط خانوادگی باشد(توبه: ۲۴)

۴-تمسخر و عیب‌جویی نمودن از یکدیگر: در مجالس خانوادگی ممکن است افراد به غیبت یا عیب‌جویی از یکدیگر بپردازند که این رفتارها خود آرامش را از خانواده‌ها سلب می‌کند. همه این رفتارها در اسلام به شدت مذمت شده و عواقب اخروی و دنیوی در پی دارد.(حجرات: ۱۱)

۵-اتفاقات و حوادثی که برای اطرافیان به وجود می‌آید. ممکن است اتفاقی یا حادثه‌ای برای اطرافیان(پدر مادر خواهر و برادر) هر یک از زوجین به وجود آید که آرامش آنها را از بین ببرد که در این صورت توصیه اسلام به صبر و بردباری و یا تغافل و نادیده‌انگاری است.(نهج البلاغه حکمت:۴۱۴)

عوامل آرامش در خانواده

گرچه رعایت همه عوامل فوق خود می‌تواند بخشی از ایجاد آرامش در خانوده‌ها باشد اما عوامل دیگری نیز وجود دارد که می‌تواند باعث ایجاد آرامش گردد از جمله این عوامل می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

۱-اعتقادات و باورهای اصیل اسلامی

اگر اعضای خانواده به خصوص پدر و مادر که نقش مدیر و رهبر خانواده را بر عهده دارند، چنین اعتقاداتی را داشته باشند، بدون شک آرامش در خانواده‌ها ایجاد شده و از بین نمی‌رود. از جمله مهمترین این اعتقادات، تسلیم و رضا به مقدارت الهی، اعتقاد به رحمت گسترده و رزاق بودن خدا، اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ، اعتقاد به امامت اهل بیت(علیهم السلام) که همراه با توسل و زیارت قبور آنها انسان احساس آرامش می‌کند. آری زن و شوهری که راضی به مقدرات الهی‌اند و با توکل بر خدا امور خود را به او واگذار می‌کنند، چه جای نگرانی و تزلزلی در زندگی خود احساس می‌کنند توکل بر خدا روزنه امیدی در برابر افراد می‌گشاید و گاه مشکلات را از راههایی که افراد گمان نمی‌برند حل می‌کند. البته اعضای خانواده به خصوص زن و شوهر، می‌توانند یکدیگر را توصیه به توکل نمایند. در روایتی است که شخصی خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و عرضه داشت همسرم مرا دعوت به توکل به خدا می‌کند. پیامبر آن زن را تحسین نموده و فرمودند: ثواب او نصف ثواب شهید است. (حرعاملی ۱۴/۱۷)

۲-رعایت توصیه اخلاقی

اسلام هر یک از زن و شوهر را دعوت به یک مجموعه از توصیه‌های اخلاقی می‌کند که با رعایت آنها زندگی سالم و آرامش بخشی را خواهند داشت. به مواردی از آن اشاره می‌کنیم:

۱-صداقت

مرد و زن باید نسبت به همدیگر صادق باشند و انگیزه و قصدی مغایر با گفتار و رفتارشان نباشد. در صورتی که صداقت در خانواده حاکم نباشد، خانواده دچار آشفتگی شده و فضای خانواده به بی‌اعتمادی و بدبینی کشانده می‌شود. لذا اسلام تأکید بر پرهیز از دروغ نموده تا فضای خانواده فضای آکنده از اعتماد و صداقت باشد.(بحار:۲۵۴)

۲-خوش‌بینی

یکی از مسائلی که اسلام بر روی آن تأکید می‌کند، خوش‌بینی است. خوش‌بینی سه وجه می‌تواند داشته باشد نسبت به خداوند نسبت به وقایع و حوادث زندگی و خوش‌بینی اعضا نسبت به یکدیگر خوشبینی نسبت به خداوند که از آن تعبیر به حسن ظن به خدا می‌شود بر زندگی خانوادگی می‌تواند بسیار موثر باشد. از بزرگترین گناهان که موجب ناامیدی و اضطراب می‌گردد، سوءظن به خداست(متقی هندی ح۵۸۴۹) در روایات است که خداوند نزد گمان بنده مومن خود می‌باشد یعنی اگر کسی به خداوند گمانی نیکو داشت، خداوند نیز مطابق گمان او شرایط را برایش فراهم می‌کند.(کلینی ۲/۷۲)

خوش‌بینی نسبت به وقایع و رویدادهای زندگی می‌تواند افراد را در مقابل مشکلات و سختی‌ها ایمن کند. امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: تأثیر فال بد به خودت بستگی دارد اگر آن را آسان بگیری آسان می‌شود و اگر سخت بگیری سخت می‌شود و اگر آن را به چیزی نگیری چیزی نخواهد بود. (میزان الحکمه ۳۸۶۸) انسانی که معتقد به قدر الهی است می‌داند اگر امر خیر یا شری برای او پیشامد نمود، به مصلحتش بوده است و نه در شادی و نه در غم به خویشتن تکیه نمی‌کند. پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خداوند هیچ قضای شاد یا غمگینی بر مومن جاری نمی‌سازد مگر آن که خیرش در آن است اگر بلایش دهد کفاره گناهانش باشد و اگر عطا کند و گرامی‌اش دارد به او بخشش کرده است. (تحف العقول:ص ۴۷)

و خوش‌بینی نسبت به اعضای خانواده: هیچ یک از افراد حق ندارند نسبت به هم بدبین باشند البته پدیدآیی این حالت نیازمند مقدماتی است و آن این که هر دو در رابطه با هم صداقت داشته باشند و هم چنین شناخت کافی ولازم را نسبت به هم داشته باشند. امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: خوش‌بینی، مایه آسایش دل و سلامت دین است(میزان الحکمه. ۳۹۱۲) یا خوش‌بینی اندوه را می‌کاهد(همان۳۹۱۳) روایات متعددی در این زمینه وجود دارد که به بخشی از آنها اشاره می‌نماییم:

امام علی(علیه السلام) فرمود: شایسته نیست به سخنی که از دهان کسی خارج شد، گمان بد ببری چرا که برای آن، برداشت نیکویی می‌توان داشت. (نهج البلاغه حکمت:۳۶۰)

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می‌زند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش(میزان الحکمه ۳۹۱۰)

در حدیثی دیگر می‌فرمایند: رفتار برادرت را به بهترین وجه حمل کن تا زمانی که کاری از او سرزند که راه توجیه را برتو ببندد و هیچ گاه به سخنی که از دهان برادرت بیرون آید تا وقتی برای آن محمل خوبی می‌یابی گمان بد مبر(همان ۳۹۱۱)

انسان بدبین زندگی را به کام خویش و حتی اطرافیانش تلخ می‌کند خودش را از نظر و توجه دیگران دور می‌کند میان خود و دیگران دیواری از بی‌اعتمادی و سدی در برابر ارتباط موثر قرار می‌دهد.

۳- قناعت

انسان قانع، همان انسانی است که به آنچه دارد اکتفا می‌کند و از حرص و طمع خودداری می‌نماید البته معنای این حرف نیز آن نیست که انسان در تلاش و کوشش برای توسعه زندگی خویش فرو گذاری نماید که دقیقا خلاف سیره معصومین(علیهم السلام) است آنچه مهم است آنکه در هر زمانی هر چه داریم، به همان فکر کنیم نه به بیشتر از آن. به هر چه داریم، اکتفا کنیم. نه در تخیلات خویش آنچه را داریم بی‌ارزش بشماریم. به عبارت دیگر، به داشته‌های خود توجه کنیم. اگر به داشته‌های خود و به نعمت‌هایی که خداوند به ما عطا فرموده است توجه کنیم، همیشه از داشتن زندگی خویش راضی بوده و خوشحال هستیم. و نعمت‌های پروردگارت را بازگو کن(فجر/۱۱) هم چنین قناعت، سبب عزت نفس می‌گردد. امام علی(علیه السلام) فرمود: قانع باش تا عزیز گردی.(نامه ۳۰؛ نهج البلاغه)

۴-صبر

صبر نیز یکی از عوامل آرامش خانواده‌ها به شمار می‌رود زیرا چه بسا خانواده‌ای با مشکلی مواجه شده مثلا دچار ناکامی یا مصیبت و یا رفتارهای نامناسب دیگران گشته است که عامل صبر می‌تواند خانوده را به پناهگاه آرامش سوق دهد. لذا در روایات توصیه به صبر شده است: (من صبر خفت محنته: غررالحکم ۵۷۷)

۵- حلم

حلم یعنی انسان با وجود قدرتی که دارد اما بزرگواری می‌کند و طرف مقابل خود را می‌بخشد و از او می‌گذرد(جامع السعادات: فصل حلم). فرق آن با تحمل آن است که در تحمل نمودن -که البته تحمل، منفی و آثار سویی بر روان انسان می‌گذارد- آن است که انسان توانایی برخورد با شخص را ندارد و یا اگر دارد از او نمی‌گذرد و او را تحمل می‌کند اما در حلم همان طور که گفته شد، گویی شخص اصلا رفتار طرف مقابلش را نادیده گرفته است و خود را به ندیدن و غفلت می‌زند و چیزی از رفتار او در دل خویش بر نمی‌گیرد و کاملا از او می‌گذرد. چنین صفتی، بسیار مورد تأکید روایات ماست و نه تنها اثر منفی ندارد بلکه اثرات مثبت برای خود شخص و طرف مقابلش دارد.

روش‌های دارای حلم شدن

۱-تغافل: اگر در مقابل شما کسی عملی را انجام داد و شما را ناراحت نمود رفتار او را نادیده بگیرید گویی اصلا رفتار او را ندیده اید. امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: از بهترین رفتارهای شخص بزرگوار، نادیده گرفتن چیزی از خطاهای مردم است که می‌داند.(میزان الحکمه ۴۸۴۵)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: درستی وضع زندگی اجتماعی و معاشرت، پیمانه پری است که دو سوم آن توجه و هشیاری است و یک سومش چشم پوشی.(همان۴۸۴۶)

۲-خود را به حلم زدن: انسانی که حلم برای او دشوار است می‌تواند خود را به حلم بزند یعنی تظاهر به حلم داشتن بنماید و این کار رابارها تکرار کند تا عادتش شود که حلیم باشد. امام علی(علیه السلام) فرمود: اگر بردبار نیستی، خویشتن را بردبار جلوه ده زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و سرانجام یکی از آنان نشود.(همان۱۷۴۳)

۶- ارتباط مناسب داشتن با یکدیگر

روابط ما با یکدیگر شامل دو دسته از روابط کلامی و غیر کلامی می‌شود. در روابط کلامی توصیه شده است که یکدیگر را با بهترین نامی که دوست دارید صدا بزنید.(کافی ۲/۶۴۳) ابراز محبت و دوستی نسبت به همسر(وسایل الشیعه ۱۴/۱۰) سپاس‌گزاری اعضای خانواده از یکدیگر(لقمان ۱۴وسایل الشیعه ۱۴/۱۱۵)

در روابط غیر کلامی حسن خلق از مهمترین ویژگی‌های اعضای خانواده به خصوص شوهر است(کافی۲/۱۰۷) نگاه مهربانانه زن و شوهر با یکدیگر موجب نشاط آنان می‌گردد(وسایل الشیعه ۱۴/۳۷) نگاه به والدین از روی لطف عبادت به شمار می‌رود.(همان۱۵/۲۰۵) فروتنی اعضا نسبت به هم به خصوص فرزندان نسبت به والدین و زن نسبت به شوهر خود سفارش شده است. لذا بدترین رفتار زنان، تکبر در برابر شوهر به شمار می‌رود. (وسایل الشیعه ۱۴/۱۴و۱۵) آراستگی ظاهری افراد(به خصوص زن و شوهر) نیز مورد توجه قرار گرفته است(همان) حضور در کنار هم اعضای خانواده نیز باعث گستردگی رحمت و آمرزش خداوند بر اهل آن خانه شده(وسایل الشیعه ۱۶/۴۲۲) و ارزش آن از اعتکاف وعبادت در مسجد مدینه نزد خدا محبوب‌تر دانسته شده است.(آثارالصادقین ۱۵/۲۹۳)

راهکارهای اسلام برای درمان مشکلات خانواده

بدون شک خانواده ممکن است دچار مشکلات و آسیب‌هایی گردد. اسلام چه راهکاری را برای مقابله و حل این مشکلات پیش بینی نموده؟

البته همیشه پیشگیری بهتر از درمان است و اگر تمام نکاتی که گفته شد مراعات گردد، قطعا مشکلی پیش نخواهد آمد و خانواده همیشه در کمال آرامش می‌باشد. در این باره اسلام اصولی را پیشنهاد می‌کند تا خانواده مشکلش حل شده دوباره آرامش به آنها برگردد.

۱-اصل مشاوره: بهترین راه برای حل مشکلات، مشاوره زن و شوهر است لذا همفکری صمیمانه و همدلی داشتن زن و شوهر با یکدیگر می‌تواند بسیاری از مشکلات را حل نماید مثلا یکی از مسائلی که می‌تواند مورد اختلاف آنها باشد، مسئله شیر دادن فرزند است که قرآن دستور می‌دهد این مسئله را با مشاوره همدیگر حل کنند.(بقره۲۳۳)

۲- اصل حکمیت: اگر اختلاف در خانواده شدت بگیرد و زن و مرد با هم ناسازگار باشند و وضعیت آنها حاد شد قرآن دستور به حکم قرار دادن بین آنها می‌کند تا به واسطه دخالت صحیح دیگران مشکل آنها حل شده و آرامش به خانواده برگردد(نساء/۳۵) قرآن می‌فرماید: اگر قهر و دشمنی میان زوجین پیش آمد، یک نفر از خانواده مرد و یک نفر از خانواده زن را حکم قرار دهید.

۳-جدایی زن و شوهر: آخرین مرحله‌ای که اسلام برای حل مشکل خانواده پیشنهاد می‌کند، مسئله طلاق و جدایی است البته روایات این عمل را بسیار زشت و قبیح شمرده‌اند اما به عنوان آخرین مرحله از احکام الهی شمرده شده است پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: جبرییل پیوسته مرا درباره زن سفارش می‌کرد تا جایی که گمان بردم طلاق او جایز نیست مگر در صورت ثابت شدن فحشا.(بحار ۱۰۳/۲۵۳) اما در شرایطی که ادامه زندگی موجب ضرر است اسلام این حکم را وضع نموده است. (بقره ۲۹۹)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.