علائم مربوط به افسردگی پایدارند، بیش از دو هفته در فرد باقی می مانند و بدون درمان، از شدت این علائم کاسته نمی شود. شدت بروز علائم افسردگی در هر فرد متفاوت است. اغلب اوقات این بیماری ناشناخته می ماند و فرد در سکوت از بیماری خود رنج می برد.
1. عصبانیت و بدخلقی
به گفته دکتر رابرت لاندن (Robert London): «معمولا در افراد افسرده علائمی مانند آشفتگی، بیقراری و خشونت دیده میشود». عصبانیت عاملی برای ماندگاری افسردگی است. در بخشی از سرمقالهی مجلهی «پیشرفتهای درمانی روانپزشکی» (Advances in Psychiatric Treatment) توضیح داده شده است: «وقتی که عصبانیت به خوبی شناخته نشود، منجر بهپرخاشگریِ منفعلانه میشود. این رفتار در فرد خود تخریبی ایجاد میکند و زمینهی ابتلا به افسردگی را به وجود میآورد». به توصیه دکتر لاندن هر فردی که به طور مداوم در رفتار خود پرخاشگری و خشونت را تجربه میکند یا به طور غیرمعمول و به سرعت عصبانی میشود باید برای پیدا کردن راهحل درمانی مناسب از یک مشاور و روانشناس کمک بگیرد.
2. خود انتقادی
خودانتقادی، تفکر نقادانهی فرد در مورد رفتار خودش است. به وسیلهی این تفکر، میتوانیم نقطه ضعفهایمان را بشناسیم و از اشتباهاتمان درس بگیریم. اما جنبهی مخرب خودانتقادی زمانی بروز میکند که فرد با یادآوری مداوم اشتباهات، طوفانی در ذهن خود به وجود میآورد و در نهایت با ایجاد احساس گناه، عزتنفس را در خود از بین میبرد. یکی از شاخصههای قوی در تشخیص افسردگی، خودانتقادی شدید است. جِیم دبلیو وینیک (Jaime W. Vinick) عضو ارشد مرکز روانشناسی سیرا تاکسون (Sierra Tucson) میگوید: «همهی ما یک منتقد درونی داریم. صدای منتقد درونی در افراد افسرده بسیار قوی و مخرب است.» در سال ۲۰۰۹ پژوهشی جامع در زمینهی روانشناسی بر روی ۱۰۷ فرد بزرگسال انجام شد، بر اساس نتایج این پژوهش، افرادی که خودانتقادی شدید داشتند، بیش از سایرین مستعد ابتلا به افسردگی بودند. دکتر موئه گیلبارت روانشناس مرکز پزشکی تورانسِ کالیفرنیا ( Torrance Memorial Medical Center) توصیه میکند: «به هنگام گفتوگو با خودتان مراقب استفاده از کلمهی «باید» باشید. اگر مدام از رفتار خود ایراد میگیرید و خودتان را مسئول تمام اتفاقات بد میدانید، در رفتار شما خودانتقادی شدید دیده میشود.» برای از بین بردن خودانتقادی باید گفتگوی مثبتی با خودمان داشته باشیم.
3. نا امیدی
به عقیدهی دکتر وینیک: «یکی از بدترین علائم افسردگی ناامیدی است». ناامیدی در افراد افسرده آنان را از درمان بیماری خود باز میدارد. افراد افسردهای که اقدام به خودکشی میکنند، معمولا کسانی هستند که به دلیل شدت ناامیدی، به درمان و بهبودی خود امیدی ندارند. دکتر نیک فوراند (Nick Forand)، روانشناس بالینی از دانشگاه دولتی اوهایو میگوید: «ناامیدی در افزایش میزان افسردگی نقش دارد. ناامیدی در افراد افسرده با بروز شکستها تشدید میشود. این شکستها واقعی یا خیالی هستند و خودانتقادی در ایجاد شکستهای خیالی نقش مهمی دارد.»
4. از دست دادن علاقه
اینکه در یک جلسهی سه ساعته، حوصلهمان سر میرود و رغبتی برای بودن در آن جلسه نداریم، امری کاملا طبیعی است. دکتر گیلبارت از بین رفتن علاقه در افراد افسرده را چنین توضیح میدهد: «افراد افسرده علاقهی خود را نسبت به چیزهایی که قبلا از آنها لذت میبردند از دست میدهند. کارهایی از قبیل تماشای فیلم، ورزش کردن و بودن در جمع دوستان. این پدیده «فقدان لذت» (Anhedonia) نامیده میشود. از دست دادن علاقه، احساس تنهایی را شدت میبخشد و باعث افزایش افسردگی میشود. گاهی این بیعلاقگی نتیجه تغییر در هورمونهای تنظیمکنندهی پاداش و یا تغییر در انتقالدهندههای عصبی است. شکستن چرخهی خودتخریبی برای افراد افسرده بسیار مشکل است.»
5. عدم توانایی در لذت بردن از زندگی
شخص افسرده تقریبا از انجام هیچ فعالیت و حرکتی لذت نمیبرد و هیچ رغبتی درون خود مبنی بر انجام فعالیتهای سرگرم کننده و لذت بخش نمیبیند و حتی اگر کاری را انجام دهد که در گذشته از تجربه کردن آن لذت میبرده است دیگر این احساس را درون خود نمیکند. این حس تقریبا همیشه با اوست و ممکن است در پاره ای از موارد و در اثر شرایطی خاص از این احوالات خارج شود اما با دوری از آن فضا و شرایط خاص مجددا به حال بد خود بر می گردد.
6. تغییرات فاحش وزن
فرد افسرده تمایلی به غذا خوردن ندارد و از غذا لذت نمیبرد. از سوی دیگر ممکن است به دلیل پرخوری عصبی، برای ایجاد تغییر در شرایط خود، عمدا یا سهوا شروع به غذا خوردن کند. عدم تحرک ناشی از افسردگی نیز در افزایش وزن نقش دارد. اگر در ماه بیش از ۵ درصد تغییر در وزن خود مشاهده میکنید، باید تحت مراقبتهای پزشکی قرار بگیرید. طبق پژوهشی که در سال ۲۰۰۳ در مجلهی امریکایی تغذیهی بالینی (American Journal of Clinical Nutrition) به چاپ رسید، خوردن غذاهای سرشار از کربوهیدرات تولید سروتونین را در مغز به طور موقت افزایش میدهد. سروتونین یک انتفالدهندهی عصبی است که در ایجاد احساس شادی نقش دارد.
7. تغییر عادات خواب
بر اساس مقالهای که در سال ۲۰۰۸ در مجلهی مباحث علوم اعصاب بالینی (Dialogues in Clinical Neuroscience) چاپ شد سه چهارم افراد افسرده از بیخوابی رنج میبرند. دکتر گیلبارت توضیح میدهد: «ترسهای مداوم، اضطراب و نشخوار فکری، مشکلاتی در نحوهی خوابیدن ایجاد میکند. افرادی که به کمبود خواب شبانه دچارند، در روز بیشتر میخوابند، چرت میزنند و یا به خوردن قهوه رو میآورند که تمام این موارد خواب شب این افراد را دچار مشکل میکند. بیخوابی باعث بدتر شدن افسردگی میشود. بر اساس همین پژوهش ۴۰ درصد از جوانان (به ویژه خانمها)، به هنگام افسردگی بیشتر میخوابند. افراد افسردهای که به هنگام روز زیاد میخوابند در واقع خواب را وسیلهای برای فرار از مشکل یافتهاند.»
8. خستگی
دکتر فوراند دربارهی خستگی در افراد افسرده توضیح میدهد: «گویی بدن افراد افسرده، تحت فشار زیادی قرار دارد. این حالت با ایجاد التهاب همراه است و این التهاب در ایجاد خستگی نقش دارد.» افرادی که از افسردگی رنج میبرند علائمی مانند خستگی، تنبلی و ضعف جسمانی دارند، در خواب این افراد بینظمی مشاهده میشود و این بینظمی خستگی را تشدید میکند. در این افراد خستگی به صورت لکنت زبان، بیحالی و حرکات آهستهی بدن دیده میشود.
9. کندی روانی و حرکتی
کندی روانی حرکتی نشانهای از ابتلای فرد به افسردگی شدید است. علامتی که در بیماران افسرده شدید و کاتاتونیک بیشتر مشاهده میشود. کندی روانی و حرکتی با تنبلی متفاوت است، تنبلی میتواند نشانه افسردگی به همراه ویژگی شخصیتی فرد باشد بدین معنا که فرد یا افسرده و یا به لحاظ شخصیتی تنبل است در حالیکه کندی روانی و حرکتی از علایم شایع ابتلا به افسردگی شدید است.
10. دردهای بی دلیل
دکتر وینیک میگوید: «گاهی افراد افسرده از مشکلاتی مانند درد معده، درد مفاصل و کمر شکایت میکنند. انتقالدهندههای عصبی سروتونین و نوراپینفرین، نه تنها بر حالات روحی بلکه بر برخی از فرایندهای بیولوژیکی و عصبی بدن نیز تاثیر میگذارند و ممکن است سبب ایجاد درد در بدن شوند. افسردگی در نحوهی تشخیص درد در مغز نیز اثر میگذارد.» به عقیدهی دکتر فوراند «سیگنالهای درد که در حالت طبیعی نادیده گرفته میشوند در حالت افسردگی تقویت میشوند. افراد افسرده توجهات منفی زیادی نسبت به خود دارند. مثلا ممکن است نسبت به درد حساس شوند و بیش از حد بر روی آن تمرکز کنند که در نتیجه احساس درد شدت میگیرد.»
از جمله مهمترین ویژگی افسردگی و اختلالات عاطفی بازپیدایی آنهاست و عود کردن دوباره بیماری است. ویژگی ادواری افسردگی یکی از خصوصیات بارز این اختلال است. با این حال یک سوم اشخاصی که از افسردگی شدید رنج میبرند پس از درمان و بهبودی، برای همیشه از شر آن خلاص میشوند اما جمعی دیگر ممکن است هرچند وقت یکبار مجددا با افسردگی شدید مواجه شوند. گاه فاصله میان دو دوره افسردگی طولانی و چند سال است. گروهی نیز گرفتار افسردگی مزمن میشوند و بالاخره در گروهی دیگر، افسردگی در فواصل کوتاه مشاهده میشود.
دیده شده کسانیکه در طی 2 الی 6 هفته اول بیماری درمان مناسب را گرفته اند خیلی بهتر و سریعتر به زندگی عادی برگشتهاند در حالیکه بیمارانی که درمان نشدهاند برای ماهها علایم در این افراد ادامه داشته است.
در واقع عدم درمان میتواند سبب تغییرات بیوشیمیایی و سلولی در مغز شده و باعث تغییر خلق شود. همچنین افراد درمان نشده در آینده در معرض خطر ابتلا به اختلال دوقطبی نیز میباشند. بنابراین مهم است که اگر خود یا یکی از اطرافیان شما به افسردگی شدید دچار شد هرچه زودتر به یک روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید چراکه درمان نکردن باعث عمیقتر و خطرناکتر شدن مراحل این بیماری شده و ممکن است منجر به اتفاقات برگشتناپذیری گردد.
روشهای درمان رفتاری شناختی و دارودرمانی به صورت جداگانه و یا همراه با هم، به درمان افسردگی کمک میکند. این بیماری در برخی از افراد، به راحتی و به سرعت درمان میشود، و برخی دیگر نیازمند درمان مستمر هستند. به خاطر داشته باشید نادیده نگرفتن نشانههای ابتلا به افسردگی و مراجعه به پزشک اولین گام برای درمان این بیماری است