بر اساس تحقیقات انجام شده فشار و استرس های عصبی مادر می تواند سلامت جنین را به خطر بیندازد.
بر اساس تحقیقات انجام شده فشار و استرس های عصبی مادر می تواند سلامت جنین را به خطر بیندازد. آوردن فردی جدید به این دنیا کار کوچکی نیست در این دوران هر موضوعی می تواند سبب برانگیختن حس نگرانی در شما شود: آیا مواد غذایی که مصرف می کنم از سلامت کافی برخوردارند! آیا ورزش کردن در این دوران ایمن است! چگونه می توان بین کار و انجام وظایف والدی هماهنگی لازم را ایجاد کرد !
البته وجود کمی استرس در دوران بارداری درست همانند سایر دوران زندگی امری کاملا طبیعی است. ولی قرار گرفتن در معرض استرس های طولانی مدت و مزمن اثرات ماندگاری بر سلامت مادر و جنین خواهد داشت.
هنگامی که در معرض استرس قرار دارید بدن شما در وضعیت "حمله یا گریز" قرار گرفته و شروع به ترشح کورتیزول و دیگر هورمون های استرس می کند. این ها همان هورمون هایی هستند که در هنگام مواج با خطر به طور ناگهانی در بدن افزایش می یابند. ترشح این هورمون ها از طریق افزایش سریع انرژی عضلات و بالا بردن شدت ضربان قلب بدن را آماده گریز از خطر می کند.
چنانچه در این شرایط بتوانید بر استرس خود غلبه کرده و اقدام مثبتی در جهت حفظ آرامش خود انجام دهید پاسخ استرس فروکش کرده و بدن دوباره حالت طبیعی خود را باز می یابد.
دکتر سوزان اندروز نوروفیزیولوژیست بالینی و نویسنده کتاب راه کارهای مدیریت استرس برای مادران باردار: رهایی از استرس چگونه می توانند توانی های بالقوه کودکتان را افزایش دهد در این باره می گویند" استرس مزمن و پایدار در واقع بدترین و آسیب زا ترین نوع استرس در انسان است." در واقع استرس مزمن با تغییر در سیستم کنترل استرس بدن می تواند سبب ایجاد واکنش های بیش از حد و التهابی در فرد شود.
بروز این واکنش های التهابی نیز به نوبه خود کاهش سلامت بارداری و ایجاد مشکلاتی در رشد جنین را به دنبال خواهد داشت. به گفته دکتر آن بوردرز جراح زنان و زایمان در دانشکده ژنیکولوژی گروه طب مادر و جنین بیمارستان اوانستون دانشگاه نورثشور:" بر اساس یافته های موجود قرار گرفتن مادران باردار در موقعیت های استرس زای طولانی مدت و مزمن و عدم برخورداری آن ها از مهارت های کافی در مواجهه با عوامل استرس زا با عوارض و مشکلاتی نظیر زایمان زودرس و وزن کم نوزاد در هنگام تولد همراه است."
تأثیر استرس مادر و مغز جنین
این جراح زنان و زایمان در ادامه می افزاید :" قرار گرفتن مادر در معرض استرس های طولانی و مزمن علاوه بر ایجاد تفاوت هایی جزئی در روند تکامل مغز جنین می تواند در آینده نیز منجر به بروز مشکلات رفتاری در کودک شود " ولی تحقیقات در این زمینه در مراحل اولیه راه است و پزشکان همچنان درصد انجام بررسی های بیشتر به منظور یافتن ارتباط دقیق میان استرس و پیامد های حاصل از آن و بارداری هستند. در واقع استرس از جمله لاکتور هایی است که نباید از اهمیت آن بر بارداری به خصوص در صورت قرار داشتن در موقعیت های استرس زای مزمن و طولانی نظیر مشکلات مالی یا وجود اختلاف در روابط زناشویی غافل شد. به گفته آن بوردرز :" هدف ما از انجام این مطالعات یافتن راهکارهایی به منظور کاهش استرس و فشارهای روانی و همچنین آموختن مهارت و شیوه های صحیح مقابله با استرس های روزمره به مادران است ." او در ادامه می افزاید:" دلیلی ندارد که به خاطر استرس احساس گناه کنید بلکه به جای این کار بهتر است تمام تلاش خود را در جهت مدیریت و کنترل آن صرف کنید."
راهکارهایی برای حفظ آرامش در دوران بارداری
دکتر اندروز به منظور کنترل و مدیریت استرس دوران بارداری استفاده از راهکارهای زیر را به مادران باردار توصیه می کند.
مشورت کنید/ با پزشک خود در مورد مسائل گوناگونی که سبب ایجاد نگرانی و استرس در شما می شوند صحبت کنید به این ترتیب می توانید با راهنمایی پزشک خود را از میان روش های مختلفی نظیر تن آرامی ،یوگای بارداری ، گفتار درمانی و ... راهکار مناسبی را برای غلبه بر استرس خود بیابید.
آواز بخوانید/ حتی اگر صدای خوبی هم ندارید سعی کنید آهنگ مورد نظرتان را در ذهن خود زمزمه کنید موسیقی و آواز نقش موثری در کاهش کورتیزول بدن دارند.
به خود استراحت دهید/ یک دوش آب گرم بگیرید یک فنجان چای بنوشید. در حالت دراز کشیده به مطالعه یک کتاب بپردازید بعد از تولد نوزاد یافتن فرصت های این چنین مناسب برای استراحت کمی دشوار خواهد بود.
استرس مادر در سه ماهه اول بارداری و تاثیر آن بر مغز جنین
حاصل یک مطالعه جدید حاکی از وجود ارتباط میان سطح بالای استرس مادر در سه ماهه اول بارداری و بروز مشکلاتی در سلامت مغز جنین است.
میان استرس و والد شدن در سنین پایین ارتباط تنگاتنگی برقرار است ولی با این حال براساس مطالعاتی که نتایج آن در نشریه غدد به چاب رسید کلیه مادران باردار بنا به دلایلی به علمی متعدد باید تا حد امکان از قرار گرفتن در معرض تنش های عصبی بی مورد در این دوران اجتناب کنند.
در واقع به نظر می رسد که استرس می تواند بر میکروب هایی که در واژن یک خانم باردار زندگی می کنند اثر بگذارد. این میکروب ها در زایمان طبیعی و در حین عبور از کانال زایمانی از واژن مادر به نوزاد منتقل شده و منجر به بروز تغییراتی در میکروبیوم های مجرای گوارشی و روند تکامل مغز نوزاد خواهد شد. در نهایت این تغییرات ایجاد شده پیامدهای بد و نامطلوبی بر متابولیسم و سیستم ایمنی بدن نوزاد به جا خواهند گذاشت. در واقع دانشمندان بر این باورند که تغییر در میکروبیوم های مجرای گوارشی با خطر ابتلا نوزاد به مشکلات بزرگتری نظیر اوتیسم و اسکیزوفرنی که از جمله اختلالات عصبی تکوینی مغز به شمار می روند در ارتباط است.
نتایج تحقیقات آزمایشگاهی
این نتایج حاصل آزمایشاتی است که در لابراتوار دانشگاه پنسیلوانیا بر روی موش های بارداری که تحت شرایط استرس زای مختلف از قبیل صداهای ناآشنا، بوی روباه و تغییر قفس دادن های پی در پی قرار داشتند صورت گرفت. این آزمایشات در دوره آغازین بارداری موش ها که می توان آن را به مثابه سه ماهه اول بارداری در انسان فرض کرد صورت گرفت. قرار گرفتن در معرض این استرس با پیامدهای منفی بر فرایند متابولیسم بدن و پردازش آمینواسید در مغز موش های نسل به همراه بود. نکته جالب توجه این که پیامدهای منفی حاصل از این استرس در موش های نر بیشتر از موش های ماده بود.
یورآبوی پژوهشگر فوق دکترا و سرپرست این گروه تحقیق در این خصوص می گویند: " این مشاهدات سبب شگفتی بسیار ما شد. زیرا نشان داد که استرس در مراحل اولیه بارداری تأثیری بلند مدت داشته و سبب ایجاد تغییراتی در باکتری های موجود در واژن مادر و از همه مهمتر انتقال این پیامدهای منفی به نسل های بعدتر خواهد شد."
سه ماهه اول، حساس ترین مقطع بارداری
پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا در تحقیقات خود دریافتند که در سه ماه اول بارداری حساس ترین دوران بارداری به شمار رفته و سطوح بالای استرس در طی آن بیشترین پیامد منفی را بر جنین دارد یورآبوی به مادران باردار یادآور می شود:" در واقع نتایج این تحقیقات زنگ هشداری است بر این حقیقت که استرس شدید مادر در 3 ماهه اول بارداری می تواند پیامدهای نامطلوبی را بر جنین و حتی نسل های پس از او به جا بگذارد بدون آنکه مادر در این دوران حتی به باردار بودن خود پی برده باشد. حاصل مطالعات اپی دمیولوژیک ما بر روی موش ها نشان داد که سه ماهه اول بارداری به دلیل شکل گیری اندام های بدن جنین حساس ترین مقطع بارداری نسبت به عوامل استرس زای محیطی، عفونت ها و سوء تغذیه بوده و با افزایش خطر ابتلا کودک به اختلالات عصبی تکاملی نظیر اوتیسم، اسکیزوفرنی و همچنین اختلال کم توجهی – بیش فعالی ADHD همراه است."
همچنین مطالعات پیشین این محققان که در رابطه با تأثیر استرس در اواسط و اواخر بارداری انجام شده بود نشان می دهد که این دوران در مقایسه با سه ماهه اول بارداری از آسیب پذیری و حساسیت چندانی برخوردار نیست . ولی با این حال بنا به گفته های یورآبوی سایر مطالعات انجام شده بر روی دیگر گونه های حیوانی نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض استرس هاس مزمن و ناگهانی در هر مرحله از بارداری با پیامدهای منفی مختلفی بر جنین همراه است.
آیا سزارین در کاهش عوارض ناشی از استرس مؤثر است ؟
نوزادانی که از طریق عمل سزارین متولد می شوند در معرض میکروب های واژن مادر قرار نمی گیرند ولی احتمال آن که زنجیره های مختلفی از باکتری های پوست مادر با باکتری های محیط بیمارستان در مجرای گوارشی این نوزادان کلونیزه شوند افزایش می یابد. به طور کلی در زایمان هایی به شیوه سزارین می توان انتظار داشت که استرس مادر تأثیر کمتری بر نوزاد باقی بگذارد ولی با این حال پژوهشگران این تحقیق ادعا می کنند که حاصل مشاهدات جداگانه آن ها حاکی از آن است که استرس مادر بر فرآیند " انتقال مواد غذایی بسیار ضروری در شکل گیری مغز و سیستمک عصبی جنین" تأثیر می گذارد.
با توجه به این که این تحقیقات تنها بر روی گونه های حیوانی انجام شده است نمی تواند در مورد انسان زیاد به آن استناد کرد.کاهش استرس در دوران بارداری اصل مهم و مؤثری است که همه خانم های باردار باید در این دوران آن را رعایت کنند. تعیین اینکه چه میزان استرس شدید و آسیب زا است کار دشواری است زیرا در شرایط مشابه واکنش افراد نسبت به استرس کاملا متفاوت بوده و این مسأله به عوامل مختلفی نظیر محیط و ساختار ژنتیکی افراد بستگی دارد. برخی افراد توان بیشتری برای تحمل استرس دارند در حالیکه عده ای دیگر در برابر استرس آسیب پذیرند.
در صورت احساس تنش یا فشار عصبی زیاد به مدت 5 دقیقه استراحت کرده و به انجام تکنیک های تنفسی بپردازد. همچنین برای این منظور می توانید از سایر روش های مؤثر در کاهش استرس نظیر گوش دادن به موسیقی ملایم، انجام حرکات کششی، تمرینات یوگا، مدیتیشن، نوشیدن چای نعنا و استشمام اسانس اسطوخودوس استفاده کنید. این کار علاوه بر ایجاد آرامش در مادر باعث می شود که جنین نیز از فوائد بسیار آن بهره مند شود.
اگر کودکان به تازگی دچار اضطراب شده است حتما اتفاقی پشت آن است که شما باید بتوانید علت را کشف کرده و اقدام به رفع استرسش کنید.
چگونه می توان استرس و اضطراب را در کودکان مشاهده کرد ؟
علائم استرس و اضطراب کودکان اغلب با تغییرات فیزیکی یا رفتاری ظاهر می شوند.کودکان نسبت به سن، شخصیت فردی و مهارت های مقابله اشان واکنش متفاوتی نشان می دهند و این می تواند باعث شود بسیاری از والدین از مسایل اساسی که ممکن است موجب رفتار کودک شود، چشم پوشی کنند.اضطراب کودکان
مهم است که والدین علائم استرس دوران کودک را تشخیص دهند و دنبال علل ممکن بگردند. والدین معمولاً می توانند به کودکان کمک کنند استرس و اضطرابشان را کنترل کنند، اما برخی از کودکان ممکن است اختلال اضطراب داشته باشند که باید از کمک افراد حرفه ای بهره مند شوند.
چرا کودکان دچار اضطراب می شوند؟
کودکان ممکن است اضطراب خود را تشخیص ندهند و اغلب فاقد بلوغ برای توضیح مشکلات واقعی یا فرضی خود هستند. چنانچه در این بخش از نمناک خواهید خواند این می تواند باعث بروز انواع علائم فیزیکی و رفتاری شود و والدین ممکن است مطمئن نباشند که آیا این علائم اضطراب یا مشکل سلامتی هستند یا خیر.
علائم مشترک استرس و اضطراب، عبارتند از:
_رفتاری یا عاطفی
_سختی در تمرکز
_تغییرات رفتاری مثل تخییر مداوم خلق و خو، پرخاش گری، اعصاب ضعیف، یا چسبندگی
رفتار کودک
نشانه های رایج اضطراب در کودکان
_ترس (ترس از تاریکی، تنها بودن، یا غریبه ها)
_رشد یک عادت عصبی، از قبیل خوردن ناخن،
_خارج شدن از خانواده یا دوستان
_امتناع از رفتن به مدرسه
_ به دردسر افتادن در مدرسه
_جمع کردن چیزهای غیر عادی و بی ارزش
اضطراب کودکان و علائم آن
اضطراب در کودکان چگونه خود را نشان می دهد؟
_کاهش یا افزایش اشتها
_شکایت از درد معده و یا سردرد
_شب ادراری
_مشکلات خواب یا کابوس
علایم فیزیکی دیگر:
این علائم معمولاً قبل و بعد از فعالیت های خاص رخ می دهند و همچنین علائم فیزیکی، مانند درد، تب، خارش یا اسهال وجود دارد که می تواند نشانه یک مشکل پزشکی باشد.
کودکان استرسی
علل شایع استرس و اضطراب کودکان:
منشا اضطراب و استرس در کودکان می تواند یک چیز خارجی مثل مشکل در مدرسه، تغییر در خانواده یا تعارض با یک دوست باشد. احساسات نگرانی هم چنین می تواند ناشی از احساسات و فشارهای داخلی کودک مانند خواستن مدرسه برای خوب انجام دادن تکالیف یا کنار آمدن با هم سن و سالان باشد. برخی دلایل مشترک استرس در کودکان عبارتند از:
تغییرات بزرگ در خانواده:
تغییرات عمده زندگی می توانند منجر به استرس در کودکان شود، مانند طلاق، مرگ در خانواده، جا به جایی، یا تولد یک خواهر یا برادر جدید.
این تغییرات ارتعاشی می تواند دنیای کودک شما را تغییر دهد. تغییرات اساسی زندگی می تواند حس امنیت کودک شما را متزلزل کند و منجر به سردرگمی و اضطراب او شود. برای مثال، یک خواهر یا برادر جدید می تواند باعث شود که کودک احساس خطر کرده و احساس حسادت کند. مرگ در خانواده می تواند ترس و اندوه را ایجاد کند و ممکن است موجب ترس از مرگ شود.
چرا اضطراب در کودکان شکل می گیرد؟
بی ثباتی والدین:
پول و نگرانی های شغلی، آشفتگی خانوادگی و هیجان والدین می تواند منجر به احساس ناتوانی شدیدی برای کودکان شود که ممکن است احساس کنند که می خواهند کمک کنند، اما نمی توانند کاری انجام دهند.
برنامه های بیش از حد و شلوغ:
حرکت مداوم از یک فعالیت به یک فعالیت دیگر می تواند باعث ایجاد استرس زیادی برای کودکانی شود که معمولاً هر بار به استراحت نیاز دارند.
فعالیت زیاد
فشار آکادمیک:
بسیاری از کودکان در مورد تمایل به خوب انجام دادن تکالیف در مدرسه ابراز نگرانی می کنند. فشار تحصیلی به ویژه در افرادی که از اشتباه کردن می ترسند چیزی خوب نباشند، اما رایج است.
محبوبیت:
برای دانش آموزان جوان تر کلاس، اضطراب جدایی می تواند یک مشکل رایج باشد. وقتی آن ها بزرگ تر می شوند، بیشتر می خواهند با بچه های دیگر هماهنگ شوند و دوستشان داشته باشند و فشار برای مناسب شدن و محبوب شدن می تواند آزاردهنده باشد.
احساس حذف شدن معمولاً به مساله ای تبدیل می شوند که در خیلی کودکان وجود دارد.
نگرانی های کودکان
قلدری:
قلدری مشکلی جدی برای بسیاری از کودکان است. می تواند خفیف یا آشکار باشد و ممکن است منجر به آسیب فیزیکی شود. کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، اغلب احساس شرم می کنند که مورد هدف قرار می گیرند و ممکن است از والدین یا معلمانشان برای نشان ندادن ضعفشان، پنهان کنند.
رویدادهای فاجعه آمیز در اخبار:
عناوین خبری و تصاویری که فجایع طبیعی، تروریسم و خشونت را نشان می دهند، می تواند برای کودکان بد باشد. وقتی بچه ها اتفاقات بد خبر را می بینند، ممکن است نگران شوند که اتفاق بدی برای آن ها یا برای عزیزانشان نیز بیفتد.
رفع استرس کودک
فیلم یا کتاب ترسناک:
داستان های تخیلی نیز می تواند موجب اضطراب و تنش در کودکان شود. کودکان عموماً تحت تاثیر صحنه های ترسناک، خشن یا ناراحت کننده از یک فیلم یا چند قطعه در یک کتاب قرار می گیرند. برخی از کودکان ممکن است نسبت به دیگران حساس تر باشند و ایده خوبی است که بدانید چه چیزی کودک شما را ناراحت می کند، سپس محدودش کنید و فیلم ها، کتاب ها، بازی های ویدیویی دیگری را ببینید.
چگونه میتوان به کودک خود کمک کرد:
روش های سالمی وجود دارند که کودک شما می تواند با آن مقابله کند و به استرسش پاسخ دهد، آن ها فقط به کمی کمک و راهنمایی نیاز دارند. شما می توانید با روش های زیر به او کمک کنید:
در خانه:
خانه خود را به مکانی امن برای او تبدیل کنید. فضای راحتی را ایجاد کنید و به کارهای روتین خود متعهد باشید. شام خانوادگی یا بازی های شبانه می تواند از اضطراب آنها جلوگیری کرده و استرسشان را تسکین دهد.
بر برنامه های تلویزیونی، بازی های ویدیویی و کتاب های کودکتان نظارت کنید.
کاهش اضطراب کودکان با راهکارهای ویژه
آن ها را درگیر نگه دارید:
با کودک خود سر هر گونه تغییرات پیش بینی شده صحبت کنید و از طریق سناریوهای جدید با آن ها صحبت کنید. برای مثال، اگر شما یک شغل جدید در یک شهر جدید پیدا کردید، این برای آن ها از نظر یک مدرسه جدید، دوستان جدید و یک خانه جدید چه معنایی خواهد داشت؟
کودک خود را به فعالیت های ورزشی ببرید که در آن ها بتوانند موفق شوند. به موقعیت هایی اشاره کنید که در آن کودک می تواند کنترل داشته باشد.
سرگرمی کودک
اقدامات شما:
عادات سالم مثل ورزش و مراقبت از خود را در نظر بگیرید، تا استرس خود را به روش های سالم مدیریت کنید. کودکان اغلب رفتارهای والدین خود را تقلید می کنند.
محبت و تشویقتان را در اختیار دانش آموزان قرار دهید. از تقویت مثبت و روش های انضباطی استفاده کنید که عزت نفس سالمی را در او ترویج می کنند.
یاد بگیرید بدون اینکه مشکلی برای آن ها داشته باشید، به فرزندتان گوش دهید. راهنمایی برای آموزش روش های کودک خود برای درک و حل مشکلاتی که آن ها را ناراحت می کند، ارائه دهید.
مراقب نشانه های جدید و رفتارهای استرسی حل نشده باشید. اگر علائم استرس کم نشد و یا اگر کودک افسرده و ناامید شد، به سراغ مشاوره پزشکی، مشاور، یا درمانگر بروید.
مشکلات در مدرسه یا هنگام تعامل با دوستان یا خانواده دلیل دیگری برای نگرانی است.
اضطراب در دوران کودکی تا آن اندازه اهمیت دارد که می تواند از آسیب های اجتماعی جدی مانند بزهکاری و خشونت در دوران بزرگسالی پیشگیری کند.
اما کودکان ایرانی تا چه حد مضطرب هستند، چه تعداد از آنان مبتلا به اختلال اضطراب بوده و والدین چگونه می توانند دریابند که فرزند آنان اختلال اضطراب دارد و دست آخر اینکه آیا می توان اضطراب کودکان را درمان کرد.
**اضطراب چیست؟
بسیاری از والدین با مفهوم واقعی اضطراب آشنا نیستند ، آنان فکر می کنند که اگر کودک سرمساله ای گریه کند ، اضطراب دارد یا اصولا به مساله اضطراب توجهی ندارند.
کارشناس ارشد روانشناسی در حوزه کودک و نوجوان سازمان بهزیستی، می گوید: اضطراب در واقع ، حالت ناخوشایندی از نگرانی و ترس است که منبع خاصی برای آن وجود ندارد.این نگرانی و ترس و اضطراب موجب می شود که موقعیت و رفتار کودک دچار برخی مشکلات شود به آن معنا که سطح عملکرد او پایین می آید؛ منظور از سطح عملکرد در روانشناسی ، سطح عملکرد انطباقی است یعنی کودک در رفتار اجتماعی، تحصیلی و ارتباط خود با خانواده به خاطر ترس مبهم و نگرانی اش، دچار مشکلاتی می شود.
**از کجا بفهمیم کودکی مضطرب است؟
بسیاری از والدین می خواهند بدانند که آیا فرزند آنان نیز اضطراب دارد یا نه و کارشناس ارشد روانشناسی در حوزه کودک و نوجوان سازمان بهزیستی در پاسخ به این سئوال، می گوید: برای اینکه ببینیم آیا کودکی اضطراب دارد، همیشه این سئوال را از والدین می پرسیم که می توانی خودت به این قضیه پاسخ بدهی ؟ آیا این ترس و نگرانی که مبهم و ناخوشایند است و مدت خاصی از آن صحبت می کنی در عملکرد تحصیلی و اجتماعی و موقعیت های زندگی کودک ، تغییری ایجاد کرده و آیا افت عملکرد تحصیلی یا رفتاری نشان می دهد ؟
اضطراب معمولا همه افراد را دچار می کند اما مهم این است که چقدر در عملکرد اجتماعی و تحصیلی و ارتباطی کودک تاثیرگذار بوده است.
**نشانه های عینی اضطراب کودک چیست؟
شاید تعداد زیادی از والدین به دلیل مشغله زیاد، پنهان کاری کودک و سبک زندگی امروز متوجه افت عملکرد تحصیلی یا رفتاری او نشوند در اینصورت آیا اضطراب نشانه های عینی دیگری دارد؟
برخی نشانه های عمومی برای اضطراب کودک وجود دارد که والدین خودشان می توانند آنها را بررسی کنند . نشانه ها معمولا اول جسمی است یعنی وقتی والد برای اولین بار به مرکز مشاوره مراجعه می کند از نشانه های جسمی و فیزیولوژیکی بیشتر صحبت می کند.
سردرد، حالت تهوع، سرگیجه، تپش قلب، لرزش اندام های مختلف بدن و تکلم نامناسب را از نشانه های اضطراب عنوان می کرد البته نشانه های روحی و روانی و درونی نیز وجود دارد که دیده نمی شود.
**نشانه های نامرئی اضطراب
عصبی بودن کودک و رفتارهای پرتنش داخل مدرسه نیز نشانه هایی از اضطراب است. کودک که در مدرسه درگیر است و دائم دعوا می کند و معمولا علت خاصی برای دعوای کودک وجود ندارد، مضطرب است.
بهانه گیری های مکرر ، انتظارات خیلی بالا، توقعات نابجا، داشتن تنش ، حالت های بی قراری مدرسه یا منزل، لجبازی های خیلی شدید ، اصرار روی موضوعات خاص تحصیلی یا خانوادگی را نشان دهنده اضطراب کودک می داند.
معمولا این حالات، کدهای رفتاری و روانی اضطراب کودکان است که خانواده ها نمی بینند چون بیشتر عوامل جسمی و فیزیولوژیکی قابل دید است.
در یک تقسیم بندی کلی ، نشانه های اضطراب را به دو گروه نشانه های ظاهری و درونی تقسیم می کند و یادآور می شود: نشانه های ظاهری قابل دید و اندازه گیری هستند اما نشانه های درونی مدل های رفتاری کودکان، قابل اندازه گیری نیستند.
**والدین به این سئوال ها، جواب دهند
والدین باید سئوال هایی از خودشان بپرسند و اگر پاسخ آنها به این سئوالات مثبت بود حتما باید به کلینیک های مشاوره مراجعه کنند.
وی این سئوالات را اینگونه مطرح می کند که آیا کودک شما از حیوانات ، موقعیت یا اماکن خاصی می ترسد یا نه ، آیا از رفتن به مهدکودک یا هر کلاس آموزشی دیگری ترس دارد. آیا کودک بیش از حد مضطرب و نگران و کمرو است ، آیا سریع دستپاچه و خجالت زده می شود و بالاخره آیا رفتارهای پرخاشگرایانه دارد.
علاوه براین، والدین باید از خود بپرسند که آیا کودک، رفتارهایی دارد که تاکنون انجام نمی داده اما بعد بطورناگهانی برخی رفتارهای خارج از رفتار روتین و روزمره اش انجام می دهد. اگر این موارد در کودکشان وجود داشت و بیشتر از یک ماه طول کشید والدین برای تشخیص اضطراب و بررسی بیشتر باید به کلینیک های تخصصی مراجعه کنند. عدم تمرکز و توجه و پایین آمدن حافظه کودک که در نشانه های شناختی اضطراب قرار می گیرد. برای بررسی بیشتر، بطورقطع مشاور و درمانگر از والدین سئوال های بیشتری می گیرند تا به تشخیص قطعی برسد.جباری اضافه می کند: بی اختیاری ادرار یا شب ادراری در کودکان بیش از 6 سال نیز می تواند یک علامت اضطراب باشد.
**علائم شناختی و جسمی اضطراب
علائم اضطراب هم می توانند شناختی و هم رفتاری و جسمی باشند که از جمله علائم جسمی و فیزیولوژیک می توان به لرزش و تعریق ، اشاره کرد.
تیک های عصبی هم از نشانه های اضطراب است ، کودک مضطرب، مویش را می پیچاند و ابروهایش را می کند البته نمی توان گفت اگر یکی از این موارد در کودک دیده می شود حتما اضطراب دارد. از جمله علائم شناختی نیز می توان به کاهش قدرت تمرکز و حافظه اشاره کرد که در آن حل مساله کودک دچار مشکل می شود.
**لجاجت علامتی برای اضطراب کودک
بی قراری و عصبی ، لجوج و بهانه گیر بودن کودک، انتظارات بالا و پرتوقعی ، نشانه های رفتاری اضطراب کودک هستند.
همچنین در علائم جسمی افراد که به کلینیک مراجعه می کنند کنار سردرد، تهوع و تب نیز وجود دارد که این علام به ویژه در موارد ورود به مدرسه، کلاس اول و پیش دبستانی دیده می شود.ترس ها هم علامت اضطراب کودکان هستند که از جمله آنها می توان ترس از تاریکی ، ترس از جدایی و ترس از مرگ اشاره کرد که از سوی والدین خیلی مطرح می شوند.، ناخن جویدن، مشکلات خواب و مکیدن انگشت را از دیگر نشانه های اضطراب کودکان عنوان می کند.
**اضطراب خطرناک است؟
معمولا همه ما از کودک تا بزرگسال، سطحی از اضطراب را تجربه می کنیم اما زمانی این مساله خطرناک و مساله ساز می شود که عملکرد کلی فرد به خطر بیفتد .
بطورمثال اضطراب می تواند رفتار و ارتباطات با هم سن و سالان را تحت تاثیر قرار دهد و حتی مسائل تحصیلی و در بزرگسالان مسائل شغلی را درگیر کند.
**وقتی نوزاد هم مضطرب می شود
معمولا دوره هایی از اضطراب از سن پنج تا 6 ماهگی در کودک شروع می شود و طبیعی است. بطورمثال کودک در این سن ممکن است از صدای بلند بترسد.
هنگامی که کودک بزرگ تر می شود، موضوعات دیگری مانند موقعیت های جدید و ناآشنا ، ترک مادر یا پدر و فضاهای جدید، او را می ترساند یا نگران می کند که طبیعی است. اوج اضطراب کودکان در 10 تا 14 ماهگی دیده می شود که به شکل اضطراب جدایی است و این اضطراب حدود سن 24 ماهگی تا دو سالگی ، باید کاهش یابد و به حداقل برسد که اگر این امر محقق نشد ، مشکلی وجود دارد.
اگر اضطراب کودک ادامه پیدا کند و به دوران پیش دبستان، دبستان و نوجوانی برسد ، دیگر خطرناک است و در مسائل ارتباطی کودک در اجتماعی و مسائل تحصیلی کودک ، اثرگذار خواهد بود.
*اضطراب طبیعی، علتی دیگر برای کودک مضطرب
خیلی مهم است که والدین بدانند یک حدی از اضطراب و بودن در ابهام، برای کودک لازم است.
*اضطراب تا چه حد طبیعی است؟
سطح طبیعی اضطراب تا زمانی است که مسائل رشدی ، عاطفی و اجتماعی کودک به خطر نیفتد.
همه انسان ها در مواجهه با موقعیت های جدید، دچار نوعی اضطراب می شوند اما خودشان را به مرور با آن تطبیق می دهند. اضطراب در کودک، زمانی مهم است که کودک نتواند خودش را با موقعیت جدید تطبیق دهد و سازگار کند، اضطراب ادامه دار باشد و عملکردها پایین بیاید.
**موقعیت هایی که کودک در آنها مضطرب می شود
کودک ممکن است در موقعیت های مختلف دچار اضطراب و ترس شود اما حتی ترس از فضای باز یا بسته علل دارد.هراتی خاطرنشان می کند: از کودک انتظار می رود کودکی که در موقعیت جدید قرار گرفته و بطورمثال اسباب کشی انجام شده یا وارد مهدکودک یا مدرسه شده، بعد نهایتا یک هفته تا 10 روز ، اضطراب او با تلاش پرسنل و خانواده کاهش یابد.اما اگر پس از این زمان و در صورتیکه تمام اقدامات لازم انجام شده و موقعیت غیرمنتظره ای هم نبوده ، تطبیق ایجاد شود، عملکرد کودک افت پیدا می کند.
**چرا کودک با موقعیت های جدید سازگار نمی شود
بخشی ازعلل اضطراب کودک به ویژگی های شخصیتی کودک و بخشی دیگر به عواملی بازمی گردد که مادر در دوران بارداری به کودک انتقال داده است.
اضطراب مادر نیز چند علتی است یعنی مادر ممکن است خودش بیمار اضطرابی باشد و باردار شود . بیماری اضطراب مادر ممکن است ارثی یا موقعیتی یا یادگیری باشد.
هنگامی که مادر در دوران بارداری ، ویژگی های شخصیتی یک فرد مضطرب را داشته باشد، آن را به جنین انتقال می دهد و زمانیکه کودک به دنیا می آید ، کودک مضطربی هست؛ اینجاست که ژنتیک و ارث مطرح می شود.
گاهی نیز اضطراب مادر، موقعیتی است به آن معنا که مادر با استرس هایی در دوران بارداری مواجه می شود که استرس ناشی از مرگ یکی از عزیزان ، جدایی و طلاق، تنش ها و دعواها، بیماری جسمی و تصادفات و انواع ترس از بلایای طبیعی، موقعیت های جدید شغلی و اخراج از کار از جمله این استرس های موقعیتی به شمار می رود.
استرس ممکن است خفیف یا شدید باشد.
**مهم ترین علت اضطراب کودکان ایرانی چیست؟
مسئول غربالگری اضطراب کودکان پنج تا 6 سال اما مهم ترین علت اضطراب کودکان را والدگری یعنی عدم مهارت در نوع برخورد با کودکان ، می داند.
والدین در جملاتی که در جهت تربیت یا امر به پرهیز برای کودکان استفاده می کنند، به نوعی اضطراب را در کودکان شکل می دهند.
**بچه خوب، در حقیقت همان کودک مضطرب است
در زمان های گذشته کودکان برای بازی و تخلیه هیجانات، فضای کافی وجود داشت اما بچه های امروزی این فضای تخلیه هیجانی را ندارند و به فضای مجازی و کارتون ها و در خانه، محدود شده اند.کودکان در گذشته بیرون خانه می دویدند و حتی با هم دعوا و کتک کاری می کردند ، اینها همه تخلیه هیجانات بوده است. اما کودکان امروزی این امکانات را ندارند .
یک بچه خوب ، کودکی است که مودب باشد و دعوا نکند ، کسی را نزند و یکی از خصوصیاتی که کودکان مضطرب دارند ، این است که ظاهرا کودکان خیلی خوبی دیده می شوند یعنی کودکانی هستند که می گویند خیلی کودک خوب، مودب و ساکتی است.
گاهی اضطراب کودک به حد اضطراب جدایی می رسد و پدر و مادر خود را کلافه می کند .اما اگر اضطراب کودک از نوع اضطراب های چسبنده و در ارتباطاتش نباشد و درون خود کودک باشد ، کودکان آرام و منزوی هستند.
**ارتباط اضطراب کودکی با اختلافات زناشویی دوران بزرگسالی
پایه اختلالات روانی از اضطراب شروع می شود . اضطراب درمان نشده ، آغاز افسردگی، اعتیاد ، اختلال در روابط زناشویی و دیگر انواع اختلالات در بزرگسالی است.
بنابراین تاکید زیادی داریم که اضطراب کودکان، زود تشخیص داده شود.
**کودک را زیر ذره بین نگذارید
علاوه بر ژنتیک و مادر مضطرب، ویژگی های تربیتی خود والد نیز بر اضطراب کودکان تاثیر گذار است.
بطورمثال خانواده خیلی سختگیر و ملاحظه کار، تمام رفتارهای کودک را زیر ذره بین می گذارند که حالت بی مهارتی ها خود را اینجا نشان می دهد.
نظام سفت و سخت برخی خانواده ها تمام رفتارهای کودک حتی نشستن ، راه رفتن و درس خواندن کودک را زیر ذره بین می گذارند و این سختگیری ها به کودک انتقال پیدا می کند و کودک احساس می کند هیچوقت نمی تواند آن خوبی که پدر و مادر می گوید، باشد. چنین کودکی فکر می کند هیچگاه نمی تواند از عهده مسئولیت ها به خوبی بر بیاید و پدر و مادر همواره از او انتظار دارند و او نمی تواند این انتظارات را حل و فصل کند . همین عامل موجب می شود که اعتماد به نفس کودک ، کاهش پیدا کند و احساس کند من خوب نیستم و نمی توانم موفق شوم . همین عامل منشاء اضطراب می شود.
**پدر و مادر کافی!
بخشی از استرسورها (عامل ایجاد کننده استرس) داخل خانواده است که طلاق، تنش های خانواده ، اختلافات پدر و مادر ، توجه کردن به یک کودک نسبت به کودک دیگر، تعداد زیاد خواهران و برادران ، بی توجهی ، بی عاطفه بودن پدر و مادر به خاطر درگیری های شغلی و وقت نگذاشتن برای کودک از جمله عوامل ایجادکننده اضطراب به شمار می روند. به وقت گذاری والدین برای کودک، مادر کافی یا پدر کافی اطلاق می شود که این مساله مهم تر از مسائل مالی است. کافی بودن والددر واقع یکی از مهارت های والدگری است که آموزش داده می شود . بنابراین ضروری است که مهارت های گفت و گو نیز به والدین ، آموزش داده شود که چطور بشنوند. تک فرزندی و چندفرزندی نیز می تواند در مساله اضطراب تاثیرگذار باشد اما اضطراب یک پدیده تک عاملی نیست.
**تنها گذاشتن فرزند، کودک آزاری است
تنها گذاشتن کودک کمتر از هشت سال ، نوعی کودک آزاری به شمار می رود.حتی کودک هشت ساله نباید بیشتر از چهار ساعت تنها گذاشته شود.
**عوامل محیطی در اضطراب مهم تر از ژنتیک است
با اشاره به عوامل اضطراب از جمله عوامل ارثی ، محیطی و خانوادگی ، می گوید: عوامل محیطی از اهمیت بیشتری برخوردار است چراکه به این عوامل دسترسی داریم.
همچنین مشکلات ارث و ژن را می توان با شیوه های آموزشی به والدین از بروز آن و تولد نوزاد مبتلا به اختلالات، جلوگیری کرد یا اینکه با مداخلات درمانی می توان آن را تا حدی تعدیل کرد.
**نقص ظاهری یکی دیگر از دلایل اضطراب کودکان
ممکن است کودکی با نقصی یا ویژگی های ظاهری متولد شود که این مساله نیز می تواند اعتماد به نفس کودک را کاهش دهد. هنگامی که کودک دارای نقص ظاهری، مهارت های مقابله ای و آموزش های روانشناختی لازم را دریافت نکند و به لحاظ خانوادگی و امور درمانی نیز ، نقص او جبران نشود، منجر به اضطراب خواهد شد. ویژگی های ظاهری مانند ریزنقش بودن زیاد، قد کوتاه یا نقص فیزیکی موجب می شود که آن فرد، سطحی از اضطراب را تجربه کند. حتی گاهی اختلالات هورمونی مانند افت قند ، پرکاری و کم کاری تیروئید می تواند روی اضطراب کودک تاثیر داشته باشد که لازم است اینگونه مشکلات جسمی، بررسی شوند و درمان های پزشکی و روانشناختی ، توامان انجام شوند.
گاهی مشکلات جسمی کودک مانند پرکاری و کم کاری تیروئید ریشه سایکوسوماتیک (اختلال روانتنی) دارند به آن معنا که کودک به این علت مبتلا به این بیماری شده که شرایط روحی کودک به هم ریخته شده است.در اینگونه بیماری های جسمی که منشاء روانی دارد، خدمات پزشکی کمک نمی کند اما اگر بعد روان کودک را پوشش دهیم ، علائم جسمی نیز می تواند برطرف شود.
**کودک مرفه هم مضطرب می شود
بسیاری از والدین فکر می کنند که اگر از تمکن مالی بالایی برخوردار باشند، کودک در آسایش است و دیگر دچار اضطراب نمی شود.
اضطراب، تک عاملی نیست همانگونه که می گوییم فرزند دوم می تواند عامل اضطراب باشد یا نباشد، تمکن مالی هم می تواند در اضطراب کودک، نقش داشته باشد یا نقشی ایفا نکند. نبود اضطراب در کودک به این مسائل بستگی دارد که خانواده چقدر برای او وقت می گذارند و تا چه اندازه به او گوش می دهند. کودک باید بتواند احساسات خود را در خانواده، ابراز کند ، تخلیه شود و همدلی دریافت کند . اگر این مولفه ها نباشند،عواملی مانند تمکن خانواده در کاهش اضطراب کودک ، نقش ندارد.
اگر کودکی می بیند کودک دیگر امکاناتی دارد که او ندارد و این مساله را برای والدین بازگو می کند ، نیازی نیست که حتما آن وسیله برای کودک خریداری شود بلکه حمایت عاطفی و همدلی والدین، اثر گذار است.
**تروما ، کودک و اضطراب
تروما را نیز می توان جزء دلایل اضطراب نام برد. کودکی که تروما و انواع آزارها برای او اتفاق افتاده است، در زلزله بوده یا سوء استفاده جنسی از او شده است ، این اتفاق می تواند کودک را دستخوش هیجان زیادی کند و در صورت درمان نشدن منجر به اضطراب می شود اما خود تروما لزوما منشاء اضطراب نیست بلکه نحوه همراهی کردن با خود تروما ، مهم است. در تروما این مساله مهم است که آیا در آن لحظه ، پدر و مادر توانستند بشنوند. توانستند همدلی کنند و آیا برای او، وقت گذاشتند.
**منطقه جغرافیایی زندگی کودک و رابطه آن با اضطراب
طبق اطلاعات به دست آمده از طرح غربالگری اضطراب، مراجعه والدین به مراکز مشاوره و همکاری با روانشناس در استان های محروم از جمله استان های ایلام، خوزستان وسیستان و بلوچستان ، بیشتر از استان هایی مانند تهران و شیراز و اصفهان بوده است.
شاید قضاوت شود که خانواده های ساکن در شهرهای کوچک و روستاها، آگاهی کمتری دارند اما بافت شهری یا حضور در شهر یا روستا دلیل نمی شود که والدین توجه بیشتری به کودکان کنند و بخواهند همدلی بیشتری داشته باشد. حس والد بودن و اینکه والدین بدانند باید به کودک گوش دهند نقش موثری در برطرف کردن اضطراب کودکان دارد. البته منطقه جغرافیایی بطورقطع در اضطراب کودکان، تاثیرگذار خواهد بود اما تا آن اندازه که بتواند عامل اصلی یا تعیین کننده اضطراب کودکان باشد.
*تنبیه بدنی، یکی از مهم ترین عوامل اضطراب
خانواده ها هنگامی که جایگزین های مناسبی برای تنبیه ندارند از ابزار کتک زدن ، استفاده می کنند چون فکر می کنند تنبیه بدنی، کمک کننده است درحالیکه این مساله یکی از مهم ترین عوامل اضطراب در کودکان به شمار می رود. دیگر اینجا ، کتک زدن می تواند به عنوان تنهاعامل اضطراب در کودکان مطرح شود.
**ضرورت مراجعه کودکان تنبیه شده به مراکز مشاوره
در تست غربالگری اضطراب در بخش تروماها ، اگر کودک تنبیه بدنی شده و والدین یا افراد دیگر به او آسیب رسانده اند صرف نظر از هر رقم به دست آمده در تست، حتما کودک باید برای تشخیص اضطراب ارجاع شود.کتک خوردن کودک تا آن اندازه توسط والدین ، بارهیجانی منفی برای کودک دارد که حتی اگر در حالت کلی نشانه هایی از اضطراب برای کودک دیده نشود باید کودک را به متخصص ارجاع داد تا بتواند در مورد احساس و تنبیهش، حرف بزند.در روانشناسی امروزی از تنبیه استفاده نمی شود؛ تنبیه ، آخرین راه و ساده ترین راه است. اگر والدین به گونه ای آموزش ببینند که از روش های مختلف برای مدیریت رفتاری کودک استفاده کنند اصلا به تنبیه نمی رسیم.
**بچه ها ، اضطراب را یاد می گیرند!
نکته خیلی مهم که در مراجعان مراکز مشاوره مشاهده می شود ، یادگیری اضطراب از سوی کودکان است به آن معنا که کودکان گاهی اضطراب را از والدین یاد می گیرند.
والدین ممکن است خودشان بیمار اضطرابی باشند یا حتی مشکلات و ترس ها را از قبل داشته و به مشاور و روانشناس مراجعه نکرده اند و با این مشکلات زندگی می کند ؛ در اینگونه مواقع ، کودک، توجه مستقیمی به الگوگیری می کند.
اینکه پدر از موضوعی مانند آینده نگران و مادر نسبت به بیماری خود یا اعضای خانواده اش ، نگران است، اضطراب را به کودک منتقل می کنند. وجود دلشوره و اضطراب از زمان کودکی در خانواده به یادگیری اضطراب کودکان کمک می کند.
**چگونه اضطراب کودکان را کاهش دهیم؟
پنج نیاز اساسی برای کودکان وجود دارد که اگر ما بتوانیم این پنج نیاز را در حوزه های درمان و آموزش ، پاسخگو باشیم می توانیم امیدوارباشیم که اضطراب کم شود.
این پنج نیاز را شامل نیاز به ایمنی، نیاز به پذیرش و همدلی و راهنمایی، نیاز به خودمختاری و استقلال، نیاز به تفریح و نیاز به محدودیت عنوان می کند.
اولین نیاز کودک، نیاز به ایمنی است به آن معنا که یکی از مهم ترین مساله در کودکی ، این است که آیا کودک توانست احساس امنیت را از طریق خانواده یا جامعه دریافت کند.
*حرف دل کودک
نیاز دیگر کودک، نیاز به پذیرش و همدلی و راهنمایی است به آن معنا که کودک بداند اگر حرفی در دلش داشت، می تواند بگوید نه آنکه بترسد یا نگران شود که اگر من حرفم را بگویم، مامان حالش خیلی بدتر از من می شود یا سرزنش می شوم. اینها به معنای سرکوب کودک است. اگر کودک نتواند این مسائل را بیان کند بطورقطع، این مسائل درون کودک می ماند و به آتش زیر خاکستر تبدیل می شود و بعد برای کودک مشکل ایجاد می کند.
**وقتی کودک اعلام خودمختاری می کند
نیاز دیگر کودک، نیاز به خودمختاری و استقلال است که خیلی اهمیت دارد. هنگامیکه کودک می تواند خودش کاری را انجام دهد اما والدین عجله می کنند تا کار کودک را انجام دهند، چون وقت ندارند یا دلشان می سوزد یا دلشان می خواهد که کودک زودتر خوشحال شود و اینگونه حس خودمختاری کودک، خدشه دار می شود که ارتباط مستقیم با اعتماد به نفس دارد و اعتماد به نفس نیز ارتباط مستقیم با قضیه اضطراب دارد.
**غذا در قلمروی اختیارات کودک است
غذا در قلمرو اختیارات کودک است اما مصرف دارو در اختیارات کودک نیست. نباید در برابر غذاخوردن به کودک ، باج داد؛ اگر بخواهیم در ازای مصرف کودک برای او اسباب بازی بخریم ، کودک ، شرطی می شود و شرطی سازی کودکان صدمه ای است که به آنان وارد می شویم و موجب می شود انگیزه های درونی که لازمه انسانیت هستند، خشک شوند. رشد تعالی درونی در گروی انگیزه درونی است.
**تفریح و محدودیت برای کاهش اضطراب کودک ضروری است
نیاز دیگر، نیاز به محدودیت است ؛ یعنی ما اگر پذیرش ، مهربانی و توجه می کنیم معنی آن ، این نیست که به کودک هیچ محدودیتی نمی دهیم .اما محدودیت باید حداقل باشد و کودک باید بداند که ما طرف آزادی ، شادی ، خوشحالی و لذت او هستیم اما اگر بخواهد بطورمثال دستمال کاغذی را تا ته بکشد با او مخالفت می کنیم و به او می گوییم اگر این کار را بکند دستمال کاغذی را بالای کمد می گذارم.محدودیت برای زندگی کودک و برای احساس ایمنی و پیشگیری از اضطراب ، لازم است. بطورمثال باید به کودک بگوییم که دو تا نیم ساعت برنامه تلویزیونی می تواند ببیند و خودش می تواند انتخاب کندکه هر دوتای آن صبح یا شب باشد.
محدودیت را حتما باید اعمال کنیم تا کودک بداند زندگی قوانین و ساختاری دارد ، اگر به فروشگاهی رفتیم و به کودک گفتیم که می تواند یک خوراکی انتخاب کند اما کودک دو تا خوراکی می خواست، اگر خودش را به زمین زد و غلت خورد بازهم باید سر محدودیت خودمان باشیم ، محدودیت چیز خوبی است، محدودیت، احساس امنیت می آورد.
**آموزش خانواده راهی برای کاهش اضطراب
در درمان اضطراب، هم کودک و هم خانواده مطرح است.
والدین با آموزش، می توانند جایگزین های تنبیه ، همدلی ، بیان احساسات و پذیرش را تمرین کنند تا بطورمثال بدانند هنگامیکه کودکان با هم دعوا کردند، چگونه مداخله کنند . البته برای درمان اضطراب درکنار آموزش های خانواده ، مداخلات روانشناختی و درمانی کودک نیز انجام می شود.:50 درصد کار درمانی این است که هنگامی که فرزند ، احساسش را گفت ، والدین آن را بشنود و همان را به کودک انعکاس بدهد بطورمثال هنگامیکه کودک گفت من از صدای رعد و برق می ترسم ، والد هم بگوید : تو از صدای رعد و برق می ترسی. اینکه فلسفه رعد و برق را بگوییم ، خوب است اما کودک در آن لحظه نیاز دارد که کسی حسش را درک کند.
والدین باید موضوع را از دریچه کودک ببینند و لمس کنند . هنگامیکه کودک می گوید مامان بچه دوم را دوست ندارم و کاش نبود و می مرد، اگر مادر بگوید نه او تو را دوست دارد ، این جملات کمکی به کودک نمی کند ؛ باز هم همان حس بد در کودک باقی می ماند و تازه کودک شرمنده می شود که اگر خواهر یا برادرش تا این اندازه خوب است چرا من حس بدی دارم و مشکل کودک مضاعف می شود.هنگامی که کودک از تاریکی می ترسد و ما چراغ را روشن می کنیم و نشان می دهیم که چیزی نیست کودک با خود می گوید حتما من مشکل دارم و از ترسیدن هم می ترسد و اضطراب از همینجا شروع می شود.اگر فقط کودک بتواند ابراز کند و والدین بشنوند این مشکل حل می شود و فرآیند طبیعی خود را سیر می کند. والدین نباید نگران این مساله باشند که سریعا حال کودک را خوب کنند . یکی از اشتباهات ، دلسوزی است که می خواهیم سریع حال کودک خوب شود .
**حل مشکلات خانواده از دارودرمانی مهم تر است
برای درمان اضطراب کودک ، ابتدا در مصاحبه تشخیصی ، رفتار والدین و کودک را می سنجیم . گاهی نیاز به دارودرمانی و گاهی نیاز به ارجاع به روانپزشک است.
ما خیلی کم درباره دارودرمانی صحبت می کنیم چون می خواهیم با تغییرات الگوهای رفتاری خانواده ها، اضطراب کاهش یابد و ریشه کن شود.اگر مسائل خانواده حل شود ، اضطراب کودکان از بین می رود اما خانواده های برعکس عمل می کنند یعنی هنگامیکه کودک از حد طبیعی خارج می شود، کودک را برای درمان می آورند و هرچند کودک نیاز به بازی درمانی و دیگر روش ها و شنیدن حرف هایش و مشاوره دارد اما پایه تمرکز اصلی درمان روی نوع ارتباط والدین با کودک است . نخستین تغییر اساسی در والدین مربوط به تغییرات سبک تربیتی و آموزش بیان احساسات است . کنار این آموزش ها نیز تکالیفی به خانواده و کودک داده می شود که انجام دهند. حمایت والدین از دوره های درمان خیلی مهم است.
*بازی درمانی و کاهش اضطراب کودک
بازی درمانی ، رابطه پویا بین کودک و درمانگر است.در این روش درمانی، تعدادی اسباب بازی با پیشینه علمی برای کودک انتخاب می شود و طی ارتباط علمی که بین درمانگر و کودک برقرار می شود، کودک شروع می کند به کاوش در احساسات و رفتار خودش و کم کم می تواند به بهبودی دست یابد.در بازی درمانی از ابزاری به نام بازی استفاده می شود چون بازی ، زبان کودک و اسباب بازی ، کلمات کودک است. کودکان در بازی می توانند سناریوی زندگی را تغییر دهند ، می توانند حس کنترل را تجربه کنند و وقتیکه حس کنترل اتفاق بیفتد ، می تواند از شدت تنش کودک کاسته شود. بازی درمانگر از این ویژگی های بازی استفاده می کند تا کودک را توانا کند.
**رفتارشناختی، اضطراب کودک را کاهش می دهد
رویکردهای متفاوتی برای درمان اضطراب وجود دارد اما آنچه که در حال حاضر در ایران بیش از همه استفاده می شود ، رویکرد درمانی رفتار شناختی است.
: در این رویکرد به این نکته تاکید می شود که به کودک یاد بدهیم بتواند احساساتش را بشناسد . این مهارت را اکنون بسیاری از بزرگسالان ندارند و نمی توانند روی احساسات خود اسم بگذارند و آنها را بشناسند که اکنون من خوشحال یا ناراحت یا خشمگین هستم.
کودک باید ریشه احساسات را نیز یاد بگیرد که این احساسات از کجا می آید.
**اضطراب در دختران بیشتر است یا پسران؟
براساس مواردی که در کلینیک های مشاوره داشتیم ، اضطراب در پسران بیشتر بود. کودکان پنج تا 6 سال پسر بیشتر مضطرب بودند. در غربالگری اضطراب کودکان، تفاوت معناداری بین آمار اضطراب پسران و دختران پیدا نشده است. دختران بیش از پسران ، اضطراب دارند اما چون پسران تلاش می کنند که آن را کتمان کنند به نظر می رسد اضطراب در دختران بیشتر است.