سلامت روان برای هر کس معنی متفاوتی دارد. شاید شما به آن به عنوان داشتن کنترل، شادی، نظم یا شیوه مثبت زندگی کردن نگاه کنید. بیماری روانی برعکس این است، باعث مشکل می شود و مانع داشتن زندگی شاد است. زندگی با وجود اعتیاد به مواد مخدر و الکل هیچ وقت ساده نیست. سلامت روان و سوءمصرف مواد مخدر دو امری هستند که هرگز در کنار هم اتفاق نمی افتند. تاثیر مواد مخدر بر سلامت روان به دو دسته بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم می شود.
مواد مخدر مانند الکل، روانگردان ها و هروئین می توانند بر خلق و خوی مصرف کننده تاثیر بگذارند. مصرف آنها با تحریک برخی احساسات و خنثی کردن برخی دیگر همراه است. شاید به همین دلیل است که برخی از افراد به آنها رو می آورند. تغییر خلق و خو و رفتاری که در اثر مصرف مواد مخدر به وجود می آید، در نتیجه تغییر مغز است و فراموش نکنید که مغز سلامت روان شما را کنترل می کند. مواد مخدر بر هورمون های مغز و در پی آن بر پیام های صادره از مغز تاثیر می گذارد.
اثرات کوتاه مدت:
اثر کوتاه مدت مصرف مواد مخدر بر سلامت روان می تواند چیزی شبیه به لذت بردن و شادی باشد. پس از مصرف مواد مخدر در کوتاه مدت احساس عجیب و خوشایندی خواهید داشت. سایر اثرات آن اما چندان خوشایند نخواهد بود:
اختلال اضطراب ناشی از مصرف مواد مخدر:
پس از مصرف ممکن است فرد دچار حمله ناگهانی هراس شود که در آن ضربان قلب افزایش می یابد و مصرف کننده دچار تعریق، لرزش، تنفس کوتاه و تند و ترس از دست دادن کنترل می شود. فرد احساس می کند که با چیزی عجیب و غیر واقعی احاطه شده و هویت و احساس خود نسبت به واقعیت را از دست داده است .
روانپریشی ناشی از مصرف مواد مخدر:
مواد روانگردان می توانند باعث ایجاد توهم و هذیان در مصرف کننده شوند. فرد چیزهایی می شوند و می بیند که وجود ندارند و این می تواند خطرات بسیاری برای مصرف کننده و اطرافیان او داشته باشد.
اختلال خلقی ناشی از مصرف مواد مخدر:
بسیاری از مصرف کنندگان مواد مخدر پس از مصرف دچار احساس افسردگی، غم، بی قراری، تحریک پذیری، خستگی، از دست دادن لذت، شیدایی، توهمات، رفتارهای تکانشی و هجوم افکار می شوند. این احساسات اختلال خلقی به شمار می روند و ممکن است به علت مصرف مواد مخدر مانند کوکائین، آمفتامین، هروئین و متادون ایجاد شوند.
بلند مدت:
داروهای روانگردان می توانند باعث بیماری های روحی و روانی شدید در مصرف کننده شوند. روشن نیست که چرا این اتفاق برای برخی افراد می افتد و در برخی افراد مشکلی ایجاد نمی کند. محققان بر این باورند که در برخی افراد استفاده از مواد مخدر باعث فعال شدن یک بیماری روانی می شود که تا فرد از آن خبر نداشته است. عده دیگری از محققان نیز معتقدند مواد مخدر عملکرد مغز و هورمون های آن را تغییر می دهد و باعث ابتلا به بیماری روانی می شود. تاثیر مواد مخدر بر سلامت روان را می توان در بیماری های زیر ارزیابی کرد:
روان گردان ها و افسردگی:
اکستازی یک آمفتامین است که باعث توهم می شود. این کار با افزایش سروتونین و ایجاد احساس سرخوشی در فرد انجام می شود. سروتونین ماده ای است که به طور طبیعی در مغز یافت می شود و باعث تنظیم خلق و خو می شود و گاهی به نام هورمون شادی خوانده می شود. روانگردان ها باعث افزایش آزاد شدن سروتونین می شوند. اما با گذشت زمان، ذخایر طبیعی سروتونین شما ممکن است به حدی کاهش پیدا کند که هرگز به سطح قبل از مصرف مواد مخدر دست نیابید. بنابراین، اگر مقدار زیاد سروتونین به معنی سرخوشی است، سطح پایین آن مساوی با افسردگی است.
ماری جوانا و اسکیزوفرنی:
اسکیزوفرنی یک بیماری روانی شدید است که باعث شنیدن صداهایی در سر و تصور کنترل شدن توسط افراد می شود. نتیجه تحقیقاتی که در مورد تاثیر مواد مخدر بر سلامت روان انجام گرفته است، نشان دهنده وجود ارتباط مستقیم بین مصرف ماری جوانا و ابتلا به اسکیزونی است. در صورتی که فرد ریسک ابتلا به این اختلال روانی را داشته باشد، مصرف ماده مخدر موجب تحریک اپیزودهای بیماری می شود.
زندگی با تشخیص اختلال همزمان:
زندگی با مشکل سوءمصرف مواد مخدر و ابتلا به بیماری روانی دشوار است و از آن به تشخیص دوگانه یا اختلال همزمان یاد می شود. در این حالت، هر دو مشکل بیماری روانی و اعتیاد به مواد مخدر علائم و نشانه های خود را دارند و عملکرد فرد در خانه، محل کار، مدرسه و دیگر بخش های زندگی را به نوعی مختل می کنند. مشکل آنجایی پیچیده تر می شود، که اختلالات همزمان بر یکدیگر نیز تاثیر می گذارند. زمانی که بیماری روانی درمان نشود، مشکل اعتیاد تشدید می شود. زمانی که مشکل اعتیاد تشدید شود، علائم بیماری روانی نیز بدتر می گردد. تقریبا 50 درصد از افرادی که دچار بیماری روانی هستند، تحت تاثیر سوءمصرف مواد مخدر نیز قرار دارند. 30 درصد از مصرف کنندگان الکل و 50 درصد از مصرف کنندگان مواد مخدر دارای حداقل یک بیماری روانی جدی هستند. هیچ یک از این دو اختلال به خودی خود بهبود نمی یابند و به درمان تخصصی نیاز دارند.
آیا من دچار دو اختلال همزمان سوءمصرف مواد مخدر و بیماری روانی هستم؟
تشخیص همزمانی این دو اختلال دشوار است. برای تفریق بین علائم بیماری روانی و علائم ناشی از مصرف مواد مخدر به ارزیابی های تخصصی روانپزشکی نیاز است. علائم و نشانه ها بسته به نوع اختلال روانی، ماده مخدر مصرف شده و تاثیر مواد مخدر بر سلامت روان متفاوت است. برای مثال، علائم مصرف ماریجوانا و افسردگی از علائم مصرف همزمان الکل و اسکیزوفرنی متفاوت است. با این حال، هشدارهای زیر می توانند نشانه تاثیر مواد مخدر بر سلامت روان و ابتلا به هر دو اختلال باشند:
آیا شما از الکل برای فراموشی خاطرات بد، کنترل درد شدید روحی یا مقابله با شرایطی که از آن هراس دارید، استفاده می کنید؟
آیا متوجه تاثیر مواد مخدر بر سلامت روان خود شده اید؟ برای مثال، آیا پس از مصرف دچار افسردگی می شوید؟
آیا فردی از خانواده شما دارای سابقه سوءمصرف مواد مخدر و ابتلا به بیماری روانی است؟
آیا پیش از این تحت درمان اعتیاد به مواد مخدر قرار گرفته اید؟
آیا ترک اعتیاد شما به خاطر ابتلا به بیماری روانی با شکست مواجه شده است؟
درمان:
بهترین روش برای درمان اعتیاد و ابتلا به بیماری روانی، رویکرد یکپارچه است که در آن هر دو اختلال همزمان درمان می شوند.
درمان بیماری روانی شامل دارودرمانی، مشاوره فردی یا گروهی، تغییر در سبک زندگی یا گروه درمانی می شود. درمان اعتیاد نیز به سم زدایی، مدیریت علائم ترک، رفتار درمانی و حمایت گروهی برای تعهد به ترک نیاز دارد.
همیشه امید هست:
تاثیر مواد مخدر بر سلامت روان بسیار پیچیده و چند بعدی است. اما هر دو اختلال درمان پذیر هستند. بهبودی از تاثیرات این دو مشکل بر یکدیگر نیاز به صبوری، تعهد و انگیزه دارد، اما با کمک یک تیم تخصصی مطمئنا بهبودی دور نیست.
مصرف مواد هنگامی به یک اختلالِ روان شناختی تبدیل میشود که فرد از لحاظ جسمانی یا روانشناختی به مادهای وابستگی پیدا کند. در DSM-IV طبقهٔ اختلال مرتبط با مصرف مواد به دو طبقهٔ کلی تقسیم میشود: سوء مصرف مواد و وابستگی به مواد. سوء مصرف مواد را هنگامی میتوان به کاربرد که مصرف مواد با کارکرد اجتماعی یا شغلی فرد تداخل نماید. هر گاه فردی سراسر روز را به مستی بگذراند یا نتواند مصرف خود را کاهش دهد یا هرگاه الگوی مصرف به رفتار نامتعدل، تکانشی یا پرخاشگرانه منجر شود، او را میتوان به عنوان مصرف کنندهی سوء الکل در نظر گرفت.
مصرف مواد هنگامی به وابستگی به مواد تبدیل میشود که این الگوی مصرف، نه تنها با کارکرد اجتماعی و شغلی تداخل کند، بلکه همچنین به واکنش های جسمانی تحمل مواد(نیاز به مواد بیشتر برای رسیدن به همان اثر اولیه) یا نشانههای ترک(واکنش های جسمانی که هر گاه مصرف دارو قطع شود، بروز میکنند) منجر شود.
اختلالات مرتبط با مواد :
اختلالات مرتبط با مواد، اختلالاتی را شامل می شود که به مصرف یک ماده قابل سوء مصرف(از جمله الکل) عوارض جانبی یک داروی تجویز شده و قرار گرفتن در معرض سم مربوط می شوند. اختلالات مرتبط با مواد به دو گروه تقسیم می شوند:
۱ – اختلال مصرف مواد شامل وابستگی مواد و سوء مصرف مواد
۲- اختلالات ناشی از مصرف مواد شامل مسمومیت مواد، محرومیت مواد، دلیریوم ناشی از مصرف مواد زوال عقل پایدار ناشی از مواد، اختلال فراموشی پایدار از مواد، اختلال پسیکوتیک ناشی از مواد، اختلال خلقی ناشی از مواد، اختلال اضطراب ناشی از مواد اختلال کنشی جنسی ناشی از مواد و اختلال خواب ناشی از مواد.
الف:وابستگی مواد
وابستگی نیاز روانی یا جسمانی برای ادامه مصرف ماده است و علامت اساسی آن مجموعه ای از علائم شناختی – رفتاری و فیزیولوژیکی است و حاکی از آن است که فرد علیرغم داشتن مسائل قابل ملاحظه مرتبط با مواد به مصرف مواد ادامه می دهد الگویی از مصرف تکراری وجود دارد کم معمولا منجر به تحمل، محرومیت و رفتار اجباری مصرف دارو می شود وابستگی به یک ماده ممکن است روانی- جسمی یا هر دو باشد. وابستگی روانی یا رفتاری که گاهی عادت نیز خوانده می شود عبارتست از میل شدید مستمر یا متناوب برای مصرف مواد به منظور اجتناب از حالت ملال و خماری وابستگی جسمی یا فیزیولوژیک، عبارتست از ناتوانی قطع مصرف مواد به این معنی که قطع مصرف آن موجب بروز علایم می شود که اغلب عکس اثراتی است که استفاده کننده بدنبال آن است.
تحمل عبارتست از نیاز به مصرف مقدار بیشتر مواد برای رسیدن به اثر مطلوب(اثر مورد نظر) یا کاهش قابل ملاحظه تأثیر مواد با ادامه مصرف مقدار معینی از مواد بطوری که فرد با مصرف مقدار همیشگی، به آن تأثیر دلخواه قبلی نمی رسد، لذا مجبور است مقدار مواد را افزایش دهد. تحمل نشانگر پاسخ به اثرات مواد است که نیاز به مقادیر بالاتر را برای رسیدن به آن اثر ایجاد می کند .
اعتیاد وابستگی روانی و جسمی به مواد را بیان می کند و چون یک اصطلاح غیرعلمی است مورد استفاده قرار نمی گیرد و به جای آن وابستگی مواد و یا وابستگی دارویی مورد استفاده قرار می گیرد .
ب- سوء مصرف مواد Substance Abuse:
سوء مصرف مواد، عبارتست از الگوی غیرانطباقی مصرف مواد که پیامدهای مضر دارد.مانند مشکلات اجتماعی – قانونی و شغلی و استعمال در موقعیت هایی که از نظر جسمی خطرناک است. مثلا هنگام رانندگی موادی که قابل سوء مصرف هستند.شامل، الکل -آمفتامین ها – کافئین، حشیش، مواد افیونی، کوکائین، توهم زا- مواد استنشاقی، نیکوتین، مسکن ها، خواب آورها، و ضد اضطراب ها و فن سیلکیدین می باشند.به این مواد گاهی مواد موثر بر روان یا روانگردان نیز می گویند.مواد موثر بر روان موادی هستند که وقتی وارد بدن می شوند هوشیاری و حالت روانی را تغییر می دهند این مواد از روزگاران قدیم به شکل داروهای درمانی، محلول ها، گیاهان و غیره مورد استفاده قرار می گرفتند .
اختلالات ناشی از مصرف مواد
الف: مسمومیت مواد
مسمومیت مواد به اثرات روانی و جسمانی ناشی از مصرف اخیر مواد اطلاق می گردد که با دفع مواد از بدن فرد برطرف می شود.آثار مسمومیت مواد در افراد مختلف متفاوت است و به ماده مصرفی، مقدار مصرف شده، تحمل شخص و فاصله زمانی از آخرین مصرف بستگی دارد .
ب:محرومیت مواد
محرومیت مواد محرومیت یا ترک،عبارتست از نشانه ها و علایمی که بدنبال کم کردن یا قطع مصرف زیاد و مداوم یک ماده بروز می کند، بعد از بروز علایم نامطلوب محرومیت، فرد به منظور کسب آرامش یا اجتناب از این علایم برای استعمال مجدد مواد وسوسه می شود .
ج- اختلالات روانی ناشی از مواد
گروهی از اختلالات روانی با مصرف مواد مانند الکل، مواد افیونی و غیره رابطه دارد که شامل اختلال دلیریوم، زوال عقل،فراموشی،اختلال پسیکوتیک،خلقی،اضطرابی کنشی- جنسی و خواب می باشد،اختلالات ناشی از مصرف مواد به همراه اختلالات روانی ناشی از اختلالات جسمی قبلا تحت عنوان اختلالات روانی – عضوی طبقه بندی می شده اند اما در DSM-IV-TR واژه روانی عضوی حذف شده و این گونه اختلالات در بخش های دیگر آماده شده است مثلا دلیریوم، زوال عقل در بخش دلیریوم، زوال عقل و سایر اختلالات شناختی آورده شده است .
فرایند پرستاری در اختلالات مرتبط با مواد
بررسی و شناسایی مشکلات مصرف کننده مواد اغلب دشوار است . این بیماران معمولا از این که دیگران را در جریان مشکلات و مسائلشان قرار دهند واهمه دارند .هم چنین ، بیماران قابل اعتماد
نیستند .لذا جهت اخذ اطلاعات و تهیه شرح حال باید از سایر منابع مانند اعضای خانواده کمک گرفت بررسی بیمار از نظر وجود مشکلات طبی مربوط به مصرف مواد خصوصا از نظر احتمال ابتلا به ایدز -هپاتیت و سایر عفونت های ناشی از تزریقات آلوده ، دارای اهمیت زیادی است .هم چنین نیازهای فیزیولوژیک و روانی بیمار ، ضرورت دارد . باید الگوی سوء مصرف ، مثلا ، آیا مستمر استفاده میشود یا دوره ای ، و اینکه بدنبال سوء مصرف ، چه مشکلاتی در زندگی اجتماعی و خانوادگی او بوجود آمده است از قبیل کشمکش در خانواده ، مشکلات شغلی ، مشکلات قانونی و غیره مشخص شود .در بررسی باید ویژگی های مثبت بیمار که می توان درمان را بر آن استوار کرد مشخص نمود .
معاینه وضعیت روانی بیمار از نظر وجود اختلالات شخصیتی ، مانند اختلال شخصیت ضد اجتماعی ، مرزی و خود شیفته و سایر اختلالات روانی مانند اختلالات اضطرابی -خلقی و پسیکوتیک ضرورت دارد هم چنین شناسایی سیستم های حمایتی بیمار ، اینکه از چه کسانی میتوان در ترک بیمار از مواد ، کمک گرفت لازم است . از آزمونهای غربالگری برای تشخیص موارد مشکوک به سوء مصرف مواد می توان استفاده کرد .نکات اصلی که در بررسی و معاینه مبتلایان به اختلالات مرتبط با مواد باید مورد توجه قرار گیرد بصورت زیر می باشد .چه کسی بیمار را ارجاع داده ؟ نظر بیمار نسبت به مسأله چیست ؟ از درمان چه انتظاری دارد ؟ نظر اطرافیان نسبت به مسأله چیست ؟ مواد مورد مصرف چیست ؟ چه موقع مصرف مواد آغاز شده ؟ تعداد دفعات و مقدار مصرف سئوال شود .هر گونه دوران ترک در گذشته سوال شود . اقدامات درمانی گذشته سئوال شود .الگوی تاریخچه اشتغال بیمار بررسی شود .شیوه ارتباط فردی شامل تعداد و کیفیت دوستان و معاشرت های خانوادگی بررسی شود . وجود مشکلات قانونی بررسی شود . چگونگی گذراندن اوقات فراغت بررسی شود . بررسی موقعیت نهایی که بیمار معمولا مواد مصرف می کند و …..
تشخیص های پرستاری:
نمونه هایی از مشکلات بیماران وابسته به مواد که باید در تشخیص های پرستاری مطرح شود به شرح ذیل می باشند: مشکلات زیست شناختی، شامل:تغییرات حسی – درکی استعداد برای صدمه دیدن، نقص مراقبت از خود، اختلال عملکرد جنسی، استعداد برای عفونت، اختلال در الگوی خواب، اختلال در تغذیه، اختلال در آسایش و راحتی به صورت درد و اختلال در رشد و تکامل زیستی، مشکلات روانشناختی، شامل: تخریب ارتباطات، تطابق غیرموثر فردی،اختلال در پنداشت از خود،اضطراب، ترس، گناه، غم، ناامیدی، انزوای اجتماعی، اختلال در مسئولیت های خانوادگی، توانایی بالقوه برای خشونت، نقص در آگاهی، اختلال در فرآیند تفکر و اختلال در رشد و تکامل روانشناختی نمونه هایی از تشخیص های پرستاری، عبارتند از :
۱- تغییرات حسی – درکی – بینایی / شنوایی در ارتباط با محرومیت از مواد
۲- اختلال در تغذیه، کمتر از نیاز بدن در ارتباط با وابستگی الکل
۳- توانایی بالقوه برای خشونت در ارتباط با مسمومیت الکلی
۴- افزایش خطر صدمه دیدن در ارتباط با مسمومیت مواد
مداخلات:
مداخلات مربوط به تغییرات حسی – درکی افراد ممکن است هم بدنبال سوء مصرف و هم در جریان ترک الکل یا سایر مواد روانگردان دچار اختلالاتی در سیستم حسی -درکی گردند مانند:توهم و خطای درکی. از آنجا که بیمار ممکن است توهمات را واقعی بپندارد و براساس آن ها عمل کنند.(مانند واکنش های تهاجمی ناشی از توهمات آمرانه) پرستار باید بیمار را از نظر آسیب زدن به خود و دیگران تحت نظر داشته باشد .
مداخلات مربوط به اختلالات تغذیه ای:
همانطوری که قبلا گفته شد مصرف الکل جذب مواد مغذی مانند ویتامین ها و اسید آمینه ها را از روده کوچک مختل می سازد و به همراه عادات غذایی بد در الکلیک ها ممکن است به کمبود جدی ویتامین ها بخصوص ویتامین های گروه B منجر شود.
تدابیر لازم شامل:
رساندن مایعات، ویتامین ها و مواد مغذی می باشد رژیم غذایی پرکالری – کربوهیدرات های تقویت شده بامولتی ویتامین حائز اهمیت است. کم آبی بدن را با دادن مایعات از راه دهان یا انفوزیون وریدی، میتوان اصلاح نمود .
سایر اقدامات عبارتند از :
۱- ثبت دقیق مایعات خورده شده و دفع شده
۲- وزن کردن روزانه بیمار، به منظور بررسی میزان افزایش یا کاهش وزن
۳- فراهم کردن غذاهای مورد علاقه بیمار
۴- آموزش بیمار درباره اهمیت تغذیه کافی
۵- تأمین تغذیه کافی مانند غذاهای مقوی و پرکالری، مایعات برای بیماران در حال ترک از مواد مخدر نیز ضروری می باشد این بیماران ممکن است دچار اسهال شوند لذا تحمل غذاهای چرب را ندارند و مایعات و نمک کافی برای آنها مناسب تر است، برنج، نان توست شده، سیب، موز برای کاهش اسهال مفید است. باید مصرف غذا به مقدار کم و در وعده های زیاد باشد .
مداخلات مربوط به خواب:
کم خوابی و گاهی نیز بی خوابی در دوران ترک طبیعی است بهتر است به بیمار توصیه شود که در ساعات روز کمتر بخوابد و در طول روز خود را سرگرم کند تا شب ها بیشتر بخوابد این بی خوابی بتدریج رفع خواهد شد .
مداخلات مربوط به خشونت و آسیب زدن به خود و دیگران:
مداخلات مستلزم محافظت بیمار و ممانعت از آسیب زدن به خود و دیگران است برای این منظور باید محیطی امن برای بیمار فراهم شود و کلیه اشیاء خطرناک از دسترس بیمار دور نگه داشته شود
انسان از چه زمانی مواد مخدر را شناخته است. این سئوال پاسخ دقیقی ندارد ولی مطالعاتی که بر روی آثار مختلف باقی مانده از پیشینیان صورت گرفته است نشان می دهد که انسان از دیرباز به خصوصیات چنین موادی آشنا بوده است. به نظر می رسد این آشنائی مانند اکثر کشفیات به صورت اتفاقی بوده است.
سابقه مصرف مواد مخدر برای اولین بار در زمینه استفاده های طبی و به عنوان دارو و استفاده برای تسکین درد از طریق خوردن یا مالیدن بر روی عضو بوده است.
بنابراین کاربرد اصلی و اولیه شیره خشخاش که قدیمی ترین ماده مخدر است جهت مصارف پزشکی بود ولی در موارد بسیاری از سوی سران و بزرگان به شکل تفننی هم مصرف می گردید.عصر صفوی را می توان عصر آغاز مواد مخدر به صورت گسترده دانست. اوج مصرف مواد مخدر، بعد از صفویه، به عصر قاجار می رسد.
مصرف مواد مخدر از زمان قاجاریه با فعالیت استعمارگران شکل گرفته است و در واقع شکل سیاهی مواد مخدر از این زمان آغاز می گردد. توطئه پزشکان و مستشاران خارجی و رواج شایعات مربوط به خواص بیشمار تریاک در زمینه های مختلف، باعث رواج بیشتر مصرف و آغاز کشت خشخاش در نواحی مختلف کشور گردید.هروئین هم در ایران شناخته شد این ماده که در سال ۱۸۹۸ به وسیله شیمیدان سوئدی به منظور مداوای معتادین ساخته شده بود، خود نابودکننده تر، نابودی انسان ها را فراهم کرد.گسترش و اشاعه این ماده به قدری سریع صورت گرفت که در اندک مدتی کشور ما در ردیف مبتلاترین کشورها قرار گرفت، علت این امر ایجاد سریع لابراتورهای تبدیل تریاک به مرفین و هروئین در کشورهای پاکستان و افغانستان و ارسال و تولید آنها از طریق ایران و مصرف مقداری از این محموله ها در کشور ما بود.
بدینسان مصرف انواع مواد مخدر در ایران رواج یافت. رقم معتادین و مصرف کنندگان مواد مخدر افزایش یافت و طبقات جوان به خیل معتادان پیوستند، به صورتی که تا قبل از سال ۱۳۲۴ اغلب معتادین در سنین بالای ۴۰ سال قرار داشتند، ولی امروزه اکثر معتادین ایران در گروه سنی ۳۵-۲۰ سال قرار دارند.
تعریف اعتیاد:
اعتیاد عبارت است از اینکه فرد به یک کار یکنواخت روی آورد و آن را مرتب و از روی عادت انجام دهد. بعضی از کارها از روی عادت و پشت سرهم به وجود می آید که آن را اعتیاد می گویند. مثلاً سیگار کشیدن یک عادت است و یک اعتیاد.اعتیاد انواع گوناگونی دارد که بدترین آن اعتیاد به مواد مخدر است. چرا که این مواد یک حالت خاص را در انسان به وجود می آورد که باید این حالت و عادت مرتباً تکرار گردد.امروزه تعداد زیادی از مردم دنیا معتاد به مواد مخدر هستند. از نظر پزشکی و روان پزشکی امروزه ثابت شده است که فرد معتاد مشکل عقلی و فکری پیدا می کند. دائماً به فکر تهیه مواد مخدر است و او را از جامعه جدا می کند و برای خودش زندگی نکبت بار و دور از اجتماع را به وجود می آورد و خودش را نابود می سازد. به طور کلی اعتیاد به حالتی گفته می شود که فرد به یکی از انواع مواد مخدر اعتیاد و یا همان وابستگی شدید و دائمی را پیدا نموده و در مصرف آن به صورت مداوم و به گونه ای که کاملاً فرد متکی به مواد مخدر یا دارو باشد ولی بعضی از افراد هستند که اعتیاد دائمی نداشته ولی به صورت موردی اقدام به مصرف مواد می کنند که اصطلاحاً به این اعتیاد اعتیاد تفننی می گویند که در صورت عدم ترک به مراتب قدرت روحی و جسمی آنان کاهش می یابد و فرد دچار اعتیاد دائمی می شود.
«عوارض و زمینه های جسمی و روانی اعتیاد به مواد مخدر»
آقای دکتر پژوهنده در بخش دوم تحقیق خود و همان طور که قبلاً اشاره شد، به بررسی زمینه های روانی اعتیاد پرداخته، که در این رابطه خاطرنشان می سازد که عده ای از مؤلفین به کاهش آندروفین ها در مغز و تمایل ناخودآگاه خود به سوی مواد مخدر معتقدند و برخی از محققین در یافته هایشان اساساً در میان عوامل زمینه ای، سه عامل از اهمیت بیشتری برخورداند:
۱- فشارهای روانی
۲- افسردگی درونی (حدود ۲۰% زمینه اعتیاد را تشکیل می دهد).
۳- شخصیت ضد اجتماعی معتادین
و اضافه می کند که عوامل زمینه ای در میان معتادین ایران به شرح زیر می باشد:
۱- اعتیاد به مواد مخدر با افسردگی همراه بوده است.
۲- اولاً معتادین اغلب دچار علائم بیماری رونی می شوند. ثانیاً کلیه بیماران دچار اختلالات شخصیتی نیستند، بلکه بسیاری مبتلا به نوروزند. (نوروز اختلالات عصبی).
ثالثاً افسردگی بیشتر از اضطراب در این بیماران رایج است. رابعاً علایم اوهام مرضی در این بیماران نسبتاً زیاد است.
۳- معتادان ایرانی از الگوهای باز خود سالم و سازگارانه در جنبه های مختلف خانوادگی، اجتماعی، حسّی و خودپنداری بی بهره اند.
۴- معتادان در معیارهای اضطراب با گرایش به افسردگی، احساس تنهایی، فقر روابط عاطفی، بیزاری و احساس بی کفایتی نمره بیشتری به دست آورده اند.
وابستگی جسمی: حالتی است که پس از مصرف مکرر ماده ای خاص در شخص ایجاد می شود و در صورت عدم مصرف یا از بین رفتن اثر آن، شخص دچار اختلالات شدید جسمی نظیر درد، آبریزش بینی، دردهای شدید استخوانی، بی قراری، دل پیچه و … می شود.
وابستگی روانی: سیل به تکرار تجربه احساس رضایت ناشی از سوء مصرف مواد است. به بیان دیگر، فرد با مصرف ماده مخدر، احساس رضایت را تجربه می نماید. این احساس رضایت و خشنودی، میل به تجربه مجدد آن ماده را در ذهن برمی انگیزد که خود باعث تکرار مصرف می شود. در واقع این حالت میل، گونه ای از شرطی شدن است؛ به طوری که فرد عملاً با مصرف آن ماده در موقع ناراحتی، آن را تجربه می کند. در این نوع وابستگی، مصرف کننده علاوه بر ماده مصرفی، به شرایطی محیطی و ادابی که ویژه افراد مزبور است نیز وابسته شود.
پدیده تحمل: سازگاری انسان با ماده مصرفی است و نشانه آن تخفیف و کاهش واکنش های جسمی، نسبت به مصرف مداوم مقدار معینی از یک ماده است. در نتیجه اگر مصرف کننده بخواهد همان حالات را تجربه کند، باید مقدار بیشتری از آن ماده را مصرف کند.
سوءِ مصرف: منظور از سوءِ مصرف مواد مخدر، مصرف هر نوع ماده مخدری است که زیان های جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی به شخص مصرف کننده یا دیگران وارد می کند. به این ترتیب هرگونه ماده ممنوع یا تحت کنترل، بدون هدف درمانی، سوءِ مصرف شمرده می شود.
ترک: منظور از ترک، بازگشت معتاد به دوره بهبودی یا کاهش یا قطع ماده مصرفی است. از علائم ترک اعتیاد مثلاً تریاک، بروز درد در دستها و پاها و ترک حشیش ایجاد حالت تهوع است.
همچنین تأثیر ویژگی های چون سن، نوع جرم، سابقه افراد معتاد، مدت محکومیت، شغل، وضعیت تأهل، تحصیلات و نوع اعتیاد را در میزان شیوع اختلالات روانی مورد بررسی قرار می دهیم.
۱- اختلالات یا بیماری های روانی
۲- سوءِ یا وابستگی به مواد مخدر
۳- مواد افیونی یا مخدر
۴- اعتیاد
۵- زندانی
۶- غیر زندانی
درباره مواد مخدر، روان گردان و … و اعتیاد و زیان های جسمی و روانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فردی و دیگر زیان های آن تحقیقات وسیع و متعددی در نقاط مختلف جهان که توسط مراجع ذی صلاح داخلی کشورها و با همکاری و شرکت سازمان های بین المللی صورت گرفته و همچنان ادامه دارد. گزارش های علمی نیز بیانگر افزایش روز افزون قاچاق و مصرف نابجای مواد مخدر و روان گردان است. همچنین بررسی های علمی و پزشکی زیادی روی عوارض جسمی و روانی مصرف مواد مخدر در افراد صورت گرفته است.سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد با کمک صندوق کنترل بین المللی داروهایی که استفاده نابجا دارند، و تحقیقات متعددی درباره پیشگیری از استعمال مواد مخدر، انجام شده است که یک نمونه آن طرح تحقیقاتی و کاربردی کشور مسلمان مصر است.سازمان بهزیستی کشورمان با کمک سایر دستگاه های ذیربط و کشورهای دیگر طرح ها و گزارش هایی در ارتباط با پیشگیری از اعتیاد ارائه داده است.
محققان عربی، انگلیسی و فارسی زبان مقالات، کتاب ها و گزارش هایی نوشته اند که تنها به زبان فارسی تا آخر سال ۱۳۷۰، ۲۶۷ کتاب، ۵۷۷ پایان نامه، ۲۹۳ جزوه، ۱۱۷۰ مقاله و بخشی ازکتاب و … درباره مواد مخدر و اعتیاد و عوارض آن و درمان پیشگیری از آن در کشورمان منتشر شده است.
تاکنون جامعه شناسان، روانشناسان و به طور کلی محققان و متخصصان در زمینه اعتیاد به مواد مخدر تئوری های مختلفی را به عنوان علل اعتیاد ارائه داده اند.
مثلاً گروهی بر این عقیده اند که چون این مواد وجود دارد و در دسترس افراد قرار می گیرد، افراد به استعمال آن می پردازند. گروهی دیگر آمادگی روانی و شخصیت نابهنجار شخص را علت اصلی ابتلا به اعتیاد می دانند. این گروه عقیده دارند افرادی که از نظر روانی و شخصیتی دارای اختلالات می باشند به علت این که نمی توانند در برابر مشکلات زندگی و شکست ها و ناکامی ها مقاومت کنند برای فرار از این مشکلات به استعمال مواد مخدر روی می آورند.گروهی نیز بر این عقیده اند که بحران ها و بی سازمانی اجتماعی، ناراحتی ها و استرس هایی را به وجود می آورد که افراد به منظور کاهش دردهای ناشی از بیماری ها و بخصوص بیماری های صعب العلاج به استفاده از مواد مخدر پرداخته و معتاد می شوند.ما می توانیم نتیجه بگیریم که در ابتلا به اعتیاد انگیزه ها و علل گوناگونی از جمله ملل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی و روانی و … وجود دارد.در دو دهه گذشته مصرف مواد مخدر و سوءِ مصرف آن توسط نوجوانان به صورت چشمگیری افزایش یافته است.
«نظر دانشمندان مختلف درباره اعتیاد و سوءِ مصرف مواد مخدر»
– جالینوس معتقد بود، هرکسی که انحراف و کجروی دارد به نوعی بیماری روانی مبتلاست.
– ارسطو، وضع روانی و جسمی افراد را در انحراف و کجروی مؤثر می دانست.
– جامعه شناسان معتقدند که ریشه تمام انحرافات و کجروی ها، متعلق به اجتماعی است که فرد در آن زندگی می کند، مثلاً
– اریک فروم معتقد است که «جامعه های بیمار، انسان های بیمار می آفرینند و جامعه های سالم، انسان های سالم»
– فروید، روانپزشک اطریشی و بنیانگذار روانکاوی علمی معتقد است که: «به هم خوردن ثبات شخصیت، عامل انحرافها و بیماریهاست و در حقیقت انحراف، از انگیزه های ناخودآگاه فرد سرچشمه می گیرد».
– به نظر روانکاوان، آسیب خوردن بخش هایی از شخصیت، علت گرایش به اعتیاد است. به نظر فروید، کسانی که خود را تحت نفوذ «نهاد» رها می کنند، و چون «نهاد» دائماً به دنبال لذت است، لذا به اعتیاد روی می آورند. کسانی که وجدان اخلاقی ضعیف دارند، بیشتر احتمال دارد که به اعتیاد روی بیاورند. اما علت اصلی گرایش به اعتیاد، آسیب «من» یا «خود» است کسانی که «من» ضعیفی دارند احتمال روی آوردن به اعتیاد در آنها بیشتر است. (
در طول یک قرن گذشته همواره شیوه سوء مصرف موارد مخدر دارای نوسانات زیادی بوده است.
– موستو Musto ، برای تبیین نوسانات سوء مصرف مواد مخدر به تبیین دیدگاهی موسوم به «فراموشی نسلی» (Generational Forgetting) روی می آورد.
– به اعتقاد او هنگام شیوع و وفور مواد مخدر در یک نسل و یک دوره زمانی، نسل بعدی به علت آن که شاهد عوارض دردناک اعتیاد و صدمات و آثار مخرب آن بوده اند، نسبت بدان حساسیتی شدید پیدا می کنند. این حساسیت گاهی به حد انزجار و تنفر کور و افراطی می رسد. ولی باعث مصون ماندن نسل از اعتیاد نمی شود مصرف مواد مخدر کاهش می یابد. با پیدایش نسل سوم که خاطره تلخی از اعتیاد نداشته و حتی پندارهای نسل قبل را گزافه و اغراق می شمارند، دوباره مصرف مواد مخدر اوج می گیرد.
طی سال های اخیر، عده ای از پژوهشگران از زاویه ای وسیع تر به روند سوء مصرف مواد مخدر در جهان نگریسته اند.
به اعتقاد این گروه سوء مصرف مواد مخدر رابطه تنگاتنگی با احساس خوشبختی «well-Beine» و جهان بینی weltanschaune و نگرش های اخلاقی مردم دارد. به اعتقاد این دسته میزان رضایت از زندگی، احساس تساهل و تسامح به رفتارهای خارج از عرف، نگرش حسابگرانه به زندگی، اقتدارگرایی، جاه طلبی و ارزشمندی رقابت، موفقیت و تلاش طی اعصار ثابت نموده و در حال نوسان است.
مفهوم اختلال روانی:
در رابطه با شیوع اعتیاد و اختلالات روانی گزارش های مختلفی وجود دارد و در این مورد بین محققان و متخصصان اتفاق نظر وجود ندارد. به طور کلی میزان شیوع اختلال های روانی در بین مصرف کنندگان مواد مخدر از ۲۵% تا بیش از ۸۰% گزارش شده است. (راه های کاربردی درمان سوء مصرف کنندگان مواد، وزیریان، ۱۳۸۱)
در حدود ۷۰% موارد همراه با اعتیاد اختلال های دیگر نیز وجود دارد.
مصرف مواد یک الگوی رفتاری غیر انطباقی و بیمارگونه است که بروز علائم رفتاری، فیزیولوژیکی و روانشناختی به اختلال های بالینی در فرد مصرف کننده منجر می شود.
یکی از عوامل مهم در گرایش به اعتیاد در افراد مربوط به عوامل روانی و شخصیتی فرد است. بسیاری از انحرافات و کجروی ها بر طبق ویژگی های عاطفی افراد قابل بررسی می باشند. در این ارتباط عوامل عاطفی بسیاری مانند محرومیت ها، شکست ها، ترس، اضطراب و غیره را می توان نام برد.
اختلالات مربوط به مواد، اختلالاتی را شامل می شود که با مصرف یک داروی قابل سوء مصرف عوارض جانبی یک داروی تجویز شده و قرار گرفتن در معرض سم مربوط می شوند.
اختلالات مربوط به مواد به ۲ گروه تقسیم می شوند:
۱- اختلالات مصرف مواد (وابستگی مواد و سوء مصرف مواد)
۲- اختلالات ناشی از مصرف مواد (مسمومیت مواد، محرومیت مواد و …) است.
«شایع ترین اختلالات روانی در افراد سوء مصرف کننده مواد مخدر»
طبق گزارشات و نتایج به دست آمده از تحقیقات علمی متعدد در پدیده اعتیاد نیز نزدیک به ۹۰% معتادین دچار نوعی اختلال روانی مانند اختلال شخصیت، افسردگی، اختلال اضطراب و یا اسکیزوفرنی می باشند که مبتلایان به این مشکلات برای کاهش رنج روانی به اعتیاد پناه می برند.
توماس (۱۹۹۹) می نویسد. اختلالات شخصیتی در بین بیماران با وابستگی به مواد شایع است، مخصوصاً شخصیت ضد اجتماعی.
رادو (۱۹۹۶) به عنوان یک روانکاو اولین کسی بود که معتادین به مواد مخدر را به ۳ گروه تقسیم کرد.
۱- گروه روان رنجورها یا مانیک- دپرسیو
۲- اسکیزوفرنها
۳- گروه جامعه ستیزان
با توجه به پژوهش های انجام شده از شایع ترین بیماری های روانی در معتادین اختلال افسردگی و اختلال شخصیت ضد اجتماعی است که به طور خلاصه تعریف کوتاهی از این اختلالات بیان خواهیم کرد.
«اختلالات عاطفی یا خلقی»
اختلالات خلقی طیف وسیعی از اختلالات را در بر می گیرد که در آنها خلق بیمارگونه و آشفتگی های وابسته به آن بر شکل بالینی مسلط است. اختلالات خلقی در راه های DSM.IV اختلالات عاطفی نامیده می شود.
اختلالات خلقی از یک سلسله علائم و نشانه ها تشکیل شده که هفته ها تا ماه ها دوام می یابند و معمولاً دوره ای یا چرخشی دارند. خلق ممکن است طبیعی، بالا یا پایین باشد.
اختلالات خلقی گروهی حالات بالینی هستند که با اختلال خلق، فقدان احساس کنترل بر خلق و تجربه ذهنی ناراحتی شدید همراه هستند.
اختلالات عاطفی آشفتگی های خلقی هستند که اغلب منجر به حالات روان پریشی می گردند. این اختلالات می توانند به شکل های گوناگون متظاهر گردند از جمله: مانیا ، افسردگی ساده ، افسردگی دوران کهولت، افسردگی ادواری یا مانیک دپرسیو و روان پریشی. کلیه این اختلالات واکنش های احساساتی عادی را به هم زده و تا حدی که مقابله با واقعیت ناقص می گردد و توانایی فرد جهت تطابق با دنیای خارج محدود می شود.
۱- مانیا (هیجان زیاد)
افراد مانیک به وسیله بلند پروازی عقایدشان، مشخص می شوند. افرادی هستند که خلق بالا دارند، حالات انبساط خاطر، پرش افکار، کاهش خواب، افزایش احترام به نفس و افکار بزرگ منشانه نشان می دهند. (گاپلان، خلاصه روانپزشکی، جلد ۲).
آنها بالاترین درجات نشاط یا سرور همراه با نهایت خوشحالی و اعتماد به نفس را نشان می دهند و نوعاً بسیار فعال هستند، مرتباً صحبت می کنند و قادر نیستند حتی برای زمان کوتاهی ساکت باشند، گفتار و افکارشان با چنان سرعتی بیرون می ریزند، که به نظر نامعقول می رسند. این انرژی بی پایان همراه با فقدان رفتار عادی، باعث می شود گاهی این بیماران به کارهای نامعقول و خطرناک دست بزنند.
۲- افسردگی
اختلال افسردگی از طریق احساسات منفی که فعالیت های جسمانی را کاهش می دهند، مشخص می شود، افراد افسرده غمگین، مضطرب، دلسرد به نظر می رسند و به آنچه در اطراف آنها می گذرد علاقه اندکی نشان می دهند. صحبت آنها بیشتر آرام و منقطع است و اغلب از نظر جسمانی مدت زمان طولانی بی حرکت می مانند. علاقه کمی به غذاخوردن دارند و در نتیجه وزن آنها کم است و معمولاً خود را بی ارزش احساس می کنند و بخاطر اشتباهات گذشته خود را سرزنش می کنند. افسردگی نسبت به سایر اختلالات بیشتر به خود مصدومی و خود تخریبی منجر می گردد. (نظریه های شخصیت و ارزیابی آن، هاشمیان، کیانوش، حیان، ۱۳۷۷)
اختلال افسردگی اساسی، اختلال شایعی است که با میزان شیوع حدود ۱۵% برای طول عمر شاید در زن ها تا ۲۵% بیشتر باشد.
بیماران مبتلا به افسردگی در خیلی از موارد واجد ملاک های تشخیصی اختلال وابسته به مواد نیز می باشند، با توجه به فراوانی استفاده بیماران مبتلا به افسردگی از روش های مقابله ای برای کنار آمدن با حالت افسردگی روی به مصرف مواد می آورند.
فرد افسرده نسبت به خود و اطراف دارای افکار منفی می باشد و احساس گناهکاری می کند. و از چیزهایی که قبلاً برایش لذت داشته است لذت نمی برد.
به استدلال نظریه پردازان، افسردگی ناشی از افکار منفی است زیرا رفتار فرد در جهت سرزنش کردن از خود و بی ارزش و بی لیاقت قلمداد کردن خود سیر می کند. (بک، ۱۹۷۶)
«علائم اساسی افسردگی»
۱- غمگینی 2- عدم احساس لذت 3- اختلالات خواب
۴- تغییرات شبانه در خواب 5- نگرش منفی به آینده
۶- کاهش اشتها و وزن
اختلال شایع دیگر در سوء مصرف کنندگان مواد اختلالات شخصیتی می باشد.
این اختلالات فاقد علائم تشخیصی نوروتیک ها می باشند و در مقابل استرسها حساسیت کمتری نشان می دهند و بیشتر یک روش ناسازگاری شدید را در شخصیت خود بروز می دهند. بیماران مبتلا به این اختلالات شخصیتی حتی دارای اضطراب هم نیستند. در حالی که در بیماران نوروتیک اضطراب نقش اساسی را ایفا می کند. علامت بارز این اختلالات، نمایش الگوهای غلط و ناکافی از رفتارهای واقعی است.
گاهی اوقات این بیماران تحت عنوان «شخصیت های بی کفایت » مطرح می شوند. برای مثلا شخصیت روان رنجور (جامعه رنجور) کسی است که دارای رفتارهای خودنمایشی است. احساس گناه، شرم و اضطراب ندارد. رفتارهای ضد اجتماعی مانند دروغگویی، فریب دادن و حتی آدمکشی انجام می دهند، این افراد در ارتباطات اجتماعی ظاهر بسیار فریبنده ای دارند، بی تفاوتی، خونسردی از خود نشان می دهند و در برقراری ارتباطات بین فردی بسیار ناتوانند. به جز علائم فوق، در این نوع اختلالات شخصیت، فقدان شرم و خجالت و … در آنان قابل تشخیص است و در مقابل اعمالشان احساس مسئولیتی نمی کنند.
و این اختلال (اختلال ضد اجتماعی) در میان مصرف کنندگان مواد مخدر شیوع زیادی دارد.
از اختلالات شخصیتی دیگر اختلال شخصیت هیستریکی و شخصیت اسکیزوئیدی است.
شخصیت هیستریکی زودرنج و هیجان پذیر هستند و در واکنش های اجتماعی غیرعادی می باشند و علاوه بر خودمدار بودن وابستگی شدیدی به دیگران دارند.
شخصیت های اسکیزوئیدی تمایل به کناره گیری از محیط دارند و نسبت به محیط بی تفاوتی نشان می دهند و با واقعیت ها هماهنگی ندارند و میل دارند از دیگران جدا باشند و در تخیلات غیرواقعی غوطه ور گردند. همچنین بسیاری از مشاغل را نمی توانند عهده دار شوند و اساساً اشخاص خجالتی و گوشه گیر هستند.
(نظریه های شخصیت و ارزیابی آن، هاشمیان، کیانوش، حیان، ۱۳۷۷)
«اختلال شخصیت ضد اجتماعی »
یکی از شایع ترین اختلالات شخصیت در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر اختلال ضد اجتماعی است. به طور کلی شخصیت دلالت بر ویژگی ها و خصوصیات تقریباً ثابت هر شخص دارد. تعادل بین صفات مختلف تعیین کننده شخصیت می باشد. اکثراً شخصیت ها آمیزه ای از صفات مختلف است. گاهی اوقات یک صفت در شخصیت واضح و بارز است. در تعداد اندکی از افراد صفات غالب شخصیت به قدری قوی هستند که سبب بروز مشکلات و اختلالاتی برای خود شخص و دیگران می شود. در چنین شرایطی به آن اختلال شخصیت گفته می شود که اختلال شخصیت ضد اجتماعی نمونه ای از آن است.
«علائم اختلال شخصیت ضد اجتماعی»
این افراد دارای ظاهری طبیعی و گرم، دروغگویی، مدرسه گریزی، فرار از خانه، دعوا، سوءمصرف زودرس مواد و … هستند. شیوع این اختلال در زنان ۱% و در مردان ۳% است و بیشتر زائیده نواحی فقیرنشین و در جمعیت های غیرثابت است. این اختلال قبل از ۱۵ سالگی شروع گردید و شیوع بسیار بالایی حدود ۷۵% درزندانیان دارد.
این اختلال با سوء مصرف مواد همراه است این یکی از نتایج تحقیقات مختلف است. این افراد بدون فکر کردن رفتار می نمایند و تمایل به خشونت دارند و احساس تعلق و محبت به دیگران نشان نمی دهند.بسیاری از مبتلایان این اختلال دچار ناراحتی های جسمانی شده، افسردگی، الکلیسم و سوء مصرف دارو و مواد در آنها شایع است.
«اعتیاد و اختلالات روانی»
تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد یا مبتنی بر کمیت، فراوانی و یا شدت شکایات جویانه از طرف بیمار می باشد و یا اینکه اصطلاح «مصرف غیرقانونی مواد مخدر» و اختلالات مربوط به اعتیاد قرار می گیرد.امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از «وابستگی مواد » نام برده می شود، هرچند که در میان مردم این بیماری به عنوان اعتیاد و بیمار به عنوان معتاد شناخته شده است.
بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد، قادر به قطع مصرف آن نیست و به طور اجباری و وسواس گونه به مصرف آن ادامه می دهد. مصرف مواد یک الگوی رفتاری غیرانطباقی و بیمارگونه است که بروز علائم رفتاری، فیزیولوژیکی و شناختی به اختلال های روانی و بالینی در فرد مصرف کننده منجر می شود. این اختلال ها عبارتند از:
۱- ایجاد تحمل: بیمار در دفعات بعدی مصرف برای رسیدن به سطح عقلی روانی و جسمانی ناشی از اثر مواد، باید مقادیر بیشتری از آن را مصرف کند.
۲- بروز علائم ترک: عدم مصرف مواد علائم جسمانی و روانی ترک مانند بیقراری، اضطراب، بیخوابی، درد عضلات، اسهال واستفراغ ظاهر می شود.
۳- تمایل بعدی: هوس، در بیشتر بیماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد ولی بیمار قادر به کنترل هوس و ترک مصرف این کار نمی باشد.
۴- بیمار برای تهیه مواد، هزینه، وقت و سرمایه های دیگران و خانواده را مصرف می کند.
۵- در پی استمرار مصرف مواد و تغییرات روانی و رفتاری در بیمار، مشارکت وی در فعالیت های خانوادگی، اجتماعی، تفریحی و شغلی کاسته می شود.
۶- علیرغم آگاهی بیمار از عوارض جسمانی و روانی مصرف مواد، بیمار قادر به عدم استفاده از آن نمی باشد.
در مقابل بیماران «وابسته» کسانی هستند که اقدام به مصرف مواد می کنند ولی با مشخصاتی که در بالا برای بیماران وابسته به مواد ذکر شد مطابقت ندارند، در این گروه شدت مصرف به حدی نمی باشد که وابسته تلقی شوند. این گروه از بیماران مکرراً و به طور متناوب از مواد مصرف می کنند تا به حدی که با «تحمل» و علائم «ترک» همراه بشند. الگوی مصرفی این دسته نیز بر خلاف گروه بالا مقاومت ناپذیر نبوده و جنبه اجباری ندارد، اما به هر حال نتایج مفرد و مخرب مواد را در پی دارد. از این موارد می توان غیبت از مدرسه و محل کار، درگیری با همکاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعی و خانوادگی، بی توجهی به فرزندان و خانواده و … را نام برد.
الگوی مصرف به هرگونه ای که باشد، می تواند با مخاطرات فیزیکی نیز همراه گردد.
علیرغم وجود معیارها و تعاریف نسبتاً مشخص، گاهی نمی توان نقطه دقیقی را برای تفکیک بیماران «وابسته به مواد» از بیماران «سوء مصرف کننده مواد» ارائه نمود.
ضمن این که در این تعریف مصرف کنندگان مواد مخدر نیز بیمار تلقی می شوند.
عادت کردن، خو گرفتن و خود را وقف عادتی نکوهیده کردن، اعتیاد تلقی می شود. به عبارت دیگر، ابتلای اسارت آمیز به ماده مخدر که از نظر جسمی یا اجتماعی زیان آور شمرده شود، اعتیاد نام دارد. اصطلاح اعتیاد به سهولت قابل تعریف نیست و عواقب آن به طور مختلف نظیر تحمل و وابستگی بدنی هویدا می شود.
در طب جدید به جای کلمه اعتیاد، وابستگی به مواد به کار برده می شود که همان مفهوم را دارد ولی دقیق تر و صحیح تر است. مفهوم این کلمه آن است که انسان با استعمال نوعی ماده شیمیایی از نظر جسمی و روانی به آن وابستگی پیدا می کند. به طوری که بر اثر دستیابی و مصرف دارو احساس آرامش و لذت به او دست می دهد، اما با نرسیدن دارو، خماری، دردهای جسمانی و احساس نارحتی را تجربه می کند.
در سال ۱۹۵۰: سازمان ملل متحد در مورد اعتیاد به مواد مخدر تعریف زیر را ارائه کرد.
اعتیاد به مواد مخدر عبارت است از مسمومیتی تدریجی یا حادی که به علت مصرف مداوم یک دارو، اعم از طبیعی یا ترکیبی، ایجاد می شود و به حال شخص و اجتماع زیان آور باشد.
به عبارت ساده تر، اعتیاد عبارت است از وابستگی به موادی که مصرف مکرر آن با کمیت مشخص و در زمان های معین، از نظر مصرف کننده ضروری و دارای ویژگی های زیر است:
– وابستگی جسمی ایجاد می کند.
– پدیده تحمل در بدن نسبت به مواد مصرفی ایجاد می شود.
– وابستگی روانی ایجاد می کند.
– ماده مورد نظر به هر شکل و از هر طریق باید به دست بیاید.
– ماده مصرفی بر مصرف کننده، خانواده و جامعه تأثیر مخرب دارد.
– معتاد: کسی است که بر اثر مصرف مکرر و مداوم مواد مخدر یا دارو به آن متکی شده باشد. به عبارت دیگر، قربانی هر نوع وابستگی دارویی یا روانی به مواد مخدر، معتاد شناخته می شود. از نظر جامعه شناسی، معتاد کسی است که به مواد ایجاد کننده تغییرات غیر قابل قبول اجتماعی و فردی وابستی دارد و در صورتی که دارو به بدن وی نرسد، اختلالات روانی و فیزیکی موسوم به سندروم محرومیت در او ایجاد می شود.
معتاد کسی است که بدون مصرف مواد مخدر یا داروی خاص دچار علایم محرومیت شود.
«سوء مصرف مواد یا وابستگی به مواد»
سوء مصرف از مواد مخدر طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۶۸ عبارن بوده از «مصرف مواد مخدر به نحو مستمر یا اتفاقی و ناسازگار با کارهای پذیرفته شده پزشکی یا بدون رابطه با این کارها» ولی چون احساس می شود که این اصطلاح مبهم است به جای آن مصرف زیانبار به کار گرفته شود. مصرف زیانبار الگویی برای مصرف مواد مخد روان کنشی که موجب وارد شدن آسیب بر تندرستی جسمی یا روانی شود.
درباره واژه وابستگی، یک حالت روانی- و گاهی هم جسمی- ناشی از برهمکنشی بین اندام های موجود زنده و یک دارو که مشخصه آن پاسخ های رفتاری و دیگر پاسخ هایی است که همواره شامل اجبار در مصرف دارو به نحو مستمر یا متناوب و به منظور دستیابی به اثرهای جسمی آن است.
اگر فرد در طی ۱۲ ماه گذشته ۳ مورد از موارد زیر را داشته باشد دچار سندرم وابستگی یا سوء مصرف مواد شده است.
۱- میل شدید یا احساس اجباری برای مصرف ماده
۲- مشکل در پرهیز از مصرف ماده
۳- شوهد تحمل
۴- مصرف مستمر علیرغم شواهد آسیب
در DSM-IV ، وابستگی روانشناسی را بازتابی به تغییرات فیزیولوژیکی در مراکز رفتاری مغز قلمداد می کند. به طوری که شخص مجبور می شود برای رسیدن به تأثیرات اولیه، مصرف مواد را افزایش دهد.
در واقع سوء مصرف مواد نوعی «خود درمانی» است و وسیله ای برای آرام کردن کنترل هیجانات شخصی، بنابراین می توان ابراز داشت که مسأله اعتیاد ریشه در دوران کودکی و رابطه والدین با کودک دارد.
– دیگاه شناختی بر این باور است که:
سوء مصرف کنندگان مواد از نظر شناختی در برابر مصرف مواد، آسیب پذیرند. به عبارت دیگر تحت شرایطی در این افراد باورهای خاصی فعال می شوند که احتمال سوء مصرف مواد را در آنها افزایش می دهد. این باورها کاملاً فردی و غیر متعارف (نظیر بدون سرحال شدن و نشئگی نمی توانم با دیگران بجوشم) در موقعیت های خاص فعال می شوند و احتمال مصرف را افزایش می دهند.
فرد بر اثر سوء مصرف مواد دچار اختلال هایی در خلق و خوی می شود. و متداول ترین تغییرات اختلالات درک، هوشیاری، توجه، تفکر، قضاوت، رفتار روانی حرکتی و رفتار در بین فردی را شامل می شود.
این اختلالات ناشی از تأثیر مستقیم فیزیولوژیکی مواد بر روی سیستم عصبی مرکزی است.
مصرف مواد اغلب جزئی از تظاهر علایم اختلالات روانی است. اختلالات مرتبط با مواد معمولاً با بسیاری از اختلالات روانی (اختلال ضد اجتماعی و شخصیت مرزی، اسکیزوفرنی، اختلال خلق و…) همراه است.
(راهنمای شخصیتی و آماری اختلالات روانی، جلد اول. DSM-IV، شابک ۱۳۷۹)
اعتیاد :
تعاریف غلط و متعددی از اعتیاد در جامعه علمی و حرفه ای و حتی در بین متخصصان (روانپزشکان، پزشکان، روانشناسان، مددکاران و …) مطرح است.
اعتیاد چیست و چه مفهومی دارد؟ آیا همان عادت است یا تکرار و با مفهومی دیگر اعتیاد و عادت به عنوان لغت در مفهومی یکسان و به معنای خوگرفتن به چیزی یا امری می باشد که کاربرد عادت و اعتیاد متفاوت است و در معنای جداگانه ای به کار می روند.عادت بیشتر به معنای خوگرفتن است که به خوگرفتن یا تطابق موجود زنده بخصوص انسان با انواع شرایط و وضعیات مختلف گفته می شود. عادت ممکن است فطری باشد، نظیر تنفس، اکتسابی باشد مانند (رانندگی، و حرکات دشوار) یا درونی باشد همچون خوگرفتن به تحمل مصائب و مشکلات و یا بیولوژیکی باشد مانند تطابق ارگانیزم بدن با مواد مختلف خارجی.
اعتیاد در معنایی بالاتر به کار برده می شود و عموماً به وابستگی های انسان در رابطه با هرچیز اطلاق می شود. بنابراین عادت شدید به هر دارو یا ماده ای که برای غیر بدن ضروری باشد و اختلالاتی بدنی محسوس و غیرقابل تحمل ایجاد نماید و قطع آن موجب به هم ریختن نظم درونی باشد، اعتیاد محسوب می شود.
اعتیاد یک حالت مسمومیت متناوب و تدریجی است که مبتلایان آن ناچار هستند که هرچند وقت مقداری بر مصرف روزانه ی خود بیافزاید تا حدی که بدن معتاد با مواد مخدر خو می گیرد. هنگامی که فردی به حالت اعتیاد درآمد فعالیت اعضاء و دستگا ها و حفظ تعادل طبیعی مشکل می شود.
عادت:
به عقیده جامعه شناسان اخلاق و عادات تابع شرایط اجتماعی و اقتصادی است.
به عقیده ابن سینا عادت نتیجه تکرار یک عمل در زمان های نزدیک به هم است.
ابن مسکویه «عادت حالتی است در روان انسان که او را بدون اندیشه به سوی انجام عمل سوق می دهد.»
به نظر فارابی «مجموعه عادات، اعمال و اخلاق انسانی را تشکیل می دهد و آنچه اعمال انسان را تشکیل می دهد یا درخور ستایش است یا نکوهش و یا بی تفاوت.»
و این امر در سلسله اعصاب مرکزی و محیطی اثر تحذیری شدیدی می گزارد به حدی که قطع دارو به عدم تعادل طبیعی سلسله عصبی و اختلال عصبی حاد منجر می گردد.
به طور کلی می توان از اعتیاد در مفهوم تخصصی چنین تعریفی ارائه داد:
«وابستگی جسمی و روانی که انسان با هر درجه و شدت به یک ماده خارجی بخصوص ماده مخدر یا الکل پیدا می کند، به صورتی که قطع آن به آسانی قابل تحمل نباشد».
بنابراین مصرف سیگار و مشروبات الکلی، نظیر مواد مخدر هر یک به منزله اعتیاد با شدت متفاوت به حساب می آید. در جامعه ما اصطلاحاً اعتیاد و مبتلا شدن به مواد مخدر است و کسی معتاد شناخته می شود که مصرف کننده مواد مخدر است.
اعتیاد یک بیماری روانی، اجتماعی، اقتصادی است که بر اثر فعل و انفعال تدریجی بین بدن انسان و مواد شیمیایی تحت تأثیر یک سلسله شرایط و اوضاع و احوال خاص روانی، اقتصادی، اجتماعی به وجود می آید.
از نظر فارماکولوژی اعتیاد عبارت است از حالت مقاوت اکتسابی که در نتیجه استعمال متمادی دارو و مواد در بدن حاصل می شود. به قسمی که استعمال مکرر مواد موجب کاسته شدن اثرات تدریجی دارو در بدن می شود. و پس از مدتی شخص می تواند مقادیر زیادی را در بدن بدون ناراحتی تحمل کند و در صورتی که مواد به بدن نرسد اختلالات جسمی و روانی موسوم به «سندرم محرومیت» بروز می کند.
درسال ۱۹۵۰ سازمان جهانی بهداشت تعریف زیر را برای اعتیاد ارائه داده است:
اعتیاد: حالتی است که در اثر مصرف دوره ای یا مداوم یک ماده شیمیایی (طبیعی یا مصنوعی) که برای انسان یا جامعه مضر باشد ایجاد می گردد و ویژگی های آن به قرار زیر است.
۱- اشتیاق یا نیاز اجباری به استفاده مداوم آن ماده و ظهور رفتاری اجباری برای پیدایش آن به هر وسیله.
۲- تمایل به افزودن مقدار مصرف به مرور زمان
۳- پیدایش وابستگی های جسمی و روانی بر اثر استفاده از آن ماده.
«انواع اعتیاد»
اعتیاد دو نوع است:
۱- اعتیاد روانی 2- اعتیاد جسمی
بعضی از مواد مخدر اعتیاد روانی ایجاد می کنند و بعضی دیگر مثل الکل و هروئین و داروهای آرام بخش موجب اعتیاد جسمی و روانی توأم می شوند.
اعتیاد روانی به صورتی است که فرد به ماده مخدر میل دائمی دارد و این میل به مرور افزایش می یابد تا حدی که شخص بدون آن قادر به گذراندن زندگی نمی باشد. به طور کلی اعتیاد روانی مشکل بزرگی می باشد. مثلاً حشیش بیشتر اعتیاد روانی ایجاد می کند. هروئین و داروهای آرام بخش هم اعتیاد روانی و هم جسمی ایجاد می کنند.
طبق تحقیقات انجام شده اعتیاد جسمی در مدت یک هفته تا دو هفته قابل معالجه است در حالی که معالجه اعتیاد روانی ممکن است ماه ها یا سال ها طول بکشد.
«تعریف اعتیاد» (Addiction)
اعتیاد واژه ای است قدیمی که امروزه به دلیل کاستی های آن از اصطلاح «وابستگی مواد» استفاده می شود. (پیشگیری و درمان اعتیاد، عزیزی، مشهد، شابک، ۱۳۸۱)
اعتیاد عبارت است از وابستگی بیولوژیکی و روانی یک موجود زنده به ماده ای شیمیایی یا کنش و منش با پندار مخصوصی که در نتیجه کاربرد آن ماده شیمیایی و اعمال آن کنش، منش یا پندار ویژه، موجود زنده معتاد، احساس آرامش کرده و دوباره به حالت عادی خود برمی گردد.
اعتیاد: یعنی خوگرفتن و وابسته شدن جسمی، روانی و عصبی فرد به مواد مخدر که ترک یا فرار از آن ناممکن و یا بسیار مشکل است.
اعتیاد مصرف نابجا ومکرر ماده مخدر که باعث وابستگی به آنها می شود. و ترک مصرف این مواد مشکلات و محرومیت های بدنی و روانی را در پی خواهد داشت (از مقاله دکتر حسین فخر)
سوء مصرف حالتی است که فرد نسبت به مواد اعتیاد ندارد ولی آن را مصرف می کند.
در مقابل بیماران وابسته کسانی هستند که اقدام به مصرف مواد با مشخصاتی که در بالا برای بیماران وابسته به مواد ذکر شد مطابقت ندارند و شدت مصرف به حدی نمی باشد که وابسته تلقی شوند. این گروه از بیماران به طور متناوب مواد مصرف می کنند. الگوی مصرف این دسته برخلاف گروه وابسته جنبه اجباری ندارد. اما به هر حال نتایج مصرف و مخرب مواد ظاهر می شود.
«تعریف اعتیاد از جنبه فارماکولوژی»:
اعتیاد حالت مقاومتی است که در نتیجه مصرف متمادی دارو در بدن حاصل شود و استعمال مداوم آن موجب کاسته شدن اثرات تدریجی می گردد که بعد از گذشت مدت زمانی شخص قادر است مقادیر سم دارو را در بدن بدون ناراحتی تحمل کند و در اثر قطع دارو به اختلالات جسمی و روانی دچار گردد.
تعریف نشئگی :
یک حالت پدید آمده خوشی است که فرد در آن حالت دلواپسی و دل نگرانی نداشته و نسبت به تأثیرات خارجی بی توجه و بی علاقه است.
وابستگی :
محققان در ابتدا برای توضیح رابطه معتاد با ماده مخدر از کلمات اعتیاد و عادت استفاده می کردند اما در سال ۱۹۶۵ کلمه وابستگی رواج یافت و امروزه به علت اثرات متفاوت هر ماده یا هر گروه از مواد، وابستگی خاص مطرح می باشد.
تحمل : عبارت است از کاهش اثر یک ماده، در نتیجه مصرف طولانی آن، به عنوان مثال فردی که با یک نخود تریاک به حد «نشئه شدن» یعنی مسمومیت با آن ماده می رسد، پس از مدتی،
(مثلاً چند ماه) احساس می کند این مقدار ماده دیگر او را «نشئه» نمی کند. به عبارت دیگر، به ماده تحمل پیدا می کند، و باید برای کسب اثر اولیه مقدار مصرف ماده را افزایش می دهد. تمام مواد اعتیاد آور کم و بیش خاصیت ایجاد تحمل را دارند.
افراد معتاد ناچارند در سیر زمان، هرچند وقت یک بار مقدار مصرف ماده را افزایش دهند.
عبارت است از مصرف بیمارگونه یک ماده، که به ناراحتی قابل ملاحظه منجر شده و حداقل ۳ تا از علائم زیر به مدت یک سال وجود داشته باشد.
مشخصه اختلال جسمانی شدن وجود علائم متعدد جسمی است که هیچ گونه توضیح طبی و آزمایشگاهی برای آنها نمیتوان یافت. اسامیقبلی بیماری عبارتند از: هیستری یا سندرم بریکه. بیماری قبل از ۳۰ سالگی شروع میشود و سیری مزمن دارد. به طوریکه چندین سال طول میکشد و در ضمن آن بیمار مراجعات متعدد پزشکی دارد. لازم به ذکر است اختلال جسمانی شدن از دسته اختلالات شبه جسمی میباشد.
بررسی اختلال جسمانی شدن
دورههای اوج علائم یا پیدایش علائم جدید معمولا ۹- ۶ ماه و دورههای کاهش علائم نیز حدود ۱۲- ۹ ماه طول میکشد و کمتر دیده شده است که بیمار در فاصله یک سال مراجعه پزشکی نداشته باشد.
این بیماران از طبیبی به طبیب دیگر مراجعه میکنند. تمایلی به مصرف مفرط داروها دارند و به صورت سوءاستفادهکننده از دارو درمیآیند.
شیوع اختلال جسمانی شدن در جمعیت کلی ۵/۰- ۱/۰ درصد است. بیماری در زنان ۵ تا ۲۰ برابر از مردان شایعتر است. در طبقات اجتماعی پایین و افراد کمسواد شایعتر است. شایعترین سن شروع بیماری ۱۳- ۹ سالگی است.
نیمی از مبتلایان، یک اختلال روانی همراه نیز دارند. اختلالات شخصیتی شایع در این افراد عبارتند از دوریگزینی، پارانوئید، خودشکن و وسواس جبری.
علت اختلال جسمانی شدن
علت اصلی این بیماری ناشناخته است. برخی بیماری را نتیجه موارد زیر میدانند:
اجبار در انجام کاری که فرد تمایلی به آن ندارد.
ابراز هیجانات از طریق علائم جسمی(نظیر عصبانی بودن از همسر).
پیدایش علائم جسمی به عنوان نمادی از احساسات و عقاید درونی فرد.
روانکاوان، علائم را جایگزینی برای تکانههای غریضی فرونشانده شده میدانند. طرفداران نظریههای رفتاری معتقدند که در سابقه این افراد معمولا مواردی چون آموزشهای غلط والدین، حمایتهای بیثبات دوران کودکی، عوامل اجتماعی- فرهنگی و قومی و مورد سوءاستفاده جسمی واقع شدن وجود دارد.
شایعترین علائم جسمی اختلال جسمانی شدن عبارتند از:
تهوع
استفراغ
اشکال در بلع
درد دستها و پاها
تنگی نفس بدون ارتباط با فعالیت
فراموشی و شایعترین علائم روانپزشکی
اضطراب و افسردگی
هستند. از موارد دیگر میتوان اختلال شخصیت ضداجتماعی و نمایشی و سوء مصرف الکل و داروها را نام برد.
سابقه پزشکی این بیماران بسیار مبهم و پیچیده است و در آن جراحیهای متعدد به چشم میخورد. بیمار در مورد سابقه بیماری اش بسیار اغراقآمیز و پرآب و تاب و بدون رعایت مسائل زمانی صحبت میکند.
این بیماران افرادی وابسته، خودمحور، خواستار تمجید و تعریف و استاد در بازی دادن دیگران به شمار میروند.
مشکلات زناشویی، شغلی، اجتماعی در این بیماران شایعتر است و اغلب رفتار فریب دهندهای دارند.
معیارهای تشخیصی اختلال جسمانی شدن
سابقه شکایات جسمانی متعدد که قبل از ۳۰ سالگی شروع شده چندین سالی دوام یافته و منجر به درمانجویی یا اختلال قابل ملاحظه در عملکرد اجتماعی – شغلی یا سایر زمینههای مهم گردیده است.
– هر یک از معیارهای زیر باید موجود بوده و علائم منفردا باید زمانی در سیر اختلال روی دهند.
چهار علامت درد، مربوط به ۴ محل یا کارکرد مختلف از قبیل: سر، شکم، کمر و…
دو علامت معدی – رودهای به غیر از درد مثل تهوع، استفراغ و نفخ.
یک علامت جنسی به غیر از درد مثل: عدم نعوذ.
یک علامت نورولوژیک کاذب نظیر: کوری، کری، دوبینی، فقدان حس.
راه های درمان اختلال جسمانی شدن
– این بیماران بهتر است که همواره تحت نظر یک پزشک باشند. ملاقاتهای منظم یک ماهه که کوتاه بوده و شامل معاینه فیزیکی و توجه به علائم جدید باشد، روش خوبی در برخورد با این افراد است.
– روان درمانی فردی و گروهی در سازگار شدن با علائم و بیان احساسات و هیجانات درونی به بیمار کمک میکند.
– تجویز دارو باید به دقت صورت گیرد. چون این افراد از نظر مصرف منظم و صحیح دارو قابل اعتماد نیستند.