اختلال تجزیه ای یا گسستی – تجزیه، عبارت است از فعالیت جداگانه و منفک ساختارهای روانی یا محتوای آنها که قبلا با هم پیوسته و مرتبط بوده اند.
اختلالات تجزیه ای، شامل مشکلات شناختی مثل فقدان حافظه، فقدان هویت شخصی و یا حالت دگرگون شده هشیاری می گردد.با اینکه این اختلالات در نمایش های تلویزیونی یا رادیویی زیاد یافت می شود، لیکن در زندگی واقعی بسیار نادر هستند.شخص، تماس با واقعیت را حفظ کرده است، اما این نشانه ها بسیار شدید بوده و از یک ماهیت عجیب برخوردار میباشند. شروع و پایان این اختلال، ناگهانی است.
انواع اختلالات تجزیه ای
A فراموشی تجزیهای یا یاد زدودگی
1. در فراموشی تجزیهای، مشکل اصلی، ناتوانی در به خاطر آوردن اطلاعات مهم شخصی است.
این فراموشی بسیار بیشتر از آن است که با فراموشی طبیعی و معمولی توجیه شود.
اختلال گسست از خویشتن و واقعیت یکی از انواع اختلالات تجزیه ای می باشد. خیلی از شما گاهی حس کردید که از بدن خود خارج شده و از بیرون به خودتان نگاه می کنید یا اینکه دنیای اطراف هیچ شباهتی به دنیا واقعی ندارد و همه چیز کارتونی و عجیب غریب است. اگر در خواب این تصاویر را دیده اید مشکلی نیست، اما اگر در روزمره خود بارها این اتفاقات را تجربه کرده اید، احتمالا مبتلا به اختلال گسست از خویشتن و واقعیت هستید. این نشانه ها ممکن است در اثر مصرف موادی مثل ماده مخدر گل نیز رخ دهد که در آن صورت تشخیص اختلال گسست داده نمی شود. در این مقاله به طور مفصل درباره این بیماری، پیشینه، علل ایجاد و درمان آن بحث کرده ایم.
تعریف اختلال گسستگی خویشتن و واقعیت
این اختلال با نام دیپرسونالیزیشن – دیریالیزیشن یا جدایی از شخصیت و جدایی از حقیقت شناخته می شود. فرد مبتلا در دوره های مستمر یا مکرر احساس می کند از بدن و قالب جسمی خود بیرون آمده و از بیرون به خودش نگاه می کند. او هیچ کنترلی بر وضعیت ندارد. مثل این است که فرد در حال دیدن فیلمی درباره خود و یا خواب دیدن است. فراموشی تجزیه ای و چند شخصیتی از دیگر اختلالات دسته اختلالات تجزیه ای هستند.
اسکیزوفرنی یکی از اختلالات روانی حاد و مزمن است که با ناهنجاریهای ساختار و عملکرد مغز، اختلال در گفتار و رفتار، هذیان و توهم در ارتباط است. اسکیزوفرنی گاهی با عناوین مختلف نظیر شیزوفرنی، اختلال روانی یا روانپریشی خوانده میشود.
ازدواج با بیمار اسکیزوفرنی مسلما با مشکلات فراوانی همراه خواهد بود. بهطور کل باید گفت که این افراد معمولا قادر به برقراری روابط خوب نیستند. از آنجایی که حس واقعیت این افراد مختل شده و معمولا دچار هذیان میشوند برقراری ارتباط با دیگران برای آنها کار راحتی نیست.
میزان ازدواج خصوصا در بین آقایان جوان مبتلا به این عارضه کم و میزان طلاق بسیار بالا است. افراد مبتلا به شیزوفرنی ممکن است مشکلات جنسی مرتبط با این بیماری را تجربه کنند اما متاسفانه بیماران و پزشکان در بررسی این مساله سهل انگاری کنند.
باید خاطر نشان کرد که این بدان معنی نیست که اسکیزوفرنیها نباید ازدواج کنند. این بیماران همانند تمام انسانهای دیگر دارای نیازهای عاطفی و جنسی هستند که باید برطرف شوند. تحقیقات حاکی از آن است که ازدواج صحیح و مناسب می تواند در بهبود علائم این بیماری نقش عمدهای ایفا کند. اگر بیمار تحت درمان کامل قرار گیرد و همسر او نیز به تمام نکات مراقبتی واقف باشد، تحت نظر یک پزشک متبحر می توان یک ازدواج موفق برای این بیماران انتظار داشت.
ازدواج یک رابطه اجتماعی است که نیاز به داشتن مهارت های خاص و به خصوص سلامت روانی دارد. اسکیزوفرنی یک بیماری و اختلال روانی است که می تواند تمام جوانب زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد. از آنجایی که این بیماران توهم شنیداری و یا جنون آمیز و یا تکلم و تفکر آشفته دارند، اکثر مواقع نمی توانند در مورد مسائل مهم زندگی از جمله ازدواج تصمیم گیری کنند. همچنین این افراد ممکن است از اختلالات اورولوژیکی مانند اختلالات جنسی و اختلال نعوظ در اثر مصرف داروها رنج ببرند. البته این موراد با تغییر دوز ومصرف داروهای دیگر قابل درمان است.
اسکیزوفرنی در کسانی بیشتر دیده می شود که در بستگان درجه یک آنان یعنی برادر، خواهر، پدر و مادر بیماری مشابه وجود داشته باشد، اما این به معنی ابتلاء صددرصد کسی که با فرد مبتلا رابطه خونی (نسبی) دارد، نیست.با بیماران اسکیزوفرنی چگونه رفتار کنیم؟بررسی های انجام شده ازسوی سازمان بهداشت جهانی حاکی از این است که حدود 26 میلیون نفر در سراسر جهان به اسکیزوفرنی مبتلا هستند. ، امکان ابتلاء به بیماری اسکیزوفرنی تقریباً در تمامی طول عمر انسان وجود دارد، ولی شایع ترین سن ابتلاء15 تا 30 سالگی است، اسکیزوفرنی یک اختلال پیچیده و مزمن مغزی است که همه ابعاد زندگی روزمره بیماران را تحت تأثیر قرار می دهد.
آنان همچنین می گویند،مبتلایان به بیماری اسکیزوفرنی غالباً نیاز به خدمات مستمر روان پزشکی دارند، به طوری که بر اساس آمار حدود نیمی از تخت های بخش های روان پزشکی بیمارستان ها توسط این بیماران اشغال می شود.