آیا بیدلیل دچار کاهش وزن میشوید؟ آیا از اضافه وزن میترسید و بنابراین، از خوردن اجتناب میکنید؟ ممکن است دچار بی اشتهایی عصبی شده باشید. بیاشتهایی عصبی (یا به بیان سادهتر، همان بی اشتهایی ) نوعی اختلال غذایی است که باعث کاهش وزن شدید میشود. این بیماری بیشتر از آنکه یک مشکل جسمی باشد، وضعیتی روانی است. علائم رایج بی اشتهایی عبارت هستند از خستگی مفرط، بیخوابی، کاهش وزن بدن، رنگ پریدگی، ریزش مو، شکنندگی ناخنها، افسردگی، خشکی پوست، یبوست، کاهش فشار خون، خستگی مزمن، نوسانات خلقی مکرر، خودداری از حضور در گردهماییهای اجتماعی و غیره.
در حقیقت بزرگترین مشکل سر راه درمان بی اشتهایی، دشواری در تشخیص این بیماری است. بیماری بی اشتهایی در صورتی که به موقع درمان نشود، میتواند باعث ایجاد اختلالات جسمی جدی نظیر کاهش شدید وزن، کم خونی، به هم ریختن تعادل الکترولیتهای بدن، مشکلات کلیوی و غیره شود. توصیه میشود برای درمان این بیماری با پزشک و روانشناس مشورت کنید. با وجود این، در این مقاله قصد داریم برخی از درمانهای خانگی طبیعی را به شما معرفی کنیم که برای معالجهی بی اشتهایی مفید هستند.
درمانهای خانگی طبیعی برای بی اشتهایی
۱. زنجبیل
زنجبیل برای درمان بی اشتهایی عصبی بسیار عالی است زیرا باعث تحریک اشتها میشود. زنجبیل استرس را کاهش میدهد و با آرامش اعصابتان، اضطراب درونیتان را کم میکند؛ بنابراین، کمکتان میکند بتوانید به درستی غذای مناسب نوش جان کنید. مقدار اندکی نمک طبیعی را به نصف قاشق چای خوری زنجبیل ریز و خرد شده اضافه کنید. به مدت چند هفته، ترکیب نمک و زنجبیل را ۳۰ دقیقه قبل از هر غذا میل کنید. این کار اشتهایتان را زیاد میکند.
به علاوه، میتوانید یک و نیم قاشق چای خوری خمیر زنجبیل را با مقدار اندکی آنقوزه و پودر فلفل سیاه مخلوط کنید. چند قطره آب لیمو نیز به آن اضافه نمایید. به مدت چند هفته، این ترکیب را روزی یک بار با معدهی خالی بخورید.
۲. سیر
مصرف سیر از دیگر درمانهای خانگی موثر برای بی اشتهایی به شمار میرود. سیر محرک اشتهای خوبی است که به افزایش ترشح مایعات و پاکسازی دستگاه گوارش بدن کمک میکند. یک فنجان آب بردارید و ۳ تا ۴ حبه سیر خرد شده و ریز را در آن بریزید. این ترکیب را برای چند دقیقه بجوشانید و سپس، آن را صاف کنید. اکنون، ۲ قاشق غذاخوری آب لیمو و مقدار اندکی نمک طبیعی به آن اضافه نمایید. این نوشیدنی را برای چند هفته، روزی دو بار بنوشید.
یا اینکه همچنین میتوانید سیر را به رژیم غذایی روزانهتان اضافه کنید تا فرایند گوارشیتان بهبود یابد.
۳. بادام
معروف است که بادام میتواند مغزتان را فعالتر و سالمتر کند. بادام قدرت تمرکز را بهبود میبخشد و کمکتان میکند با اختلالات روانی مقابله کنید. به اندازهی یک مشت بادام را در آب بریزید و بگذارید یک شب در آن خیس بخورد. صبح فردا، پوست آنها را بگیرید و نوش جانشان بفرمایید.
همچنین، میتوانید با استفاده از پودر چوب صندل و کره با این بادامهای خیس خورده خمیری تهیه کنید. بوی این خمیر را استنشاق کنید تا فعالیت سلولهای مغزیتان افزایش یابد.
۴. آناناس
آناناس نیز با تحریک اشتها و افزایش میلتان به خوردن غذا به درمان بی اشتهایی کمک میکند. هر روز صبح آناناس تازه بخورید؛ این کار باعث میشود در طول روز بیشتر احساس گرسنگی کنید.
۵. آب گرم
استفاده از آب گرم را غالبا با کاهش وزن در ارتباط میدانند؛ ولی آب گرم میتواند در درمان بی اشتهایی نیز موثر باشد. آب گرم سموم را از دستگاه گوارشی دفع میکند و از این طریق، کارکرد آن را بهبود میبخشد. بنابراین، باعث ایجاد حس گرسنگی میشود.
توجه: به خاطر داشته باشید که نباید آب بسیار داغ مصرف کنید، زیرا ممکن است بر روی جوانههای چشایی زبان تاثیر بگذارد و مجرای گوارشی را بسوزاند، و این گونه وضعیتتان را وخیمتر کند.
۶. دارچین
دارچین نیز از دیگر درمانهای خانگی عالی است که باعث افزایش ترشح مایعات مفید در دستگاه گوارشتان میشود. یک قاشق چای خوری پودر دارچین را در یک لیتر آب حل کنید. این محلول را به خوبی هم بزنید و دو لیوان از آن را حدود نیم ساعت قبل از غذا بنوشید. این کار حتما گرسنهتان خواهد کرد.
۷. تخم رازیانه
تخم رازیانه برای دستگاه گوارشتان مفید است و میتواند باعث بهبود اشتها شود. یک لیوان آب گرم آماده نمایید و ۲۰ گرم تخم رازیانه را در آن دم کنید. اجازه دهید تخمهای رازیانه حدود نیم ساعت در آب گرم دم بکشند. این دمنوش را صاف کنید، و قبل و بعد از غذا بنوشید. برای رسیدن به نتیجهی بهتر، این دمنوش را روزی دو بار مصرف کنید.
۸. لیمو ترش
همچنین لیمو ترش نیز باعث تحریک گرسنگی و فروکش تاثیرات خستگی مفرط و تهوع در بدن میشود. ۲ قاشق چای خوری آب لیمو ترش را در آب جوش بریزید؛ ۲ تا ۳ غنچه میخک خشک شده را به این محلول اضافه کنید. اجازه دهید این دمنوش به اندازهی دمای معمول اتاق خنک شود. در طول یک هفته، روزی یک بار از این دمنوش بنوشید تا اشتهایتان بهتر شود.همچنین، میتوانید به مقدار مساوی آب لیمو ترش و آب زنجبیل را در یک کاسه بریزید؛ سپس مقدار اندکی نمک طبیعی به آن اضافه کنید و در ظرف را با پارچهی حولهای نازکی بپوشانید. اکنون این ظرف را به مدت ۳ روز جلوی نور خورشید قرار دهید. بعد از آن، هر روز قبل از غذا یک قاشق چای خوری از آن را میل کنید. این کار وضعیت گوارشتان را بهبود میبخشد.
۹. فلفل سیاه و عسل
غالبا برای بهبود طعم و مزهی غذاها و همچنین بهبود عملکرد دستگاه گوارش مقداری فلفل سیاه به آنها اضافه میکنند. پنج دانه فلفل سیاه را بکوبید و مقداری عسل به آن اضافه کنید تا به خمیر تبدیل شود. هر روز صبح ناشتا یک قاشق پر از این خمیر را میل کنید تا وضعیت اشتهایتان بهتر شود.به علاوه، میتوانید مقداری پودر فلفل سیاه را به آب دوغ اضافه کنید؛ و آن را مرتبا بنوشید تا اشتهایتان افزایش یابد.یا اینکه همچنین میتوانید مقداری پودر فلفل سیاه را به آب انار اضافه، و آن را نوش جان کنید.
۱۰. آب هویج
آب هویج برای ترشح مایعات گوارشی و بهبود وضعیت دستگاه گوارشتان مفید است. آب هویج همچنین مجاری گوارشی را پاکسازی میکند و سموم را از آن دفع مینماید. آب هویج را به یک لیوان آب گرم اضافه کنید و آن را میل نمایید تا علائم بی اشتهایتان بر طرف شوند.
۱۱. سیب
سیب نیز میوهی مفیدی است که به درمان بی اشتهایی کمک میکند. سیب باعث تحریک ترشح پپسین، نوعی آنزیم گوارشی پروتئینی، میشود. بنابراین، مصرف سیب اشتهایتان را بهبود میبخشد و میلتان را به غذا زیاد میکند. یک عدد سیب بخورید و یک لیوان شیر و عسل نیز بنوشید.
۱۲. پرتقال
از پرتقال به طور گسترده برای درمان بیماران مبتلا به بی اشتهایی استفاده میشود؛ زیرا این میوهی پرخاصیت میتواند سلامت دستگاه گوارش را بهبود ببخشد.همچنین، رایحهی پرتقال میتواند افسردگی را درمان کند با آرام کردن اعصاب، سطح استرس را کاهش دهد. هر روز یک لیوان آب پرتقال تازه بنوشید یا چند عدد پرتقال بخورید. همچنین برای بهتر کردن طعم آب پرتقال، میتوانید مقدار کمی نمک طبیعی، پودر فلفل سیاه و آب لیمو نیز به آن اضافه کنید.به علاوه، با استشمام رایحهی پوست پرتقال نیز میتوانید خلقتان را بهبود ببخشید.
۱۳. انگور ترش
انگور ترش نیز برای سلامت دستگاه گوارشتان مفید است. برای بهبود اشتهایتان هر روز و به مدت یک هفته آب انگور ترش بنوشید.همچنین، آرد نان را با استفاده از آب انگور ترش ورز دهید؛ و مقداری نمک طبیعی نیز به آن اضافه کنید. سپس با استفاده از این آرد، نان چاپاتی درست کنید. برای کسب نتیجهی موثر، به مدت دو هفته از این نانهای چاپاتی میل کنید.
۱۴. لیمو
لیمو برای پاکسازی دستگاه گوارشی بسیار مفید است. بیمار مبتلا به بی اشتهایی باید مرتبا آب لیمو بنوشد تا اشتهایاش افزایش یابد. یک لیوان را پر از آب ولرم کنید؛ سپس آب یک لیموی تازه را در آن بچلانید و مقدار اندکی نمک طبیعی نیز به آن بیفزایید. این نوشیدنی پر خاصیت را هر روز صبح بنوشید تا سلامتی به دستگاه گوارشتان باز گردد.به علاوه، ۳ غنچهی خشک شدهی میخک و یک نیم قاشق چای خوری آب لیمو را در آب جوش بریزید. اجازه دهید کمی خنک شود. این دمنوش را صاف کنید و سپس، نوش جان نمایید. این دمنوش را به مدت یک هفته، روزی یک بار بنوشید تا میلتان به غذا بیشتر شود.
یا اینکه میتوانید ترکیبی از آب زنجبیل و آب لیمو را بنوشید، تا اشتهایتان باز شود.
۱۵. تخم گشنیز
تخم گشنیز در درمان بی اشتهایی شدید، بسیار موثر است. مقداری تخم گشنیز را در آب گرم بریزید و اجازه دهید حدود نیم ساعت در آن دم بکشد. محلول را صاف کنید و درست قبل از غذا بنوشید. این کار کمک میکند اشتهایتان باز گردد.
۱۶. گوجه فرنگی
وجود اسیدهای مختلف در گوجه فرنگی به ترشح مایعات گوارشی کمک میکند؛ همین عامل، باعث میشود بیشتر احساس گرسنگی کنید. برای درمان بی اشتهایی گوجه فرنگی خام بخورید. برای کسب بهترین نتیجه، باید گوجه فرنگی را به صورت مرتب در رژیم غذاییتان قرار دهید.
۱۷. تخم شنبلیله
تخم شنبلیله غنی از کربوهیدرات، پروتئین، و اسیدهای سالم است. تخم شنبلیله سطح هموگلوبین خون را افزایش میدهد و همچنین، باعث افزایش ترشح مایعات گوارشی میشود. مقداری آب را بجوشانید و مقداری تخم شنبلیله را در بخیسانید. اجازه دهید تخمهای شنبلیله در آب جوش دم بکشند تا آب کمی خنک شود. محول را صاف کنید و به مدت چند هفته، هر روز میل نمایید.
۱۸. آنقوزه
آنقوزه نیز به واقع برای درمان بی اشتهایی بسیار موثر است. یک قاشق پر کرهی تصفیه شده را با مقدار اندکی آنقوزه مخلوط کنید. آن را هر روز میل نمایید تا به نتیجهی مطلوب برسید.
۱۹. مراقبه
بی اشتهایی بیش از آنکه یک بیماری جسمی باشد، یک اختلال روانی است؛ از این رو، مراقبه میتواند در درمان بی اشتهایی بسیار مفید باشد. مراقبه ذهن و روحتان را آرام میکند. برای انجام مراقبه، فقط لازم است بنشینید، بایستید یا دراز بکشید و به نفسهایتان تمرکز کنید. همچنین، در حین تمرکز بر نفسها میتوانید مانترا یا عبارات دیگری را تکرار کنید. مراقبه کمکتان میکند با افکار منفی و درگیریهای استرسزا مبارزه کنید. اگر خودتان به تنهایی قادر نیستید این کار را انجام دهید، میتوانید به یک گروه مراقبه یا به باشگاه ملحق شوید.
۲۰. طب سوزنی و طب فشاری
طب سوزنی و طب فشاری حس تندرستی و آرام را در بدن بالا میبرند. نقاط خاصی در بدن انسان وجود دارند که با فشار دادنشان میتوان اختلالات زیادی را درمان کرد. این کار باعث ایجاد آرامش خاصی در بدن میشود که افکار منفی را از انسان خارج میکند.
توجه: برای انجام فنون طب سوزنی و طب فشاری حتما از متخصص آموزش دیده کمک بگیرید.
۲۱. یوگا
درست مانند مراقبه، یوگا نیز به مبارزه علیه درگیریهای هیجانی و استرس کمک میکند. یوگا برای درمان اختلالات غذایی نظیر بی اشتهایی بسیار مفید است. با وجود این، همهی پوزیشنهای یوگا هم در درمان بی اشتهایی موثر نیستند؛ ولی برخی از آنها میتوانند برای درمان این اختلال کاملا سودمند باشند.
توجه: به کلاس یوگا بروید یا پوزیشنهای یوگا را از متخصص یوگا یاد بگیرید.
۲۲. ماساژ
هفتهای دو بار ماساژ درمانی میتواند برای درمان بیماری بی اشتهایی مفید باشد. ماساژ سطح استرس را پایین میآورد و دوپامین و سروتونین، هورمونهای شادی که برای درمان بی اشتهایی مفید هستند، را افزایش میدهد. به خصوص، ماساژهای درمانی برای بهبود چنین اختلالاتی مفید هستند. برای آرامش بدن باید شانهها، گردن، کمر، و پایین پاهایتان ماساژ داده شود.
توجه: برای رسیدن به نتیجهی مطلوب حتما از ماساژ دهندهی حرفهای کمک بگیرید.
۲۳. نعناع
نعناع برای درمان بی اشتهایی بسیار مفید است زیرا این سبزی یک اشتهاآور طبیعی است. نعناع دارای مزهی قوی و منحصر به فرد و رایحهی قدرتمندی است که میتواند باعث گرسنگی آدم شود. همچنین، نعناع برای تسکین استرس هیجانی نیز اثربخش است. برای درمان بی اشتهایی عصبی، هر روز صبح ۲ قاشق چای خوری آب نعناع تازه را میل کنید.همچنین، میتوانید با افزودن ۲ قاشق چای خوری برگ خشک نعناع به یک فنجان آب داغ، دمنوش نعناع تهیه کنید. البته اول باید اجازه دهید نعناع ۱۰ دقیقه در آب داغ دم بکشد، سپس آن را صاف کنید و در آخر نوش جان نمایید.
۲۴. بابونه
بابونه میتواند اعصابتان را آرام کند، و بنابراین قادر است به کاهش سطح استرس و اضطراب نیز کمک نماید. بابونه به بدنتان آبرسانی میکند و شما را پر از انرژی مینماید. روزی یک یا دو بار دمنوش بابونه میل کنید تا بی اشتهاییتان بر طرف شود.
۲۵. فرنجمشک
فرنجمشک تقویت کنندهی عصبی طبیعی و آرام کنندهی ذهن است. این داروی گیاهی استرس را آرام میکند، اضطراب را کاهش میدهد، و اشتها را بهبود میبخشد. فرنجمشک همچنین باعث بهبود کیفیت خواب میشود. فقط کافی است یک قاشق چای خوری فرنجمشک خشک شده را به یک فنجان آب داغ اضافه کنید. در ظرف را ببندید تا ۵ الی ۱۰ دقیقه دم بکشد. هر روز به مدت ۲ هفته از این دمنوش میل کنید.توجه: مصرف بیش از اندازهی این گیاه دارویی میتواند باعث افزایش اضطراب شود.
۲۶. میوهی درخت ارس
میوهی درخت ارس سرشار از روی است که میتواند باعث تحریک تولید مایعات گوارشی شود. ۵۰ گرم از میوهی خشک شدهی درخت ارس را خرد کنید و به یک لیتر آب انگور سفید اضافه کنید. اجازه دهید این محلول دو هفته بماند. سپس، قبل از غذا یک لیوان از آن را نوش جان فرمایید. این روش درمانی کارکرد دستگاه گوارش را بهبود میبخشد و باعث گرسنگیتان میشود.
۲۷. جعفری
جعفری در کاهش نفخ معده موثر است و از این طریق، میتواند اشتها را بیشتر کند. چند برگ تازهی جعفری را در آب گرم بخیسانید. اجازه دهید برگهای جعفری یک ساعت و نیم در آب گرم دم بکشند و سپس، دمنوش را صاف کنید. این دمنوش را ۳۰ دقیقه قبل از غذا بنوشید.توجه: مصرف بیش از حد جعفری میتواند باعث ناراحتی معده شود.
۲۸. ترخون
ترخون گیاه دارویی بسیار مفیدی برای رهایی از شر بی اشتهایی است. این گیاه باعث تحریک ترشح مایعات گوارشی میشود و به فرایند سوخت و ساز کمک میکند. بنابراین، ترخون میتواند اشتها را افزایش دهد. همچنین این گیاه دارویی بی خوابی را نیز درمان میکند و گردش خون را بهبود میبخشد. برای درمان بی اشتهایی عصبی میتوان از ترخون خشک شده در سالادها و سوپها استفاده کرد.
۲۹. گل راعی
گل راعی میتواند اضطراب و افسردگی را درمان کند. بنابراین، این گیاه دارویی میتواند بی اشتهایی عصبی، این اختلال روانی، را درمان نماید. گل راعی را میتوان به صورت تنتور نیز استفاده کرد. برای تسکین این مشکل باید روزی سه مرتبه از این گیاه دارویی استفاده کنید.
توجه: همراه گل راعی از داروهای ضد افسردگی استفاده نکنید.
۳۰. گل سپاسی
ریشهی گل سپاسی به درمان بی اشتهایی کمک میکند. ریشهی گل سپاسی به درمان مشکلات مربوط به سوءهاضمه کمک میکند؛ و از این طریق، باعث افزایش اشتها میشود. ریشهی گل سپاسی را میتوان به صورت تنتور و قرص مصرف نمود. این گیاه دارویی حاوی مادهی شیمیایی تلخ مزهای به نام سکوایریدوئید است که باعث افزایش ترشح مایعات گوارشی، صفرا، و بزاق دهان میشود؛ به این ترتیب، به گوارش کمک میکند.
توجه: آنهایی که از التهاب یا زخم معده رنج میبرند نباید از این درمان خانگی استفاده کنند.
۳۱. یونجه
سالها است که این گیاه دارویی برای درمان اختلالات معده به کار میرود. یونجه کمک میکند اشتهای از دست رفتهتان را دوباره به دست بیاورید. تنتور یونجه میتواند برای درمان بی اشتهایی مفید باشد. همچنین یونجه خستگی جسمی و روانی را نیز درمان میکند. برای درمان بی اشتهایی عصبی میتوانید روزانه تا ۱۰۰۰ میلیگرم یونجه مصرف کنید.
۳۲. خار مقدس
این تقویت کنندهی طبیعی گوارش به دلیل حضور نیاسین تلخ مزه است. خار مقدس باعث افزایش ترشح مایعات گوارشی و صفرا میشود. این گیاه دارویی اشتها را تحریک میکند و به گوارش کمک مینماید. برای معالجهی بی اشتهایی میتوانید از تنتور خار مقدس نیز استفاده کنید.
توجه: زنان باردار نباید از این گیاه استفاده کنند.
۳۳. گندنای کوهی
گیاه گندنای کوهی یک محرک گوارشی است که با افزایش بزاق دهان و اسید معده، اشتها را زیاد میکند. روزانه سه چهارم قاشق چای خوری از این گیاه را میل کنید تا بی اشتهاییتان درمان شود. گندنای کوهی میتواند به بهبود فرایند گوارش کمک کند.
۳۴. قنطوریون صغیر
گیاه قنطوریون صغیر گیاه دارویی محرک اشتها است که باعث افزایش ترشح مایعات معده میشود و به گوارش کمک میکند. برای درمان اختلالات کبد و همچنین بازگرداندن اشتهای از دست رفته میتوانید این گیاه را به صورت دمنوش یا تنتور مصرف کنید.توجه: اگر باردار هستید، از این گیاه دارویی استفاده نکنید.
۳۵. رزماری
به هم ریختن تعادل شیمیایی در سلولهای مغزی ممکن است باعث ایجاد بی اشتهایی شود. رزماری گیاهی است که به واقع میتواند در تغذیهی سلولهای مغزی مفید و موثر باشد. بنابراین، مصرف رزماری میتواند افراد مبتلا به علائم بی اشتهایی عصبی را درمان کند. چند عدد برگ رزماری را در یک فنجان آب بجوشانید. بگذارید مدتی دم بکشد و سپس این دمنوش را صاف کنید. بعد از اینکه کمی خنک شد، آن را نوش جان کنید. برای رسیدن به نتیجهی مطلوب بهتر است این دمنوش را روزی دو تا سه بار میل کنید.
۳۶. قاصدک
گیاه قاصدک برای درمان مشکلات مربوط به دستگاه گوارشی بسیار عالی عمل میکند. قاصدک مشکل بی اشتهایی را در افراد مبتلا به این اختلال غذایی حل میکند و سبب افزایش اشتها میشود. برای درمان این اختلال میتوانید به صورت مرتب از عصارهی قاصدک استفاده کنید. تا وقتی علائم بی اشتهایی کاملا از بدنتان خارج نشوند، به مصرف مرتب این گیاه دارویی ادامه دهید.
۳۷. شیرین بیان
شیرین بیان مانند یک داروی ضد افسردگی عمل میکند. این دارویی گیاهی غشای مخاطی مجاری گوارشی را پاکسازی میکند. با پاک شدن ناحیهی گوارشی از باکتریها، اشتها به حالت معمول باز میگردد. برای درمان بی اشتهایی میتوانید از عصارهی ریشهی شیرین بیان استفاده کنید.توجه: بیماران مبتلا به فشار خون بالا باید از مصرف این داروی گیاهی اجتناب کنند.
۳۸. گیاه خوک طلایی
این گیاه دارویی در برخی کشورها به شکل گستردهای به عنوان داروی محرک گوارش شناخته میشود. بنابراین، گیاه خوک طلایی میتواند به بهبود اشتها کمک کند. اجزای موجود در گیاه خوک طلایی با باکتریها و قارچها مبارزه میکنند. همچنین، برای خلاصی از شر بی اشتهایی عصبی میتوانید از داروهای تولید شده از ریشهی این گیاه استفاده کنید.
۳۹. جو
جو یک داروی گیاهی تقویت کنندهی اعصاب است که به عنوان داروی ضد افسردگی عمل میکند و ناراحتی مربوط به غشای مخاطی را کاهش میدهد. با اینکه زمان تاثیر مصرف جو کمی طولانیتر از سایر روشهای درمانی است، ولی این تاثیرات همیشگی است. جو استرس جسمی و خستگی عصبی را درمان میکند. اجزای این گیاه مانند سیلیس، ویتامین ب کمپلکس، کلسیم، ساپونین، ویتامین A و غیره باعث افزایش سوخت و ساز، بهبود گردش خون، درمان بی اشتهایی عصبی میشوند.
۴۰. کندورانگو
گیاه کندورانگو حاوی برخی مواد خاصی است که به تحریک ترشح بزاق و مایعات معده کمک میکنند. این گیاه همچنین به بازگشت میل از دست رفتهی بیمار به غذا کمک مینماید؛ و از این طریق، فرد میتواند مواد مغذی را که از آنها محروم مانده است، به بدناش برگرداند. یک و نیم گرم از کندورانگوی خرد شده را در یک فنجان آب سرد بریزید و آن را حرارت دهید تا به جوش بیاید. سپس بگذارید این محلول خنک شود؛ آنگاه آن را صاف کنید و از نوشیدن این جوشانده لذت ببرید.
۴۱. ریحان
بیماران مبتلا به بی اشتهایی بیش از دیگران در معرض عفونتها قرار دارند؛ زیرا دستگاه ایمنیشان نسبت به دیگران ضعیفتر است. ریحان کارکرد دستگاه ایمنی را بهبود میبخشد و همچنین اشتها را بیشتر میکند. ۴ تا ۵ برگ ریحان را در یک فنجان آب جوش بیندازید. اجازه دهید این برگها چند دقیقه در آب جوش دم بکشند و سپس، این دمنوش را صاف کنید. برای درمان بی اشتهایی این دمنوش را به شکل مرتب مصرف کنید.
۴۲. بابا آدم
گیاه بابا آدم به ترشح مایعات گوارشی در معدهتان سرعت، و به اشتهایتان بهبود میبخشد. ریشهی گیاه بابا آدم غنی از فیبر غذایی است که به تنظیم کارکرد مجرای گوارشی کمک میکند. میتوانید این گیاه را به صورت قرص نیز مصرف کنید.توجه: زنان باردار نباید از ریشهی گیاه بابا آدم استفاده کنند.
۴۳. آب تره
اجزای مغذی موجود در گیاه آب تره به تولید مایعات گوارشی کمک میکنند؛ به این ترتیب، با مصرف این گیاه عملکرد دستگاه گوارشی بهبود مییابد. چند شاخه آب تره را روی سالادتان بریزید و ۱۰ دقیقه پیش از غذا آن را میل کنید تا اشتهایتان بیشتر شود.
۴۴. چای سبز
چای سبز محرک گوارشی بسیاری محبوبی است که به بهبود کارکرد مجاری گوارشی کمک میکند. چای سبز نه تنها اشتها را افزایش میدهد، بلکه خستگی، اضطراب، و استرس را نیز کاهش میدهد. روزی دو تا سه بار چای سبز بنوشید تا از فواید آن بهرهمند شوید.
چه بکنید!
الف. غذاهایی بخورید که غنی از ویتامین ب کمپلکس باشند، زیرا این ویتامینها برای درمان بی اشتهایی مفید هستند.
ب. پیش از غذا سبزیجات، سوپ، یا سالاد بخورید، زیرا این خوراکیها اشتهاآورهای خوبی هستند.
پ. سعی کنید غذاهای تند بیشتری بخورید، زیرا این گونه غذاها اشتهایتان را بیشتر میکنند.
ت. همچنین میتوانید برای بازگشت به وزن طبیعی بدنتان، پس از مشورت با پزشک، از مکملهای تغذیهای استفاده کنید.
ث. در طول روز آب زیاد بنوشید، ولی فقط به نوشیدن آب اتکا نکنید.
ج. بیمار مبتلا به بی اشتهایی باید توسط خانواده و دوستاناش مورد حمایت و کمک قرار بگیرد.
چ. غذاها یا مکملهای غنی از روی بخورید.
ح. ویتامین B6 و اسیدهای چرب مصرف کنید، زیرا آنها به درمان ضربههای هیجانی و اختلالات غذایی کمک میکنند.
چه نکنید!
الف. هرگز صبحانه را از وعدههای غذاییتان حذف نکنید. در طول روز وعدههای غذایی کوچک بخورید.
ب. هرگز از گردهماییهای اجتماعی دوری نکنید، زیرا شرکت در این گونه فعالیتها به درمان این اختلال کمک میکند.
بیاشتهایی عصبی، مشکلی عمده در خصوص غذا نیست، بلکه روشی ناسالم جهت تلاش و کوشش در غلبه بر مشکلات احساسی است. وقتی شما مبتلا به این عارضه هستید، اغلب لاغری را با ارزشهای فردی یکسان فرض میکنید.بیاشتهایی عصبی، یک اختلال تغذیهای است که باعث میشود افراد در مورد وزن خود و غذایی که میخورند، وسواس فکری داشته باشند. افراد مبتلا به عارضه بیاشتهایی عصبی، سعی و کوشش فراوانی در جهت نگهداری وزنشان در محدوده خیلی پایینتر از میزانی که نسبت به سن و قدشان طبیعی است، میکنند. جهت جلوگیری از افزایش وزن و یا به منظور ادامه کاهش وزن، افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، ممکن است گرسنگی زیادی تحمل کنند و یا به حد افراط ورزش نمایند. در حقیقت بیاشتهایی عصبی، مشکلی عمده در خصوص غذا نیست، بلکه روشی ناسالم جهت تلاش و کوشش در غلبه بر مشکلات احساسی است. وقتی شما مبتلا به این عارضه هستید، اغلب لاغری را با ارزشهای فردی یکسان فرض میکنید.
غلبه یافتن بر بیاشتهایی عصبی میتواند بسیار دشوار باشد. اما با درمان، شما میتوانید حس بهتری از خود به دست آورید، به عادات غذایی سالمتر برگشته و بسیاری از عوارض جدی مربوط به بیاشتهایی عصبی را در خود از بین ببرید.
نشانه ها
بعضی از افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، بیشتر وزن خود را از طریق محدودیت شدید مقدار غذایی که میخورند، از دست میدهند. همچنین این احتمال وجود دارد که آنها سعی در کاهش وزن خود با انجام ورزش و فعالیت شدید بدنی داشته باشند. برخی دیگر از مبتلایان به این عارضه، مشابه حالتی که در بیماری بولیمیا شایع میباشد، در خوردن زیادهروی کرده، سپس آن را بیرون میآورند. آنها کالری دریافتی خود را با انجام عمل استفراغ بعد از غذاخوردن و یا با استفاده غیرصحیح از مسهلها و دیورتیکها کنترل مینمایند.
صرف نظر از اینکه این کاهش وزن چگونه انجام میشود، بیاشتهایی عصبی، پارهای علائم و نشانههای جسمانی، احساسی و رفتاری دارد.
علائم و نشانههای جسمانی بیاشتهایی عصبی عبارتند از:
• کاهش بیش از حد وزن بدن
• ظاهر لاغر
• شمارش غیر طبیعی سلولهای خونی
• خستگی
• بیخوابی
• سرگیجه و یا ضعف و غش
• رنگ متمایل به آبی انگشتان
• موهای کمپشت، شکننده و یا ریزش مو
• موهای نرم و کرکمانندی که سطح بدن را میپوشاند
• قطع قاعدگی
• یبوست
• پوست خشک
• عدم تحمل به سرما
• ضربان نامنظم قلب
• کاهش فشار خون
• کم شدنآب بدن(دهیدراتاسیون)
• استئو پروز(پوکی استخوان)
• تورم دستها و پاها
مشخصههای احساسی و رفتاری که در ارتباط با بیاشتهایی عصبی میباشند عبارتند از:
• خودداری و امتناع از خوردن
• انکار و تکذیب گرسنگی
• ترس از افزایش وزن
• دروغ گفتن در مورد مقدار غذایی که خورده شده
• فعالیت بدنی و ورزش بیش از اندازه
• خلق و خوی پایین(فقدان احساسات)
• کنارهگیری از اجتماع
• تحریکپذیری
• مشغله فکری و درگیری ذهنی زیاد در رابطه با غذا
• کاهش میل جنسی
• خلق و خوی افسرده
• احتمال استفاده از ملینها، محصولات کمککننده در لاغری و یا سایر محصولات گیاهی
علت اصلی بیاشتهایی عصبی، ناشناخته است. مانند بسیاری از بیماریها، احتمالاً ترکیبی از عوامل بیولوژیکی، فیزیولوژیکی، و محیطی میباشد.
• بیولوژیکی (زیستی): ممکن است تغییرات ژنتیکی باعث گردد که بعضی از افراد در ابتلاء به بیاشتهایی عصبی، آسیبپذیرتر باشند. هرچند صریحاً آشکار نیست که چگونه ژنهای شما میتواند باعث بروز بیاشتهایی عصبی گردد. ممکن است به این خاطر باشد که بعضی از افراد به طور ژنتیکی تمایل و گرایش به سمت کمالگرایی، حساسیت، پشتکار و استقامت دارند، که همگی ویژگیهای مرتبط با بیاشتهایی عصبی هستند. همچنین شواهدی در دست است که سروتونین که یک ماده شیمیایی مغزی مرتبط با افسردگی میباشد، ممکن است در بیاشتهایی نقش داشته باشد.
• فیزیولوژیکی: ممکن است برخی از مشخصههای احساسی، در بیاشتهایی عصبی شرکت داشته باشند. این امکان وجود دارد که برخی از زنان جوان، از لحاظ شخصیتی، حالت وسواس فکری و عملی داشته باشند، که برای آنان این امر را آسانتر میسازد که علیرغم گرسنگی شدید، رژیمهای سخت را تحمل کنند و از برخی مواد غذایی صرفنظر نمایند. آنها ممکن است تمایل فراوانی به کمالگرایی داشته باشند، به این معنی که هرگز فکرنکنند به اندازه کافی لاغرند.
• محیطی: فرهنگ جدید غربی، بر لاغری تاکید داشته و آن را تایید میکند. رسانهها پر شده است از مدلها و بازیگران لاغراندام. موفقیت و ارزش اغلب با لاغر بودن معادل است. ممکن است این فشار ایجاد شده، تمایل به لاغری را خصوصاً در میان دختران و زنان جوان تقویت نماید.
عوامل خطر معینی، احتمال خطر ابتلاء به بیاشتهایی عصبی را افزایش میدهد، که عبارتند از:
• جنسیت (مونث بودن): بیاشتهایی در دختران و زنان شایعتر است. هرچند، شاید به دلیل فشارهای اجتماعی، در پسران و مردان نیز ابتلاء به اختلالات مربوط به غذا خوردن به طور فزایندهای رو به رشد است.
• سن: بیاشتهایی در میان نوجوانان بیشتر شایع است. هرچند افراد در هر سنی میتوانند به اختلالات مرتبط با غذا خوردن دچار شوند، گرچه در افراد بالای 40 سال به ندرت دیده میشود. نوجوانان به علت تمام تغییراتی که بدنشان در طول دوران بلوغ طی میکند، بیشتر مستعد هستند. همچنین ممکن است آنها در مواجهه با فشارهای ایجاد شده قرار گیرند و یا نسبت به انتقادات، عیبجوییها و یا حتی نظرهای وارده در مورد وزن و شکل ظاهری بدن خود حساستر باشند.
• ژنتیک: این احتمال وجود دارد که تغییرات در ژنهای معینی، افراد را در ابتلاء به بیاشتهایی عصبی مستعدتر سازد.
• سابقه خانوادگی: افراد با سابقه خانوادگی درجه یک یعنی پدر یا مادر، برادر یا خواهر و یا فرزند، که به این بیماری مبتلا بودهاند، احتمال خطر بیشتری جهت ابتلاء به بیاشتهایی عصبی را دارند.
• تغییرات وزن: هنگامیکه افراد یا از روی عمد و یا به طور غیرعمد، وزن از دست داده و یا برعکس دچار اضافه وزن شوند، این تغییرات اگر به صورت کاهش وزن باشد ممکن است با نظرات مثبت از جانب سایرین تقویت شود و اگر افزایش وزنی صورت گرفته باشد، با نظرات منفی همراه خواهد بود. این چنین تغییرات صورت گرفته در وزن و نظریات سایرین پیرامون آن، ممکن است فرد را ترغیب نماید تا شروع به گرفتن رژیم غذایی کند.
• تغییر و تحول: تغییر در زندگی فرد، خواه محیط مدرسه، خانه، یک شغل جدید، یک جدایی عاطفی، مرگ و یا بیماری شخصی که دوستش دارید، همه و همه این تغییرات میتواند استرس و فشار روانی احساسی با خود به همراه داشته باشد و احتمال خطر ابتلاء به بیاشتهایی عصبی را افزایش دهد.
• ورزش، کار و فعالیتهای هنری: ورزشکاران، هنرپیشگان و شخصیتهای تلویزیونی، رقصندهها و مدلهای تبلیغاتی، در معرض خطر بیشتری در ابتلاء به بیاشتهایی قرار دارند. این امکان وجود دارد که در مورد دستهای از افراد، مثلاً در مورد بالرینها، لاغری زیاد و بیش از حد، حتی یک نیاز حرفهای و لازمه شغل آنان باشد. ورزشهایی که با بیاشتهایی مربوط هستند، شامل ورزش دو، کشتی، حرکات نمایشی با اسکیت و ژیمیناستیک میباشند. ممکن است مردان و زنان حرفهای، بر این باور باشند که تحرک و پویایی روزافزون خود را با کاهش وزن بهبود خواهند داد، و سپس این کار را تا حد افراط انجام میدهند. مربیها و والدین نیز ممکن است نادانسته و به طور غیر عمد، با ارائه پیشنهاداتی به ورزشکاران جوان، مبنی بر کاهش وزن، این احتمال خطر را بالا ببرند.
• رسانههای گروهی و اجتماعی: رسانههای گروهی، مثل تلویزیون و مجلات مد، بارها و بارها جلوه و نمایش باشکوهی از مدلها و بازیگران لاغر و استخوانی را به نمایش میگذارند. اما اینکه آیا صرفاً رسانهها، ارزشهای اجتماعی را منعکس ساخته و یا عملاً آنها را تحریک میسازند، مشخص نیست. در هر حال، ممکن است این تصور به نظر برسد که لاغری با موفقیت، شهرت و محبوبیت یکسان و معادل فرض میشود.
عوارض
بیاشتهایی میتواند عوارض بیشماری به همراه داشته باشد و در حادترین شکل آن، میتواند منجر به مرگ شود. ممکن است مرگ به طور ناگهانی رخ دهد، حتی وقتی که فرد خیلی هم کاهش وزن نداشته باشد. ممکن است این امر ناشی از ضربان نامنظم و غیرطبیعی قلب (آریتمی) باشد، و یا به علت عدم تعادل الکترولیتها و املاح مثل سدیم، پتاسیم و کلسیم که توازن مایعات بدن شما را حفظ میکنند، باشد.
عوارض بیاشتهایی عصبی شامل موارد زیر است:
• مرگ
• کمخونی
• مشکلات قلبی، مانند پرولاپس دریچه میترال، ضربان نامنظم و غیرطبیعی قلب، و نارسایی قلبی
• ضایعات استخوانی، افزایش احتمال خطر شکستگیهای بعدی در طول زندگی
• قطع قاعدگی و عادت ماهانه در زنان
• کاهش سطح تستوسترون در مردان
• مشکلات مربوط به معده و روده، مثل یبوست، نفخ شکم، و یا تهوع
• ناهنجاریهای الکترولیتی، مثل کاهش سطح پتاسیم، سدیم و کلراید خون
• مشکلات کلیوی
اگر فردی با مشکل بیاشتهایی عصبی، به شدت دچار سوءتغذیه شود، هر یک از اندامهای بدن او میتواند آسیب ببیند، از جمله مغز، قلب و کلیهها. حتی درصورتیکه بیاشتهایی تحت کنترل درآید، ممکن است این آسیب کاملاً برگشتپذیر نباشد.
در افراد مبتلا به عارضه بیاشتهایی عصبی، علاوه بر بروز دستهای از عوارض جسمانی، به طورعادی سایر اختلالات روحی روانی نیز دیده میشود، که ممکن است شامل موارد زیر باشد:
• افسردگی
• اختلالات اضطرابی
• اختلالات شخصیتی
• روانرنجوری وسواسی فکری- عملی
• مصرف مواد مخدر
آمادگی برای ویزیت پزشک
درمان جهت عارضه بیاشتهایی عصبی عموماً با استفاده از یک گروه درمانی شامل اعضاء گروه پزشکی، اعضاء گروه سلامت روان و رژیمشناسان انجام میپذیرد، که همگی در زمینه اختلالات مرتبط با غذا خوردن صاحب تجربه هستند.در اینجا، اطلاعاتی برای کمک به شما جهت آماده شدن برای دیدار با این گروه و اینکه چه انتظاراتی از پزشک و سایر اعضاء گروه سلامت باید داشته باشید، آمده است.
اقداماتی که میتوانید انجام دهید:
• هرگونه علامت و نشانهای که در حال تجربه نمودن آن هستید را یادداشت کنید.
• هرگونه اطلاعات شخصی کلیدی و اصلی خود را یادداشت کنید، شامل هرگونه استرس و یا فشار روانی بزرگی که پشت سرگذاشته و تحمل کردهاید، و یا تغییرات اخیری که در زندگی شما رخ داده است.
• فهرستی از تمام داروهای مصرفی خود را تهیه کنید، شامل ویتامینها و مکملهایی که مصرف میکنید.
• در صورت امکان، از یکی از اعضاء خانواده خود و یا یک دوست بخواهید که همراه شما باشد، گاهی اوقات به خاطر سپردن کلیه اطلاعاتی که در طول مدت ملاقات به شما داده میشود، میتواند امری مشکل باشد. شخصی که شما را همراهی میکند، ممکن است مواردی را به خاطر بسپارد که شما فراموش کرده و یا آن را از قلم انداختهاید. یک عضو خانواده، ممکن است این توانایی را داشته باشد که تصویر کاملتری از زندگی خانوادگی شما را به پزشکتان ارائه دهد.
• سوالاتی را که میخواهید از پزشکتان بپرسید، یادداشت نمایید، اینگونه شما هرآنچه را که میخواهید سوال کنید، به یاد خواهید داشت و از قلم نخواهید انداخت.
پارهای از سوالات مهم و اصلی که ممکن است بخواهید از پزشک یا سایر اعضاء گروه سلامتی خود بپرسید شامل موارد زیر است:
• چه نوع آزمایشاتی باید انجام دهم؟ آیا برای انجام این آزمایشات نیاز به اقدامات مقدماتی مخصوصی است؟
• آیا این عارضه و وضعیتی که به آن دچار شدهام، موقتی و کوتاه مدت است یا طولانیمدت؟
• چه نوع درمانهایی قابلاستفاده و در دسترس است، و شما کدامیک را پیشنهاد میکنید؟
• آیا برای داروهایی که تجویز نمودهاید، جایگزینهای ژنریکی وجود دارد؟
• آیا دورههای عادت ماهانه من مجدداً آغاز خواهد شد؟
• آیا جزوات آموزشی و یا سایر محصولات انتشاراتی جهت مطالعه من موجود میباشد؟ چه وبسایتهایی را جهت بازدید، پیشنهاد مینمایید؟
علاوه بر سوالاتی که از پیش جهت پرسیدن آماده کردهاید، از پرسیدن سایر سوالات از اعضاء گروه سلامت، در هر زمانی که برای شما پیش میآید، تردید نکنید.
پزشک و یا سایر اعضاء گروه سلامت، احتمالاً تعدادی سوال شامل موارد زیر از شما خواهند پرسید:
• چه مدت زمانی است که شما در مورد وزن خود نگران شدهاید؟
• آیا ورزش میکنید؟ اغلب چند وقت یکبار ورزش میکنید؟
• آیا راههای دیگری برای کاهش وزن پیدا کردهاید؟
• آیا علائم و نشانههای جسمانی در شما دیده میشود؟
• آیا تا به حال به خاطر اینکه احساس ناخوشایندی از سیری خود داشتهاید، اقدام به استفراغ نمودهاید؟
• آیا دیگران از روی نگرانی و توجه به شما گوشزد کردهاند که بسیار لاغرید؟
• آیا اغلب در مورد غذا فکر میکنید؟
• آیا پیش آمده که در خفا و بهطور پنهانی غذا بخورید؟
• آیا تا کنون فردی از اعضاء خانواده شما نشانه و علامتی از اختلالات مربوط به غذا خوردن داشته و یا اینکه این عارضه برای وی تشخیص داده شده؟
چه زمانی به پزشک مراجعه کنیم؟
بیاشتهایی عصبی مانند سایر اختلالات مرتبط با غذا خوردن، میتواند بر زندگی شما تاثیر گذار باشد. این احتمال وجود دارد که شما تمام مدت در مورد غذا فکر کنید، ساعات زیادی جهت انتخاب گزینههای مورد نظر خود در مغازههای خوارو بار فروشی و سوپرمارکتها تقلا کرده و عذاب بکشید. همچنین ممکن است میزبان دستهای از مشکلات جسمانی باشید، مانند سرگیجه، یبوست، خستگی و اینکه خیلی اوقات احساس سرما کنید. ممکن است احساس تحریکپذیری، خشم و برآشفتگی، بداخلاقی و بدخلقی، ناراحتی، نگرانی و ناامیدی کنید. ممکن است به وبسایتهای مربوط به طرفداران بیاشتهایی عصبی سر بزنید، جاییکه در آن، به بیماری شما لقب دوستی را نسبت میدهند، که در لباسهای فاخر و گران قیمت پنهان میشود، و شما با فهرست غذایی شامل کاهو، هویج، پاپکورن، نوشابه و سودا رژیمی سعی در رسیدن به آن جایگاه را دارید.اگر با هرگونه از این مشکلات دست و پنجه نرم میکنید، و یا اگر فکر میکنیدکه ممکن است دچار اختلالات مربوط به غذا خوردن شدهاید، از دیگران کمک بخواهید. اگر بیاشتهایی عصبی خود را از افرادی که دوستشان دارید، مخفی میسازید، سعی کنید فردی رازدار و قابل اعتماد را پیدا کنید تا با او در مورد آنچه اتفاق میافتد، صحبت کنید.
بیاشتهایی عصبی و علائم خطری که باید مراقب آنها بود:
ممکن است شناختن علائم و نشانههای بیاشتهایی، مشکل باشد، چراکه افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، اغلب سعی در پنهان نمودن لاغری، عادات تغذیهای و یا مشکلات جسمانی خود دارند.
اگر شما نگران این هستید که آیا ممکن است فردی که به او اهمیت میدهید، دچار این عارضه میباشد، به دنبال این علائم خطر احتمالی باشید:
• حذف کردن وعده غذایی
• عذر و بهانه آوردن برای عدم مصرف غذا
• خوردن تنها میزان معینی از مواد غذایی سالم، معمولاً آن دسته از مواد غذایی که چربی و کالری پایینی دارند.
• غذا خوردن با سبک و سیاق خاص و به طور جدی همراه با تشریفات خاص خود، مثل برش دادن و تکه تکه کردن غذا به قطعات خیلی کوچک یا بیرون آوردن غذا از دهان بعد از جویدن.
• تهیه و درست کردن غذاهایی که به زحمت آماده میشوند و خودداری از خوردن آن.
• وزن کردن خود به طور مکرر(توزینهای مکرر).
• بازرسی کردن و بررسیهای مکرر در جلوی آینه، جهت ملاحظه و مشاهده نقصهای خود و عیبجویی
• شکایت و نالیدن از چاق شدن.
• عدم تمایل به غذاخوردن در جمع و جلوی افراد.
متاسفانه، بسیاری از افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، دستکم در ابتدا، درمان را نمیپذیرند. تمایل و علاقه آنها به لاغر باقی ماندن، به توجه و نگرانی آنان به سلامتیشان، برتری داشته و مهمتر است. اگر از اطرافیان شما فردی است که نگرانش میباشید، از او بخواهید و او را ترغیب نمایید تا با پزشک صحبت کند.
آزمایش های تشخیصی
وقتی پزشکان مشکوک میشوند که فردی مبتلا به عارضه بیاشتهایی عصبی است، مشخصاً آزمایشات و تستهای بسیاری انجام میدهند تا با کمک این آزمایشات، با دقت بیشتری به تشخیص بیماری برسند، و همچنین هرگونه عوارض مرتبط با آن را بررسی کنند و جلوی آن را بگیرند.
این آزمایشات عموماً شامل موارد زیر است:
• معاینات بدنی: این معاینات شامل اندازهگیری قد و وزن، بررسی علائم حیاتی مثل ضربان قلب، اندازهگیری فشار خون و درجه حرارت بدن، بررسی و ارزیابی پوست و ناخنها از جهت خشکی و یا سایر مشکلات، گوش دادن به صدای قلب و ششها و معاینه شکم میباشد.
• تستهای آزمایشگاهی: این آزمایشات ممکن است شامل شمارش کامل سلولهای خونی (CBC) و سایر آزمایشات اختصاصی خون جهت بررسی سطح الکترولیتها و پروتئین، و نیز بررسی کارایی کبد، کلیه و تیروئید شما باشد. یک آزمایش ادرار نیز ممکن است انجام گیرد.
• ارزیابی روحی روانی: پزشک یا روانپزشک از شما درباره افکار، احساسات، و عادات تغذیهای شما خواهد پرسید. همچنین ممکن است از شما خواسته شود پرسشنامههای خودارزیابی روحی، روانی را کامل نمایید.
• بررسیهای دیگر: ممکن است عکسبرداری به روش اشعه ایکس برای بررسی و ارزیابی شکستگیهای استخوانی، ذاتالریه(پنومونی)، یا مشکلات قلبی، انجام گیرد. از الکتروکاردیوگرام (ثبت ضربان قلب بهوسیله برق)، نیز میتوان برای جستجو و بررسی نامنظمیهای قلبی و اختلالات قلبی استفاده کرد. آزمایش تراکم استخوان ممکن است جهت ارزیابی و بررسی سلامت استخوانهای شما انجام شود. این امکان نیز وجود دارد که آزمایشاتی جهت تعیین مقدار انرژی (کالری) که بدن شما استفاده میکند انجام شود، که میتواند در برنامهریزی نیازها و احتیاجات تغذیهای شما کمککننده باشد.
معیارهای تشخیص بیاشتهایی عصبی:
برای اینکه عارضه بیاشتهایی عصبی در شما تشخیص داده شود، شرایط شما باید با یکسری معیارهایی که در دستورالعمل تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) جمع آوری شده است، مطابقت داشته باشد.
معیارهای تشخیصی DSM جهت بیاشتهایی عصبی عبارتند از:
• امتناع و خودداری از حفظ و نگهداری وزن بدن در حداقل میزان وزن طبیعی و یا بالاتر از آن که متناسب با سن و قد فرد باشد.
• ترس شدید و فراوان از افزایش وزن یا چاق شدن، مگر اینکه دچارکاهش وزن باشید.
• انکار شدید و جدی در مورد پایین بودن وزن خود، و یا وجود یک تصویر ذهنی تحریف شده از شکل ظاهری و اندام خود.
• در زنانی که عادت ماهانه در آنها شروع شده است، قطع آن حداقل برای سه دوره پیاپی و متوالی.
برخی از متخصصین رشته پزشکی، بر این باورند که ممکن است این معیارها خیلی سختگیرانه باشد و نشانهها و علائم را در بعضی از افراد، به درستی منعکس نمیسازد. ممکن است بعضی از افراد تمامی این معیارهای تشخیصی را نداشته باشند، اما هنوز مبتلا به عارضه اختلال مربوط به غذا خوردن باشند، و نیاز به کمک تخصصی داشته باشند.
درمان دارویی
وقتی شما مبتلا به عارضه بیاشتهایی عصبی هستید، این امکان وجود دارد که نیاز به چندین نوع درمان داشته باشید. اگر حیات و زندگی شما در معرض خطر جدی است، ممکن است جهت مسائلی از قبیل اختلال در ضربان قلب، کمآبی(دهیدراتاسیون)، عدم توازن الکترولیتی و یا مشکلات روانپزشکی، نیاز به درمان داشته باشید.
در اینجا نگاهی میاندازیم به آنچه که عموماً در درمان افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی اعمال میشود:
مراقبت پزشکی: به علت وجود مجموعهای از عوارضی که بیاشتهایی عصبی باعث بروز آنها میشود، این امکان وجود دارد که شما نیاز به مراقبت و نظارتهای زودبهزود و مکرر در زمینه علائم حیاتی، سطح آب و الکترولیتهای بدن، و نیز شرایط و وضعیت جسمانی مرتبط با آن داشته باشید. در موارد حاد و شدید، ممکن است افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، در ابتدا نیاز به تغذیه از راه لولهای که در بینی آنها قرار داده میشود و تا معده آنها امتداد مییابد، داشته باشند ( لوله بینی معدی). ممکن است پزشکی که در رابطه با کمکهای اولیه فعالیت میکند، شخصی باشد که مراقبت پزشکی را با سایر متخصصین درگیردر حوزه درمان و سلامت هماهنگ میسازد. گاهی اوقات، این یک روانپزشک میباشد که وظیفه هماهنگ نمودن مراقبت را بر عهده دارد.بازگشت به وزن سلامت: اولین هدف در درمان، بازگشت به وزن سلامت(وزنی که در آن احساس سلامتی میکنید) میباشد. شما بدون بازگشت به وزن مناسب و یادگیری رژیم غذایی مناسب، نمیتوانید از یک اختلال مرتبط با غذا خوردن بهبودی یابید.
یک روانشناس میتواند برای پرورش روشهای رفتاری و کمک به شما برای بازگشت به وزنی که در آن احساس سلامتی کنید با شما تمرین کند. یک کارشناس تغذیه میتواند راهنماهایی را در مورد رژیم غذایی سالم، شامل تهیه برنامههای غذایی مشخص و نیازهای کالریکی پیشنهاد دهد که به شما کمک خواهد کرد تا به اهدافی که در مورد وزن خود دارید برسید. خانواده شما نیز احتمالاً درگیر کمک به شما در حفظ و برقراری عادات تغذیهای سالم خواهند شد.
رواندرمانی: درمان فردی، درمان بر مبنای خانواده و درمان گروهی، همه این موارد سودمند خواهند بود.
• درمان فردی: این نوع از درمان به شما کمک میکند تا با رفتار و افکاری که در بیاشتهایی عصبی سهیم هستند، برخورد صحیحی داشته باشید و بر آنها غلبه نمایید. میتوانید اعتماد به نفس بهتر و سالمتری به دست آورده و راههای مثبتی جهت غلبه بر اضطراب و سایر احساسات ناخوشایند شدید، یاد بگیرید. عموماً، نوعی از درمان که درمان رفتاری شناختی (CBT) نامیده میشود، استفاده میشود. ممکن است درمان در همان روزی که برنامه درمان مقرر گردیده، صورت بگیرد، اما در بعضی موارد، ممکن است بخشی از درمان در یک بیمارستان وابسته به روانپزشکی انجام شود.
• درمان برمبنای خانواده: این نوع از درمان با این فرض شروع میشود که فرد مبتلا به اختلال مرتبط با غذا خوردن، دیگر قادر به تصمیمگیری درست و قاطع بابت سلامتی خود نیست، و به کمک خانواده خود نیاز دارد. بخش مهمی از درمان بر مبنای خانواده، این است که خانواده درگیردر این مساله، مطمئن و خاطرجمع باشد که فرد از الگوهای صحیح و سالم غذایی، پیروی میکند. این نوع از درمان، میتواند به حل مشکلات و کشمکشهای خانوادگی کمک کند و حمایتهای اعضاء دلسوز خانواده را یکجا جمع کند. درمان بر مبنای خانواده، خصوصاً برای بچههای مبتلا به بیاشتهایی عصبی، که هنوز در خانه و با خانواده زندگی میکنند، میتواند مهم باشد.
• درمان گروهی: این نوع از درمان، راهی را پیش روی شما قرار میدهد تا با افراد دیگری که مبتلا به اختلالات مرتبط با غذا خوردن هستند، ارتباط برقرار کنید. گاهیاوقات، گروههای حمایتی غیررسمی، نیز میتوانند مفید و کمک کننده باشند. هر چند باید دقت داشته باشید که این گروههای غیررسمی از تیمهای تخصصی سلامت روانی، خط نگیرند. در مورد بعضی از افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، ارتباط با گروههای حمایتی ممکن است منجر به رقابتی شود که فرد بخواهد در آن به عنوان لاغرترین فرد گروه شناخته شود.
داروها:
تا کنون داروی به خصوصی که جهت درمان بیاشتهایی طراحی شده باشد، شناخته نشده است، چراکه مشخص شده است کارایی خوبی نداشته اند. هرچند، داروهای ضدافسردگی، یا داروهای مربوط به روانپزشکی، میتوانند جهت درمان اختلالات روانی که ممکن است درگیر آن باشید، مثل افسردگی یا اضطراب، به شماکمک کنند.
بستری شدن در بیمارستان:
ممکن است در مواردی که دچار عوارض و مشکلات جدی پزشکی شدهاید، یا در مواردی که فوریتهای روانپزشکی ایجاب میکند، و یا در موارد سوءتغذیه شدید و امتناع و خودداری اکید از غذا خوردن، نیاز به بستری شدن بیمارستانی باشد. ممکن است بستری شدن در بیمارستان، در یک بخش پزشکی و یا روانپزشکی صورت بگیرد.
بعضی از درمانگاهها در درمان افراد با اختلالات مرتبط به غذا خوردن تخصصی هستند. این امکان وجود دارد که بعضی از آنها به جای بستری کردن بیماران، برنامههای روزانه، را پیشنهاد نمایند. برنامههای تخصصی مربوط به اختلالات مرتبط با غذا خوردن، ممکن است درمانهای فشردهتر وشدیدتری را در مدت زمان طولانیتری پیشنهاد دهند. همچنین، حتی پس از اتمام دوره بستری، درمانهای مداوم و آموزشهای تغذیهای برای ادامه بهبود بسیار حائز اهمیت است.
چالشهای موجود در درمان بیاشتهایی عصبی:
بعضی از موارد بیاشتهایی عصبی، می تواند بسیار شدید باشد. ممکن است در موارد خفیفتر، زمان کمتری برای درمان و بهبود نیاز باشد. یکی از بزرگترین چالشهایی که در درمان بیاشتهایی عصبی با آن مواجه میشویم، عدم پذیرش درمان از سوی افراد مبتلا به آن است. این امکان وجود دارد که آنها فکر کنند نیاز به درمان ندارند یا اینکه نسبت به افزایش وزن خود حساسیت نشان دهند. اساساً بعضی از افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، آن را یک بیماری نمیبینند، و در عوض آن را به عنوان انتخابی در روش و سبک زندگی خود قلمداد میکنند.حتی اگر شما تمایل به بهبود داشته باشید، غلبه بر کشش و جاذبه بیاشتهایی عصبی، میتواند امری سخت و مشکل باشد. بیاشتهایی عصبی، اغلب یک نبرد مداوم، همیشگی و مادامالعمر است. گرچه ممکن است علائم و نشانههای آن فروکش کند، اما همچنان شما آسیب پذیر باقی خواهید ماند، و ممکن است در طول دوره استرس و فشار روانی زیاد و یا در موقعیتهای حساس، برگشت و عود مجدد این بیماری را داشته باشید. برای مثال، ممکن است علائم و نشانههای بیاشتهایی عصبی، در طول دوران بارداری از بین بروند، البته تا زمانی که کودک شما به دنیا بیاید. درمانهای مداوم و یا ملاقاتهای دورهای، در طول زمانهایی که استرس و فشار روانی وجود دارد، میتواند کمککننده و سودبخش باشد.گرچه در مورد درمانهای جایگزین، به عنوان بخشی از درمان در افراد مبتلا به اختلالات مرتبط با غذا خوردن، به خوبی مطالعه و تحقیق نشده است، با این حال، پارهای از درمانهای جایگزین، میتواند به کاهش اضطراب کمک نماید. و برخی از این نوع درمانها ممکن است به افراد با اختلالات مرتبط با غذا خوردن کمک نماید تا حس خوشی و آرامش در آنها افزایش یابد.
درمانهای جایگزینی که جهت کاهش اضطراب به کار میروند عبارتند از:
• طب سوزنی
• ماساژ
• یوگا
• مدیتیشن
تغییر شیوه زندگی
وقتی شما مبتلا به بیاشتهایی عصبی هستید، مراقبت و محافظت مناسب از خود، برایتان مشکل خواهد بود. علاوه بر درمانهای تخصصی، اقدامات زیر را نیز دنبال کنید:
• به برنامه درمانی خود متعهد باشی: از جلسات درمانی خود فرار نکنید و سعی نداشته باشید از وعدههای غذایی خود بگذرید، هر چند آنها باعث احساس ناخوشاینی شما گردند.
• با پزشک خود درباره مکملهای ویتامینی و املاح مورد نیاز و مناسب خود صحبت کنید: اگر به خوبی غذا نمیخورید، این احتمال وجود دارد که بدن شما تمام نیازهای مربوط به مواد مغذی را دریافت نکند.
• خود را از توجه و ارتباط اعضاء خانواده و دوستانی که خواهان سلامتی شما هستند، جدا نسازید: متوجه این امر باشید که آنها از صمیم قلب بهترینها را برای شما آرزو دارند.
• در مقابل اصرار و میل به وزن کردن خود و یا بازرسی مکرر بدن خود در مقابل آینه مقاومت کنید: این اعمال هیچ سودی برای شما ندارند، به جز تقویت و تحریک کشش و انگیزه شما جهت حفظ و نگهداری عادات ناسالم خود.
نکات اساسی درمان
این امکان وجود دارد که غلبه بر عارضه بیاشتهایی عصبی را امری دشوار بیابید، از آنجاییکه مدام در معرض هجوم اخبار و پیامهای ضد و نقیض و پیچیدهای از جانب رسانهها، فرهنگ، و شاید خانواده و یا دوستان خود هستید. حتی شاید شنیده باشید که افراد با شوخی بیان میکنند که کاش دچار بیاشتهایی عصبی بودند تا شاید میتوانستند وزن کم کنند. • به خود یادآوری کنید که وزن سلامت بدن شما (وزنی که در آن احساس سلامت میکنید)، چقدر است، به خصوص در زمانهایی که تصاویری را مشاهده میکنید که انگیزه و میل شما را جهت محدود ساختن کالریهای دریافتیتان، تحریک مینماید.• از وبسایتهای مربوط به طرفداران بیاشتهایی عصبی ، بازدید ننمایید. این سایتها شما را تشویق میکنند که عادات خطرناک خود را حفظ کرده، و باعث عود مجدد بیماری و یا بازگشت مجدد آن میشوند. بیاشتهایی یک انتخاب جهت سبک و شیوه زندگی نیست، این یک بیماری است.
• آگاهی از این موضوع که این امکان وجود دارد که شما همیشه بهترین داور جهت تشخیص در این مورد که آیا به اندازه کافی غذا میخورید و یا از وزن مناسب و در محدوده سلامت برخوردارید، نباشید.
• شناسایی و تعیین موقعیتهای مشکلزا، که احتمالاً افکار و رفتار شما را که میتوانند در بیاشتهایی عصبی نقش داشته باشند، برانگیخته نماید، طوریکه بتوانید نقشهای عملی جهت رسیدگی به آنها ترسیم نمایید.
• به دنبال الگوهای شخصیتی مثبت باشید. به خود یادآوری کنید که احتمالاً الگوها ومدلهای بسیار لاغر یا هنرپیشگانی که در مجلات مد مخصوص زنان و یا مجلات زرد خود را به نمایش میگذارند، نمایانگر بدنهای سالم نیستند.
پیشگیری
راه مطمئن و تضمینشدهای جهت پیشگیری از ابتلاء به بیاشتهایی عصبی و یا سایر اختلالات مربوط به غذا خوردن، وجود ندارد. احتمالاً پزشکان مراقبتهای اولیه ( متخصصین اطفال، پزشکان خانواده، و اینترنها)، در موقعیت و جایگاه خوبی برای تعیین و تشخیص نشانهها و علامات اولیه ابتلاء به اختلالات مرتبط با غذا خوردن، و جلوگیری از رشد و پیشرفت کامل بیماری، قرار دارند. برای مثال آنها میتوانند سوالاتی را در زمینه عادات تغذیهای و رضایت فرد از وضعیت ظاهری خود، طول دیدار و ملاقاتهای پزشکی، بپرسند. اگر در یکی از اعضاء خانواده خود و یا یک دوست، متوجه اعتماد به نفس پایین، عادت به رژیمهای سخت و طاقتفرسا و عدم رضایت از ظاهر خود، شدید، با او در این مقوله صحبت نمایید. گرچه ممکن است قادر نباشید از پیشرفت اختلال مرتبط با غذاخوردن جلوگیری نمایید، ولی میتوانید در رابطه با رفتار سالمتر و یا گزینههای درمانی صحبت کنید.
اختلالات خوردن یکی از اختلالات شایع روانی/ روان تنی به شمار می روند که باعث ایجاد مشکلات فراوان در سلامت جسمی و عملکرد روانی و کیفیت زندگی می شوند.
اختلالات خوردن اختلالی است که فرد نمی تواند کنترل کند که چه مقدار و یا چه چیزی را می خورد. این افراد ممکن است در مورد رفتار خود احساس خجالت داشته باشد
با وجود این که اختلال پرخوری شایعترین اختلال خوردن به شمار میرود، همچنان مورد بررسی زیادی قرار نگرفته است. در مقاله حاضر پس از مروری بر تعریف، طبقه بندی، اپیدمیولوژی و پاتوفیزیولوژی انواع اختلالات خوردن، به بررسی بیشتراختلال پرخوری پرداخته شده است.
انواع اختلالات خوردن
در حال حاضر پرکاربردترین تعریف برای اختلالات خوردن توسط انجمن روانپزشکی آمریکا در ویرایش چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ارایه شده است. بر این اساس اختلالات خوردن در سه دسته کلی بی اشتهایی عصبی، پراشتهایی عصبی اختلال خوردن تصریح نشده طبقه بندی می شوند.
بی اشتهایی عصبی
مشخصه های اصلی بی اشتهایی عصبی عبارت از کاهش وزن یا عدم وزن گیری طی یک مرحله رشدی که منجر به وزنی گردد که کمتر از ۸۵ درصد وزن مناسب برای قد و سن باشد، ترس شدید از افزایش وزن، تصویر ذهنی مختل از بدن و حداقل سه دوره متوالی بدون عادت ماهیانه (آمنوره) می باشند.
اگر چه در حال حاضر وجود آمنوره برای تشخیص این اختلال ضروری است، اهمیت این نشانه چندان واضح نیست از این رو کار گروه اختلالات خوردن در تدوین ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-V)پیشنهاد داده است تا این نشانه برای تشخیص بی اشتهایی عصبی حذف شود بی اشتهایی عصبی، خود به دو زیرگروه محدود کننده و پرخوری/ پاکسازی تقسیم میشود. در زیرگروه محدود کننده، بیماران به طور منظم از یک رژیم غذایی کم کالری پیروی می کنند، ولی بیمارانی که در زیرگروه دوم قرار میگیرند، به طور منظم دورههای پرخوری با رفتارهای جبرانی یا بدون آن را تجربه می کنند.
پراشتهایی عصبی
مشخصه اصلی پراشتهایی عصبی، پرخوری و پاکسازی پس از آن است. پرخوری عبارت از خوردن حجم زیاد و غیر طبیعی غذا طی یک بازه زمانی مشخص، همراه با احساس عدم کنترل بر غذا خوردن در آن مقطع زمانی می باشد. در این اختلال، رفتارهای جبرانی پس از پرخوری رخ میدهد که ممکن است شامل استفراغ، استفاده از مسهل، مدر، تنقیه یا سایر داروها، روزهداری و یا ورزش شدید باشد. بیماران مبتلا به پراشتهایی عصبی، اغلب در فواصل نامنظم غذا میخورند و زمانهای طولانی روزهداری سبب ایجاد احساس وسوسه شدید به غذا و به تبع آن دورههای پرخوری و پاکسازی میشود.
اختلالات خوردن
بیماران مبتلا به پراشتهایی عصبی ممکن است مانند افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی، دچار تصویر ذهنی مختل از بدنشان و ترس زیاد نسبت به افزایش وزن باشند. در حال حاضر اگر در بیمار، پرخوری و رفتارهای جبرانی متعاقب آن در زمینه کاهش وزن و آمنوره رخ دهد، تشخیص پزشک بی اشتهایی عصبی خواهد بود. باید بر این نکته تأکید نمود که وزن اغلب بیماران مبتلا به پراشتهایی عصبی در محدوده طبیعی قرار دارد
اختلال خوردن تصریح نشده
اختلال خوردن تصریح نشده، تشخیصی با طیف گسترده است و شامل بیمارانی می شود که علایم مشابه با بی اشتهایی یا پراشتهایی عصبی دارند، ولی همه شاخص های تشخیصی این دو اختلال را ندارند علاوه بر این، اختلال خوردن تصریح نشده، طیفی از رفتارهای غیر طبیعی مرتبط با خوردن مانند اختلال پرخوری و تریاد ورزشکار زن را در بر می گیرد.
بیماران مبتلا به اختلال پرخوری، به طور مفرط غذا میخورند، ولی رفتارهای جبرانی اشاره شده در مورد پراشتهایی عصبی را ندارند. تریاد ورزشکار زن، سندرمی است که در ورزشکاران زن دیده شده است و از سه حالت مرتبط با هم شامل دریافت انرژی پایین (با یا بدون اختلال در غذا خوردن) اختلال قاعدگی و کاهش تراکم معدنی استخوان تشکیل میشود.کاهش انرژی دریافتی ممکن است ناشی از مسایل مرتبط با تصویر ذهنی از بدن، تمایل به بهبود عملکرد ورزشی و یا عدم اطلاع از نیازهای واقعی متابولیک بدن در ارتباط با نوع فعالیت ورزشی در این افراد باشد. مصرف بیشتر انرژی در مقایسه با میزان کالری دریافتی، سبب مهار محور هیپوتالاموس، هیپوفیز، تخمدان و در نتیجه کاهش تولید استروژن و از دست رفتن توده استخوانی میشود.
اختلال پرخوری
مطابق تعاریف ارایه شده در DSM-IV ،اختلال پرخوری در طبقه سوم اختلالات خوردن یعنی “اختلال خوردن تصریح نشده” قرار میگیرد. چنان چه اشاره شد، اختلال خوردن تصریح نشده شایعترین دسته از اختلالات خوردن را تشکیل میدهد و این مسأله که DSM-IV اغلب بیماران را در دستهای قرار میدهد که تعریف مشخصی برای آن ارایه نشده، یکی از نقاط ضعف DSM-IV به شمار می آید.
تعریف پرخوری عبارت است از:
الف) خوردن حجمی از غذا در فواصل زمانی ناپیوسته (برای مثال هر دو ساعت) که به وضوح بیشتر از حجمی است که اغلب افراد در همان مقطع زمانی و در شرایط مشابه میخورند،
ب) احساس عدم کنترل بر غذا خوردن در همان مقطع زمانی (برای مثال فرد احساس میکند نمیتواند دست از غذا خوردن بکشد یا این که نمیتواند خودش را کنترل کند که چه غذایی یا چه مقداری بخورد).
تعریف اختلال پرخوری عبارت از دورههای مکرر پرخوری (به طور متوسط یک بار در هفته در سه ماه گذشته) بدون استفاده منظم از رفتارهای جبرانی نامتناسب کنترل وزن است. شایان ذکر است که در تشخیص اختلال پرخوری، علاوه بر احساس درماندگی در مقابل پرخوری، وجود حداقل سه مورد از این موارد لازم است:
۱ ) غذا خوردن با سرعتی بسیار بیشتر نسبت به حالت عادی خوردن،
۲ )غذا خوردن تا زمان احساس سیری آزار دهنده،
۳ )خوردن مقادیر زیادی از مواد غذایی در زمان احساس عدم گرسنگی از لحاظ جسمی،
۴ ) به تنهایی غذا خوردن به دلیل احساس خجالت نسبت به میزان زیاد غذایی که فرد میخورد،
احساس تنفر نسبت به خود، افسردگی یا احساس گناه شدید پس از پرخوری.
این اختلال به طور عمده نوجوانان و زنان جوان را مبتلا میکند.
درمان اختلال پرخوری
برای درمان مبتلایان به اختلالات خوردن رویکردهای متنوعی ممکن است بکار گرفته شود. استفاده از روان درمانگری برای سازش فرد مبتلا با عوامل هیجانی و زیربنایی لازم است. درمانگری رفتاری – شناختی برای تغییر افکار و رفتارهای نابهنجار می تواند سودمند باشد. درمانگری گروهی نیز غالبا توصیه شده است زیرا افراد می توانند از طریق تجربه های مناسب خود به یکدیگر کمک کنند. و سرانجام درمانگری خانواده، به ویژه اگر فرد در خانواده زندگی می کند و نوجوان است، بسیار مهم و سودمند خواهد بود.
پیشگیری
هیچ یافته تحقیقی نشان نداده است که بعضی از صفات در افرادی که دچار بی اشتهائی یا پراشتهائی روانی می شوند عوامل مخاطره انگیزه واقعی بوده و باید زودهنگام درمان شوند. مثلا عزت نفس پایین، نارضایتی بدنی ممکن است دلیلی برای رژیم های سخت غذائی به حساب آیند، اما نمی توانند دلیل قاطع و محکمی برای ظهور این اختلالات تلقی شوند.
از آنجا که اختلالات خوردن در سالهای قبل از دوران بزرگسالی شناخته میشوند، آنها را در شمار مسائل روانشناختی کودکان و نوجوانان آوردهاند، در عین حال گاه این مسائل تا بزرگسالی دوام مییابند. اختلالات خوردن ویژگیهای عاطفی و رفتاری و نیز پیامدهای جسمانی دارند. بیاشتهایی عصبی و پرخوری دو اختلال اصلی خوردن محسوب میشوند
اختلال خوردن در نوزادان
خوردن و خوراندن، اولین وظیفهای است که مادر و کودک هر دو به عنوان هدفی مشترک در انجام آن میکوشند. بسیاری از والدین علاقهی زیادی به جزییات غذا خوردن و عادات غذایی کودکان خود دارند و اگر در غذا خوردن نوزادشان بینظمی رخ دهد، چه بسا دچار تنیدگی شوند
بسیاری از کودکان در خوردن ایرادگیرند، غذاهای خاصی را میخورند، بیش از اندازه میخورند و استفراغ میکنند. بسیاری از این موارد در چارچوب رفتارهای عادی به حساب میآیند. هرگاه ملاکها با سختگیری مطرح میشوند نیز فقط میتوان یک تا دو درصد از نوزادان را دارای مسائل تغذیه قلمداد کرد.ویژگی اصلی اختلال خوردن در نوزادان، ناکامی مداوم در مصرف مقدار کافی غذاست که به وضوح سبب متوقف شدن رشد و کاهش وزن، حداقل بیشتر از یک ماه میشود. برای تشخیص اختلال خوردن، کودک باید کمتر از شش سال داشته باشد و مشکل او به عارضهی پزشکی یا اختلال شکم و رودهها مربوط نباشد.همچنان که در مورد بیشتر اختلالات کودکی صادق است، عوامل گوناگونی در بروز اختلالات خوردن نقش دارند. علل جسمانی، خلقوخوی، تقلید، رفتار پدر و مادر، عوامل خانوادگی، از جمله عوامل مؤثر به شمار میآیند. برای نمونه، الگوهای ناسازگارانه در اعمال متقابل والدین با نوزاد در آغاز و بروز مسائل تغذیه دخالت دارد (برادلی، کاسی و ورثام . عدم توجه به نیازهای کودک، به زور غذا خوراندن به نوزاد، همه حاکی از تأثیر رفتار والدین در بروز مشکلات غذا خوردن کودک است
زمانی که نوزادان دارای اختلال تغذیه تشخیص داده شود، روش مناسب درمان این است که با والدین او کار شود. روش غذا دادن والدین و الگوهای رفتار آنها با کودک باید مورد بررسی قرار گیرد. راهنمایی مادر و آموزش او مانند آموزشهای مکرر و آشناسازی او با الگوهای رفتاری مؤثر بر غذا خوردن کودک، توجه به نیازهای کودک، اجتناب از اعمال فشار در خوراندن، شکیبایی و تغییر در سبک غذا دادن میتواند سودمند واقع شود. از طرف دیگر، نوزاد هم در معرض انواعی از غذاها قرار میگیرد و میتواند ذائقهی خود را نسبت به غذاهای گوناگون بیازماید و از تغییر توجه به خود بهرهمند شود. باید به خاطر داشت که مشکلات غذا خوردن نوزاد، در صورتی که شدید نباشد، عادی است.
بیاشتهایی عصبی
بیاشتهایی عصبی، نوعی بیماری روانی محسوب میشود که شخص از خوردن هراس دارد. به مورد زیر توجه کنید:
لیلا، در پانزده سالگی، سالم، شاداب و با رشد کافی به نظر میرسید. قاعدگی ماهانه را در چهاردهسالگی تجربه کرد. 159 سانتیمتر قد و 72 کیلو وزن داشت. در این زمان مادرش به او اصرار کرد مدرسهاش را عوض کند و به مدرسهای برود که سطح آموزشی بهتر و قویتری داشت. پدرش نیز سخت مراقب اضافه وزن دختر بود، درست چیزی که لیلا با اشتیاق تمام آن را پذیرفت و دست به رژیم غذایی زد. وزنش به سرعت رو به کاهش گذاشت و در کمال تعجب قاعدگی او هم متوقف شد. لیلا لاغر شده بود، اما به ظریف بودن اندام افتخار میکرد و آن را نشانهی موفقیت بر میشمرد. او برنامه ی ورزشی سختی را دنبال میکرد، صدها متر شنا میکرد، با نوای موسیقی ورزش زیبایی اندام انجام میداد. چندین ساعت میدوید تا از نفس میافتاد. هر اندازه که وزنش پایین میآمد، باز هم میترسید دوباره اضافه وزن پیدا کند و بیش از حد چاق شود. اما پس از گذشت چند ماه، وزنش به 45 کیلو رسید. حالا دیگر همه به او میگفتند: «وزنت خیلی کم شده است باید اضافه کنی»، اما لیلا با اینکه اطاعت میکرد و کمی به وزنش اضافه میشد، دوباره وزن کم میکرد. علاوه براین، تغییر آشکاری در خلق و خوی او پدید آمده بود. او که قبلاً ملایم، شاد، مطیع و مؤدب بود، به دختری لجوج، تندخو و متکبر تبدیل شده بود و به همه پرخاش میکرد. پدر و مادرش نه تنها نمیدانستند دربارهی وضع مزاجی و جسمانی او چه باید بکنند، بلکه نگران رفتار و اعمال او هم شده بودند.
تعریف و طبقهبندی
در گذشته نظریهپردازان روانشناسی بر این باور بودند که بیاشتهایی عصبی، اختلالی است که بیمار در آن گرسنگی را احساس نمیکند یا میل شدیدی به غذا ندارد، اما امروزه میدانیم که این تصور درست نیست. بیاشتهایی عصبی یکی از اختلالات غذا خوردن است که نشانههای آن ترس شدید از چاق شدن، تحریف در ادراک ذهنی از خود و امتناع از برقراری حداقل وزن طبیعی است که به کاهش نامعقول وزن انجامیده است. علاوه بر این، در خانمها موجب قطع قاعدگی ماهانه نیز میشود.
افرادی که مبتلا به اختلال بیاشتهایی عصبیاند، دوست دارند وزنشان کم شود. آنها بر این باورند که چاقاند؛ در صورتی که دیگران آنها را افرادی ظریف و حتی نحیف ارزیابی میکنند. این افرادی نوعی تصویر ذهنی تحریف شده از اندازه و وزن بدن خود دارند.
ملاکهای تشخیصی اختلال بیاشتهایی عصبی
DSM-IV-RT ملاکهای زیر را برای تشخیص اختلال بیاشتهایی عصبی ذکر کرده است:
-امتناع از نگهداری وزن بدن در حداقل طبیعی یا کمی بیشتر از آن نسبت به سن و قد (برای مثال، کاهش وزن به گونهای که منجر به از دست دادن بیش از پانزده درصد وزن طبیعی مورد انتظار شود) یا شخص نتواند در طول دوران رشد حداقل وزن طبیعی آن سن را کسب کند، این مسئله به داشتن وزنی کمتر از 85 درصد وزن عادی منتهی شود.
- ترس شدید از اضافه شدن وزن یا چاق شدن، حتی اگر وزن فرد کمتر از وزن طبیعی نسبت به سن خود باشد.
- آشفتگی در ارزیابی و احساس فرد از وزن بدن و اندام خود. به عبارت دیگر، شخص تصور بیمورد و ارزیابی فردی نادرستی از اندام، شکل و وزن بدن خود دارد.
- فقدان حداقل سه دوره قاعدگی پس از نخستین قاعدگی، زن در صورتی مبتلا به فقدان قاعدگی در نظر گرفته میشود که دورههای قاعدگی او تنها پس از تجویز هورمونهایی مانند استروژن روی دهد
خطر شروع اختلال بیاشتهایی در 14 تا 18 سالگی بسیار زیاد و میانگین آن در 17 سالگی است. برآورد شیوع آن سخت متغیر است و به روشی بستگی دارد که افراد دارای بیاشتهایی را شناسایی کنیم، اما اصل ثابتی وجود دارد و آن این است که این اختلال در خانمها 8 تا 11 برابر آقایان یافت میشود. البته افراد مبتلا، چه مرد و چه زن، عادات مشابهی نسبت به خوردن دارند.برخی از یافتهها حاکی از آنند که در هر دویست دختر دبیرستانی یک نفر دارای بیاشتهایی عصبی است، حال آنکه چند بررسی دیگر، شیوع این اختلال را در دختران یک در دویست هزار دانستهاند آمارهای ارائه شده در ایالات متحده آمریکا نیز متغیر است (جونز، فاکس، بابیجین و هوتن لوکاس، بیرد، اوفالن و کورلند در مطالعهای در هلند این اختلال با میانگین 6/3 در هر صد هزار نفر گزارش شده، حال آنکه در میان سیاهپوستان آمریکایی، در آفریقا و انگلستان نادر است
بیاشتهایی، برخلاف بسیاری از مسائل روانشناختی، میتواند به بیماری وخیم جسمانی و حتی مرگ منتهی شود. برآوردهای آماری در این زمینه متغیرند. در یک ارزیابی مشخص شد که دو سوم موارد به گونهی موفقیتآمیزی درمان میشوند، اما یک سوم دیگر آن به بیماری مزمن میانجامد. کمتر از پنج درصد مبتلایان به بیاشتهایی عصبی از پیامدهای این اختلال جان خود را از دست میدهند
اختلال بیاشتهایی عصبی دارای انواع فرعی محدود کننده و خوردن با ولع تخلیهای است. در نوع محدود کننده از دست دادن وزن به طور عمده از طریق رژیم غذایی، روزه گرفتن با ورزش مفرط صورت میگیرد. در جریان این دوره، فرد به طور دائم اقدام به خوردن با ولع یا تخلیه نمیکند. در نوع خوردن با ولع تخلیهای فرد اقدام به خوردن با ولع یا تخلیه (یا هر دو) میکند. بیشتر مبتلایان به بیاشتهایی عصبی که با ولع غذا میخورند، از طریق استفراغ عمدی یا مصرف نابجای ملینها، یا تنقیه اقدام به تخلیه میکنند. برخی از افراد که در این نوع فرعی قرار میگیرند، با ولع غذا نمیخورند. بلکه به طور مرتب پس از مصرف غذا اقدام به تخلیه میکنند (هاردمن، درو و ایگان
افراد دارای اختلال بیاشتهایی را به عنوان مبتلایان به وسواس عصبی توصیف کردهاند که نیاز شدیدی به مراقبت و نظارت دارند، زیرا پی برده شده است که آنان سطوح استروژن پایینی دارند (لئون و فلان . این افراد نگرشی منفی دربارهی نیازهای جنسی دارند و بندرت دست به فعالیت جنسی میزنند (کوورت و کیندر اختلالهای خوردن به احتمال زیاد در نوجوانی رخ میدهند، زیرا تغییرات جسمانی و چالشهای روانی – اجتماعی در این سنین همگرا میشوند. برای مثال، افزایش چربی بدن، که بخصوص در دختران چشمگیر و در عین حال نامطلوب جلوه میکند، در بیشتر اوقات با نگرانی شدید در مورد افزایش وزن و یافتن راه چاره همراه میشود.
فلتچر – جانزن و رینولدز ویژگیهای زیر را برای کودکان و نوجوانان مبتلا به بیاشتهایی عصبی برشمردهاند:
1- کودک از خوردن امتناع میکند تا وزن خود را متناسب با وزن طبیعی مورد نظر برای سن و وزن خود حفظ کند؛
2- حتی اگر کودک دچار کموزنی باشد، باز هم از اضافه شدن وزن خود و چاقی هراس دارد؛ به گونهای که حتی با از دست دادن وزن نیز از میزان ترس و هراس او کاسته نمیشود؛
3- کودک در تصور از بدن خود دچار اختلال و خود را بیش از حد چاق تصور میکند؛
4- قطع چرخهی قاعدگی در دختران؛
5- بیشفعالی، بخصوص در مراحل اولیه؛
6- روزه گرفتن، استفراغ کردن و استفاده از داروهای ملین و ضد یبوست غالباً پس از پرخوری؛ و
7- مشغولیت ذهنی با افکار غذا، وزن و ورزشهای سخت.
در موارد شدید و حاد یا مراحل آخر نیز نشانههای زیر مشاهده میشوند:
1- اختلال در توانشهای شناختی؛
2- وخیم شدن روابط اجتماعی و خانوادگی؛
3- افزایش آشکار در میزان افسردگی؛
4- رشد موهای نرم بدن؛
5- احساس سرما و سردی کردن؛
6- فشار خون پایین و کند شدن ضربان؛
7- عدم تعادل در ترکیبات بدنی؛ و
8- مشکلات دندانپزشکی.
عوامل روانشناختی
نظریهپردازان روانپویشی معتقدند کودکان مبتلا به بیاشتهایی به علت وجود روابط متقابل آشفتهی مادر و فرزندی، نمیتوانند هویت جسمانی مستقلی تشکیل دهند، و احساس تعلق به خود و تسلط بر بدن خویش داشته باشند. نیازهای بدن، ذهن آنها را به فرمان خود در میآورد، «نخوردن، احساس دروغین را در نظارت بر ذهن آنها حاکم میسازد
آیا صفات و خصوصیات شخصیتی نیز در بروز بیاشتهایی عصبی نقش دارند؟ اگرچه دانش اندکی در این زمینه وجود دارد، لیکن در سابقهی این افراد الگوهای رفتاری مانند اطاعت محض، وابستگی کامل، کمالجویی، غیبت از مدرسه و مشکلات فراوان تحصیلی، گزارش شده است (اشتاین – هاوزن، . گرایشهای وسواسی، زود غذا خوردن و مشکلات هضم، همه چه بسا در این افراد موجود باشند
مینوچین و همکاران ، خانواده را به عنوان یک نظام قلمداد و استدلال کردند که علائم اختلال بیاشتهایی نمیتواند خارج از این نظام بررسی شود. اعضای خانوادهی کودک مبتلا به بیاشتهایی مانند بافتههای تور به هم ارتباط دارند. از این رو در خانوادهی به هم پیوسته، هر عضو به تنهایی هویت متمایزی ندارد. یک کودک هم، در داخل گروه خانواده و تحت حمایت آن است، اما نمیتواند حس خودمختاری را در خود بپروراند. فرد مبتلا به بیاشتهایی تلاش میکند خود را از قید و بند نظام خانواده رهایی بخشد، این تور را پاره کند و از آن بیرون آید.
از دیدگاه رفتارگرایی، بیاشتهایی به عنوان پاسخی اجتنابی توصیف شده، به گونهای که اضطراب بیش از حد همراه با اجتناب از خوردن غذاست. آنگاه اجتناب از خوردن به وسیلهی توجهی که نخوردن برای فرد ایجاد میکند، تقویت میشود. فشار اجتماعی برای لاغرشدن و ظریف ماندن نیز میتواند به عنوان توجیهی برای بیاشتهایی عصبی در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، فشارهای فرهنگی نیز در اختلالات خوردن مؤثرند. در بسیاری از فرهنگها، زیبایی زن به ظرافت اندام او وابسته است و این طرز فکر کمکم به همهی فرهنگها سرایت کرده است. ملاک زیبایی زن در سالهای اخیر باز هم به لاغری بیشتری گراییده و شاید همین امر موجب شیوع بیشتر این اختلال در زنان شده است
گارنر و بمیس ویتوسک الگوی پابرجایی را در تفکر تحریف شده و در میان افراد مبتلا به بیاشتهایی مشاهده کردند و نخستین پایههای الگوی شناختی خود را برای این اختلال بنا نهادند. آنها متوجه شدند که رفتار افراد دارای این اختلال، بر این تفکر استوار است که حتماً باید لاغر شوند، نه اینکه فقط میلی یا آرزویی برای لاغر شدن داشته باشند. اما این "باید" اجباری برنامهریزی شده و محاسبه شده برای آنان ایجاد میکند. کوشش جدی برای کم کردن وزن، میتواند فرد را در جهت کاستن آلام درونی، احساس بیارزشی، بیکفایتی و انزوا یاری دهد و بیمهری نسبت به خود را جبران کند. همچنین نوجوانان دوست دارند با داشتن اندامی ظریف مورد توجه قرار گیرند. کمکردن وزن به نوجوانان نوعی احساس قدرتمندی میبخشد.
عوامل زیستشناختی
هورمونها، ژنتیک و عملکرد مغز از جمله مواردی هستند که در ایجاد اختلالات خوردن نقش دارند. هیپوتالاموس (26)، ناحیهای از مغز است که خوردن را زیر نظارت خود دارد. پس، عوامل زیستشناختی مؤثر در بیاشتهایی، مربوط به بدکاری هیپوتالاموساند. پژوهشگران دریافتهاند که حیوانات در اثر بدکار کردی این قسمت از مغز هنگامی که بخشی از آن صدمه ببیند یا تحریک پذیری به قسمتهای دیگر هیپوتالاموس منتقل شود، دست از خوردن میکشند و ممکن است آنقدر گرسنه بمانند تا بمیرند. هیپوتالاموس کنترل انواعی از رفتارهای انگیزشی مانند خوردن، آشامیدن، احساس گرما و سرما و امور جنسی را برعهده دارد.
مطالعات انجام شده در این زمینه نشان داده است نوعی همبستگی بین رفتار بیاشتهایی و تغییراتی در ترشح غدد فوق کلیوی و سروتونین، وجود دارد (فاواف کوپلند، شوایگر، و هرزوگگرسنگی طولانی ممکن است سبب بدکارکردی فیزیولوژیکی شود، درست همانطور که امکان دارد عملکرد بد فیزیولوژیکی اختلالات خوردن را ایجاد کند
عوامل ژنتیکی ممکن است زمینه را برای ابتلا به اختلالات خوردن فراهم سازند. مطالعات دوقلوها نشان داده است، دوقلوهای همسان در مقایسه با دوقلوهای ناهمسان اشتراک بیشتری در اختلالات خوردن ندارند هالند، سیکوت و ترژر ، گزارش کردند که 56 درصد دوقلوهای همسان در ابتلا به اختلال بیاشتهایی عصبی اشتراک دارند، حال آنکه این همگونی در مورد دوقلوهای ناهمسان فقط 5 درصد بوده است.
پیشآگهی اختلال بیاشتهایی عصبی متغیر است. برخی پس از مدتی دوباره به حالت اول بر میگردند. در واقع، موارد شدید اختلال بیاشتهایی موجب بستری شدن در بیمارستان هم شده است. اگر چه اختلال بیاشتهایی عصبی، درصد کمی از مردم را در بر میگیرد، اما حالات شدید آن میتواند منجر به مگر آنها شود. در حقیقت، بیاشتهایی عصبی، مانند اختلالهای دیگر، نتیجهی عمل متقابل بین آمادگی زیستشناختی و فشارهای محیطی است (بمیس ویتوسک و اوری موتو
پرخوری عصبی
مصرف سریع مقدار زیادی غذا در یک وعده، سیریناپذیری و عدم تسلط بر خود، از ویژگیهای اختلال پرخوری عصبی است.
تعریف و طبقهبندی
پرخوری عصبی دارای ویژگیهایی مانند پرخوری، استفراغ عمدی، مصرف مکرر مواد ملین و تحریک ادرار زیاد است. تشخیص این اختلال نیاز به این دارد که فرد مبتلا حداقل دو مورد از این ویژگی در طول سه ماه تکرار کرده باشد. نام دیگر آن اختلال پرخوری/ تخلیه است، زیرا افراد مبتلا مقادیر بسیار زیادی غذا میخورند، سپس به خلاصی خود از آن اقدام میکنند تا کالریهای بالقوهی چاق کننده را دفع کرده باشند. در DSM-IV-TR افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی را در طبقهی اختلال بیاشتهایی گذاشته است. البته امروزه بحث و جدلی در این باره وجود دارد، مبنی بر اینکه آیا پرخوری عصبی اختلال جداگانهای است یا تظاهر یا بروز دیگری از بیاشتهایی عصبی است
فایبورن و بگلین گزارش کردند که میزان شیوع اختلال پرخوری در میان نوجوانان حدود یک درصد است. پرخوری مانند بیاشتهایی عصبی اغلب در میان خانمها رواج دارد. سن اولین بروز آن بویژه در اواخر نوجوانی، با میانگین 18/4 سالگی است، این درست برعکس بیاشتهایی است که در اوایل نوجوانی رخ میدهد. پرخوری عصبی در بیشتر اوقات با اختلال بیاشتهایی عصبی ارتباط دارد. در واقع، به طور تقریب پنجاه درصد موارد بیاشتهایی، شواهدی از پرخوری عصبی را نشان میدهد. تعداد زیادی از افرادی که اختلال بیاشتهایی دارند، در مواقعی دست به پرخوری و استفراغ میزنند و این کار قسمتی از تلاش آنان برای لاغر شدن است. لیکن این عمل نتایج ناگواری در پی دارد. سلامت را بالقوه به خطر میاندازد و به طور جانبی زیانهایی میرساند. برای مثال، اسیدهایی که از استفراغ غذا در دهان میآید، مینای دندانها را خراب میکند و عدم تعادلهایی در بدن به وجود میآورد. حتی در رهایی از کالریهای بدن هم آن اندازه مؤثر نیست
ملاکهای تشخیصی اختلال پرخوری عصبی
الف) دورههای خوردن با ولع که با ویژگیهای هر دو مورد زیر مشخص میشود:
1- خوردن با فاصلههای زمانی، برای مثال، دو ساعت یکبار، با مقدار غذایی که بیشتر از اندازهای است که بیشتر مردم در طول دورهی مشابه زمانی و در همان شرایط میخورند.
2- نوعی احساس بیاختیاری در زمان غذا خوردن، برای مثال، این احساس که انسان نمیتواند از خوردن دست بکشد یا مقدار خوردن خود را کنترل کند.
ب - رفتار نامناسب جبران کننده و تکرار شونده برای جلوگیری از افزایش وزن، مانند استفراغ عمدی، استفادهی نامناسب از ملیّنها، داروهای ادرارآور، تنقیه یا داروهای مشابه، روزهداری یا ورزش شدید افراطی.
ح - زیادهخواری و رفتار جبرانی نامناسب، که هر دو، به طور متوسط، حداقل دوبار در هفته تا سه ماه رخ دهد.
د - ارزشیابی نابجا از اندام خود، تحت تأثیر شکل و وزن بدن قرار میگیرد.
ه - این عارضه فقط در طول اختلال بیاشتهایی رخ نمیدهد.
در DSM-IV-TR اختلال پرخوری عصبی به دو نوع فرعی تخلیهای و غیرتخلیهای مطرح شده است. در نوع تخلیهای، فرد به طور منظم اقدام به استفراغ عمدی یا مصرف نابجای ملینها، یا تنقیه میکند. در نوع غیرتخلیهای، رفتارهای جبرانی نامناسب مانند روزهداری یا ورزش مفرط مشاهده میشود، ولی به طور منظم استفراغ عمدی و مصرف نابجای ملینها یا تنقیه مشاهده نمیشود.
وزن بدن افراد مبتلا به پرخوری عصبی به طور معمول در دامنهی بهنجار قرار دارد. با وجود این، برخی ممکن است تا حدودی لاغر یا چاق باشند. این اختلال در میان افرادی که به طور متوسط یا در حد بیمارگون چاقاند، بیشتر روی میدهد. افراد مبتلا به پرخوری عصبی نشانههای افسردگی (مانند عزت نفس پایین) یا اختلالهای خلقی دیگر (بویژه اختلال افسردهخویی) را نیز نشان میدهند. در برخی از این افراد نیز اختلال خلقی مقدم بر پرخوری است. همچنین چه بسا نشانههای اختلالات اضطرابی (مانند ترس از موقعیتهای اجتماعی) در آنان مشاهده شود.
همان الگوهای سبب شناختی که در مورد اختلال بیاشتهایی تعیین شده، اغلب دربارهی پرخوری عصبی نیز به کار میرود. برای مثال، هامفری، اپل و کرشنبام تعامل اعضای خانوادههای دارای یک دختر جوان عادی و خانوادههای دارای دختر جوان با اختلال پرخوری عصبی را مورد مطالعه قرار دادند. خانوادهها دربارهی موضوع "جدایی دختر از خانواده" به بحث و تبادلنظر پرداختند. مشاهده کنندگان ورزیده، فراوانی رفتارهای خاص و مورد نظر را ثبت کردند. رفتارهایی نظیر "کمک کردن" و "اعتماد کردن" از جنبههای مثبت و بیاعتنایی و قطع ارتباط از جنبههای منفی مطرح شده بودند. خانوادههای دارای دختر مبتلا به پرخوری عصبی در مقایسه با خانوادههای دختران بهنجار جنبههای رفتاری منفی بیشتری را از خود بروز دادند. اگرچه تفاوتهای مشاهده شده ممکن است به دلیل داشتن یک فرد مبتلا به اختلال غذا خوردن در خانواده باشد، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در اختلال پرخوری عصبی شناخته شده است. پولیوی و هرمان مطالعاتی در زمینهی خوردن و اختلالات مربوط به آن انجام دادهاند. به نظر آنان، غذاخوردن عادی به طور کلی تحت کنترل اشتهاست. وقتی افراد احساس سیری میکنند، از خوردن دست میکشند، افرادی که مراقب وزن خود هستند، غذا خوردن را محدود و از راهکارهای شناختی در کنترل خوردن خود استفاده میکنند؛ یعنی، فقط زمانی میخورند که باور دارند غذا بخورند و به علائم زیست شناختی گرسنگی و سیری اعتنا نمیکنند. متأسفانه این الگو، سبب خوردنهای افراطی هم میشود. پولیوی و هرمان، گروههایی از افراد عادی و نیز افراد دارای رژیم غذایی را مورد مطالعه قرار دادند و از آنها خواستند از مایع شیر و شربت و بستنی که دارای کالری بسیار زیادی است، بخورند. سپس به اتاقی هدایت میشدند که در آنجا به حد وفور خوراکهای آماده گذاشته شده بود و میتوانستند هر چه میخواهند بخورند. افراد عادی زیاد غذا بر نمیداشتند و زود سیر میشدند، اما رژیمیها غذای زیادی بر میداشتند و میخوردند، گویی با شروع شیر و شربت رژیم غذایی خود را میشکستند. به نظر میرسد، آنها علائم بدنی سیری را درک نمیکنند و نشانهای در جسمشان نیست که دستور توقف را صادر کند. پولیوی و هرمن (1985) به این نتیجه رسیدند که مرز میان این نوع غذا خوردن از سوی رژیمیها و افراد مبتلا به پرخوری روانی ممکن است فقط موضوع کم و زیاد بودن درجهی خوردن باشد.
اختلال بیاشتهایی عصبی معمولاً در اواخر سنین نوجوانی آغاز میشود، پرخوری نیز همراه با رژیم گرفتن انجام میگیرد. کیل و همکاران طی سالهای 1981 تا 1987، 173 زن مبتلا به اختلال بیاشتهایی عصبی را مورد مطالعه قرار دادند و پس از درمان، یازده درصد این جمعیت آماری، دوباره به اختلال بیاشتهایی مبتلا دچار شده بودند. 18/5 درصد آنان ملاکهای نوعی اختلال غذا خوردن مشخص را نشان میدادند. 70 درصد جمعیت نمونه، دیگر هیچ اختلالی در خوردن نداشتند.
آمادگیهای زیستشناختی و عوامل زمینهساز محیطی در تعامل با یکدیگر بر بروز اختلالات خوردن تأثیر دارند.
درمان
به طور کلی، درمان بیاشتهایی و پرخوری عصبی شامل درمانهای روانپویشی، رفتاری، شناختی، شناختی – رفتاری و خانواده درمانی است.
مینوچین و همکاران با استفاده از خانواده درمانی به درمان اختلالات خوردن پرداختند. در پایان درمان 86 درصد پنجاه و سه مراجعه کننده بهبود یافتند.
ویتوسک و اوریموتو با استفاده از روشهای شناختی – رفتاری به درمان بیاشتهایی عصبی پرداختند. هدف آنان تغییر الگوهای خوردن بود. آنان پاداشهایی را برای خوردن مقادیر بیشتری از غذا در نظر گرفتند. آنان به مراجعان کمک کردند باورهای غلط یا انتظارات بیدلیل خود را تشخیص داده و باورهای نادرست خود را در مورد غذا خوردن تغییر دهند.
فایبورن، جونز، پولر، هوپ و اکانر (مقایسهای میان درمان شناختی – رفتاری، خانواده درمانی و رفتار درمانی در مورد بیاشتهایی عصبی به عمل آورند. نتایج نشان دادند که درمان شناختی – رفتاری و خانواده درمانی، نتایج سودمند زیادی را به بار میآورد. رفتار درمانی کمتر از دو درمان دیگر تأثیر کرده بود. طی پنج سال و نیم بعد، فایبورن و همکاران درصد موردها را پیگیری کردند و گزارش دادند که بیش از پنجاه درصد کسانی که درمان شناختی – رفتاری را تجربه کرده بودند، دیگر به عنوان افراد مبتلا به اختلال خوردن شناخته نمیشدند.
درمانهای مختلف تأثیرهای مختلفی بر مشکل مورد نظر داشتهاند. نتایجی از این دست آشکار میسازند که بیاشتهایی عصبی را میتوان با موفقیت نسبی درمان کرد. درمانهای شناختی – رفتاری و دارودرمانی نیز در درمان اختلال بیاشتهایی عصبی مورد استفاده قرار گرفتهاند (کریگ هد و آگراس ؛ ویلفری و همکاران، داروهایی از قبیل ضدافسردگیها، گاه همراه با روان درمانی، سودمندی خود را در کاهش پرخوری عصبی و میل به تخلیه به اثبات رساندهاند. ویتال، آگراس، و گولد گروهی متشکل از 460 نفر را مورد مطالعه قرار دادند. این افراد به بیاشتهایی عصبی مبتلا بودند. گروهی از افراد تحت درمان شناختی – رفتاری و بقیه تحت دارو درمانی قرار گرفتند. براساس آمار به دست آمده، درمان شناختی – رفتاری به طور معناداری تأثیر بمراتب بیشتر و بهتری در درمان بیاشتهایی عصبی داشته است.فلتچر – جانزن و رینولدز نیز دریافتند که داروهای ضدافسردگی در درمان افراد مبتلا به پرخوری عصبی کارایی دارند، زیرا این افراد نیز از خود علائم افسردگی نظیر عزت نفس پایین، فقدان رضایت هیجانی، غمگینی و احساس نارضایتی از خود، نشان میدهند. همچنین آنها مشاهده کردند که اگرچه کارامدترین روش درمانی برای پرخوری عصبی شامل ترکیبی از مشاوره، گروه درمانی، خانواده درمانی و داروهای ضدافسردگی است، اما تشخیص و درمان این اختلال در مراحل اولیهی شکلگیری، در حد بالایی شانس بهبودی را افزایش میدهد.به تازگی پژوهشگران و صاحب نظران حوزهی بالینی تأکید ناچیزی بر الگوهای بیماری / دارو درمانی برای اختلالات خوردن دارند و برعکس تأکید و تلاش بسیاری برای طراحی و توسعهی الگوهایی دارند که مبتنی بر مؤلفههای خانوادگیاند و خانواده در آنها نقش فعالی دارد . با این حال، ماهیت خانواده درمانی اختلالات خوردن تا حد زیادی وابسته به سن و مبتنی بر پیش فرضهایی در مورد نقش خانواده در سبب شناسی این اختلالات است. کوششهای درمانی کنترل شده در مورد بیاشتهایی عصبی نشان دادهاند که درمانهای خانوادگی کارامدترین روشهای درمانی برای افراد زیر 18 سال (کودکان و نوجوانان) مبتلا به بیاشتهایی عصبیاند (تامپسون (43)، 2004؛ بارت و آلندیک، 2004؛ فلتچر – جانزن و رینولدز، 2003). در الگوی خانواده درمانی، اختلالات خوردن بر مسئولیت و توان خانواده در پاسخدهی به بحران کودکان خود و مفهوم سازی از خانواده به عنوان منبع حمایتی و فعال در درمان و نه به عنوان منبع شکل آفرین تأکید میشود. مفهوم کلیدی دیگری که در خانواده درمانی اختلالات خوردن مطرح است، "بیرونیسازی" بیماری یا اختلال است که رهایی از مشکل و حل آن را ممکن ساخته و اجازه میدهد که خانواده در برابر مشکلات کودکان قرار گیرد و نه در کنار آنها
خلاصه
بیاشتهایی عصبی با ویژگیهای ترس شدید از چاق شدن، و برداشت غلط و تصور شخصی تحریفشدهای از شکل اندام، امتناع از نگهداشتن بدن در حداقل وزن لازم، و در خانمها قطع قاعدگی ماهانه، مشخص میشود. اختلال بیاشتهایی عصبی، در بیشترین حد خود، در میان خانمها شایع است و در صورت عدم مهار چه بسا به مرگ منتهی شود. تأثیر خانواده نیز از عوامل ایجاد بیاشتهایی ذکر شده است. در این دیدگاه، هر عضو خانواده هویت متمایزی ندارد. برای مثال، کودک نمیتواند از خود اختیاری داشته باشد و احساس استقلال کند. درمانهای خانوادگی، درمانهای شناختی – رفتاری و همچنین درمانهای دارویی در مورد مبتلایان به بیاشتهایی به کار برده شدهاند.پرخوری عصبی دارای خصوصیات مصرف کردن سریع مقدار زیادی از مواد غذایی در فواصل زمانی بدون احساس سیری و خوردن خارج از حد طبیعی است. ویژگی دیگر این اختلال، سعی در استفراغ، استفاده از داروهای ادرارآور، روزهدار ماندن، ورزش سنگین و افراطی و نگرانی شدید در مورد اضافه وزن است.