بی شک نقش خانواده به عنوان واحد اصلی و عنصر تأثیرگذار بر روابط، رفتارها و خصوصیات ذاتی و اکتسابی اعضا، واضح و غیرقابل تردید است. تأثیرگذاری و تأثیرپذیری افراد این نهاد کوچک اجتماعی از یکدیگر، باعث شده خانواده همواره عنصر اصلی مطالعات و پژوهشهای اجتماعی قرار گیرد و تأثیر آن بر موفقیتها یا آسیبهای فردی و اجتماعی در موضوعات مختلف سنجیده شود. خانواده سالم بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی و بالندگی اعضای خود فراهم میکند و در حفظ و ارتقای سلامت جسمی و روانی آنها تأثیر فراوان و غیرقابل انکاری دارد. در مقابل، خانواده ناسالم زمینه را برای ایجاد اختلاف در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی فراهم کرده و افراد را به سمت بزهکاری سوق میدهد.
از موضوعات قابل تحقیق در مطالعات خانوادگی، بحث نقش خانواده در بروز و پیشگیری از اعتیاد اعضای خود است و با توجه به این حقیقت که درمان اعتیاد امری دشوار و پرهزینه میباشد و احتمال بازگشت فرد معتاد به سمت مصرف مواد مخدر در اغلب موارد وجود دارد، پیشگیری از این بلای خانمان سوز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
به طور کلی، عواملی را که باعث بروز اعتیاد میشوند، میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
۱– محیط فرهنگی- اجتماعی؛
۲- عوامل بین شخصی ( خانواده، مدرسه و همسالان )؛
۳- متغیرهای روانی- رفتاری ( شخصیت، برخوردها و فعالیتها )؛
۴- تأثیرات بیولوژیک
البته باید توجه داشت که نمیتوان یک عامل را به طور خاص و جداگانه عامل بروز اعتیاد دانست، بلکه اغلب مجموعهای از عوامل، انگیزههای کشش فرد به سمت مواد مخدر هستند که به تفصیل میتوان عوامل زیر را برشمرد:
۱-عوامل فردی
( عقب ماندگیها و محرومیت ها، بوالهوسی، کنجکاوی فرد در خصوص مواد مخدر، بیکاری، باورهای مثبت در مورد سوء مصرف مواد، بی سوادی و بی اطلاعی از تأثیر و عواقب مواد مخدر و … )،
۲- عوامل سیاسی- اجتماعی
( در دسترس بودن مواد مخدر، فقر، مهاجرت ها، تنهایی، زورگویی و نابرابری در اجتماع، سیاستهای مستعمران در کشورهای عقب مانده و … )،
۳- عوامل خانوادگی
( اختلافات خانوادگی، طلاق، زندگی نوجوانان با نامادری و یا ناپدری، از بین رفتن احترام و ارزشهای خانوادگی، سخت گیریها و تنبیه بدنی، ملامتها و سرزنشهای زیاد و مداوم، منحرف بودن پدر و مادر از اصول اخلاقی، انحراف خواهرها یا برادرها، اعتیاد یکی از اعضای خانواده، بی سوادی و نادانی والدین، فقدان احساس مسئولیت پدر و مادر، تربیت غلط کودک، کمبود محبت در دوران کودکی و … )
۴- سایر عوامل
( روابط و دوستیهای خطرناک با افراد معتاد، بیماریهای مزمن و لاعلاج، نقص عضو، بیماریهای روانی و شخصیتی و یا تأثیر ژن در بروز اعتیاد ) عوامل نام برد.
بسیاری از محققان در این زمینه بر این باورند که تیپ شخصیتی فرد نیز در معتاد شدن وی مؤثر است؛ به طوری که شخصیتهای خودشیفته، پرخاشگر و ضد اجتماعی، مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند، چرا که مواد مخدر نیازهای روانی ایشان را کاملاً برطرف میکند. هم چنین افراد با شخصیت افسرده، زودرنج و احساساتی نیز کاملاً مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند.با این همه، نقش خانواده و عوامل خانوادگی را همواره میتوان پررنگ ترین و مهم ترین عامل در گرایش یا عدم گرایش به مواد مخدر دانست.
در خصوص آسیب شناسی خانوادگی اعتیاد میتوان به اعتیاد پدر، اعتیاد مادر و اعتیاد فرزندان و تأثیر آن بر سایر اعضای خانواده به طور جداگانه پرداخت:
بی شک نقش بنیادین پدر در تحکیم پایههای خانواده غیرقابل تردید است. پدر به عنوان سرپرست و رئیس خانواده، برای فرزندان به عنوان الگو شناخته میشود. فرزندان با توجه به رفتارهای پدر، مسئولیت پذیری، اجتماعی بودن، چگونگی ارتباطات خانوادگی، مدیریت در مسائل مختلف اقتصادی، خانوادگی و اجتماعی را میآموزند و پس از تشکیل خانواده به همان شیوه سعی در اداره ی امورشان خواهند داشت. بنابراین یک خانواده ی سالم باید دارای اعضای سالم و روابطی سالم میان این اعضا باشد و هرگونه مشکل و اختلالی در این زمینه میتواند بستری برای انحرافات روحی و جسمی فرزندان و سایر اعضای خانواده شود.
بی شک علل و عوامل بسیاری در سلامت و عدم سلامت یک خانواده مؤثر هستند و اعتیاد یکی از مخرب ترین عوامل فروپاشی خانوادهها است. اعتیاد پدر خانواده به عنوان تکیه گاه مادر و فرزندان، سلامت جسمی و روانی ایشان را به شدت تهدید میکند. آمارها نشان میدهند، در خانوادهایی که پدر خانواده معتاد است، احتمال آلودگی فرزندان و حتی مادر خانواده به مواد مخدر بسیار بالاتر از خانوادههایی است که پدر معتاد نمیباشد. علاوه بر این اعتیاد پدر موجب بروز بیماریهای روانی در مادر و فرزندان شده و سلامت روانی خانواده را به شدت تهدید میکند. در پژوهشی در خصوص بررسی ویژگیهای روانی و اجتماعی همسران افراد معتاد، افسردگی، اضطراب، تمایل به خودکشی، بی خوابی، درگیریهای شدید عاطفی، جستجوی حمایت اجتماعی، نارسایی عملکرد اجتماعی و … از جمله آسیبهایی که مادر خانواده را تهدید میکند، شمرده شده است
از آنجا که مصرف کنندگان مواد مخدر اغلب رفتارهای ناسازگارانه و نامتناسبی مانند دروغگویی، دزدی، بی توجهی، پرخاشگری، خشونت، عدم مسئولیت پذیری و … از خود بروز میدهند، موجب اختلال در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی شده و نوعی بی اعتمادی در اطرافیان خود ایجاد میکنند. بنابراین در چنین خانوادهای معمولاً فرد معتاد توسط سایر اعضا طرد میشود و به عنوان یک عضو بی کفایت همواره موجب سرافکندگی سایرین است. البته این امر در خصوص پدر خانواده مانع از تأثیرپذیری همسر و کودکان از رفتارهای وی نمیشود؛ به طوری که همان طور که ذکر شد، یکی از عوامل مهم اعتیاد در میان اعضای خانواده، اعتیاد پدر است.
علاوه بر عوامل مختلفی که در ابتدای مقاله در خصوص گرایش به اعتیاد ذکر شد، میتوان به علل زیر به عنوان عوامل گرایش پدر خانواده به اعتیاد اشاره کرد:
– مواجه شدن با مشکلات خانوادگی در اوایل زندگی؛
– بیکاری و مشکلات اقتصادی؛
– ازدواج اجباری و عدم واقع بینی در زمینه ماهیت ازدواج؛
– مشکلات روانی؛
– داغ دیدگیها و …
البته باید توجه داشت که مشکلات اقتصادی و خانوادگی مختص یک قشر یا خانواده نیست، اگرچه باتوجه به میزان درآمد و سطح فرهنگی و اجتماعی خانواده، مقابله با این قبیل مشکلات در افراد مختلف متفاوت است اما تربیت صحیح خانوادگی و تقویت اعتقادات مذهبی و اخلاقی در خانواده سبب میشود فرد در بحرانهایی که پیش رو دارد، بیشتر به حل مشکل بیندیشد تا به راهی برای فرار از مشغولیت ذهنی خود.
آموزشهای قبل از ازدواج در ارتباط با ازدواج و مسئولیتهای آن، به طور وسیع و جدی میتواند ذهنیت روشنی به افرادی که تصمیم به تشکیل خانواده میگیرند، بدهد. هم چنین آشنایی با مضرات مواد مخدر و آگاهی در خصوص آن، به پیشگیری از اعتیادهایی که از روی جهالت و سطح پایین سواد و یا فرهنگ خانواده است، کمک میکند.
تمرکز و دقت در تربیت پسران خانواده به عنوان پدر آینده نیز میتواند در سلامت خانوادگی نقش بسزایی ایفا کند، زیرا همان طور که آمارها نشان میدهد، درصد معتادان مرد نسبت به زنان بسیار بیشتر و تمایل جنس مذکر به مواد مخدر و اعتیاد بیش از جنس مؤنث است شاید بتوان یکی از عوامل این امر را علاوه بر تفاوتهای جنسیتی که بین زنان و مردان وجود دارد، نوع نگاه خانوادهها به فرزند پسر به عنوان جنس برتر و عدم توجه کافی در تربیت وی دانست. به طوری که در بسیاری از خانوادهها مشاهده میشود: والدین دغدغه ی بسیاری برای تربیت صحیح دختر دارند اما پسر را آزادانه به حال خود میگذارند و کنترل صحیحی بر روابط و رفتارهای فردی و اجتماعی او ندارند. این اعتماد کاذب، علاوه بر تصویر ذهنی غلطی که به مردان آینده در خصوص برتری شان بر جنس مؤنث میدهد، باعث میشود به راحتی هر چیز را تجربه کنند و حدود اخلاقی و اجتماعی کمتری برای خویش قائل باشند. بنابراین میتوان توجه و تمرکز والدین بر تربیت صحیح فرزندان به عنوان پدران و مادران آینده را یکی از مهم ترین عوامل پیشگیری از بروز اختلالات و مشکلات جسمی و روانی از جمله اعتیاد در آنان دانست.
علاوه بر علل و عواملی که در ابتدای بحث به عنوان زمینههای کشش افراد به سوی مواد مخدر ذکر شد، عوامل دیگری را برای اعتیاد زنان در خانواده میتوان برشمرد. از آنجا که جنس زن از لحاظ روحی و عاطفی بسیار حساس تر از مرد است، در تقابل با مشکلات و معضلات خانوادگی از آسیب پذیری بیشتری برخوردار است. حال با توجه به این مطالب میتوان بیشترین علل گرایش فردی زنان به اعتیاد را در موارد زیر خلاصه کرد.
۲-۱- اعتیاد همسر
شوهران معتاد یکی از مهم ترین عوامل اعتیاد زنان به حساب میآیند. بسیاری از مردان برای آنکه در موقع استعمال مواد مخدر مصاحبی داشته باشند و از سرزنش و انتقاد همسر خود بکاهند و در موقع تنگدستی و عدم تمکن مالی برای تهیه مواد مخدر از او سوء استفاده کنند، همسر خود را نیز معتاد میکنند. آنها حتی ممکن است از فرزندان خود سوء استفاده کنند و آنها را به کارهایی مثل توزیع مواد مخدر، گدایی، دستفروشی و حتی خودفروشی مجبور میسازند.
۲-۲- نارضایتی از زندگی زناشویی
زنانی که از زندگی زناشویی خود راضی نیستند و احساس میکنند راهی برای بازگشت ندارند، بیشتر در معرض خطر اعتیاد قرار میگیرند. به طور نمونه، دختری که پدرش برای رهایی از مخارج زندگی او را در سنین پایین مجبور به ازدواج با فردی میکند که از نظر سنی تفاوت زیادی با او دارد و شغل و تحصیلات مناسبی ندارد، در این صورت تنفر بیش از اندازه از شوهر، او را وادار میکند که به جای دل بستن به زندگی و انجام نقشهای خویش و اظهار عشق و علاقه به شوهر، جذب گروههای منحرف و معتاد شود و به انگیزههای مختلفی از جمله تقلیل ناراحتیهای روحی و روانی، رهایی از فشار زندگی و جبران نارضایتی از ارتباط جنسی با شوهر، به سوی کسب لذتهای جایگزین نظیر مصرف مواد مخدر کشیده شود. هم چنین زنانی که در زندگی قبلی و فعلی خود مورد بدرفتاری و خشونت همسر قرار گرفته اند، ممکن است برای غلبه بر درد، اضطراب و ترس ناشی از آن به سمت مواد مخدر رو آورند.
۲-۳- از هم گسیختگی خانواده
طلاق و جدایی به عنوان آسیبی اجتماعی، آثار روانی نامطلوبی بر روی زوجین و فرزندانشان میگذارد. پژوهشها نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از زنان بعد از طلاق نسبت به آینده ناامید بوده و احساس اضطراب، دلتنگی و اندوه میکنند. در اغلب خانوادههای طلاق، فرزندان به ویژه دختران، از منزل و مدرسه فرار میکنند و ضمن جذب باندهای انحراف، به ارتکاب جرائم مختلف از جمله اعتیاد روی میآورند. طلاق و جدایی از همسر هم چنین اثرات سوء و ناگواری بر زوجین، به ویژه زن بر جای میگذارد؛ به حدی که زن مطلقه برای رفع مشکلات روحی ناشی از طلاق به اعتیاد گرایش پیدا میکنداعتیاد مادر خانواده به مواد مخدر، علاوه بر آسیبهای جسمی و روانی که برای خود مادر در پی دارد، موجب تزلزل نظام خانوادگی و عدم انجام وظایف مادری و همسری از سوی او میشود. اغلب فرد معتاد بی عاطفه، خودخواه و دارای شخصیت نامتعادل و ناموزون است. این خصوصیات برای یک زن که نقش مادر در خانواده را برعهده دارد سازگار نیست. زن معتاد به خاطر وابستگی که به مواد مخدر پیدا میکند، اولویت هایش تغییر یافته و به جای توجه به تربیت فرزندان و تحکیم نظام و چهارچوب خانواده، هر لحظه به تهیه مواد مخدر و مصرف آن میاندیشد و دیگر جایی برای تدبیر امور خانواده و سامان دهی به آن به عنوان مدیر داخلی خانه باقی نمیگذارد.
هم چنین اعتیاد به مواد مخدر در زنان زمینه ارتکاب بسیاری از انحرافات را فراهم میسازد، زیرا فرد معتاد برای به دست آوردن مواد مورد نیاز حاضر است هر قیمتی را پرداخت کند. او نسبت به قوانین اجتماعی و دستورات دینی بی تفاوت است و مسلماً نمیتواند فرزندان قانونمند و با اخلاق تربیت نماید. پس به طور کلی میتوان گفت: فساد مادر، تأثیر مستقیم بر فساد خانواده و تزلزل نظام این واحد اجتماعی دارد.
به طور کلی، ابتلا به بیماریهای روانی، جسمی و جنسی را میتوان از پیامدهای فردی اعتیاد زنان دانست و از پیامدهای خانوادگی این ابتلا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۲-۳-۱- طرد خانواده
زنان معتاد علاوه بر از دست دادن اعتبار و منزلت اجتماعی خود، از لحاظ عرف جامعه مورد قبول نیستند و طرد میشوند. این طرد هم چنین از سوی خانواده فرد معتاد نیز صورت میگیرد. به جهت آنکه اعتیاد زنان اغلب نشانه ی فروغلطیدن آنان در انواع رفتارهای ضد اخلاقی است، روابط عاطفی و انواع حمایتهای خانوادگی آنان قطع میشود و این مسئله آغاز مشکلات جدیدتر و خطرناک تری است.
۲-۳-۲- عدم ایفای نقش مادری
تردیدی نیست که اعتیاد مادر موجب عدم انجام وظایف مادری میشود. فرزندان یک مادر معتاد از ابراز احساسات و عواطف مادری محروم بوده و مسلماً به فکر رفع نیازهای عاطفی و روانی خود در بیرون خانواده میشوند. هم چنین به جهت ارتباط مستمر مادر با فرزندان، میزان اثرگذاری او بر افکار، اخلاق و رفتار فرزندان بیش از پدر است. بنابراین تأثیرات منفی اعتیاد مادر بر فرزندان مضاعف است.
۲-۳-۳- فروپاشی خانواده
احساس مسئولیت زن معتاد نسبت به اعضای خانواده خود بسیار پایین است. ارتباط عاطفی او با اعضای خانواده بسیار سطحی و زودگذر است و در آلام آنها همدردی نمیکند. همیشه نیازهای خود را بر خواست دیگران مقدم میکند و وظایف و نقش خود را در خانواده انجام نمیدهد. چنین رویهای در نهایت منجر به درخواست طلاق از سوی مرد میشود. تحقیقات نشان میدهد: تأثیر اعتیاد مادر در فروپاشی خانواده و قربانی شدن کودکان به مراتب از اعتیاد پدر بیشتر است، زیرا با اعتیاد مادر، به عنوان رکن اصلی خانواده، نظم و انضباط خانواده برهم میخورد.
۲-۳-۴- ایجاد نسل معتاد
از جمله امیال و آرزوهای هر خانواده، داشتن فرزند سالم و تندرست است. از این رو، والدین تمام توان خود را برای دسترسی به این مطلوب به کار میگیرند. اما مادر معتاد در دوران بارداری، فرزندش را معتاد میکند. یافتههای تحقیقاتی حاکی از آن است که به احتمال زیاد، نوزادان زنان معتاد از نظر فیزیکی غیرعادی بوده و دچار محرومیت میشوند.
۲-۳-۵- عدم نظارت صحیح بر رفتار فرزندان
یکی از آثار مخرب اعتیاد از میان رفتن نظم، انضباط و کنترل رفتار اعضای خانواده است. والدین معتاد به جای اینکه افکار، اخلاق و رفتار فرزندان را کنترل کنند، اعمال و روابط آنها توسط سایر اعضای خانواده کنترل و حتی از سوی فرزندان شماتت میشوند. در این شرایط، فرزندان از آزادی بیشتری برخوردار بوده و در مقابل رفتارهای مختلف خود پاسخگو نیستند. فرزندان این خانوادهها زمینه انحرافات بیشتری را دارند، اغلب بدون اطلاع و رضایت والدین به هر شهری که بخواهند مسافرت میکنند، هر گروهی را برای دوستی برمی گزینند و از هر راهی که بخواهند درآمد کسب کرده و هر طور که بخواهند خرج میکنند. بررسیها نشان داده است: فرزندان این قبیل خانوادهها اغلب ترک تحصیل کرده یا دچار افت تحصیلی میشوند.
۲-۳-۶- ارائه الگوی نامناسب رفتاری
در خانوادههایی که مادر معتاد است، هنجارهای موجود در جامعه پرورش نمییابند، زیرا فرزندان الگوی مناسب رفتاری ندارند. در چنین خانوادههایی احترام متقابل بین افراد، جای خود را به نزاع و درگیری میدهد. بنابراین فرزندان حاضر به پذیرش سخنان و نصایح مادر نیستند و رفتارهای خود را بر اساس خواسته خود تنظیم میکنند. روابط عاطفی و روانی مادر با فرزندان به دلیل اعتیاد آسیب میبیند و مصرف مواد مخدر برای وی اولویت مییابد، همین امر فرزندان را نیز به سوی اعتیاد، بزهکاری و رفتار ضد اجتماعی میکشاند.
۲-۳-۷- کاهش روابط فامیلی
اعتیاد والدین، به خصوص مادر خانواده، علاوه بر اینکه بر روابط داخلی خانواده اثر میگذارد، موجب ایجاد تفاوت در برخوردها و روابط فامیلی میشود. بی شک بستگان و آشنایان رفت و آمد با این خانواده را موجب سرافکندگی خویش میدانند و حتی ارتباط با آنها را برای سلامت خانواده خود مضر میانگارند. بنابراین شکی نیست که کاهش ارتباط وابستگان و فامیل و عدم حمایتهای آنان میتواند از لحاظ روحی و اجتماعی آسیبهای جدی بر پیکره خانواده وارد کند
۳- اعتیاد فرزندان در خانواده و نقش آن بر سایر اعضای خانواده
فرزندان ثمره ی زندگی مشترک پدر و مادر و گرمابخش کانون خانواده هستند. پس از تولد اولین فرزند در خانواده، بیشتر تمرکز پدر و مادر بر رفع نیازها و خواستههای او قرار میگیرد و تمام تلاش آنها بر این امر استوار است که در حد توان فرزندانی سالم و خوب تربیت کنند.
شکل گیری شخصیت کودکان، ارتباط مستقیم با رفتارها و اعمال والدینشان دارد و این امر شاکله ی شخصیتی آنان تا بزرگسالی را بنا مینهد. رفتارهای غلط والدین در خانواده میتواند صدمات جبران ناپذیری بر شخصیت فردی و اجتماعی کودک وارد آورد.migna.ir بنابراین وظیفه ی هر پدر و مادری است تا با مطالعه، هم فکری و مشاوره، بهترین راهکارهای تربیتی را به دست آورند و با تمام توان در تربیت صحیح فرزندان کوشا باشند.
رفتارهای ناصحیح والدین گاهی موجب به وجود آمدن ناهنجاریهای روحی و روانی در کودکان شده و آنها را به پناهگاهی دیگر غیر از خانواده سوق میدهد. این پناهگاه ممکن است دوستان و همسالان، معلم و یا افراد دیگری در فامیل باشند؛ اگرچه در برخی موارد این افراد در بهبود خلأهای شخصیت فرد تأثیر دارند، اما نباید از خطرات دوستی و همنشینی با افراد نالایق غافل بود.
کودکانی که از وضعیت مناسبی در خانواده برخوردار نیستند و محیط امن و محبت آمیزی را در خانه تجربه نمیکنند، بسیار سریع تر به انحرافات اخلاقی و اجتماعی دچار میشوند. آمار اعتیاد در میان نوجوانان و جوانانی که از محیط خانوادگی مناسبی برخوردار نیستند، بسیار بالا است. از همین رو محققان، خانواده درمانی را یکی از روشهای مؤثر در پیشگیری و ترک اعتیاد برمی شمارند. نتایج تحقیقی از شصت نفر از مصرف کنندگان مواد ( تریاک، شیره و هروئین ) که جهت درمان به مراکز مشاوره و بیمارستان مراجعه کرده بودند و مورد مصاحبه ی بالینی قرار گرفتند مؤید این مطلب است. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، نتایج تحقیقات، وجود مشکلات زیر را در سیستمهای خانوادههای آنها نشان داد
زمینههای خانوادگی مؤثر در سوء مصرف مواد مخدر
مشکلات اقتصادی %۹۰
روابط سرد عاطفی%۸۹
آشفتگیهای عاطفی و خانوادگی%۸۰
مصرف مواد مخدر توسط والدین%۶۳
بی توجهی والدین%۶۰
نداشتن سرپرست مناسب%۴۰
رفتارهای اقتدارآمیز و خصمانه%۴۰
طلاق والدین%۳۰
بنابراین، با توجه به تحقیقات متعددی که در مورد نقش خانواده در پیشگیری از مصرف مواد مخدر انجام شده و هم چنین نتایج پژوهش بالا، به نظر میرسد: خانواده درمانی میتواند به عنوان یک شیوه ی مؤثر و مفید در پیشگیری از گرایش به مصرف مواد مورد استفاده قرار گیرد.
بنابراین گرایش به مواد مخدر علل و زمینههای بسیاری دارد که در مورد نوجوانان و جوانان باید عمده دلایل آن را در خانواده هایشان جستجو کرد. بسیاری از خانوادهها با آموزش درست و کارآمد، توجه و محبت به فرزندان، ایجاد محیطی توأم با آرامش، تأمین امنیت، تربیت صحیح، رفتارهای منطقی و … اعضای خود را از خطر ابتلا به اعتیاد ایمن میدارند. اما خانوادههای متشنج و ناآرام، خانوادههایی که والدین متعصب و بدون انعطاف و یا بی خیال و معتاد دارند، اصطلاحاً خانوادههای معتادپرور نامیده میشوند. هم چنین خشونت در خانواده، کشمکشهای مداوم میان والدین، مشکلات خاص تحصیلی یا شغلی، طلاق و جدایی، فقر مادی خانواده، نبود آگاهی و آموزش لازم، بیکاری و … نیز بر این امر دامن میزنند. در زیر به برخی از عوامل زمینه ساز اعتیاد جوانان در خانواده میپردازیم.
جو حاکم بر این گونه خانوادهها آکنده از تشویش و عدم اعتماد است و اعضای خانواده همواره با هم اختلاف داشته و درک متقابلی از هم ندارند. این خانوادهها از ایجاد روابط سالم و بدون تنش ناتوانند و در آنها به تربیت و رشد شخصیتی فرزندان کمتر بها داده میشود و افراد آن نسبت به یکدیگر انواع توهینها را روا میدارند. این قبیل خانوادهها محیطی ناامن و غیرجذاب برای کودکان هستند و خطر سوق فرزندان آنها به سوی اعتیاد و انواع دیگر بزهکاری فراوان است.
خانوادههایی که با والدین متعصب و ایرادگیر، که حق تصمیم گیری به فرزندان را نمیدهند و آزادیهای فردی آنها را سلب میکنند نیز در افزایش اعتیاد فرزندان مؤثر هستند. هم چنین خانوادهها با مقایسههای بی مورد، پس از هر شکست، تنبیه کردن، اهمیت ندادن به شخصیت و شعور فرد، جدی نگرفتن فرد و سلب مسئولیت از او، فرد را به ورطه ی ضعف و افسردگی میکشانند و راه را برای بروز انواع بزه خاصه اعتیاد بازتر میکنند.
خشونت علیه همسر و فرزندان در خانواده موجب ایجاد تنش و ناآرامی، احساس عدم امنیت در خانواده (که به طور طبیعی باید مکانی برای تأمین بیشترین امنیت برای فرد باشد)، استرس مداوم و ترس از والدین، پناه بردن هر یک از اعضای خانواده به تنهایی، از میان رفتن رابطه ی سالم میان اعضای خانواده، بی حوصلگی و عدم تمایل برای برقراری رابطه میان اعضا و در نتیجه، افسردگی ناشی از این عوامل میشود.
از پژوهشهای علمی و عینی جامعه سنجی خانوادههای نابسامان چنین برمی آید که کانونهای نابسامان خانوادگی که افراد بزهکار را تحویل جامعه میدهند، دو خصیصه اصلی دارند:
۱- از هم پاشیدگی کانون خانواده بر اثر طلاق یا مرگ یکی از والدین؛
۲- عدم مراقبت از فرزندان و عدم نظارت صحیح، به دلیل غیبت والدین.
این مسئله که طلاق یکی از عوامل محوری و اصلی بزهکاری کودکان و نوجوانان است، امری غیرقابل انکار است. بر این اساس، از عوامل بسیار مهم در اعتیاد فرد، جدایی والدین از یکدیگر است، زیرا پس از جدایی، کودک پناهگاه و تکیه گاه خود را از دست میدهد و تنها و افسرده میشود. هم چنین نظارت و کنترلی که باید از سوی والدین او صورت بگیرد کاهش مییابد و فرایند آموزش و آگاهی دادن به شخص نیز مختل میشود ( چترایی، ۱۳۸۷: ۴۸-۴۱ ).
فقر اقتصادی خانوادهها نیز از دلایل بسیار مهم اعتیاد است. هرچند نمیتوان بین فقر مادی و اعتیاد رابطه ی مستقیمی در نظر گرفت، اما همین مسئله در گروه عمدهای از معتادان باعث گرایش به مصرف مواد مخدر سوق میشود. از آنجایی که فقر اقتصادی مشکلات متعددی به دنبال دارد و فشار بسیار زیادی بر فرد تحمیل میکند، باعث روی آوردن افراد به سمت مصرف مواد مخدر میشود. البته گفتنی است که در مواردی رفاه اقتصادی خانواده نیز خود عامل اعتیاد است.
در واقع باید دانست علاوه بر متغیرهای محروم ساز خانوادگی، متغیرهای برخوردارساز خانوادگی نیز در گرایش جوانان به سوی اعتیاد و وابستگی به مواد مخدر مؤثر هستند. از جمله ی این متغیرهای برخوردارساز میتوان به موقعیتهای اقتصادی و اجتماعی برتر خانوادگی اشاره کرد و موقعیتهای اجتماعی خانواده، بازخوردها، تأییدات و انتظارات خانوادگی ( و اجتماعی )، اعتماد به نفس کاذب در کودک تقویت میشود. گمانی که در چنین خانوادههایی معمولاً مجال آزمایش نمییابد و در آزمونهای واقعی، زندگی فرد را با شکست و ناکامی مواجه میکند. پناه بردن به مواد مخدر برای چنین فردی دست آویزی است برای فرار از مشکلات واقعی زندگی و بازگشت به وضعیت آزاد پیشین
از میان عوامل خانوادگی اعتیاد جوانان، نباید از نقش آگاهی و سواد غافل شد. افرادی که از آگاهی و سواد کمتری برخوردار هستند آسیب پذیرترند. در واقع، اشخاصی که از پیامدهای منفی مواد مخدر آگاهی دارند، در مقایسه با اشخاصی که چنین اطلاعاتی ندارند، کمتر احتمال خطر اعتیاد برایشان متصور است. در نتیجه، خانوادهها باید نقش خود را به عنوان یک مرکز اطلاعاتی و آموزشی به درستی ایفا کنند.
در پژوهشی که به بررسی رابطه بین میزان آگاهی از مواد مخدر و اعتیاد با نوع نگرش نسبت به آن در دانش آموزان مقطع متوسطه استان بوشهر صورت گرفت، نتایج نشان داد که بین سطح آگاهی و نوع نگرش دانش آموزان نسبت به اعتیاد و مواد مخدر رابطه ی معناداری وجود دارد. در جنس پسر، آگاهی نسبت به مواد مخدر کمتر و نگرش مثبت تری نسبت به جنس دختر وجود دارد. همبستگی بین میزان آگاهی و نوع نگرش منفی در جنس دختران بسیار بیشتر از پسران بود و در مجموع، میانگین سطح آگاهی دانش آموزان بالاتر از نوع نگرش منفی نسبت به اعتیاد و مواد مخدر است. بنابراین، با توجه به مطالب ذکر شده، بالا بردن سطح آگاهی خانوادهها یکی از مهم ترین اقدامات اساسی پیشگیری از اعتیاد در میان نوجوانان و حتی اعضای دیگر خانواده است. بالابردن سطح آگاهی خانوادهها برای آگاه سازی فرزندان پیرامون معضلات فردی و اجتماعی اعتیاد باعث تغییر نگرش آنان شده و رفتارهای فرد بر اساس همین نگرش شکل میگیرد
از دیگر عوامل مهم اعتیاد جوانان میتوان به گروههای دوستی ناسالم، که اصطلاحاً به آن «رفقای ناباب» میگویند، اشاره کرد. گروهی از جوانان و نوجوانان به دلیل سازگاری با دوستان و همسالان و یک رنگ شدن با آنها، در برابر هر تقاضایی سر تسلیم فرود میآورند. نقش خانوادهها در انتخاب دوستان بسیار مهم و اساسی است. اکثر افراد معتاد وجود گروههای دوستی نابهنجار، که اغلب اعضای آن نیز اعتیاد دارند، را از عوامل مهم معتادشدن خودشان عنوان میکنند. این در حالی است که اعضای خانواده میتوانند با نظارت و کنترل صحیح بر روابط دوستی و معاشرتهای دیگر، اعضای خود آنها را از افتادن در دام اعتیاد برهانند.
در ضمن به این نکته نیز باید توجه داشت که هرچه رابطه ی بین والدین و فرزندان نوجوانشان کاهش یابد، ارزش همسالان و روابط گروهی در نظر آنان بیشتر میشود. بنابراین پدر و مادر باید بکوشند جایگاه خود را در خانواده حفظ کنند تا همواره مأمن و پناهگاه فرزندان خود بوده و رابطهای صمیمانه با ایشان برقرار سازند.
برخی از فرزندان با جنبههای متعدد محرومیت از مواظبت پدر و مادر سروکار دارند. در خانوادههایی که یکی از پدر و مادر به دلایلی فوت کرده است، شخصیت فرزند بسیار آسیب پذیر میشود. خلأ وجود پدر به عنوان الگوی زندگی فردی و اجتماعی به خصوص برای فرزندان پسر به خوبی احساس میشود. بسیاری از پدران و مادران نیز ظاهراً در محیط خانواده حاضر هستند، اما از لحاظ عاطفی غایب محسوب میشوند. فرزندان این خانوادهها اغلب از خلأ عاطفی برخوردارند و سعی دارند خود با روشهای گوناگون این خلأ عاطفی را پر کنند. چنین خانوادههایی بستر مناسب برای بروز انواع بزهکاری از جمله اعتیاد را فراهم میکنند.
برخی از خصوصیات و ویژگیهای فردی نوجوان نیز در اعتیاد او دخیل است. نوجوانان و جوانانی که مضطرب، پریشان، افسرده و منزوی هستند، مرتب دچار سرخوردگی و شکستهای گوناگون میشوند، عزت نفس خود را از دست میدهند و به سیگار، الکل، مواد مخدر و ... به عنوان مفری برای رهایی از این مشکلات روی میآورند. اما باز هم در شکل گیری هر یک از ویژگیهای شخصیتی فرد نباید از نقش تأثیر خانواده غافل شدبا توجه به موارد بالا، اهمیت و نقش خانواده بر گرایش جوانان به سوی مواد مخدر و اعتیاد مشخص شد. حمایتهای خانواده نه تنها در پیشگیری از اعتیاد در فرزندان و اعضای خانواده مؤثر است، بلکه میتواند عاملی برای بازگرداندن فرد معتاد به زندگی سالم و ترک اعتیاد او باشد. در واقع، با شناخت و آگاهی از میزان تأثیرگذاری خانوادهها در فرایند ترک اعتیاد، میتوان به ترسیم و برنامه ریزی واقع بینانه جهت آموزش خانوادهها و ارائه حمایتهای لازم از این نهاد اجتماعی جهت دستیابی به دوران ترک موفقیت آمیز و به تأخیر انداختن مدت زمان عود اعتیاد امیدوار شد.
نتایج پژوهشی در این خصوص نشان میدهد: بین میزان حمایت روانی، اقتصادی و اجتماعی خانوادهها از افراد معتاد و انگیزه ی آنان جهت ترک اعتیاد، رابطه ی معناداری وجود دارد. همچنین بین برخی ویژگیهای دموگرافیک خانواده نظیر حجم خانواده، درآمد و تحصیلات با ارجاع معتادان به مراکز درمان سرپایی اعتیاد، رابطه معناداری وجود دارد. نوع مواد مصرفی، مدت زمان اعتیاد و دفعات ترک قبلی با میزان حمایت خانوادهها از ارجاع معتادان برای ترک مرتبط است ( قجاوند، ۱۳۸۳: ۲ ).
۴- نتیجهگیری
عوامل متعدد در بروز اعتیاد به خصوص در میان جوانان مؤثر هستند. در واقع، نمیتوان تنها به یک عامل در مورد ابتلا به اعتیاد یک فرد اشاره کرد، بلکه مجموعهای از عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و … دست به دست هم میدهند تا زمینههای گرایش افراد به سمت مواد مخدر فراهم آید. اما در میان تمام این علل و عوامل، نقش خانواده و تأثیر آسیبهای خانوادگی در گرایش اعضایش به سمت اعتیاد پررنگ تر و قابل توجه تر است، زیرا خانواده اولین نهاد اجتماعی است که فرد در آن رشد میکند و شخصیت پیدا میکند.
مشکلات و معضلات خانوادگی از جمله اعتیاد والدین، مشکلات اقتصادی، مشکلات روانی سایر اعضا، نارضایتی پدر و مادر از زندگی عاطفی والدین، نداشتن سرپرست مناسب، طلاق و جدایی و عوامل بسیار دیگر میتوانند زمینه ساز گرایش هر یک از اعضا به سمت مواد مخدر باشند. به نظر میرسد، با آگاهی دادن و آموزش سایر اقشار جامعه نه تنها در خصوص اعتیاد، بلکه در خصوص تأمین سلامت روانی خانوادهها میتوان گام بزرگی را در تأمین سلامت و امنیت روانی جامعه برداشت.
به عقیده ی نگارنده، بایدها و نبایدهای زندگی خانوادگی را باید از سنین کودکی به کودکان آموزش داد و با ترغیب والدین برای گذراندن دورههای آموزشی در این خصوص، به سطح آگاهی خانوادهها افزود. تصحیح روابط میان اعضای خانواده، به خصوص پدر و مادر، میتواند محیط خانه را به محیطی امن و دوست داشتنی برای فرزندان تبدیل کند و بی تردید چنین خانوادهای کمتر در خطر اعتیاد اعضای خود قرار میگیرد.
بنابراین، سرمایه گذاری برای آموزش و بالا بردن آگاهی اقشار مختلف اجتماع در خصوص اعتیاد و خطرات آن، بسیار سودمندتر از سرمایه گذاری برای درمان معتادان و یا دستگیری فروشندگان مواد مخدر است.
تأمین سلامت روانی خانوادهها از طریق بالا بردن سطح سواد و آگاهی ایشان- که میتواند به وسیله ی رسانههای گروهی هم چون رادیو و تلویزیون صورت پذیرد- نیز زیربنایی برای پیشگیری از اعتیاد در میان اعضای خانواده است.