همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

همه چیز درباره اعصاب و روان

همه چیز درباره بیماری های اعصاب و روان و راههای درمان آنها ( نکته مهم: مطالب تنها جنبه اطلاع رسانی دارد و توصیه پزشکی تلقی نمی شوند)

اختلال اضطراب فراگیر چیست؟

هرکدام از ما، بالاخره بعضی وقت‌ها نگران می‌شویم. شاید پروژه‌ای داشته باشیم که به‌نظر می‌رسد قرار نیست به‌موقع تمام شود یا شاید دلهره بگیریم، چون عزیزمان قرار است برود زیر تیغ جراحی. اما بعضی آدم‌ها نگرانی‌هایشان فقط برای موقعیت‌های استرس‌آور نیست: نه‌فقط برای پروژه‌‌ای سخت، بلکه برای هر پروژه‌ای نگران‌اند؛ نه‌فقط وقت جراحی، بلکه در روزهای عادی هم از ترسِ اینکه بلایی سر نزدیکانشان بیاید، باز دلهره می‌گیرند. اگر این افراد بچه‌ای داشته باشند، هر روز موقع بازگشت بچه‌ها از مدرسه، برایشان مثل ساعت شکنجه است؛ اگر درس می‌خوانند، با هر امتحان یک دور می‌میرند و زنده می‌شوند. نگرانی و اضطراب در کلیت زندگی این افراد رسوخ کرده، و هیچ روزی نیست که از دستش در امان باشند. در این نوشته همراه ما باشید تا با اختلال اضطراب فراگیر و نشانه‌های آن آشنا شوید.

اختلال اضطراب فراگیر، شرایطی روانی‌ است که اشخاص را دقیقا در چنین وضعیتی گرفتار می‌کند. وقتی می‌گوییم «اختلال»، یعنی اضطراب آن‌قدر همه‌جا هست و آن‌قدر «فراگیر» است که زندگی فرد را مختل کرده است. در اینجا قصد داریم با این اختلال کمی بیشتر آشنا شویم و ببینیم افرادِ دچار به آن دقیقا با چه مشکلاتی سروکله می‌زنند؟

علایم اختلال اضطراب فراگیر

اگر بخواهیم لُبّ مطلب را در یک جمله خلاصه کنیم، آن جمله این است: «اختلال اضطراب فراگیر یا GAD، یعنی نگرانی بیش‌ازحد.»

این جمله خیلی ساده است، اما داستان نگرانی به این سرراستی‌ها نیست. مگر می‌شود کلا نگران نشد؟ نگرانی فقط مخصوص عده‌ی خاصی نیست، بلکه هر آدمی، از پرمشغله‌ترین تاجر دنیا تا دل‌آسوده‌ترین راهبی که هر روز کنار چشمه می‌نشیند و مراقبه می‌کند، هرکدام بالاخره به‌نوعی با نگرانی سروکله می‌زنند. اصلا هدف از وجود استرس و نگرانی این است که مغزمان بتواند در شرایط بحرانی، بدن را سریع مدیریت کند و ما را از مهلکه نجات بدهد.

پس از کجا بفهمیم نگرانی چه زمانی چیز طبیعی و خوبی است و چه وقتی افراطی و خطرناک؟

برای اینکه جواب این سؤال را بدهیم و GAD را هم مفصل‌تر معرفی کرده باشیم، بیایید همین اول کار، نگرانی‌ها را به دو گروه تقسیم کنیم: اول «نگرانی طبیعی» که همان نگرانی‌های روزمره است، اما سالم هم هست و کمک می‌کند در شرایط پرخطر، واکنش مناسب نشان دهیم؛ دوم «نگرانی افراطی» که راه را برای بیماری‌های جسمی و روانی مثل GAD باز می‌کند. این دو تا با همدیگر چند فرق اساسی دارند که همین فرق‌ها معلوم می‌کنند که از کجا به بعد، علایم اختلال اضطراب فراگیر آغاز می‌شود:

۱. ازدست‌دادن کنترل

نه‌تنها در GAD نگرانی‌های آدم زیاد است، بلکه شرایط طوری می‌شود که عملا کنترل نگرانی‌ها از دست فرد خارج می‌شود. نگرانی سالم مثل سگ نگهبانی است که به زنجیر بسته شده، اما سر زنجیر دست شماست. می‌توانید آن را کنترل کنید، مثلا می‌توانید اگر مسئله‌ی مهم‌تری پیش آمد، فکر نگرانی‌های قبلی را کنار بگذارید. می‌توانید تصمیم بگیرید «الان وقتش نیست» و «شب بهش فکر می‌کنم». اما در نگرانی‌ افراطی که در GAD می‌بینیم، نه‌تنها افسار از دست شما خارج شده، بلکه دیگر این شمایید که غل‌وزنجیر به پایتان است. سگتان هار شده، سر زنجیر را به‌دست گرفته، مدام گازتان می‌گیرد و یک لحظه آرامش برایتان نگذاشته است.

حالا فرض کنید وقتی کل این نگرانی‌های مختلف در کله‌تان وزوز می‌کند، آن‌هم بدون اینکه بتوانید خاموششان کنید، می‌خواهید غذا هم بپزید، به گل‌ها هم آب بدهید، بانک هم بروید و… . در GAD فکر آدم آن‌قدر مشغول نگرانی‌هایش می‌شود که شاید نتواند روی همین کارهای روزمره هم درست‌وحسابی تمرکز کند. درنتیجه ممکن است کلی از کارهایی که قبلا به‌راحتی انجام می‌داد، پس‌ازآن نیمه‌کاره بمانند.

۲. افراطی‌بودن از همه‌نظر

وقتی دچار اختلال اضطراب فراگیر می‌شوید، در بیشتر روزهای هفته نگرانید. درست مثل کیف پول و کلید، نگرانی هم بیشتر اوقات همراه شماست. این وضعیت مختص یک هفته و دو هفته هم نیست و شاید بیشتر از چند ماه برایتان ادامه پیدا کند.

نگرانی‌های روزمره و طبیعی فقط بعضی وقت‌ها سر‌وکله‌شان پیدا می‌شود، اما نگرانی افراطی در GAD، هم خیلی بیشتر پیش می‌آید و هم مدت‌زمان طولانی‌تری فرد را درگیر خود می‌کند.شدت نگرانی افراطی هم زیادتر است، مثلا تصور کنید موعد تحویل پروژه نزدیک است، ولی کار شما هنوز تمام نشده؛ در حالت عادی شاید فقط کمی خودخوری کنید که «ای بابا، کاش زودتر شروع می‌کردم کارو»، اما وقتی GAD دارید، ممکن است آن‌قدر ذهنتان با «چرا» و «ای‌ وای» و «ای‌ کاش» و «بدبخت شدم» مشغول شود که اصلا نتوانید کار را شروع کنید.دغدغه‌های افراطی متنوع هم هستند، به این معنی که فرد هم‌زمان درمورد موضوعات مختلفی نگران می‌شود، مثلا هم نگران امنیت کودکش است، هم دغدغه‌های سر کار، هم مسائل مالی، هم سلامت مادروپدر و… . انگار نگرانی‌های GAD شبیه اصل پایستگی انرژی هستند: از بین نمی‌روند، بلکه از موضوعی به موضوع دیگر منتقل می‌شوند.

۳. محدودنبودن به موضوع خاص

علاوه‌بر متنوع و طولانی‌بودن، نگرانی افراطی بی‌ربط به موقعیت هم هست. نگرانی عادی فقط در موقعیت‌های بخصوص پیش می‌آید، مثلا فرض کنید قرار است نیم ساعت بعد، سخنرانی کنید. تصور آن جمعیتی که زل زده‌اند در چشمان شما، باعث می‌شود قلبتان بخواهد خودش را از سینه به بیرون پرت کند؛ شاید هم ترس از ارتفاع داشته باشید و تا کسی حرف از سوارشدن به هواپیما بزند، سریع با موهای سیخ‌شده روی بدن و صورت قرمز، صحبت را عوض کنید. اما تا وقتی خبری از سخنرانی نیست یا کسی اسم آن جسم بال‌دار تیزرو را به زبان نیاورده، حالتان خوب است و خیلی هم خوش‌حال و شاداب دارید زندگی‌تان را می‌کنید.اما برای کسی که اضطراب فراگیر دارد، داستان طور دیگری پیش می‌رود. اضطراب او فقط مخصوص موقعیتی بخصوص نیست، بلکه مداوم است: همیشه حضور دارد و به‌سادگیِ حذف اسمِ هواپیما دست از سر شخص برنمی‌دارد.

درست است که نگرانی‌های GAD خیلی وقت‌ها ربط مستقیم به موقعیت ندارند، اما باز هم اینکه فرد درمورد ‌چه چیزی نگران باشد، وابستگی زیادی به سن او دارد: مثلا بچه‌ها و نوجوان‌ها بیشتر درمورد عملکرد تحصیلی و ورزشی‌شان نگران می‌شوند، درحالی‌که دغدغه‌ی بزرگ‌سالان بیشتر سلامت اعضای خانواده یا سلامت فیزیکی خودشان است.نگرانی‌های سالمندان ممکن است به شرایط فیزیکی‌شان ربط داشته باشد، مثلا سالمندی که راه‌رفتن برایش سخت شده، ممکن است مدام نگران این باشد که نکند یک‌وقت بیفتد، یا کسی که تازه به آلزایمر دچار شده و جای وسایلش را فراموش می‌کند، ممکن است درمورد مکان اشیا نگران شود.

۴. مشکلات جسمانی

بیخود نیست که علت هر بیماری‌ای را که بپرسید، یکی از جواب‌هایی که می‌شنوید، «استرس» است. افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر هم ازآنجاکه همیشه‌ی خدا نگران‌اند، ممکن است مشکلات فیزیکی و جسمی متعددی پیدا کنند. مسائل مربوط به خواب، از رایج‌ترین مشکلات آنهاست. ممکن است مدام از خواب بپرند، خواب ناآرام و کم‌کیفیت داشته باشند و به‌خصوص، شب‌های زیادی خوابشان نبرد و بی‌خوابی‌ بکشند.فشار نگرانی‌ها باعث می‌شود شخص در عضلات بدن خود احساس گرفتگی و انقباض بکند، مثلا در قفسه‌ی سینه یا شانه‌ها. تمرکزکردن هم برای مبتلایان به GAD سخت است و شاید شکایت داشته باشند که «ذهنم یکهو خالی می‌شود».

اگر GAD داشته باشید، شاید احساس کنید زودتر از معمول خسته می‌شوید، زود از کوره درمی‌روید، مدام بی‌قرارید؛ شاید هم زودرنج یا بداخلاق شوید. این مشکلات خصوصا وقتی زیادتر است که فرد در موقعیت استرس‌زایی هم قرار بگیرد و بنابراین خیلی تحریک‌پذیرتر شود: مادری را تصور کنید که یکی از بچه‌هایش در جلسه‌ی امتحان است و او فکرش درگیر است که بالاخره بچه چه نمره‌ای قرار است بگیرد. در همین حین، سروکله‌ی بچه دوم پیدا می‌شود که «مامان به من خوراکی بده». همین جمله‌ی ساده که در وقتی دیگر کاملا بی‌آزار است، در این موقعیت استرس‌آور، برای مادر آزاردهنده می‌شود و او را سریع عصبی می‌کند.البته نباید فراموش کنیم که نگرانی‌های روزمره یا «طبیعی» هم ممکن است علایم جسمی و فیزیکی به همراه داشته باشند. به‌هرحال قلب همه در مواقع اضطراب تندتر می‌زند و زودتر از معمول عصبی می‌شوند، اما در نگرانی طبیعی، این علایم جسمانی خیلی کمتر از نگرانی افراطی است. علاوه‌براین، چون نگرانی‌های طبیعی مختص موقعیت‌اند، علایم فیزیکی‌شان هم یکباره و موقت است، مثلا تپش قلب، نفس‌نفس‌زدن، سرگیجه. اما علایم جسمانی در GAD از آن مشکلاتی هستند که درنتیجه‌ی استرس درازمدت به‌وجود می‌آیند: حالت تهوع مکرر، یبوست و اسهال، سردرد یا دردهای عضلانی.

مشکلات جسمانی در GAD و دیگر اختلالات اضطرابی آن‌قدر شایع است که بسیاری از افراد قبل از اینکه به فکرشان خطور کند که مشکلشان عصبی است، بارها سراغ پزشک عمومی و حتی متخصص قلب یا داخلی می‌روند. درواقع، خیلی از افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی را همین پزشکان به روان‌شناس‌ها ارجاع می‌دهند. درواقع این پزشکانِ عمومی با معاینه متوجه شده‌اند مشکل بیمار، علت فیزیکی ندارد.

۵. اختلال در بخش‌های مهم زندگی

این مورد مهم‌ترین علامت‌ برای اختلال‌هاست، چه در اختلال اضطراب فراگیر و چه در هر اختلال روانی دیگر. وقتی کسی اختلال اضطراب فراگیر دارد، نگرانی‌‌های زیاد و مشکلات جسمانی‌اش باعث می‌شوند در جنبه‌های اجتماعی، شغلی، تحصیلی یا دیگر موارد مهم زندگی‌اش اذیت شود و کارکرد خوبی نداشته باشد.البته باید حواسمان باشد که عملکرد فرد را با عملکرد قبلی خودش مقایسه کنیم، نه دیگران. کسی که زندگی خیلی موفقی دارد، ممکن است درنتیجه‌ی اختلال، کمی افت کند، اما باز هم از بقیه بهتر باشد. همچنین، کسی که هوش پایینی دارد یا به هر دلیلی کل عمرش در سطح متوسط به پایین بوده، الزاما اختلال روانی ندارد.

اطمینان از اثرگذارنبودن دارو یا مشکل پزشکی و روانی دیگر در اضطراب

برای اینکه کسی را مبتلا به اضطراب فراگیر بدانیم، باید اول مطمئن باشیم که مشکلاتش در جنبه‌های مهم زندگی، علت دیگری ندارند، مثلا استفاده از مواد مخدر ممکن است شرایط مشابه GAD را ایجاد کند. همچنین، پرکاری تیروئید ممکن است باعث افزایش تپش قلب و بی‌قراری شود و آن‌وقت فرد با خودش فکر کند که لابد نگران چیزی است که قلبش این‌طور تندتند می‌زند. همچنین باید مطمئن باشیم که دردسر‌های فردِ موردنظرمان ناشی از اختلال روانی دیگری نباشد.

بنابراین، تشخیص اضطراب فراگیر به‌این‌راحتی‌ها نیست. قبل از هر کاری، هم باید با مراجعه به پزشک از نبود بیماری جسمی مطمئن شد و هم اینکه تشخیص را باید به‌عهده‌ی روان‌شناس حاذق گذاشت تا اشتباهی صورت نگیرد. اختلال‌های اضطرابی مختلفی وجود دارند و ما همه‌ی آنها را نمی‌شناسیم. همچنین، تجربه‌ی دیدن افراد مبتلا به اختلالات مختلف را نداریم و اطلاعاتمان برای تشخیص فرق‌های این اختلال ها کافی نیست. بنابراین اگر دیدیم فردی در چنین شرایطی است و دارد از این بابت اذیت می‌شود، بهتر است صرفا به او پیشنهاد کنیم به روان‌شناس مراجعه کند و خودمان با دانش ناکافی به او برچسب نزنیم.درنهایت، قاعده‌ی طلایی برای تشخیص تمام علایم نگرانی افراطی، «مقایسه» است. آیا اضطراب و نگرانی شما مثل بقیه‌ی آدم‌هاست؟ آیا اگر متوسط انسان‌ها را در نظر بگیریم، شدت و میزان و گستردگی نگرانی‌هایشان شبیه شماست؟ یادتان باشد ممکن است به خودتان عادت کرده باشید و فکر کنید خب، بقیه هم مثل شما فکر می‌کنند، به‌خصوص که GAD در طول زمان ایجاد می‌شود و بعضا افرادِ مبتلا فکر می‌کنند نگران‌بودن یکی از «صفات شخصیتی» آنهاست و بنابراین غیرطبیعی نیست. پس علاوه‌بر مقایسه‌ی خودتان با بقیه، حتما از پنج نفر دیگر هم درباره‌ی مدل نگرانی‌هایشان بپرسید. همین‌طور نظرشان را درمورد «نرمال»بودن نگرانی‌هایتان جویا شوید تا مطمئن شوید نتیجه‌گیری‌تان بدون سوگیری است.

آمارها درمورد اختلال اضطراب فراگیر

اختلال اضطراب فراگیر، فقط یکی از از انواع اختلالات اضطرابی است، اما آمار اختلالات اضطرابی به‌طورکلی بالاست. نتایج پیمایش ملی سلامت روان در سال ۱۳۹۰ نشان می‌دهد در همین ایران خودمان، ۱۵درصد افراد در طول یک سال گذشته، به یکی از انواع اختلالات اضطرابی دچار شده‌اند!در همین پیمایش، کل میزان افرادی که به یکی از اختلالات روان‌پزشکی، فارغ از نوع آن، دچار شده‌اند، ۲۳/۶درصد بوده است. این یعنی بیشتر از نصف کسانی که به مشکلات روانی دچار می‌شوند، دارند با اختلالات اضطرابی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. بیخود نیست که تلویزیون و رادیو این‌همه از «مدیریت استرس» حرف می‌زنند، نه؟

و اما خود اختلال اضطراب فراگیر: GAD به‌تنهایی، ۲/۹درصدِ افراد را در جامعه‌ی امریکا گرفتار کرده است. در ایران هم آمار پیمایش ملی، شیوع ۵/۲درصد را اعلام کرده است.

تاثیر جنسیت

DSM-5 نام کتاب راهنمایی است برای تشخیص اختلالات روانی. این کتاب با‌توجه‌به جامعه‌ی امریکا می‌گوید خانم‌ها دو برابر آقایان ممکن است به اضطراب فراگیر دچار شوند. اما طبق پیمایش ملی ایران، به نظر می‌رسد در ایران خانم‌ها فقط ۵۹درصدِ مبتلایان را تشکیل می‌دهند.

تاثیر سن‌و‌سال

GAD، زیاد سن‌وسال نمی‌شناسد و سراغ هرکسی هم ممکن است بیاید. اما بالاخره بین رده‌های سنی مختلف، فرق‌هایی هست. مثلا از آن ۲/۹درصد نرخ شیوع در امریکا، تنها ۰/۹درصد متعلق به نوجوانان است. ازطرف‌دیگر، خیلی کم پیش می‌‌آید بچه‌ها دچار این اختلال ‌شوند.

بیشترین تعداد تشخیص‌های اضطراب فراگیر درمورد کسانی بوده است که بین ۴۵تا۶۵ سال داشته‌اند؛ این یعنی یا میان‌سال‌ها از همه بیشتر برای درمان مراجعه می‌کنند و درنتیجه اختلالشان بیشتر تشخیص داده می‌شود، یا اینکه در این رده‌ی سنی است که نگرانی‌های افراطیِ زیادی در زندگی افراد سرک می‌کشند و آنان را آزار می‌دهند. اما بعد از ۶۵سالگی، هرچقدر که سن بالاتر می‌رود، آدم‌های کمتری مبتلا به اضطراب فراگیر تشخیص داده می‌شوند.

چه کاری از دستمان ساخته است؟

خوش‌بختانه اختلال اضطراب فراگیر تا حد خیلی زیادی قابل درمان و کنترل است و درمان‌های خوبی هم برایش وجود دارد.

اگر احساس می‌کنید این مطلب انگار دقیقا داشته درمورد شما حرف می‌زده یا احتمال می‌دهید این اختلال در شما وجود دارد، سری به یک روان‌شناس خوب بزنید. شاید هم با خواندن این متن، یاد شخص خاصی افتاده باشید که نگرانی‌ها در زندگی او مشکل ایجاد کرده‌اند. به‌هیچ‌وجه خودتان روی آدم‌ها اسم نگذارید و به آنها نگویید «بابا تو که مشخصه GAD داری». تشخیص را بسپرید به روان‌شناسی کاربلد.

درمان شناختی‌رفتاری

یکی از بهترین درمان‌هایی که برای GAD به‌کار می‌آید، درمان شناختی‌رفتاری یا CBT است. می‌توانید از منشی روان‌شناس موردنظرتان بپرسید که آن روان‌شناس رویکرد CBT دارد یا نه. البته رویکردهای بسیار دیگری هم در روان‌شناسی وجود دارند، اما در اختلالات اضطرابی رویکرد CBT نتایج بسیار خوبی نشان داده است.

کتاب‌های خودیاری

اگر توان طی‌کردن جلسات درمانی با روان‌شناس را به‌دلیل هزینه‌های بالا یا هر دلیل دیگری ندارید، می‌توانید از کتاب‌های خودیاری استفاده کنید.

این کتاب‌ها نیز برمبنای رویکرد CBT نوشته شده‌اند و تمرین‌هایی به شما می‌دهند که با انجام مستمر آنها می‌توانید حال بهتری داشته باشید و علایم خود را کاهش دهید. به‌خصوص اگر مشکلاتتان در حد خفیف یا متوسط باشد، این کتاب‌ها واقعا می‌توانند راهگشا باشند. درصورتی‌که احساس می‌کنید مشکلاتتان خیلی شدید است، بهتر است در کنار مطالعه‌ی کتاب، به روان‌شناس هم مراجعه کنید و با او قرار بگذارید که فاصله‌ی جلساتتان کمی بیشتر از معمول باشد، مثلا دو هفته یک بار.

کتاب‌های خودیاریِ غیرعلمی در بازار واقعا زیاد است و این روزها پیداکردن کتاب روان‌شناسی مفید از بین یک‌عالم کتاب زرد، کار دشواری است. دو کتاب خودیاری درمان نگرانی؛ هفت اقدام برای آنکه از نگرانی راحت شوید از نشر شباهنگ و رهایی از نگرانی (۱۰ راه‌حل ساده) از نشر ارجمند، در زمینه‌ی اضطراب فراگیر هستند. این دو کتاب، هم علمی‌اند و هم کارساز.

دارو

افراد زیادی هستند که ترجیح می‌دهند به‌جای روان‌شناس، به روان‌پزشک مراجعه کنند. ازطرف‌دیگر، مشکلات جسمانی در GAD باعث می‌شود خیلی‌ها تلاش برای حل مسئله را با مراجعه به پزشک عمومی یا حتی دکتر قلب شروع ‌کنند. پزشک پس از اطمینان از نبود علت جسمی برای مشکلات، فرد را به روان‌شناس یا روا‌ن‌پزشک ارجاع می‌دهد.اگر قصد خوردن دارو دارید، حواستان باشد که این کار حتما باید با تجویز روان‌پزشک صورت بگیرد، نه سرخود یا با تجویز پزشک عمومی یا متخصصان دیگر.

بااین‌حال، اثرات دارو موقتی است و در درازمدت مسئله را حل نمی‌کند. درواقع، خیلی وقت‌ها دارو تبدیل به وسیله‌ای می‌شود برای فرار فرد مبتلا به GAD از مواجهه با نگرانی‌هایش و این یعنی سرپوش‌گذاشتن بر مشکل اصلی و به‌تعویق‌انداختن حل آن.

بهترین راه این است که ابتدا به روان‌شناسی حاذق مراجعه کنید. اگر بعد از بررسی و ملاقات، روان‌شناس به این نتیجه برسد که بهتر است دارو هم در کنار دیگر درمان‌ها استفاده شود، در آن صورت خودش شما را به روان‌پزشک ارجاع خواهد داد تا روان‌پزشک با بررسی وضعیتتان، داروی مناسب حالتان را برای شما تجویز کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.